24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009

1) 24بهمن ماه سال1335هجري شمسي: استاد مهدي عربشاهي ازنوادرهنرخوشنويسي و خطاطي درشهرري متولد شد. عربشاهي ازنوجواني با جديّت بسياربه يادگيري خوشنويسي پرداخت. استاد محمد صانعي خوانساري هنرمند نام آورخطاطي ايران او را با انجمن خوشنويسان آشنا ساخت و خود به تعليم مهدي عربشاهي همت كرد. اين هنرجوي مستعد مدتي هم ازبزرگ استاد خط سيد حسين ميرخاني دقايق و هنرخط را آموخت. ازاستاد مهدي عربشاهي آثاري ارزشمند چون «دوبيتي‎هاي بابا
يکشنبه، 20 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009

1) 24بهمن ماه سال1335هجري شمسي: استاد مهدي عربشاهي ازنوادرهنرخوشنويسي و خطاطي درشهرري متولد شد. عربشاهي ازنوجواني با جديّت بسياربه يادگيري خوشنويسي پرداخت. استاد محمد صانعي خوانساري هنرمند نام آورخطاطي ايران او را با انجمن خوشنويسان آشنا ساخت و خود به تعليم مهدي عربشاهي همت كرد. اين هنرجوي مستعد مدتي هم ازبزرگ استاد خط سيد حسين ميرخاني دقايق و هنرخط را آموخت. ازاستاد مهدي عربشاهي آثاري ارزشمند چون «دوبيتي‎هاي بابا طاهر» بجاي مانده است.
2) 24بهمن ماه سال1357 هجري شمسي: پس ازپيروزي شكوهمند انقلاب اسلامي دراين روز درتهران آرامش نسبي برقرارشد و نيروهاي مردمي به پاسداري از نقاط حساس و مراكز مهم شهر پرداختند. همچنين چند تن ازسران خائن و سرسپرده قواي شاه دستگيرو بازداشت شدند و فرودگاههاي كشور براي جلوگيري ازخروج عوامل رژيم طاغوت به مدت 24ساعت تعطيل اعلام شد. ديگرحادثه مهم اين روز، اقدام كاركنان نيروهاي سه گانه ارتش مبني براعلام همبستگي مجدد با مردم بود كه درتهران و ديگرشهرهاي كشورهمزمان انجام گرفت.
3) ارتحال عالم مجاهد آيت‏اللَّه "شيخ سلمان خاقاني" (1366 ش): آيت‏اللَّه شيخ سلمان خاقاني در سال 1293ش (1332ق) در يكي از شهرهاي جنوب عراق به دنيا آمد. پس از طي دوران كودكي، در 13 سالگي جهت تحصيل به نجف اشرف هجرت نمود و از محضر آيات عظام: محمدجواد بلاغي، محمدعلي كاظميني، ميرزا باقر زنجاني و سيدابوالقاسم خويي استفاده كرد. ايشان در همان حال از شركت در فعاليت‏هاي جنبي غافل نماند و در انجمن‏هاي اجتماعي، سياسي و ادبي شركت مي‏جست. آيت‏اللَّه خاقاني در 43 سالگي پس از درگذشت پدرش كه از علماي خرمشهر بود در اين شهر سكونت گزيد و در طي سه دهه اقامت در خرمشهر، منشأ هدايت مردم و خدمات ارزنده‏اي واقع شد. پس از شروع جنگ تحميلي، خانه ايشان پناهگاه آوارگان بود تا اين كه منزل وي، مورد اصابت توپ و خمپاره قرار گرفت و مجبور به ترك ديار گرديد. در جريان جنگ، خانه و مسجد و كتابخانه نفيس آيت‏اللَّه خاقاني تخريب و غارت شد و او به قم هجرت كرد. سرانجام اين اسوه مقاومت و الگوي پارسايي در بيست و چهارم بهمن 1366ش برابر با بيست و چهارم صفر 1408ق در هفتاد و شش سالگي در قم جان به جان آفرين تسليم كرد و در يكي از حجره‏هاي حرم حضرت معصومه(س) آرميد.
4) رحلت عالم بزرگ و فقيه جليل آيت اللَّه "ميرزا عبدالرحيم سامت قزويني" (1378 ش): آيت‏اللَّه ميرزا عبدالرحيم سامت در سال 1381 ش (1321 ق) در بيت علم و تقوا در قزوين به دنيا آمد. وي پس از فراگيري دروس مقدماتي در قزوين وارد اصفهان و سپس حوزه علميه قم گرديد و از استادان آن‏جابهره برد. از آن پس به نجف رفت و خوشه‏چين معارف اسلامي آيات عظام شيخ محمد كاظم شيرازي، شيخ موسي خوانساري، ميرزا ابوالحسن مشكيني، شيخ محمد حسين غروي اصفهاني، سيدابوالحسن اصفهاني، آقاضياء عراقي و ميرزاي ناييني شد. پس از اقامت ده ساله در نجف اشرف و اخذ اجازه اجتهاد و روايت، به زادگاه خود بازگشت و بيش از نيم قرن به تدريس، تبليغ دين و اقامه نماز جماعت پرداخت. آيت‏اللَّه سامت قزويني در جريان مبارزات اسلامي مردم به رهبري امام خميني حضوري فعال داشت. وي در تمام راهپيمايي‏ها در صف مقدم و همراه با ديگر علماي شهر شركت مي‏كرد و نامش هماره در ذيل اعلاميه‏هاي عليه رژيم ديده مي‏شد. زندگي ايشان در طول ساليان متمادي، ساده و طبعش بلند و اخلاقش، خوش و زبانش نرم بود. در تيرماه 1378ش، همايش بزرگداشت ايشان در دانشگاه علوم پزشكي قزوين برگزار شد و كتابي با نام رهپوي هدايت، در تجليل از مقام علمي‏اش منتشر گرديد. از اين فقيه فرزانه تاليفاتي برجاي مانده كه تقريرات درس فقه آيات عظام: سيد ابوالحسن اصفهاني، آقاضيا عراقي، ميرزاي ناييني و ميرزا ابوالحسن مشكيني و... از آن جمله‏اند. سرانجام اين عالم خدمتگزار دين در 25 بهمن 1378ش برابر با هشتم ذي‏قعده 1420ق در سن 97 سالگي دار فاني را وداع گفت و پس از تشييعي با شكوه، در صحن امامزاده حسين قزوين به خاك سپرده شد.
5) 16صفرسال890هجري قمري: «قاضي ميرحسين ميبدي»، تأليف كتاب ارزشمند شرح ديوان حضرت اميررا به پايان رساند. ميبدي متخلص به منطقي ازحكيمان مشهورقرن9هجري قمري درخطه يزد بود. او درجواني به شيرازرفت و دانش اندوزي پيشه كرد و درپايان تحصيلات به زادگاهش بازگشت و قضاوت و سپس تصدي اموراوقاف شهررا نيزبه عهده گرفت. قاضي ميبدي چون درنوشته نثرفارسي و عربي تسلط كامل داشت ضمن خدمات اجتماعي به نگارش و تأليف نيزمي پرداخت. معروفترين اثروي شرحي است بر«ديوان حضرت علي(ع) » كه آن را درصفرسال890هجري قمري به پايان رساند. شرح« گلشن راز» به فارسي و« جام گيتي نما» درحكمت ازديگرآثارقاضي ميبدي به شمارمي روند.
6) 16صفرسال1337هجري قمري: آيت الله ميرزا يوسف مجتهد تبريزي عالم بزرگ اسلام درشهركاظمين درگذشت. آيت الله مجتهد تبريزي درعلوم عربي، منطق و ادبيات تبحرو دانش بسياركسب كرده بود و ضمن تدريس و سخنراني به تأليف اهتمام فراوان داشت. ازآثارآيت الله مجتهد تبريزي« لِسان الحق و ديوان شعردرمدح حضرت رسول اكرم (صلی الله علیه واله) وائمه اطهارعليهم السلام» را مي توان نام برد.
7) تسلط سپاهيان اسلام بر ناحيه‏ي "تخارستان" در خراسان (122 ق)
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009 8) تولد "جورج واشينگتن" اولين رئيس‏جمهور و باني استقلال امريكا (1732م) (ر.ك: 14 دسامبر)
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009 9) روز استقلال "شيلي" از استعمار اسپانيا (1818م): كشور جمهوري شيلي با 756/626 كيلومتر مربع مساحت در جنوب قاره امريكاي جنوبي و در همسايگي آرژانتين، بوليوي و پرو واقع شده است. جمعيت شيلي بيش از 15 ميليون نفر كه اكثريت مسيحي و عمدتاً كاتوليك مذهبند. بيشتر سكنه مليت اروپايى و دو رگه (سرخ و سفيد) داشته و زبان رسمي آن‏ها اسپانيايى است. پايتخت شيلي سانتياگو و واحد پول آن پزوي شيلي مي‏باشد. از شهرهاي مهم آن كنسپسيون، وينيادل مار، و والپا رايزو است. پيش‏بيني مي‏شود جمعيت شيلي تا سال 19/5 2025 ميليون نفر خواهد بود. شيلي ازقرن شانزدهم به تصرف اسپانيولي‏ها درآمد و به صورت يك مستعمره كشاورزي گرديد و نه مستعمره معدني. در اين دوران شيلي جزء قلمرو نايب السلطنه اسپانيا در پرو بود. در سال 1788 شيلي تا حدودي از پرو مستقل شد. مبارزات مردمي بر ضد استعمار اسپانيا ادامه يافت تا اين كه در 12 فوريه سال 1818 شيلي به استقلال كامل رسيد و نوع حكومت خود را جمهوري اعلام نمود. روز ملي شيلي 18 سپتامبر است.
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009 10) تولد "آرتور شنيتْسْلرْ" داستان‏نويس برجسته اتريشي (1862م): آرتور شنيتسْلِر، داستان نويس و نمايش‏نامه نويس برجسته اتريشي، در دوازدهم فوريه 1862م در ويِن پايتخت اتريش به دنيا آمد. آرتور از كودكي در خانه‏اي پرورش يافت كه محل آمد و رفت روشن‏فكران، هنرمندان و رجال فرهنگ و ادب بود و همين امر موجب شد كه وي در مدرسه با دوستانش انجمني ادبي داير كند. با وجود اين، او به تحصيل در رشته پزشكي پرداخت و در 23 سالگي به دريافت درجه دكتري نايل آمد. شنيتسلر سه سال دستيار يك جراح معروف بود، سپس مستقلا به كار پرداخت. وي دنباله مطالعات را گرفت و به تحقيق در انواع بيماري‏ها، به ويژه بيماري رواني علاقه يافت. او براي مطالعه، به سفرهاي متعدد رفت و در كنگره‏هاي علمي شركت كرد. با اين حالْ به نوشتن داستان و كار ادبي روي آورد و منظومه‏هاي كوتاهي سرود. شنيتسلر در ابتدا نمايش‏نامه‏هاي آناتول، عشق گذرا و حلقه را نگاشت و مورد ستايش فراوان قرار گرفت. وي مدتي نيز به نگارش رمان و داستان كوتاه پرداخت و در همه آنها بهتر توانست انديشه‏هاي شخصي و خاص خود را بيان كند. در اين ميان، آثاري هم‏چون ستوان گوستل، گرونيموي نابينا و برادرش و پروفسور برنهاردي با استقبال زيادي مواجه گرديد. به طور كلي موضوع آثار شنيتسلر، پوچي زندگي، انحطاط جامعه اتريشي در آخر قرن نوزدهم، عشق‏هاي نفساني و مادي، دروغ، پيري و تنهايى است كه با لطفِ بيان و هوشياري و دقت فراوان عرضه شده است. شنيتسلر سرگرداني نسل معاصر خود را كه در گرداب بي‏ثباتي و سرگشتگي غرق شده، به خوبي درك كرده و در آثار خود، پيش چشم خواننده گذارده است. وي نمايش‏نامه‏نويسي بااحساس و چيره دست بود و به عنوان يك پزشك بسيار حساس و البته خسته، در آثار خود، جامعه محتضر و بيمار زمان خويش را تشريح مي‏نمود. شنيتسلر شمار زيادي نمايش‏نامه، رمان و داستان كوتاه نوشت و در آنها انحطاط نخستين سال‏هاي قرن بيستم را به تصوير كشيد. درام‏هاي شنيتسلر نسبتاً كم‏تحرك، اما از نظر گفتگوهاي زنده و درخشان ممتازند. از مهم‏ترين نمايش‏نامه‏هاي او مي‏توان از ميراث، عشوه‏گري و چرخ و فلك نام برد. برخي معتقدند آثار شنيتسلر نشانه بيماري عصري افسرده و بي‏علاقه است. آرتور شنيتسلر سرانجام در سال 1931م در 69 سالگي درگذشت.
11) انقراض پادشاهي چين و استقرار نظام جمهوري در اين كشور (1912م): در فاصله سال‏هاي 1907 تا 1911م، پنج شورش عليه خاندان سلطنتي منچو در چين صورت گرفت كه همه آنها، كم و بيش از انديشه‏هاي انقلابيِ سون‏ياتْ‏سنْ مبارز جمهوري‏خواه چيني سرچشمه مي‏گرفت. با اين حال، علي‏رغم سركوبي چهار شورش اول و دستگيري و تيرباران تعدادي از شورشيان، قيام پنجم در روز نهم اكتبر 1911م آغاز شد و با وجود شدت عمل بي‏سابقه دولت و دستگيري و اعدام صدها نفر در ملأ عام، نفرت و خشم عمومي از دربار افزايش يافت. از روز يازدهم اكتبر، شورش به شهرهاي بزرگ چين نيز سرايت كرد و اين امر، دولت را به نرمش و فراخوان آشتي ملي وادار ساخت. از اين‏رو مذاكرات نمايندگان دولت و مخالفان در اوايل دسامبر 1911م در شانگهاي چين آغاز شد و با اين كه دولت، پيشنهاد تبديل حكومت مطلقه سلطنتي به حكومت مشروطه سلطنتي را مطرح كرد، ولي نيروهاي انقلابي كه چهارده ايالت از هجده ايالت چين را در اختيار داشتند، به چيزي جز تغيير رژيم و استقرار جمهوري رضايت نمي‏دادند. در جريان اين مذاكرات، نيروهاي انقلابي، يك مجلس مؤسسان ازنمايندگان ايالات چين تشكيل دادند و اين مجلس پس از آغاز به كار در اول ژانويه 1912م، به اتفاق آرا تصميم به اعلام رژيم جمهوري در چين گرفت. اين مجلس سپس به اتفاق آرا، سون يات سنِ 46 ساله را به عنوان اولين رئيس جمهور چين برگزيد و او را مأمور مذاكره با پكن و انتقال مسالمت‏آميز حكومت از باقي‏مانده خاندان امپراتوري منچو به جمهوري جديد نمود. در اين ميان، پس از آن كه درباريان چاره‏اي جز تسليم و رضا نديدند، در روز دوازدهم فوريه 1912م راضي به واگذاري قدرت به انقلابيون چيني شدند. بدين ترتيب، روز 12 فوريه 1912م، حكومت 267 ساله خاندان منچو كه خود وارث يك امپراتوري دو هزار ساله بود به پايان رسيد و رژيم جمهوري در چين استقرار يافت. اما سون يات سن براي اداره امور كشور، تجربه و نيروي كارآمد كافي نداشت. ناتواني او در اداره امور و مشكلاتي كه بيشتر ناشي از كارشكني و عدم همكاري عوامل حكومتِ پيشين بود، به تدريج از اعتبار و جذبه مردي كه پدر انقلاب چين لقب گرفته بود، كاست و ميدان را براي مخالفان خود باز گذاشت. در اين ميان، با آغاز اختلاف‏ها و كشمكش‏هاي داخلي، وضعيت چين بار ديگر متشنج و بي‏ثبات شد. تا اين كه، چين در سال 1949م به دنبال انقلابي ديگر به رهبري مائوتِسِه تونگ، تحت حكومت كمونيستي قرار گرفت.
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009 12) شهادت "حسن البَنّاء" پايه گذار جنبش اسلامي اخوان المسلمين مصر (1949م): حسن البنّاء، عالم انقلابي و پايه‏گذار جنبش اسلامي اِخوان المُسلمين مصر، در سال 1906م در اين كشور به دنيا آمد. وي از كودكي به تحصيل پرداخت و به دليل ضعف مالي، در يك ساعت‏سازي مشغول به كار شد، بنّاء، به دليل شهرتي كه در حفظ اخلاق اسلامي داشت، در دوران دبيرستان به عضويت انجمن اخلاق در آمد. او هم‏چنين در حين تحصيل در دانش‏سراي عالي، در ارشاد مردم مسلمان مصر، نقش مهمي ايفا كرد. حسن البناء در سال 1925م، در حالي كه نوزده سال بيشتر نداشت مجله فتح را با هدف مبارزه با پديده استعماري اسلام‏زدايى در مصر تأسيس كرد و در سال 1927م، به عنوان معلم در مدارس مصر به تدريس روي آورد. وي در سال بعد، در 22 سالگي، به كمك جمعي از همفكران خود، جنبش اسلامي اخوان المسلمين مصر را بنيان نهاد و سپس با حمايت‏هاي مالي مردم، مسجدي را براي فعاليت اين جنبش، ايجاد نمود. البنّاء در كنار آن نيز، به احداث دانش‏سراي عالي اسلامي همت گماشت و جوانان مشتاق علوم اسلامي را با مباني اسلام آشنا ساخت. شعب جنبش اخوان المسلمين، به تدريج در شهرهاي مختلف مصر داير شد و هنگامي كه البنّاء، مقر خود را به قاهره انتقال داد، بيش از 1500 شعبه در شهرهاي مصر وجود داشت. حسن البناء در سرمقاله اولين شماره از مجله اركان اخوان المسلمين، خط مشي اين سازمان را پيروي از قرآن كريم و رسول خدا(ص) اعلام نمود. او در سال‏هاي بعد، با توسعه فعاليت‏هاي اسلامي و نيز نگارش نامه‏هاي مختلف و بعضاً تهديدآميز براي سران حكومت مصر و بازداشتن آنان از فساد و انحراف و دعوت آنها به تعاليم حياتبخش اسلام، مورد بغض دستگاه حكومتي قرار گرفت. سال‏هاي جنگ جهاني دوم، اوج محبوبيت حسن البنّاء نزد مردم مسلمان و به ويژه مردم فلسطين بود. در اين سال‏ها، اعضاي اين سازمان در فلسطين، عملاً به مصاف با يهوديان صهيونيست پرداختند و نقش مؤثري را در دفاع از حقوق ملت فلسطين بر عهده گرفتند. هم‏چنين بي ثباتي و تزلزل سياسي حكومت مصر در جريان جنگ نيز به رشد و اقتدار و موقعيت سياسي و اجتماعي جنبش اخوان المسلمين و شخص حسن البناء كمك شاياني كرد. در اين سال‏ها، حسن البناء موقعيت ممتازي را در ميان نظاميان ارتش مصر به دست آورد و همين موقعيت بود كه بعدها زمينه ساز ظهور جنبش افسران آزاد در ارتش مصر و سر بر آوردن جمال عبدالناصر از ميان آنان گرديد. هم‏چنين در اين سال‏ها فعاليت اين جنبش به سرعت افزايش يافت به طوري كه تعداد اعضا و هواداران آن، در سال 1948م در حدود دو ميليون نفر بود. در اين سال اخوان المسلمين با حكومت وقت مصر درگير شد و با كشف توطئه قتل نخست وزير مصر از طرف اخوان المسلمين، فعاليت اين جمعيت، غيرقانوني اعلام گرديد. در نتيجه حسن البناء در دوازدهم فوريه 1949م در 43 سالگي توسط رژيم پادشاهي ملك فاروق به شهادت رسيد. اخوان المسلمين از اين تاريخ به بعد، به يك سازمان مخفي تبديل شد و رهبران آن با افسران ناراضي مصري ارتباط برقرار كردند. آنان در طي كودتاي افسران در سال 1953م عليه حكومت سلطنتي نقش موثري ايفا نمودند. ولي پس از پيروزي كودتا، سازمان با حكومت مصر دچار اختلافاتي گرديد كه در نهايت به انحلال جنبش اخوان المسلمين انجاميد. اخوان المسلمين در حال حاضر، در اكثر كشورهاي عربي فعاليت مي‏كنند ولي مهم‏ترين مركز فعاليت آنها، مصر، سوريه، سودان، اردن و عربستان است.
24 بهمن 1387 / 16 صفر المظفر 1430 / 12 فوریه 2009 13) پرتاب اولين سفينه تحقيقاتي بشر به طرف سياره زهره توسط شوروي سابق (1961م)




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط