برترین مردمان

ای علی، کسی که خدا را با سه چیز ملاقات کند بهترین مردم است: هر که واجبات الهی را به جا آورَد عابدترین مردم است، هر که از محارم الهی بپرهیزد با ورع‌ترین مردم است، هر که به روزی خدا قانع باشد از بی نیازترین...
چهارشنبه، 27 بهمن 1395
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
برترین مردمان
 برترین مردمان

 

نویسنده: آیة الله العظمی مکارم شیرازی

 

یا عَلیُّ، ثَلاثٌ مَن لَقِیَ اللهَ بِهِنَّ فَهُوَ مِن اَفضَلِ النّاسِ. مَن اَتَی اللهَ بِما افتَرَضَ اللهُ عَلَیهِ فَهُوَ مِن اَعبَدِ النّاسِ وَ مَن وَرَعَ عَن مَحارِمِ اللهِ فَهُوَ مِن أَورَعِ النّاسِ وَمَن قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِن اَغنَی النّاسِ.
ای علی، کسی که خدا را با سه چیز ملاقات کند بهترین مردم است: هر که واجبات الهی را به جا آورَد عابدترین مردم است، هر که از محارم الهی بپرهیزد با ورع‌ترین مردم است، هر که به روزی خدا قانع باشد از بی نیازترین مردم است.
بحارالانوار، ج 77، ص 45

نور هدایت

«لقاءالله» (1) در اینجا اشاره به مقام شهودی است که مردم در قیامت پیدا می‌کنند. یعنی در آن روز آثار خداوند به قدری نمایان است که کسی شک در خداوند نخواهد کرد: «لاتُدرِکهُ العُیونُ فی مشاهَدَةِ الاَبصارِ وَ لکِن رأتهُ القُلوبُ بحِقائقِ الایمانِ؛ خداوند را به چشم سر نتوان دید، ولی قلب‌ها او را با حقیقت ایمان درک می‌کنند». (2)
آن روز همه خداوند را به حقایق ایمان می‌پذیرد. اگر بخواهیم تشبیه ناقص کنیم، مانند حضرت یوسف است که از روز اوّل بر برادرانش امتیاز داشت، ولی آنان زیر بار این امتیاز نمی‌رفتند و بعضی از آنان منکر این امتیاز بودند و تعجّب می‌کردند از اینکه چرا حضرت یعقوب وی را بر دیگران برتری می‌دهد. امّا چون حضرت یوسف با تدبیری که داشت عزیز مصر شد و وقتی برادران دیدند که خداوند چه لطف‌ها به او کرده است، همگی گفتند: «(تَاللَّهِ لَقَدْ آثَرَکَ اللَّهُ عَلَیْنَا)؛ به خدا سوگند، خداوند تو را بر ما برتری بخشید». (3)
و این مانند حال کفّار در دنیا و آخرت است، چون در دنیا حجاب‌ها جلوی چشم آنان را گرفته، زیر بار حق نمی‌روند امّا در آنجا آن قدر مسأله آفتابی است که مانند برادران یوسف که به برتری یوسف اعتراف کردند آنها به برتری مؤمنان بر خود اعتراف می‌کنند. خلاصه روز قیامت خداوند از همه جا نمایان است و علّت اینکه به روز قیامت «یوم لقاء الله» گفته‌اند این است که در آن روز چنان آثار عظمتش نمایان است که جای خطا برای کسی باقی نمی‌مانَد.
تعبیر «لقاء الله» یعنی اینکه انسان خودش را در محضر خدا ببیند. چون بدترین عذاب برای بندگان آن حالت شرمساری است که برای آنها از اعمال زشتشان پیدا می‌شود که از آتش جهنّم سوزنده‌تر است، زیرا آن روز (یَوْمَ تُبْلَى السَّرَائِرُ) است؛ آن وقتی که اعمال همگان نمایان است. (4) حضرت فرمود: در آن روز اگر کسی این سه صفت را داشته باشد از بهترین مردمان است.
1. «مَن أتَی اللهَ بِمَا افتَرضَ اللهُ عَلیهِ فَهُوَ مِن اَعَبدِ النّاسِ؛ هر که واجبات الهی را به جا آورَد، عابدترین مردم است». عجیب است که عدّه‌ای دنبال مستحبّات می‌روند و از واجبات می‌مانند. برخی تا نیمه شب سینه می‌زنند یا شب به عبادت و مطالعه می‌گذرانند، ولی نماز صبح‌شان لب طلایی و قضاست.
این نکته‌ی مهم را باید بدانیم که هیچ کس نه در دنیا ونه در آخرت موفّق نخواهد شد مگر آنکه صبح‌خیز باشد. هر انسان موفّقی را دیدم، از جمله کسانی بود که صبح‌خیز بوده‌اند.
باید دانست که راویان، احادیث بسیاری از ائمّه‌ی اطهار (علیهم السلام) در بیان فضیلت این وقت روایت کرده‌اند و این وقت را «ساعت غفلت» نامیده‌اند. پس سزاوار است که مکلّف در این ساعت بیداری را بر خواب غفلت اختیار کند و از خوابیدن در این وقت که پشیمانی و بدی را به دنبال دارد احتراز کند. پس خوشا به حال آن سعادتمندی که در وقت غفلت بیدار و از خواب عقوبت هوشیار باشد، تا در سلک «أولَئِکَ هُمُ المُفلِحُونَ» درآید و از سعادتمندان شود.
چه خوش سروده است:

 

چشم صاحب دولتان هوشیار باشد صبحدم *** عاشقان را ناله‌های زار باشد صبحدم

رئیس المحدّثین ابوجعفر محمّد بن علی بن بابویه قمّی (رحمه الله) در کتاب من لایحضره الفقیه از امام محمّد باقر (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: «نَومُ الغَداةِ مَشؤُومٌ یَطرُدُ الِّرزقَ وَ یُصفِرُ اللَّونَ وَ یُغَیِّرُهُ وَ یُقَبِّحُهُ وَ هُوَ نَومٌ کُلِّ مَشؤُومٍ. اِنَّ اللهَ تَبارَکَ وَ تَعالی یَقسَمُ الأرزَاقَ مَا بَین طُلوعِ الفَجرِ اِلَی طُلوعِ الشَّمسِ فَایّاکُم وَ تِلکَ النُومَةِ؛ خوابیدن در وقت صبح، نامبارک و دربردارنده‌ی ندامت است و بنده را از روزی مقسوم و وظیفه‌ی معلوم محروم و چهره را زرد می‌گردانَد. چنین خوابی کار هر انسان شوم بی سعادت است. و به درستی که خداوند روزی بندگان را قسمت می‌کند، پس بر شما باد که از آن خواب دوری کنید که خواب در این وقت، آثار زشت به دنبال دارد و نشانه‌های ناپسند به وجود می‌آورَد». (5)
و نیز رئیس المحدّثین از امام ابوالحسن الرّضا (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی کریمه‌ی (فَالْمُقَسِّمَاتِ أَمْراً) (6) روایت کرده است که حضرت فرمود: «المَلائِکَةُ تُقَسِّمُ أَرزاقَ بَنی آدَمَ مَا بَینَ طُلوعِ الفَجرِ إِلَی طُلوعِ الشَّمسِ فَمَن یَنامُ فیما بَینَهُما یَنامُ عَن رِزقِهِ؛ فرشتگان به امر ملک منّان، روزی بندگان را مابین طلوع فجر تا برآمدن آفتاب قسمت می‌کنند، پس کسی که در این وقت به خواب رود از روزی خود خواب کرده است». (7) یعنی باعث حرمان از روزی مقدّر می‌شود.
«پس بهتر است که مکلّف در این وقت به خواب نرود تا از رزق مقسوم آن روز محروم نمانَد». (8)
خلاصه انسان‌های موفّق کسانی‌اند که صبح خیزند. خواب صبح برای انسان بلای بزرگی است چون موجب عقبگرد او می‌شود. چه می‌شود که انسان به جای اینکه یک ساعت دیرتر از خواب بلند شود یک ساعت زودتر بخوابد، یعنی آن وقت بی ارزش شب را که مغز انسان کار نمی‌کند و از یک ساعت آن به اندازه‌ی دَه دقیقه هم بهره نمی‌برد تبدیل به وقت با ارزش کند.
خلاصه کاری نکنید که انجام دادن مستحبّات به واجبات ضرر بزند. تازه حجّ خانه‌ی خدا با آن عظمت نباید موجب شود عمل واجب ترک شود. برخی به مستحبّات خیلی مقیّدند، امِّا گاه دیده شده که در واجبات کاهلی می‌کنند چنین کسانی همان مقدّس‌های ظاهری‌اند.
2. «وَ مَن وَرَعَ عَن مَحارِمِ اللهِ فَهُوَ مِن اَورَعِ النّاسِ؛ هر که از محارم الهی بپرهیزد با ورع‌ترین است». مقام ورع از تقوا بالاتر است، چون ورع بعد از کامل شدن تقواست. ورع حقیقی آن است که انسان به مقامی برسد که گناه را ترک کند. برخی نسبت به رعایت مکروهات و مستحبّات مقیّدند ولی نسبت به ترک محرّمات، مانند غیبت، حسد، ریاکاری و ... بی اعتنا هستند. گاهی یک نگاه آلوده و غلط سر از کفر و نابودی انسان درمی‌آورَد، مانند برصیصای عابد که بعد از عمری عبادت با نگاهی آلوده، مطیع شیطان شد که سرانجام جانش را بر سر این گناه گذاشت و با کفر از دنیا رفت.

داستان برصیصای عابد

در میان بنی اسرائیل عابدی بود معروف به برصیصا که سالهای بسیار عبادت خدا کرده بود و به آن حد از مقام قرب رسید که بیماران روانی را نزد او می‌آوردند و با دعای او سلامت خود را بازمی‌یافتند. روزی زن جوانی را از خانواده‌ای با شخصیّت نزد او آوردند و مقرّر شد مدّتی بماند تا شفا یابد. شیطان به وسوسه‌گری پرداخت و آن قدرصحنه را در نظر او آراست تا مرد عابد به او تجاوز کرد. چیزی نگذشت که معلوم شد آن زن باردار شده و چون همیشه هر گناهی سرچشمه‌ی گناهان عظیم‌تر است زن را کشت و در گوشه‌ای از بیابان دفن کرد.
برادران زن باخبر شدند که مرد عابد دست به چنین جنایت هولناکی زده است. این خبر در تمام شهر پیچید و به گوش امیر رسید. او با گروهی از مردم حرکت کرد تا از ماجرا باخبر شود، هنگامی که جنایات عابد مسلّم شد او را از عبادتگاهش بیرون کشیدند. پس از اقرار به گناه دستور داد او را به دار بیاویزند، چون بر بالای چوبه‌ی دار قرار گرفت شیطان در نظرش مجسّم شد و گفت: من بودم که تو را به این روز افکندم و اگر آنچه را می‌گویم اطاعت کنی موجبات نجات تو را فراهم خواهم کرد.
عابد گفت: چه کنم؟ گفت: تنها یک سجده برای من کافی است! عابد گفت: در این حالت توانایی ندارم. شیطان گفت: اشاره‌ای کفایت می‌کند. عابد با گوشه‌ی چشم یا به دست خود با اشاره بر شیطان سجده کرد و در دم جان سپرد و کافر از دنیا رفت. (9)
مراقب باشید ممکن است یک نگاه سرنوشت زندگی شما را عوض کند. در طول تاریخ از این‌گونه موارد زیاد داریم که یکی از این نگاه‌ها سرنوشت‌ها را عوض کرده است - پناه بر خدا از سوء عاقبت.
اگر کسی چشمش به نامحرم افتاد و صحنه‌ی دلپذیری را دید و از آن چشم‌پوشی کرد، همان لحظه قلبش از ایمان پر می‌شود. انسان اگر از منظره‌ی گناه روی گردانَد احساس می‌کند که قلبش سرشار از نور شده و نورانیّتی در خود احساس می‌کند. این امر بسیار مهمّی است که در یک طرف بهشت قرار دارد و در طرف دیگر جهنّم.
3. «مَن قَنَعَ بِما رَزَقَهُ اللهُ فَهُوَ مِن اَغنَی النّاسِ؛ هر که به روزی خدا قانع باشد، از بی نیازترین مردم می‌شود».
قناعت نقطه‌ی مقابل حرص، بلایی بزرگ است. بدبختی‌هایی که دامان بسیاری را می‌گیرد علّتش نیازهای زندگی نیست، اگر چه مشکلات هست، ناراحتی هست، نیاز زندگی را تأمین کردن آن قدر مهم نیست، بلکه مهم مقابله با حرص است. حرص و طمع است که انسان را بدبخت می‌کند و هر چه بیشتر به دنبال حرص برود ادامه می‌یابد. بسیاری از رسوایی‌هایی که در مسائل مالی، رشوه، فساد و اختلاس پیدا می‌شود برای برطرف کردن نیازهای زندگی نیست، بلکه به علّت حرص و طمع است. یعنی عدم رضایت به روزی خداست. اختلاس‌ها و دزدی‌هایی که صورت می‌گیرد و آمار شگفت‌انگیزی که در جراید می‌نویسند به گونه‌ای است که اگر خودش و فرزندان و نوه و نتیجه‌هایش هم از آن استفاده کنند تمام نمی‌شود، مگر جز حرص علّت دیگری دارد؟
درباره‌ی مال و ثروت نظرهای متفاوتی در جهت افراط و تفریط وجود دارد:
برخی چنان اهمّیّتی برای آن قائلند که آن را حلّال تمام مشکلات می‌دانند و جای تعجّب هم نیست که این گروه پیوسته به جمع اموال بپردازند و لحظه‌ای راحت ننشینند و هیچ قید و شرطی برای آن قائل نباشند و حلال و حرام در نظرشان یکسان باشد.
در نقطه‌ی مقابل جمعیّتی‌اند که برای مال و ثروت کمترین ارزشی قائل نیستند، فقر را می‌ستایند و به آن ارج می‌نهند، حتّی مال را مزاحم تقوا و قرب خدا می‌دانند.
در برابر این دو عقیده‌ی افراطی و تفریطی، آنچه از قرآن مجید و روایات اسلامی استفاده می‌شود این است که مال خوب است امّا به چند شرط:
- «وسیله» باشد نه «هدف».
- انسان را «اسیر» خود نسازد، بلکه انسان «امیر» بر آن باشد.
- از طریق مشروع به دست آید و در راه رضای خدا مصرف شود.
علاقه به چنین مالی نه تنها دنیاپرستی نیست، بلکه دلیلی بر علاقه به آخرت است. لذا در حدیثی می‌خوانیم که وقتی امام صادق (علیه السلام) طلا و نقره را لعن کرد یکی از یاران در تعجّب شد، امام فرمود: «لَیسَ حَیثُ تَذهَبُ اِلَیهِ اِنَّمَا الذَّهَبُ الَّذی ذَهَبَ بِالدِّینِ وَ الفِضَّةُ الَّتِی اَفاضَت الکُفرَ؛ منظور از طلا چیزی است که دین را از بین ببرَد و منظوراز نقره چیزی است که سرچشمه‌ی کفر و بی ایمانی می‌شود». (10)
همچنین از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «السُّکرُ اَربَعُ سَکَراتٍ: سُکرُ الشَّرَابِ وَ سُکرُ المالِ وَ سُکرُ النَّومِ وَ سُکرُ المُلکِ؛ مستی چهارگونه است: مستی شراب، مستی مال، مستی خواب، مستی قدرت». (11)
بسا کسانی که تا پایان عمر به جمعآوری مال مشغولند و سرانجام آن را برای دیگران وامی‌گذارند، حسابش را آنها باید پس بدهند و بهره‌اش نصیب دیگران است، لذا در حدیثی می‌خوانیم که از امیرمؤمنان علی (علیه السلام) پرسیدند: «مَن اَعظَمَ النّاسِ حَسرَةً؛ چه کسی حسرتش از همه بیشتر است؟» فرمود: «مَن رَأَی مَالَهُ فِی میزانِ غَیرِهِ وَ أَدخَلَهُ اللهُ بِهِ النَّارُ وَ اَدخَلَ وارِثَهُ بِهِ الجَنَّةَ؛ کسی که اموال خود را در ترازوی سنجش اعمال دیگران ببیند، خداوند او را به سبب اموالش وارد دوزخ کند و وارث او را به سبب آن وارد بهشت سازد». (12)
در حدیث دیگری از امام صادق (علیه السلام) در تفسیر آیه‌ی «(کَذَلِکَ یُریهِمُ اللهُ أَعمَالَهُم حَسَراتٍ عَلَیهِم)؛ (آری،) خداوند این چنین اعمالشان را به صورتی حسرت‌آور به آنان نشان می‌دهد» (13) روایت کرده است که فرمود: «هُوَالرَّجُلُ یَدعُ المَال لایُنفِقُهُ فِی طَاعَةِ اللهِ بُخلاً ثُمَّ یَمُوتُ فَیَدعُهُ لِمَن یَعمَلُ بِهِ فی طاعَةِ اللهِ أَو فی مَعصِیَتِهِ؛ این درباره‌ی کسی است که مالی را وامی‌گذارد و به سبب بخل، در راه اطاعت الهی انفاق نمی‌کند، سپس می‌میرد و آن را برای کسی می‌نهد که در طاعت الهی یا در معصیتش مصرف می‌کند». (14) سپس امام فرمود: «آن شخص اگر در طریق اطاعت خدا صرف کند آن را در میزان عمل دیگری می‌بیند و حسرت می‌خورد، برای اینکه مال او بوده و اگر در معصیت الهی صرف کند سبب تقویت او شده تا گناه کند (و باز عقوبت و حسرتش متوجّه اوست)». (15)

قناعت در روایات اسلامی

از علی (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «القَناعَةُ مالٌ لایَنفَدُ؛ قناعت ثروتی تمام نشدنی است». (16)
در حدیثی رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «مَن قَنَعَ شَبِعَ وَ مَن لَم یَقنَع لایَشبَع؛ هر که قناعت کند سیر می‌شود و هر که قناعت نکند سیر نخواهد شد». (17)
و از امام صادق (علیه السلام) روایت شده که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «طُوبی لِمَن أَسلَمَ وَ کَانَ عیشَهُ کَفافاً؛ خوشا به حال کسی که مسلمان باشد و زندگیش به اندازه‌ی احتیاجش باشد». (18)
و در حدیثی پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «فَقیرٌ کُلُّ مَن یَطمَعُ غَنیٌّ کُلُّ مَن یَقنَعُ؛ هر که طمع ورزد نیازمند است و هرکه قناعت کند بی نیاز». (19)

 

پی‌نوشت‌ها:

1. این تعبیر در قرآن مجید معمولاً اشاره به قیامت است و چون ملاقات حسّی درباره‌ی پروردگار مفهوم ندارد، زیرا او جسم نیست، در نتیجه برخی مفسّران ناچار شده‌اند به اصطلاح مضافی در تقدیر بگیرند و بگویند منظور «لقاء ثواب الله» یا «ملاقات فرشتگان خدا» است. امّا «لقاء» را در اینجا می‌توان به معنای لقای حقیقی و با چشم دل گرفت، زیرا در قیامت حجاب‌ها کنار می‌رود و عظمت خدا و آیات او از هر زمان دیگر روشن‌تر جلوه می‌کند، انسان به مقام شهود باطنی و دید قلبی می‌رسد و هر کس به مقدار معرفت و عمل صالحش به مرحله‌ی عالی‌تری از این شهود نایل می‌آید.
فخر رازی در تفسیر کبیر در ذیل آیه‌ی 44 سوره‌ی احزاب بیان جالبی دارد که با آنچه گفتیم قابل جمع است. وی می‌گوید: انسان در این دنیا به سبب غرق شدن در امور مادّی و تلاش برای معاش، غالباً از خدا غفلت می‌کند، ولی در قیامت که همه‌ی این مشغولیت‌های فکری برطرف می‌شود انسان با تمام وجود رو به پروردگار عالم می‌آورَد و این است معنای لقاء الله. (رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیه‌ی 44 سوره‌ی احزاب).
2. کافی، ج 1، ص 98.
3. سوره‌ی یوسف، آیه‌ی 91.
4. سوره‌ی طارق، آیه‌ی 9.
5. من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 503.
6. سوره‌ی ذاریات، آیه‌ی 4.
7. کتاب من لایحضره الفقیه، ج 1، ص 504.
8. شیخ بهائی، مفتاح الفلاح، ترجمه‌ی علی بن طیفور بسطامی، ص 11.
9. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیات 15- 20 سوره‌ی حشر، به نقل از مجمع البیان، ج 9، ص 265.
10. بحارالانوار، ج 73، ص 141، ح 17.
11. همان، ص 142، ح 18.
12. بحارالانوار، ج 73، ص 142.
13. سوره‌ی بقره، آیه‌ی 167.
14. بحارالانوار، ج 73، ص 142.
15. رجوع شود به: تفسیر نمونه، ذیل آیه‌ی 1-9 سوره‌ی همزه.
16. بحارالانوار، ج 71، ص 344.
17. مستدرک الوسائل، ج 15، ص 228.
18. کافی، ج 2، ص 140.
19. جامع‌الاخبار، ص 126.

منبع مقاله :
مکارم شیرازی، ناصر، (1390) انوار هدایت (مجموعه مباحث اخلاقی)؛ قم: انتشارات امام علی بن ابی طالب (ع)، چاپ اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم دانیار و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم سارینا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کاملیا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم شایلین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
راسخون برگزار می‌کند: قرعه‌کشی بزرگ کمک هزینه پیاده‌روی اربعین
معنی اسم بلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم بلال و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویهان و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم ویانا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کیاشا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم کیاشا و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یامین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
معنی اسم یامین و نام های هم آوا با آن + میزان فراوانی در ثبت احوال
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
play_arrow
پیشنهاد نتانیاهو به آمریکا: مانند شب حمله موشکی ایران باید متحد بمانیم!
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
play_arrow
حل مشکل سربازی پیام نیازمند و مهدی ترابی
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
play_arrow
قتل زن سیاه پوست به دست پلیس آمریکا
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام
play_arrow
انهدام بالگرد ارتش اسرائیل توسط القسام