شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

مراحل دعوت (با مفهومي مترادف با تبليغ) پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، بر اساس مستندات قرآني و تاريخي، حداقل به دو مرحله: دعوت مخفي و دعوت علني و حداكثر به 5 مرحله: نبوت و آغاز رسالت؛ انذار عشيره اقرب؛ انذار همه قوم قريش؛ انذار عرب و انذار هر كه دعوت به او برسد و به عبارتي رسالت براي همه مردم جهان، مي‌تواند تقسيم بندي شود. لذا در اين نوشته با روش مطالعه اسنادي، ضمن توصيف مراحل دعوت اسلام با رويكرد ارتباطي در دوره‌هاي عهد مكي و عهد
شنبه، 17 اسفند 1387
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)

نويسنده:بهرام جبارلوي شبستري




مراحل دعوت (با مفهومي مترادف با تبليغ) پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، بر اساس مستندات قرآني و تاريخي، حداقل به دو مرحله: دعوت مخفي و دعوت علني و حداكثر به 5 مرحله: نبوت و آغاز رسالت؛ انذار عشيره اقرب؛ انذار همه قوم قريش؛ انذار عرب و انذار هر كه دعوت به او برسد و به عبارتي رسالت براي همه مردم جهان، مي‌تواند تقسيم بندي شود. لذا در اين نوشته با روش مطالعه اسنادي، ضمن توصيف مراحل دعوت اسلام با رويكرد ارتباطي در دوره‌هاي عهد مكي و عهد مدني؛ سعي شده كه ابزارها، نهادها و نمادهاي ارتباطي مولود عصر دعوت اسلام، مانند: قرآن و مسجد و شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي مانند: هجرت، اعزام مبلغ، نگارش و ارسال نامه، خطابه، معرفي منطقي و استدلالي دين اسلام و مبارزه با خرافات؛ كه رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، از آنها براي ابلاغ و اشاعه آموزه‌هاي الهي دين اسلام استفاده كرده و مي‌توان سيره پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در تبليغ نيز ناميد؛ بيان ‌شود.

1) مقدمه

قرآن كريم همة انبيا را داراي شأن تبليغي و در نتيجه همه اديان را تبليغي مي‌داند و تمام پيامبران را حامل پيام‌هايي معرفي كرده است كه بايد آنها را به مردم برسانند و هر يك از آنها نيز پيرواني داشته‌اند كه در همه امور از جمله تبليغ دين از آنان پيروي مي‌كرده‌اند. بنابراين تبليغ جزو اصول و مباني دعوت هر يك از انبيا مي‌باشد و در ديدگاه قرآن همه انبيا و رسولان، علي رغم تفاوتي كه در كتاب‌هاي كلامي و لغوي براي اين دو عنوان قائل شده‌اند 1؛ داراي شأن و وظيفة تبليغي مي‌باشند (خندان، 1374: ص ص 123 ـ 124).
اما در اين ميان، يكي از جنبه‌هاي بسيار مهم زندگي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) كه بر اساس نظر انديشمندان، تاكنون توجه شايسته و بايسته‌اي به آن نشده است؛ حيات تبليغي2 حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) است؛ يعني تأمل در ابزارها و شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي كه به كار بستن آنها از سوي رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) موجب شد تا دين اسلام و آموزه‌هاي الهي آن، ابتدا در ميان ساكنان عرب نواحي مركزي شبه جزيرة عربستان و سپس در قسمت پهناوري از جهان انتشار يابد.
بنابراين توصيف و تبيين سيره تبليغي (با مفهومي مترادف با دعوت) پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، از ديدگاه دانش ارتباطات با تأكيد بر اين موضوع كه اين اقدام به معناي نيازمندي اسلام به اين دانش نيست؛ مي‌تواند به عنوان ابزاري براي سهولت انديشه در تبليغ اسلامي و تبليغ در اسلام باشد؛ كه در اين نوشته سعي شده با استفاده از روش مطالعه اسنادي؛ به اين موضوع تا حد امكان پرداخته شود.

2) مباني نظري و مفهومي

2 ـ 1) واژه‌شناسي تبليغ و دعوت

" تبليغ " واژه‌اي عربي بر وزن " تفعيل " و مصدر متعدي از ريـشة " ب ـ ل ـ غ " (بلغ، يبلغ، بلوغاً = رسيدن) به معناي رسانيدن مي‌باشد و مفهوم لغوي آن نيز " رسانيدن پيغام يا خبر " است.
در تعريف تبليغ در لغت‌نامه دهخدا آمده است: «رسانيدن عقايد ديني يا غير آنها با وسايل ممكنه» و مؤلف در توضيح تبليغ كردن مي‌نويسد: «خواندن كسي را به ديني و عقيدتي و مذهبي و مسلكي و رواشي. كشاندن كسي به راهي كه تبليغ كننده قصد دارد.» بنابراين در تعريف توسعه يافتة لغوي تبليغ مي‌توان گفت كه «تبليغ رساندن شيء (موضوع) مورد نظر است، از ساده‌ترين و نزديك‌ترين راه ممكن به شرط فهماندن آن به مخاطب» (خندان، 1374: ص ص 15 ـ 16).
دعوت (الدعوه) از ريشة " د ـ ع ـ و " (دعي ـ يدعو ـ دعوه) مي‌باشد و اسم مصدري است به معناي كشاندن و سوق دادن چيزي به سوي خود، به وسيلة صدا يا كلامي كه از خود انسان باشد. دعوت، هم به معناي دعاء و ابتهال و تقاضا از خداوند متعال به كار مي‌رود و هم به معناي فراخواندن و دعوت كردن به چيزي. دعوت، هم به معناي دين اسلام است و هم به معناي تبليغ و تلاش براي نشر آن. به عبارتي دعوت لفظ مشتركي است بين " رسالت اسلام و تعاليم آن، اعم از عقيده و عبادت و معاملات و شرايع و احكام " از يك سو و " تمامي وسيله‌ها و ابزارهاي جلب مردم به سوي اين رسالت و تمامي راه‌هاي تبليغ خدا و پيامبرش "؛ كه معناي دوم همان تعريف اصطلاحي تبليغ مي‌باشد (خندان، 1374: ص ص 29 ـ 31).
حال با توجه به اينكه واژة تبليغ بيشتر در زبان فارسي و واژة دعوت، در زبان عربي كاربرد دارد و بر اساس آراي انديشمندان، مي‌توان اين دو واژه را در تحت يك پوشش مورد بررسي قرار داد و تفاوتي بين تبليغ و دعوت، به گونه‌اي كه اين دو را مقابل يكديگر قرار دهد، نيست (خندان، 1374: ص ص 94 ـ 16). بنابراين در اين مقاله، دعوت به مفهومي مترادف با واژة تبليغ در زبان فارسي به كار رفته است كه بر سازوكارهاي فرهنگي ـ ارتباطي تكيه دارد 3.

2 ـ 2) مراحل دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم)

الف - مراحل دعوت در عهدهاي مكي و مدني:

انديشمندان، مراحل دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در عهدهاي مكي و مدني؛ به عبارتي در طول 23 سالي كه جامعة بشري از وجود با بركت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به عنوان خاتم النبيين، به طور مستقيم برخوردار بوده است را بر اساس، مستندات و ويژگي‌هاي ارتباطي آنها، حداقل بين 2 تا 5 مرحله طبقه بندي نموده‌اند كه برخي از آنها عبارتند از: (الويري، 1383: ص ص 43 ـ 44؛ زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 233 ـ 242 و 339 ـ 341 و 433 و 519 و فياض، 1384: ص ص 60 ـ 62 و 65 ـ 66):
ـ " ابن قيم جوزيه " مراحل دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را شامل 5 مرحله: 1. نبوت؛ 2. إنذار عشيره اقرب؛ 3. إنذار قوم؛ 4. إنذار عرب و 5. إنذار هر كه دعوت به او برسد از جن و انس تا پايان جهان.
ـ " احمد شلبي " نيز دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به سه مرحله تقسيم كرده است كه عبارتند از: 1. مرحله دعوت فردي كه همان مرحله دعوت مخفي است: «يا ايها المدثر قم فأنذر» (مدثر / 1 و 2)؛ 2. مرحله دعوت بني عبدالمطلب: «و أنذر عشيرتك الاقربين» (شعرا / 214) و 3. مرحلة دعوت عمومي: «فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين» (حجر / 94).
ـ " سيوطي " مراحل دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به دو مرحله: مخفي و علني تقسيم بندي كرده است.
ـ " الحربي " نيز مراحل دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) را بدين ترتيب توصيف كرده است: 1. مرحله مخفي كه خود از دو مرحله و روش فرعي تشكيل مي‌شود: الف- ارتباط فردي و ب - اجتماع و تشكل در منزل ارقم بن ابي ارقم؛ 2. مرحله دعوت علني كه خود از چند مرحله فرعي: الف - دعوت بني عبدالمطلب و بني عبدمناف كه آغاز مرحله دعوت آشكار است و ب - دعوت همه قريش؛ تشكيل شده است؛ 3. مرحلة فرق نهادن ميان حق و باطل و اعراض از مشركين: «فاصدع بما تؤمر و أعرض عن المشركين» (طه / 132 و حجر / 94) كه سفر پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طائف و عرضة دعوت خويش بر قبايل در اين مرحله از دعوت واقع شده است و 4. مرحلة عموميت يافتن رسالت براي همة مردم: «قل يا ايها الناس اني رسول الله اليكم جميعاً» (اعراف/158).

ب = ويژگي‌هاي عمومي و ارتباطي مراحل دعوت:

ويژگي‌هاي عمومي و ارتباطي مراحل اصلي دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ پس از اينكه، آن حضرت در سن 40 سالگي و در روز 27 رجب از جانب خداوند متعال، پس از دريافت نخستين آيات الهي4 (سورة مباركه علق ـ اقرأ باسم ربك الذي خلق) و پيوند با مبدأ الهي، به عنوان خاتم المرسلين مبعوث و مأمور ابلاغ پيام الهي گرديدند و حضرت خديجه (س) و حضرت علي (ع) نيز به پيامبر ايمان و رسالتش را تصديق نمودند؛ بدين گونه است كه:
برخي انديشمندان مانند الويري (1384: ص ص 44 ـ 45) آغاز دعوت پيامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را همزمان با بعثت آن حضرت در عهد مكي مي‌دانند و تأكيد دارند حفظ كلمة " اقرأ " به عنوان بخشي از آيه 1 سورة مباركه علق، در حقيقت اثبات و نشان دادن جنبه و هويت ارتباطي دين اسلام است و اين، خود يك نكته ظريف تبليغي نيز محسوب مي‌شود.
اما نكتة مهم اين است كه، نزول آيات اوليه سورة مباركة علق، اگرچه به معني اعلام بعثت حضرت رسول بود، اما به خودي خود، وظيفه‌اي را براي انذار و دعوت مردم به دوش ايشان نمي‌گذاشت و خصوصاً اين كه، با انقطاع وحي 5، پيامبر دستور جديدي دريافت نداشته و مأموريت ابلاغ و اعلام نبوت را نيافته بود. ولي برخي عقيده دارند كه دستور انذار و ابلاغ دعوت اسلام با نزول آيات اولية سورة " مدثر " آغاز شد و رسول خدا از همين زمان مراحل دعوت خويش را آغاز كرده است (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 233 ـ 234).
از اين رو پس از ابلاغ دستور انذار، ابتدا مرحلة دعوت مخفي و به عبارتي صحيح‌تر، " محدود " آغاز شد، كه مدت آن حدود 3 سال بوده است. طي اين دوره قريش از ادعاي نبوت حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) مطلع بوده است. در اين دوره، رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) از طريق برقراري روابط ميان فردي مستقيم و يا غير مستقيم و بدون اعلان عمومي و عدم استفاده از شيوه‌هاي ارتباط گروهي و جمعي؛ تنها به دعوت افراد مناسب مي‌پرداخت و آشكارا به عيب‌جويي از عقايد مكيان و بت پرستي ايشان نمي‌پرداخت؛ بلكه تنها به دعوت فردي مردم به اسلام مي‌پرداخت و به نفي و انكار نهاني بت پرستي بسنده مي‌كرد و مشركين و اشراف مكه نيز از محتواي ضد ستمگري و جباريت و هدف‌هاي براندازي نظام اشرافي و مناسبات بهره كشي حاكم، جهت استقرار عدالت نبوي، بي اطلاع بودند. اما علي رغم واكنش‌هاي سطحي ضد رسول اكرم و مسلمانان قريش، تمركز دعوت ايشان در خانه ارقم بود و موضوع دعوت هم فقط اقرار به توحيد و برائت از بت‌ها بوده و نخستين عملي كه بر مسلمانان در اين دوره فرض شد، نماز بوده است (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 234 ـ 236 و فياضي، 1384: ص ص 60 ـ 61).
در ادامه با گرويدن نزديك به پنجاه نفر به اسلام و در شرايطي كه زمينه‌هاي ذهني و اجتماعي براي علني شدن دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) فراهم شد؛ خداوند متعال به عنوان تمهيد ساير مقدمات دعوت علني و كاملاً گسترده اسلام، آيه 214 سوره شعرا را نازل كرد و فرمود: «و اَنذر عشيرتك الاقربين... ـ اينك نزديك‌ترين افراد عشيره‌ات را (دعوت كن و) از عذاب خدا بترسان (كه ايمان بياورند).» و اين دستور الهي، زمينة آغاز دومين مرحله دعوت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) كه دوره دعوت علني و انذار خويشاوندان نزديك؛ ناميده شده است را در عهد مكي فراهم كرد. به عبارتي ورود به اين مرحله، به معني روي آوردن پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به شيوة ارتباط گروهي در كنار روش ارتباط فردي و چهره به چهره مي‌باشد و نكته مهم در اتفاقات مرتبط با انذار يوم الدّار، اين است كه تا آغاز دوره مذكور، هيچ كدام از بني عبدالمطلب، حتي حضرت حمزه و حضرت ابوطالب نيز به رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، ايمان نياورده بودند و اسلام اينان قطعاً بعد از سال سوم بعثت روي داده است و اين اقدام پيامبر مقدمه دعوت علني عمومي مردم بود كه اين روش تبليغ، يعني دعوت در درون و سپس گستراندن آن در برون، موجب تسريع در گسترش دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) شد (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 237 ـ 241 و الويري، 1383: ص 49).
به هر حال بعد از مرحله مذكور، مرحله دعوت علني عمومي و اعراض از مشركين در عهد مكي شروع شد. دكتر زرگري‌نژاد در اين باره مي‌نويسد (1384: ص242): «مقاومت و عدم همراهي خويشاوندان نزديك، مانع از آن نشد كه خداوند فرمان دعوت علني عمومي را صادر نكند. ] چرا كه [ سه سال تلاش در دوره دعوت پنهاني، زمينه‌‌هاي ذهني و اجتماعي دعوت عمومي و گسترده را فراهم نموده بود. ]البته[ متأسفانه به درستي نمي‌دانيم كه آيه: «فاصدع بما تؤمر و اعرض عن المشركين» (حجر / 94) چه مدت بعد از آيه «وأنذر عشيرتك الاقربين» نازل شده است. همين اندازه مي‌دانيم كه اولاً اين فاصله بسيار اندك بوده، ثانياً پيامبر خود قبل از نزول اين آيه، از استهزاء مكيان نگراني داشته است... ] بنابراين [ در مي‌يابيم كه در كنار دستور دعوت عمومي، پيامبر فرمان اعراض از مشركين را نيز دريافت داشته و اين آغاز صف بندي موحدين و مشركين در مكه است».
در اين دوره، استفاده آن حضرت از شيوة ارتباط گروهي براي دعوت افزايش يافت و منزل ارقم ابن ابي ارقم كه مكاني در درون شهر مكه و در نزديكي خانة كعبه، در پاي كوه صفا بود و قبلاً از سوي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) براي خواندن نماز و آموزش قرآن و دين تعيين شده بود، در تبليغ اسلام نقش مهمي را عهده‌دار شد و پيغمبر روزها در آن خانه به سر مي‌برد و مسلمانان قديمي، اشخاص تازه را به آنجا مي‌آوردند تا سخنان پيامبر و آيات قرآن را بشنوند (فياض، 1384: ص 61، الويري، 1383: ص ص 49 ـ 50).
در اين مرحله، دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بنياد سه محور: 1. پرستش خداي واحد و سرزنش بت پرستي؛ 2. تبيين هدف بعثت در ابلاغ يكتاپرستي و فراخوان عمومي آن و 3. فلاح و نجات در پرتو توحيد و ترك عبادت بتان؛ استوار بود و با آگاهي قريش از كاركردهاي اجتماعي توحيد و به خطر افتادن پايگاه اشرافي مبتني بر بت پرستي و فساد قريش و ارزش‌ها و هنجارهاي متأثر از آن، واكنش‌هاي تندي براي مقابله با پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دعوت او آغاز شد؛ كه تلاش براي انزواي اجتماعي پيامبر و ايجاد مانع در مسير ابلاغ دعوت پيامبر؛ با اتخاذ سياست‌هاي خشونت بار مانند: شكنجه و آزار مسلمانان؛ تحقير و نيرنگ و فراهم سازي و انجام يك برنامه هجوم تبليغي و رواني عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ، مانند: طرح اتهاماتي مانند: سحر بودن قرآن (احقاف / 7)، ساحر بودن پيامبر (يونس / 2)، شعر بودن قرآن (يس / 69)، شاعر بودن پيامبر (انبيا / 5)، جنون (صافات / 34)، فراگيري تعاليم ديني از بشر و انكار جنبة وحياني دين (نحل / 103) و القاي شبهه در اين باره كه چرا قرآن بر شخص ديگري نازل نمي‌شود (زخرف / 31)، از جمله ويژگي‌هاي عمومي و ارتباطي اين دوره به شمار مي‌رود (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 242 ـ 269 و الويري، 1383: ص 51).
به هر حال، با افزايش اقدامات گوناگون از جمله ارتباطي و رواني مشركان مكه، عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و مسلمانان در سال ششم بعثت، عده‌اي از صحابة پيامبر به سرزمين حبشه، طي دو مرحله مهاجرت كردند كه اين مهاجرت‌ها پيش از ماجراي انعقاد پيمان نامه مشهور تحريمي قريش عليه مسلمانان در برقراري هر گونه روابط اجتماعي و اقتصادي با آنان، انجام گرفته است. اما بعد از اتمام طرح محاصره شعب ابي طالب، تا اوايل سال 14 بعثت كه آخرين سال‌هاي دوره مكي محسوب مي‌شود، سخت‌ترين و در همان حال، حياتي‌ترين دوره تبليغ اسلام توسط پيامبر به شمار مي‌رود؛، چرا كه ايشان پس از خروج از شعب ابي طالب، با تلاش مضاعف براي پراكندن دعوت اسلامي و تماس گسترده با زائران كعبه و عرضة دعوت خويش بر آنها و جستجو براي يافتن پايگاهي خارج مكه، مانند سفر به طائف؛ سرانجام توانست مركزيت دعوت اسلامي را به خارج از مرزهاي مكه يعني به يثرب منتقل نمايد (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 270 ـ 278 و الويري، 1383: ص ص 51 ـ 53 و شهيدي، 1368: ص ص 53 ـ 59).
اما در ماه ربيع‌الاول سال چهاردهم بعثت (برابر با سپتامبر سال 622 ميلادي) با مهاجرت رسول اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) و در ادامه ساير مسلمانان ساكن مكه به شهر مدينه و آغاز دوره مدني؛ دعوت اسلام، جنبه عموميت يافتن رسالت براي همة‌ مردم جهان را نيز پيدا كرد. چرا كه بر عكس دورة مكي، برنامه‌ها، شيوه عمل، سيره و روش‌هاي تبليغي و اجتماعي پيامبر و نيز قواعد و احكام نازل شده در قالب سوره‌هاي مدني، آشكارا از هدف پيامبر در تأسيس يك نظام اجتماعي در عصر مدني حكايت دارد. به طوري كه از جمله موارد ارتباطي مهم در روزهاي آغازين دوره هجرت تا ماه صفر سال 11 هجري كه حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) رحلت فرمودند و به جوار حق تعالي شتافتند؛ مي‌توان به بناي نخستين مسجد به عنوان يك نهاد ارتباطي، فرهنگي، سياسي و اجتماعي مهم تا به امروز؛ برگزاري نخستين نماز جمعه؛ پيوند خطابه با اسلام و تحول و تكامل آن؛ انعقاد نخستين پيمان‌نامة عمومي در اسلام (توجه به آزادي ديني)؛ تغيير قبله از بيت‌المقدس به كعبه؛ آغاز عمليات رواني منافقان و يهوديان عليه پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ؛ ارسال نامه براي عرضه محتواي كلي اسلام و دعوت پادشاهان و رؤساي قبايل اطراف جزيره العرب به اسلام؛ ظهور پيامبران دروغي؛ ارائه و آموزش قوانين و قواعد اجتماعي و تعاملات انساني؛ ارائه و آموزش قواعد عبادات فردي و تحصيل كمال انساني و تلاش براي وحدت با اهل كتاب؛ اشاره كرد (زرگري‌نژاد، 1384: ص 319، 326، 424، 519 و 549 ؛ شهيدي، 1367: ص ص 59 ـ 104 و فياض، 1384: ص ص 72 ـ 111).

3) ابزارها، نهادها و شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) در عهدهاي مكي و مدني

ارتباطات الهي، انساني، اجتماعي، ميان فرهنگي و ابزاري در طول تاريخ اسلام، پاية اساسي در توسعه و پيشرفت اين آيين مقدس و مكتب ديني و سياسي بوده است و هميشه يك جريان پيوسته بين ارتباطات، دين و سياست مي‌بينيم كه در ساير تمدن‌ها و اديان وجود ندارد.
به طوري كه اسلام در بدو تولد خود، ابتدا برخي از وسايل ارتباطي زمان جاهليت، مانند: شعر و خطابه را با تغيير پيام در خدمت ترويج و تبليغ اسلام درآورد و در ادامه برخي گونه‌هاي جديد، مانند: قرآن، سنت، اذان، روابط دوستانه و شخصي، سرايا، مسجد، حج و... را ابداع و به كار گرفت (خندان، 1374: ص 221).
از اين رو بررسي منابع تاريخي، بيانگر اين نكته مهم است كه پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) با توجه به اتصال به منابع لايزال الهي و در نتيجه توان مخاطب شناسي و جامعه شناسي بسيار دقيقي كه داشتند؛ از ابزارها، نهادها و شيوه فرهنگي ـ ارتباطي متفاوت و متعدد براي نشر دعوت اسلامي بهره گرفتند كه مهم‌ترين آنها عبارتند از:

الف - قرآن:

قرآن، پيام اصلي اسلام است كه حتي رمزگذاري آن نيز به وسيلة خداوند متعال انجام شده است و به عبارتي ديگر محتواي پيام اسلام، همان محتواي قرآن است كه خداوند متعال، محتواي آن را با نماد الفاظ از طريق جبرئيل بر پيامبر اسلام حضرت محمد مصطفي خاتم المرسلين (صلی الله علیه و آله و سلم) نازل فرموده است. اما مسئلة مهم در اينجا اين است كه انتقال پيام خداوند، با دريافت پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به پايان نمي‌رسد و همين كه پيامبر اين پيام را دريافت نمود، بايد خود به فرستنده و ابلاغ كننده‌اي تبديل شود و اين پيام را به ديگران منتقل سازد و پيامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نيز نسبت به قرآن، هيچ دخل و تصرفي نه در الفاظ و نه در محتوا انجام نمي‌دهد و قرآن را آن گونه كه بر او نازل شده است به ديگران منتقل مي‌سازد (خندان، 1374: ص ص 184 ـ 185).
دربارة ويژگي‌هاي قرآن اين رسانة الهي كه معجزه جاويدان رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) مي‌باشد، امام علي (ع) فرموده‌اند:
«... قرآن فرمان دهنده است و بازدارنده، خاموش است و گوينده، حجت خداست بر آفريدگانش كه بدان پيمان گرفته است از ايشان، و همگان را نهاده است در گرو آن. نور ـ هدايت ـ خود را با قرآن تمام گرداند، و دين خود را بدان به كمال رساند؛ و جان پيامبر خويش را هنگامي ستاند كه از رساندن احكامي كه موجب رستگاري آفريدگان است، فارغ ماند» (خطبه 183 نهج‌البلاغه / شهيدي، 1380: ص 194).
بنابراين؛ خداوند كه منبع اصلي پيام دين به طور اعم است، پيام‌هاي خود را با رمزهايي كه خود به آنها " آيه" مي‌گويد، براي بشر فرستاده است و محتواي پيام تبليغي اسلام و دعوت اسلام، همان محتواي قرآن است (خندان، 1374: ص ص 208ـ 212).

ب - ابداع نهادها و نمادهاي جديد ارتباطي:

از جمله مسايل مهم و شايان توجه در روش تبليغ پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، وضع شعائر ديني و ابداع نهادها و نمادهايي بوده است كه تا زمان آغاز عصر دعوت ايشان، رواج نداشت و اين رسانه سازي، نقشي مؤثر و مهم در يادآوري معارف ديني و يا تبليغ و يا فراخوان براي انجام يك آيين ديني به همراه داشته است كه از جمله آنها مي‌توان به: مسجد، نماز، نماز جمعه، اذان، اقامه، منبر، كتابت و نويسندگي اشاره كرد (الويري، 1383: ص 53 و مطهري، 1378: ص 234).
مراد از جنبه تبليغي بودن اذان و اقامه، اين است كه يكي از مهم‌‌ترين روش‌هاي تبليغ، القاء از طريق تكرار است و در اين دو شعار ديني كه هر روز پنج بار تكرار مي‌شود، بسياري از معارف و تعاليم ديني به صورت كوتاه و موجز مورد تأكيد قرار مي‌گيرد. به ويژه كه مستحب است مؤمنان به هنگام شنيدن فرازهاي اذان و اقامه آن را تكرار كنند (الويري، 1383: ص ص 53 ـ 54).
مسجد نيز در نظام ديني، پايگاهي براي عبادت فردي و مركزي براي اخذ تصميم‌ها و مشورت‌ها و حل و فصل امور و برنامه‌ريزي و سياست گذاري حركت‌ها است (زرگري‌نژاد، 1384: ص 339) و در يك كلام، مكاني براي نشر معارف ديني در ابعاد فردي و اجتماعي به شمار مي‌رود. از اين رو، رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) بلافاصله پس از خروج از مكه و آغاز گسترش دعوت اسلام، قبل از ورود به مدينه، نخستين مسجد را در قبا با ياري امام علي (ع)، بنا كرد.
در واقع مي‌توان گفت كه مهم‌ترين پديده جغرافيايي همه دين‌ها را پرستش‌گاه‌ها و عبادت‌گاه‌هاي آنها تشكيل مي‌دهد و " مسجد "، به عنوان نخستين هديه جغرافيايي مولود بينش اسلامي و دين شريف اسلام، از سوي حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) به مسلمانان عطا شد (سعيدي رضواني، 1372: ص ص 35 ـ 36).
نماز جمعه نيز، نماز عمومي هفتگي اسلام است؛ كه منظور عمده از اين اجتماع، شنيدن خطابه‌هاي آن است (مطهري، 1385: ص ص 236 و 239).

ج - تحول محتوايي در ابزارها و روش‌هاي ارتباطي موجود:

از ديگر نكات مهم درباره ابزارها و روش‌هاي ارتباطي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) اين است كه آن حضرت با ايجاد تحول در برخي ابزارها و روش‌هاي موجود ] قبل از آغاز عصر دعوت اسلام [، آنها را در خدمت اهداف ديني قرار داد كه نمونه‌ اين ابزارها، مراسم حج ] حج ابراهيمي تحريف شده توسط مشركان [، خطابه، شعر و قصه است (الويري، 1383: ص 54).
عرب از فنوني كه مربوط به زبان است، يعني شعر، خطابه و نويسندگي؛ شعر و خطابه را داشته است كه البته از لحاظ معنا محدود بوده است؛ ولي عرب جاهليت، اثر كتابت و نويسندگي نداشته است و يا اثري باقي نمانده است. اما وقتي كه اسلام ظهور كرد، در هر سه قسمت تأثير گذاشت؛ به طوري كه، به معناي شعر وسعت داد، در خطابه تحول عظيم ايجاد كرد و كتابت و نويسندگي ] را همان طور كه قبلاً بيان شد [ ابداع كرد و حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و همچنين امام علي (ع) اول خطيب به شمار مي‌روند. البته ظاهراً پيامبر در ايام حضور در مكه از اين روش كمتر استفاده مي‌كردند و پس از هجرت به مدينه ] استفاده از اين روش گسترش يافت و حتي [ پيش از استقرار ] پيامبر [ در اين شهر، ايشان به ايراد خطبه و برپايي نماز جمعه پرداختند
(مطهري، 1385: ص ص 234 ـ 235 و الويري، 1383: ص ص 55 ـ 56).
البته ذكر اين نكته مهم است كه موسم‌هاي حج، در همان سال‌هاي نخست آغاز و گسترش دعوت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ] كه حج ابراهيمي دوباره احيا نشده بود [، هميشه فرصت مناسبي بود كه ايشان از آن براي نشر دين و دعوت قبائل استفاده مي‌كردند. زيرا طوايف مختلف در اين موسم، در مكه و بازارهاي اطراف آن جمع مي‌شدند و حرمت ماه‌ها نيز هر گونه آسيب و آزاري را ممنوع مي‌داشت و پيامبر با توجه به فضاي به وجود آمده، افراد سرشناسي را كه داراي نفوذ در ميان قوم خود بودند، وقتي وارد مكه مي‌شدند، شناسايي و با آنها ارتباط برقرار مي‌كرد و به دين اسلام دعوت مي‌نمود؛ به طوري كه تماس با زائران شهر يثرب نيز كه به انعقاد پيمان عقبة اول و دوم و سرانجام هجرت مسلمانان و پيامبر به شهر يثرب منجر شد؛ در ايام حج و از
طريق عرضة دعوت پيامبر بر قبائل مختلف صورت گرفت (فياض، 1384: ص 66 و الويري، 1382: صص 54 ـ 55).

د - منش و شخصيت پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) :

بدون ترديد از جمله عوامل بسيار مهم در سرعت گسترش دعوت پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ارائه الگوي عملي از رفتار و منش و شخصيت خود ايشان بوده است. " اسوه حسنه‌اي " كه بعدها، قرآن نيز بر آن تأكيد كرد(الويري، 1383: ص 56).
به طوري كه بدون ترديد نرم‌خويي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در برابر ايذاء و آزار قريش، تأثير فرهنگي و تبليغي فراوان داشت و به گسترش دعوت در مكه مدد رساند. قريش به طعنه نام مبارك پيامبر را به جاي " محمد "، " مذمم " مي‌خواندند و سپس آن بزرگوار را سب و هجو مي‌كردند و پيامبر مي‌فرمود: آيا در شگفت نيستيد كه خداوند چگونه مرا از آزار قريش در امان مي‌دارد؟ آنها مذمم را سب و هجو مي‌كنند و حال آن كه من محمد هستم؛ و يا ايشان را به جنون، ساحري و... متهم مي‌‌كردند (الويري، 1383: ص 58 و زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 253 و 255).
همچنين پيامبر اسلام هميشه عطوفت و بخشش را بر انتقام و كشتار مقدم مي‌داشته است و توصيه پيامبر به رعايت حال اسيران و اينكه مسلمانان موظفند رفاه حال اسيران را بر رفاه خود ترجيح دهند، نمونه‌اي بي سابقه‌ در تاريخ بشريت به شمار مي‌رود (شهيدي، 1367: ص 89 و زرگري‌نژاد، 1384: ص 385).

هـ = معرفي منطقي و استدلالي دين اسلام:

يكي ديگر از روش‌هاي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) براي تبليغ دين، پيش گرفتن روش بحث منطقي در برخورد با مخاطبان بود. به عنوان مثال وقتي قريش از " حصين " درخواست كردند كه با پيامبر صحبت كند تا آن حضرت از بت‌هاي آنها به بدي ياد نكند، وي به نزد پيامبر آمد و خطاب به ايشان گفت: چه مي‌گوييد؟ چرا بت‌هاي ما را به بدي ياد مي‌كني؟ پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در پاسخ فرمود: اي حصين چند خدا را مي‌پرستي؟ وي گفت: هفت خدا را در زمين و يك خدا را در آسمان. حضرت پرسيد: وقتي زياني متوجه تو مي‌شود كدام يك را مي‌خواني؟ حصين گفت: خدايي را كه آسمان است. حضرت فرمود: اگر اموال تو از بين برود كدام يك را مي‌خواني؟ گفت: خدايي را كه در آسمان است.
حضرت فرمود: هموست كه دعاي تو را اجابت مي‌كند و حال آنكه تو براي او شريك قائل مي‌شوي. اي حصين اسلام بياور تا در امان باشي و حصين نيز اسلام آورد. نمونه‌هايي ديگر از اين گفت و گوها را به طور مثال با " عتبه بن ربيعه " به نمايندگي از قريش و يا با ابوطالب كه حامل پيام‌هاي قريش بود در منابع مي‌توان يافت (الويري، 1383: ص 54).

و - هجرت:

يكي از روش‌هاي تبليغي پيامبر اعظـم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، توصـيه ايشان بـه هجرت بوده است. اتخاذ و انجام اين تصميم چه در هجرت مسلمانان به حبشه و چه هجرت پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و ساير مسلمانان به يثرب؛ ضمن اينكه فضايي مناسب براي آرامش و آسايش مسلمانان و امكان عمل به تكاليف اسلامي و استمرار تبليغ در شرايط بن بست كامل دعوت در مكه را فراهم كرد؛ همچنين اين امر به نوعي موجبات گستراندن مرزهاي دعوت اسلامي و انتشار اسلام شد (زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 272 ـ 273 و الويري، 1383: ص ص 56 ـ 57).

ز - اعزام مُبلغ:

يكي از شيوه‌هاي دعوت اسلام كه از سوي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به كار گرفته مي‌شد، اعزام مُبلغ بود. پيامبر به همراه بيعت كنندگان از شهر يثرب، " مصعب بن عمير " را براي خواندن قرآن و بيان احكام و تعاليم دين اسلام روانه داشت. پيامبر بعدها از اين روش، يعني اعزام مبلغان براي شناساندن دين مبين اسلام به فراواني استفاده كرد. به طوري كه پس از غزوه تبوك و تسليم طائف و در سال‌هاي نهم و دهم هجري، كه نفوذ اسلام، به همه جاي جزيره العرب گسترده شد و از آن پس، دائماً وفدهاي قبائل و امراي عرب به مدينه مي‌آمدند و به اسلام مشرف مي‌شدند؛ غالباً پيامبر كسي را براي گرفتن صدقات و ديگري را براي تعليم دين و قرآن همراه آنها مي‌فرستاد (الويري، 1383: ص 59 و فياض، 1384: ص ص 105 ـ 106).

ح - مبازره با خرافات:

بي گمان اگر پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سير حوادث زندگي، امت خود را به سوي پرهيز جدي از غُلّو درباره خويش نمي‌خواند، اگر نه در زمان حيات، لااقل در زمان مرگش، امت وي، او را بر مسندي غير از مسند پيامبري از جنس بشر مي‌نشاندند و از همين موضع غلو بود كه آيين محمد، موجب گمراهي مي‌گشت و نه فلاح و رستگاري و از سوي ديگر همين رفتار، به نوعي يك جهت گيري تبليغي در شيوه‌هاي فرهنگي ارتباطي پيامبر به شمار مي‌رود. چنان چه پس از آنكه يگانه پسر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) كه بيش از يك سال و ده ماه نداشت، درگذشت و خورشيد در آن روز به مدت دو ساعت گرفت. وقتي عموم مردم علي رغم گرويدن به اسلام بر اساس تفكرهاي خرافي و جاهلي، گرفتن خورشيد را نشانه‌اي از همدردي كيهان با درد و غم پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) تفسير كردند. ايشان بي تأمل و ترديد به ميان آنان رفت و با لحني قاطع به آنان گفت كه: «ماه و خورشيد دو نشانه از نشانه‌هاي خدايند، براي مرگ يا زندگي كسي نمي‌گيرند. پس هر گاه چنين ديديد به مسجدهاي خود پناه بريد.» (زرگري‌نژاد، 1386: ص 552).

ط - مبارزه با جنگ‌هاي رواني:

انسان نمي‌تواند از آغاز خلقت تا به حال جامعه‌اي را تصور كند كه خالي از شايعه6 باشد و حتي برخي آن را يك پديده اجتماعي اجتناب ناپذير مي‌نامند. ولي شايعات مختلف هر چه باشند، چه عمري كوتاه داشته باشند يا دراز، خصمانه باشند يا ويران كننده، از مهم‌ترين سلاح‌هاي مهلك جنگ‌هاي رواني در جوامع بشري به شمار مي‌روند (نصر، 1380: ص 297).
يكي از شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) با مدد الهي، مبارزه با شايعات گوناگون بوده است. صلاح نصر در اين زمينه نوشته (1380: ص 298): «قرآن كريم به بسياري از شايعات اشاره كرده است كه با هدف نابود ساختن بنيان دعوت مقدس پيامبر و ايجاد شك و ترديد در آن، توسط افراد ضعيف النفس و مغرض از يهوديان و كفار و منافقان در مورد حضرت رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) و اصحاب ايشان و ساير انبيا و پيامبران 7 رواج داده مي‌شد. مي‌بينيم شايعاتي كه در مورد پيامبر و صحابة وي در صدر اسلام بر سر زبان‌ها مي‌افتاد، پيش از هجرت پيامبر به شهر مدينه، جوي مناسب نمي‌يافت؛ ولي در مدينه، جو آماده و مناسب براي انتشار آنها پيدا شد. زيرا تعداد يهوديان در مدينه زياد بود و طايفه‌هاي جديدي نيز يافت مي‌شدند كه اسلام در اولين شهر دعوت به اسلام، يعني مكه، با آنها برخورد نداشت؛ از جمله اين طايفه‌ها، منافقان بودند كه به ويژه وقتي تعداد مسلمانان و عظمت آنها فزوني يافت، به نفاق‌افكني پرداختند 8 و در اين كار از مهارت برخوردار بودند.»

ي - تلاش براي وحدت با اهل كتاب:

بر خلاف تعصبات علماي يهود و نصاري كه همه پيامبران قبلي را به خود اختصاص مي‌دادند و هم از اعتراف به وحدت مباني عقايد انبياي توحيدي گريزان بودند؛ يكي از مباني گفتگوي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) با اهل كتاب در مدينه، اين بود كه به ايشان، تفهيم كند كه تمام پيامبران از جانب خداي واحد مبعوث شده‌اند و جز تفاوت شرايع كه ضرورت تكامل اجتماعي در هر دوره است، در اصل و مباني با يكديگر وحدت داشتند و هرگز به راه تضاد و تفرقه نرفته‌اند. پس پيروان اين پيامبران نيز بايد راه‌هاي تفرقه را وانهند و به وحدت گرايند (آل عمران / 83 و 84). از اين رو تفاوت قائل شدن ميان مسيحيان و يهوديان درستكار و نادرست و انفاق و عدالت در قضاوت، نمونه‌هايي از شيوه‌هاي تبليغي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در قبال پيروان اهل كتاب بوده است
(زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 428 ـ 429).

ك - نامه‌نگاري با محتواي دعوت به اسلام:

دكتر محمد حميدالله (1377: ص 42): نامه‌هاي 9 پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) را از نظر محتوايي به 7 گروه تقسيم كرده است كه عبارتند از: 1. اقطاع و بخشش‌ها؛ 2. امان نامه‌ها؛ 3. پناه نامه‌ها؛ 4. دعوت به اسلام؛ 5. بيان احكام اسلامي؛ 6. پيمان صلح با مشركان؛ 7. نامه نگاري با دشمنان.
همچنين بر اساس بررسي‌هاي وي، اين هفت گروه محتوايي نامه‌هاي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) به طور مستقيم و غير مستقيم تأثير چشمگيري در پويايي و اثربخشي دعوت اسلام برجا گذاشته است و به نظر وي در مجموع اتخاذ اين امر، يك راهبرد تبليغي هوشمندانه بي نظير در تبليغ احكام الهي در تاريخ بشريت به شمار مي‌رود. به طوري كه اقطاع ملك و اعطاي اموال كه به عنوان بخشش‌هايي از سوي پيامبر نسبت به مسلمانان و گاهاً‌ غير مسلمانان انجام يافته است و شمار بسياري از نامه‌هاي پيامبر را در بر مي‌گيرد؛ بيشتر با شرط پذيرفتن اسلام و انجام كارهاي واجب اسلامي بوده است و يا امان‌نامه‌هايي كه از سوي رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به كساني داده شده است؛ همراه با شرط پذيرش اسلام است و انجام كارهاي واجب اسلامي بوده است (حميدالله، 1377: ص ص 42 ـ 43).
در گروه ديگر از نامه‌هاي پيامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) كه شمار آنها نيز كم نيست و پناه نامه‌ها ناميده مي‌شوند؛ شروطي نه چندان دشوار، ياد شده است و نيك انديشي و پاكدلي نسبت به مسلمانان، يكي از آنها است؛ ولي در بيشتر اين گونه پيمان نامه‌ها، گرويدن به آيين اسلام يكي از شرط‌هاي بنيادين از سوي پناه دهنده است و يا نامه‌هايي كه محتواي آنها بيان احكام اسلامي بوده است، رسول اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) احكام عبادي و بيشتر احكام اقتصادي اسلام را نشر و اشاعه داده است (حميدالله، 1377: ص ص 44 ـ 47).
اما در پايان سال ششم هجري و پس از امضاي پيمان صلح حديبيه كه پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله و سلم) تلاش‌هاي تبليغي و سياسي خويش را بر 4 محور: 1. عرضه محتواي كلي آيين اسلام به فرمانروايان مقتدر همسايه عرب؛ 2. فراخوان قدرت‌هاي مسيحي منطقه به اتحاد سياسي در پرتو اصول مشترك اعتقادي؛ 3. پيشنهاد اتحاد و برخورداري از حمايت سياسي و نظامي به مجامع كوچك اهل كتاب در مناطق مختلف شبه جزيره و 4. دعوت قبايل مشرك به اسلام و يا به اتحاد سياسي با حكومت مدينه و برخورداري از حمايت‌هاي مالي و نظامي مسلمين متمركز نمودند. بخش مهمي از نامه‌هاي پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) ، همان طور كه قبلاً بيان شد، به موضوع دعوت مردم جهان (فرمانروايان امپراطوري غير عرب و فرمانروايان محلي و قبائل عرب) و اهل كتاب به اسلام اختصاص پيدا كرد. به طوري كه در نامه‌ها و پيمان‌ نامه‌ها و امان نامه‌هاي پيامبر اعظم(صلی الله علیه و آله و سلم) ، ضمن فراخواندن اهل كتاب (يهود و مسيحيان) به اسلام؛ در آنان از شعائر و آيين‌هاي آنها نيز ياد شده است. همچنين در همه نامه‌هايي كه پيامبر براي فرمانروايان امپراطوري‌هاي وقت روم و ايران و فرمانروايان قبايل محلي و منطقه‌اي نوشته و با مأمور كردن سفيراني، برايشان ارسال كرده است. فرا خواندن آشكار آنان به توحيد و اسلام به چشم مي‌خورد و در آنها به گيرنده نامه تأكيد شده است كه " چنانچه به اسلام نگروي، گناه مردم كشورت به گردن تو خواهد بود " (حميدالله، 1377: ص ص 46 ـ 47 و زرگري‌نژاد، 1384: ص ص 519 ـ 521).

4) نتيجه‌گيري

خداوند متعال، مشيت و اراده خود را به ميانجيگري يك پيام رسان آسماني بر حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) آشكار مي‌سازد؛ ولي خود آن حضرت، چون نقطه نهايي نيست و هدف الهي نجات و رستگاري تمامي بشريت مي‌باشد؛ از اين رو پيام‌هاي الهي بايستي توسط پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) به ساير مردم نيز انتقال پيدا كند، تا انعكاس و در نتيجه واكنش مردم نسبت به آن در دو چهره ايمان و كفر نمايان شود. بنابراين ارتباطات در اسلام جايگاه بسيار متعالي دارد و فرآيند ارتباط بين افراد، گروه‌ها، جوامع و... از ديدگاه اسلام، صرفاً يك جريان ساده و الگوي مكانيكي انتقال پيام بين پيام آفرين / فرستنده با مخاطب / گيرنده نمي‌باشد.
بنابراين پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله و سلم) در بدو ظهور و تولد اسلام و آغاز عصر دعوت و ادامه آن، علاوه بر رسانه‌ها و شيوه‌هاي ارتباطي زمان جاهليت كه با تغيير محتواي پيام در خدمت ترويج و تبليغ اسلام قرار گرفت؛ ابزارها، نهادها و شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي كارآمد ديگري را براي اشاعه آموزه‌هاي الهي كه توسط ايشان از منبع وحي دريافت مي‌شده است، به جامعه معرفي كردند. كه استفاده از اين ميراث بزرگ، الگوي ارزشمندي براي سعادت دنيوي و اخروي بشريت بوده و خواهد بود و نيازمند است كه از سوي اساتيد و دست اندركاران حوزه‌هاي مرتبط بيش از پيش مورد بررسي و بهره‌برداري براي فعاليت‌هاي فرهنگ سازي مورد نياز جامعه قرار گيرد.

پی نوشت ها:

1. دو واژه رسول (rasül ـ آنكه مأمور ابلاغ پيام از جانب كسي به ديگري است، فرستاده، نبي، پيغامبر و..) و نبي (nabï ـ رسول، پيغامبر، پيغمبر)، هر دو به معناي پيامبر استفاده مي‌شود (معين، 1/1371: ص 1655 و 2/1371: ص 4669)؛ ولي به گفته محسن خندان (1364: ص 186) در كتاب‌هاي لغت و كلام تا 60 فرق براي اين دو شمرده‌اند.
2. سوره مباركه مائده ـ آيه 67: «اي پيامبر آنچه از جانب پروردگارت به سوي تو نازل شده، ابلاغ كن و اگر نكني پيامش را نرسانده‌اي...»
ـ سوره مباركه نور ـ آيه 54: «... و بر فرستاده ] خدا [ جز ابلاغي آشكار [مأموريتي] نيست.»
ـ سوره مباركه شوري ـ آيه 15: «بنابراين به دعوت پرداز، و همان گونه كه مأموري، ايستادگي كن،...»
ـ سوره مباركه قصص ـ آيه 87: «... و به سوي پروردگارت دعوت كن...»
ـ سوره مباركه حج ـ آيه 67: «... به راه پروردگارت دعوت كن...»
ـ سوره مباركه يوسف ـ آيه 108: «بگو: اين است راه من، كه من و هر كس (پيروي‌ام) كرد با بينايي به سوي خدا دعوت مي‌كنيم...»
3. واژه‌هاي: " التبليغ، الدعوه، الاعلام، الاعلان و الدعايه " در زبان عربي به نحوي با مفهوم تبليغ در ارتباط مي‌باشد و در حقيقت، براي ترجمه واژه تبليغ به زبان عربي، ـ در صورت نبودن قرينه تعيين كننده ـ، مي‌توان از هر يك از اين واژه‌ها استفاده كرد (خندان، 1374: ص 17).
همچنين سه واژه انگليسي: Advertising ، Propaganda و Mission به عنوان معادل واژة تبليغ، معمولاً به كار مي‌رود كه واژه Mission علي رغم نزديكي زيادي كه با مفهوم تبليغ ديني دارد و واژه Propaganda كه داراي تعريف اصطلاحي نزديكي با مفهوم تبليغ در زبان فارسي مي‌باشد؛ ولي در مجموع معادل‌هاي دقيقي براي تبليغ ديني اسلامي نيستند و بيشتر واژه‌هاي هم معنا مي‌باشند تا هم محتوا.
4. براي مطالعه بيشتر مراجعه شود به كتاب تاريخ صدر اسلام (عصر نبوت)، نوشته دكتر غلامحسين زرگري‌نژاد (1384)؛ ص ص 225 ـ 227 .
5. مدت اين دوره دقيقاً مشخص نيست و حداقل اين دوره را سه روز و حداكثر سه سال نوشته‌اند (زرگري‌نژاد، 1384: ص 232).
6. Rumor
7. البته در اين مورد مي‌توان به داستان‌هاي حضرت مريم (س) كه قوم يهود در مورد او شايعاتي منتشر كردند كه شرف او را خدشه‌دار كنند و در مسيح (ع) ايجاد شك نمايند و يا حقة زن عزيز مصر و درگيري با حضرت يوسف (س)، اشاره كرد (صلاح نصر، 1380: ص 300).
8. شايعه‌اي كه منافقان در مورد " عايشه " در پايان غزوه بني مصطلق رواج دادند (داستان افك ـ تهمت بزرگ) و نزول آيات 11 الي 26 سورة مباركه نور در اين باره، به روايت اهل تسنن و يا اينكه علل نزول آيات مذكور به دليل اين موضوع بوده كه منافقان به " ماريه قبطيه " تهمتي بزرگ و نابخشودني زده بودند، بنا بر روايت اهل تشيع (جبارلوي شبستري، 1385: ص 11).
9. در تعداد اين مكتوبات بين انديشمندان و مورخان اختلاف وجود دارد. صاحب " مكاتيب الرسول "، 185 نامه و دكتر حميدالله در «وثائق» 246 نامه و پيمان نامه را ذكر مي‌كنند (//peyambar-aazam.com).

منابع
ـ قرآن كريم (ترجمه استاد محمد مهدي فولادوند، دارالقرآن الكريم دفتر مطالعات تاريخ و معارف اسلامي).
ـ نهج‌البلاغه (ترجمه دكتر سيدجعفر شهيدي، انتشارات علمي و فرهنگي، 1380).
ـ الويري، محسن (1383) " شيوه‌هاي فرهنگي ـ ارتباطي پيامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در عهد مكي "، فصلنامه پژوهشي دانشگاه امام صادق (ع). شماره 21، بهار 1383، (ص ص 41 ـ 70).
ـ جبارلوي شبستري، بهرام (1385) " درآمدي بر مباحث و آموزه‌هاي ارتباطي نهج‌البلاغه ".
(جزو 60 مقاله برگزيده مركز تحقيقات امام علي (ع) پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي وزارت علوم).
ـ حميدالله، محمد (1377) نامه‌ها و پيمان‌هاي سياسي حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و اسناد صدر اسلام، ترجمة سيدمحمد حسيني. تهران: انتشارات سروش (چاپ دوم).
ـ خندان، محسن (1374) تبليغ اسلامي و دانش ارتباطات اجتماعي. تهران: مركز چاپ و نشر سازمان تبليغات اسلامي.
ـ زرگري‌نژاد، غلامحسين (1384) تاريخ صدر اسلام (عصر نبوت). تهران: سمت (چاپ سوم).
ـ سعيدي رضواني، عباس (1372) بينش اسلامي و پديده‌هاي جغرافيايي. مشهد: بنياد پژوهش‌هاي اسلامي آستان قدس رضوي (چاپ دوم).
ـ شهيدي، سيدجعفر (1367) تاريخ تحليلي اسلام. تهران: مركز نشر دانشگاهي (چاپ هشتم).
ـ فياض، علي اكبر (1384) تاريخ اسلام. تهران: انتشارات دانشگاه تهران (چاپ پانزدهم).
ـ مطهري، مرتضي (1385) ده گفتار. تهران: انتشارات صدرا (چاپ بيست و دوم).
ـ معين، محمد (1/1371) فرهنگ فارسي (متوسط ـ جلد دوم). تهران: مؤسسة انتشارات اميركبير (چاپ هشتم).
ـ معين، محمد (2/1371) فرهنگ فارسي (متوسط ـ جلد چهارم). تهران: مؤسسة انتشارات اميركبير (چاپ هشتم).
ـ نصر، صلاح (1380) جنگ رواني، ترجمه محمود حقيقت كاشاني. تهران: انتشارات سروش.
منبع: www.peyambar-aazam.com





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط