نویسنده: سید محمد حسینی
تسع آیات، این ترکیب در قرآن در دو سوره: (بنیاسرائیل، 101 و نمل، 12) آمده است. در سورهی بنیاسرائیل خداوند میفرماید: «وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى تِسْعَ آیَاتٍ بَیِّنَاتِ فَسْأَلْ بَنِی إِسْرائِیلَ إِذْ جَاءَهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّی لَأَظُنُّكَ یَا مُوسَى مَسْحُوراً» (آنگاه که موسی بن عمران (علیهالسلام) را نزد فرعون فرستادیم، نُه نشانهی روشنگر به وی دادیم. ای پیامبر از بنیاسرائیل دربارهی آن زمان بپرس که موسی نزد فرعون و ایشان آمد و فرعون گفت: ای موسی من به راستی بر آن گمانم که تو را جادوگری آموختهاند). موسی در پاسخ وی گفت: ای فرعون تو به حقیقت دانستهای که این نشانهها (تسع آیات) را، کسی جز آفریدگار آسمانها و زمین، فرو نفرستاده است. اینها وسیلهی بینایی تو است که به درستی گفتههای من پی ببری؛ ولی من بر آنم که تو بیگمان تباه خواهی گشت (تفسیر صافی، فیض کاشانی، 997/1). شیخ طوسی مینویسد: خداوند در آیهی زیر از سورهی نمل: «وَأَدْخِلْ یَدَكَ فِی جَیْبِكَ تَخْرُجْ بَیْضَاءَ مِنْ غَیْرِ سُوءٍ فِی تِسْعِ آیَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْماً فَاسِقِینَ». به موسی دستور میدهد که (دستت را در گریبان یا در آستین خود فرو بر، تا سپید و روشن - بیآنکه آن سپیدی از بیماری بَرَص (پیسی) باشد - بیرون آید و یکی از نُه نشانهی پیامبری تو برای فرعون و مردم باشد؛ به راستی که ایشان مردمی نابکار بودهاند). یعنی ای موسی با این نشانههای پیامبری خود، فرعون و پیروان او را به پرستش آفریدگار یگانهی هستی، فرابخوان (التبیان، شیخ طوسی، 80/8). سپس خداوند در آیههای 13 و 14 همان سوره میفرماید: «چون این نشانهها که روشنگر پیامبری موسی (علیهالسلام) بود، آمد ایشان گفتند: این خود، جادوئی آشکار است. آنان با اینکه در دل، این آیات نهگانه را پذیرفته بودند، از روی کبر و خودخواهی، آنها را با زبان انکار کردند. ای پیامبر [اسلام] بنگر که فرجام کار تبهکاران چگونه بوده است.» یعنی غرق گشتن در آب در این جهان و به دوزخ رفتن در آن جهان (تفسیر صافی، فیض کاشانی، 232/2). شیخ طوسی به نقل از مبرء نوشته است: هرگاه واژهی «سُوء»، مطلق به کار رود، به معنی برص (بیماری پوستی) است، ولی زمانی که با کلمات دیگر همراه باشد، به معنی هر چیز بد خواهد بود (التبیان، 81/8؛ نیز الأشباه و النظائر فی قرآن الکریم، مقاتل بن سلیمان، ص 106). روشن است که معنی آیه این است که «ید بیضاء»، با دیگر نشانههای پیامبری موسی، بر روی هم نُه نشانه بوده است، نه بیشتر. نیز آیه دلالت بر آن دارد که فرعون و قوم فرعون، با آن که به حقیقت امر آگاه بودند، از روی دشمنی، آن را انکار میکردند. ولی رُمانی گفته است: چنین دلالتی در آیه نیست. زیرا فرعون و یاران او، تنها به روی دادن آن نُه نشانه باور یافته بودند و این، بدان معنی نیست که انتساب این آیات و نشانهها را به آفریدگار یگانهی هستی نیز پذیرفته بودند (التبیان، 8 / همان). ابن عبّای و ضحّاک گفتهاند: این نه نشانه عبارت بودند از: ید بیضاء، عصا، زبان موسی، شکافتن دریا، طوفان، ملخ، شپش، قورباغه و خون. محمد بن کعب به جای «ید بیضاء» و «زبان موسی»، «طَمْسَه» و شکافتن سنگ را آورده و ابوعلی جُبّایی، به زبان موسی، شکافتن سنگ را یکی از آن نشانهها دانسته است. «طَمْس» یا «طَمْسه» عبارت بوده است از به سنگ بدل گشتن لشکر فرعون در پی دعای موسی و هارون برادر او. طَمْسه، آخرین این نشانهها بوده است (لسان العرب، 126/6). مُجاهد، عِکرِمه، عَطا و حسن بصری نیز با اختلافهایی از این نشانهها، نام بردهاند. بجاست یادآوری گردد که ترکیب «ید بیضاء» به این صورت، در قرآن نیامده است. این ترکیب، از چند آیه گرفته شده که در همهی آنها، از داستان اعجاز موسی بن عمران (علیهالسلام)، به وسیله تابناک گشتن دست وی، سخن رفته است. دو لفظ «ید» و «بیضاء» جدا از هم، هر دو در پنج آیه از پنج سورهی قرآن آمده است. سورهها و آیهها عبارتند از أعراف، 108؛ طه، 22؛ شعراء، 33؛ نَمل، 12؛ قصص، 32. این ترکیب نخست در نوشتههای مفسّرانی چون شیخ طوسی به صورت «الیَدُالبیضاء» دیده میشود (التبیان، 80/8). سپس در نوشتههای فارسی و بیش از همه در شعر فارسی، به چشم میخورد. برای نمونه، به بیتی از حافظ بنگریم:
بانگ گاوی چه صدا باز دهد عشوه مخر*** سامری کیست که دست از ید بیضاء ببرد
دربارهی «زبان موسی» که یکی از نشانهی پیامبری او به شمار آمده است، گزارشگران قصص انبیاء گفتهاند: زمانی که موسی (علیهالسلام) در روزگار کودکی در خانهی فرعون به سر میبرد، زبانش از آتش آسیب دید (تفسیر صافی، 64/2) و در قرآن نیز در سه سوره و سه آیه به این موضوع اشاره شده است: «وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِن لِسَانِی» (طه / 28) (بار خدایا گره از زبانم بگشا)؛ «وَیَضِیقُ صَدْرِی وَلاَ یَنطَلِقُ لِسَانِی فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ» (شعراء، 13)؛ (سینهام تنگی میکند و زبانم آزاد نمیگردد؛ از این رو [خدایا] برادرم هارون را به یاری من بفرست (تفسیر صافی، 209/2)؛ «وَأَخِی هَارُونَ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّی لِسَاناً فَأَرْسِلْهُ مَعِیَ رِدْءاً...» (برادرم هارون زبان آورتر از من است؛ خداوندا برای یاری من، او را با من بفرست). در پی درخواست موسی (علیهالسلام)، خداگرفتگی زبان او را از میان برد. فرعون و نزدیکان او که از نارسایی زبان وی آگاه بودند و اکنون میدیدند که با فصاحت و توانایی سخن میگوید، همان باید یکی از نشانههای پیامبری موسی (علیهالسلام) برای آنان به شمار آید. عبدالله سَلَمه از صفوان بن عَسّال روایت کرده است که یکی از یهود به نام «یهودیا» به دوست خود گفت: بیا نزد این پیامبر (پیامبر اسلام) برویم و چیزی از او بپرسیم. آن دو نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آمدند و دربارهی آیهی 101 سورهی بنیاسرائیل (وَلَقَدْ آتَیْنَا مُوسَى تِسْعَ آیَاتٍ...)، از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سؤال کردند. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ ایشان گفت: در این آیه، نه نشانه یا نه فرمان از سوی خداوند آمده است؛ بدینگونه: برای خدا شریک مپندارید، اسراف مکنید، با زنان روابط نامشروع نداشته باشید، بیگناهان را مکشید، فرد بیگناه را برای کشتن نزد پادشاه مبرید، از جادو بپرهیزید، ربا مخورید، به زن شوهردار تهمت ناروا مزنید، در میدان جنگ، پشت بر دشمن مکنید، به ویژه شما یهود به دستورهای خدا دربارهی روز شنبه بها دهید. پس از سخنان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) یهودیان دست پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را بوسید و گفت: «أَشْهَدُ أَنَّکَ نبیّ» (گواهی میدهم که تو پیامبر خدا هستی) (مجمع البیان، 444/3؛ تفسیر ابوالفتوح رازی، 392/3). بر پایهی این روایت، «تِسع آیات»، نُه فرمان در احکام شرعی بوده که موسی بن عمران از سوی خدا برای بنیاسرائیل آورده بوده است. ولی با توجه به متن دو آیه که در آغاز مقاله گذشت، باید گفت «تسع آیات» همان گونه که اکثریت مفسران نیز برآنند، نُه نشانه برای اثبات پیامبری موسی (علیهالسلام) و برادرش هارون (علیهالسلام) بوده است تا چنانکه یاد شد، فرعون و پیروان نابکار او (ملأ فرعون)، به خداوندگار یگانه ایمان بیاورند و دست از آزار بنیاسرائیل بردارند. در متن هر دو آیه نیز محور بنیادین القاء سخن، فرعون و پیرامونیان اوست، نه بنیاسرائیل. نیز در پی نپذیرفتن دستورهای خدا پس از دیدن این نشانهها بود که فرعون و یاران او، گرفتار آن چنان کیفر و سرنوشت شومی گشتند: حافظ نیز با اقتباس از آیهای که در آن از فرجام بد زندگانی فرعون یاد شده، گفته است:
در نیل غم فتاد و سپهرش به طنز گفت *** الآنَ قَد نَدِمتَ و ما یَنفَعُ النَّدَم
(«آلْآنَ وَقَدْ عَصَیْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ») (سورهی یونس، 91). در خور یادآوری است که این نُه نشانه (تسع آیات)، جز آن ده فرمان است که گفتهاند: آنها ده لوح بوده که متن تورات، بر آنها نوشته شده بوده و در کوه طور، به موسی بن عمران (علیهالسلام) اعطا شده بوده است.
منابع :
در متن مقاله یاد شده است.
منبع مقاله :
تهیه و تنظیم: دائرةالمعارف تشیع، جلد 4، (1391) تهران: مؤسسهی انتشارات حکمت، چاپ اول.