چكیده: كم توجهی پژوهشگران به امامزادگان، زمینه ساز بروز خلاف واقعها و لغزشها در معرفی امامزادگان شده است. نویسنده در نوشتار حاضر سعی دارد لغزشهایی را كه در معرفی امامزادگان قم مشاهده كرده، بیان دارد. به اعتقاد وی منشأ اصلی بخشی از اشتباهها، لغزش در بعضی نسخههای تاریخ قم است. از این رو، نویسنده ابتدا اشتباهات مربوط به حضرت معصومه (سلام الله علیها) و امامزادگان بیواسطه و سپس لغزشها در خصوص امامزادگان با واسطه را ذكر میكند.
هر امر دینی كه مورد توجه عموم مردم باشد، اما عالمان دین و پژوهشگران واقعی به آن كم اعتنایی كنند، ناراستیها و خرافهها به سرعت در آن راه مییابند و گاه چنان جزء مسلمات میشوند كه كنار گذاشتن آنها بس دشوار شده و چه بسا مشكلات اعتقادی را به دنبال بیاورد.
كم توجهی فرهیختگان به امامزادگان زمینه ساز بروز خلاف واقعها و لغزشها در معرفی امامزادگان شده است. در این نوشتار، لغزشهایی كه در معرفی امامزادگان قم دیدهام را میآورم. منشأ اصلی بخشی از اشتباهها، لغزش در بعضی نسخههای تاریخ قم است. تاریخ قم با تحقیق جلال الدین تهرانی از روی همان نسخه مغلوط است و از آنجا و از نسخههای خطی مغلوط به كتابهای دیگر راه یافته است. تاریخ قم، چاپ آستانهی حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز كه در سال 1385ش چاپ شد، صورت گرفت نیز از روی همان نسخه مغلوط است.
مقالهای از اینجانب با عنوان «عشق آل محمد» در كتابهای مرجع فرهنگبان (1) و شناختنامه قم (2) به چاپ رسید. هنگام تدوین مقاله تنها نسخه تحقیق جلال الدین تهرانی را در اختیار داشتم. آشفتگیهای متن حكایت از افتادگیهایی داشت؛ پس آن افتادگیها را در كروشه جبران كردم. پس از چاپ تاریخ قم از روی كهنترین (3) نسخه آن از سوی كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی و با تحقیق محمدرضا انصاری قمی، بجا بودن آن اصلاحات معلوم شد.
در ابتدا اشتباهات مربوط به حضرت معصومه (سلام الله علیها) و امامزادگانی كه ادعا میشود، بیواسطهاند میآورم و بقیه را در بخش بعدی ذكر میكنم.
امامزادگان بیواسطه
برخی كتابهای قمپژوهی خبر از امامزادگان بیواسطه متعدد در قم میدهند، اما به نظر میرسد تنها امامزاده بیواسطه حضرت معصومه (سلام الله علیها) است. علت اصلی چنین اشتباهی برخی نسخههای تاریخ قم است كه در مقدمه بدان اشاره كردم.قابل توجه است كه اگر امامزادگان بیواسطه غیر از حضرت معصومه (سلام الله علیها) نیز در قم بودند، عادتاً گزارش آنها منحصر به تاریخ قم نبود؛ چنان كه دفن حضرت معصومه در قم را كتابهای كهن دیگر نیز گزارش كردهاند.
فاطمه معصومه (سلام الله علیها) دختر امام موسی كاظم (علیه السلام)
1. تاریخ تولد، ورود به قم و وفات:
در سالهای اخیر در كتابها و تقویمها روز تولد حضرت معصومه را یكم ذیقعده سال 173ق روز ورود او به قم را 23 ربیع الاول 201 و وفات را 10 ربیع الثانی 201 تعیین كردهاند و مراسمی به این مناسبتها برگزار میكنند. روزهای دیگر را نیز گفتهاند. حال آنكه در متون كهن و مورد اعتماد هیچ روز و ماهی تعیین نشده است و نیز سال تولد ایشان معلوم نیست. بنابراین عمر حضرت معصومه و روز ورود او به قم را نمیتوان به دست آورد. در تاریخ قم همین مقدار آمده كه حضرت در سال 201 وارد قم شد و هفده روز بعد وفات یافت: «فاطمه بنت موسی بن جعفر (علیه السلام) در سنه احدی و مائتین (سال 201) به طلب او (امام رضا (علیه السلام)) بیرون آمد، چون به ساوه رسید بیمار شد. پرسید كه: میان من و میان شهر قم چه قدر مسافت است؟... و (موسی بن خزرج) به سرای خود او را فرود آورد، و هفده روز در حیوة بود.» (4)به دلیل معلوم نبودن تاریخ تولد حضرت معصومه، مرحوم علی اصغر فقیهی مدت عمر آن حضرت را نامعلوم دانسته، اما كمتر از 23 سال ندانسته است؛ زیرا امام كاظم (علیه السلام) در سال 179 محبوس شد و تا آخر عمر زندان بود و وفات حضرت معصومه سال 201 اتفاق افتاد. (5)
2. نماز و دفن:
كتاب تاریخ قم نماز و دفن حضرت معصومه را به دو صورت نقل میكند:الف) پس از تغسیل و تكفین و نماز، موسی بن خزرج بدن حضرت را در زمین خود در بابلان دفن كرد. (6)
ب) پس از تغسیل و تكفین، آل سعد اختلاف كردند كه چه كسی بدن را دفن كند.
تاریخ قم چنین ادامه میدهد: «در میان این گفتگوی از جانب رمله دو سوار برآمدند، دهن بربسته و روی مردم نهادند. چون به نزدیك جنازه فاطمه رسیدند، از اسب فرود آمدند و بر فاطمه نماز كردند و در سرداب رفتند و فاطمه را دفن كردند. پس از كور بیرون آمدند و برنشستند و برفتند و هیچ كس را معلوم نشد كه آن دو سوار كه بودند.» (7)
نویسنده انوار پراكنده پس از نقل مطلب فوق، نگاشته است: «چون مقام و منزلت معصومه بسیار بالا بوده، لذا توسط آن دو سید نقابدار كه احتمال زیاد داده شد پدر و برادر بزرگوارش باشد غسل و نماز و دفن گردیده كه این دلالت بر معصوم بودن آن معصومه دارد، چرا چون امام معصوم را جز معصوم دفن نمینماید.» (8)
اولاً ندانستیم نویسنده سید بودن آن دو شخص نقابدار را از كجا به دست آورد؟
ثانیاً در تاریخ قم تنها سخن از نماز و دفن است نه غسل.
ثالثاً هر امام معصوم كه از دنیا میرود، امام معصوم دیگر بر او نماز میخواند نه اینكه دفن هم میكند.
رابعاً به فرض كه آن دو شخص امام كاظم (علیه السلام) و امام رضا (علیه السلام) باشند، چگونه دلالت بر عصمت حضرت معصومه دارد؟ هر معصوم را باید امام دیگر بر او نماز گذارد، اما چنین نیست كه هركه را امام بر او نماز گذارد معصوم است.
خامساً این قاعده كه بر هر معصوم، معصوم دیگر نماز میخواند، مخصوص چهارده معصوم (علیه السلام) است نه فرزندان آنها، هرچند مقامی والا داشته باشند.
3. خواستگاری مأمون:
گویند: مأمون به امام رضا (علیه السلام) دستور داد كه باید به خواهرت فاطمه پیام دهی به خراسان بیاید و او را به عقد من درآوری. امام (علیه السلام) نمیتوانست از دستور او تخلف كند و از سوی دیگر میدانست كه مأمون به مرادش نخواهد رسید. پس به خواهر پیام داد كه به خراسان بیاید. (9)مطلب فوق، هیچ منبع قابل اعتماد ندارد؛ چنان كه صاحب انوار المشعشعین پس از نقل، آن را رد كرده است.
4. تعیین مدفن از سوی شتر:
گفته شده كه حضرت معصومه وصیت كرد كه بعد از وفاتش، جنازه را بر فلان شتر گذارند و هرجا كه خوابید مدفن او باشد، (10) اما مدرك معتبر ندارد.موسی مبرقع بن امام جواد (علیه السلام)
مزار اصلی در چهل اختران را به موسی مبرقع نسبت میدهند، در حالی كه وی به ایران مهاجرت نكرد و این مزار به فرزند او محمد تعلق دارد. به نظر میرسد در تاریخ قم تحقیق جلال الدین تهرانی بیشتر موارد كه سخن از موسی مبرقع است، صحیح «محمد بن موسی» است. مقایسه دو چاپ از تاریخ قم، اشتباه در ورود موسی به قم را نشان میدهد:تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص215-216:
«دیگر از سادات حسینیه رضائیه از فرزندان امام رضا (علیه السلام)، موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا (علیه السلام) صاحب رضائیه [است]... اول كسی كه از سادات رضویه كه به قم آمدند از كوفه ابوجعفر موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر (علیه السلام) بود... ابوجعفر موسی بن محمد از قم به كاشان رفت... یكی دیگر از رؤسای عرب در عقب بیرون آمدن موسی بن محمد بن علی بن موسی از قم برسیدند اهل قم را به سبب بیرون كردن موسی [بن] محمد بن علی [بن] موسی توبیخ كردند پس رؤسای عرب را به طلب ابی جعفر موسی بن محمد بفرستادند تا شفاعت كردند و او را به قم بازآوردند... چون عرب قم به ابی جعفر موسی بن محمد بن علی بن موسی (علیه السلام) پیغام فرستادند كه...»
تاریخ قم، انصاری، ص 574-579:
«دیگر از سادات حسینیه، [و] از سادات رضائیه، از فرزندان موسی بن محمد بن علی بن موسی الرضا (علیه السلام)، صاحب رضائیه [است]:... اول كسی كه از سادات رضویه، كه به قم آمدند از كوفه ابوجعفر محمد بن موسی بن محمد بن علی بن موسی بن جعفر (علیه السلام) بود... ابوجعفر محمد از قم به كاشان رفت... یكی دیگر از رؤسای عرب در عقب بیرون آمدن محمد بن موسی از قم برسیدند اهل قم را به سبب بیرون كردن محمد بن موسی توبیخ كردند. پس رؤسای عرب را به طلب ابی جعفر محمد بفرستادند تا شفاعت كردند و او را به قم بازآوردند... چون عرب قم به ابی جعفر محمد بن موسی پیغام فرستادند كه...»
جالب آنكه چند سطر بعد در تاریخ قم جلال الدین تهرانی، ص216، مانند تحقیق انصاری، ص281 سخن از محمد بن موسی است:
«محمد بن موسی به قم مقیم بود و از آنجا به جایی دیگر نرفت تا آنگاه كه او را وفات رسید در شب چهارشنبه روز آخر ماه دی هشت روز از ماه ربیع الآخر مانده سنه ست و تسعین و ماتین هجریه (سال 296) و او را در سرایی كه معروف بود بدو كه الیوم مشهورست به مشهد او دفن كردند.»
نكته اینكه «ابوجعفر» كنیه محمد بن موسی است (11)، نه موسی.
به استناد نسخههای مغلوط تاریخ قم، عدهای مهاجرت موسی مبرقع را به قم ثبت كردهاند (12) و عدهای دیگر مهاجرت فرزند او محمد را به قم نوشتهاند نه پدر او. (13)
زینب ام محمد و میمونه دختران امام جواد (علیه السلام)
در منابع گوناگون میخوانیم كه زینب ام محمد و میمونه دختران امام جواد (علیه السلام) در جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) آرمیدهاند؛ حال آنكه آنان دختران موسی مبرقع بودند. منشأ این لغزش، برخی نسخههای مغلوط تاریخ قم است.تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص216: «بعد از او (موسی مبرقع) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران محمد بن علی در طلب او از كوفه به قم آمدند و به عقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان به مقبره بابلان آنجا كه قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر (علیه السلام) است مدفونند.»
تاریخ قم، انصاری، ص581: «بعد از او (محمد بن موسی) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران موسی بن محمد در طلب او از كوفه به قم آمدند و به عقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان به مقبره بابلان آنجا كه قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر (علیه السلام) است مدفوناند.»
تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، صفحه 214 در جای دیگر، ام محمد و میمونه را دختران موسی مبرقع معرفی كرده، نه دختران امام جواد (علیه السلام): «چون پس از وفات فاطمه، ام محمد دختر موسی رضائیه وفات یافت، او را در جنب قبر فاطمه دفن كردند و پس ازو خواهر او میمونه ابنة الرضائیه و او را نیز هم آنجا دفن كردند.»
و در صفحه 217 افزون بر میمونه، زینب نیز دختر موسی مبرقع معرفی شده كه این یكی از نشانههای آشفتگی متن است: «میمونه دختر موسی وفات یافت او را به مقبره بابلان دفن كردند و این قبه كه به قبه فاطمه (علیها السلام) ملاصق است بر سر تربت او بنا كردند و خواهر او زینب موسی ازو میراث گرفت.»
یادآوری
الف) در منابع دیگر این سه نفر دختران امام جواد (علیه السلام) معرفی نشدهاند. (14) مهمتر اینكه در تاریخ قم جلال الدین تهرانی، صفحه 201 وقتی نام فرزندان امام جواد (علیه السلام) را ذكر میكند، تنها از این دختران نام میبرد: خدیجه و حكیمه و امكلثوم.ب) در تاریخ قم جلال الدین تهرانی، ص216 میخوانیم: «... اول كسی را كه بدین سرای دفن كردند، موسی بن محمد بن علی بن موسی بود و خواهران او زینب و میمونه دختران محمد بن علی بن موسی ازو میراث گرفتند.»
قطعاً موسی مبرقع فرزند داشت و در این صورت ارث او به خواهرانش نمیرسد، اما اگر «موسی» را به «محمد بن موسی» تغییر دهیم، چنان كه در تحقیق انصاری، ص582 چنین است، این مشكل برطرف میشود؛ زیرا محمد فرزنددار نشد و در نتیجه ارث او به خواهرانش رسید.
ج) متن چاپ شده از تاریخ قم جلال الدین تهرانی، ص 215-216 سخن از موسی است و بدون تناسب در بین آن سخن از محمد بن موسی پیش میآید و دوباره سخن از موسی به میان میآید. این تشویش مؤیدی دیگر بر تشویش متن است.
د) موسی مبرقع عموی جعفر كذاب است. بنابراین موسی به بریهه دختر جعفر كذاب محرم است و نمیتواند همسر او باشد، اما تاریخ قم جلال الدین تهرانی، صفحه 216 او را همسر موسی مبرقع معرفی كرده و میگوید: «بریهه زن موسی بن محمد بن علی بن موسی وفات یافت و به جنب مشهد او را دفن كردند.»
اما در تحقیق انصاری، صفحه 583 میخوانیم: «بریهه زن محمد بن موسی وفات یافت و به جنب مشهد او، او را دفن كردند.»
زینب ام محمد دختر امام جواد (علیه السلام)
گذشته از آنكه ذیل عنوان قبل گفتیم كه زینب دختر امام جواد (علیه السلام) نیست، بلكه دختر موسی مبرقع است، در اثر اشتباه در نسخههای تاریخ قم، حرف واو بین «زینب» و «ام محمد» سبب شده برخی این دو نام را برای دو نفر بپندارند. در تاریخ قم انصاری، ص581 میخوانیم: «بعد از او (محمد بن موسی) خواهرانش زینب و ام محمد و میمونه دختران موسی بن محمد در طلب او از كوفه به قم آمدند و به عقب ایشان بریهه دختر موسی بیامد و ایشان به مقبره بابلان آنجا كه قبر فاطمه بنت موسی بن جعفر (علیه السلام) است مدفوناند.»در تحقیق جلال الدین تهرانی، ص216 نیز میان «زینب» و «ام محمد» حرف واو آمده است. در عبارت فوق آمده است كه نامبردگان در جوار حضرت معصومه (سلام الله علیها) مدفونند، اما تاریخ قم در صفحات قبلتر وقتی كه از مدفونان در جوار حضرت معصومه نام میبرد، فقط ام محمد و میمونه را ذكر میكند و سخنی از زینب نیست. (15) از اینجا معلوم میشود كه زینب و ام محمد یك نفرند.
در منتقلة الطالبیه نیز آمده است كه: «وقتی محمد بن موسی از دنیا رفت، دو خواهرش زینب و میمونه دختران موسی وارثان او بودند.» (16)
ناصرالشریعه هنگام یادكرد از مدفونان در جوار حضرت معصومه، ام محمد دختر موسی را ذكر میكند و جداگانه از زینب نام نمیبرد. (17)
شاه حمزه فرزند امام كاظم (علیه السلام)
در تاریخ قم جلال الدین تهرانی، صفحه 216 و انصاری، ص584 آمده است: «یحیی صوفی (فرزند جعفر كذاب) به قم اقامت كرد و به میدان زكریای ابن آدم، به نزدیك مشهد حمزة بن امام موسی بن جعفر (علیه السلام) وطن و مقام گرفت.»برخی با توجه به عبارت فوق، شاه حمزه در خیابان آذر را فرزند بیواسطهی امام كاظم (علیه السلام) دانستهاند، اما به نظر اشتباه میآید. مطالعه بخش مربوط به سادات در كتاب تاریخ قم نشان میدهد كه بنای نویسنده بر آن بوده كه جداگانه و با تفصیل امامزادگان بلافصل و محل دفن آنها را معرفی كند، اما به معرفی شاه حمزه نپرداخته، بلكه هنگام بیان آدرس محل سكونت یحیی، ذكری از حمزه كرده است. ظاهراً در نسخههای تاریخ قم اشتباه راه یافته و چه بسا واسطهها میان حمزه و امام كاظم (علیه السلام) افتادهاند.
نظر به اینكه قم در قرون اولیه، شهری شیعه نشین و عالم پرور بود، اگر فرزند امام معصوم به قم میآمد، به روشنی در كتابها ضبط میشد و از نگاه نسب شناسان پوشیده نمیماند، چنان كه در مورد حضرت معصومه (سلام الله علیها) چنین است.
علی بن جعفر (علیه السلام)
همان گونه كه در معرفی شاه حمزه گفتیم، نظر به عالم پرور بودن قم، اگر علی بن جعفر امامزادهای بلافصل بود، منابع كهن از او یاد میكردند. نه تنها در منابع كهن چنین اشارهای وجود ندارد، بلكه شاهدی بر نبود فرزندی از امام صادق (علیه السلام) در قم داریم. در تاریخ قم آمده است: «اول كسی از سادات حسینیه كه به قم آمد، ابوالجن الحسین بن الحسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (علیه السلام) بود.» (18)اگر از نظر صاحب تاریخ قم، فرزند امام صادق (علیه السلام) به قم آمده بود، ابوالجن را اولین وارد شونده به قم معرفی نمیكرد؛ بنابراین علی بن جعفر از امامزادگان باواسطه است كه واسطهها افتاده یا اینكه مراد از «جعفر» امام صادق (علیه السلام) نیست.
امامزادگان باواسطه
ناصرالدین علی بن مهدی بن محمد بن حسین بن زید بن محمد بن احمد بن جعفر بن عبدالرحمان بن محمد بطحانی بن قاسم بن حسن بن زید بن امام حسن مجتبی (علیه السلام).در بازار قم در مدرسه واقع در محله سورانیك مدفون است. (19) نسب فوق را به امامزاده ناصرالدین روبه روی در شمالی مسجد امام حسن عسكری (علیه السلام) نسبت میدهند.
لغزش
در مورد این امامزاده دو لغزش وجود دارد:الف) در برخی كتابهای معاصران، تاریخ درگذشت امامزاده ناصرالدین، سال 828 ضبط شده است. چند سال پیش كه بنای امامزاده تجدید شد، این تاریخ را بر سنگ قبر حك كردند. دست كم به دو دلیل این تاریخ اشتباه است:
اول اینكه در علم انساب در هر قرن به طور متوسط سه واسطه را در نظر میگیرند. بنابراین اگر این تاریخ درست باشد، واسطه میان این امامزاده تا امام حسن (علیه السلام) حدود 23 واسطه خواهد بود، در حالی كه تعداد واسطهها در عمدة الطالب دوازده نفر است.
دوم اینكه تألیف كتاب عمدة الطالب در سال 812 یا 814 به پایان رسید و در آن، محل دفن شاهزاده ناصر تعیین شده است. بنابراین در این سال وی حیات نداشته است و سال 828 به عنوان تاریخ درگذشت او نادرست است.
ب) محمدحسین ناصرالشریعه (م1339ش) مینگارد كه در زمان طفولیت او این مزار را به احمد بن اسحاق نسبت میدادند. سپس بعضی با استفاده از كتاب عمدةالطالب استنباط كردند كه این بارگاه برای شاهزاده ناصرالدین است. (20)
در عصر حاج شیخ عباس قمی و شیخ محمدعلی كچویی قمی این مزار معروف به قبر احمد بن اسحاق بوده است. (21)
از حضرت آیت الله سید موسی شبیری زنجانی كه نسخههای مختلف عمدة الطالب را مقابله كرده است شنیدم: نسخهای از عمدة الطالب در كتابخانه مسجد اعظم قم نگهداری میشود (به خط امام بن جلال كرمانی) كه ظاهراً صحیحترین و كهنترین نسخه موجود از این كتاب است. آنجا آمده كه امامزاده ناصرالدین در بم مدفون است، اما در چاپهای موجود، «بم» به «قم» تصحیف شده است.
اینجانب در تاریخ 10/ 12/ 1390 با حضور در كتابخانه مسجد اعظم، تصویر رایانهای كتاب عمدة الطالب به شماره 1846 به خط امام بن جلال كرمانی، تحریر سال 868 را دیدم كه كلمه «بم» به روشنی معلوم بود.
با توجه به كرمانی بودن نویسنده عمدة الطالب، نزدیكتر به واقع آن است كه وی معرفی امامزاده مدفون در نزدیك كرمان را در نظر داشته است.
به نظر میرسد انتساب بارگاه مورد بحث به احمد بن اسحاق ترجیح دارد. البته نه احمد بن اسحاق اشعری كه وكیل امام حسن عسكری (علیه السلام) بود. حاج شیخ عباس قمی انتساب این قبر را به احمد بن اسحاق بن ابراهیم احتمال داده (22) و نویسنده تربت پاكان بدون اظهار تردید، صاحب این مزار را احمد بن اسحاق بن ابراهیم دانسته است. (23)
بنابراین ظاهراً نام و نسب واقعی امامزادهای كه به شاهزاده ناصر شهرت دارد چنین است: احمد ابوعلی بن اسحاق ابوعبدالله بن ابراهیم بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی كاظم (علیه السلام)
بنابر آنچه در تاریخ قم جلال الدین تهرانی آمده است: ابوعبدالله حسین بن احمد موسوی چنین روایت كند: عربهای قم از جد او ابوعبدالله اسحاق بن ابراهیم خواستند كه در قم ساكن شود. او نیز پذیرفت و بسیار او را گرامی داشتند و اموالی را به او بخشیدند. در این شهر خداوند به او ابوعلی احمد و ابواحمد موسی و حسن و دختری دیگر داد.
ابوعلی احمد از قم به آوه رفت و با آل طلحه وصلت كرد و چند فرزند دیگر نیز از او به دنیا آمد. پس از مدتی به قم بازگشت و از دختر صائغ پسری به نام ابوعبدالله حسین به دنیا آورد. همچنین در قم با دختر ابوالحسن علی كوكبی ازدواج كرد و تا پایان عمر به آنچه از قم و آوه به او میرسید قناعت میكرد. (24)
ابوالعباس احمد بن محمد بن حسین بن علی بن امام زین العابدین (علیه السلام)
مدرسی طباطبایی اظهار میدارد كه امامزاده احمد میانی (25) میتواند شخص فوق باشد كه در تاریخ قم معرفی شده است. وی نسب او را از تاریخ قم جلال الدین تهرانی، ص228به صورت بالا نقل میكند. (26)لغزش
نام اجداد امامزاده فوق در تاریخ قم مبهم است، اما تاریخ قم برادر حسین (پدربزرگ احمد ابوالعباس) را ابوالحسن علی عالم رئیس شجاع فصیح دینوری معرفی كرده است. (27) با استفاده از كتابهای الشجرة المباركه و عمدة الطالب كه اجداد علی دینوری آمده، نسب امامزاده احمد به این صورت درست است: «احمد ابوالعباس بن محمد بن حسین ابوالفضل بن حسن بن حسین بن حسن افطس بن علی اصغر بن امام سجاد (علیه السلام)». (28)حسن بن علی بن جعفر بن عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر (علیه السلام)
در تاریخ قم جلال الدین تهرانی میخوانیم: «دیگر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر بن عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر ایضاً به قم آمد.» (29)لغزش
چنین عبارتی نامفهوم است. كلمه «بن» بعد از جعفر، زاید است. نسل عبدالله بن حسن از علی و موسی است، نه از جعفر. (30) بنابراین عبارت تاریخ قم باید چنین باشد: «دیگر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر، عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر ایضاً به قم آمد.» عبارت قدیمیترین نسخهی تاریخ قم كه انصاری آن را تحقیق كرده نیز به صورتی كه تیتر كردیم اشتباه است، اما انصاری عبارت را این گونه اصلاح كرده است: «دیكر از فرزندان حسن بن علی بن جعفر: عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر. ایضاً به قم آمد.» (31) پس عبدالله بن حسن بن علی بن جعفر به قم آمد، نه حسن بن علی بن جعفر.محمد بن علی بن محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس بن علی اصغر (اطهر) (32) بن امام سجاد (علیه السلام)
وی به قم آمد و فرزندان او عبارتند از: ابوحسین احمد و ابوعبدالله حسین. مادر آنها دختر حسن بن علی بن عمر بود. (33) حسین از قم به بغداد رفت و آنجا ساكن شد تا اینكه در سال 374 درگذشت. (34) احمد در شهر قم به وجه معاشی كه برایش بود اكتفا میكرد. فرزند او ابوالقاسم علی است. احمد در سال 375 در قم وفات یافت. (35)شیخ محمدعلی كچویی قمی امامزاده معروف به خاكفرج را ابوحسین احمد میداند و نیز احتمال داده است پسرش علی و پسران علی، یعنی ابوالفضل و ابوسهل در همین بقعه باشند. (36)
لغزش:
در هر سه چاپ تاریخ قم، «محمد بن علی بن محمد بن علی بن عمر بن حسن» است (37) و «محمد بن علی» تكرار شده. حال آنكه در لباب الانساب، ج2، ص487 چنین است: «محمد بن علی بن عمر بن حسن افطس». بعید نیست در اثر اشتباه در استنساخ، یك «محمد بن علی» تكرار شده باشد.ابوعبدالله احمد (38) بن اذرع ابوهاشم محمد بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن عبدالله (39) بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیه السلام).
او اولین سید از نسل حسن مثنی است كه به قم مهاجرت كرد. (40)
لغزش
آیت الله سید موسی شبیری زنجانی در حاشیه تاریخ قم، سلسله نسب فوق برای این امامزاده را نادرست خوانده و آن را این گونه تصحیح كرده است: «احمد ابوعبدالله بن ادرع ابوهاشم محمد بن علی بن عبیدالله بن عبدالله بن حسن بن جعفر بن حسن بن حسن بن علی بن ابی طالب (علیه السلام)».همچنین آیت الله شبیری توضیح داده است كه «ادرع» با دال درست است كه از درع گرفته شده است. (41)
حسین ابوالجن بن حسین بن جعفر بن محمد بن اسماعیل بن جعفر صادق (علیه السلام)
او نخستین سید حسینی است كه به قم آمد. (42)لغزش
حجت الاسلام انصاری با تحقیق مفصل خود نشان داده كه نسب فوق از این امامزاده در تاریخ قم اشتباه است. او با تمسك به سخن تبارشناسان متعدد، این نسب را برای این امامزاده ترجیح داده است: «ابوالحسن علی، ملقب به ابوالجن، ابن محمد بن علی بن اسماعیل اعرج ابن جعفر صادق (علیه السلام)». (43)به عنوان مؤید، تحقیق حجت الاسلام انصاری میتوان افزود كه عبارت تاریخ قم صراحت دارد كه ابوالجن قبل از حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم مهاجرت كرده است. اگر تحقیق آقای انصاری را بپذیریم، به این معناست كه حضرت معصومه در طبقه پدربزرگ ابوالجن قرار میگیرد و هجرت قبل از پدربزرگ كاملاً قابل قبول است، اما طبق نقل تاریخ قم، حضرت معصومه در طبقه پدر پدربزرگ ابوالجن واقع میشود و با توجه به شهرت حضرت معصومه به جوان بودن، بعید است ابوالجن زودتر از او هجرت كرده باشد.
حسین ابومحمد بن احمد بن محمد بن موسی مبرقع بن امام جواد (علیه السلام)
در قم رئیس بود. (44)لغزش
بنا به گزارش تاریخ قم، محمد بن موسی مبرقع فرزنددار نشد و در نتیجه ارث او میان خواهرانش تقسیم شد. (45) پس حسین نمیتواند نوه محمد بن موسی باشد.حسین بن احمد بن حمزة بن قاسم بن عبیدالله بن جعفر بن ابی طالب
شخص فوق به قم آمد. (46)لغزش
الف) آیت الله شبیری زنجانی در حاشیه نسخه خود چنین نگاشته است:«ظاهراً در كتاب سقط شده و صحیح آن: قاسم بن اسحاق بن عبدالله بن جعفر است و حسین بن احمد بن حمزه در عمدة الطالب ص 27 س 7 مذكور است.» (47)
ب) «عبیدالله» خطاست؛ زیرا جعفر بن ابی طالب فرزندی به نام عبیدالله نداشت، بلكه سه فرزند با نامهای عبدالله، عبدالله اصغر و عبدالله اكبر جواد داشته است. (48)
همین لغزش در نسخه انصاری هم بوده، اما وی عبارت را این گونه اصلاح كرده است: «حسین بن احمد بن حمزة بن قاسم [بن اسحاق] بن عبدالله بن جعفر بن ابی طالب.» (49)
پینوشتها
1. مرجع فرهنگیان، ج1، ص553-634.
2. شناختنامه قم، ج2، ص269-368.
3. تاریخ قم، انصاری، پیشگفتار، ص64.
4. تاریخ قم، انصاری، 565-567 تاریخ قم و جلال الدین تهرانی، ص213.
5. تاریخ مذهبی قم، ص99.
6. تاریخ قم، انصاری، ص566.
7. تاریخ قم، انصاری، ص568-569.
8. انوار پراكنده، ص157-158.
9. انوارالمشعشعین، ج2، ص275.
10. انوارالمشعشعین، ج2، ص277. نویسنده پس از نقل این ادعا، آن را رد میكند.
11. رك به: منتقلة الطالبیه، ص253. التذكره فی الانساب المطهره، ص115.
12. رك به: بحارالانوار، ج50، ص160-161. بدر مشعشع، «تحفة الفاطمیین فی احوال قم و القمیین»، مجله شهاب، ش38، ص101-103. منتهی الآمال، ج3، ص1810-1812.
13. رك به: منتقلة الطالبیه، ص253. كشكول شیخ بهایی، ص138. زهر الربیع، ص208-207.
14. رك به: المجدی، ص323. ارشاد، ج2، ص295. الشجرة المباركه، ص92. النفحة العنبریه، ص66.
15. رك به: تاریخ قم، انصاری، ص570-571 و جلال الدین تهرانی، ص214.
16. منتقلة الطالبیه، ص254.
17. تاریخ قم، ناصر الشریعه، ص79.
18. تاریخ قم، انصاری، ص 556 و جلال الدین تهرانی، ص211.
19. عمدة الطالب، ص80.
20. مختارالبلاد، ص142.
21. رك به: منتهی الآمال، ج3، ص1556. انوارالمشعشعین، ج2، ص120.
22. منتهی الآمال، ج3، ص1555-1556.
23. تربت پاكان، ج2، ص103.
24. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص221-222.
25. واقع در نزدیك امامزاده سیدعلی.
26. تربت پاكان، ج2، ص92 پاورقی.
27. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص228.
28. رك به: الشجرة المباركه، ص192 و عمدة الطالب، ص422.
29. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص225.
30. رك به: عمدة الطالب، ص297.
31. تاریخ قم، انصاری، ص616.
32. لباب الانساب، ج2، ص487.
33. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص229.
34. همان، ص229.
35. همان، ص229-230.
36. انوارالمشعشعین، ج2، ص205.
37. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص229 و انصاری، ص634.
38. ابوعبدالله احمد در تاریخ قم نیست و اضافه از عمدة الطالب است. در تاریخ قم «فرزند اذرع» نوشته شده است.
39. در تصحیح جلال الدین تهرانی، ص208 یك «بن عبدالله» بیشتر است.
40. تاریخ قم، انصاری، ص541 و جلال الدین تهرانی، ص207.
41. رك به: تاریخ قم، انصاری، ص541، پاورقی. ظاهراً در نقل عبارت آیت الله شبیری اشتباه رخ داده و به جای «عبدالله»، «عبدالرحمن» نوشته شده است.
42. تاریخ قم، انصاری، ص556 و جلال الدین تهرانی، ص211.
43. رك به: تاریخ قم، انصاری، ص556-558.
44. لباب الانساب، ج2، ص586.
45. تاریخ قم، انصاری، ص582. در پاورقی از قول آیت الله سیدموسی شبیری زنجانی نیز آمده كه محمد بن موسی بلاعقب بوده است.
46. تاریخ قم، جلال الدین تهرانی، ص238.
47. تاریخ قم، انصاری، ص675، پاورقی.
48. همان.
49. همان.
1. ابراهیم بن ناصر؛ منتقلة الطالبیه؛ تحقیق سید محمدمهدی خراسان؛ نجف، چاپ اول، 1388ق.
2. ابی الفتوح؛ النفحة العنبریه فی انساب خیر البریه؛ تحقیق سید مهدی رجائی، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1377ش.
3. بنایی، علی؛ شناختنامه قم؛ قم: نور مطاف، چاپ اول، 1390ش.
4. بیهقی؛ لباب الانساب، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1410ق.
5. جزایری، نعمت الله، زهر الربیع، چاپ سنگی.
6. شیخ بهایی؛ كشكول؛ ترجمه بهمن رازانی، تهران: زرین، چاپ نهم، 1371ش.
7. طباطبایی، حسین؛ تربت پاكان، قم: 1355ش.
8. عبیدلی، احمد بن محمد بن مهنا؛ التذكره فی الانساب المطهره؛ به كوشش سیدمهدی رجایی؛ قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، 1379ش.
9. عنبه، جمال الدین احمد؛ عمدة الطالب فی انساب آل ابی طالب، تحقیق سیدمهدی رجایی؛ قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1383ش.
10. فخر رازی؛ الشجرة المباركه فی انساب الطالبیه؛ تحقیق سیدمهدی رجایی، قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ دوم، 1377ش.
11. فقیه جلالی، محمدمهدی: انوار پراكنده؛ قم: انتشارات مسجد جمكران، چاپ اول، 1376ش.
12. فقیهی، علی اصغر؛ تاریخ مذهبی قم، قم: انتشارات زائر، چاپ دوم، 1378ش.
13. قمی، محمد بن حسن؛ تاریخ قم، ترجمهی حسن بن علی بن حسن قمی؛ تحقیق سید جلال الدین تهرانی، تهران: انتشارات توس، 1361ش.
14. قمی، محمد بن حسن؛ تاریخ قم؛ ترجمهی حسن بن علی بن حسن قمی؛ تحقیق دارالتحقیق آستانه مقدسه قم؛ قم: زائر، چاپ اول، 1385ش.
15. قمی، محمد بن حسن؛ تاریخ قم؛ ترجمهی حسن بن علی بن حسن قمی، تحقیق محمدرضا انصاری قمی؛ قم: كتابخانه مرعشی نجفی، چاپ اول، 1385ش.
16. قمی، محمدحسن؛ تحفة الفاطمیین فی احوال قم و القمیین؛ تحقیق علی رفیعی علامرودشتی؛ چاپ شده در مجله شهاب به صورت سلسله از شماره 17 به بعد.
17. قمی، محمدحسین؛ تاریخ قم (مختارالبلاد)، چاپ شده در قم شناسی، به كوشش علی بنایی؛ قم: نور مطاف، چاپ اول، 1390ش، دفتر اول.
18. كچویی قمی، محمدعلی؛ انوارالمشعشعیین؛ تحقیق محمدرضا انصاری قمی؛ قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1381ش.
19. گروهی از نویسندگان؛ مرجع فرهنگبان؛ قم: كتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، چاپ اول، 1388ش.
20. مجلسی؛ بحارالانوار، بیروت، مؤسسةالوفاء، چاپ دوم، 1403ق.
21. ناصر الشریعه؛ مختار البلاد (تاریخ قم)، تهران: كتابفروشی اسلامیه.
منبع مقاله :
آینهی پژوهش، دورهی 24، 143-144، صفحهی 54-47