نظریه‌ی جهان متنی

نظریه‌ی جهان متن چارچوب نسبتاً جدیدی است که بادیدگاه‌های زبان‌شناسیِ شناختی در تحلیل گفتمان مرتبط است. بنیاد این نظریه را پژوهش‌های پُل وِرث، زبان‌شناسِ گفتمان، شکل داده است امّا مرگ ناگهانی او سبب شد که حجم قابل
شنبه، 5 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نظریه‌ی جهان متنی
 نظریه‌ی جهان متنی

 

نویسندگان: نینانورگارد، بئاتریکس بوسه، روسیو مونتورو
برگردانندگان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمند فر
 

نظریه‌ی جهان متن چارچوب نسبتاً جدیدی است که بادیدگاه‌های زبان‌شناسیِ شناختی در تحلیل گفتمان مرتبط است. بنیاد این نظریه را پژوهش‌های پُل وِرث، زبان‌شناسِ گفتمان، شکل داده است امّا مرگ ناگهانی او سبب شد که حجم قابل توجهّی از آثار وی پس از مرگش به چاپ رسد (1999). نظریه‌ی جهان متن متفاوت از دیگر الگوهای شناخت محور است زیرا می‌کوشد شرح جامعی از چگونگی تحلیل هر بخش از گفتمان به دست دهد. وِرث آنچه بخشی از گفتمان را تشکیل می‌دهد به خوبی می‌شناسد؛ از نظر او، گفتمان «بسطِ زبان است [...]. گفتمان یک رویداد زبانی کامل است، یعنی آغاز و پایانی مشخص دارد» (ورث، 1999: 1). پیشرفت‌های بعدی نشان داده‌اند که چنین هدفِ بلندپروازانه‌ای فقط با یک چارچوب به دست نمی‌آید (گَوینز، 2007: 7-6). نظریه‌ی جهان متن، به رغم محدودیت‌های گریزناپذیرش، کاربرد فزاینده‌ای دارد. برای نمونه: در بررسی ویژگی‌های نامتعارف فُرم‌های مختلف گفتمان و نیز در ارتباط با دیگر دغدغه‌های سبک‌شناختی و روایت‌شناختی (گَوینز 2003؛ مونترو 2006؛ وایت‌لی 2008).
نظریه‌ی جهان متن، از طریق «خلق جهان» ذهنی، به تشریح پردازشِ گفتمان می‌پردازد. دیگر رویکردهای زبان‌شناسیِ شناختی نیز از جهان‌های ذهنی استعاری، به منزله‌ی مبنای درک گفتمان، بهره برده‌اند، البته با تغییرات واضحی در اصطلاح‌شناسی؛ برای نمونه، «طرح‌واره‌ها»، «اِسکریپت [چارچوبِ فرهنگی]» سناریوها، «فضاهای ذهنی» یا «چارچوب‌های بافت‌مند».
وِرث الگویی سه سطحی برای ساخت جهان‌های مختلف یعنی: جهان گفتمان، جهان متن و خُرده جهان‌ها پیشنهاد کرد. جهان متن در بالاترین سطحِ این الگو قرار می‌گیرد و معمولاً به نزدیک‌ترین و بی‌واسطه‌ترین موقعیت پیرامون رویداد زبانی اشاره دارد که شامل خودِ متن و مشارکین می‌شود. نقش مشارکین در کلِ این فرآیند، با ایفای نقشِ دانش زمینه‌ای، خاطرات، نگرش‌ها، احساسات و عواطف آنان در خلق جهان‌های ذهنی ارتباط تنگاتنگی دارد. بی‌تردید، مشارکین با توجِّه به نوع رویداد ارتباطی تغییر خواهند کرد، یعنی نویسنده و خواننده در ارتباط نوشتاری، گوینده و شنونده در ارتباط گفتاری، و کارگردان فیلم و مخاطبان آن در گفتمان سینمایی، و جز آن.
دومین سطح در درک متن، جهان متن است که در اصل مطابق با بازنمایی‌های ذهنی است که انسان‌ها هنگام پردازش انواع مختلف گفتمان بر می‌سازند. نمونه‌ی واضحی از ماهیت فراگیر نظریه‌ی جهان متن تأکیدِ آن بر ویژگی درک گفتمان (از بالا به پایین و از پایین به بالا) است. زمانی جهان‌های متن به وجود می‌آیند که توان شناختیِ انسان‌ها با درون دادِ پایین به بالای گفتمان ترکیب شود که در مورد ارتباط نوشتاری، [این درون داد] معمولاً توسط راهنماهای زبانیِ خودِ متن فراهم می‌گردد. دیگر انواع گفتمان، همچون فرم‌های فیلمی، از راهنماهای اضافی (از جمله جنبه‌های آوایی و دیداری) بهره می‌گیرند. در هر یک از این موارد، حضور عوامل نشان‌دهنده‌ی خلقِ جهان‌های متن ضروری است زیرا آن‌ها به مثابه علائم جهت‌یابی عمل می‌کنند و به مشارکین این امکان را می‌دهند که متن‌ها را از لحاظ زمان و مکان و شخص، جایگیر کنند. این‌ها، اصطلاحاً عناصر جهان‌ساز هستند زیرا با تثبیت زمان، مکان و اشیاء جهان متن، تصویری ذهنی از رویداد ارتباطی به دست می‌دهند. وِرث این مؤلفه‌ها را «زمان»، «مکان»، «اشیاء» و «شخصیت» می‌نامد، گرچه مورد آخر را گَوینز به تازگی (2007) «واضعان» نامیده تا صرفاً تداعی کننده‌ی گفتمان‌های ادبی نباشد. از نگاه زبان‌شناختی، این عناصر جهان‌ساز را می‌توان به آسانی بازشناخت: (t) زمان، که علامت آن زمانِ فعل‌ها، قیدهای زمان یا عبارت‌های قیدی است؛ (L) مکان، که علامت آن قیدهای مکان، عبارت‌های قیدی و تعابیر مکان‌نما است؛ (e) واضعان، که معمولاً توسط ضمایر و گروه‌های اسمی نشان داده می‌شوند؛ و (o) اشیاء، که آن‌ها نیز این گونه‌اند. عوامل جهان‌ساز به خودیِ خود برای ساخت جهان‌های ذهنی کافی نیستند. آنها موقعیت جهان را مشخص می‌کنند امّا هیچ حسی از پیشرفت یا حرکت به دست نمی‌دهند؛ این وظیفه را گزاره‌های نقش‌گستر انجام می‌دهند که داستان را به جلو می‌برند و پیشرفتِ بحث را تسهیل می‌کنند. به طور خلاصه، آن‌ها به ما می‌گویند که چه کسی چه کاری را انجام می‌دهد، هدف واضعان چیست، یا مثلاً چه چیزی در حال وقوع است. بنابراین، جای تعجّب نیست که نخستین نشانِ زبانیِ آنها فعل‌ها هستند.
نظریه‌پردازان جهان متن معمولاً برای دسته‌بندی انواع مختلف فرایندهای حاصله از افعال مختلف (یعنی، فرایندهای مادی، ربطی، ذهنی و کلامی) به اصطلاحات مورد استفاده در دستور سیستمی - نقش‌گرا رجوع می‌کنند که البته آن نیز به این بستگی دارد که افعال، به ترتیب، نشانگر کنش و رویداد باشند (خوردن، افتادن، برافروخته شدن)، یا حالت‌های بودن و حضور (بودن، شدن، داشتن)، یا حالات ذهنی (دیدن، لذّت بردن، دانستن) یا کنش‌های کلامی (گفتن، اظهار کردن، پرسیدن). وقتی جهان متن، یعنی بازنماییِ ذهنیِ جهان گفتمان، در مسیرش قرار گرفت، آن‌گاه وِرث گسترش و انشعاب یافتن فرم‌های مختلف از همان جهان متنِ اوّلیه را توصیف می‌کند. او این زیربخش‌ها را «جهان‌های خُرد» می‌نامد و آن‌ها را اِشاری، نگرشی، و معرفت‌شناختی می‌نامد. گَوینز، در بازنگری اخیر این الگو (2007)، مفهوم جهان‌های خُرد را کنار می‌گذارد و به جای آن، مقوله‌های «انتقال جهان» و «جهان وجهی» را به منزله‌ی راه‌های تازه و ممکن در آغاز جهان متن پیش می‌نهد. پژوهش گَوینز درباره‌ی انواع مختلف گفتمان او را به این نتیجه رساند که اصطلاح «جهان‌های خُرد» گمراه کننده است زیرا فرض مسلّم می‌گیرد که این صورت‌بندی‌ها تابعِ جهان متنِ پیشین‌اند. برخی از انواع گفتمان می‌توانند در کنار انتقال جهان و دیگر موارد، همچون روایت‌های کانونی شده که حتّی به ظاهر نیازی به جهان متن اوّلیه هم ندارند، به خلق جهان‌های متن بپردازند. تغییرات جهان از تناوب مکانی، بازگشت به گذشته، پرش به آینده و سخن مستقیم منتج می‌شوند. جهان‌های وجه‌نما در گزاره‌های وجهی، روایت‌های کانونی شده، ساخت‌های شرطی و فرضی، تمامی اَشکال ارائه اندیشه و سخن غیر مستقیم پدیدار می‌شوند. در نهایت، تأکید جهان متن بر به یاد سپاری این نکته است که دسترس‌پذیری گزاره‌هایی که صورت‌بندی جهان‌های متن را ممکن می‌سازند برای درک گفتمان ضروری است. برخی از گزاره‌ها در رویداد زبانی محتوایی را نشان می‌دهند که مشارکین می‌توانند به طور مستقیم آن را تأیید کنند. از این‌رو به آن اطلاعاتِ در دسترسِ مشارک می‌گویند. در دیگر مواقع، برخی جزئیات، افکار، گفتگوها یا دانشی وجود دارد که فقط واضعان، در جهان متن می‌توانند دسترسی مستقیم به آن‌ها داشته باشند، و مشارکین مجبورند برای پردازش این گزاره‌ها به گزارش و روایت خود تکیه کنند. به این‌ها اطلاعاتِ در دسترسِ واضع می‌گویند. بیشتر رویدادهای زبانی شامل گزاره‌هایی می‌شوند که محتوای‌شان ترکیبِ اطلاعاتِ در دسترسِ واضع و اطلاعاتِ در دسترس مشارک را نشان می‌دهد. این تمایز در مورد نوع خاصی از گفتمان که در حال پردازش آن هستیم کاربرد ویژه‌ای دارد: متن‌های واقعی مربوط به عوامل بیرونی که بخشی از جهان گفتمانِ مشارکین را شکل می‌دهند به سهولت در مقوله‌ی در دسترسِ مشارک قرار می‌گیرند؛ امّا متن‌های داستانی مؤلفه‌هایی دارند که منحصراً به جهان داستان مربوط می‌شوند و مشارکین فقط می‌توانند به واسطه‌ی واضعان به آن دسترسیِ غیرمستقیم بیابند، از این‌رو، آن‌ها را اطلاعاتِ در دسترسِ واضع می‌نامند. همچون دیگر چارچوب‌ها (نظریه‌ی جهان‌های ممکن، نظریه‌ی ترکیب)، نظریه‌پردازان جهان متن، سطوح مختلف جهان را به کمک نمودار بازنمایی می‌کنند تا فرآیند پیچیده‌ی درک گفتمان فهم‌پذیرتر شود.
منبع مقاله :
نورگوا، نینا، (1394)، فرهنگ سبک‌شناسی، برگردان: احمد رضایی جمکرانی، مسعود فرهمندفر، تهران: انتشارات مروارید، چاپ اول

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.