رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

تصور کنيد به تازگي وارد يک کشور بيگانه شده ايد. هيچ کس در آن جا به زبان شما صحبت نمي کند، اما شما نگران نيستيد، زيرا مجهز و مهيا هستيد. کتابچه ي راهنمايي داريد که به شما مي گويد، چگونه با آن ها صحبت کنيد....
يکشنبه، 20 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان
رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان
رازهايي درباره ي برقراري ارتباط با مردان

نويسنده:باربارا آنجليس
تصور کنيد به تازگي وارد يک کشور بيگانه شده ايد. هيچ کس در آن جا به زبان شما صحبت نمي کند، اما شما نگران نيستيد، زيرا مجهز و مهيا هستيد. کتابچه ي راهنمايي داريد که به شما مي گويد، چگونه با آن ها صحبت کنيد. به محض اين که از هواپيما پياده مي شويد، با توجه به اطلاعات داده شده در کتابچه ي راهنما، شروع به برقراري ارتباط مي نماييد، اما کسي که با او حرف مي زنيد، طوري به شما نگاه مي کند که گويي ديوانه ايد! به شخص ديگري نگاه مي اندازيد و يک بار ديگر امتحان مي کنيد. اين بار عبارت ديگري را بر مي گزينيد، عبارتي که کتاب ادعا مي کند معناي دوستانه اي دارد. اين بار آن شخص عصباني شده، پر واضح است که بسيار به او برخورده و احساس مي کند و او بي احترامي کرده ايد و سر شما داد مي زند. اين جاست که وحشت مي کنيد و ديوانه وار به دنبال جمله اي مي گرديد تا تقاضاي کمک کنيد. جمله ي ديگري پيدا مي کنيد و به مردي که کنار خيابان ايستاده است مي گوييد. او از خنده منفجر مي شود.
در حالي که سرش را تکان مي دهد، به شما پشت کرده و دور مي شود. اين جاست که متوجه اين حقيقت دردناک مي شويد که کتابتان به درد نمي خورد. پر واضح است که براي اين کشور نوشته نشده، چرا که هيچ يک از مردم آن جا حتي يک کلمه از آن را درست نمي فهمند.
اين داستان، يأس، سرخوردگي اي را به تصوير مي کشد که ما زن ها در طول اعصار و در تلاش براي برقراري ارتباط با مردها زندگيمان، همواره با آن روبرو بوده ايم. ما به زباني با مردها صحبت مي کنيم که يک کلمه از آن را هم نمي فهمند. آيا براي شما پيش آمده با يک زن، مکالمه اي کاملاً لذت بخش و ارضاء کننده داشته باشيد و آرزو کرده باشيد که اي کاش مردتان نيز صحبت هاي شما را به همين خوبي مي فهميد، تا مي توانستيد با او احساس خوشخبتي کنيد؟
اين مقاله از کتاب را به اين منظور نوشته ام که مانند کتابچه ي راهنمايي باشد، زيرا که شما در برقراري ارتباط با مردها به آن نياز داريد. اين مقاله محتوي رازهايي است درباره ي نحوه ي تفکر، گوش دادن، ابراز افکار و احساسات مردها که اتفاقاً در زندگي خودم بسيار با ارزش و مفيد بوده است و مي دانم که در زندگي شما نيز تأثير خوبي خواهد داشت.
سه راز درباره ي برقراي ارتباط با مردها:
1-اشتباه هايي که زن ها به واسطه ي عدم درک و برداشت صحيح از اين
عادت هاي ارتباطي مرتکب مي شوند.
2-واکنش مردها در قبال اين اشتباه هاي زن ها.
3-راه حل هايي براي گشودن راز ها و روش هاي جديدي ازارتباط.
مطالعه ي اين سه راز و به کار بردن اين راه حل ها در ارتقاء و بهبود سطح روابط شما با مردها اثراتي فوري خواهند داشت.

راز ارتباطي شماره ي 1:

مردها هنگامي بهتر ارتباط برقرار مي کنند که بتوانند روي مکالمه خود با شما تمرکز کنند.
مي دانيد که مردها هدف دارتر هستند وهنگامي احساس و عملکرد بهتري دارند که از قبل حدود و ثغور مکالمه را بشناسند و اطلاعات کافي را در دست داشته باشند.بدين ترتيب، احساس مي کنند روي هر مورد رفتاري کنترل کافي دارند.به همين دليل نيازمندند به هنگام صحبت و گفتگو با شما تمرکز کافي داشته باشند.آنان دوست دارند، بدانند هدف از اين صحبت چيست و اين که از آن چه مي خواهيد اين باعث مي شود هنگامي که با شما صحبت مي کنند، بدانند چکار مي کنند.

اشتباه هايي که زن ها مرتکب مي شوند

در خواست هاي ما زن ها به کرات واضح نيست، نبوده و گنگ و مبهم هستند. به عنوان مثال مي گوييم:
•«بيا با هم صحبت کنيم.»
•«عزيزم، فکر مي کنم ما بايد راجع به رابطه مان صحبت کنيم.»
•«بيا کمک کن، ببينم شغلم را بايد چکار کنم.»
چنين در خواست هايي بسيار گنگ و مبهم هستند و حالت هاي متفاوتي را مي توان براي مفهوم آن ها در نظر گرفت. اين در خواست هيچ جهت خاصي را به همسر شما ارائه نمي دهند و حدود خاصي که گفتگو، بايد در چهار چوب آن صورت بگيرد را نيز نمي رسانند. اين حالت مردها را معذب مي کند. گويي که مي بايست حتماً آن چه را که از آن ها مي خواهيد (و نمي دانند که چيست) به شما بدهند و بايد هم درک نمايند خواسته ي واقعي شما چيست و آن را نيز برآورده کنند!
در اين گونه موارد، مرد احساس مي کند، روي هيچ موردي کنترل ندارد و احساس اجبار و فشار مي کند، اما قوانين بازي را هم نمي داند و اين برايش ناامني و عدم اطمينان به همراه مي آورد؛ اما زن ها اين مشکل را ندارند. اين بدان علت است که:
زن ها «فرآيند مدار»هستند و مي بايست حتماً به نتيجه اي برسند.
دو زن مي توانند به راحتي بنشينند و بگويند:«بيا با هم حرف بزنيم.» و اصلاً ناراحت نمي شوند، اگر ندانند راجع به چه موضوعي مي خواهند صحبت کنند يا که هدف از صحبت چيست آن ها از فرآيند ابراز کردن خودشان لذت مي برند، اما از نظر بسياري از مردها، اين فقدان ساختار، بسيار نگران کننده و آزار دهنده مي باشد.

واکنش مردها

ممکن است همسرتان علاقه اي به تعقيب اين نوع گفتگو ها از خود نشان ندهد؛ ممکن است در مقابل صحبت کردن با شما، از خود مقاومت نشان دهد؛ ممکن است در تلاش براي منصرف کردن شما از ادامه ي مکالمه، با شما مشاجره کند؛ اين امکان وجود دارد که صحبت کردن با شما را مرتباً به تعويق بياندازد، ممکن است چنين فکر کند که «حواس پرت»هستيد و نمي دانيد چه مي خواهيد بگوييد و زياد جدي به صحبت هايتان گوش ندهد.

راه حل:

1-هنگامي که مي خواهيد با نامزد يا همسر خود به صحبت بنشينيد، به او «خط»بدهيد و بگوييد: مي خواهيد راجع به چه موضوعي با او صحبت کنيد، به چه نتيجه اي برسيد و اين که چه انتظاري از او داريد. به عنوان نمونه:
•«عزيزم، بيا امشب کمي با هم صحبت کنيم.از هفته ي پيش که مادرت به ديدن ما آمد، اصلاً با هم صحبت نکرديم. چرا به من نمي گي نظرت راجع به آمدن مادرت چي بود؟ بعداً من هم نظرم را بهت مي گم. با اين کار يک بار ديگه که به ديدن مان بياد، مي تونيم رفتار بهتري داشته باشيم.»
•«جيم، مي خوام راجع به رابطه خودمان باهات صحبت کنم. شش ماهه که ما نامزد شديم و فکر مي کنم وقتش رسيده که نکات قوت و ضعف رابطه مون را ارزيابي کنيم. فکر مي کنم از اين راه مي تونم، احساس امنيت بيشتري داشته باشم و بفهمم که توي کدام يک از زمينه ها نياز به تلاش بيشتري داريم.»
•«هري، مي خوام به من کمک کني، بفهمم چه طوري مي تونم با رئيسم کنار بيام.اين اواخر خيلي اضافه کاري کردم. يواش يواش از اين کار خسته شدم. نمي دونم چطوري اين موضوع را با او در ميون بذارم.فکر کردم اگه نظر مرد ديگه اي را هم بدونم، مي تونم تصميم بهتر و عاقلانه تري بگيرم.»
در هر يک از نمونه هاي فوق، زن ها به شوهران خود نقطه ي تمرکز مشخص و واضحي را ارائه داده اند. به جاي آن که بگوييد: «بيا راجع به آمدن مادرت صحبت کنيم.» يا «بيا راجع به رابطه مان صحبت کنيم.»، يا «در رابطه با شغلم به کمک احتياج دارم.»
در اين جا مرد، هدف از مکالمه را مي داند و احساس آرامش بيشتري خواهد کرد.
2-از شوهر خود بپرسيد. سؤال کردن از همسرتان به مکالمه شکل داده و به او کمک مي کند، تا ساختار واضحي را براي آن در ذهن خود ترسيم کند. هرچه پرسش هاي شما خصوصي تر باشند، بهتر است.
روش اشتباه: کار چطور پيش رفت؟
نامزد يا همسرتان در مقابل اين سؤال، خلاصه ترين پاسخ ممکن را انتخاب مي کند:
نظير:«بد نبود.»
روش درست: «عزيزم، پروژه ي جديد که داري چطوري پيش مي ره؟ به همون سختي که فکر مي کردي؟»
روش اشتباه: «جيم، فکر مي کنم بايد راجع به رابطه مون باهات صحبت
کنم.»
در اين جا جيم احساس خواهد کرد که او را زير «ذره بين» گذاشته ايد و احتمالاً جواب خواهد داد: «چرا؟ مگه اتفاق خاصي افتاد؟» احساس خواهد کرد که مي خواهيد از او بازجويي کنيد و سپس او را محکوم نماييد.
روش درست: «جيم: فکر مي کنم مي باست راجع به رابطه مون صحبت کنيم. شش ماهه که نامزد شديم. فکر مي کني نقاط قوت و ضعف رابطه ي ما چيه؟ دوست داري رابطه مون به چه سمتي ادامه پيدا کنه؟»
روش نادرست: «هري، در رابطه با رئيسم به کمکت احتياج دارم.» هري احساس خواهد کرد از او مي خواهيد تا مشکلتان را حل کند و سريعاً احساس بدي خواهد کرد.
روش درست:«هري، با رئيسم مشکلي پيدا کردم (مشکل را براي او توضيح دهيد.) فکر مي کني مي بايست مقابلش بايستم يا با ارشدم صحبت کنم؟ اگه تو جاي من بودي چکار مي کردي؟»
3- از خط دادن به او، به عنوان روشي براي مطالبه خواسته هاي خود استفاده نکرده، رک و راست صحبت کنيد. يکي از بدترين عادت هايي که زن ها دارند، اين است که در روابط خود با مردها رک و راست نيستند. در پرده ي ابهام وارد گفتگو شدن و امتحان کردن او، با پرسيدن نظراتش درباره ي مسايل ديگر، همگي از جمله اين روش ها هستند. زن ها به اين دليل اين طور صحبت مي کنند، زيرا که نمي خواهند ريسک کرده و نظر خودشان را مستقيم بيان نمايند.
صحبت هاي مبهم، نامفهوم و سربسته درباره ي علت ناراحتيمان، يکي ديگر از اين روش ها است. به جاي آن که رک باشيم و بگويي: از چه موردي ناراحت هستيم؛ تمامي اين راه کارها بسيار فريبکارانه بوده و باعث خواهد شد، مردها احساس کنند زن ها آن ها را بازي مي دهند. اين موضوع بسيار آن ها را عصباني مي کند. يک بار مردي مي گفت: «هنگامي که همسرم مستقيماً نمي گويد که از چه موردي ناراحت است و همه اش «به در مي گويد تا ديوار بشنود» خيلي عصباني مي شوم. مي دانم چه موردي را مي خواهد بگويد، اما روشي که بر مي گزينند، باعث مي شود، احساس کنم مرا احمق مي پندارد، يا اين قدر ساده ام که مي تواند مرا بازي بدهد. اي کاش مستقيماً مي گفت: چه در سرش مي گذرد.»
توصيه ي اين مرد را بپذيريد.با مرد زندگيتان رک و راست باشيد. بدين روش آن ها هدف از مکالمه را خواهند فهميدو با احساس امنيت بيشتري با شما صحبت خواهند کرد.

راز ارتباطي شماره ي2:

مردها فرآيند تفکر را دروني کرده و فقط نتيجه ي پاياني را با شما در ميان مي گذارند.
مي بايست تا به حال دريافته باشيد که مردها چنين آموزش ديده اند که بايد تمامي جواب ها را بدانند و ترس، عدم اطمينان و يا ترديد خود را به شما نشان ندهند. نتيجه ي چنين حالتي آن است که مردها مراحل مختلف فرآيند تفکر را دروني کرده و تا موقعي که به نتيجه، يا راه حلي نرسيده اند، پاسخي به شما نمي دهند. به ياد دارم مردي مي گفت: «ما مردها احتياج داريم روي مسايل کمي بيشتر تأمل کنيم. در ضمن مردها اين کار را نيز در سکوت انجام مي دهند.»فراموش نکنيد:
مردها راه حل مدار هستند.
مردها ترجيح مي دهند، فقط هنگامي خود را ابراز کنند که پاسخ و يا راه حل را از قبل بدانند. از آن جا که اين کار را نيز در سکوت انجام مي دهند، هنگامي که نظري از او مي خواهيد يا راجع به رابطه تان سؤالي از او مي کنيد، اين طور جواب مي دهد:«بگذار راجع به آن فکر کنم.» او دوست ندارد جوابي به شما بدهد که اشتباه باشد. هنگامي که براي نوشتن اين کتاب با مردها مصاحبه مي کردم، هميشه در مقابل پرسش هايم کمي وقت مي خواستند، انگار که بايد حتماً پاسخ درستي بدهند. اين بود که سريعاً مي گفتند: «اجازه بدهيد کمي راجع به آن فکر کنم.»

اشتباه هايي که زن ها مرتکب مي شوند

(ما با صداي بلند فکر مي کنيم!)
«از اين که همسرم دهانش را باز مي کنه و هرچي تو سرش مي گذره را با صداي بلند بيرون مي ريزه، بدم مياد.»
«مي دونيد چه چيزي منو خيلي عصباني مي کنه؟ وقتي زن ها از يک يک مراحل حل مشکل، با صداي بلند مي گذرند. تمامي کارهايي که مي بايست اون روز انجام بدهند را ليست مي کنند. اين باعث مي شه، از اتاق فرار کنم.»
نظير اين گفته را بارها در مصاحبه هايم با مردها شنيده ام. مشکل تفاوت هايي است که بين مردها و زن ها وجود دارد. مردها «راه حل مدار» و زن ها «فرايند مدار» هستند. در زير تفاوت هاي نحوه ي گزارش اطلاعات واحد، توسط يک مرد و يک زن آورده شده است. ببينيد که چگونه اطلاعات به دو طرز کاملاً متفاوت ارائه داده مي شوند:
جودي مشغول صحبت با همسرش باب مي باشد:«بذار ببينم، مي خوام کت و شلوارت را به خشک شويي ببرم.البته مي خواستم ديروز اين کار را بکنم، اما جلسه خيلي طول کشيد. چون که فروشگاه نزديک خشک شوييه، از اون جا سري به فروشگاه مي زنم، تا ببينم مي تونم شلواري را که هفته ي پيش برات خريده بودم، پس بدم.همون شلواري که کمي پارگي داشت. بذار ببينم شايد هم اول بتونم به فروشگاه برم، چون که اين موقع روز خلوت تره و بعد از اون به خشک شويي برم. چون اين موقع روز جاي پارک پيدا کردن توي پارکينگ، خيلي مشکل تر مي شه.آه، داشت يادم مي رفت، به سيدني قول دادم که شماره تلفن دکتر مو بهش بدم، بهتره اون را جايي بنويسم.راستي دفترچه تلفنم را کجا گذاشتم؟عزيزم دفترچه ئ منو جايي نديدي؟ بذار ببينم؛ آخرين باري که اونو ديدم، موقعي بود که توي آشپزخانه داشتم با تلفن حرف مي زدم.»
باب مشغول صحبت با همسرش جودي است:«عزيزم امروز کمي کار دارم، بنابراين کمي ديرتر به خونه مي رسم.»
آيا شما نيز از خواندن صحبت هاي باب ناراحت شديد؟ اتفاقي که در اين جا مي افتد اين است که:
زن ها يک يک مراحل فرآيند تفکر خود را با صداي بلند طي مي کنند.
ممکن است زن ها حتي متوجه نباشند که چنين رفتار مي کنند. واقعيت امر آن است که جودي حتي نمي خواست تمامي اين اطلاعات را با شوهرش در ميان بگذارد، اما براي او خيلي ساده بود که برنامه روزانه اش را هنگامي که مرحله به مرحله راجع به آن فکر مي کند (با صداي بلند!)را به باب بگويد.به طوري که صداي فکر کردن خودش را هم مي شنود و اين در حالي است که در تمام اين مدت، باب آن جا نشسته و به اين فکر مي کند که مردهاي بيچاره در اين گونه مواقع بايد چکار کنند؟

واکنش مردها

واکنش اغلب مردها درست به مانند واکنش باب مي باشد. او در حالي که آن جا نشسته پيش خود فکر مي کند:
«زن ها به راستي زياد حرف مي زنند!»
منظور واقعي مردها ازاين گفته، آن است که زن ها بيش از آن چه که مردها دوست دارند و مايل هستند بشوند، افکار و احساسات خود را بر زبان مي آورند. براي ما زن ها اين حالت کاملاً طبيعي است، در حاليکه براي مردها کمي زيادي به نظر مي رسد.

«برو سر اصل مطلب!»

آيا تا به حال برايتان پيش آمده هنگامي که داريد افکار و احساسات خود را ابراز مي کنيد، شوهرتان در صندلي خود «وول»بخورد و در حالي که بي صبر و کم طاقت شده به شما بگويد: «عزيزم، ميشه زودتر بري سر اصل مطلب؟»
احساس مي کنيد نمي خواهد به صحبت هاي شما گوش کند و براي احساساتتان اهميتي قائل نيست، اما احساس واقعي او اين است که شما او را با اين صحبت هاي طولاني شکنجه مي کنيد.
شايد حال که مي دانيد مردها راه حل مدار هستند، بتوانيد اين موضوع را بهتر درک کنيد. مردها در هر مورد به دنبال «اصل مطلب» و «لب کلام» هستند. آن ها دوست دارند احساس واقعي شما را ظرف تنها بيست و پنج کلمه يا حتي کمتر بشنوند. آن چه که مردها نمي توانند درک کنند، اين است که صرف صحبت درباره ي احساسات براي ما زن ها بخشي از فرآيند حل و فصل آن احساسات است و اين که خود صحبت کردن به ما کمک مي کند، تماس و درک بهتري از احساساتمان داشته باشيم. مردها مي خواهند اين فرآيند را اول در سرشان طي کنند و بعد به نتيجه و راه حل برسند، اما زن ها فرآيند مدارتر بوده و در حين همان صحبت کردن به راه حل مي رسند.

اشتباه هايي که زن ها مرتکب مي شوند

زن ها با صداي بلند از مشکلاتشان شکايت مي کنند و فراموش مي نمايند، بگويند: براي يافتن راه حل چندان هم عاجز و درمانده نيستند. به همين خاطر مردها زن ها را متهم مي کنند که نق نقو هستند و زياد از حد گله و شکايت دارند.برخي زن ها در پاره اي از اوقات، بازي «قرباني» را انجام مي دهند. مدام نق مي زنند و براي تغيير شرايط زندگي، يا حل مشکلاتشان تلاش نمي کنند و برخي ديگر مسئوليت مشکلات خود را به عهده مي گيرند. گرچه ممکن است با صداي بلند نيز از آن شکايت کنند، در حالي که مردها گله و شکايت خود را «درون ريز»مي کنند.

واکنش مردها

هنگامي که مردي شاهد است زني افکار و احساسات منفي خود را با صداي بلند بيرون مي ريزد، نمي داند اين روشي است براي تخليه ي روحي و احساسي او. مرد حتي نمي تواند بفهمد چگونه همسرش با همين حرف زدن در جهت حل و فصل مشکل خودش، قدم بر مي دارد.
اين حالت مرد را سرد کرده و باعث مي شود فرض را بر اين بگذارد که همسرش تا ابد به صحبت کردن ادامه خواهد داد. چون که نمي تواند راه حلي براي مشکل خود بيابد، احساس مي کند، مسئول است مشکلش را برايش حل کند و به کمک او بشتابد.

راه حل:

1-اين راز را با همسرتان در ميان بگذاريد و نحوه ي تفکر با صداي بلند را که خصيصه ي زنان است، برايش توضيح دهيد و به او بگوييد:او و نحوه ي تفکرش درباره ي مسايل را نيز درک مي کنيد.من خود نيز اين کار را کرده ام. هر بار که مي خواهم با صداي بلند فکر کنم، همسرم به من نگاه مي کند و هر دو شروع به خنديدن مي کنيم. منظورم اين نيست که زن ها نبايد با صداي بلند فکر نمايند، اما صحبت با همسرتان در اين باره مي تواند شرايط را براي هر دوي شما راحت تر کند.
2-هنگامي که راجع به مشکلي با همسرتان صحبت مي کنيد، به او وقت بدهيد به راه حلي برسد.به عنوان مثال: تصور کنيد با همسر خودمشغول برنامه ريزي براي تعطيلاتتان هستيد و مي خواهيد به اين نتيجه برسيد که آيا پنجشنبه شب حرکت کنيد يا جمعه صبح؟
روش نادرست: «راجع به تمامي حالت هاي ممکن با صداي بلند فکر مي کنيد و مزايا و مضرات هر يک را به تفصيل بر مي شماريد و اين فشار را بر روي همسرتان اعمال مي کنيد که فوراً به شما جواب دهد.
روش درست: اطلاعات را با همسرتان در ميان مي گذاريد و از او مي پرسيد که:«آيا دوست داري الان راجع به آن صحبت کنيم، يا ترجيح مي دهي کمي فکر کني و جوابت را بعداً به من بدهي؟»
اين حالت به همسرتان فرصت مي دهد، بدون احساس جبر و ترس از اين که مبادا پاسخ غلطي بدهد، با وقت کافي، راجع به اطلاعات داده شده تأمل کند. دادن اين حق انتخاب به همسرتان که چه وقت پاسخ دهد، در او اين احساس را به وجود مي آورد که آزاد است، به علاوه از طرف شما نيز احساس کنترل و تحت فشار بودن نيز نخواهد داشت و از دستتان عصباني نبوده و لجبازي نخواهد کرد.
3-وقتي مي خواهيد به منظور حل مشکل و يا مسئله اي ازموردي شکايت کنيد، از قبل به نامزد يا همسرتان اطلاع بدهيد، تا که از قبل بداند.

راز ارتباطي شماره ي 3:

مردها به همان راحتي و سادگي ما زن ها با احساسات خود در تماس نيستند. اين عادت همسرم مرا ديوانه کرده است. مثلاً مي دانم از موضوعي ناراحت است اما وقتي از او مي پرسم که موضوع چيست، جواب مي دهد، «هيچي» چرا برقراري تماس با احساساتش براي او تا بدين اندازه مشکل است؟»
«من و نامزدم هميشه سر يک موضوع دعوا مي کنيم. مي خواهم راجع به رابطه مان با او صحبت کنم اما اوهمواره سرباز مي زند. تمام درونيات خود را براي او بيرون مي ريزم اما او فقط آنجا مي نشيند و پاسخي نمي دهد. دست آخر سر او داد مي زنم که مردي سرد و بي احساس است و آنگاه دعوا شروع مي شود.»
راز مهمي درباره ي مردها وجود دارد که مي بايست بدانيد: براي اغلب مردان دنياي دروني احساسات جاي عجيب و غريب و وحشتناکي است.
•دنياي احساسات براي مردان ناشناخته و ناآشنا است.اغلب مردها چنين شرطي شده اند که در سر خود باشند، نه در قلبشان.بنابراين عادت ندارند وقت زيادي را صرف غور کردن در احساساتشان بکنند.
به ياد داشته باشيد:
انسان ها با چيزي راحت تر هستند که برايشان آشنا باشد.
همان گونه که مي دانيم فرآيند اجتماعي شدن باعث شده است ما زن ها با احساسات و عواطف آشناتر و مأنوس تر باشيم.هيچ کس دوست ندارد با کاري ناآشنا سروکله بزند.هيچ کس دوست ندارد دست به کاري بزند که در
آن مهارتي ندارد.
به عنوان مثال چنان چه شما اعتماد به نفس و دانش و اطلاعات کافي درباره ي هنرهاي مدرن داشته باشيد احتمالاً از صحبت کردن درباره ي آن با ديگران لذت خواهيد برد. چنان چه از ماليات و اين طور صحبت ها سر در نمي آوريد، در اين رابطه اعتمادبه نفس چنداني نداشته واز صحبت درباره ي آن نيز لذتي نخواهيد برد.
از آن جا که مردان در رابطه با عواطف، اعتماد به نفس چنداني در خود احساس نمي کنند، تعجبي نيز نيست، چنان چه از کندوکاو وغور کردن در احساساتشان آنگونه که ما زن ها توقع داريم لذت نبرند.
•وارد شدن به دنياي احساسات و عواطف، مردها را از احساس تسلط و کنترل خارج مي کند. چنان چه مردي در کاري احساس توانايي نکند، احساس مي کند از ناحيه ي آن تحت کنترل قرار گرفته است.اين به آن معناست که نه تنها کنترل اوضاع را در دست ندارد بلکه خود تحت کنترل قرار گرفته است. اين احساس مردان را مي ترساند و فراري مي دهد. لذا مردها گرايش چنداني به اين قبيل صحبت ها نشان نمي دهند، زيرا در آن مهارت چنداني ندارند.
تا به حال اتفاق افتاده احساس کنيد چاق شده ايد و بخواهيد که به پياده روي برويد يا در يک دوره ي ورزشي اروبيک ثبت نام کنيد؟ ايده جالبي به نظر نمي آيد، نه؟! اين به آن دليل است که در آن مهارت چنداني در خود احساس نمي کنيد. لذا احساس مي کنيد برايتان يک بار اضافي شده است. خب، به طرز مشابهي نيز مردها به هنگام صحبت درباره ي احساسات و عواطفشان از خود مقاومت نشان مي دهند. حقيتقت آن است که:
مردها مهارت چنداني در اين زمينه ندارند.
بنابراين تمرينات احساسي و عاطفي نظير صحبت کردن راجع به احساسات، بيان ترديدها و نگراني ها و يا حتي مطالبه ي نيازها و خواسته ها براي بسياري از مردها درست همان گونه که يک کوهنوردي 5 مايلي چنان چه آمادگي لازم را نداشته باشيد براي شما نيز تنشي سنگين محسوب خواهد شد.

اشتباهات زن ها

1-ما نا آشنايي مردها به احساسات و عواطف را به غلط به حساب لجبازي و مقاومت آن ها مي گذاريم. و آن را به خاطر بي احساس بودنشان سرزنش مي کنيم.
اکثر مردهايي که با آن ها مصاحبه کرده ام از اين که زن ها آن ها را به کرات بي احساس، سرد و غير منطقي بر چسب زده اند، عصباني و رنجيده اند. حائز کمال اهميت است درک کنيد، بي احساسي مردها، افسانه اي بيش نيست.
مردها درست به اندازه ي ما زن ها و حتي در برخي از موارد بسيار نيز، احساسي تر هستند.
مردها هميشه به سادگي ما زن ها به احساساتشان دسترسي ندارند. بنابراين چنين به نظر مي رسد احساس ندارند. در حالي که حقيقت تنها اين است که با احساساتشان در تماس نيستند.بنابراين هنگامي که از نامزد يا همسرتان مي پرسيد: «چه احساسي داري؟»از ترس احمق جلوه کردن يا اعتراف به اين که پاسخ اين سؤال را نمي داند (يا به ياد داشته گفتن نمي دانم براي مردها بسيار مشکل است) ممکن است پاسخ گويد:«هيچي»
2-ما انتظار داريم مردها با همان سرعت ما زن ها با احساساتشان تماس برقرار کنند.نه همه، اما اکثر زن ها در رابطه با احساساتشان روان تر و ناطق تر از اغلب مردها هستند.چرا که در اين رابطه تمرين بيشتري داشتند. اشتباه است از نامزد يا همسرتان انتظار داشته باشيد ظرف تنها چند دقيقه از احساسات خودش سردرآورده و عواطف مدفون شده را درک کرده و به همان راحتي شما نيز ترس ها و آسيب پذيريش را با شما در ميان بگذارد. در اين جا منظورم هرگز آن نيست که مردها توانايي مهارت در بيان احساسات را ندارند. ظرف ده سال گذشته از طريق سمينارهاي مختلفم با مردهاي بسياري کار کرده ام که به موفقيت هاي چشمگيري در اين زمينه رسيده اند.مهارت در اين زمينه براي مردها مستلزم تمرين مي باشد تا بتدريج از قيد عادات بد گذشته رها شده و آن ها را باعادات جديدتر و سالم تري جايگزين نمايند.
3-ما زن ها چنين فرض مي کنيم که چون مردها از لحاظ فکري ناطق و گويا هستند، پس به لحاظ احساسي نيز همين گونه خواهند بود. آيا تا به حال شده مردي موفق، تحصيل کرده، روشنفکر و خوش صحبت را ديده باشيد و فرض را بر اين بگذاريد که از لحاظ احساسي و عاطفي نيز ناطق و گويا خواهد بود؟
در يک سمينار با مردي آشنا شدم که يکي از سخنرانان بود.او بسيار خوش صحبت مي نمود و با حساسيتي فوق العاده سخن وري مي کرد. در ضمن بسيار نيز با سواد و در زمينه هاي فلسفه و روانشناسي کاملاً مطلع به نظر مي رسيد. چنين مردي براي بسياري از زن ها جذاب و خواستني محسوب مي شود.بعد از مدتي با يکديگر بيشتر آشنا شديم و چشم انداز ازدواج با اين مرد برايم بسيار جالب مي نمود.هر بار که با هم بيرون مي رفتيم، صحبت هاي فوق العاده اي درباره ي مفهوم زندگاني، بين ما ردو بدل مي شد. او اشعار نغز و زيباي زيادي مي دانست، اما بعد از گذشت مدتي از آشنايي ما متوجه موضوع عجيب و غريبي شدم. او هرگز راجع به احساساتش با من صحبت نمي کرد.عقايد و نظريات خود را راجع به تحليل هاي متفکرانه خود به من ارائه مي داد، اما هرگز احساساتش را به من ابراز نمي کرد. طولي نکشيد که دريافتم براي او صحبت کردن از زبان «سرش» بسيار راحت است، اما نمي تواند براحتي از «دل»و«قلب» خود صحبت کند.در واقع بعداً اعتراف کرد: يکي از دلايلي که باعث شده خيلي متفکر جلوه نمايد، اين است که نمي خواسته با احساساتش روبرو شود. او از دانسته هايش، به منظور سرباز زدن از احساسات و عواطفش استفاده مي کرد.
هرگز نگذاريد مردهاي سخنور، گويا و خوش صحبت شما را به اشتباه بياندازند.ممکن است در درون اين قبيل مردها پسر بچه هايي بسيار ترسيده و وحشتزده وجود داشته باشند که به سختي مي توانند کوچک ترين احساسات و عواطف خود را نشان دهند.

عکس العمل مردها

هنگامي که مردها را محکوم مي کنيد احساساتي نيستند، آن ها احساس مي نمايند، مورد انتقاد واقع شده اند و اين که زن ها نمي توانند خوب درکشان کنند و با سردشدن به لحاظ عاطفي، از شما انتقام مي گيرند و در مقابل برخورد احساسي که مطلوب شماست، مقاومت مي ورزند.نتيجه آن مي شود که:
•در مقابل شما شورش مي کنند.
•در مکالمه و گفتگو با شما شرکت نمي نمايند.
•از دستتان عصباني شده و با متهم کردنتان به اين که بيش ازحد احساساتي هستيد، به شما حمله مي کنند.
هنگامي که مردي نسبت به احساسات واقعي خود آگاهي و اطلاع چنداني ندارد، از طرف شما تحت فشار قرار مي گيرد و سعي مي کند موضوع را عوض کرده، يا با گفته هايش به شما بتازد، تا بدين وسيله براي در تماس گرفتن با احساسات خودش کمي براي خود وقت خريداري کرده باشد.

راه حل:

1-احساسات و عواطف خود را به يک باره بر سر نامزد يا همسرتان نريزيد و او را تحت فشار قرار ندهيد، تا سريعاً به شما پاسخ بدهد. اندکي زمان بدهيد، صبورتر باشيد وواضح تر صحبت کنيد.هنگامي که با يک خارجي که زبان شما را نمي داند، صحبت مي نماييد، سعي مي کنيد آرام تر و شمرده تر حرف بزنيد، اين طور نيست؟ در اين جا منظورم اين نيست که مي بايست به گونه اي با نامزد يا همسرتان صحبت کنيد که گويي بي سواد است، بلکه منظورم اين است که کمتر عجله کرده و گفته هايتان را واضح تر بيان کنيد. بدين ترتيب همسرتان کمتر ناراحت شده و اين وقت را مي يابد تا با احساسات خود تماس برقرار کند. مسئله اي نيست، چنان چه اندک زماني به سکوت بگذرد، پس سعي نکنيد اين سکوت را با کلمات پر کنيد.
هنگامي که نامزد يا همسرتان ساکت است، به اين معني نيست که به شما بي توجه مي باشد، بلکه به اين معناست که ذهنش مشغول پردازش اطلاعاتي شده که به او داده ايد و يا اين که سعي مي کند، با احساسات خود تماس برقرار کند.
روش نادرست: او را متهم نماييد که از لحاظ عاطفي و احساسي بسته و ناتوان است و اين که اصرار بورزيد، مکالمه را همان جا و همان لحظه تمام کرده و به شما پاسخ بگويد.او را تعقيب کنيد، سرش داد بزنيد، گريه کنيد و به اين خاطر که پذيراي شما نبوده و شما را پس زده، سرزنشش کنيد.
روش درست:به او بگوييد، «فکر مي کنم کمي زياد صحبت کرده و تو را خسته کردم. بنابراين بهتر است کمي به يکديگر وقت بدهيم، تا بتوانيم راجع به احساسات خود بينديشيم و بعداً دوباره صحبت کنيم.دوستت دارم و مطمئنم که حتماً مي توانيم اين موضوع را حل و فصل نماييم.»
2-سعي کنيد همسرتان را نوازش کرده، دست هايش را بگيريد، يا وي را در آغوش گرفته، سرتان را روي بازوهايش بگذاريد تا بتواند از «سر»خود بيرون آمده و به دل و احساسات خود رجوع کند. اين سريع ترين و در عين حال ساده ترين روشي است که شما مي توانيد با استفاده از آن به مرد زندگيتان کمک کنيد، تا با احساسات خود تماس برقرار کند. مرد هاهويتشان را بيشتر از بدن خود مي گيرند، پس تماس جسماني مي تواند او را از اين که تماماً منطقي، تحليلي و استدلال گر باشد بيرون کشيده و به الگوهاي احساسي تر و آسيب پذيري سوق دهد.
هنگامي که نامزد يا همسرتان به سختي احساساتش را ابراز کرده يا به سختي به احساسات شما گوش فرا مي دهد، او را در سکوت در آغوش بگيريد.
اين روش، ظرف تنها چند لحظه مي تواند مکالمه ي شما را از يک نبرد
قدرت به داد و ستدي دوستانه و عاشقانه بدل سازد.
منبع:کتاب رازهايي درباره ي مردان




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط