درنگی در عرفان‌نمایی‌ها و شبه عرفان‌های جامعه امروز ایران؛ دردها و درمان‌ها

شعبده با اهل راز (1)

از گذشته تا به امروز، مدعیان ناصالحی در کنار یا در برابر عرفان و عارفان اصیل، همواره عرض اندام کرده و افزون بر مخدوش کردن چهره جریان اصیل عرفانی، مشکلات و نابسامانی‌های فراوان فردی و اجتماعی را نیز باعث شده‌اند.
پنجشنبه، 30 دی 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
شعبده با اهل راز (1)
 شعبده با اهل راز (1)

 

نویسنده: حسینعلی رحمتی (1)

 

درنگی در عرفان‌نمایی‌ها و شبه عرفان‌های جامعه امروز ایران؛ دردها و درمان‌ها

چکیده

از گذشته تا به امروز، مدعیان ناصالحی در کنار یا در برابر عرفان و عارفان اصیل، همواره عرض اندام کرده و افزون بر مخدوش کردن چهره جریان اصیل عرفانی، مشکلات و نابسامانی‌های فراوان فردی و اجتماعی را نیز باعث شده‌اند. امروزه به دلایل گوناگون، شناخت این افراد و جریان‌ها و رویکرد معقول و منطقی به آنها یکی از مهم‌ترین وظیفه‌های مدافعان عرفان اصیل اسلامی محسوب می‌شود. البته بدون استفاده از پشتوانه پژوهشی، رسیدن به چنین هدفی قرین موفقیت نخواهد بود.
نوشتار حاضر (که در همین راستا نگاشته شده) بر آن است که با رویکری نظری- کاربردی به یکی از مسئله‌های مربوط به موضوع شبه عرفان‌ها در جامعه امروز ایران بپردازد. این مقاله، که به مناسبت همایش بزرگداشت یکی از عارفان بلندمرتبه معاصر نگاشته شده، مدعی است که معرفی جریان اصیل عرفان اسلامی و نقد عرفان‌نمایی‌های موجود در جامعه ما موفّق نخواهد بود مگر آنکه برخی نکته‌ها به دقّت مورد توجه قرار گیرد. در این مقاله، برای تبیین هر چه بهتر مطلب، پس از طرح برخی مباحث مقدماتی و اشاره به ضرورت‌های بحث، و بررسی پیامدهای غفلت از آسیب شناسی جریان‌های عرفان‌نما یا شبه عرفان، زمیه‌های پیدایش آنها تحلیل و راهکارهایی برای اتخاذ یک رویکرد قابل دفاع نسبت به آنها ارائه خواهد شد. در این راستا سعی خواهد شد سیره عارفانی چون مرحوم شاه‌آبادی، به عنوان نمونه‌ای از حاملان عرفان اصیل اسلامی، مورد توجه قرار گیرد.

صوفی نهاد دام و سر حقه باز کرد *** بنیاد مکر با فلک حقه‌باز کرد
بازی چرخ بشکندش بیضه در کلاه *** زیرا که عرض شعبده با اهل راز کرد (2)

جستارگشایی

به نقل از آنانی که دستی در عُرف عرفان داشته و ریزه‌خوار خوان مائده‌های ماورایی‌اند چنین برمی‌آید که سپردن دل به خنکای زلال منابع معنوی، روح را جلا داده و انسان را از عطر دلاویز بوستان ناپیدای کرانه عالم معنا سرمست می‌کند. دورافتادگان از این وادی، و فرورفتگان در منجلاب عالم مادّه را طبیعتاً از این امور بهره چندانی نیست و ادراک آنچه اهل راز گفته‌اند برایشان دشوار می‌نماید. هر چند «آن را که خبر شد خبری باز نیامد» و او را «مهر کردند و دهانش دوختند»، ولی «شرب مدام» سالکان مسلک عرفان نشان آن دارد که آن سوی پرده خبرهایی است و با جد و جهد و لطف، می‌توان در پیاله «عکس رخ یار» دید و این فقط به خاطر آن است که در درون آدمی همواره گرایشی به سوی فرا رفتن از عالم ماده و گام نهادن در عالم معنا وجود داشته و دارد و پیدایش گرایش‌ها و نگرش‌های عرفانی در بین ملت‌های گوناگون و در شرایع مختلف مؤید این مطلب است. همچنین جامعه ایرانی همواره شاهد بروز چهره‌ها و نحله‌های عرفانی بوده است. با آمدن اسلام به ایران، عرفان اسلامی نیز در این دیار به گونه‌ای پر رنگ‌تر جلوه‌گر شد. برآمدن عارفان عامل، نگارش آثار عرفانی فراوان و تبیین جنبه‌های عملی و نظری عرفان، از جمله ثمرات و پیامدهای شکل‌گیری عرفان اسلامی بوده است، هر چند در کنار یا مقابل آن، افراد و گروه‌های مدّعی نیز فراوان بوده‌اند و این موضوع در نوشتار حاضر مورد دقت نظر قرار گرفته است.
مقاله حاضر بزرگداشت یکی از چهره‌های عرفانی معاصر، یعنی مرحوم آیت الله میرزا محمدعلی شاه‌آبادی (1292-1363ق.)، را فرصتی مناسب یافته تا نگاهی داشته باشد به یکی از مهم‌ترین موضوع‌های مرتبط با حوزه عرفان؛ یعنی مسئله عرفان نمایی‌ها یا شبه عرفان‌ها در جامعه امروز ایران. هدف بنیادین نوشتار حاضر ابتدا جلب توجه بیش از پیش کسانی است که دغدغه مباحثی از این دست را دارند. و سپس تبیین اینکه چرا باید امروز از این موضوع سخن بگوییم و در پایان، و از همه مهم‌تر، روشن نمودن اینکه برای مواجهه هر چه بهتر با این موضوع در عرصه عمل و نظر، چه نکته‌هایی را می‌توان (یا باید) مورد توجه قرار داد.
مهم‌ترین پرسش‌های این مکتوب چنین است: زمینه‌ها و عوامل گرایش به عرفان نماها یا شبه عرفان‌ها در جامعه ما کدام است؟ پیامدهای آن چیست؟ برای رویارویی منطقی، معقول و کم هزینه با آنها چه باید کرد؟
رشد جریان‌های شبه عرفانی در جامعه ما، پیامدهای ناگواری به همراه دارد و به جریان عرفانی اصیل و قابل دفاع لطمه می‌زند. مدّعای این نوشتار آن است که مواجهه درست با این عرفان نماها بدون توجّه به برخی امور به نتیجه لازم نخواهد رسید. از آنجا که بر مبنای دفاع از این مقاله؛ در رویارویی با مدعیان، اولویت با کارهای ایجابی، دانش افزایی و نقادی است، و در مواردی هم که نیاز به برخوردهای سلبی و عملی است، این برخوردها حتماً باید از پشتوانه نظری قوی برخوردار باشند، بنابراین در این نوشتار سعی شده تا با شیوه و رویکردی نظری- کاربردی مسئله شبه عرفان‌ها مورد کاوش قرار گیرد. آنچه مطرح می‌شود علاوه بر آنکه مبتنی بر آثار و منابعی است که در طی بحث به آنها اشاره خواهد شد، همچنین برگرفته از تأملات نویسنده و پیگیری‌های او راجع به اخبار و مطالبی است که در رسانه‌های مختلف در این باب مطرح شده است.
مقصود این مقاله از افراد مدعی عرفان و جریان‌های شبه عرفانی چیست؟
اکنون برای بیان پاسخ‌های متعدد به این پرسش مجالی نیست، (3) نگارنده نیز، از باب «تُعرف الاشیاء باضدادها»، ابتدا مقصود خود را از عرفان اصیل و قابل دفاع بیان می‌کند تا در پرتو آن بتوان مفهوم آنچه را که شبه عرفان و عرفان‌نما نامیده می‌شود، دریافت. عرفان مورد دفاع در این مقاله، عرفانی است که سویه‌های گوناگون آن از پشتیبانی عقل و شرع بهره‌مند، و از شرایط زیر برخوردار باشد:
الف. دستگاه دینی، معرفتی و انسان شناختی نظام‌مند (4)
ب. ارتباط با یک مبدأ متعالی (خداوند)
ج. انگیزه صحیح
د. اهداف مشروع
ه.روش‌های مشروع، معقول و منطقی
و. تعادل و دوری از افراط و تفریط (5)
ز. انجام آن به وسیله افراد با صلاحیت (6)
بر این اساس، هرگونه تلاش یا ادعایی که در زمینه عرفان و درون‌گرایی انجام شود ولی دست‌کم یکی از شرایط ذکر شده را نداشته باشد می‌توان آن را «شبه عرفان» (7) (عرفان‌نما) نامید، که البته این مفهومی است عام و از خرافه‌گرایی‌هایی که به اسم عرفان ارائه می‌شود تا برخی از معناگرایی و باطن‌گرایی‌ها، عرفان‌های غیردینی و سکولار، و عرفان‌های دینی ولی مبتنی بر برداشت‌های غیرمعقول از دین، و مواردی از این قبیل را شامل می‌شود. (8)
باید توجه داشت آنچه به عنوان تعریف یا شاخص‌های عرفان اصیل و قابل دفاع بیان شد به صورت یک «اصل موضوعه» (9) برای بحث بود و می‌تواند مورد مناقشه قرار گیرد. اینک نگارنده در پی اثبات این اصل نیست بلکه تنها در پی تبیین مبنایی برای شرح بحث اصلی خود است.

چرایی و ضرورت‌های بحث

هر چند در جامعه ما و دیگر جوامع، همواره چهره‌ها و مذاهب مدعی و غیرصالح در زمینه عرفان وجود داشته ولی به دلائل گوناگون، امروزه بررسی و تحلیل این موضوع، از اهمیت بیشتری برخوردار است. یکی از دلایل آن، پیامدهایی است که پیدایش و گسترش این امور به همراه دارد که به برخی از آنها اشاره خواهد شد؛ و از دیگر دلایل آن اینکه در عصر حاضر، به مدد فناوری‌های جدید اطلاع‌رسانی و امکانات تبلیغی مؤثر و سهل‎‌الوصولی که فراهم شده؛ امکان گسترش اندیشه‌ها و دیدگاه‌ها، و در نتیجه شعاع تأثیر آنها نیز افزایش یافته است. بنابراین افزایش روزافزون افراد، گروه‌ها و فرقه‌های شبه‌عرفانی یا عرفان‌نما نیز به این مسئله و اهمیت آن دامن می‌زند و مسئولیت اندیشمندان و دلسوزان مکتب، جامعه و عرفان اصیل را مضاعف می‌سازد. از آنجا که هرگونه موضع‌گیری و اقدام در برابر این افراد و جریان‌ها باید مبتنی بر بصیرت و آگاهی باشد، انجام تلاش‌هایی چون پژوهش حاضر نیز ضرورتی دو چندان می‌یابد.

علل و زمینه‌های پیدایش و گسترش شبه عرفان‌ها

بی‌تردید تا وقتی علت‌ها و زمینه‌های پیدایش یک پدیده اجتماعی فراهم نشود، آن پدیده پا به عرصه وجود نمی‌گذارد. شناخت این زمینه‌ها برای مواجهه معقول و منطقی و بررسی پدیده‌ها، امری مهم و ضروری است. این امر در مورد موضوع مورد بحث این مقاله نیز صادق است. اگر دغدغه پیدایش نگرش‌ها و جریان‌های شبه عرفانی را داریم، پیش و بیش از هر چیز باید بیندیشیم که چرا این امور شکل می‌گیرند و چرا کسانی به آنها می‌پیوندند؟ به نظر می‌رسد در این باره می‌توان موارد زیر را برشمرد (10):

ناآگاهی از عرفان‌های حقیقی

نوع رفتار و انتخاب انسان، به سطح اطلاع و آگاهی او وابسته است. کسی که بنا به هر دلیلی در پی یافتن راهی برای تسکین یا تصفیه درونی خویش است برای انتخاب راه یا گزینش راهکار و دستورالعمل‌های این مسیر، به سراغ افراد و جریان‌هایی می‌رود که نسبت به آنها آگاهی دارند. حال اگر آگاهی او نسبت به افراد و جریان‌های اصیل و صادق، کم یا ضعیف باشد، امکان و زمینه‌ای برای آنکه در حلقه مدعیانی قرار گیرد که او را به جای راه به بی‌راهه بکشانند، وجود دارد. شاید به همین علت در آموزه‌های اسلامی تأکید شده که انسان باید مسیر حرکت دینی خود را از روی بصیرت و آگاهی، نه چشم بسته و تقلیدی، انتخاب نماید؛ و حتی در فروع دین هم که مجال تقلید است تاکید شده که اگر شخص قادر به شناخت افراد خبره و مرجع در دین نیست باید از افراد مطلعی که توان شناخت دارند، کمک گیرد.

سرخوردگی‌ها

زندگی آدمی همواره در معرض تغییر و تحول‌ها، و یا آسیب‌ها و مشکلاتی است که روند معمول حیات عاطفی، سیاسی و یا اجتماعی او را دست‌خوش بحران می‌نماید. یکی از پیامدهای پیدایش چنین بحرانی‌هایی؛ ایجاد سرخوردگی و یأس و ناامیدی است.
انسانی که در راه دستیابی به آرزوها یا اهداف و آرمان‌هایش با مشکل مواجه شده، سعی در یافتن مفری در برابر سرخوردگی‌ها دارد یافتن راه‌حلی در بین جوامع یا حتی افراد مختلف، متفاوت است. یکی از مأمن‌هایی که معمولاً افراد از آن استفاده می‌کنند نوعی درون‌گرایی و تنزه‌طلبی است که شخصی با پناه بردن به آن، سرپوشی بر سرخوردگی‌های خود گذاشته و آنها را توجیه یا تحمل می‌کند. در چنین موقعیت‌هایی، ممکن است افراد (به ویژه جوانان) در دام کسانی بیفتند که می‌توانند به گونه‌ای هر چند کاذب، راه خروج از این سرخوردگی‌ها را در اختیارشان قرار داده و آنان را به یک رضایت و آرامش هر چند نسبی، برسانند.

زمینه‌های تاریخی

نهال وجود آدمی در بستری تاریخی، فرهنگی و تمدنی می‌بالد. تأثیر این بستر به اندازه‌ای است که گاهی به صورت فطرت ثانویه درآمده و امکان رهایی از آن اگر غیرممکن نباشد اما، بی‌نهایت دشوار می‌باشد. در جوامعی چون جامعه‌های شرقی که همواره جریان‌های عرفانی حضوری پررنگ داشته و به عنوان یکی از شاخصه‌های فرهنگی و تمدنی‌شان شناخته می‌شده، به طور طبیعی زمینه گرایش به امور عرفانی بیش از دیگر جوامع مشاهده می‌شود. این امر، زمینه پیدایش و گرایش به نگرش‌های اصیل یا غیراصیل عرفانی را فراهم می‌نماید.

آرامش ‌طلبی

در پی تلاش و تکاپوهای انسان رد پای آرامش‌‌طلبی را می‌توان ملاحظه کرد. در جایی از آرامش‌‌طلبی انسان هنگام سرخوردگی‌های مختلف عاطفی، سیاسی و اجتماعی سخن گفتیم که با آنچه در این جا بیان می‌شود انطباق دارد. علت تفکیک این دو، ایجاد تمایز و تأکید بر آنها است.
یکی از راه‌هایی که در عرصه زندگی، شخصی را به نوعی آرامش می‌رساند، پرسه زدن در گلستان عرفان و عارفان راستین است. این تأثیر و آن نیاز به آرامش، گاهی باعث می‌شود افرادی، حتی با نیت خیر، گمان کنند توان و صلاحیت عرض اندام در این عرصه و راهبری علاقه‌مندان را دارند و از سویی سبب می‌شوند افرادی به هر دلیل به سوی آنان متمایل شوند. به قول
حافظ:

به هر که چهره بر افروخت دلبری داند *** نه هر که آینه سازد سکندری داند
به هر که طرف کُلَه کج نهاد و تند نشست *** کلاه‌داری و آیین سروری داند
هزار نکته باریک‌تر ز مو اینجاست *** نه هر که سر بتراشد قلندری داند

وضعیت دنیای جدید

جهان امروز دارای شاخصه‌هایی است که آن را از اعصار گذشته متمایز می‌کند. اموری چون رشد پر شتاب صنعت و تکنولوژی، شیء شدن انسان و گسترش نگاه ابزاری به او، مسئله ماشین و ماشین‌زدگی، گسترش حیرت‌انگیز ابزارهای اطلاع‌رسانی و پیدایش دنیای شبکه‌ای، ایجاد تغییر و تحولات عمده در روابط اجتماعی، گسترش تردیدهای مردافکن و به چالش کشاندن ارزش‌ها و باورهای سنتی، استعداد فراوان مجموعه شرایط دنیای امروز برای تولید یا صادرات بحران‌های اجتماعی، اخلاقی و سیاسی، و مواردی از این قبیل باعث ایجاد خستگی‌ها و آشفتگی‌های روحی و جسمی فراوان بشر شده است. هر چند در کنار این مجموعه شرایط، زیبایی‌ها و نکته‌های مثبت فراوانی هم وجود دارد که، با نگرش دینی، مانع بدبینی صرف به انسان و جهان می‌شود، ولی باز هم نمی‌توان مشکلات ذکر شده را نادیده گرفت. این وضعیت سبب شده که تا اندیشمندانی در جوامع مختلف به دنبال راهکاری مؤثر باشند. بررسی دیدگاه آنان و راهکارهای ارائه شده هر چند موضوعی جذاب و مهم است، ولی از این بحث خارج است، بنابراین آن را به افراد صاحب نظر در این زمینه می‌سپاریم و فقط اشاره می‌کنیم که یکی از راهکارهای ارائه شده برای خروج از معضلات دنیای امروز، توجه به امور معنوی و مابعدالطبیعی است. این امر راه را برای پیدایش مدعیان و گرایش به امور شبه عرفانی گشوده است. تفاوت عمده امروز با گذشته آن است که به دلیل تقویت و تسهیل فرآیندهای ارتباطی و اطلاع‌رسانی در دنیای امروز، منش‌ها و نگرش‌های شبه عرفانی که در یک جامعه تولید می‌شوند، امکان می‌یابند تا به آسانی وارد جوامع دیگر شده و به ویژه از میان نسل جدید یارگیری نمایند.

اقناع نشدن از عرفان‌های موجود

در عصر معاصر تحولاتی در سطوح و حوزه‌های مختلف جامعه ما به وقوع پیوسته و تغییرهایی در ذائقه فکری و فرهنگی نسل جدید ایجاد کرده که گاهی سبب عدم توجه و رغبت بخشی از جامعه به نگرش‌های عرفانی مطرح در جامعه می‌شود (به ویژه اگر به طور رسمی به عنوان نگرش‌های برتر و غالب تبلیغ شوند). این امر به همراه روحیه کنجکاو، تنوع‌طلب و نوجوی جوانان؛ زمینه را برای گرایش آنان به نگرش‌ها و ادعاهای جدید فراهم کرده است. در چنین مواقعی اگر آنان از بصیرت کافی برخوردار نباشند خطر اینکه در دام عرفان نمایی‌ها و مدعیان یا افراد فاقد صلاحیت گرفتار آیند، وجود دارد. تمسک بعضی از این گرایش‌های شبه عرفانی به اموری که برای نسل جدید جذابیت، و با حوزه گفتمانی و فرهنگی آنان انس و الفتی بیشتر داشته باشد (مثل موسیقی)، در گرایش برخی از آنان به این افراد و جریان‌ها نقشی به سزا دارد.

تکرارگریزی

به طور معمول انسان‌ها از گرفتار شدن در چنبره تکرار، گریزان‌اند؛ چرا که تکرار موجب تکدر و ملال می‌شود. هر کس برای فرار از چرخه تکرار و ایجاد تنوع در زندگی، برای خود راهی را انتخاب می‌کند که یکی از آنها انس و ارتباط با تجربه‌های معنوی و عرفانی است. گاهی فرد، در این مسیر، سالکی صادق را به عنوان راهبر خود انتخاب می‌کند و گاه نیز در کمند افراد فاقد صلاحیت گرفتار می‌آید و به پیامدهای آن دچار می‌شود.

تلاش برای یافتن معنای زندگی

سوال از معنا و مفهوم زندگی یکی از پرسش‌های بنیادین فرا روی بشر است. فقط برخی از انسان‌ها آن را جدی گرفته و درباره آن تأمل و دقت نظر دارند. پیدایش این سوال هر چند به دین، مذهب یا ملیتی خاص منحصر نمی‌شود ولی برای یافتن پاسخ آن، راه‌های گوناگون و منابع مختلفی موجود است که از مهم‌ترین آنها می‌توان به «نگرش دینی» (11) (به ویژه عرفان دینی) اشاره کرد. نگرش عرفانی به علت ویژگی‌هایی که دارد از جذابیت‌های بیشتری نسبت به دیگر نگرش‌ها (مثل نگرش عقلی) برخوردار است. از آنجا که سالکان این طریق به دل و درون توجه بیشتری دارند تا به بحث و جدل‌های عقلی و سوال و جواب، بنابراین راه برای ورود افراد هموارتر، و امکان فرو افتادن در دام مدعیان و ناصالحان نیز بیشتر است.

عملکرد نادرست دین‌مداران

از آنجا که یکی از مهم‌ترین نگرش‌های عرفانی، عرفان دینی است؛ هرگونه گفتار یا رفتار نادرست دین‌داران و عرفان‌مداران دینی می‌تواند موجب بدبینی افراد به دین و عرفان دینی شده و زمینه گرایش به عرفان‌های غیردینی و شبه عرفان‌ها را فراهم سازد. هر اندازه موقعیت دینی، اجتماعی و سیاسی دین‌مداران بالاتر باشد، پیامدهای سخن و عمل آنان نیز بیشتر است. تجربه نشان داده آن گروه از روحانیون و رهبران دینی که صداقت و تقید خود به ارزش‌های انسانی و اسلامی را در گفتار و کردارشان متجلی کرده‌اند، در جذب جامعه (به ویژه جوانان) از توفیق بیشتری برخوردار بوده‌اند. اقبال جامعه به افرادی چون مرحوم شاه‌آبادی و شاگرد ایشان، امام خمینی، مؤید این مطلب است. (12)مفهوم مخالف این سخن آن است که اگر جامعه چنین صداقت و تطابق گفتار و کرداری را از مبلغان و مدافعان و سخن گویان دین یا عرفان نبیند، به طور طبیعی از دین و عرفان روی گردان می‌شود یا در دام افراد مدعی و جریان‌های عرفان‌نما گرفتار شده و از مسیر عرفان اصیل و عارفان صادق دور می‌شود.

خلاءهای فکری و عقیدتی

کسانی که به گرایش‌های عرفانی علاقه دارند (به ویژه در سنین جوانی)، همواره به دنبال فراخوانی جذاب و قابل پذیرش از دین و آموزه‌های دینی هستند. حال اگر افراد، نهادها و رسانه‌های مبلغ دین نتوانند چنین تبیین‌هایی ارائه نمایند، برای افراد غیر صالح امکانی فراهم می‌شود تا از خلاء ایجاد شده و از کوتاهی و کم کاری افراد صالح سوء استفاده کرده و متاع خویش را با جلوه‌هایی جدید و زیبا در معرض دید جامعه قرار دهد. در این صورت نگرش‌های شبه عرفانی و حتی عرفان‌های غیردینی یا ضددینی مجال عرض اندام پیدا کرده و برای خود مشتریانی دست و پا می‌نمایند. تجربه‌های ملموس نیز نشان از آن دارد که در زمان‌ها و مکان‌هایی که افراد مناسب و نگرش‌های جذاب برای دین و عرفان وجود داشته باشد، سخن مدعیان خریدار چندانی ندارد.

فرار از تکلیف‌های دینی

پذیرش دین همراه با پذیرش تکلیف، تعهد و مسئولیت است. اسلام از جمله دین‌هایی است که برخلاف گمان برخی افراد، نه تنها انسان را بی‌تعهد بار نمی‌آورد بلکه یک مسلمان به مجرد اینکه به بلوغ رسید باید هم در حوزه فردی و هم در عرصه‌های اجتماعی مسوولیت‌ها و تکالیفی را عهده‌دار شده و در پی انجام هر چه بهتر آنها باشد. پذیرش عرفان دینی نیز از این قاعده بیرون نیست. از این رو همواره کسانی در پی مفری برای فرار از زیر بار این مسئولیت‌ها بوده‌اند. یکی از این راه‌ها به کارگیری عرفان غیردینی ساده‌پسند و راحت می‌باشد یا تغییر آموزه‌های دینی به گونه‌ای که کار را آسان نماید و بهانه‌ای برای ترک مناسک و عبادت‌های دینی یا مسئولیت‌های اجتماعی شود. از این رو گاهی کسانی وارد برخی از گرایش‌های شبه عرفانی می‌شوند و پس از مدتی، تقید به مناسک دینی (مثل نماز) را رها می‌کنند و چرا که به عنوان مثال، به آنان گفته شده عبادت همانند نردبانی است برای وصول به بام حقیقت، و از آنجا که به باور خودشان، توانسته‌اند به این پشت بام برسند، دیگر نیازی به نردبان ندارند و چون به مغز رسیده‌اند نیازی به پوست ندارند.

ساده‌دلی و صداقت گروندگان

یکی از مهم‌ترین عوامل گرایش به شبه عرفان‌ها و افراد عارف‌نما، سادگی و صداقت گروندگان است. از این رو بخش عمده‌ای از مخاطبان این مدعیان را زنان و دختران یا مردان ساده و صادق تشکیل می‌دهند. اینان به خاطر علقه‌ها و تمایلات دینی، یا تلاش برای رفع گرفتاری‌ها و مشکلات خود، فریب کسانی را می‌خورند که یا افرادی شیاد و فریب کارند یا خود نیز افرادی صادق ولی ناآگاه و غیرصالح هستند. اقبال افراد ساده و ناآگاه یکی از مهم‌ترین عواملی است که موجب می‌شود مدعیان در کار خود جرئت پیدا کرده و دایره ادعا و اعمال و رفتار خود را چنان بگسترانند که اگر بخواهند هم امکان اصلاح خود را نداشته باشند.

فریبکاری و نیرنگ مدعیان

همواره در طول تاریخ افرادی برای نیل به موقعیت‌های اقتصادی یا اجتماعی، از باورها و تمایلات دینی و عرفانی دیگران سوء استفاده می‌کردند. البته این افراد در عصر حاضر نیز مشاهده می‌شوند. چنین کسانی با نگاه ابزاری به انسان‌ها به جای استفاده از راه‌های مشروع و معقول، رهزن دین و ایمان مردمان شده و با طرح ادعاهای عرفانی و برگزاری جلسات و ادعای درمان امراض روحی و جسمی، افراد را فریب داده و آنان را ابزار کسب قدرت و ثروت و حتی رسیدن به آمال و هواهای نفسانی و غیراخلاقی خود می‌کنند.

پیامدهای پیدایش شبه عرفان‌ها

هر پدیده اجتماعی پیامد و تأثیرات خاصی در پی خواهد داشت. پیدایش و گسترش جریان‌هایی که در این مقاله آنها را شبه عرفانی و عرفان‌نما می‌نامیم از این قاعده بیرون نیست و می‌تواند پیامدهای ناگوار فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اخلاقی، خانوادگی از خود برجا گذارد. اهمیت توجه به این تبعات انگیزه چاره‌اندیشی را در این باره تقویت می‌نماید. برخی از این پیامدها عبارتند از (13):

بدبینی به عرفان اصیل

افزایش مدعیان فاقد صلاحیت‌های لازم برای رهبری افراد در سیر و سلوک عرفانی باعث آلودگی این عرصه شده و گفتار و رفتار نادرستشان موجب می‌شود کسانی از مغالطه تعمیم استفاده کرده و به افراد صالح و شایسته نیز بدبین شوند. کسی که با دل سپاری به مدعیان ناصالح، دچار زیان‌های روحی و عاطفی یا مالی و اقتصادی و حتی آبرویی شده چگونه وجود افراد صالح و جریان‌های عرفانی صحیحی که تنها هدف‌شان نجات و سعادت انسان‌هاست نه تجارت را می‌پذیرد؟

رشد عرفان‌های سکولار

بخشی از جریان‌های شبه عرفانی را عرفان‌های غیردینی تشکیل می‌دهد. از این رو گسترش این شبه عرفان‌ها از یک سو عرفان دینی را تضعیف و از سویی به تقویت و گسترش عرفان‌های سکولار دامن می‌زند. البته این، تنها یکی از عوامل گسترش عرفان‌های سکولار است.

مشوه نمودن چهره دین

از آنجا که برخی افراد و گروه‌ها یا فرقه‌های شبه عرفانی مدعی دین و دینداری نیز هستند، پیامدهای نادرست کارهای آنان دامن دین را هم می‌گیرد و باعث بدبینی افراد به دین و باورهای دینی می‌گردد.

خود را در امر دین متخصص دانستن

بعضی از مدعیان عرفان و عرفان‌مداری خود را واصل به وادی حقیقت می‌دانند و در هر یک از علوم دنیوی و اخروی به اظهارنظر می‌پردازند و برای هر یک از دردهای جسمی و روحی نسخه‌ای می‌پیچند. این افراد به مرور زمان و با افزایش مریدان به تخصص دینی خود اطمینان حاصل کرده و خود را دین‌شناس و بی‌نیاز از مراجعه به اهل فن در دین و عرفان می‌دانند و گاهی چنین بینشی را به اطرافیان خود انتقال می‌دهند که این امر سبب سست شدن باورهای دینی افراد، دور شدن از اصل عقلایی و عقلانی «رجوع به متخصص» می‌شود. همچنین سبب ایجاد بدبینی نسبت به کسانی می‌شود که سال‌های فراوانی از عمر خود را صرف تحصیل شیوه‌های درک و فهم آموزه‌های دینی کرده‌اند. پیامد رویگردانی از متخصصان دین شناس، باعث ایجاد استنباط‌های بی‌مبنا و بی‌ضابطه در امر دین می‌شود و مشکلات دیگری را نیز در پی دارد.

بازیچه شدن در دست سیاست‌بازان

کسانی که بصیرت و عقلانیت قابل اعتماد در زندگی‌شان جایگاهی ندارد به راحتی ابزار دست دیگران می‌شوند. در این میان، سیاست بازانی که در پی رسیدن به قدرت یا سلطه بر کشورها (به ویژه کشورهای اسلامی) هستند و از هر ابزاری استفاده می‌کنند از چنین عارف‌نمایان بی‌بصیرتی، نهایت بهره را می‌برند. به همین علت در تاریخ کشورهای اسلامی مشاهده می‌شود که اگر دست استعمارگران در پیدایش و گسترش برخی مسلک‌های رازواره و شبه عرفانی پنهان نباشد، حداقل از وجود چنین فرقه‌ها و نحله‌هایی احساس رضایت کرده و از ناحیه آنها احساس خطر نکرده و نمی‌کنند.

انزواطلبی و جامعه‌گریزی

عرفان قابل پذیرش از نگاه این مقاله، آن است که شخص عارف علاوه بر سلوک عرفانی خویش، در بطن جامعه حضور داشته و نسبت به سرنوشت خود و دیگران بی‌تفاوت نباشد. معیار این قضاوت، سیره نظری و عملی پیامبر اکرم (صلی ‌الله ‌علیه ‌و آله و سلم) و امامان بزرگوار است که به تعبیر برخی جمع بین حماسه و عرفان کرده‌اند. (14)
از دیدگاه این مکتب افراد نه آن چنان غرق جامعه یا اعمال اجتماعی می‌شوند که از امور عبادی و عرفانی غافل شوند و نه خود را وقف چله نشینی‌ها و اذکار و اوراد عرفانی می‌کنند که از ماوقع پیرامون خود بی‌خبر بمانند. عرفان دینی (به ویژه در گرایش شیعی خود) عرفانی مسئولیت آفرین است. نمونه آن در عصر کنونی عارفانی چون مرحوم شاه‌آبادی و امام خمینی هستند که هم به سلوک معنوی و هم به فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی توجه داشتند (15) و حتی با صراحت بر اینکه قرآن مجید با اسلام انفرادی مناسبت ندارد (16) و برای دردهای اجتماعی مسلمانان راه‌حل ارائه می‌نمایند، تأکید دارند. (17) بنابراین چنین عرفانی در مقابل مدعیانی قرار می‌گیرد که پیروان خود را به سمت گوشه‌گیری و انزوا سوق داده و به مرور زمان آنان را نسبت به مسئولیت خود در قبال جامعه و گاهی حتی خانواده و اطرافیان خود، بی‌تفاوت می‌کند. واضح است که اگر چنین روحیه‌ای بر جامعه غالب شود چگونه شیرازه امور از هم پاشیده و موجب عقب ماندگی و بدبختی جامعه اسلامی می‌شود؟

ناهنجاری‌های اخلاقی

در مواردی مشاهده شده که ایجاد شبکه‌ای از روابط بین افراد مدعی و پیروان‌شان در نهایت به بروز برخی ناهنجاری‌های اخلاقی منتهی می‌شود. این امر به ویژه در مورد کسانی که از ابتدا با سوء نیت پا به این عرصه گذاشته‌اند و مخاطبان‌شان هم افرادی ساده و ناآگاه بوده‌اند از گستردگی بیشتری برخوردار است. یکی از دلایل دفاع از جریان‌های عرفانی- دینی در این نوشتار آن است که در چنین نظام‌هایی باورهای دینی شخصی و پابندی او به اوامر و نواهی خداوند و همچنین پیمودن مدارج عرفانی با روشی صحیح در نزد افراد صالح او را چنان تربیت می‌کند که هیچ‌گاه به خود اجازه نمی‌دهد پا را از دایره اخلاق و شرع بیرون نهد. (18)

سست نمودن بنیان خانواده

آنگاه که نظام تعلیم و تعلم عرفانی از مبنایی معقول و منطقی و روش‌های مشروع برخوردار نباشد و زمام سلوک دیگران در دست ناآموختگان این مسیر باشد، واضح است که راهکارهای ارائه شده نه تنها دردی از دردهای پیروان نمی‌کاهد بلکه بر مشکلات آنها می‌افزاید. گاهی نیز دستورالعمل‌های این افراد سبب اختلاف بین والدین و فرزندان یا بین همسران شده و به فرار از خانه، طلاق و حتی قتل منجر می‌گردد.

بسط و گسترش هرج و مرج اجتماعی

برخی جلسه‌ها و محفل‌های شبه عرفانی به مرور زمان با بسط و گسترش کارهایشان، انجام برخی فعالیت‌های مشخص و متمایز (مثل پوشیدن لباس خاص، یا رفتار اجتماعی متفاوت) را از پیروان خود تقاضا می‌کنند. واضح است ادامه چنین روندی طی زمان می‌تواند سبب بروز برخی ناهنجاری‌ها و مشکلاتی در سطح جامعه شود.

بایسته‌ها و درمان‌ها

در خلال مطالبی که تاکنون بیان شد سعی بر آن بود تا در یک چینش منطقی به اهمیت موضوع پیدایش افراد و جریان‌های مدعی در عرصه عرفان، و زمینه‌ها و پیامدهای پیدایش و گسترش آنها اشاره شود. بی‌تردید شایسته است همه دلسوزان مکتب و جامعه در این زمینه با تأمل و دقت نظر لازم با هم همراهی و تعامل داشته باشند. در این گونه مباحث یکی از پرسش‌های مهم مطرح شده آن است که: چه باید کرد؟
اهمیت این سؤال از آن جهت است که در موضوع مورد بحث، اکتفا کردن به مباحث نظری و انتزاعی به تنهایی کافی نیست و در مرحله عمل چندان راهگشا نیست. بنابراین باید در این گونه مباحث جنبه‌های عملی و کاربردی را نیز مورد توجه قرار داد. نکته دیگر آنکه بی‌تردید به موضوعی چند لایه و دارای ابعاد گوناگون چون بحث عرفان نمایی‌ها نمی‌توان یک پاسخ قاطع و نهایی داد؛ بلکه در این زمینه باید از دیدگاه‌های متنوع بهره گرفت تا هرکس از زاویه‌ای به بررسی آن بپردازد. آنچه در اینجا ارائه می‌شود نکته‌ها و راهکارهایی است که در مجموع به ذهن نگارنده رسیده است. لازم به یادآوری است که موارد مطرح شده بر اساس مبنای مورد دفاع این مقاله؛ یعنی «دفاع از عرفان معقول و مشروع» است. همچنین باید اشاره کرد که گرچه برخی از نکته‌ها را می‌توان با یکدیگر ادغام نمود، ولی به علت برجسته‌سازی هر کدام و تأکید بیشتر بر آنها از این کار پرهیز شده است. به هر حال در مورد نوع مواجهه با جریان‌های عرفان‌نما یا شبه‌عرفان، توجه به موارد زیر می‌تواند راهگشا و کارساز، دست کم از پیامدهای نادرست کمتری برخوردار باشد:

معرفی عرفان صحیح

وقتی جریان یا جریان‌هایی را به غیردینی یا غیراصیل بودن متصف می‌کنیم، طبیعتاً به این معنا است که از نوعی عرفان اصیل که مبتنی بر برداشت صحیح از دین است، دفاع می‌کنیم. یکی از مهم‌ترین وظایف مدافعان چنین جریان عرفانی اصیلی آن است که معرفی معقول و منطقی تبیین مبانی نظری عرفان اسلامی را وجهه همت خود ساخته و با استفاده از اصول قرآنی تبلیغ؛ یعنی «حکمت»، «موعظه حسنه» و «جدال احسن» (19) به معرفی هر چه بهتر آن بپردازند.

تبیین معیارها

دعوت از افراد برای گرایش به جریان‌های عرفانی اصیل و دوری جستن از عرفان‌نماها وقتی ثمره عملی به همراه دارد که با در اختیار قرار دادن معیارهایی برای آنان بتوانند تمایزی بین این دو قایل شوند. از این رو می‌توان گفت دقیق بودن شاخصه‌های عرفان و شبه‌عرفان یکی دیگر از ملزومات رویارویی معقول با جریان‌های شبه عرفانی است. در غیر این صورت نمی‌توان انتظار داشت که همه افراد به درستی راه را از بیراهه تشخیص دهند. در این زمینه نکاتی باید مورد توجه قرار گیرد؛ از جمله آنکه این معیارها درون دینی است یا برون دینی، یا هر دو؟ عقلی است یا شرعی، یا هر دو؟

شبهه‌شناسی و پرسش‌یابی

درباره عرفان و مباحث عرفانی همواره پرسش‌های نوظهوری در ذهن برخی از افراد جامعه پدید می‌آید. از این رو کار مدافعان عرفان اصیل به سامان نخواهد رسید جز آنکه در مورد دیدگاه عرفانی مورد قبول و نقد عرفان‌نمایی‌های موجود، همواره به دنبال شناخت سوال‌ها و شبه‌هایی باشند. ارائه پاسخ‌های مستدل و منطقی به این موارد، نقشی مهم در جذب افراد به سوی عرفان و عارفان حقیقی، و دور نمودن آنان از چنگ مدعیان ایفا می‌کند.

تبیین نسبت عرفان و دین

به نظر می‌رسد مدافعان عرفان اصیل دینی در عصر حاضر با دو جبهه روبه‌رو هستند: یکی جریان‌های عرفانی غیردینی یا سکولار، و دیگری جریان‌های عرفان دینی مبتنی بر برداشت‌های ناصحیح از دین.
این مدافعان در برابر هر یک از این دو گروه ضمن تبیین نسبت و نیاز عرفان و دین، باید از طرفی درباره برتری عرفان دینی بر عرفان سکولار سخن گویند و عرفان‌های سکولار را به بوته نقد کشند (20)، و از طرف دیگر در برابر عرفان‌های مبتنی بر برداشت‌های نادرست از دین باید افزون بر نقد و بررسی این دیدگاه‌ها، مبانی و معارف عرفان دینی و امتیازهای آن را به خوبی تبیین نمایند.

معرفی منظومه‌وار و متعادل اسلام

اسلام یک آیین تک بعدی نیست که به عنوان مثال صرفاً به مسائل عرفانی و درون بپردازد. این دین‌ دارای سویه‌ها و ابعاد گوناگونی است که یکی از آنها عرفان می‌باشد. علاوه بر آیات و روایات، سیره عملی خود پیشوایان دینی هم بیانگر این ساختار منظومه‌وار است. از این رو می‌بینیم آنان علاوه بر توجه به امور عرفانی؛ به امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و مانند آن نیز توجه داشته‌اند. بنابراین یکی از ضروریات، معرفی اسلام در قالب یک مجموعه منظم و منظومه‌وار است تا جایگاه عرفان و اندیشه و عمل عرفانی در آن مشخص شود و افراد ضمن افراط در توجه به این جنبه، از دیگر جنبه‌های آن غافل نشوند.

تبیین صحیح معارف اسلامی

استخراج و استنباط آموزه‌های دینی از درون منابع اسلامی امری ساده‌ای نیست و مثل هر فن دیگر به آگاهی و دقت نیاز دارد. مواردی چون وجود محکمات و متشابهات یا منابع چهارگانه اجتهاد، همچنین نکته‌های فراوانی که در نظام استنباط احکام و آموزه‌های دینی وجود دارد و فراگیری آنها نیازمند شرایط گوناگون، از جمله سال‌ها تحصیل نزد اهل فن و ممارست و جدیت است، همه و همه نشان از آن دارد که اگر کسی در این امور آگاه و کارآزموده باشد و بخواهد از منابع دینی برای گفتارها و رفتارهای عرفانی خود پشتوانه دینی بسازد، به دام برداشت‌های ناصواب و منافی با روح دین و مذهب می‌افتد. بنابراین، یکی از وظایف خطیر مبلغان دین و مدافعان عرفان اصیل آن است که به معرفی صحیح، منضبط و نظام‌مند آموزه‌های دینی، به ویژه در مورد عرفان و سلوک عرفانی بپردازند. در این باره به طور خاص، توجه به مواردی که دستاویز مدعیان قرار می‌گیرد از اهمیت بیشتری برخوردار است. تبیین صحیح آیه‌هایی چون «واعبد ربک حتی یاتیک الیقین» (21)، یا مفهوم‌هایی چون خودسازی، تزکیه نفس، پرهیز از دنیاگرایی، و توجه به زهد که گاه با تفسیرهای ناروا به عنوان مجوزی برای ترک عبادت یا انجام کارهای نادرست قرار می‌گیرد، از جمله این موارد است.

پی‌نوشت‌ها

1- پژوهشگر دانشگاه مفید.
2- حافظ، 1371: 164.
3- به عنوان مثال، برخی گفته‌اند عرفان اصیل و قابل دفاع آن است که از این شاحصه‌ها برخوردار باشد: 1. وحدت گرایی 2. بیان ناپذیری 3. سازگاری با شرع یا دینی خاص، و عقل و عرف (وکیلی، 1384: 8-17).
4- اهمیت این مسئله از آن رو است که سلوک عملی، عارف را مبتنی بر تکیه‌گاهی قابل اعتماد می‌کند و در نتیجه از امکان خطا و لغزش آن می‌کاهد، و از طرف دیگر، امکان نقد و بررسی زیرساخت‌ها و دیدگاه‌های عارف را نیز فراهم می‌نماید. مثلاً اگر کسی بخواهد با مبانی باورهای عرفانی و اعتقادی آیت الله شاه‌آبادی آشنا شود یا آنها را بررسی نماید؛ این کار با مراجعه به کتابی چون «رشحات البحار» (شاه‌آبادی، 1360) به آسانی امکان‌پذیر است.
5- به عنوان مثال، داشتن دید متعادل به دنیا و آخرت، به درون‌گرایی و برون‌گرایی، به وظایف و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی.
6- هر چند ممکن است در عالم عرفان کسی «یک شبه حلال مسائل» شود، ولی بی‌تردید پذیرش ادعای چنین کسانی و سپردن دین و دل به دست چنین افرادی بسیار پرمخاطره‌تر از قبول کسانی است که سال‌ها نزد اهل فن شاگردی کرده و از نظر علمی و عملی تحت تعلیم و انجام ریاضت‌های صحیح بوده‌اند. اهمیت تربیت نزد افراد صالح است که کسی چون امام خمینی را وا‌می‌دارد تا با پیگیری و اصرار فراوان به فراگیری عرفان نزد استادی چون آیت الله شاه‌آبادی بپردازد (شاه‌آبادی، 1380: شانزده)، و سال‌ها بین آنها مراوده وارادت باشد (بنگرید به: حسینی، 1383: 281-307).
7- pseudo-mysticism
8- برخی، شبه عرفان‌ها را طیفی گسترده دانسته‌اند که مواردی چون طالع بینی‌ها، انرژی درمانی، عرفان درمانی، عشقی درمانی، روح‌پژوهی، طریق دارما، عرفان آکنکار، یوگا، و آثار کسانی چون کارلوس کاستاندا، پائولو کوئیلو، کریشنا مورتی، شل سیلوراستاین، پل توئیچل، راد استایگر، اشو، اریک فروم و جک کانفلید را دربر می‌گیرد (بنگرید به: وکیلی، 1384: 17-18).
9- postulate
10- باید توجه داشت که بر شمردن این عوامل به معنای مؤثر بودن همه آنها برای افراد نیست، بلکه مقصود آن است که هر یک از این موارد به سهم خود می‌تواند زمینه پیدایش یا گرایش به جریان‌های شبه عرفانی را فراهم نماید.
11- نگرش دینی، (2000، Runzo) و نگرش عرفانی.
12- حسینی، 1383: ص 35-168.
13- لازم به ذکر است که مجموع این موارد برای همه افراد مدعی یا جریان‌های شبه عرفانی به یک اندازه مصداق ندارد؛ بلکه هر یک از آنها به تفاریق می‌توانند برخی از این اثرات را داشته باشند.
14- جوادی آملی، 1377.
15- آسمانی، 1385: 107-118.
16- شاه‌آبادی، 1380، ص4.
17- همان، ص4 به بعد.
18- تقید به دین، نه تنها عارف را در سلوک عرفانی بلکه در دیگر عرصه‌های زندگی یاری می‌رساند. به همین علت عارفان راستین همواره عمل به دستورهای اخلاقی و دینی را سرلوحه امور قرار می‌دهند و حتی بر انجام مستحبات و ترک مکروهات تأکید دارند. به یاد مرحوم شاه‌آبادی که به رغم داشتن موقعیت ممتاز در نجف، و تأکید برخی اساتید، صرفاً به علت مراعات حال مادر خویش و توجه به امر ایشان عراق را ترک کرده و به ایران باز گشتند (محمدی، 1384: 51-53).
19- نحل/ 125.
20- عرفان‌های سکولار، در خود غرب هم از سوی برخی اندیشمندان مورد نقد و بررسی قرار گرفته است و آگاهی از آنها می‌تواند برای پژوهشگران دیار ما نیز ارزشمند باشد (به عنوان نمونه بنگرید به: 2005 ,Tunt).
21- نحل/99.

منبع مقاله :
گروه نویسندگان؛ (1387)، حدیث عشق و فطرت، تهران: سازمان انتشارات، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ دوم

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما