نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
این اصطلاح را هلیدی (1994) برای اشاره به ساختارهای دستوریای وضع کرد که برای انجام وظایف به کار میروند که از نظر دستوری معمول نیست. استعارههای دستوری همچنین میتوانند اندیشگانی (متناوباً تجربی) یا بینافردی باشند. استعارههای اندیشگانی (دستوری) ساختارهای دستوریای هستند که در آنها بخشهایی از گفتار برای درک نقشهایی به غیر از نقشهایی که به صورت پیش نمونی بدان اختصاص یافتهاند، به کار میرود؛ مانند هنگامی که فرایندها از طریق اسمها به جای فعلها بیان میشوند. برای روشن ساختن این مورد با نمونه، مشارکان فرایندها نوعا با اسمیها (ضمیروارهها، فرایندها با فعلیها و عناصر پیرامونی با قیدیها مشخص میشوند، همانگونه که در «سوزان (مشارک) دارد سیگار میکشد (فرایند) بیشتر و بیشتر (عناصر پیرامونی). در اینجا پیکربندی مشارک، فرایند و عناصر پیرامونی با انتظار ما از اینکه چگونه این موقعیت برگرفته از دنیای واقعی است، تطبیق دارد: فردی (مشارک) کاری را انجام میدهد (سیگار کشیدن) در اندازهای معین (عنصر پیرامونی). اگر چه ممکن است همین اطلاعات به شیوهی دستوری متفاوتی ارائه شود، یعنی به وسیلهی اسمسازی تمام ساختار: «افزایش سیگار کشیدن سوزان» (مشارک)، میتواند در جایگاه گزاره قرار گیرند. این پدیده استعارهی اندیشگانی (دستوری) نام دارد. استعارهی اندیشگانی دستوری در شکل اسمسازی مختصهی سبکشناختی متداولی در گفتمان عملی است به این دلیل که طرفهای صحبت را قادر میکند دربارهی پدیدههای علمی به عنوان «چیزها» سخن بگویند و بنویسند. تأثیر دیگر استعارهی دستوریِ اسمسازی، قابلیت آن را متوجه متراکم ساختن معنا میسازد. گفتمان فشرده از طریق اسمسازی نشان میدهد که از مخاطب، توقعِ آشنایی با چه چیزهایی میرود، یعنی هم آشنایی با موضوعاتِ مورد بحث، و هم با ویژگیهای ساختاری پیش نمونیِ آن نوع گفتمانِ خاص؛ در نتیجه این نوع از استعاره دستوری با گفتمان متخصصان ارتباط دارد. علاوه بر این، این امر اغلب در حذف هویت «فاعل» فرایند، که ممکن است در زمینهی متن در دسترس باشد، نیز تأثیر دارد، جایی که فاعل یا انجام دهندهی فرایند ناشناخته است یا جایی که فرستنده میخواهد مانع توجه به فاعل فرایند شود.
هنگامی که این استعاره وارد نقش اجتماعی و بینافردی زبان میشود، ممکن است طرفهای گفتگو نیز ساختارهای دستوری را برای انجام دادن وظایف غیر معمول به کار ببرند. انتخاب حالت پیشنمونی برای یک عبارت در زبان انگلیسی همان بند اخباری است، فرمانها عموماً امری هستند و سؤالات، پرسشی هستند. با وجود این، طرفهای گفتگو ممکن است برای پاسخ دادن به یک پرسش، ابزارهای یک ساختار پرسشی را انتخاب کنند («پایتخت شیلی کجاست؟» پاسخ: «سانتیاگو نیست؟») یا اینکه جملهای را که در حقیقت درخواستی برای بستن یک پنجره است، اینگونه رمزگذاری کنند («خدای من! اینجا خیلی سرده»). چنین گزینشهایِ غیرمعمولِ دستوری استعارههای (دستوری) بینافردی نامیده میشوند و اشارت ضمنی معنایی دارند. برای مثال به کار بردن ساختار پرسشی برای پاسخ به یک پرسش میتواند نشان شک و تردید باشد در حالی که به کار بردن عبارتی اخباری به جای عبارتِ امری پیشنمونی «در را ببند» را میتوان به عنوان نشانهای از ادب دانست. علاوه بر این، هر دو مثال میتوانند برای انعکاس نیروی ارتباطات میان طرفهای گفتگو در نظر گرفته شوند. بنابراین، در تحلیل سبکشناختیِ ادبیات، استعارهی دستوری بینافردی، برای توصیف ارتباطات میان شخصیتها و شیوهای که ابزارهای زبانی این ارتباطات را میسازند، مفهومی سودمند است.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبکشناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول