اماما حرمت ایران تو بودی

اماما از فراغت جان ما سوخت ز سوز درد و داغت جان ما سوخت اماما گل برایت ناله سر داد
شنبه، 28 اسفند 1395
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اماما حرمت ایران تو بودی

اماما حرمت ایران تو بودی

شاعر: حمید تقوی

اماما از فراغت جان ما سوخت
ز سوز درد و داغت جان ما سوخت
اماما گل برایت ناله سر داد
برای حرف‌هایت ناله سر داد
شقایق سر به دیوار زمین زد
ستاره چنگ بر عرش برین زد
ز هر سو ناله‌‏ای برخاست از دل
و هر عاشق سراپا غرق در گل
خدایا این چه غوغایی است اینجا
که گوید با شما درد دل ما
اماما رفتنت آتش به جان زد
نه تنها جان که بر روح جهان زد
فراغت را تحمل کی توان کرد
فلک با ما چرا این امتحان کرد
دل ما را شکسته داغ هجرت
وجودم را گسسته داغ هجرت
اماما حرمت ایران تو بودی
تمام روح این سامان تو بودی
ز چشمم سیل اشک سرخ جاری است
دلم سرشار از ابر بهاری است
وجود ما بدون تو چه تلخ است
و شادی بی تو از دل رخت بربست
کجا رفت آن صدای گرم و ساده؟
مگر نبض زمین باز ایستاده؟
نگاهت روح یک دریا شهامت
کلامت بارش باران رحمت
تو را عشق و شهامت می‌‏شناسد
تو را روح شهادت می‏‌شناسد
اماما از تو گفتن کار من نیست
که شأن تو ز جنس هر سخن نیست



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط