شاعر: علی اکبر خانهای
نکند ستاره از تو قدمی جدا گذارم
بروم به کهکشانی و تو را رها گذارم
نکند که بعد از اینم به هوای بودن تو
دل هرزه گرد خود را زتو بی وفا گذارم
تو اصالتی، بلندی، نکند که برنگردی
به خدا که تا قیامت دل و دیده را گذارم
به نهایتی رسیدی که خدا تو را نهاده است
نکند ستاره! از تو قدمی جدا گذارم