تسوک

تسو / تسوک، تسوک پهلوی که مخفف آن تسو می‌باشد واژه‌ای است فارسی که در عربی به صورت طسوج آمده است و 1/24 مثقال می‌باشد. از زمان قاجاریه که هر مثقال 24 نخود بوده است واژه‌ی تسو و نخود مترادف بودند اما هم در
چهارشنبه، 9 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
تسوک
تسوک

 

نویسندگان: احمد صدرحاج سید جوادی، کامران فانی، بهاءالدین خرمشاهی

 

تسو / تسوک، تسوک پهلوی که مخفف آن تسو می‌باشد واژه‌ای است فارسی که در عربی به صورت طسوج آمده است و 1/24 مثقال می‌باشد. از زمان قاجاریه که هر مثقال 24 نخود بوده است واژه‌ی تسو و نخود مترادف بودند اما هم در رساله‌ی مقداریه و هم در فرهنگ نظام آن را معادل دو جو میانه دانسته‌اند. و در قرابادین کبیر طسوج از درهم دو حبه و از مثقال دو حبه و نیم است و اگر هر حبه را معادل نیم جو بدانیم می‌توان گفت در تعیین مقدار تسو آن را تابع مثقال دانسته‌ایم که در نتیجه باز هم چیزی نزدیک به نظر فرهنگ‌نویسان آورده‌ایم و باید توجه داشته باشیم که این کلمه در تبدیل و تعیین مقدار تابع مثقال به کار رفته است که در مثقال صیرفی برابر یک نخود (حدود 0/2 گرم) و در مثقال شرعی برای 0/75 نخود (حدود 0/15 گرم) و در مأخذ مثقال عربی 0/177 گرم است. این کلمه در تقسیمات جغرافیایی به معنای بخش نیز به کار رفته است. مؤلف اخبار الطوال ضمن اشاره به تقسیمات اداری و جغرافیایی دوره‌ی انوشیروان می‌نویسد: «ناحیه‌ی خسرو ماه» را بر ناحیه‌ی جوفی افزود و آن را به شش بخش (یا تسوج) تقسیم کرد بخش تیسفون که همان مداین است به زبان نبطی به آن «تیسفونج» می‌گویند و بخش گازر و بخش کلواذی و بخش نهریوق و بخش جلولا و بخش نهر ملک. و مقدسی می‌نویسد: عراق به شصت تسوج بخش شده است. حمدالله مستوفی در نزهة القلوب از منطقه‌ای در تبریز یاد می‌کند که بر آن نام تسوج نهاده شده است و می‌نویسد: طسوج قصبه‌ای است بر دو مرحله‌ی تبریز به جانب غربی و در شمال بحیره‌ی چیچست افتاده. بنابراین باید گفت این کلمه جز در اوزان و مقادیر در مقیاسیات جغرافیایی نیز به کار رفته و همچنین در تقسیم آب چشمه‌ها و قنوات از واحد طسوج یاد می‌گردد. در وقف نامه بی‌بی فاطمه خاتون عیال امیر چخماق بن جلال‌الدین به مسجد میرچخماق از واحد طسوج در آب چشمه و قنوات نام برده می‌نویسد: «... و جملگی پنجاه و دو طسوج و بیست و سه طشت از جمله 720 طسوج که اصل سهام قنات قریه‌ی دستجرد بارجین است از توابع میبد» و در وقف‌نامه‌ی رشیدی از این واحد با قید نسبت بیضاوی (طسوج بیضاوی) نام می‌برند.
منابع :
رساله‌ی مقداریه، محمد مؤمن بن علی الحسینی (ضمیمه‌ی فرهنگ ایران زمین، 10)، 1341 ش؛ فرهنگ تاریخی سنجشها و ارزشها، ابوالحسن دیانت، 120/1؛ اخبار الطوال، ترجمه‌ی محمود مهدوی دامغانی، 102؛ احسن التقاسیم، ترجمه‌ی علینقی منزوی، 186؛ نزهة القلوب، 81؛ وقفنامه‌ی ربع رشیدی، 104-106؛ جامعه‌ی روستایی و نیازهای آن، 189.
میرابوالقاسمی

منبع مقاله :
صدر حاج سید جوادی، احمد - فانی، کامران - خرمشاهی، بهاءالدین؛ (1391)، دائرةالمعارف تشیع 4، تهران: مؤسسه‌ی انتشارات حکمت، اول.

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.