نویسنده: نجف لکزایی
به طور کلی میتوان روحانیت را در این دوران به چهار گروه تقسیم کرد:
1. گروهی که با نظام سلطنتی مخالفت نداشت؛
2. گروه سیاست پرهیز؛
3. گروه سیاستپذیر منفعل؛
4. گروه سیاستپذیر فعال.
گروه اول:
از میان علمای بزرگ و مراجع تقلید بنام، نمیتوان از کسانی یاد کرد که جزء گروه اول، یعنی گروه درباری، قرار داشته باشند. اغلب افراد این گروه را روحانیون ردههای سوم و چهارم تشکیل میدادند؛ برخی از کسانی که در اوقات، دفاتر ازدواج و طلاق، و... شاغل بودند. این گروه معمولاً در مراسم و جشنهای دربار شرکت میکردند.گروه دوم:
گروه دوم، جریان تقدسگرا و ولایتی بودند که بنا به دلایلی از سیاست پرهیز میکردند. به طور خاص میتوان آیةالله سیداحمد خوانساری را در این گروه قرار داد. ایشان علت سیاست پرهیزی خویش را تجربهی ناموفق مشروطه میدانست. رهبران انجمن حجتیه نیز در این بخش قرار داشتند. پیروان این انجمن به لحاظ فکری دو دسته بودند:1. برخی به لحاظ فکری و اعتقادی سیاستگریز بودند، زیرا به تعطیل حکومت در عصر غیبت معتقد بودند؛
2. بعضی دیگر از روی تقیه سیاستگریز بودند، نه آنکه به آن اعتقاد داشته باشند.
گروه سوم:
این گروه میانهرو، صرفاً در حد اعتراض، به مبارزه با مفاسد اجتماعی معتقد بودند، نه در حد سرنگونی رژیم. آنها تغییر اشخاص، مثل نخستوزیر و...، را کافی میدانستند، اما تغییر اساس رژیم را دور از دسترس میپنداشتند. آقای رسول جعفریان در این باره از سه نفر یاد کرده است: (1) 1. آیةالله گلپایگانی؛ 2. آیةالله شریعتمداری؛ 3. آیةالله مرعشی نجفی.گروه چهارم:
این گروه، شامل گرایش امام خمینی و یاران ایشان بود. آنها اساساً خواستار تأسیس حکومت اسلامی بر مبنای شرع و سرنگونی رژیم شاه بودند، هر چند در مقاطع مختلف به طرح مسائل جزئی نیز میپرداختند، زیرا بر این باور بودند که باید نوعی آمادگی برای تأسیس حکومت اسلامی در مردم ایجاد شود.پینوشتها
1. ر. ک: رسول جعفریان، «مرجعیت سیاسی شیعه: نگرشی اجمالی بر نقش آیةالله العظمی بروجردی در احیای حرکت فکری و سیاسی حوزه»، مجله زمانه، ش 7 و 8، فروردین و اردیبهشت 1382.
منبع مقاله :لکزایی، نجف، (1391)، تحولات سیاسی- اجتماعی ایران معاصر، قم: پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ دوم