شاعر: وحيد قاسمی
توبه از جرم و خطا، حال سحر میخواهد
خلوت نیمهی شب اشک بصر میخواهد
وادی طور همین هیئت هر هفتهی ماست
دیدن نور خدا اهل نظر میخواهد
سختی گردنهی عشق زمینت نزند
راه پر پیچ وخمش مرد سفر میخواهد
صرف این سینه زدنها به مقامی نرسیم
محرم راز شدن دیدهی تر میخواهد
جهت بخشش هر سینه زنی حضرت حق
محشر از مادر سادات نظر میخواهد
عمل زینب کبری به همه ثابت کرد
سر شکستن ز غم دوست جگر میخواهد
سر عباس به نی پند ظریفی دارد
غیر خورشید، سماوات قمر میخواهد