نویسنده: محسن آرمین
جابری در عین نوآوری به سنت اندیشهی دینی ملتزم است. به عبارت بهتر، او در نوآوریهای خود بر میراث و فرهنگ و مصادر دینی اسلامی تکیه دارد. از اینرو، نسبت به مشکلاتی که اندیشهی اسلامی با آن مواجه است و اهتمام به مسائل و پرسشهای در خور پاسخ در این حوزه نگاهی واقعبینانه دارد. این حقیقت را میتوان از آثار وی و موضوعهایی که در طول دوران فعالیت علمی کانون اهتمام وی قرار گرفته است به روشنی دریافت. او در همین کتاب دربارهی پرسشها و مسائل شایستهی تحقیق برای یک متفکر و محقق مسلمان چنین میگوید:
"مستشرقی که فکر میکند مثلاً همان پرسشهایی که در قرون اخیر در اروپا دربارهی صحت و درستی مطالب کتب مقدس تورات و انجیل مطرح شده به طور طبیعی میتواند دربارهی قرآن مطرح شود، شاید از زاویهی پیشزمینهها و رهیافتهایی که تطور اندیشهی اروپایی آن را شکل داده است، در طرح این پرسشها محق به نظر برسد، اما آن سئوالها در فرهنگ عربی و اسلامی با همان پذیرش و اعتباری که در فرهنگ اروپایی از آن برخوردارند، مواجه نخواهند شد. در فضای فرهنگ اسلامی و عربی برای چنین پرسشهایی نه آن زمینهی واقعی موجود در تاریخ فرهنگ و تفکر اروپایی وجود دارد و نه آن نتایج به دست خواهد آمد."
در پرتو چنین رویکردی حتی زمانی که او با پرسش دربارهی «نحوهی پیدایش و تکوین» قرآن روبهرو میشود، روش و طریقی متفاوت با آنچه دینپژوهان غربی در قبال همین سئوال دربارهی کتاب مقدس اتخاذ کرده و برخی از متفکران مسلمان نیز به آنها اقتدا کردهاند، در پیش میگیرد. روشی که طی آن دادههای موجود در میراث فکری اسلامی به نفع دستاوردهای فکری دینپژوهان غربی در بررسی کتاب مقدس مورد غفلت و بیمهری قرار نمیگیرند. او خود در اینباره میگوید:
"از اینرو، وضعیت کتاب مقدس (تورات و انجیل) و تاریخ تکوین آنها با وضعیت قرآن و مسیر تکوین آن بسیار متفاوت است. با این همه، تفاوت مذکور چه مورد توجه قرار گیرد و چه از آن غفلت شود، طرح سئوالهای محتمل و ممکن دربارهی پیدایش و تکوین قرآن منتفی نیست."
این سئوالها آن چیزی است که عملاً ذهن و توجه مفسران دارای گرایشهای اعتقادی مختلف و به ویژه عالمان نکتهسنجی که علوم قرآن را تدوین کردهاند، در طول زمان به خود جلب کرده است. تنها مروری بر فهرست یکی از کتابهایی که این مؤلفان به رشتهی تحریر درآوردهاند، کافی است تا دریابیم آنان در بررسی دقیق هر آنچه به قرآن مربوط میشود و ما از آن به «پرسشهای پیدایش و تکوین» یاد کردیم، چه تلاش عظیمی به کار بستهاند.
به رغم چنین اهتمام فزایندهای به موضوع «پرسشهای پیدایش و تکوین» قرآن و بلکه به فضل چنین اهتمامی ما امروز خود را ناگزیر از تکرار طرح بسیاری از پرسشهایی میبینیم که در گذشته مطرح شدهاند و عرصه را برای سئوالهای دیگری که توجهات و اهتمامات فکری و روششناسانهی دوران جدید درانداخته است، فراهم آوردهاند.
براساس چنین نگاهی به تفاوت قرآن با تورات و انجیل، جابری در تبیین فرایند «پیدایش و تکوین قرآن» به مثابه وحی الهی هیچ ضرورتی به پذیرش آراء دینپژوهان غربی و تحقیقات انتقادی دوران اخیر دربارهی عهدین و مقولهی وحی و تطبیق آن با قرآن نمیبیند. او تصریح میکند:
آیهی «إنَّا جَعَلناهُ قُرآناً عَربیَّا لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ» بدین معناست که ما این «نقوش» را در قالب زبان عربی که زبان شماست ریختیم «لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ» یعنی تا آن را بفهمید و به معانی آن تمسک کنید. و همچنین است این فرمودهی خداوند: «حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (فصلت: 3).
و یا میگوید:
آیاتی از قرآن به این نکته اشاره دارند که قرائت قرآن باید به روش مخصوصی باشد که «ترتیل» نام دارد. از جمله خداوند متعال خطاب به پیغمبر کریمش میفرماید: «یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» (مزمل:4-1) و نیز میفرماید: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لاَ نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» (فرقان: 32).
عبارات «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» و «وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» در آیات مذکور جای تردید باقی نمیگذارند که قرآن به صورت ترتیل بر پیغمبر نازل شده است.
جابری گرچه معتقد است به موجب اصل نزول کتاب آسمانی به زبان قوم، قرآن باید در بیان قصص انبیاء و اقوام گذشته متناسب با سطح آگاهی مخاطبان خود از این قصص سخن گفته باشد، اما این عقیده موجب نمیشود در اصالت قرآن به منزلهی کلام خداوند تردید کند، در نتیجه برای تبیین اصل مذکور راهی متفاوت با برخی از متفکران نوگرای معاصر در پیش میگیرد. راهی که به گمان او ضمن پذیرش اصالت و مرجعیت وحی وجود باورهای رایج در عرف عرب آن زمان در قرآن توجیه میشود.
منبع مقاله :
عابدالجابری، محمد (1393)، رهیافتی به قرآن کریم در تعریف قرآن، ترجمه محسن آرمین، تهران: نشر نی، چاپ اول
"مستشرقی که فکر میکند مثلاً همان پرسشهایی که در قرون اخیر در اروپا دربارهی صحت و درستی مطالب کتب مقدس تورات و انجیل مطرح شده به طور طبیعی میتواند دربارهی قرآن مطرح شود، شاید از زاویهی پیشزمینهها و رهیافتهایی که تطور اندیشهی اروپایی آن را شکل داده است، در طرح این پرسشها محق به نظر برسد، اما آن سئوالها در فرهنگ عربی و اسلامی با همان پذیرش و اعتباری که در فرهنگ اروپایی از آن برخوردارند، مواجه نخواهند شد. در فضای فرهنگ اسلامی و عربی برای چنین پرسشهایی نه آن زمینهی واقعی موجود در تاریخ فرهنگ و تفکر اروپایی وجود دارد و نه آن نتایج به دست خواهد آمد."
در پرتو چنین رویکردی حتی زمانی که او با پرسش دربارهی «نحوهی پیدایش و تکوین» قرآن روبهرو میشود، روش و طریقی متفاوت با آنچه دینپژوهان غربی در قبال همین سئوال دربارهی کتاب مقدس اتخاذ کرده و برخی از متفکران مسلمان نیز به آنها اقتدا کردهاند، در پیش میگیرد. روشی که طی آن دادههای موجود در میراث فکری اسلامی به نفع دستاوردهای فکری دینپژوهان غربی در بررسی کتاب مقدس مورد غفلت و بیمهری قرار نمیگیرند. او خود در اینباره میگوید:
"از اینرو، وضعیت کتاب مقدس (تورات و انجیل) و تاریخ تکوین آنها با وضعیت قرآن و مسیر تکوین آن بسیار متفاوت است. با این همه، تفاوت مذکور چه مورد توجه قرار گیرد و چه از آن غفلت شود، طرح سئوالهای محتمل و ممکن دربارهی پیدایش و تکوین قرآن منتفی نیست."
این سئوالها آن چیزی است که عملاً ذهن و توجه مفسران دارای گرایشهای اعتقادی مختلف و به ویژه عالمان نکتهسنجی که علوم قرآن را تدوین کردهاند، در طول زمان به خود جلب کرده است. تنها مروری بر فهرست یکی از کتابهایی که این مؤلفان به رشتهی تحریر درآوردهاند، کافی است تا دریابیم آنان در بررسی دقیق هر آنچه به قرآن مربوط میشود و ما از آن به «پرسشهای پیدایش و تکوین» یاد کردیم، چه تلاش عظیمی به کار بستهاند.
به رغم چنین اهتمام فزایندهای به موضوع «پرسشهای پیدایش و تکوین» قرآن و بلکه به فضل چنین اهتمامی ما امروز خود را ناگزیر از تکرار طرح بسیاری از پرسشهایی میبینیم که در گذشته مطرح شدهاند و عرصه را برای سئوالهای دیگری که توجهات و اهتمامات فکری و روششناسانهی دوران جدید درانداخته است، فراهم آوردهاند.
براساس چنین نگاهی به تفاوت قرآن با تورات و انجیل، جابری در تبیین فرایند «پیدایش و تکوین قرآن» به مثابه وحی الهی هیچ ضرورتی به پذیرش آراء دینپژوهان غربی و تحقیقات انتقادی دوران اخیر دربارهی عهدین و مقولهی وحی و تطبیق آن با قرآن نمیبیند. او تصریح میکند:
آیهی «إنَّا جَعَلناهُ قُرآناً عَربیَّا لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ» بدین معناست که ما این «نقوش» را در قالب زبان عربی که زبان شماست ریختیم «لَعَلَّکُم تَعقِلُونَ» یعنی تا آن را بفهمید و به معانی آن تمسک کنید. و همچنین است این فرمودهی خداوند: «حم تَنْزِیلٌ مِنَ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ کِتَابٌ فُصِّلَتْ آیَاتُهُ قُرْآناً عَرَبِیّاً لِقَوْمٍ یَعْلَمُونَ» (فصلت: 3).
و یا میگوید:
آیاتی از قرآن به این نکته اشاره دارند که قرائت قرآن باید به روش مخصوصی باشد که «ترتیل» نام دارد. از جمله خداوند متعال خطاب به پیغمبر کریمش میفرماید: «یَا أَیُّهَا الْمُزَّمِّلُ قُمِ اللَّیْلَ إِلاَّ قَلِیلاً نِصْفَهُ أَوِ انْقُصْ مِنْهُ قَلِیلاً أَوْ زِدْ عَلَیْهِ وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» (مزمل:4-1) و نیز میفرماید: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَوْ لاَ نُزِّلَ عَلَیْهِ الْقُرْآنُ جُمْلَةً وَاحِدَةً کَذلِکَ لِنُثَبِّتَ بِهِ فُؤَادَکَ وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» (فرقان: 32).
عبارات «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلاً» و «وَ رَتَّلْنَاهُ تَرْتِیلاً» در آیات مذکور جای تردید باقی نمیگذارند که قرآن به صورت ترتیل بر پیغمبر نازل شده است.
جابری گرچه معتقد است به موجب اصل نزول کتاب آسمانی به زبان قوم، قرآن باید در بیان قصص انبیاء و اقوام گذشته متناسب با سطح آگاهی مخاطبان خود از این قصص سخن گفته باشد، اما این عقیده موجب نمیشود در اصالت قرآن به منزلهی کلام خداوند تردید کند، در نتیجه برای تبیین اصل مذکور راهی متفاوت با برخی از متفکران نوگرای معاصر در پیش میگیرد. راهی که به گمان او ضمن پذیرش اصالت و مرجعیت وحی وجود باورهای رایج در عرف عرب آن زمان در قرآن توجیه میشود.
منبع مقاله :
عابدالجابری، محمد (1393)، رهیافتی به قرآن کریم در تعریف قرآن، ترجمه محسن آرمین، تهران: نشر نی، چاپ اول