مواعظ گران مایه
دیدگاههای مقام معظم رهبری درباره لزوم حمایت از دولت نهم
رهبر معظم انقلاب در مقاطع و زمانهای مختلف، توصیهها، انتقادات، نصیحتها، پیشنهادها و... را برای مسئولین، کارگزارن نظام، دولت، مجلس، قوه قضائیه، مطبوعات، نخبگان در حوزههای مختلف و ... داشتهاند که مرور و یادآوری آنها برای دستاندرکاران امر مفید خواهد بود.
متاسفانه برخی به اسم نخبگان سیاسی فضاى جامعه را مشوش مىکنند
داخل کشور خودمان را باید خودمان اصلاح کنیم. ملت ما ملت مؤمن و باعزم و ارادهاى است، ملت آمادهاى است، ملت صادقى است، اما در گوشه و کنار، افرادى، جریانهایى، مجموعههایى به اسمهاى مختلف نخبگان سیاسى و غیر اینها، فضاى جامعه را مشوش مىکنند، فضاى جامعه را از صفا و صداقت تهى مىکنند، مردم را دچار اغتشاش ذهنى، دچار تردید مىکنند.این ملت همان ملتى است که این انقلاب عظیم را به پیروزى رسانده، این نظام مستحکم و با عظمت را شالودهریزى کرده و سى سال با قدرت، او را حفظ کرده. این آنچنان ملتى است، این آنچنان ایمانى است، این آنچنان عزم راسخى است.این دستاوردها که مفت به دست نمىآید. تا ملتى فداکار نباشد، تا ملتى با اراده و مصمم نباشد که این چیزها به دست نمىآید. ما بیاییم به خاطر دشمنى با زید و عمرو و این دولت و آن دولت و مسؤولین اجرایى یا مسؤولین کذا و کذا، اصل نظام را زیر سؤال ببریم، سیاهنمایى کنیم! کارى که متأسفانه بعضى از نخبگان سیاسى مىکنند.(1)
خدا به آسانى از فضاى بىبندوبارى در حرفزدن نمىگذرد
فضاى تبلیغاتى کشور، فضاى مطبوعاتى کشور، فضاى تبلیغات سیاسى کشور به هیچ وجه فضاى خرسندکنندهاى نیست. ما بایستى از اسلام براى عمل خودمان، براى رفتارهاى خودمان، براى موضعگیرىهاى خودمان درس بگیریم و بدانیم بقاى نظام اسلامى، برکات الهى، تفضلات و رحمت الهى تا وقتى است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشى ندارد. بارها من عرض کردهام بنىاسرائیل همان کسانى هستند که خداى متعال در قرآن، مکرر مىفرماید: "اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین"(2)، خدا بنىاسرائیل را بر عالمین تفضیل داد، اما همین بنىاسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند، "کونوا قردة خاسئین"(3)، "ضربت علیهم الذلة و المسکنة"(4)، تبدیل شدند به این.
وقتى رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرفزدنمان، مراقب اقدامکردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بىبندوبارى در حرفزدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، اینها چیزهایى نیست که خداى متعال از اینها به آسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا مىکنند، خداى متعال "و اتقوا فتنة لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصة"(5)، بله اینجورى است، بعضى از ظلمها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن، دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مىگیرد، بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم مىکنند. باید مراقب این چیزها بود.(6)
پیشرفت کشور به محیط آرام و بىتشنج احتیاج دارد
عزیزان من! اگر کشور بخواهد به سمتى که براى آن مطلوب است - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ سیاسى، چه از لحاظ معنوى یا سطح علم و سواد - پیشرفت بکند، به محیط آرام و بىتشنج احتیاج دارد. آن کسانى که به پیروى از تبلیغات رادیوهاى بیگانه سعى مىکنند فضاى سیاسى جامعه را متشنج بکنند، به کشور خدمت نمىکنند.(7)
تخریب دولت با هیچ توجیهى پذیرفته نیست
همه کسانى که دلسوزند و به سرنوشت کشور و نظام علاقهمندند، باید آرزو، دعا و تلاش آنها این باشد که دولت در بخشهاى مختلف، توفیقاتى را که شایسته زمان و شایسته نیاز کشور است، به دست بیاورد. اگر فرض کنیم کسى به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخى تحلیلها و استنتاجهاى سیاسىِ طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفق نشود یا در عمل براى عدم موفقیت دولت کارى بکند و حرکتى انجام دهد، این به هیچوجه پذیرفته نیست. البته معناى این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچ کس حق ندارد از دولت انتقاد کند، چون انتقاد به معناى تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم مىکند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومى و واقعیتهاى بیرونى را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمىخواهم انتقاد را منع کنم، اما تخریب را چرا. تخریب به هیچ وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیه، کسى نمىتواند خود را قانع کند که دولت را تخریب کند(8)، انتقاد کردن صحیح و عاقلانه، غیر از حرفزدن به شکلى است که یک دستگاه را ناکارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند، چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.(9).
بعضى از مطبوعات بىانصافى مىکنند
چندى پیش رئیس جمهور محترم از مطبوعات گله کرد که بدگویى مىکنند، بددهنى مىکنند، لجنپراکنى مىکنند و بعضى از مطبوعات اعتراض کردند. من معمولا مطبوعات را مىبینم، من حق را به رئیس جمهور دادم. من معتقدم - نمىگویم همه مطبوعات - بعضى از مطبوعات، نه اینکه انتقاد مىکنند - انتقاد ایرادى ندارد - بىانصافى مىکنند، از روشهاى تبلیغاتى و رایج دنیا استفاده مىکنند تا آن کارى را که در دولت به نفع مردم انجام گرفته، زیر سؤال ببرند یا نادیده بینگارند و اگر عیبى هست - ولو کوچک هم باشد - آن عیب را بزرگ کنند. این را انسان در بسیارى از مطبوعات مىبیند. ایرادى ندارد. این هست، اما ملت ما آگاه و هوشیارند.
دشمنان ما از مطبوعات و تبلیغات استفاده مىکنند
من از سالها قبل هشدار دادم و براى مردم نقشى را که دستهاى بیگانه در مدیریت فرهنگى کشور و رسانهها و تبلیغات کشور به کار مىگیرند، تبیین کردم. بعضیها انکار کردند، اما بالاخره همه تصدیق کردند. دشمنان ما بیکار ننشستهاند؛ از مطبوعات استفاده مىکنند، از تبلیغات استفاده مىکنند و از روشهاى گوناگون تبلیغى استفاده مىکنند تا آن ارزشهایى را که ملت به آنها پایبند است و آنها از آن ارزشها خوششان نمىآید، در چشم مردم بشکنند. تلاششان را مىکنند. ما هم در عمل نشان دادیم که مطبوعات آزادند، این عملکردهایى که از نظر ما بسیار منفى است، وجود دارد، اما مطبوعات آزادانه دارند همان کارها را مىکنند. این خود رد عملى کسانى است که معتقدند آزادى بیان نیست، خیر، آزادى بیان، نشانهاش همین مطبوعاتى است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاستهاى کلى، آزادانه هر چه مىخواهند مىنویسند، کسى هم متعرض آنها نمىشود. البته مردم هم به اینها خیلى اعتنایى نمىکنند. این، فضل الهى است.(10)
توفیقات نظام در توفیقات دولت تجسم پیدا مىکند
دولت در واقع، فعال اصلى در صحنه کشور است و هرگونه موفقیتى که براى دولت به وجود بیاید، موفقیت نظام اسلامى است. اگر خداى نکرده براى دولت در فعالیتهاى گوناگونش، رکود یا توقف یا ناکامى پیش بیاید، این ناکامى و عدم موفقیت هم براى اصل نظام تلقى خواهدشد. این حقیقت چند بُعد پیدا مىکند. نمىشود بین نظام و دستهاى اجرایى نظام تفکیک کنیم، نمىشود بگوییم ما دولتى بىتوفیق و بىبرنامه داریم، اما نظامى کارآمد و موفق داریم. توفیقات نظام، در توفیقات دولت به عنوان بخش اصلى ادارهکننده کشور تجسم پیدا مىکند. یک بُعد این مسئله این است که هیچ کس نباید از این حقیقت غفلت کند که آرزوى موفقیت دولت، یک آرزوى انقلابى و ملى است.(11)
انسجام و وحدت در کشور فشارهاى دشمن را قطع میکند
آحاد مردم و گروهها و گرایشهاى مختلف به خاطر اختلافات جزئى، صدایشان را روى هم بلند نکنند. البته اختلافات هست، داخل یک خانه هم ممکن است اختلافاتى وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند، همه از این خانه دفاع مىکنند، همه منافع آن را بر هر چیز دیگرى ترجیح مىدهند. کسانى که به خصوص تریبون دارند، فرصت حرفزدن دارند، نگذارند که دشمن از صداى بلند آنها با یکدیگر امیدوار بشود به اینکه مىتواند علیه این ملت توطئه کند. وقتى اختلاف هست، آنها امیدوار مىشوند، آنها احساس مىکنند که حالا وقت فشار واردآوردن است. اگر مىخواهند فشارهاى دشمن قطع شود، باید اینجا انسجام و وحدت را مثل یک صف مستحکم و بنیان مرصوص حفظ کنند.(12)
مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنید
ما گاهى اوقات، سر چیزهاى کوچک با هم یک و دو مىکنیم، در حالى که در مبانى و اصول مثل هم هستیم! یک چیزى شما مىگویى، یک ایراد بیخودىاى من مىگیرم، بنا مىکنیم یک و دو کردن. البته یک و دو بین دو نفر و در یک محیط شخصى اهمیتى ندارد، اما وقتى در محیط عظیم کشور چنین چیزى واقع شود، فضاى سیاسى را نامطلوب مىکند. بنابراین، ما باید از بىتحملى و ایرادگیریهاى بیخود پرهیز کنیم و به مسأله اتحاد و مشارکت براى شکلدادن به آینده اهمیت بدهیم(13).
البته ما بارها این (مسأله اتحاد بین نیروهاى مومن به اسلام و نظام جمهورى اسلامى) را گفتهایم، از اول انقلاب، این، مسأله مهم نظام بوده است و امام - رضوان الله تعالى علیه - بارها و بارها مىفرمودند، دلسوزان نظام هم همیشه این را گفتهاند، اما در عمل آنچه باید صورت بگیرد، صورت نگرفته است. ما باید حقیقتا مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنیم. امروز کسانى با هم مقابله و معارضه مىکنند که به اصل اسلام، به حاکمیت اسلام، به برخاستهبودن دولت از دین، یعنى اتحاد دین و سیاست، به اصول مبنایى قانون اساسى، مثل اصل چهارم و پنجم و مسأله ولایت فقیه و دیگر چیزها حقیقتاً معتقدند، اینها با همدیگر سر جزئیات و قضایاى کوچک، آن چنان معارضهاى مىکنند و آن چنان جنجالى علیه هم راه مىاندازند که دشمنیهاى اصلى در حاشیه امن و دشمنهاى اصلى در سایه قرار مىگیرند. دشمنهاى اصلى چه کسانىاند؟ آن کسانى که با اصل نظام اسلامى مخالفند. بزرگترین نعمت خدا، وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است، این بزرگترین کارى است که باید انجام بگیرد.
برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب فاصله خودشان را کم کنند
عدهاى براى مقابله با این نظام کمر بستهاند، چه از راه نظریهپردازى، چه از راه تبلیغات سیاسى و موذیگریهاى گوناگون و دارند در نظام خدشه وارد مىکنند. مسئله آنها، انتقاد به نظام یا به مسئولان نظام نیست، از نظر آنها انتقاد، وسیلهاى براى نابودکردن خود نظام است، کسانى که اهل فهم و درک موقعیت هستند، این را به روشنى مىفهمند و باید بفهمند.(14) من توصیه مىکنم برادران مسلمان، برادران انقلابى، برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب، هرچه مىتوانند فاصله بین خودشان را کم کنند، با هم دوست و رفیق باشند، با هم همکار باشند، علیه یکدیگر جوسازى و فعالیت نکنند، اما فاصله را با دشمنها زیاد کنند.(15)
برخی از منتقدین بحث "خودی و غیرخودی"، مردم مؤمن را خودى نمىدانند
کسى که دشمن نظام است، اینطور نیست که نمىتواند در این نظام زندگى کند، نه، مخالفان اسلام مىتوانند در این نظام زندگى کنند، کسانى که اسلام را اصلا قبول ندارند، مىتوانند در این نظام زندگى کنند. اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامى زندگى مىکند، باید معتقد به اسلام و مبانى اسلام باشد، نه، زندگى بکنند، از حقوق شهروندى و امنیت هم برخوردار باشند. اگر دزدى در خانه یک غیرمسلمان را بشکند و برود دزدى کند، آن دزد را هم مجازات مىکنند. در مجموع بین کسانى که به نظام معتقدند و کسانى که مخالف نظامند، در حقوق شهروندى تفاوتى نیست، مىتوانند زندگى کنند، اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند، حق تیشهبرداشتن و زدن به ریشه نظام را ندارند، در این جا نظام باید جلوى آنها را بگیرد. حالا ما بنشینیم بحث کنیم "معناى براندازى چیست؟ آیا فلان مرحله جزو براندازى هست یا نه؟"! کلمه براندازى که از آسمان نازل نشده است. کسى که با نظام معارضه مىکند، باید در این معارضه به او کمک نکرد و جلوى او را گرفت و اگر عمل او مصداق یکى از عناوین جرایم قانونى است، او را مجازات کرد، همه باید در این معنا متفق باشند. آنگاه ما بیاییم با کسانى که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روز به روز مرزهاى خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودیها به جان هم بیفتیم! این درست نیست. این بحث خودى و غیرخودى را که ما (چند) سال پیش مطرح کردیم و عدهاى را هم نگران کرد، معنایش همین است.معناى غیر خودى این نیست که او نباید در این کشور زندگى کند، نه، غیر خودى هم زندگى کند، منتها معلوم شود که او با نظام میانهاى ندارد، براى این که او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد، این اساس قضیه است. جالب این جا است خیلى از کسانى که گله مىکنند که چرا گفتید خودى و غیرخودى، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودى نمىدانند، غیر خودى مى دانند و به آنها اعتماد نمىکنند! عملا خود آنها عامل به تقسیم افراد به خودى و غیر خودىاند! مىگویند چرا به مردم مىفهمانید که ما غیر خودى هستیم!(16)
غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند
وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش مىکنم به مسئله حفظ وحدت و اتحاد و همدلى اهمیت بدهند، این یکى از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متحد است و اختلافى ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانههاى مختلف و با اختلافهاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیههاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفى از دوستان ما مىگفت این مسئله خودى و غیرخودى را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند، منتها بعضیها جاى خودى و غیرخودى را عوض کردند. کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام، احساس مسئولیت مىکنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند.(17)
رهبر معظم انقلاب در مقاطع و زمانهای مختلف، توصیهها، انتقادات، نصیحتها، پیشنهادها و... را برای مسئولین، کارگزارن نظام، دولت، مجلس، قوه قضائیه، مطبوعات، نخبگان در حوزههای مختلف و ... داشتهاند که مرور و یادآوری آنها برای دستاندرکاران امر مفید خواهد بود.
متاسفانه برخی به اسم نخبگان سیاسی فضاى جامعه را مشوش مىکنند
داخل کشور خودمان را باید خودمان اصلاح کنیم. ملت ما ملت مؤمن و باعزم و ارادهاى است، ملت آمادهاى است، ملت صادقى است، اما در گوشه و کنار، افرادى، جریانهایى، مجموعههایى به اسمهاى مختلف نخبگان سیاسى و غیر اینها، فضاى جامعه را مشوش مىکنند، فضاى جامعه را از صفا و صداقت تهى مىکنند، مردم را دچار اغتشاش ذهنى، دچار تردید مىکنند.این ملت همان ملتى است که این انقلاب عظیم را به پیروزى رسانده، این نظام مستحکم و با عظمت را شالودهریزى کرده و سى سال با قدرت، او را حفظ کرده. این آنچنان ملتى است، این آنچنان ایمانى است، این آنچنان عزم راسخى است.این دستاوردها که مفت به دست نمىآید. تا ملتى فداکار نباشد، تا ملتى با اراده و مصمم نباشد که این چیزها به دست نمىآید. ما بیاییم به خاطر دشمنى با زید و عمرو و این دولت و آن دولت و مسؤولین اجرایى یا مسؤولین کذا و کذا، اصل نظام را زیر سؤال ببریم، سیاهنمایى کنیم! کارى که متأسفانه بعضى از نخبگان سیاسى مىکنند.(1)
خدا به آسانى از فضاى بىبندوبارى در حرفزدن نمىگذرد
فضاى تبلیغاتى کشور، فضاى مطبوعاتى کشور، فضاى تبلیغات سیاسى کشور به هیچ وجه فضاى خرسندکنندهاى نیست. ما بایستى از اسلام براى عمل خودمان، براى رفتارهاى خودمان، براى موضعگیرىهاى خودمان درس بگیریم و بدانیم بقاى نظام اسلامى، برکات الهى، تفضلات و رحمت الهى تا وقتى است که ما پایبند و مقید باشیم. خدا که با ما قوم و خویشى ندارد. بارها من عرض کردهام بنىاسرائیل همان کسانى هستند که خداى متعال در قرآن، مکرر مىفرماید: "اذکروا نعمتى التى انعمت علیکم و انى فضلتکم على العالمین"(2)، خدا بنىاسرائیل را بر عالمین تفضیل داد، اما همین بنىاسرائیل به خاطر اینکه لوس شدند، قدر نعمت خدا را ندانستند و کفران کردند، "کونوا قردة خاسئین"(3)، "ضربت علیهم الذلة و المسکنة"(4)، تبدیل شدند به این.
وقتى رحمت الهى براى ما پیش خواهد آمد که مواظب و مراقب خودمان باشیم؛ مراقب حرفزدنمان، مراقب اقدامکردنمان، مراقب تبلیغاتمان. این فضاى بىبندوبارى در حرفزدن، در اظهارات علیه دولت، علیه کى به خاطر اغراض، اینها چیزهایى نیست که خداى متعال از اینها به آسانى بگذرد. آن وقت کسانى خطا مىکنند، خداى متعال "و اتقوا فتنة لاتصیبن الذین ظلموا منکم خاصة"(5)، بله اینجورى است، بعضى از ظلمها، بعضى از کارها هست که نتیجه و اثر آن، دامن همه، نه فقط دامن آن ظالم را مىگیرد، بر اثر رفتار یک عدهاى که در گفتار خودشان، در عمل خودشان، در قضاوت خودشان ظلم مىکنند. باید مراقب این چیزها بود.(6)
پیشرفت کشور به محیط آرام و بىتشنج احتیاج دارد
عزیزان من! اگر کشور بخواهد به سمتى که براى آن مطلوب است - چه از لحاظ اقتصادى، چه از لحاظ سیاسى، چه از لحاظ معنوى یا سطح علم و سواد - پیشرفت بکند، به محیط آرام و بىتشنج احتیاج دارد. آن کسانى که به پیروى از تبلیغات رادیوهاى بیگانه سعى مىکنند فضاى سیاسى جامعه را متشنج بکنند، به کشور خدمت نمىکنند.(7)
تخریب دولت با هیچ توجیهى پذیرفته نیست
همه کسانى که دلسوزند و به سرنوشت کشور و نظام علاقهمندند، باید آرزو، دعا و تلاش آنها این باشد که دولت در بخشهاى مختلف، توفیقاتى را که شایسته زمان و شایسته نیاز کشور است، به دست بیاورد. اگر فرض کنیم کسى به خاطر اختلاف سلیقه یا اختلاف فکر یا برخى تحلیلها و استنتاجهاى سیاسىِ طبعاً غلط، آرزو کند دولت در کار خود موفق نشود یا در عمل براى عدم موفقیت دولت کارى بکند و حرکتى انجام دهد، این به هیچوجه پذیرفته نیست. البته معناى این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچ کس حق ندارد از دولت انتقاد کند، چون انتقاد به معناى تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم مىکند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مىشود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانهاى هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومى و واقعیتهاى بیرونى را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمىخواهم انتقاد را منع کنم، اما تخریب را چرا. تخریب به هیچ وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیه، کسى نمىتواند خود را قانع کند که دولت را تخریب کند(8)، انتقاد کردن صحیح و عاقلانه، غیر از حرفزدن به شکلى است که یک دستگاه را ناکارآمد نشان بدهند و ناموفق جلوه بدهند، چه حق باشد، چه ناحق، غلط است.(9).
بعضى از مطبوعات بىانصافى مىکنند
چندى پیش رئیس جمهور محترم از مطبوعات گله کرد که بدگویى مىکنند، بددهنى مىکنند، لجنپراکنى مىکنند و بعضى از مطبوعات اعتراض کردند. من معمولا مطبوعات را مىبینم، من حق را به رئیس جمهور دادم. من معتقدم - نمىگویم همه مطبوعات - بعضى از مطبوعات، نه اینکه انتقاد مىکنند - انتقاد ایرادى ندارد - بىانصافى مىکنند، از روشهاى تبلیغاتى و رایج دنیا استفاده مىکنند تا آن کارى را که در دولت به نفع مردم انجام گرفته، زیر سؤال ببرند یا نادیده بینگارند و اگر عیبى هست - ولو کوچک هم باشد - آن عیب را بزرگ کنند. این را انسان در بسیارى از مطبوعات مىبیند. ایرادى ندارد. این هست، اما ملت ما آگاه و هوشیارند.
دشمنان ما از مطبوعات و تبلیغات استفاده مىکنند
من از سالها قبل هشدار دادم و براى مردم نقشى را که دستهاى بیگانه در مدیریت فرهنگى کشور و رسانهها و تبلیغات کشور به کار مىگیرند، تبیین کردم. بعضیها انکار کردند، اما بالاخره همه تصدیق کردند. دشمنان ما بیکار ننشستهاند؛ از مطبوعات استفاده مىکنند، از تبلیغات استفاده مىکنند و از روشهاى گوناگون تبلیغى استفاده مىکنند تا آن ارزشهایى را که ملت به آنها پایبند است و آنها از آن ارزشها خوششان نمىآید، در چشم مردم بشکنند. تلاششان را مىکنند. ما هم در عمل نشان دادیم که مطبوعات آزادند، این عملکردهایى که از نظر ما بسیار منفى است، وجود دارد، اما مطبوعات آزادانه دارند همان کارها را مىکنند. این خود رد عملى کسانى است که معتقدند آزادى بیان نیست، خیر، آزادى بیان، نشانهاش همین مطبوعاتى است که علیه دولت، علیه نظام و علیه سیاستهاى کلى، آزادانه هر چه مىخواهند مىنویسند، کسى هم متعرض آنها نمىشود. البته مردم هم به اینها خیلى اعتنایى نمىکنند. این، فضل الهى است.(10)
توفیقات نظام در توفیقات دولت تجسم پیدا مىکند
دولت در واقع، فعال اصلى در صحنه کشور است و هرگونه موفقیتى که براى دولت به وجود بیاید، موفقیت نظام اسلامى است. اگر خداى نکرده براى دولت در فعالیتهاى گوناگونش، رکود یا توقف یا ناکامى پیش بیاید، این ناکامى و عدم موفقیت هم براى اصل نظام تلقى خواهدشد. این حقیقت چند بُعد پیدا مىکند. نمىشود بین نظام و دستهاى اجرایى نظام تفکیک کنیم، نمىشود بگوییم ما دولتى بىتوفیق و بىبرنامه داریم، اما نظامى کارآمد و موفق داریم. توفیقات نظام، در توفیقات دولت به عنوان بخش اصلى ادارهکننده کشور تجسم پیدا مىکند. یک بُعد این مسئله این است که هیچ کس نباید از این حقیقت غفلت کند که آرزوى موفقیت دولت، یک آرزوى انقلابى و ملى است.(11)
انسجام و وحدت در کشور فشارهاى دشمن را قطع میکند
آحاد مردم و گروهها و گرایشهاى مختلف به خاطر اختلافات جزئى، صدایشان را روى هم بلند نکنند. البته اختلافات هست، داخل یک خانه هم ممکن است اختلافاتى وجود داشته باشد، اما همه اهل خانهاند، همه از این خانه دفاع مىکنند، همه منافع آن را بر هر چیز دیگرى ترجیح مىدهند. کسانى که به خصوص تریبون دارند، فرصت حرفزدن دارند، نگذارند که دشمن از صداى بلند آنها با یکدیگر امیدوار بشود به اینکه مىتواند علیه این ملت توطئه کند. وقتى اختلاف هست، آنها امیدوار مىشوند، آنها احساس مىکنند که حالا وقت فشار واردآوردن است. اگر مىخواهند فشارهاى دشمن قطع شود، باید اینجا انسجام و وحدت را مثل یک صف مستحکم و بنیان مرصوص حفظ کنند.(12)
مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنید
ما گاهى اوقات، سر چیزهاى کوچک با هم یک و دو مىکنیم، در حالى که در مبانى و اصول مثل هم هستیم! یک چیزى شما مىگویى، یک ایراد بیخودىاى من مىگیرم، بنا مىکنیم یک و دو کردن. البته یک و دو بین دو نفر و در یک محیط شخصى اهمیتى ندارد، اما وقتى در محیط عظیم کشور چنین چیزى واقع شود، فضاى سیاسى را نامطلوب مىکند. بنابراین، ما باید از بىتحملى و ایرادگیریهاى بیخود پرهیز کنیم و به مسأله اتحاد و مشارکت براى شکلدادن به آینده اهمیت بدهیم(13).
البته ما بارها این (مسأله اتحاد بین نیروهاى مومن به اسلام و نظام جمهورى اسلامى) را گفتهایم، از اول انقلاب، این، مسأله مهم نظام بوده است و امام - رضوان الله تعالى علیه - بارها و بارها مىفرمودند، دلسوزان نظام هم همیشه این را گفتهاند، اما در عمل آنچه باید صورت بگیرد، صورت نگرفته است. ما باید حقیقتا مرز دوستى و دشمنى را مشخص کنیم. امروز کسانى با هم مقابله و معارضه مىکنند که به اصل اسلام، به حاکمیت اسلام، به برخاستهبودن دولت از دین، یعنى اتحاد دین و سیاست، به اصول مبنایى قانون اساسى، مثل اصل چهارم و پنجم و مسأله ولایت فقیه و دیگر چیزها حقیقتاً معتقدند، اینها با همدیگر سر جزئیات و قضایاى کوچک، آن چنان معارضهاى مىکنند و آن چنان جنجالى علیه هم راه مىاندازند که دشمنیهاى اصلى در حاشیه امن و دشمنهاى اصلى در سایه قرار مىگیرند. دشمنهاى اصلى چه کسانىاند؟ آن کسانى که با اصل نظام اسلامى مخالفند. بزرگترین نعمت خدا، وجود این نظام است و بزرگترین معروف، دفاع از این نظام است، این بزرگترین کارى است که باید انجام بگیرد.
برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب فاصله خودشان را کم کنند
عدهاى براى مقابله با این نظام کمر بستهاند، چه از راه نظریهپردازى، چه از راه تبلیغات سیاسى و موذیگریهاى گوناگون و دارند در نظام خدشه وارد مىکنند. مسئله آنها، انتقاد به نظام یا به مسئولان نظام نیست، از نظر آنها انتقاد، وسیلهاى براى نابودکردن خود نظام است، کسانى که اهل فهم و درک موقعیت هستند، این را به روشنى مىفهمند و باید بفهمند.(14) من توصیه مىکنم برادران مسلمان، برادران انقلابى، برادران معتقد به ارزشهاى انقلاب، هرچه مىتوانند فاصله بین خودشان را کم کنند، با هم دوست و رفیق باشند، با هم همکار باشند، علیه یکدیگر جوسازى و فعالیت نکنند، اما فاصله را با دشمنها زیاد کنند.(15)
برخی از منتقدین بحث "خودی و غیرخودی"، مردم مؤمن را خودى نمىدانند
کسى که دشمن نظام است، اینطور نیست که نمىتواند در این نظام زندگى کند، نه، مخالفان اسلام مىتوانند در این نظام زندگى کنند، کسانى که اسلام را اصلا قبول ندارند، مىتوانند در این نظام زندگى کنند. اسلام نگفته که هر کس در ظل نظام اسلامى زندگى مىکند، باید معتقد به اسلام و مبانى اسلام باشد، نه، زندگى بکنند، از حقوق شهروندى و امنیت هم برخوردار باشند. اگر دزدى در خانه یک غیرمسلمان را بشکند و برود دزدى کند، آن دزد را هم مجازات مىکنند. در مجموع بین کسانى که به نظام معتقدند و کسانى که مخالف نظامند، در حقوق شهروندى تفاوتى نیست، مىتوانند زندگى کنند، اما حق معارضه و مبارزه با نظام را ندارند، حق تیشهبرداشتن و زدن به ریشه نظام را ندارند، در این جا نظام باید جلوى آنها را بگیرد. حالا ما بنشینیم بحث کنیم "معناى براندازى چیست؟ آیا فلان مرحله جزو براندازى هست یا نه؟"! کلمه براندازى که از آسمان نازل نشده است. کسى که با نظام معارضه مىکند، باید در این معارضه به او کمک نکرد و جلوى او را گرفت و اگر عمل او مصداق یکى از عناوین جرایم قانونى است، او را مجازات کرد، همه باید در این معنا متفق باشند. آنگاه ما بیاییم با کسانى که نظام را قبول ندارند و عازم بر معارضه با نظامند، روز به روز مرزهاى خود را کمرنگ کنیم و دائما با خودیها به جان هم بیفتیم! این درست نیست. این بحث خودى و غیرخودى را که ما (چند) سال پیش مطرح کردیم و عدهاى را هم نگران کرد، معنایش همین است.معناى غیر خودى این نیست که او نباید در این کشور زندگى کند، نه، غیر خودى هم زندگى کند، منتها معلوم شود که او با نظام میانهاى ندارد، براى این که او در مواردى منشأ اثر خواهد بود. مرز حفظ شود، حرف او تکرار نشود، کار او مورد تأیید قرار نگیرد، این اساس قضیه است. جالب این جا است خیلى از کسانى که گله مىکنند که چرا گفتید خودى و غیرخودى، خودشان مسؤولان نظام و مردم مؤمن را خودى نمىدانند، غیر خودى مى دانند و به آنها اعتماد نمىکنند! عملا خود آنها عامل به تقسیم افراد به خودى و غیر خودىاند! مىگویند چرا به مردم مىفهمانید که ما غیر خودى هستیم!(16)
غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند
وحدت را باید حفظ کرد. من خواهش مىکنم به مسئله حفظ وحدت و اتحاد و همدلى اهمیت بدهند، این یکى از اصول است. البته مخاطب این کار، ملت نیست - ملت متحد است و اختلافى ندارد - مخاطب این کار، نخبگان و سیاسیون از جناحهاى مختلف هستند. به بهانههاى مختلف و با اختلافهاى کوچک، در مقابل هم قرار نگیرند و با توجیههاى غلط، علیه هم جنجال راه نیندازند. ظریفى از دوستان ما مىگفت این مسئله خودى و غیرخودى را که شما مطرح کردید، همه قبول کردند، منتها بعضیها جاى خودى و غیرخودى را عوض کردند. کسانى را که براى نظام و انقلاب و اسلام، احساس مسئولیت مىکنند، خودى بدانید. غیرخودى کسانى هستند که با اصل نظام مخالفند.(17)
پی نوشتها:
1.فرازهایى از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 15/8/1387
2.سوره بقره، آیه 47
3.سوره بقره، آیه 65
4.سوره بقره، آیه 61
5.سوره انفال، آیه 25
6.فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 15/8/1387
7.فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری 24/8/1379
8.بخشهایی از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 4/6/1381
9.فرازهایی از بیانات رهبر معظم انقلاب 18/7/1385
10.فرازهایی از فرمایشات مقام معظم رهبری 21/8/1385
11.بخشهایى از فرمایشات رهبر حکیم انقلاب 4/6/1381
12.فرازهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 19/10/1384
13.بخشهایی از بیانات رهبر حکیم انقلاب 17/8/1385
14.فرازهایی از فرمایشات رهبر فرزانه انقلاب15/6/1380
15.بخشهایى از بیانات رهبر حکیم انقلاب 24/8/1379
16.فرازهایی از بیانات ذهبر فرزانه انقلاب 15/6/1380
17.بخشهایی از فرمایشات رهبر معظم انقلاب 15/5/1382