نویسنده: دکترمحمدرضا اصلانی (همدان)
Cock Fight
از نمایشوارههای رایج دوره صفوی که برای تفریح، هنگامهجویی و شرطبندی به کار میرفت. سلیم تهرانی در بیتی میگوید:جهان به جنگ فکنده است تاجداران را
خروسبازی این پیر را تماشا کن
از نگارگر قرن یازدهم هجری، معین مصور نگارهای در دست است که در آن تصویر جوان خروسبازی دیده میشود که خروسی در دست گرفته است. این نگاره مربوط به سال 1066 هـ.ق در روزگار شاه عباس دوم صفوی به تصویر کشیده شد.
میدان نقش جهان محل تجمع خروسبازان اصفهان بود. گاهی مربیان و صاحبان خروسها از پیشبین سیخچههای پاهای آنان تیغههای کوچک فلزی میگذاشتند و آنان را به جنگ وا میداشتند.
ملاجعفری از خروسبازان مشهور دوره صفوی از مریدان علامه محمدباقر مجلسی و جانمازدار او بود.
ملاجعفری به خروسهای لاری و سبزواری تمایل داشت. ماهها وقت خود را صرف پرورش و تربیت خروسی میکرد و آن را به میدان نقش جهان اصفهان میآورد و با خروس حریف به جنگ میانداخت. ملاجعفری مردی جسور، حاضر جواب و نکته سنج بود. گویند ابتدا در شمار فضلای اصفهان بود و سالها به تحصیل فضایل و علوم پرداخت. اما سرانجام تحصیل علوم را بیحاصل دانست و به سراغ خروسبازی رفت. او را جزو فرقه ملامتیه دانستهاند. ملاجعفری در دوران صفویه همان نقش ملانصرالدین در زمان گورکانیها را داشت. محمدحسن کاتبی رسالهای از لطایف و ظرایف مشهور ملاجعفری را فراهم آورده و دستنویس این رساله به شماله 428 رف در کتابخانه ملّی محفوظ است.
گویند روی یکی از دوستان که محرم اسرار او بود از او سؤال کرد: «مولانا! توبا آن که از خواص علامهمجلسی و اهل فضلی، چه شده است که هرگز روزه نمیگیری با وجود سلامت و صحّت سبب چیست و مانع کیست؟ گفت: من قصد اقامه در دنیا نکردهام، مسافرم و روزه در سفر حرام است.»
همچنین در یکی از ایام رمضان، یکی از مقدسین ملاجعفری را دیدآلو در دهن دارد و دهانش حرکت میکند. گفت: «ای بیدین! روزه میخوری؟ ملاجعفری گفت: حاشا و کلا، این آلوها را برای افطار در دهن خیسانیدهام، تا صدای توپ بلند نشود فرو نبرم و به جان تو که یک دانه از آنها نخورم.»
همچنین وقتی مسجدی دو امام داشت که هر یک جمعی مأموم داشتند و آن دو جماعت با هم رقابت داشتند. مصلحان خیراندیش دیواری میان مسجد کوشیدند که مشکل رفع شود و هر دسته با پیشوای خود نماز بخواند. ملاجعفری که این وضعیت را دید، مجلس فاتحهخوانی منعقد کرد و قرآن و قاری آورد. گفتند از شما کسی درگذشته و به سفر آخرت روانه گشته؟ گفت: خدا و خالق ارض و سما. گفتند: این مگو که هذیان است و هوالحی، الذی لایموت. گفت: حرف مفت نمیزنم و جعل نمیکنم. گفتند: دلیل تو چیست و موید کیست؟ گفت: دلیل بهتر از این که خانه او را ورثه قسمت کردند و حسب الوراثه هر یک از آنان نیمی بردند.
منبع مقاله :
مهدوی زادگان، داود؛ (1394)، فقه سیاسی در اسلام رهیافت فقهی در تأسیس دولت اسلامی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول