![آزادي انديشه آزادي انديشه](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/f3a56d68-d6fb-44ec-9723-5e6776b67a82.jpg)
![آزادي انديشه آزادي انديشه](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1111111110/FC23.jpg)
آزادي انديشه
معناي آزادي انديشه
اسلام و آزادي انديشه
اسلام درحوزه ي اصول عقايد که وظيفه ي هر فرد ، به دست آوردن عقيده ي صحيح درباره ي آنهاست - تقليد و تعبد را کافي نمي داند؛ بلکه لازم مي داند که هر فردي مستقلا و آزادانه، درستي آن عقايد را به دست آورد (4)
آزادي ، زمينه ي رشد انديشه
به هر حال ، آنان که از ترس لغزش ، آزادي تحقيق و پژوهش به دانش پژوهان نمي دهند، بايد درباره ي پيامدهاي اين رويه نيز بينديشند که آيا چنين روشي در نهايت ، به رشد و استحکام انديشه ي ديني مي انجامد و يا موجب رکود و توقف آن مي شود ؟
بررسي دقيق تاريخ انديشه ي ، اسلامي نشان مي دهد که هر جا و درهر زمان و يا در ميان هرگروهي از مسلمانان ، آزادي انديشه از بين رفته است ، از حجم توليدات علمي و تعدد روش هاي معرفتي براي بناي معارف و احکام ديني به شدت کاسته شده و مسلمانان به محدود انديشي و جزئي نگري گرفتار آمده اند که نتيجه اي جز تفرقه و تشتت ، در برنداشته است. به عنوان مثال مي توان از پديده ي رکود کشنده ي «اجتهاد فقهي » در قرون عقب ماندگي تمدن اسلامي ياد کرد. (6) در اين دوران ، فضاي بسته و محدود فکري ، فقيهان را به تکرار آراي فقهي گذشتگان دچار ساخت ، به طوري که از درک و بررسي حوادث و تحولات زندگي مسلمانان محروم ماندند و حتي از متن قرآن و حديث نيز به دور افتادند . در نتيجه ، فقه و فقاهت در سطح آراي پراکنده و جزئي ، متوقف ماند و به ارائه راه حل هاي ذهني و کم محتوا در تنظيم حيات اجتماعي مسلمانان بسنده کرد . (7)
زمينه هاي آزاد انديشي
سامان يافتن پژوهش ،در گرو فرصت هاي سه گانه ي : پرسش ، گفتگو و جستجو است . براي تحقيق ، بايد ابتدا مکان پرسش کردن را به رسميت شناخت ، سپس فرصت بحث و گفتگو را فراهم آورد و پس از آن ،وسائل و ابزار تفحص و جستجو در ميان آراي مختلف را در اختيار داشت .
فرصت پرسش
شگفت آور اين که ، از نگاه اين دانشجوي نمونه در مکتب ، پيامبراسلام ، پرسشگري ، يک حق است و پرسشگر، احترام دارد و حرمت او را با پاسخي در خور شايسته ، بايد نگه داشت (9)
پرسش بايد فرصت ظهور و بروز پيدا کند . اين سخن پيامبراکرم (ص) که : « در پرسيدن ، چهارپاداش وجود دارد : يکي براي سؤال کننده ، يکي براي پاسخ دهنده ، يکي براي شنونده و يکي براي دوستداران آنان » . (10) ناظر به وجهه ي بيروني پرسش است و از اين نظر ، پرسش ، عبادت شمرده مي شود .
فرصت پرسش با جرئت پرسش ، مشروعيت پرسش و امنيت پرسشگر ، تحقق مي يابد :
الف . جرئت پرسش . بسياري از کساني که پرسشي مطرح نمي کنند جرئت پرسيدن ندارند. اساسا چون و چرا کردن ، جسارت مي طلبد و تا ذهن، توان زيرورو کردن و دستکاري کردن در داده هاي ديگران نداشته باشد ،پرسش پديد نمي آيد، و تا اعتماد به نفس وجود نداشته باشد ، طرح سؤال و ايراد پرسش صورت نمي گيرد ؛ البته فضاي فرهنگي نيز در قوت يا ضعف اين جرئت ، مؤثر است .
ب . مشروعيت پرسش . آيا پرسش به دو نوع مجاز و غير مجاز وحلال و حرام تقسيم مي شودو طرح برخي از پرسش ها،ممنوع است ؟ تعيين چارچوب خاص براي پرسش ها ، در واقع مرزبندي فکر و محدود ساختن انديشه است و اگر براي بحث وتحقيق ، محدوديتي وجود نداشته باشد ، قهرا براي پرسش نيز محدويتي وجود نخواهد داشت و هيچ موضوعي را نبايد درمنطقه ي ممنوعه ي پرس و جو دانست .
در متون ديني ، هيچ گونه محدوديتي در اين باره به چشم نمي خورد و خط قرمزي براي طرح پرسش ها ترسيم نشده است . در ميان انبوهي از پرسش هايي که از پيشوايان معصوم انجام شده است ، موردي که پرسش، غير مشروع و حرام معرفي شده باشد ، ديده نمي شود، براي مثال ، مواردي از پرسش ها که به اساسي ترين مباني اعتقادي ، مربوط است، در کتاب هاي «توحيد » شيخ صدوق و «الاحتجاج » مرحوم طبرسي و «بحارالانوار » علامه مجلسي ثبت شده است .
ج . امنيت پرسشگر. وقتي مي توان از فرصت پرسش سخن گفت که پرسش از سوي هيچ پرسشگري و در برابر هيچ کس ، و در هيچ موضوعي ، جرم تلقي نشود و پرسشگر با طرح پرسش خود، در معرض اتهام ، آزار و پيگرد قرار نگيرد .روزي اميرالمؤمنين (ع) بر فراز منبر، درخواست هميشگي خود را تکرار کرد که :«پيش از آن که مرا از دست بدهيد ، از من بپرسيد » . فردي که قيافه اش شبيه به يهوديان بود ، با صداي بلند به آن حضرت گفت : « اي کسي که آنچه را نمي داني ، ادعا داري و آنچه را درک نمي کني ، بر عهده گرفته اي . من مي پرسم ، جواب بده !» اصحاب حضرت، در برابر اين گستاخي ، بر او شوريدند ؛ ولي امام علي (ع) آنان را آرام کرد و به ياران خود گفت : « او را رها کنيد و آزادش بگذاريد ؛ زيرا با درشتي ، نه مي توان راه خدا و حجت الهي را برپا داشت ونه مي توان منطق صحيح را آشکار کرد . » امام علي (ع) سپس به آن پرسشگر فرمود : « از هر چه مي خواهي ، بپرس تا پاسخ گويم » . او هم پرسش هاي خود را مطرح کرد و با شنيدن پاسخ هاي قانع کننده، با رغبت و آرامش خاطر ، مسلمان شد . (11)
طرح پرسش ، نه القاي ترديد
پرسشگر مي خواهد که خود بفهمد و شبهه افکن مي خواهد بدون دليل علمي ، فهم ديگري را از او بگيرد و يقين او را متزلزل سازد . از اين رو پرسشگري ، يک فعاليت مثبت و سازنده است ؛ ولي شبهه آفريني يک فعاليت منفي و ويرانگر که در جهت آشفته کردن فضاي ايماني است (12)
ضوابط آزاد انديشه دراسلام
اين آيه مي فهماند که انسان رشد يافته ، هرگز هيچ سخني را قبل از بررسي و تدبر نمي پذيرد و نيز آن را نفي نمي کند؛ بلکه به انگيزه ي يافتن حق ، به شناخت و بررسي نظريات و اقوال، روي مي آورد .
علامه طباطبائي (ره) در تفسير « الميزان » در ذيل آن آيه مي فرمايد : «اين گروه ، کساني اند که مقصودشان درک حقيقت و رسيدن به رشد است . لذا در گفتار ديگران تفکر کرده، هيچ سخني را به صرف ناسازگاري با گرايش ها و تمايلات خود، و پيش از فهم و تدبر رد نمي کنند .آنان در گفته هاي ديگران تدبر مي کنند تا شايد حقي را درآن بيابند و اين خصلت ،همان هدايت الهي است که در آيه به آن اشاره شده است . (19)
برگزيدن بهترين ديدگاه پس از آگاهي از مجموعه ي آنها ، تنها در صورتي امکان پذير است که انسان در قدم اول ، از روح تقليد ، فاصله بگيرد و در قدم بعد ، قدرت و توان تجزيه وتحليل عالمانه ي آنها را کسب کند و در نهايت ، از قيد و بندهايي که مانع انتخاب حق مي شوند ، رهايي يابد .از اين رو ، هر يک از گروه هاي چهارگانه ي زير، نه از ارباب خردند و نه به هدايت مي رسند :
1- آنان که جرئت شنيدن سخنان ديگران را ندارند و پيوسته سعي مي کنند که با مسدود داشتن راه هاي ارتباطي خود، بي خبري خود را حفظ کنند و آرامش گورستاني دورن خويش را برهم نزنند، همچون قوم نوح ، که انگشت ها را بر گوش ها مي گذاشتند تا مبادا سخن پيامبر الهي را بشنوند .
2. آنان که به علت نداشتن روح تقليد و پيروي هاي جاهلانه ،جرئت رفتار آزادنه و تعقل را ندارند و پيوسته شعارشان اين است که ما از پيشينيان تبعيت مي کنيم .
3. آنان که به علت ناتواني قوه ي تعقلشان قدرت بررسي عالمانه و نقد خردمندانه را ندارند و در ميان آرا و انديشه هاي متضاد، دچارحيرت مي شوند و يا جذب انديشه هاي تو خالي و آراي بي اساس مي گردند و با بدون علم و آگاهي ، رأي اکثريت را مي پذيرند .
4. آنان که اگر حق را يافتند ، در برابر آن سرتسليم فرود نمي آورند و به جاي گزينش بر مبناي حق، از هوس ها و تمايلات وگرايش هاي نفساني خود پيروي مي کنند و تعصب و لجاجت مي ورزند . (15)
بنابراين ، آزادي انديشه يک مسئوليت اجتماعي مشترک محسوب مي شود؛ زيرا جامعه همواره درمعرض خطر محدود شدن آزادي انديشه به وسيله ي عادات و تقليد ها قرار دارد و به قول شهيد مطهري :« محدوديت هايي که امروز از نظر اجتماعي به وجود آمده در گذشته نبوده است مخصوصا مسئله ي آزادي فکري . مقصودم اين است که يکي از مواهب براي انسان اين است که شرايط برايش فراهم باشد، ولي هيچ چيز براي او تحميلي نباشد .گاهي هم براي انسان تحميلي است . ذوق هم تحميلي است ، عاطفه هم تحميلي است و اين، مصيبت تمدن جديداست (16)
اگر انسان از عوامل جهت دهنده ي دروني (نظير عادت ها ) و همچنين حاکميت هواي نفس (که عقل را به سوي نتايج از پيش تعيين شده جهت مي بخشد ) رهايي يابد واگر انسان از عوامل جهت دهنده ي بيروني ( که داده هاي معين و يا شيوه ي مشخصي را براي انديشيدن بر او تحميل مي کنند ) رها گردد، در اين صورت ، آزادي واقعي خواهديافت و خواهد توانست تمامي اطلاعاتي را که به کشف حقيقت مي انجامد ، جمع آوري نمايد و راه و روش هاي مختلفي را که به علم وآگاهي ختم مي شنوند برگزيند و شهپر عقل را در جهت هاي مختلف به پرواز درآورده ، در راه داوري صحيح مواد علمي لازم براي بررسي و تحقيق را صيد کند.
پى نوشتها
ا- ر. ک : فرهنگ فارسي ، حسن انوري ، تهران : سخن 1381 (بخش علمي )
2- ر. ک : فرهنگ واژه ها، زير نظر : عبدالرسول بيات ، قم ، بنياد فرهنگي وانديشه ي ديني ، 1381 (بخش علمي )
3- پيرامون جمهوري اسلامي ، مرتضي مطهري ، ص 91-94 .
4- مجموعه ي آثار ، مرتضي مطهري ، ج 2 ، ص 64 ،
5- پيرامون جمهوري اسلامي ، مرتضي مطهري ، ص 121 -125.
6- اين دوره در ايران ، از اواخر عصر صفوي تا روزگار مشروطيت را در بر مي گيرد . (بخش علمي )
7- آزادي انديشه و بيان، عبدالمجيد نجار ، ترجمه محسن آرمين ، تهران : نشره قطره 1377 ، ص 68 .
8- نهج البلاغه ، خطبه ي 210 .
9- ر. ک : همان خطبه ي 162 .
10- تحف العقول ، ص 41 ،
11- بحارالانوار ، ج 57 ، ص 231 .
12- ر. ک :آزادي ، عقل و ايمان ، محمد سروش محلاتي ، قم، مرکز تحقيقات علمي دبيرخانه مجلس خبرگان ، 1381 ، ص 206 -225 .
13- سوره ي زمر ، آيه ي 17 .
14- الميزان، علامه محمد حسين طباطبايي ، ج 17 ص 250 .
15- آزادي عقل و ايمان ، ص و 210 و (براي اطلاع بيشتر درباره ي موانع تعقل ، ر. ک : دانش نامه ي احاديث اعتقادي ، محمد محمدي ري شهري ، قم دارالحديث ، ج 1، مقدمه ) ( بخش علمي )
16- فلسفه ي تاريخ ، مرتضي مطهري ، ص 259 - 261 .