هجرت و آغاز جدید در اسلام

«هجرت» در لغت به معنای جدا شدن از چیزی است. به ترک وطن و کاشانه نیز به این جهت «هجرت» گویند که جدا شدن از خانه و سرزمین است. عوامل مختلفی می‏تواند موجب «هجرت» شود. امّا قرآن کریم از هجرتی به نیکی یاد می‏کند که برای رضایت خداوند و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزه‏های آن را اجرا کرد.
چهارشنبه، 30 بهمن 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هجرت و آغاز جدید در اسلام
هجرت و آغاز جدید در اسلام
هجرت و آغاز جدید در اسلام

نويسنده:محمد باقری‏زاده اشعری

«هجرت» در لغت

«هجرت» در لغت به معنای جدا شدن از چیزی است. به ترک وطن و کاشانه نیز به این جهت «هجرت» گویند که جدا شدن از خانه و سرزمین است. عوامل مختلفی می‏تواند موجب «هجرت» شود. امّا قرآن کریم از هجرتی به نیکی یاد می‏کند که برای رضایت خداوند و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزه‏های آن را اجرا کرد.

اسلام و «هجرت»

در قرآن کریم «هجرت» امری واجب و مقدّس شمرده شده است. در آیه صدم از سوره نساء و دیگر آیات مربوط به هجرت، قرآن کریم به مسلمانان دستور می‏دهد که اگر در جامعه‏ای، نمی‏توانند وظیفه خویش را انجام دهند، باید به منطقه امن دیگر هجرت کنند؛ زیرا اسلام، محدود به مکان و محیطی معیّن نیست. بدین ترتیب، آشکار می‏شود که علاقه به زادگاه و امثال آن، نمی‏تواند عذری برای هجرت نکردنِ مسلمانان باشد.

بندگی خداوند، هدف اصلیِ «هجرت»

هدف آفرینش انسان، بندگی خداوند است؛ بندگی‏ای که رمز آزادگی و سرفرازی و پیروزی انسان در تمامی امور است. بنابراین هرگاه این هدف اساسی در مکانی دست یافتنی نباشد، باید از آن‏جا هجرت کرد. چرا که زمین خدا وسیع است و باید به نقطه‏ای قدم نهاد که امکان دست‏رسی به این هدف میسر باشد و انسان هرگز نباید اسیر علایقی چون قبیله و وطن و خانه و کاشانه شود.
امام علی علیه‏السلام در این‏باره می‏فرمایند: «بهترین شهرها شهری است که تو را پذیرا شود و وسائل پیش‏رفت تو را فراهم سازد».

هجرت، سنتی همیشگی

«هجرت» قانونی همیشگی برای همه مکان‏هاست؛ بدین صورت که هرگاه در جایی، آزادی مسلمانان به طور کامل سلب شود و ماندن در آن‏جا نتیجه‏ای جز زبونی و ترک وظایف الهی نداشته باشد، وظیفه مسلمانان است که به مکان‏هایی هجرت کنند که در آنها آزادانه به آیین خویش بپردازند. خداوند مهربان، در آیه 56 سوره عنکبوت بندگانش را چنین راهنمایی می‏کند: «ای بندگان من که ایمان آورده‏اید و هم‏اکنون برای انجام وظایف دینی خود، تحت فشار دشمن هستید، زمین من وسیع است. به جای دیگر هجرت کنید و تنها مرا بپرستید».

هنگام هجرت

از جمله نکاتی که می‏توان از آیه 41 سوره نحل درباره «هجرت» برداشت کرد، این است که شخص مسلمان نباید میدان را خالی کند؛ بلکه باید تا آن‏جا که ممکن است در مقابل سختی‏ها ایستادگی کند و هرگاه که تحمّلِ آزار دشمن، ثمری جز جرأت یافتن و جسارت او و نیز تضعیف مسلمانان نداشت، باید هجرت کرد و با «هجرت» کسب قدرت بیشتر کرد و حق را برپا ساخت.

هجرتِ روح از تاریکی به نور

از نظر اسلام، «هجرت» تنها به هجرتِ مکانی خلاصه نمی‏شود؛ بلکه قبل از آن، باید هجرتی روحی داشت؛ هجرتی از تاریکی به سوی نور و دوری جستن از آنچه با کمالات انسانی مُغایر است. حضرت علی علیه‏السلام درباره مهاجر واقعی می‏فرماید: «مهاجران واقعی، آنانند که از گناهان، هجرت می‏کنند و مرتکب آن نمی‏شوند».

نقش «هجرت» و «جهاد» در تاریخ اسلام

بررسی تاریخ اسلام نشان می‏دهد که دو مسئله «هجرت» و «جهاد»، عامل پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند، بوده است؛ «هجرت» سبب بقای اسلام و جهانی شدن آن و «جهاد» موجب بالندگی آن است. هم‏اکنون نیز «هجرت» در بسیاری از جوامع که امکان اجرای احکام اسلامی در آنها نیست می‏تواند در رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان، رهگشا باشد.

نتایج هجرت

مهم‏ترین نتیجه هجرت، دست‏یابی به مکانی است که بتوان در آن، خداوند را بندگی نمود و به وظایف خویش عمل کرد. از دیگر نتایج «هجرت» تحوّل، پیشرفت و باز شدن دروازه‏های تمدّن و اصلاحات و نیز رشد مادی در جوامع بشری است. هجرت در سرنوشت جوامع چنان جایگاهی دارد که درباره آن گفته‏اند: «در پسِ چهره هر مدنیّتی، مهاجرتی پنهان است و به سخن هر جامعه بزرگی که گوش می‏دهیم، به زبان تاریخ یا اساطیرش، از هجرتی حکایت می‏کند».

پیروزی «مهاجران»، امری حتمی

آنچه انسان را در انجام دادن یک کار به تردید می‏اندازد، هراس از نرسیدن به نتیجه است و چه بسا این هراس، فرد را از انجام دادن کار، منصرف کند. امّا در مورد هجرت چنین نیست؛ زیرا «مهاجر» در هر صورت پیروز و رستگار است: اگر به هجرتگاه خود برسد، به مقصود خویش که بندگیِ پروردگار و گزاردن وظایف خویش است، رسیده و اگر در راه «هجرت»، جان دهد، خداوند وعده کرده است که به او پاداش شایسته دهد.

صفات مهاجران

هجرت همانند هر کاری نیاز به آمادگی‏ها و توان‏هایی دارد. همان‏طور که در آیه 42 سوره نحل آمده، مهاجران باید به دو صفت «صبر» و «توکّل» مجهّز باشند؛ «صبر» در برابر خواسته‏های نفس برای آغاز هجرت و «توکّل» برای به پایان بردن آن. هر که می‏خواهد به هجرتی دست زند، باید نخست از علایق پست مادی دل کَنَد و سپس با توکل به خدا از پیش‏آمدها هراسی به دل راه ندهد.

نوید قرآن به مکان‏های امن و گسترده برای مهاجران

در قرآن کریم، خداوند مسلمانانی را که در صف کافران باقی مانده و تن به ذلّت داده‏اند، نکوهش کرده، مهاجرانِ برای خدا را به زندگی بهتر نوید می‏دهد و می‏فرماید: «کسی که [برای خدا] هجرت کند، مکان امن فراوان و گسترده‏ای در زمین می‏یابد».

«هجرت» موجب آمرزش گناهان

در قرآن کریم علاوه بر توبه، ایمان، عمل صالح، تقوا، انفاق پنهانی، پرهیز از گناهان کبیره، جهاد و شهادت، «هجرت» از جمله سبب‏های آمرزش گناهان شمرده شده است. خداوند در آیه 195 سوره آل عمران می‏فرماید: «آنها که هجرت کردند و از خانه‏های خود بیرون رانده شدند، به یقین، گناهانشان را می‏بخشیم و آنها را در باغ‏های بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد می‏کنم. این پاداشی از سوی خداوند است و بهترین پاداش، نزد پروردگار است».

هجرت اصحاب کهف

مسئله «هجرت» تنها به آیین اسلام اختصاص ندارد. قبل از اسلام نیز «هجرت» وجود داشته است که از مشهورترین و مهم‏ترین آنها، می‏توان از «هجرت اصحاب کهف» نام برد. گروهی از جوان‏مردان موحّد، آن هم از طبقه درباریان، برای نجات خویش و یافتن محیطی آماده برای یکتاپرستی، تصمیم به هجرت گرفتند. آنان آنچه در توان داشتند، برای زدودن زنگار شرک از دل‏ها و نشاندن نهال توحید در قلب‏ها صرف کردند؛ امّا غوغای بت و بت‏پرستی در آن محیط، آن‏قدر بلند بود که نغمه‏های توحیدی، در گلویشان گم می‏شد. آنان دنیای آلوده را با تمام وسعتش، زندانی جان‏کاه و غار خشک و تاریک را در کنار بندگی خداوند، فضایی بی‏کران می‏دیدند.

هجرت حضرت ابراهیم علیه‏السلام

در میان پیامبران پیشین نیز هجرت مطرح بوده است. از جمله هجرت‏های پیامبران، هجرت حضرت ابراهیم علیه‏السلام است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. حضرت ابراهیم علیه‏السلام هنگامی که پیشرفت دعوتش را در منطقه دیگری ممکن دید به همراه همسرش ساره و حضرت لوط علیه‏السلام به سرزمین بابل هجرت کرد تا دعوت توحید را در آن‏جا بگستراند. حضرت ابراهیم علیه‏السلام ، انگیزه خود را از هجرت چنین بیان می‏کند: «من به سوی پروردگارم هجرت می‏کنم؛ چرا که این راه، راه پروردگار و نیز راه رضای او و راه آیین او است».

نخستین هجرت در اسلام

نخستین هجرتی که در اسلام صورت گرفته، هجرت گروهی از مسلمانان، اعم از زن و مرد، به سرزمین حبشه در سال‏های نخستین دعوت عمومی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم (در سال پنجم بعثت) بود. آنان برای رهایی از چنگال مشرکان قریش و به جا آوردن وظایف دینی خود، به دستور پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مکّه را به قصد حبشه ترک کردند و همان‏گونه که پیش‏بینی می‏کردند، توانستند در آن‏جا در آرامش زندگی کنند و به خودسازی و تکالیف خود بپردازند. این هجرت، به نام «هجرت اوّل» معروف است.

هجرت، مبدأ تاریخ مسلمانان

هر قوم و ملیّتی، یک مبدأ تاریخ خاص را برای خود انتخاب می‏کنند. مبدأ تاریخ مسلمانان نیز در زمان حکومت خلیفه دوم، تعیین شد. هرچند در اسلام، حوادث مهمی چون ولادت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، مبعث پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، فتح مکّه و رحلت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم وجود داشت، ولی با پیشنهاد حضرت علی علیه‏السلام و به دلیل اهمیّت فراوان هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از مکّه به مدینه، این رویداد، به عنوان مبدأ تاریخ مسلمانان برگزیده شد.

اهمیّت هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در پیش‏رفت اسلام

با هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از مکّه به مدینه، فصل نوی از تاریخ اسلام آغاز شد. قبل از هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، مسلمانان فاقد قدرت اجتماعی و سیاسی بودند، امّا پس از هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، بلافاصله دولت اسلامی تشکیل شد و با سرعت فراوانی در تمام بخش‏ها پیش‏رفت کرد. هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و دیگر مسلمانان به مدینه، موجب شد که اسلام از خطرِ نابودی در محیط خفقان‏آور مکّه نجات یابد.

هجرت پیامبر اکرم در کلام وحی

در پایان سال سیزدهم بعثت، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در پیِ نقشه کفّار قریش برای قتل ایشان و به فرمان الهی، از مکّه به مدینه هجرت فرمود. خداوند متعال در آیه چهلم از سوره توبه از این هجرت و نیز از امدادهای خود به پیامبرش، چنین یاد می‏کند: «[ای کسانی که ایمان آورده‏اید] اگر پیامبر را یاری نمی‏کنید، [بدانید که] خداوند او را [در مشکل‏ترین لحظات] یاری کرد، آن هنگام که کافران، او را [از مکّه] بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود [و تنها یک همراه داشت]. در آن هنگام که آن دو (پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و ابوبکر) در غار بودند، پیامبر به همراهش می‏گفت: «غم مخور. خدا با ماست». در این موقع، خداوند، سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و او را با لشکرهایی که مشاهده نمی‏کردید.، تقویت کرد و گفتار کافران را پایین قرار داد. و سخن خدا بالاست و خداوند، عزیز و حکیم است».

گردهم‏آیی بزرگان قریش، پس از پیمان عقبه دوم

پس از این که گروهی از مردم مدینه در پیمان «عقبه دوّم» با پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم عهد بستند که از جان ایشان حفاظت کنند، آزارها و فشارهای مشرکان بر مسلمانان مکّه افزایش یافت. به همین دلیل، پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم آنان را به هجرت به مدینه فرمان داد. آنان در گروه‏های چندنفره و برخی به صورت فردی، مخفیانه و آشکارا به مدینه هجرت کردند. قریش احساس خطر کرد و منافع خویش را در معرض تهدید مسلمانان دید. از همین‏رو برای چاره‏جویی، چهل نفر از بزرگان قریش در محلّی به نام «دارُالندْوَه (محلّ برپایی جلسات مشورتی بزرگان مکّه)» گرد هم آمدند. سخنان ابوجهل در این گردهم‏آیی، حاکی از نگرانی قریشیان است. او گفت: «هیچ کدام از قبایل عرب، عزیزتر از ما نیست. عرب در هر سال دوبار با ما پیمان می‏بسته و ما را اکرام می‏کرده است. پیوسته چنین بوده تا این که محمّد امین، ادّعای نبوت نمود...».

طرح نقشه قتل پیامبر اکرم در گردهم‏آیی بزرگان قریش

مهاجرت مسلمانانِ مکّه به مدینه به دستور پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برای رهایی از فشارهای مشرکان و ادامه روند اسلام آوردنِ مردم، منافع مشرکان قریش را تهدید می‏کرد. از همین‏رو چهل نفر از بزرگان قریش که سنّ هیچ‏یک، از چهل سال کم‏تر نبود، در محلّی به نام «دارُالنُدْوه» گرد آمدند. در این گردهم‏آیی، ابتدا ابوجهل پیشنهاد کرد که یک نفر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را بکشد و چنانچه بنی‏هاشم به خون‏خواهی او برخیزند، ده دیه به آنها پرداخت شود. فرد دیگری پیشنهاد حبس پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و شخص دیگری تبعید وبیرون کردن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را از مکّه پیشنهاد دادند؛ ولی هیچ‏کدام از این پیشنهادها پذیرفته نشد. در این هنگام، کسی پیشنهاد داد که از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتّفاق، با شمشیرهایشان بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم حمله کنند و او را در بسترش، شبانه به قتل برسانند که در این صورت، عشیره پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم توانایی مقابله با تمام قبیله‏ها را نخواهند داشت و لاجَرَم به دیه او راضی می‏شوند. این پیشنهاد پذیرفته شد. افرادی مشخصّ شدند و زمان اجرای نقشه، شب اوّل ربیع الاوّل مقرّر شد.

آگاه شدن پیامبر اکرم از نقشه مشرکان

با گسترش اسلام و هجرت مسلمانان به مدینه، منافع مشرکان مکّه تهدید می‏شد. به همین سبب آنان در یک گردهم‏آیی، تصمیم گرفتند که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را در بسترش به قتل برسانند. حضرت علی علیه‏السلام درباره چگونگی اطّلاع یافتن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از نقشه مشرکان می‏فرماید: «... جبرئیل بر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم نازل شد و او را از نقشه، آگاه ساخت. [هم‏چنین [او را از شبی که آنان گِرد هم می‏آیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم می‏آورند، خبر داد. [سپس [پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معیّن، فرمان داد». خداوند در آیه سی‏ام از سوره انفال درباره تدبیر خود برای نجات پیامبرش، می‏فرماید: «[به خاطر بیاور [هنگامی را که کافران نقشه می‏کشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند یا [از مکّه] خارج سازند. آنها چاره می‏اندیشندند، خدا هم تدبیر می‏کرد و خدا بهترینِ چاره‏جویان و تدبیرکنندگان است».

کفّار قریش در جست‏وجوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم

کفّار قریش برای اجرای نقشه قتل پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شبانه خانه او را محاصره کردند و صبح‏دم بر آن یورش بردند. امّا حضرت علی علیه‏السلام را در بستر پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یافتند و از هجرت پیامبر علیه‏السلام مطّلع شدند. آنها تمام توان و امکانات خود را برای یافتن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به کار گرفتند. تنها ابوجهل، صد شتر با ارزش را به عنوان جایزه یابنده پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم یا خبردهنده از مخفیگاه ایشان، قرار داد. قریشیان از بهترین ره‏یاب آن ناحیه ـ که «ابو کرزه» نام داشت ـ استفاده کردند. او ردّ پای پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم را تا در غاری که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در آن بود، دنبال کرد. امّا کفّار با دیدن تار تنیده بر دهانه‏های غار و لانه کبوتر در پایین آن، از رفتن به درون آن صرف‏نظر کردند و این‏چنین جان پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از خطر مصون ماند. کفّار سه روز در پیِ پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بودند و چون او را نیافتند، از جست‏وجو دست کشیدند.

هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به مدینه از غار ثور

یک شب پس از آن‏که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم خانه خویش را ترک کرده و به غار ثور (در جنوب مکّه) رفته بود، حضرت علی علیه‏السلام و هندبن ابی هاله، به خدمتش رسیدند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم به علی علیه‏السلام فرمان داد که برای هجرت به مدینه، برای ایشان و همراهانشان شتر بخرد. در این هنگام ابوبکر اظهار داشت که من قبلاً چنین کرده‏ام. هرچند ابوبکر اصرار داشت که شترانش را رایگان، در خدمت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم بگذارد، امّا پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شترها را از او خریدند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم رسیدگی به تمام امورش در مکّه و بازگرداندن امانت‏های مردم را به حضرت علی علیه‏السلام سپردند. پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم سه روز در غار ثور ماندند و روز چهارم به همراه ابوبکر و غلام او (عامر بن فُهیره) روانه مدینه شدند.

چرا هجرت به مدینه؟

از جمله دلایلی که موجب شد تا پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم مدینه را هجرتگاه خویش برگزیند به این موارد می‏توان اشاره کرد:
الف. پیوند فامیلی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم با برخی از قبیله‏های مدینه (زیرا مادر عبدالمطلّب (جدّ پیامبر) اهل مدینه بود)؛
ب. موقعیّت جغرافیایی مدینه (؛ زیرا راه مکّه از مدینه می‏گذشت)؛
ج. آبادانی و ثروت مدینه (؛ زیرا مدینه، شهری با زراعت و رونقدار بود)؛
د. آمادگی ذهنی مردم مدینه برای پذیرش رسالت ایشان (؛ زیرا یهودیان مدینه به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده بودند)؛
ه. نیاز مردم آن روز مدینه به آرامش و مردی صلح‏جو (؛ زیرا آنان از جنگ‏های پی‏درپی دو قبیله اوس و خزرج خسته بودند)؛
و. متمدّن و با فرهنگ بودن مردم مدینه (؛ زیرا آنان ریشه یمنی داشتند).

فرود آمدن پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم در «قُبا»

در ماجرای هجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم از مکه به مدینه، پس از این‏که پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم چندین روز را در راه مدینه بودند، در نزدیکی مدینه به محلّی به نام «قُبا» رسید. ایشان در آن‏جا فرود آمدند و نامه‏ای برای علی علیه‏السلام نوشتند و او را به سوی خود فرا خواندند و خود و همراهانشان به انتظار او نشستند. حضرت علی علیه‏السلام با دریافت نامه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ، آماده شد و در تاریکی شب به همراهی فاطمه علیهاالسلام همسرش، فاطمه بنت اَسَد مادرش و فاطمه بنت زبیر و نیز اُمَ ایمن کنیز پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم و ابوواقد (آورنده نامه پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برای علی علیه‏السلام )، و به اتّفاق جمعی از مستضعفان مکّه به سوی پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم شتافت و در قُبا، به پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم ملحق شد.

سرانجام هِجرت پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم

پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم که به فرمان خداوند از مکّه هجرت فرمودند، پس از روزها پیمودنِ راه و نیز پس از پیوستن علی علیه‏السلام و همراهانش به ایشان در «قُبا»، در روز جمعه شانزدهم ربیع الاوّل، در میان استقبال پرشور مردم مدینه وارد این شهر شدند و این‏چنین برگ زرّینی در تاریخ اسلام ورق خورد. در همین روز، اوّلین نماز جمعه تاریخ اسلام به امامت شخص پیامبر صلی‏الله‏علیه‏و‏آله‏وسلم برگزار شد.
منبع: پایگاه حوزه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط