مروری بر «فلسفه پول» جورج زیمل (1)

این مقاله شرحى است کوتاه درباره پدیده پول و پیامدهاى جهانشمول و کلى آن در زندگى و فرهنگ. بخش اعظم مطالب زیر را مى توان به نحوى مبسوط و نظام مند در کتاب اصلى زیمل یعنى «فلسفه پول» یافت، که طبیعتاً هر نوع تأملى درباره
دوشنبه، 4 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
مروری بر «فلسفه پول» جورج زیمل (1)
مروری بر «فلسفه پول» جورج زیمل 1

 

نویسنده: زینب مقتدایی

 

این مقاله شرحى است کوتاه درباره پدیده پول و پیامدهاى جهانشمول و کلى آن در زندگى و فرهنگ. بخش اعظم مطالب زیر را مى توان به نحوى مبسوط و نظام مند در کتاب اصلى زیمل یعنى «فلسفه پول» یافت، که طبیعتاً هر نوع تأملى درباره پول نباید نسبت بدان بى تفاوت باشد. این کتاب که نظام مندترین اثر زیمل محسوب مى شود، سرشار از ایده هاى بدیع و مبتکرانه، مثال ها و مصادیق بى شمار، فکت هاى تاریخى فراوان و تحلیل هاى هوشمندانه زیباشناختى، فلسفى و جامعه شناختى است. اما خلاصه کردن یا شرح حتى گوشه اى از تأملات زیمل در یک صفحه روزنامه کارى عبث و احتمالاً گمراه کننده است. زیمل کتاب "فلسفه پول" را در سال 1900 منتشر کرده و این کتاب در سال 1907 با 700 صفحه، تجدید چاپ شد. کتاب شامل دو فصل و هر فصل حاوی سه بخش است که در آن او پول را به هر پدیده اجتماعی قابل تصور مربوط می کند، به علاوه در مورد ارتباط حل نشدنی بین پول و فرد، و بالاخره کلیت جامعه مدرن در این کتاب به بحث می پردازد. این موضوع به طور کلی نوعی "رابطه گرایی" relationalism)) است که به وضوح در اثرش درباره پول دیده می شود.
زیمل در مقدمه فلسفه پول توضیح می دهد که مطالعه او در مورد پول نمونه ای از قصد جامعه شناختی او برای مطالعه "فردیت زندگی، کلیت و معنای آن" است. به عقیده پوگی (Poggi)، پول برای زیمل ساختار مرکزی و سمبل شکل تاریخی جامعه مدرن است. به این ترتیب، تحلیل زیمل از پول نمونه ای از رویکرد جامعه شناختی اوست. به علاوه موضوعات اصلی رویکرد جامعه شناختی زیمل در این کتاب می توان بازیافت.
برجسته ترین مشخصه جامعه شناسی زیمل در مباحثات او از پول، ارتباط پول با دیگر پدیده های جامعه است. به نظر برایان ترنر (Bryan Turner) در کار زیمل "هربخش فرهنگی می تواند نقطه آغاز تحقیق جامعه شناختی در کلیت آن باشد... هیچ چیز جزئی و ناچیز نیست چون همه چیز به هم مربوط است." این نسبت گرایی نمونه ای شد جهت رسیدگی به پول به عنوان نهاد اجتماعی که می تواند تنها توسط چارچوب اجتماعی کلی که در آن قرار دارد، فهمیده شود. پول نشان دهنده وابستگی متقابل در زندگی اجتماعی است، راهی که در آن همه وقایع، چیزها و افراد به هم مربوط هستند. پول خود معنایی ذاتی ندارد، ولی معنای آن مشتق از وابستگی آن به اشیاء پولی شده و سوژه های نیازمند پول است که می خواهند این اشیاء را بدست آورند.
پول همچنین واسطه مهمی در خلق ارتباطات اجتماعی بین افراد است. جامعه تنها مجموعه ای از افراد نیست و نمی توان یک فرد را بدون دیگران درک کرد. از خلال پول، روابط بین مردم برقرار می شود. گرچه این روابط به صورت پیوستگی های غیرشخصی سود- هزینه، شی واره شده و قادر است از مرزهای فیزیکی و اجتماعی فراتر رود. روند روشنفکر شدن با گسترش اقتصاد پولی همراه شده و باعث تفکیک جوهر به سمت روابط غیرشخصی شد. گرایش کلی به کنترل کمی و محاسبه ای، روابط اجتماعی را بیشتر به سمت وضعیتی تحمیلی توسط پولی که مردم دارند یا نمایش می دهند، هدایت کرد، به ویژه با این گرایش که پول آخر همه چیز است. آزادی شخصی محفوظ مانده و حتی می تواند افزایش یابد، بر پایه دارایی که در روابط تبادل قابل شمارش مورد استفاده قرار گرفته است. با ارجاع به اصطلاحات رایج آلمانی برای پول، زیمل از مفاهیمی مانند زغال و خمیر برای روشن کردن آزادی کمیت پول استفاده کرد. فقرا به دلیل نیاز مجبورند، حتی مقدار کمی از پول را مانند زغال داشته باشند، آن را بسوزانند و برای اهداف خاصشان خرج کنند. پول برای ثروتمندان مانند خمیر است؛ فرصت تجدید نظر در اهدافشان را دارند، می توانند آن را خرج کنند، پس انداز کنند یا پولشان را در برای ثروت بیشتر انباشته کنند. از نظر زیمل، پول تأثیرات رهایی بخش دارد، زیرا پول باعث آزادی فرد از عضویت محدود در هر اجتماع به سوی یک بافت گروهی پیوسته با اکثریت افراد از میان گروه ها و طبقه های اجتماعی می شود. پول خالق آزادی ست (مانند فقدان اجبار)، گرچه این آزادی به صورت دیالکتیکی بر فقدان لذت و خوشی و همچنین احساس با کیفیت دلالت دارد. زیمل در جایی می نویسد: "پول تولید کننده، غیرشخصی بودنی ناشناخته در همه مالکیت اقتصادی و هم به طور مساوی تسهیل کننده استقلال و خودمختاری شخصی بود". پول انتقال می دهد، جدا می کند، ولی الزاماتی ار در میان اعضای شبکه ای که در آن جریان دارد خلق می کند.
زیمل در پی آشکار کردن نقش هستی شناختی پول در جامعه از خلال "تحقیق برروی ماهیت واقعیتی است که توسط پدیده های اجتماعی پیشنهاد می شود". پول همه زندگی اجتماعی را شئ واره می کند، شامل اقتصاد و حتی فرهنگ، و ارزش کیفی را به کمیت کاربردی تبدیل می نماید.
بخش اول کتاب زیمل تحلیلی بوده و هدف آن پیدایش پول فارغ از پیش شرط های زندگی اجتماعی است. اساساً، او نوعی مطالعه از پول را پیشنهاد می کند که از رویکرد خالص اقتصادی فراتر رود. نکته ای که در نظر دارد این است که فراتر از جایگاه پول در بازار رفته و با ارتباط دادن آن به فرهنگ و جامعه، درباره فهم عمیق تری از " ارزیابی و روان شناسی رایج، حتی پیش فرض های متافیزیکی" بحث کند. ابتدا تحلیلی از ارتباط بین ارزش و پول ارائه می دهد، و به این موضوع می پردازد، در حالیکه ارزش یک روی عینی پول است (ارزش متجاوز از مرزهای اجتماعی و واقع گرایی فردی)، ولی از خلال پول است که ارزش های ذهنی عینیت می یابند (افراد جذب اشیاء خاص می شوند). ارزش ها می توانند به طور متفاوتی به یک شخص یا یک شی متصل باشند و آن ها به دقت به ارزش عینی متصل هستند (درست از زمانیکه ارزش های ذهنی را می سازند)، اما تنها در پول است که هر ارزش ذهنی می تواند متظاهر شده و بیانی عینی پیدا کند. یک شئ مورد علاقه حتی وقتی دور از شخص و با فاصله قرار دارد، توسط مبادلات پولی می تواند تسخیر شود. ارزش تعیین شده برای یک شی میزان تمایل افراد در بدست آوردن آن بوده و لزوماً مطابق ارزش مصرفی آن نیست. به نظر زیمل، تجارت به معنی ضرورت تشکیل ارزش پولی است و تجارت باعث می شود اشیاء با ارزشی که می تواند با عبارات پولی بیان گردند، قابل تبادل شوند.
پول بازنمای عینی شده ای از تبادل روابط است، چون از همه کالاها جدا می شود، پول انتقال دهنده اشیاء به کالاست. پول در جامعه مدرن بیش از پیش کارکردی می شود: روابط را برقرار می کند، افراد را توسط جریانی از کالاها و خدمات به یکدیگر پیوند می دهد. به ادعای زیمل، بهای تولید چنین تبادلی "میزان قابلیت تبادلی است که بین پول و دیگر تولیدات وجود دارد". پول بازنمای ارتباط و عدم تجانس اشیاء است: "پول بیانگر عنصر عمومی حاوی اشیاء قابل تبادل ... ناتوان از بیان عنصر فردی در اشیاء است". مهم است بدانیم جوهر پول، خود نقشی در کارکرد تبادل بازی نمی کند. در جایی که پول خود ارزش جوهری دارد (مثل سکه های طلا و نقره)، نماد خالصی از تعیین کیفیت ها به لحاظ کمی ست. پول وسیله ای است که تقریباً در تعاملات اجتماعی افراد وارد می شود. هرگز خودش هدف نیست. پول ظرفیت های نامحدود محض در روابط تبادلی کاربردی دارد. همزمان، گرچه پول می تواند به هدف تبدیل شود، دقیقاً به دلیل پتانسیل های نامحدودش در معنا: کمیت پول معنای کیفی پیدا می کند. آگاهی اقتصادی، نیاز بدست آوردن و طمع نسبت به پول اساساً در معنا نه تنها در بازار بلکه در بیشتر فضاهای زندگی اجتماعی افزایش یافته، روندی که زیمل آن را تحت عنوان تعاملات کالایی شده و یا تقلیل عمومی کیفیت به کمیت توصیف می کند.
بخش دوم فلسفه پول ترکیبی بوده و به آشکار سازی کارهای انجام شده در مورد پول در دنیا می پردازد، این دنیا، دنیای افراد، فرهنگ و جامعه است. این موضوع زیمل را به سمت تحلیل پول در روابط آزاد افراد هدایت می کند. به نظر زیمل، پول شخص را آزاد می کند چون الزام استفاده از پول تنها با تولید کار یا فروشنده در بازار ، و نه خود شخص مرتبط است. زیمل به خوبی این مسئله را در حالت فرمانروا و فرمانبردار بیان می کند، او در جایی می نویسد: "پول در نهایت حامل جدایی بوده است... بین انسان به عنوان شخصیت و انسان به عنوان وسیله اجرا یا معنای خاص". از میان روابط غیرقابل شمارشی که بین افراد وجود دارد، پول آزادی شخص را تأمین می کند. در چنین روابطی، پول باعث می شود تا دارایی به حرکت دربیاید، و دارایی خود تبدیل به کنش و اشتغالی در تعاملات می شود. پس آزادی به دارایی و تصرف کالا و پول مرتبط گشته و باعث استقرار روابط بیشتری می گردد: "مفهوم تعمق برانگیز برای ارتباط بین پول از یک سو، و توسعه چرخه تعاملات اجتماعی و همچنین تفاوت های فردی از سوی دیگر، همان دارایی خصوصی است". به عقیده زیمل پول می تواند بر فاصله اجتماعی و فیزیکی افراد چیره شود، چون به طور قطع ظرفیت آن قابل انتقال است و با روند فردگرایی محدود می شود. در همان زمان، اشخاص در جامعه منحصراً در قالب پول ارزشمند می شوند. افراد با روش قطعی و عینی و بر اساس ارزش پولی که وارد روابط شده یا بازنمایی می شود، اندازه گیری می شوند. به این ترتیب پول تأثیرش را در زمینه های گوناگون اجتماعی نشان می دهد: قوانین رسمی به سمت مدعیان پولی تغییر کرده و روابط کاری تنها در صورتی مفید خواهند بود که بهره پولی داشته باشند (مثل اجرت یا دستمزد). بالاخره زیمل در این مورد بحث می کند که چطور پول، فرهنگ و همه ریتم زندگی را تعیین می کند. زندگی مدرن، به جز تعهدات عاطفی، جهد روشنفکرانه ای شده که در آن همه چیز به نفع قابلیت شمارش بودن است. فرهنگ چیزها، جایگزین فرهنگ اشخاص شده و خلاقیت ذهن، سوژه ای به سوی روند شئ وارگی در قالب موضوعات قابل شمارش است. روند روشنفکری عقلانی با کمک ظرفیتی که در پول وجود دارد، دست به دست هم داده اشیاء را به کالاهای قابل جابجایی تبدیل می کنند، و این دو نهایت واقع گرایی شان را در کلان شهرها یافتند، "جایگاه اقتصاد پولی"، جایی که روابط عقلانی مردم با اعداد شمرده می شود. زیمل در ادامه، وجود ایده های رمانتیک و عواطف قوی را ضروری می داند و این واکنشی در برابر پولی شدن فرهنگ است: پول و عقل مبادله می شوند، مردم و فرهنگ خرید و فروش می شوند، از قبل پول همه چیز خریدنی است، همه چیز وابسته است، همه چیز دارای تحرکی ثابت بوده و جهان در تغییری ثابت و کلی ست.
در اینجا بیشتر سعى بر آن است تا حداقل به مدد روش زیمل کم و بیش برخى وجوه یا سویه هاى کلى و جزیى پدیده، کالا، شیء و نمادى چون پول را مورد بازاندیشى قرار دهیم. البته وقتى از لفظ عام و کلى روش سخن مى رانیم ناگزیر به اصول کلى آن نیز وفا داریم. در همین جا بد نیست اشاره کنیم که برخى از مفسران زیمل «فلسفه پول» را با کتاب اصلى دورکیم «تقسیم کار اجتماعى» قیاس کرده اند و یا حتى برخى آن را نوعى ترجمه مباحث «سرمایه» مارکس به زبان روانشناسى مى دانند. سواى صحت و سقم این تفاسیر مى توان قرینه هاى بسیارى از مباحث مارکس را به طور ضمنى در کتاب زیمل دید. دیوید فریزبى یکى از بهترین شارحان اندیشه زیمل نیز خاطرنشان کرده است که محتواى کتاب فلسفه پول براى آنانى که جویاى نوعى مارکسیسم مترقى بودند جذاب و گیرا از کار درآمد، یعنى شکلى از مارکسیسم که با نوعى چارچوب سفت و سخت زیربنا- روبنا محدود نمى شد. و علاوه بر این، متفکرین بزرگى چون بنیامین، لوکاچ، وبر، کراکائر و بسیارى دیگر هر یک به نوبه خود در حوزه نفوذ و تأثیر اندیشه هاى زیمل در این اثر قرار مى گیرند. پس چارچوب نظری شاهکار زیمل در فلسفه پول (1907) قابل مقایسه با نظریه های بزرگانی چون مارکس، وبر و دورکیم است. فردریک واندنبرگ استاد جامعه شناسی لندن برای زیمل جایگاهی میان مارکس و وبر قائل است و حلقه ارتباطی را کتاب فلسفه پول زیمل دانسته و می نویسد: «اگر پیش تر کتاب سرمایه مارکس نوشته نشده بود احتمال کمی وجود داشت که فلسفه پول نوشته شود و اگر پیش تر فلسفه پول نوشته نشده بود ، اقتصاد و جامعه وبر به دشواری نوشته می شد.» زیمل همچون مارکس به نظام سرمایه داری و مشکلات ناشی از اقتصاد مبتنی بر پول می اندیشد . مارکس سرمایه داری را مهمترین مسئله جامعه می دانست و آن را در معرفی تغییر گریز ناپذیر می دید. زیمل مشکلات اقتصادی را تجلی خاص مسائل فرهنگی عام تر قلمداد می کرد از نظر او ماهیت عینی جامعه، ذاتی زندگی بشر است و تغییر ناپذیر.
روش زیمل مبتنى است بر تفسیر امر کلى به میانجى امر جزیى، به نحوى که کلیت ساختارى زندگى مدرن از طریق رجوع به یک جزء، عنصر، تصویر، کنش، کالا و از این قبیل تحلیل و عیان مى شود. همین امر یعنى عطف توجه به کنش هاى متقابل چهره به چهره، میکروارگانیسم ها، حالات روانشناختى و خلاصه هر یک از اجزاى ظاهراً بى اهمیت زندگى مدرن، متفکرینى نظیر زیمل را از آنان که نقطه عزیمت تفکر خویش را مفاهیم کلى و انتزاعى قرار مى دهند ممتاز و متمایز مى کند. خود زیمل نیز روش خویش در «فلسفه پول» را با این عبارت تصریح مى کند: «وحدت این پژوهش ها در این امکان نهفته است که کلیت معناى حیات را مى توان در هر یک از جزئیات آن یافت.» بر همین اساس، پدیده پول نیز در وهله اول به منزله ابژه اى کاملاً جزیى و محدود تعریف مى شود و سپس این پدیده جزیى به کلیت جامعه تسرى مى یابد. البته این شیوه در کلیه آثار زیمل مشهود است. آغاز پژوهش و تفکر با جزئیات ظاهراً بى اهمیت، تصادفى، گذرا و حادث که در نهایت همین جزئیات به کلید فهم واقعیت اجتماعى به منزله کلیت بدل مى شوند، واقعیتى که همواره خود را در هیئتى قطعه وار و تکه پاره (fragmentary) نشان مى دهد. به همین دلیل هیچ نقطه عزیمت ممتازى براى تفکر وجود ندارد و هر پدیده اى را مى توان ابژه تأمل قرار داد. به قول کراکائر (یکى از شاگردان زیمل) از هر نقطه کلیت مى توان به نقطه دیگر آن رسید. هر پدیده اى در بطن خود حامل و پشتوانه پدیده اى دیگر است و هیچ چیزى را نمى توان پدیده اى مطلق و بى ارتباط با دیگر اشیاء و امور دانست. اشیاء و امور درهم تنیده اند و هر یک به میانجى یکدیگر و نیز به میانجى کلیت، نظمى نمادین را شکل مى دهند. انتخاب پول به عنوان نقطه عزیمت اثر عمده زیمل نیز صرفاً به دلیل مزیت هاى این ابژه به لحاظ جزیى و کلى و آن رابطه ویژه و منحصر به فردى است که این پدیده راز آمیخته با کلیت جامعه و افراد دارد.
به همان اندازه که زیمل در جامعه شناسی خرد اعتبار یافته برای نظریه عامش- فلسفه پول- نیز در خور تقدیر است. و امروزه نیز به اندازه یکصد سال پیش اعتبار دارند. به نظر زیمل اهمیت فلسفی پول در این است که در جهان عملی، مشخص ترین تصویر و روشن ترین تجسم قواعد تمامی هستی را نمودار می سازد که بر اساس آن چیزها معنای خود را از طریق یکدیگر دریافت می کنند و هستی شان را در روابط متقابل شان معین می کند. زیمل استدلال می کند که معامله اقتصادی را به‌خوبی می توان به‌عنوان یک صورت از کنش متقابل اجتماعی در نظر گرفت. همین که معاملات پولی جای صورت های داد و ستد پایاپای پیشین را می گیرند، در صورت های کنش متقابل میان کنشگران اجتماعی دگرگونی سترگی روی می دهد. مبادله اقتصادی صورتی عام از کنش متقابل است و پول ابزاری اجتماعی محسوب می شود. استفاده از پول موجب تغییر جامعه می شود. در نظام داد و ستد پایاپای کالاها ملموس هستند. پول در قلمرو اقتصاد هم باعث ایجاد فاصله از اشیاء می شود و هم ابزاری است برای رفع این فاصله. پول در فرآیند خلق ارزش، پایه های گسترش بازار ، اقتصاد مدرن ، جامعه سرمایه داری را فراهم می کند. پول می تواند حقیقتاً خرد شود و به صورت های مختلف درآید و اندازه‌گیری دقیق چیزهای هم‌بهاء را امکان پذیر سازد. پول یک خاصیت غیرشخصی دارد که معادل های ارزشی معاملات پایاپای هرگز نمی توانند مانند آن عمل کنند. پول به پیشبرد محاسبات معقول در امور بشر یاری می رساند و باعث پیشرفت تعقل می­شود که ویژگی جامعۀ نوین است. پول که به صورت حلقه پیوند انسان ها در می آید، جانشین پیوندهای شخصی مبتنی‌بر احساسات رقیق می شود و بر اساس روابط غیرشخصی و منحصر به یک منظور خاص عمل می کند. در نتیجه، محاسبات انتزاعی به عرصه های زندگی اجتماعی همچون روابط خویشاوندی یا قلمروپسندهای زیبا‌شناختی می تازد که پیش از این، پهنه ارزیابی های کیفی و نه کمی بودند. پول درست به دلیل آنکه می تواند یک معامله را به یک منظور خاص منحصر سازد، آزادی فردی را تقویت می کند و دامنه تمایز اجتماعی را گسترش می دهد. پول تجمع های داوطلبانه را که برای منظورهای عقلایی ویژه ای فراهم می آیند، جانشین گروه بندی های "طبیعی" می کند. پول نقد هر کجا که رواج یابد، پیوند ها و وفاداری های مبتنی‌بر خون و خویشاوندی را سست می سازد. پول در جهان نوین، چیزی بیشتر از یک معیار ارزش و وسیله مبادله است. پول گذشته از فراسوی کارکردهای اقتصادی اش، روح تعقل، حسابگری و احساس غیرشخصی جامعه نوین را متجسم می­کند. پول تفاوت های کیفی میان چیزها و انسان ها را از میان برمی دارد و مهم‌ترین وسیله ای است برای هموار کردن راه گذار از اجتماع سنتی به جامعه نوین.

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط