هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟

از موج، از طوفان رهِ ساحل گزیدیم افسوس، رسم مردم عاقل گزیدیم ما ناجوانمردانه از پیمان گسستیم
سه‌شنبه، 15 فروردين 1396
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟

هیهات ... کو حلّاج مرد دار بر دوش؟

شاعر: حبیب‏اللّه کیهانی

از موج، از طوفان رهِ ساحل گزیدیم
افسوس، رسم مردم عاقل گزیدیم
ما ناجوانمردانه از پیمان گسستیم
از پای افتادیم و در منزل نشستیم
»نامرد مردم» ما که بین ره شکستیم
»بی‌‏درد مردم» ما که از مرهم گسستیم
چون عنکبوت آهسته در خود پیله کردیم
کنجی خزیدیم و مداوم گریه کردیم!

هیهات کو حلاّج مرد دار بر دوش؟
آن کوهسار سرفراز آسمان‌‏پوش؟
کو شعله‌‏زار غُرشِ آتشفشانش؟
ققنوس‌های سبز بی نام و نشانش؟
از سینه سرخانی که او پروازشان داد
نامی و عکسی و پلاکی مانده در یاد
آینک شهیدان تا همیشه سوگوارند
رفتند و از ما ماندگان بس شِکوِه دارند



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما