چكیده
نهاد خانواده به اقتضای نیازهای طبیعی، و اجتماعی انسان شكل گرفته و پیشینهی آن به درازای تاریخ تمدن بشر برروی زمین است. با وجود این، هنوز این نهاد برای دانشمندان و صاحب نظران كاملاً شناخته شده نیست و هر كدام، از آن تعریف خاص خود را دارند. همچنین، عامهی مردم، نگاههای متفاوت و برخوردهای مختلف و گاه متضادی را نسبت به خانواده از خود نشان میدهند. به همین جهات بررسی علمی خانواده با مشكلات زیادی روبه رو است.آسیب شناسی بنیادی خانواده به شناخت درست و نزدیك به واقع این نهاد بستگی دارد و تا این شناخت، محور مباحث نباشد، این كاروان راه به جایی نخواهد برد. برای این كه بتوانیم نهاد خانواده را درست بشناسیم، فقط یك راه وجود دارد، و آن رسیدن به تعریف دقیق و برنامهها و دستورالعملهایی است كه دین اسلام برای این نهاد مقدس ارائه كرده است.
در این راستا چند سؤال مطرح میشود كه مقالهی حاضر میكوشد به آنها پاسخ دهد:
آیا دین اسلام برای نهاد خانواده برنامه و دستورالعمل خاصی ارائه نموده است؟ آیا همهی برنامههایی كه به نام اسلام ارائه شده و دستورالعملهایی كه در خانوادههای مسلمانان به نام دین به مرحلهی اجرا گزارده میشود، قابل اعتماد است؟ اگر چنین نیست، پس چه باید كرد؟ آیا در این میان كسی یا كسانی هستند كه اندیشه و سیرهی عملی آنان در نهاد خانواده بازگو كنندهی برنامهها و دستورالعملهای دین اسلام باشد؟
یكی از فقهایی كه توانست اسلام را درست بشناسد و مهمتر این كه آن را در زندگی خود پیاده كند، امام خمینی رحمةالله علیه بود.
مقالهی حاضر اندیشه و سیرهی خانوادگی امام خمینی رحمةالله علیه را به بحث نهاده و به قدر توان در پی معرفی این الگوی عملی برای خانوادههای مسلمان است.
اهمیت و نقش خانواده
امام خمینی رحمةالله علیه نهاد مقدس خانواده را از بنیادیترین، مهمترین، طبیعیترین و تأثیرگذارترین نهادهای اجتماعی میداند و دربارهی آن میفرماید:نقش خانواده و خصوص مادر در نونهالان و پدر در نوجوانان بسیار حساس است. و اگر فرزندان در دامن مادران و حمایت پدران متعهد به طور شایسته و با آموزش صحیح تربیت شده و به مدارس فرستاده شوند، كار معلمان نیز آسانتر خواهد بود. اساساً تربیت از دامان پاك مادر و جوار پدر شروع میشود و با تربیت اسلامی و صحیح آنان استقلال و آزادی و تعهد به مصالح كشور پایه ریزی میشود. (1)
امام یكی از مهمترین وظایف خانواده را نقش تربیتی آن میداند. این خانواده است كه در آن باید اساس و بنیان صحیح تربیت، نهاده شود. پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم دربارهی نهاد مقدس خانواده چنین میفرماید:
«ما بنی بناء فی الإسلام أحبّ الی الله عزّ و جلّ من التزویج»؛ (2) در اسلام بنایی [نهادی] كه نزد خداوند محبوبتر از ازدواج باشد، نهاده نشده است.
در مكتب اسلام نهاد خانواده جایگاهی منحصر به فرد و بیبدیل دارد كه هیچ سازمان و نهادی نمیتواند كارآیی آن را داشته باشد.
امروزه بسیاری از كشورها، نظام آموزش و پرورش را همانند قلب در بدن میدانند و بیشترین بودجه را به این وزارتخانه اختصاص میدهند. دین اسلام با همهی ارزش و اعتباری كه برای علم و علم آموزی قائل است، به نهاد مقدس خانواده بیش از آن توجه دارد. به همین جهت، اهمیت و كارایی خانواده بیشتر از آموزش و پرورش رسمی است.
جایگاه زن و مرد در نهاد خانواده
اركان اصلی خانواده، مرد و زنی هستند كه با پیوند زناشویی پایههای این نهاد را تشكیل میدهند. برای شناخت این نهاد ساده و در عین حال مهم و تأثیرگذار، بهتر است در قدم اوّل، نظر امام را نسبت به آن بدانیم؛ چون دانستن نظر ایشان كه همان نظر اسلام است، دربارهی زن و مرد، تأثیر زیادی در جایگاه آنان در داخل نظام خانواده دارد.امام در این باره میفرماید:
اسلام زنها را در مقابل مردها قرار داده؛ نسبت با آنها تساوی دارند. البته یك احكام خاص به مرد است كه مناسب با مرد است، یك احكام خاص به زن است مناسب با زن است. این، نه این است كه اسلام نسبت به زن و مرد فرقی گذاشته است. (3)
از سخنان امام خمینی رحمةالله علیه به دست میآید كه ما در بحث خانواده، با دو انسان سرو كار داریم كه در اصل انسانیت هیچ فرقی با هم ندارند و همسانند، البته ویژگیهای خاص خودشان را نیز دارند. زن و مرد در عین همسانی نوعی و انسانی، از ویژگیهای جسمی و روانی متفاوت برخوردار هستند. تفاوتها به گونهای است كه وقتی در كنار هم قرار میگیرند، مكمل میشوند و از زن و مرد ناقص، خانوادهای كامل به وجود میآید.
امام علی علیه السلام میفرماید:
«لا یزال الناس بخیر ما تفاوتوا فاذا استووا هلكوا»؛ (4) مادام كه تفاوتها در میان مردم موجود باشد، خیر و صلاح مردم تضمین شده است و آن زمان كه تفاوتها برداشته شود، هلاكت و نابودی مردم قطعی است.
بنابراین، پویایی، تكامل و سعادتمندی در تفاوتها است، بدین معنا كه باید از تواناییهایی كه منشأ آن، گرایشها و سلیقههای مختلف است، استفاده كنیم. اگر تمایزها را برداریم، دیگر زن و مرد بودن و تشكیل نهادی به نام خانواده معنا ندارد.
واقعیتهای موجود در خانواده و كارهای اجتماعی، درك و پذیرش اصل تفاوت را آسانتر كرده است. همگی میدانیم كه نادیده گرفتن تفاوتهای طبیعی و سعی در همانندسازی زن و مرد در غرب، هلاكت و نابودی نظام خانواده را در پی داشته است.
پس اركان نهاد خانواده، مرد و زنی هستند كه با وجود تفاوت، در اصل انسانیت هیچ برتری نسبت به یكدیگر ندارند.
دقت در انتخاب همسر
دربارهی گزینش همسر و ملاكهای آن از سوی معصومان علیهم السلام تأكیدات زیادی شده است و از آن جمله امام صادق علیه السلام میفرماید:« اُنظرأین تضع نفسك و من تشركه فی مالك و تطلعه علی دینك و سرك و أمانتك»؛ (5) نگاه كن كه وجود و هستی خود را در كجا قرار میدهی، چه كسی را شریك زندگی، محرم راز و امانت دار خود قرار میدهی.
آیا هر مرد و زن به صرف این كه یكی مرد و دیگری زن است، میتوانند با هم زندگی مشتركی داشته باشند؟
در پاسخ به این پرسش، امام خمینی رحمةالله علیه میفرماید:
اسلام، انسان ساز است؛ میخواهد انسان درست كند. از قبل از این كه شما ازدواج كنید، به زن گفته است چه مردی را انتخاب كن، به مرد گفته چه زنی را انتخاب كن... آنی كه همه، همهی قوانین دنیا از آن غفلت دارند، هیچ توجه به آن ندارند، اسلام به آن توجه دارد. (6)
میبینیم كه امام رحمةالله علیه صرف زن و مرد بودن را كافی نمیداند، بلكه به چگونه بودن آنان نیز توجه داشتهاند، امام در نامهای كه به فرزندشان، خانم فریده مصطفوی نوشتهاند، به این امر توجه نمودهاند:
نامهی شما واصل، از سلامت شما خوش وقت شدم. قبلاً جواب نامهی شما را دادهام و تبریك امر خیر را گفتهام. امید است خداوند تعالی برای آنها سعادت و سلامت و خیر مقدّر فرماید. مورد بسیار خوب است، لابد خود جوان را هم تحقیق كردهاند. (7)
از محتوای نامه به دست میآید كه در زندگی خانوادگی امام به این دستورالعمل اسلامی كه با چه كسی باید ازدواج كرد، اهتمام داشته و به آن عمل میكردند. نكتهی دیگری كه از نامهی امام استفاده میشود، این است كه ایشان خانوادهی داماد را میشناختند. پس توجه به اینكه خانوادههای دختر و پسر، خانوادههای خوبی باشند، مهم است، اما كافی نیست. لذا امام این دغدغه را داشتند كه خود داماد چگونه جوانی باشد، با این که احتمال را میدادند كه در چنین خانوادهای جوان شایستهای تربیت شده باشد.
سخن امام، نشانگر عمق و ژرفای زندگی مشترك است؛ زیرا در آن، صحبت از تلافی و پیوست دو روح است.
ارزش و اعتبار خانه داری
«خانه داری» در عرف عام، در مقابل «اشتغال» به كار برده میشود. در این اصطلاح، « اشتغال» به معنای حضور در خارج از منزل و پرداختن به كاری معین، در وقتی مشخص و با حقوق و مزایای تعیین شده است و «خانه داری» نوعی حضور بیاجر و پاداش در محیط خانه دانسته شده كه فایدهی چندانی بر آن مترتب نیست و نوعی بیكاری تلقّی میشود. (8)حال باید دید، آیا اسلام هم خانه داری را كاری بیفایده و نوعی بیكاری میداند یا خیر؟ چنانچه در بحث اهمیت و نقش خانواده دیدیم، امام در محیط خانواده، زن را محور اصلی تربیت انسان به شمار میآورند و دامان پاك مادران را اولین كانون تربیتی كه سعادت و شقاوت انسانها در آن رقم زده میشود، میدانند. بنابراین، به نظر امام، خانه داری از مهمترین اشتغالاتی محسوب میشود كه كمتر كاری به اهمیت آن است.
خانم فریده مصطفوی میگوید:
نوههای آقا همه شلوغ بودند: امام به دختر من كه از شیطنت بچهی خود گله میكرد، میگفتند: من حاضرم كه ثوابی كه تو از تحمل شیطنت حسین میبری، با ثواب تمام عبادات خودم عوض كنم. (9)
امام به فرزندانشان سفارش میكردند كه هوای مادرشان را داشته باشند:
مادران گرچه همه نمونهاند، لكن بعض آنان از ویژگیهای خاصی برخوردارند و من در طول زندگی با مادر محترم تو و خاطراتی كه از او - در شبهایی كه با اطفال خود میگذراند و در روزها نیز - دارم، او را دارای این ویژگیها یافتم. اینك به تو ای فرزند و به سایر فرزندانم وصیت میكنم كه كوشش كنید در خدمت به او و در تحصیل رضایت او پس از مرگ من، همان گونه كه او را از شماها راضی میبینم در حال زندگی و پس از من بیشتر در خدمتش بكوشید. (10)
در اعتبار و ارزش خانه داری همین بس كه امام حاضر است تمام ثواب عبادت خود را با ثواب خانه داری نوهاش عوض كند. جای تأسف است كه جامعهی اسلامی از این مبانی بسیار مهم اسلامی كه میتواند راهگشای بسیاری از مشكلات خانوادگی كه به خاطر اشتغال زنان در خارج از منزل به وجود میآید، بیاطلاع باشد. این بدان معنا نیست كه امام با اشتغال زنان در خارج از خانه مخالف باشند. بسیاری از خانمها به خاطر این كه خانه داری را نوعی بردگی میدانند، برای آزادی و مفید نشان دادن خود به كارهای بیرون از خانه روی میآورند و میبینیم كه این گرایش در میان خانمها، روز به روز افزوده میشود.
نكتهی دیگری كه از سیرهی عملی امام استفاده میشود، این است كه اهمیت دادن به كارهای داخل خانه و محترم شمردن آن، سبب میشود كه زن نسبت به وظیفهی خویش در قبال خانواده كه هماهنگ با فطرت، سلیقه و تواناییاش است، دچار شك و تردید نشود.
در اولویت بودن خانواده
نكتهی بسیار مهم و كاربردی كه در زندگی خانوادگی امام خمینی رحمةالله علیه وجود داشت، این بود كه ایشان در هیچ شرایطی از خانه و خانواده غافل نبودند. این نقطهی برجسته در كارنامهی كسی است كه مشغلههای زیاد و مهمی داشت. ایشان با وجود مشغلههای فراوان، وقتی را برای خانواده گذاشته، برای آنها نامه مینویسد و مرتب آنان را در جریان كارهای خود قرار میدهد و از احوال آنها نیز با خبر میشود.امام در نامهای به همسرش مینویسد:
مرقوم شما پس از مدتها انتظار واصل مثل این كه شما از نجف كه خارج شدید، دیگر از فكر ماها بیرون رفتید و خیال نكردید از دیر آمدن كاغذ، ما نگران میشویم. در هر حال ان شاءالله تعالی خوش و سالم باشید. ماها بحمدالله تعالی سلامت هستیم و میگذرانیم... از سلامت خودتان ولو به دو كلمه ما را در هفته یا لااقل در هر دو هفته مطلع كنید. (11)
وقتی این نامه امام را میخواندم، به یاد آن جملهی دختر امام افتادم كه فرمود بود: امام چیزی را از ما نمیخواست، مگر این كه خودش قبلاً آن را انجام داده بود. لذا كنجكاو شدم به تاریخ نامههای ارسالی از امام كه برای خانواده محترمشان فرستاده بودند، دقت كنم؛ دیدم بسیار پیش آمده كه امام هر هفته از نجف برای خانوادهی خود نامهای فرستادهاند. مثلاً در فروزدین 1351، سوم فروردین به احمد آقا، چهارم فروردین به دخترشان فریده و احمدآقا، سیزدهم فروردین به احمدآقا و بیست و هفتم فروردین به احمدآقا كه احوال همهی خانواده را جویا شده بودند.
امام خمینی رحمةالله علیه در مناسبتها و اعیاد بیش از پیش به فكر خانواده بودند. در میان نامههای امام چند نامه برمیخوریم كه عید را به خانواده تبریك گفته و برای هر یك عیدی نیز فرستادهاند:
احمد عزیز مرقوم مورخ 10 صفر واصل، و سعادت شما را خواهانم... مبلغ یك هزار تومان فرستادم برای عیدی شما و خانم محترمه و سه دختر، هر یك دویست تومان. (12)
اهتمام امام به خانواده و در اولویت قرار دادن آن، برای بسیاری از خانوادهها میتواند الگوی خوبی باشد. كم نیستند كسانی كه به خاطر كارهای اقتصادی، تحقیقاتی و.... خانه و خانواده را به كلی فراموش كردهاند كه مشكلات جبران ناپذیری را در پی داشته است.
محبّت و اظهار آن به همسر
مبنای تشكیل خانوده، علاقهی درونی و عشق پاكی است كه زن و مرد نسبت به یكدیگر پیدا میكنند. خداوند میفرماید:(وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً)؛ (13) و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد.
پس مهر و محبت میان همسران، از اركان اصلی زندگی مشترك و خانوادگی میباشد. به عبارت دیگر، زندگی واقعی یعنی داشتن رابطهای سرشار و لبریز از محبّت.
پیدا است كه دوستی و محبّت در آغاز تشكیل خانواده، امر لازمی است كه در حقیقت محرك زندگی جدید به حساب میآید و همین طور تداوم و حیات این زندگی نیز به دوستی و محبّت بستگی دارد. یكی از مواردی كه موجب آسیب جدی در روابط زناشویی میشود، این است كه زن یا مرد، احساس كند همسرش نسبت به او بیتوجه و یا نسبت به گذشته كم علاقه شده است. مرد یا زنی كه چنین تصوری را از طرف مقابل در ذهن داشته باشد، احساس بیارزشی و پوچی خواهد كرد كه در نهایت این بیتوجهی و بیمحبّتی، زمینه ساز تنش و اختلاف میشود.
این بحث را در سیرهی عملی امام خمینی رحمةالله علیه كه گوش به زنگ نیازهای روحی و روانی همسرش بود، پی میگیریم. نامهی امام به همسرش سرشار و لبریز از محبّت است:
تصدقت شوم، الهی قربانت بروم، در این مدت كه مبتلای به جدایی از آن نور چشم عزیز و قوت قلبم گردیدم، متذكر شما هستم و صورت زیبایت در آئینهی قلبم منقوش است.
عزیزم، امیدوارم خداوند شما را به سلامت و خوش در پناه خودش حفظ كند. [حالٍ] من با هر شدتی باشد، میگذرد، ولی بحمدالله تاكنون هر چه پیش آمد، خوش بوده و الآن در شهر زیبای بیروت هستم. حقیقتاً جای شما خالی است، فقط برای تماشای شهر و دریا خیلی منظرهی خوش دارد. صد حیف كه محبوب عزیزم همراه نیست كه این منظرهی عالی به دل بچسبد.
در هرحال، امشب، شب دوم است كه منتظر كشتی هستیم. از قرار معلوم و معروف، یك كشتی فردا حركت میكند، ولی ماها كه قدری دیر رسیدیم، باید منتظر كشتی دیگر باشیم. عجالتاً تكلیف معلوم نیست، امید است خداوند به عزت اجداد طاهرینم، كه همهی حجاج را موفق كند به اتمام عمل. از این حیث قدری نگران هستیم، ولی از حیث مزاج بحمدالله به سلامت، بلکه مزاجم بحمدالله مستقیمتر و بهتر است. خیلی سفر خوبی است، جای شما خیلی خالیست. دلم برای پسرت قدری تنگ شده است. امید است كه هر دو به سلامت و سعادت در تحت مراقبت آن عزیز و محافظت خدای متعال باشند. اگر به آقا و خانمها كاغذی نوشتید، سلام مرا برسانید. من از قِبَل همه، نایب الزیارة هستم. به خانم شمس آفاق سلام برانید و به توسط ایشان به آقای دكتر سلام برسانید. به خاور سلطان و ربابه سلطان سلام برسانید. (14)
این نامه توانسته دورنمایی از زندگی خانوادگی امام را به تصویر بكشد. زندگی خانوادگی امام، حكایت از آن دارد كه احساس عاشقانه، نه تنها حفظ گردیده، بلكه روز به روز تقویت و جوانههای بیشتری برای شكفتن پیدا كرده است. امام در نهاد خانواده و كنار همسر به آن آرامش و سكون و محبّتی كه خداوند نوید آن را داده، رسیده بود. (15)
امام خمینی رحمةالله علیه و فرزندان
كودك، انسانی كوچك است، با همان روح و حساسیت یك انسان بالغ. مشكل این جا است كه كوچكی او بر رفتار، عكس العمل و قضاوتهای ما تأثیر میگذارد. بسیاری، كودكان را دست كم میگیرند؛ چرا كه آنان به لحاظ ظاهری كوچك و ناتوانند. در مجموع این نگاهها و به تبع آن قضاوتها، سبب شده است، انسان به تنهایی نتواند مسیر كمال را برای كودكان ترسیم نماید. یكی از دانشمندان به این عجز و ناتوانی اعتراف میكند:نشان دادن دور نمای زندگی ممكن نیست؛ زیرا زندگی اساساً راز نهانی است و رودخانهای است كه سرچشمهی آن ناپیداست و در سیر تكامل آن نكتهها و باریكیهای بیپایانی است كه اندیشه را در آن راه نیست، تا چه رسد به بیان و گفتار. (16)
حق این است كه انسان بدون كمك و راهنمایی دین، قادر نخواهد بود راه درست را پیش پای فرزندانش بگذارد. گرچه علما و دانشمندان تلاشهای بیوقفه و ارزشمندی در زمینه كشف دنیای كودكان و نوجوانان انجام داده و راهكارهای زیادی را ارائه كردهاند.
امام خمینی رحمةالله علیه با الهام از منبع وحی و الگوگیری از زندگی اهل بیت علیهم السلام توانستهاند برنامههای جامع و كاملی برای فرزندان خویش ترسیم نمایند و آن را در رفتار خود با فرزندان عملی سازند. آنچه برای ما در این قسمت مهم است، سیرهی عملی امام در برخورد با فرزندان است.
1. شناخت و درك فرزند
یكی از مسائل بسیار مهم و حیاتی در مواجهه با فرزند، شناخت و درك آن است. پس از شناخت این عضو جدید و تازه از راه رسیده، میتوان دربارهی آیندهی او تصمیمات بهتری اتخاذ نمود.تضاد اندیشه و افكار بین نوجوان و كهنسال، طبیعی و براساس جكمت و مصلحت است. در رفتار با فرزندان، مهم درك این تضادها و احترام گذاشتن به افكار آنان است.
بسیاری از اختلافات و بینظمیهایی كه خانوادهها با آن مواجهاند، ناشی از پافشاری هر یك از والدین و فرزندان بر افكار خود و تحمیل آن بر دیگری است. امام خمینی رحمةالله علیه در این باره میفرماید:
بچه شیطون است. اوباید شیطنت كند و بچهای كه یك گوشه بیفتد و بخوابد، چهار زانو بنشیند، این بچه نیست، بزرگسال است. (17)
فرمایش امام دربارهی كودكان، نشانگر این مطلب است كه عالم كودكی با بزرگسالی تفاوت دارد؛ یعنی سن كودكی اقتضای بازی گوشی دارد، در حالی كه بزرگسالی اقتضای وقار و متانت. بنابراین، امام با دنیای كودكان آشنا بوده است. نكتهی بسیار مهم تربیتی كه در این زمینه به دست میآید، این است كه در مقام تعامل، این پدر و مادر و بزرگسالان هستند كه باید خود را در شرایط سنی كودكان قرار دهند و با آنها كودكی كنند، نه این كه از بچهها بخواهند كه مثل بزرگترها باشند.
امام علی علیه السلام میفرماید:
« من كان له ولد صبا»؛ (18) كسی كه فرزند كودكی دارد، با او كودكی كند.
چون كه با كودك سرو كارت فتاد *** پس زبان كودكی باید گشاد
2. توجه به نیازهای اساسی فرزند
این مرحله از حساسترین دوران كودك به حساب میآید كه دقت و آگاهی زیادی را میطلبد. بسیاری از این نیازها به گونهای است كه كودك خود قادر به ابراز آن نیست. این پدر و مادر هستند كه باید با درایت و تیزبینی، نیازهای كودك را شناسایی و به آن پاسخ مثبت و مفیدی دهند.بازی:
بازی یكی از طبیعیترین فعالیتهایی است كه بیشترین وقت كودك را به خود اختصاص میدهد. كودك، ساعتها بدون این كه احساس خستگی و كسالت كند، به بازی مشغول میشود. رمز این شور و شوق در این است كه میل به بازی از درون او میجوشد و هیچ امر و نهی بیرونی در آن دخالت ندارد. این خود از شگفتیهای آفرینش است كه در این سن و برای این روح لطیف، چنین شغل مورد علاقهای در نظر گرفته شده است. خانم «ماریا مونته سوری» پزشك و مربی تربیتی، بازی را مدرسهی بزرگی میداند كه كودك در آن پرورش مییابد و نیروی بدنی، ذهنی و اجتماعی او رشد میكند و برای زندگی كردن از هر جهت او را آماده میكند. (19)امام خمینی رحمةالله علیه به این نیاز كودك توجه ویژه داشت. مرحوم حاج احمد آقا نقل میكند:
بارها شده بود كه من وارد اتاق میشدم و امام مرا نمیدیدند. میدیدم كه امام به زانو روی زمین نشستهاند و پسرم علی روی دوششان سوار است.
خیلی دلم میخواست از آن صحنهها عكس بگیرم، اما میدانستم كه امام نمیگذارند. (20)
امام خمینی رحمةالله علیه در بازیهای بچهها شركت میكرد و بقیهی خانواده را نیز راهنمایی میكرد كه چه بازیهای برای كودك مفید است. امام خطاب به خانم فاطمه طباطبایی میگوید:
بگذار بچه آزاد باشد و بچهها با محیط و طبیعت اطرافشان بازی كنند، بچههایی كه در خاك بزرگ میشوند، خیلی سالمترند تا آن بچههایی كه لای زرورق بزرگ میشوند. (21)
محبّت:
محبت یكی از مهمترین و اساسیترین نیازهای كودك است. كودك، این موجود ظریف، لطیف و عاطفی، توان رو در رویی با بیمهریها را ندارد. امام صادق علیه السلام از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل میكند:«من قبَل ولده كتب الله عزّو جلّ له حسنة و من فرّحه فرحّه الله یوم القیامة و ...»؛ (22) كسی كه فرزندانش را ببوسد، خداوند در پروندهی عمل نیك مینویسد و كسی كه فرزندش را خوشحال كند، خداوند او را در روز قیامت خوشحال میكند.
در اهمیت و ضرورت محبّت به فرزند، همین بس كه خداوند، بوسیدن او را عمل نیكو شمرده و برای مسرور كردن او پاداش قطعی در نظر گرفته است. در دیوان عدل الهی، پاداش بدون حساب و كتاب نیست؛ (فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ
) (23) بلكه براساس اعمال مفیدی كه انجام دادهاند، مستحق دریافت پاداش میشوند. پس اصل محبت و نیاز فرزند به آن یك امر مسلم و پذیرفته شده است.
دربارهی محبّت امام خمینی رحمةالله علیه به بچهها مواردی زیادی نقل شده كه به چند نمونه اكتفا میكنیم:
علی، خیلی به امام علاقه داشت. در مقابل، آقا هم خیلی به ایشان علاقهمند بودند. روزی نبود كه علی امام را نبیند. امام قبل از ظهر میخوابیدند، ما مواظب بودیم كه مبادا علی، آقا را از خواب بیدار كند. و... [بالاخره یك روز این اتفاق میافتد] این بچه خودش را روی آقا انداخت و آقا را بیدار كردند. ایشان بدون اینكه كوچكترین حرفی بزنند، بچه را بغل كردند و در آغوش گرفتند و بنا كردن به بوسیدنش. (24)
از سیرهی امام خمینی رحمةالله علیه به دست میآید كه ایشان، تنها به دوست داشتن و حتی به رفتارهای محبّت آمیز با فرزندان اكتفا نمیكردند، بلكه این دوستی را به طرف اعلام میكردند كه شما را دوست دارم. امام شعر زیبایی دربارهی نوهی عزیزش علی دارد كه بیانگر همان ابراز دوستی است:
فارغ از هر دو جهانم به گل روی علی *** از خم دوست جوانم به خم موی علی
طی كنم عرصهی ملك و ملكوت از پی دوست *** یاد آرم به خرابات چو ابروی علی (25)
بنابراین، در امر محبت، مهم این است كه در كودك این باور به وجود بیاید كه كسی او را دوست دارد. بهترین راهكار عملی امام خمینی رحمةالله علیه برای تقویت این باور، ابراز و اعلام دوستی به فرزندان است.
3. تربیت فرزندان
كودكان همگی با فطرت الهی و همراه با روحیاتی پاك و زمینههایی آراسته زاده میشوند. محیط با تأثیر مستقیم و غیر مستقیم، زمینهی هدایت یا گمراهی آنان را فراهم میآورد. مؤثرترین و نخستین آموزگاران تربیت فرزندان، والدین هستند. تمدن بشری میراثی نیست كه بدون كوشش و رنج از گذشتگان به دست آیندگان رسیده باشد، بلكه، میراثی اجتماعی است كه بشر در به دست آوردن آن تلاش كرده و سالیان بیشمار در نگهداری آن كوشیده است. این میراث، جز به وسیلهی تربیت، از نسلی به نسل دیگر انتقال نیافته است؛ زیرا تربیت؛ عامل انتقال اندوختههای فكری، ارزشهای والای انسانی و خصلتهای نیكو از پدران به فرزندان میباشد. (26)با توجه به شناخت و اعتماد فرزندان به والدین، رفتار و كردار آنها در ذهن خود آگاه و ناخودآگاه فرزندان نقش میبندد و فرزندان كپی آن را در رفتار با دیگران ارائه میدهند. لذا برای الگوپذیری و اعتمادسازی هر چه بهتر فرزندان، پدر و مادر باید شرایط لازم را داشته باشند.
هماهنگی در گفتار و رفتار:
ایشان آنچنان بین گفتار و كردارشان پیوند زده بودند كه فرزندان با تمام وجود، اندوختههای فكری، ارزشهای والای انسانی و خصلتهای نیكو را در وجود پدر لمس میكردند. خانم زهرا مصطفوی فرزند امام میگوید:ایشان با عمل و سلوكشان بیشتر از سخنانشان به ما میآموختند. رفتار و كردار ایشان نمونهی عینی اخلاق اسلامی را در ذهنمان تداعی میكرد و مصلحت با ایشان اثر خاصی در روح و روان ما جای میگذاشت... خوب به یاد دارم كه آرام از خواب برمیخاستند و به نماز میایستادند و سعی میكردند هنگام وضو، صدای گام هایشان آرامش دیگران را برهم نزند. غالباً دیگران را نه با كلام كه با عمل به ادای فرایض دعوت میكردند و همواره سعی داشتند كلام حق را با حلاوت و شیرینی و آرامش و ملاطفت قرین سازند. هرگز در این خصوص به عتاب متوسل نمیشدند و عبادت خدا و انجام واجبات را در نظر دیگران سنگین و طاقت فرسا جلوهگر نمیساختند. همسرم به جهت عادت خانوادگی، دخترم را از خواب صبحگاهی بیدار میكرد و به نماز وا میداشت. امام وقتی از این ماجرا خبردار شدند، برایش پیغام فرستادند كه: چهرهی شیرین اسلام را به مذاق بچه تلخ نكن.
این كلام آنچنان مؤثر افتاد و اثر عمیقی بر روح و جان دخترم به جای گذاشت كه بعد از آن خودش سفارش كرد كه برای اقامه نماز صبح به موقع بیدارش كنم. (27)
خانم فریده مصطفوی فرزند دیگر امام میگوید:
كارهای دینی، به ما دیكته نمیشد، در خانواده وقتی ما رفتار امام را میدیدیم، خود به خود در ما تأثیر میگذاشت و همیشه سعی میكردیم مثل ایشان باشیم، ولو این كه مثل ایشان نمیشدیم. از نظر تربیتی، خود ایشان برای ما یك الگو بودند. وقتی كاری را به ما میگفتند انجام ندهید و ما میدیدیم كه ایشان در عمرشان آن كار را نمیكنند، قهراً ما هم انجام نمیدادیم.
مثلاً به ما میگفتند: باید نماز بخوانید، خودشان از نیم ساعت به ظهر وضو میگرفتند و مشغول نماز خواندن میشدند و ما هم داخل حیات مشغول بازی كردن بودیم و... ولی یكبار هم به ما نگفتند كه الان دست از كارتان بردارید، موقع اذان است، دست از بازیتان بردارید و بایستید برای نماز. (28)
خانم فاطمه طباطبایی از امام نقل میكند:
با بچهها رو راست باشید تا آنها هم رو راست باشند. الگوی بچهها، پدر و مادر هستند، اگر با بچهها درست رفتار كردید، بچهها درست بار میآیند، هر حرفی كه به بچهها زدید به آن عمل كنید. (29)
در نموداری كه امام خمینی رحمةالله علیه آن را برای فرزندانش با رفتار خویش ترسیم نموده، شاخصها ارتباط با خدا، صداقت و راستی و... به گونهای است كه نمیتوان اندازهی آنها را با اعداد و ارقام نشان داد. این نمودار و شاخصهای آن كه فرزندان امام با تمام وجود آنها را لمس كردهاند، آثار تربیتی ژرف و ماندگاری را در وجود بچهها نهادینه كرده است.
پیام امام خمینی رحمةالله علیه به پدران و مادران این است كه اگر آموزهها، با این روش به فرزندان منتقل شوند، عمیق و ماندگار خواهد بود. لذا اگر مربیّان، با روش امام به سراغ فرزندان بروند، قطعاً پاسخ آن مثبت است.
مراقبت از فرزندان:
پس از آشنا كردن فرزندان با هنجارها و هماهنگ بودن گفتار و رفتار، باید رفتار آنان را نیز كنترل و هدایت كرد. امام خمینی رحمةالله علیه در قبال رفتارهای فرزندان، رضایت و خشنودی خویش را با كارهای مطلوب و نارضایتی و ناخشنودی را با كارهای نامطلوب آنان همراه ساخته بودند. خانم فاطمه طباطبایی نقل میكند:یادم است كه پسر كوچكم وقتی با تندی جوابم را میداد، آقا جداً از رفتار او با من ناراحت میشد، بعداً او را جداگانه میخواستند و میگفتند: تو رفتارت با مادرت خیلی بد بود. به من گفتند: نباید رفتارش این گونه باشد؛ یعنی از كنار این قبیل مسائل به ظاهر ساده هم، راحت رد نمیشدند. (30)
این عكس العمل امام در مقابل اشتباه بچهها، نشان میدهد كه ایشان تا چه اندازه به هنجارها اهمیت میدادند و در مقابل هنجارشكنیهای آنان میایستادند تا به فرزندان بفهماند كه خواستهها و رفتارهای آنان نمیتواند بیحد و حصر و بدون قاعده و قانون باشد.
خانم فاطمه طباطبایی در جای دیگر نقل میكند:
امام بعد از سن تكلیف بچهها، بیشتر دقتشان در تعلیم و تربیت آنها بود. همیشه از ما میپرسیدند: آیا شما میدانید بچهتان كی از خانه بیرون میرود و كی میآید، با چه كسانی رفت و آمد میكند و یا چه صحبتهایی میكند. (31)
4. آموزش فرزندان
خداوند دانا، دربارهی ضرورت و كارایی علم میفرماید:(یَا مَعْشَرَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَن تَنفُذُوا مِنْ أَقْطَارِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ فَانفُذُوا لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلْطَانٍ
)؛ (32) ای گروه جن و انس! اگر میتوانید از مرزهای آسمانها و زمین بگذرید، پس بگذرید، ولی هرگز نمیتوانید، مگر با نیروی علم.
پس بهبودی زندگی مادی و معنوی انسان، در گروی علم است. این علم است كه به انسان كمك میكند كه چگونه زندگی كند تا به هدف خویش نایل آید. امّا آنچه مهم است و باید روشن شود، تعیین هدف است و این كه علم با چه راهكارها و مبنایی میتواند ما را به آن هدف برساند.
امام رحمةالله در فراگیری علوم یك مبنا داشتند و آن این بود كه انسان باید در هر رشتهای كه تحصیل میكند، فقط یك هدف داشته باشد و آن هم رسیدن به قرب الهی است. (33)
خانم فاطمه طباطبایی میگوید:
در مورد تحصیل دخترانشان... اصرار نمیكردند كه حتماً فلان رشته را بخوانند و یا فلان رشته را نخوانند. اساساً دخالتی در این امور نمیكردند. حد اكثر این بود كه توصیه به تحصیل علم میكردند. امام همیشه مشوق ادامهی تحصیل آنها بودند. (34)
بنابراین، امام خمینی رحمةالله علیه دربارهی تحصیل فرزندان و این كه در چه رشتههایی ادامهی تحصیل دهند، فقط راهكار و مبنا معرفی كرده و هدف از تحصیل را، قرب الهی دانستهاند. پس هر علمی كه انسان را به این هدف برساند، مفید است. فرق نمیكند كه موضوع این علم چه باشد؛ فقه، اصول، فلسفه، الهیات، تاریخ، جامعه شناسی، روان شناسی، اقتصاد، فیزیك، شیمی، طب و... به نظر امام، مهم این است كه مبانی این علوم بر محوریت خدا و رسیدن به كمال طراحی شده باشد.
به این نكته باید توجه داشته باشیم كه مبنایی را كه امام خمینی رحمةالله علیه برای تحصیل علوم اسلامی نیز گرفتهاند، میتوان مبنایی كلیدی و راهگشا برای نظام آموزش و پرورش جامعهی اسلامی نیز باشد؛ یعنی نظام آموزش و پرورش به علومی اجازهی ورود به این نظام مقدس را بدهد كه با این مبنا سازگاری داشته باشد و یا این كه خود، هر یك از علوم را تعریف نماید و علومی را كه بر مبنای غیر الهی بنا شده، فقط از دادهها و اطلاعاتشان استفاده شود و در صورت نیاز، مبانی آنان نیز مورد نقد و ارزیابی قرار گیرد.
نتیجه
تئوری پردازان مسائل خانواده به طور خاص و تودهی مردم به طور عام، نتوانستهاند راه حل مناسبی برای نهاد خانواده در نظر بگیرند و حاصل آنچه انجام شده، افراط و تفریطهایی است كه در این زمینه صورت گرفته است. اگر دیدگاه اسلام دربارهی خانواده درست شناسایی و به مرحلهی اجرا گزارده شود، میتوان بهترین راه حل و بهترین مدل از نوع خانوادهی اسلامی را به جهان ارائه نمود كه ما نمونهی بزرگی از این مدل اسلامی را در زندگی خانوادگی امام خمینی رحمةالله علیه میبینیم.امام خمینی رحمةالله علیه با الهام از منبع وحی و سیرهی عملی اهل بیت علیهم السلام توانستند خانوادهای را تشكیل دهند كه محور و اساس تربیت واقع شود. در خانوادهی امام، خانه داری از مهمترین اشتغالات محسوب میشد كه كمتر كاری به اهمیت آن دیده میشود. هیچ گاه مسائلی چون رهبری جامعه اسلامی، كارهای علمی، تبعیدها و غیره، امام را از توجه به مسائل معیشتی و روحی - روانی خانوادهشان باز نمیداشت.
امام، نهاد خانواده را از مهمترین جایگاههای زمینه ساز شكوفایی استعدادها میدانند. ایشان فضای خانه را آكنده از محبت، عاطفه، عشق و معنویت میكردند تا فرزندان بتوانند در این فضای سالم و خالی از آلودگی به رشد و تعالی دست یابند. یكی از راهكارهای عملی امام برای تقویت این روند، تكریم و احترام به فرزندان و افكار و خواستههای آنها بود، به طوری كه در بازیهای كودكانهی آنها شركت مینمودند.
راهكار دیگر، بالا بردن سطح معنویات و اخلاق در خانواده بود.
در جامعهی امروزی، بسیاری از خانوادهها از آرامش و آسایش بیبهرهاند و این در حالی است كه نهاد خانواده برای رسیدن به آرامش، بنا نهاده شده است. برای برون رفت از این مشكلات، بهترین راه حل این است كه زندگی خانوادگی امام خمینی رحمةالله علیه را كه مورد قبول خانوادهها بوده و آن را به عنوان الگو میپذیرند، به جامعه معرفی كنیم تا چراغ راه كسانی باشد كه در صدد ایجاد و تقویت یك خانوادهی سالم، پویا، با نشاط، صمیمی، معنوی و اخلاقی هستند.
پینوشتها:
1. صحیفه امام، ج15، ص245.
2. مكارم الاخلاق، ص196.
3. صحیفه امام، ج5، ص216-217.
4. بحارالانوار، ج74، ص383،ح10.
5. مكارم الاخلاق، ص199.
6. صحیفه امام، ج8، ص81.
7. همان، ج3، ص34.
8.لغت نامه دهخدا، ص2633.
9. پابهپای آفتاب، ج1، ص147.
10. صحیفه امام، ج16، ص225-226.
11. همان، ج3، ص36.
12. همان، ج2، ص493.
13. روم (30)، 21.
14. صحیفه امام، ج1،ص2-3.
15. وَمِنْ آیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً). روم (30): 21)
16. لذات فلسفه، ص82.
17. مجله آشنا، مقالهی فاطمه طباطبایی، ش10، آبان واذر 1372، ص30.
18. وسائل الشیعه، ج21، ص486، ح1.
19. عربی، فاطمه،«روان شناسی كودك» (galaxyroad.com) 1384/3/10.
20. پابه پای آفتاب، ج1، ص83.
21. مجله آشنا، مقاله فاطمه طباطبائی، ش10، آبان و آذر 1372، ص30.
22. الكافی، ج6، ص49، ح1.
23. زلزله (99): 7.
24. شرحی بر جلوههای رفتاری امام خمینی با كودكان و نوجوانان، ص65.
25. صحیفه امام، ج21، ص209.
26. نظام تربیتی اسلام، ص12.
27. پابه پای آفتاب، ص123- 124.
28. شرحی بر جلوههای رفتاری امام خمینی با كودكان و نوجوانان، ص108.
29. همان، ص27.
30. مجله زن روز، ش1267، خرداد 1369، ص17.
31. پابه پای آفتاب، ص191.
32. الرحمن (55): 33.
33. ر.ك: پابه پای آفتاب، ص212.
34. پابه پای آفتاب، ص171.
قرآن كریم.
1. بحارالانوار، محمدباقر مجلسی، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404ق.
2. پابه پای آفتاب، امیررضا ستوده، انتشارات پنجره، تهران، 1373.
3. شرحی بر جلوههای رفتاری امام خمینی با كودكان و نوجوانان، محمدرضا مطهری، انتشارات فرهنگ اسلامی، قم، چاپ سوم، 1383.
4. صحیفهی امام، امام خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی رحمةالله علیه، تهران، 1373.
5. الكافی، محمدبن یعقوب كلینی، انتشارات دارالكتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، 1365.
6. لذات فلسفه، ویلیام جیمز دورانت، ترجمهی عباس زریاب خویی، انتشارات علمی - فرهنگی كتیبه، تهران، چاپ چهاردهم، 1380.
7. لغت نامه، علی اكبر دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، 1383.
8. مكارم الاخلاق، رضی الدین حسن بن فضل طبرسی، انتشارات شریف رضی، قم، 1412 ق.
9. نظام تربیتی اسلام، باقر شریف قرشی، انتشارات فجر، قم، چاپ اول، 1361.
10. وسائل الشیعه، محمدبن حسن حرّ عاملی، انتشارات آل البیت، قم، 1409 ق.
منبع مقاله:
شیخ زاده، محمدجمعه؛ (1389)، مجموعه مقالات برگزیده همایش اندیشههای اخلاقی - عرفانی امام خمینی (رحمة الله علیه)، تهران: چاپ و نشر عروج (وابسته به مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (رحمة الله علیه))- چاپ اول.