«هجرت» در لغت
«هجرت» در لغت به معنای جدا شدن از چیزی است. به ترک وطن و کاشانه نیز به این جهت «هجرت» گویند که جدا شدن از خانه و سرزمین است. عوامل مختلفی میتواند موجب «هجرت» شود. امّا قرآن کریم از هجرتی به نیکی یاد میکند که برای رضایت خداوند و به سوی سرزمینی باشد که بتوان در آن، دین خویش را حفظ و آموزههای آن را اجرا کرد.
اسلام و «هجرت»
در قرآن کریم «هجرت» امری واجب و مقدّس شمرده شده است. در آیه صدم از سوره نساء و دیگر آیات مربوط به هجرت، قرآن کریم به مسلمانان دستور میدهد که اگر در جامعهای، نمیتوانند وظیفه خویش را انجام دهند، باید به منطقه امن دیگر هجرت کنند؛ زیرا اسلام، محدود به مکان و محیطی معیّن نیست. بدین ترتیب، آشکار میشود که علاقه به زادگاه و امثال آن، نمیتواند عذری برای هجرت نکردنِ مسلمانان باشد.
بندگی خداوند، هدف اصلیِ «هجرت»
هدف آفرینش انسان، بندگی خداوند است؛ بندگیای که رمز آزادگی و سرفرازی و پیروزی انسان در تمامی امور است. بنابراین هرگاه این هدف اساسی در مکانی دست یافتنی نباشد، باید از آنجا هجرت کرد. چرا که زمین خدا وسیع است و باید به نقطهای قدم نهاد که امکان دسترسی به این هدف میسر باشد و انسان هرگز نباید اسیر علایقی چون قبیله و وطن و خانه و کاشانه شود.
امام علی علیهالسلام در اینباره میفرمایند: «بهترین شهرها شهری است که تو را پذیرا شود و وسائل پیشرفت تو را فراهم سازد».
هجرت، سنتی همیشگی
«هجرت» قانونی همیشگی برای همه مکانهاست؛ بدین صورت که هرگاه در جایی، آزادی مسلمانان به طور کامل سلب شود و ماندن در آنجا نتیجهای جز زبونی و ترک وظایف الهی نداشته باشد، وظیفه مسلمانان است که به مکانهایی هجرت کنند که در آنها آزادانه به آیین خویش بپردازند. خداوند مهربان، در آیه 56 سوره عنکبوت بندگانش را چنین راهنمایی میکند: «ای بندگان من که ایمان آوردهاید و هماکنون برای انجام وظایف دینی خود، تحت فشار دشمن هستید، زمین من وسیع است. به جای دیگر هجرت کنید و تنها مرا بپرستید».
هنگام هجرت
از جمله نکاتی که میتوان از آیه 41 سوره نحل درباره «هجرت» برداشت کرد، این است که شخص مسلمان نباید میدان را خالی کند؛ بلکه باید تا آنجا که ممکن است در مقابل سختیها ایستادگی کند و هرگاه که تحمّلِ آزار دشمن، ثمری جز جرأت یافتن و جسارت او و نیز تضعیف مسلمانان نداشت، باید هجرت کرد و با «هجرت» کسب قدرت بیشتر کرد و حق را برپا ساخت.
هجرتِ روح از تاریکی به نور
از نظر اسلام، «هجرت» تنها به هجرتِ مکانی خلاصه نمیشود؛ بلکه قبل از آن، باید هجرتی روحی داشت؛ هجرتی از تاریکی به سوی نور و دوری جستن از آنچه با کمالات انسانی مُغایر است. حضرت علی علیهالسلام درباره مهاجر واقعی میفرماید: «مهاجران واقعی، آنانند که از گناهان، هجرت میکنند و مرتکب آن نمیشوند».
نقش «هجرت» و «جهاد» در تاریخ اسلام
بررسی تاریخ اسلام نشان میدهد که دو مسئله «هجرت» و «جهاد»، عامل پیروزی اسلام در برابر دشمنان نیرومند، بوده است؛ «هجرت» سبب بقای اسلام و جهانی شدن آن و «جهاد» موجب بالندگی آن است. هماکنون نیز «هجرت» در بسیاری از جوامع که امکان اجرای احکام اسلامی در آنها نیست میتواند در رساندن پیام اسلام به گوش جهانیان، رهگشا باشد.
نتایج هجرت
مهمترین نتیجه هجرت، دستیابی به مکانی است که بتوان در آن، خداوند را بندگی نمود و به وظایف خویش عمل کرد. از دیگر نتایج «هجرت» تحوّل، پیشرفت و باز شدن دروازههای تمدّن و اصلاحات و نیز رشد مادی در جوامع بشری است. هجرت در سرنوشت جوامع چنان جایگاهی دارد که درباره آن گفتهاند: «در پسِ چهره هر مدنیّتی، مهاجرتی پنهان است و به سخن هر جامعه بزرگی که گوش میدهیم، به زبان تاریخ یا اساطیرش، از هجرتی حکایت میکند».
پیروزی «مهاجران»، امری حتمی
آنچه انسان را در انجام دادن یک کار به تردید میاندازد، هراس از نرسیدن به نتیجه است و چه بسا این هراس، فرد را از انجام دادن کار، منصرف کند. امّا در مورد هجرت چنین نیست؛ زیرا «مهاجر» در هر صورت پیروز و رستگار است: اگر به هجرتگاه خود برسد، به مقصود خویش که بندگیِ پروردگار و گزاردن وظایف خویش است، رسیده و اگر در راه «هجرت»، جان دهد، خداوند وعده کرده است که به او پاداش شایسته دهد.
صفات مهاجران
هجرت همانند هر کاری نیاز به آمادگیها و توانهایی دارد. همانطور که در آیه 42 سوره نحل آمده، مهاجران باید به دو صفت «صبر» و «توکّل» مجهّز باشند؛ «صبر» در برابر خواستههای نفس برای آغاز هجرت و «توکّل» برای به پایان بردن آن. هر که میخواهد به هجرتی دست زند، باید نخست از علایق پست مادی دل کَنَد و سپس با توکل به خدا از پیشآمدها هراسی به دل راه ندهد.
نوید قرآن به مکانهای امن و گسترده برای مهاجران
در قرآن کریم، خداوند مسلمانانی را که در صف کافران باقی مانده و تن به ذلّت دادهاند، نکوهش کرده، مهاجرانِ برای خدا را به زندگی بهتر نوید میدهد و میفرماید: «کسی که [برای خدا] هجرت کند، مکان امن فراوان و گستردهای در زمین مییابد».
«هجرت» موجب آمرزش گناهان
در قرآن کریم علاوه بر توبه، ایمان، عمل صالح، تقوا، انفاق پنهانی، پرهیز از گناهان کبیره، جهاد و شهادت، «هجرت» از جمله سببهای آمرزش گناهان شمرده شده است. خداوند در آیه 195 سوره آل عمران میفرماید: «آنها که هجرت کردند و از خانههای خود بیرون رانده شدند، به یقین، گناهانشان را میبخشیم و آنها را در باغهای بهشتی که از زیر درختانش نهرها جاری است، وارد میکنم. این پاداشی از سوی خداوند است و بهترین پاداش، نزد پروردگار است».
هجرت اصحاب کهف
مسئله «هجرت» تنها به آیین اسلام اختصاص ندارد. قبل از اسلام نیز «هجرت» وجود داشته است که از مشهورترین و مهمترین آنها، میتوان از «هجرت اصحاب کهف» نام برد. گروهی از جوانمردان موحّد، آن هم از طبقه درباریان، برای نجات خویش و یافتن محیطی آماده برای یکتاپرستی، تصمیم به هجرت گرفتند. آنان آنچه در توان داشتند، برای زدودن زنگار شرک از دلها و نشاندن نهال توحید در قلبها صرف کردند؛ امّا غوغای بت و بتپرستی در آن محیط، آنقدر بلند بود که نغمههای توحیدی، در گلویشان گم میشد. آنان دنیای آلوده را با تمام وسعتش، زندانی جانکاه و غار خشک و تاریک را در کنار بندگی خداوند، فضایی بیکران میدیدند.
هجرت حضرت ابراهیم علیهالسلام
در میان پیامبران پیشین نیز هجرت مطرح بوده است. از جمله هجرتهای پیامبران، هجرت حضرت ابراهیم علیهالسلام است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است. حضرت ابراهیم علیهالسلام هنگامی که پیشرفت دعوتش را در منطقه دیگری ممکن دید به همراه همسرش ساره و حضرت لوط علیهالسلام به سرزمین بابل هجرت کرد تا دعوت توحید را در آنجا بگستراند. حضرت ابراهیم علیهالسلام ، انگیزه خود را از هجرت چنین بیان میکند: «من به سوی پروردگارم هجرت میکنم؛ چرا که این راه، راه پروردگار و نیز راه رضای او و راه آیین او است».
نخستین هجرت در اسلام
نخستین هجرتی که در اسلام صورت گرفته، هجرت گروهی از مسلمانان، اعم از زن و مرد، به سرزمین حبشه در سالهای نخستین دعوت عمومی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم (در سال پنجم بعثت) بود. آنان برای رهایی از چنگال مشرکان قریش و به جا آوردن وظایف دینی خود، به دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مکّه را به قصد حبشه ترک کردند و همانگونه که پیشبینی میکردند، توانستند در آنجا در آرامش زندگی کنند و به خودسازی و تکالیف خود بپردازند. این هجرت، به نام «هجرت اوّل» معروف است.
هجرت، مبدأ تاریخ مسلمانان
هر قوم و ملیّتی، یک مبدأ تاریخ خاص را برای خود انتخاب میکنند. مبدأ تاریخ مسلمانان نیز در زمان حکومت خلیفه دوم، تعیین شد. هرچند در اسلام، حوادث مهمی چون ولادت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مبعث پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، فتح مکّه و رحلت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم وجود داشت، ولی با پیشنهاد حضرت علی علیهالسلام و به دلیل اهمیّت فراوان هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مکّه به مدینه، این رویداد، به عنوان مبدأ تاریخ مسلمانان برگزیده شد.
اهمیّت هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در پیشرفت اسلام
با هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مکّه به مدینه، فصل نوی از تاریخ اسلام آغاز شد. قبل از هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، مسلمانان فاقد قدرت اجتماعی و سیاسی بودند، امّا پس از هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، بلافاصله دولت اسلامی تشکیل شد و با سرعت فراوانی در تمام بخشها پیشرفت کرد. هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و دیگر مسلمانان به مدینه، موجب شد که اسلام از خطرِ نابودی در محیط خفقانآور مکّه نجات یابد.
هجرت پیامبر اکرم در کلام وحی
در پایان سال سیزدهم بعثت، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در پیِ نقشه کفّار قریش برای قتل ایشان و به فرمان الهی، از مکّه به مدینه هجرت فرمود. خداوند متعال در آیه چهلم از سوره توبه از این هجرت و نیز از امدادهای خود به پیامبرش، چنین یاد میکند: «[ای کسانی که ایمان آوردهاید] اگر پیامبر را یاری نمیکنید، [بدانید که] خداوند او را [در مشکلترین لحظات] یاری کرد، آن هنگام که کافران، او را [از مکّه] بیرون کردند، در حالی که دومین نفر بود [و تنها یک همراه داشت]. در آن هنگام که آن دو (پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ابوبکر) در غار بودند، پیامبر به همراهش میگفت: «غم مخور. خدا با ماست». در این موقع، خداوند، سکینه و آرامش خود را بر او فرستاد و او را با لشکرهایی که مشاهده نمیکردید.، تقویت کرد و گفتار کافران را پایین قرار داد. و سخن خدا بالاست و خداوند، عزیز و حکیم است».
گردهمآیی بزرگان قریش، پس از پیمان عقبه دوم
پس از این که گروهی از مردم مدینه در پیمان «عقبه دوّم» با پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم عهد بستند که از جان ایشان حفاظت کنند، آزارها و فشارهای مشرکان بر مسلمانان مکّه افزایش یافت. به همین دلیل، پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم آنان را به هجرت به مدینه فرمان داد. آنان در گروههای چندنفره و برخی به صورت فردی، مخفیانه و آشکارا به مدینه هجرت کردند. قریش احساس خطر کرد و منافع خویش را در معرض تهدید مسلمانان دید. از همینرو برای چارهجویی، چهل نفر از بزرگان قریش در محلّی به نام «دارُالندْوَه (محلّ برپایی جلسات مشورتی بزرگان مکّه)» گرد هم آمدند. سخنان ابوجهل در این گردهمآیی، حاکی از نگرانی قریشیان است. او گفت: «هیچ کدام از قبایل عرب، عزیزتر از ما نیست. عرب در هر سال دوبار با ما پیمان میبسته و ما را اکرام میکرده است. پیوسته چنین بوده تا این که محمّد امین، ادّعای نبوت نمود...».
طرح نقشه قتل پیامبر اکرم در گردهمآیی بزرگان قریش
مهاجرت مسلمانانِ مکّه به مدینه به دستور پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای رهایی از فشارهای مشرکان و ادامه روند اسلام آوردنِ مردم، منافع مشرکان قریش را تهدید میکرد. از همینرو چهل نفر از بزرگان قریش که سنّ هیچیک، از چهل سال کمتر نبود، در محلّی به نام «دارُالنُدْوه» گرد آمدند. در این گردهمآیی، ابتدا ابوجهل پیشنهاد کرد که یک نفر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را بکشد و چنانچه بنیهاشم به خونخواهی او برخیزند، ده دیه به آنها پرداخت شود. فرد دیگری پیشنهاد حبس پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و شخص دیگری تبعید وبیرون کردن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را از مکّه پیشنهاد دادند؛ ولی هیچکدام از این پیشنهادها پذیرفته نشد. در این هنگام، کسی پیشنهاد داد که از هر قبیله، مردی دلاور انتخاب شود و سپس به اتّفاق، با شمشیرهایشان بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم حمله کنند و او را در بسترش، شبانه به قتل برسانند که در این صورت، عشیره پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم توانایی مقابله با تمام قبیلهها را نخواهند داشت و لاجَرَم به دیه او راضی میشوند. این پیشنهاد پذیرفته شد. افرادی مشخصّ شدند و زمان اجرای نقشه، شب اوّل ربیع الاوّل مقرّر شد.
آگاه شدن پیامبر اکرم از نقشه مشرکان
با گسترش اسلام و هجرت مسلمانان به مدینه، منافع مشرکان مکّه تهدید میشد. به همین سبب آنان در یک گردهمآیی، تصمیم گرفتند که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را در بسترش به قتل برسانند. حضرت علی علیهالسلام درباره چگونگی اطّلاع یافتن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از نقشه مشرکان میفرماید: «... جبرئیل بر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم نازل شد و او را از نقشه، آگاه ساخت. [همچنین [او را از شبی که آنان گِرد هم میآیند و از ساعتی که بر بسترش هجوم میآورند، خبر داد. [سپس [پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را به بیرون رفتن از خانه به سوی غار در وقت معیّن، فرمان داد». خداوند در آیه سیام از سوره انفال درباره تدبیر خود برای نجات پیامبرش، میفرماید: «[به خاطر بیاور [هنگامی را که کافران نقشه میکشیدند که تو را به زندان بیفکنند، یا به قتل برسانند یا [از مکّه] خارج سازند. آنها چاره میاندیشندند، خدا هم تدبیر میکرد و خدا بهترینِ چارهجویان و تدبیرکنندگان است».
کفّار قریش در جستوجوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
کفّار قریش برای اجرای نقشه قتل پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شبانه خانه او را محاصره کردند و صبحدم بر آن یورش بردند. امّا حضرت علی علیهالسلام را در بستر پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم یافتند و از هجرت پیامبر علیهالسلام مطّلع شدند. آنها تمام توان و امکانات خود را برای یافتن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به کار گرفتند. تنها ابوجهل، صد شتر با ارزش را به عنوان جایزه یابنده پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم یا خبردهنده از مخفیگاه ایشان، قرار داد. قریشیان از بهترین رهیاب آن ناحیه ـ که «ابو کرزه» نام داشت ـ استفاده کردند. او ردّ پای پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم را تا در غاری که پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در آن بود، دنبال کرد. امّا کفّار با دیدن تار تنیده بر دهانههای غار و لانه کبوتر در پایین آن، از رفتن به درون آن صرفنظر کردند و اینچنین جان پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از خطر مصون ماند. کفّار سه روز در پیِ پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بودند و چون او را نیافتند، از جستوجو دست کشیدند.
هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به مدینه از غار ثور
یک شب پس از آنکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم خانه خویش را ترک کرده و به غار ثور (در جنوب مکّه) رفته بود، حضرت علی علیهالسلام و هندبن ابی هاله، به خدمتش رسیدند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم به علی علیهالسلام فرمان داد که برای هجرت به مدینه، برای ایشان و همراهانشان شتر بخرد. در این هنگام ابوبکر اظهار داشت که من قبلاً چنین کردهام. هرچند ابوبکر اصرار داشت که شترانش را رایگان، در خدمت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم بگذارد، امّا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شترها را از او خریدند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم رسیدگی به تمام امورش در مکّه و بازگرداندن امانتهای مردم را به حضرت علی علیهالسلام سپردند. پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم سه روز در غار ثور ماندند و روز چهارم به همراه ابوبکر و غلام او (عامر بن فُهیره) روانه مدینه شدند.
چرا هجرت به مدینه؟
از جمله دلایلی که موجب شد تا پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم مدینه را هجرتگاه خویش برگزیند به این موارد میتوان اشاره کرد:
الف. پیوند فامیلی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم با برخی از قبیلههای مدینه (زیرا مادر عبدالمطلّب (جدّ پیامبر) اهل مدینه بود)؛
ب. موقعیّت جغرافیایی مدینه (؛ زیرا راه مکّه از مدینه میگذشت)؛
ج. آبادانی و ثروت مدینه (؛ زیرا مدینه، شهری با زراعت و رونقدار بود)؛
د. آمادگی ذهنی مردم مدینه برای پذیرش رسالت ایشان (؛ زیرا یهودیان مدینه به آمدن پیامبر اسلام بشارت داده بودند)؛
ه. نیاز مردم آن روز مدینه به آرامش و مردی صلحجو (؛ زیرا آنان از جنگهای پیدرپی دو قبیله اوس و خزرج خسته بودند)؛
و. متمدّن و با فرهنگ بودن مردم مدینه (؛ زیرا آنان ریشه یمنی داشتند).
فرود آمدن پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم در «قُبا»
در ماجرای هجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم از مکه به مدینه، پس از اینکه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم چندین روز را در راه مدینه بودند، در نزدیکی مدینه به محلّی به نام «قُبا» رسید. ایشان در آنجا فرود آمدند و نامهای برای علی علیهالسلام نوشتند و او را به سوی خود فرا خواندند و خود و همراهانشان به انتظار او نشستند. حضرت علی علیهالسلام با دریافت نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، آماده شد و در تاریکی شب به همراهی فاطمه علیهاالسلام همسرش، فاطمه بنت اَسَد مادرش و فاطمه بنت زبیر و نیز اُمَ ایمن کنیز پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و ابوواقد (آورنده نامه پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برای علی علیهالسلام )، و به اتّفاق جمعی از مستضعفان مکّه به سوی پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم شتافت و در قُبا، به پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم ملحق شد.
سرانجام هِجرت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم
پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم که به فرمان خداوند از مکّه هجرت فرمودند، پس از روزها پیمودنِ راه و نیز پس از پیوستن علی علیهالسلام و همراهانش به ایشان در «قُبا»، در روز جمعه شانزدهم ربیع الاوّل، در میان استقبال پرشور مردم مدینه وارد این شهر شدند و اینچنین برگ زرّینی در تاریخ اسلام ورق خورد. در همین روز، اوّلین نماز جمعه تاریخ اسلام به امامت شخص پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم برگزار شد.
منبع: پایگاه حوزه