OCR چيست؟
فرض كنيد كه ما متني را روي كاغذ داريم و ميخواهيم آن را وارد رايانه كنيم. اولين روشي كه به ذهن ميرسد اين است كه متن را به تايپيست بدهيم تا با كامپيوتر تايپ كند. اما آيا ميشود عين همان متن را وارد رايانه بكنيم تا نيازي به تايپ نباشد؟
البته دستگاه «اسكنر» ميتواند تصويري از آن متن را وارد رايانه كند، تا اينجا بخشي از مشكل ما حل شده است. اما رايانه كه نه عقلي دارد و نه «زبان» ميفهمد، نميتواند حروف و كلمات را از هم تشخيص دهد.
مثلاً اگر از كامپيوتر بخواهيم به ما بگويد كه در متن اسكنشده كلمة «علي» چند بار آمده است، بيآنكه شرمنده شود، ميگويد نميتوانم تشخيص بدهم! در واقع اين «تصوير ديجيتالشده» بايد به «تصوير قابل پردازش» تبديل شود. موضوع اصلي OCR همين است.
OCR سرنام اصطلاحي است كه صورت كامل آن در واژهنامههاي انگليسي به دو صورت آمده است:
1. Optical Character Recognition
2. Optical Character Reader
و اما OCR چند نوع است: يا تايپي است يا دستنويس. يعني يا بايد يك متن قبلاً تايپ شده را (مثل كتابها و روزنامههاي چندين سال قبل، يا حتي متني را كه فايل تايپي آن موجود نيست و فقط پرينت آن را داريم) وارد رايانه كنيم، يا متن دستنويس را.
متنهاي دستنويس هم به دو صورت «گسسته» و «پيوسته» وجود دارند: متن «دستنويس پيوسته» مثل همان چيزهايي است كه ما هرازگاهي كه دلمان تنگ ميشود روي كاغذ مينويسيم، يا يك نامه، يا يك قطعه شعر و ... اما متن «دستنويس گسسته» همان نوشتههايي است كه حروف آن جدا از هم و به صورت گسسته نوشته شدهاند، مثل نام و نامخانوادگي كه در فرمهاي آزمون ثبتنام، به صورت هر حرف داخل يك كادر، نوشته ميشوند.
طراحي OCR گسستة فارسي تقريباً در مراحل پاياني كار قرار دارد ولي، OCR پيوسته ظاهراً سالهاي زيادي كار ميبرد.
به دلايل گفته شده OCR درمرحلة كنوني در كشور ما مربوط به «دستنويسهاي گسسته» يا متنهاي تايپي پيوسته است، و تا بازشناسي متنهاي دستنويس پيوسته توسط كامپيوتر راه زيادي در پيش است، چون در دستنويسهاي گسسته، اگرچه حروف به هم شباهت دارند، حداقل جداجدا نوشته شدهاند. در متنهاي پيوسته تايپي هم مشكل كشيده شدن يك حرف يا شكسته نوشته شدن حروف را نداريم.
البته به گفته مسئولان شركت «پايا» در حال حاضر هم نرمافزارهايي وجود دارد كه متن دستنويس پيوسته را تبديل به حروف جدا ازهم و گسسته ميكنند، ولي ضريب خطاي اين نرمافزارها زياد است و به شكل صنعتي درنيامدهاند.
در مرحلة بعدي كه «بازشناسي الگو» نام دارد، با تعدادي شرط ميشود فهميد كه مثلاً حرفي «الف» است يا نه، و رايانه تشخيص ميدهد كه حرف «پ» است يا «ب». براي اين تشخيص لازم است كه تصوير حرف «الف» با الفهاي نمونه ــ كه قبلاً به رايانه داده شده است ــ منطبق شود. الفباي نمونه قبلاً از روي يك مجموعه بزرگ آموزشي تهيه شده و ويژگيهاي مشترك از آن استخراج شده است. اما از آنجا كه تنوع صورتها نوشتاري يك حرف به صورت دستنويس بسيار زياد است، مدلي آماري استخراج ميشود كه در آن شباهت ويژگيهاي استخراج شدة قبلي با نمونه ورودي به رايانه بررسي ميشود. در اينجا «بازشناسي الگو» با روشهاي آماري انجام ميشود كه روش معمول در سيستمهاي OCR است.
اگر فكر ميكنيد كه كار تمام شده است در اشتباهيد، چون تازه ميرسيم به دنبالة حروف. مثلاً اگر كسي همان حرف «س» را با دنباله بنويسد، رايانه بايد تشخيص دهد كه اين حرف فقط «س» است، يا مثلاً «ي» هم به آن چسبيده است.
براي تشخيص تركيبهاي مجاز يك كلمه يا معنيدار بودن يك كلمه نيز به تهية بانكهاي اطلاعاتي (Data base) نياز داريم. در اين بانكها مثلاً تمام نامهاي كوچك و بزرگ ايرانيان قبلاً جمعآوري شده است و هنگام تطبيق يك كلمه با آن مشخص ميشود كه رايانه حروف آن را دست تشخيص داده يا نه. بنابراين نقش اين بانك اطلاعاتي بسيار مهم است، چون اگر نامي در آن ثبت نشده باشد، كلمهاي كه آن نام را شامل شود، به طور خودكار از برنامه OCR حذف ميشود يا پيغام ميآيد كه: «اين كلمه اشتباه است» در صورتي كه ممكن است مثلاً نام «هشام» در بين نامهاي ايراني وجود داشته باشد، ولي قبلاً در بانك اطلاعاتي ثبت نشده باشد.
علي، ولي، قلي ... و سيب
نكتة ديگر اين است كه يك بانك اطلاعاتي بايد شامل تعدادي كلمات خام باشد، بلكه «بسامد» آن واژگان، يعني ميزان استعمال و تكرار كلمات در زبان و مشخصات آماري آنها هم بايد ثبت شده باشد، والا كارايي زيادي ندارد. مثلاً «علي» نامي است كه شباهت زيادي به «ولي» و «قلي» دارد. كارهاي آماري در بانك اطلاعاتي بايد طوري انجام شده باشد كه تعداد «علي» بيشتر باشد، و بعد نوبت «ولي» و «قلي» برسد، چون درصد بسامدي «علي» به لحاظ آماري و كاربرد در ميان نامهاي بيشتر است.
در OCR فارسي گسسته، اگر فقط مربوط به نامها و نامخانوادگي باشد، كار سادهتر است از حالتي كه در OCR پيوسته وجود دارد. چون در OCR پيوسته هر كلمهاي ممكن است وجود داشته باشد مثل «سيب»، اما در بانك اطلاعاتي نامها همه ميدانيم كه سيب نام يك شخص نيست بلكه نام يك ميوه است! بنابراين در OCR همواره سعي ميشود كه درصد خطا كاهش يابد، تا كلمات در حد ممكن درست تشخيص داده شوند. اگرچه طراحان هنوز به صددرصد صحت نرسيدهاند، ولي نگران نتايج آزمون خود نباشيد، چون تمامي اطلاعات مربوط به شما چندين بار كنترل ميشوند و از سازوكار reject )يا مردودي) در رايانه هم استفاده ميشود. در اين روش اگر رايانه نتوانست كلمهاي را تشخيص دهد، ميفهمد كه نفهميده است و در خروجياش ميآورد كه: «من اين كلمه را نفهميدهام» و كار به سيستم دستي ميرود و در آنجا تصحيح ميشود. اين فرايند در پست خيلي كارايي دارد. در هر جاي دنيا كه تفكيك نامهها و ديگر مرسولات پستي به وسيلة OCR انجام ميشود، بعضي از نامهها در سيستم كامپيوتري وارد سازوكار «مردودي» ميشوند و به طور دستي مورد بررسي مجدد قرار ميگيرند. هماكنون در سطح محدودي از OCR در پست كشور ما نيز استفاده ميشود، چون در پست هم كد پستي چندرقمي و ديگر اطلاعات به صورت گسسته و داخل كادرهايي نوشته ميشود، و كار آسانتر است.
در مورد خطاي OCR در تشخيص كلمات، مسئولان شركت «پايا» نظر جالبي دارند:
«حتي با تعبية سيستم مردودي (reject) هم ممكن است خطايي در تشخيص كلمات وجود داشته باشد. بايد در نظر داشته باشيم كه هيچ سيستم پردازشگري (از جمله انسان) بدون خطا نيست. نكته مهم اين است كه يك سيستم ماشيني درصد خطاي كمتري نسبت به انسان داشته باشد تا جايگزين خوبي براي انسان باشد. مسئله اين نيست كه خطا را به صفر برسانيم. هر قدر كه فناوري جلوتر ميرود، ميزان خطا هم بيشتر كاهش مييابد.»
مدير شركت «دوران نوين» هم به گونهاي ديگر به همين موضوع اشاره ميكند: «انتظار ما از مسئولان طرح «تكفا» آن است كه با موضوع OCR واقعبينانهتر برخورد شود، و در بحث مربوط به هزينههاي پروژه و انتظاراتي كه از OCR ميرود، واقعيتها در نظر گرفته شود. ديدگاه كنوني مسئولان تكفا آن است كه كل مشكل «خطا» تا 100درصد حل شود، در حالي كه فكر ميكنم حل مسائل مربوط به هوش مصنوعي نياز به روش تدريجي دارد. مثلاً در زبان عربي هم، نرمافزار «صخر» در نسخة اول خود فقط تا حدود 40درصد دقت داشت، در حالي كه اكنون پس از گذشت 13 سال از اولين نسخه آن دقت به مرز 98 درصد رسيده است.»
همانطور كه اشاره شد از OCR در ثبتنام آزمون «سازمان ملي استعدادهاي درخشان» در سالهاي 81 و 82 استفاده شد كه از طريق آن440000 نفر به طور ماشيني ثبتنام شدند. اين روش باعث شد كه در سال 81 (نمونه اول) 45 درصد در هزينهها و 25 درصد در زمان ثبتنام صرفهجويي شود. در سال بعد (82) اين رقم به 50 درصد رسيد. نرمافزاري كه در اين آزمونها مورد استفاده قرار گرفت براي هر كدام از موارد صحت بازشناسي متفاوتي داشت و در مجموع كار آن خوب بود (به جدول توجه كنيد):
به نظر ميآيد كه در چند سال آينده و با پيشرفت OCR فارسي و كاهش هر چه بيشتر خطاي آن، در آزمونهاي بزرگتري مانند آزمون سراسري دانشگاهها نيز بتوان از آن استفاده كرد.
مهندس «صديق»، مديرعامل شركت «پايا» هم ميگويد: «همين OCR فارسي گسسته هم تا چند سال پيش يك رؤيا بود، ولي ديديم كه محقق شده است و به مرور پيشرفتهتر هم خواهد شد. بنابراين طراحي OCR پيوسته فارسي هم، اگرچه سالها طول ميكشد، ولي مطمئناً به نتيجه خواهد رسيد. اين طرح يك طرح تحقيقاتي است كه در دانشگاهها دنبال ميشود و هنوز به يك محصول صنعتي قابل استفاده در سطح كلان و كاربردي براي عموم نرسيده است. ولي در حال حاضر نمونههاي دانشگاهي و آزمايشگاهي آن در داخل كشور وجود دارد و موضوع رساله دكتري برخي از دانشجويان است.»
بنابراين بين 10 تا 20 سال آينده، آنگونه كه مسئولان شركت «پايا» ميگويند، OCR پيوسته دستنويس فارسي هم وارد بازار خواهد شد.
دكتر فيلي هم در پاسخ به اين سؤال كه «آيا طراحي OCR پيوستة فارسي روزي تحقق خواهد يافت؟» پاسخ ميدهد: «بله ولي به تدريج.»
به هر حال براساس قرارداد «تكفا» با شركتهاي ايراني، تا كمتر از يك ماه ديگر، نسخهنهايي (البته نه صددرصد تكميلشده) OCR فارسي دستنويس گسسته و تايپي پيوسته ارائه خواهد شد. مدير شركت «دوران نوين» در اين مورد ميگويد: «پروژة OCR گسسته در مراحل پاياني خود قرار دارد ولي داراي مشكلاتي در تشخيص انواع اسكنرها و انواع فونتهاست كه در حال رفع آن هستيم. اين نرمافزار در حال حاضر امكان تشخيص فونتهاي تايپي فارسي با دقت زياد را دارد، ولي مشكل جدي آن است كه با اسكنرهاي مختلف نتايج نامناسبي ميدهد.» وي از اهميت اين طرح در بعد كلان ملي هم ميگويد: «با توجه به اين كه مشكل OCR براي بسياري از زبانهاي دنيا مانند انگليسي عملاً حل شده است، اگر در كشور ما هم به نتيجة نهايي برسد در افزايش سطح اطلاعات فارسي در دنياي ديجيتالي امروز (از جمله در اينترنت) بسيار اهميت خواهد داشت.
منبع:iranwsis.org
/خ
البته دستگاه «اسكنر» ميتواند تصويري از آن متن را وارد رايانه كند، تا اينجا بخشي از مشكل ما حل شده است. اما رايانه كه نه عقلي دارد و نه «زبان» ميفهمد، نميتواند حروف و كلمات را از هم تشخيص دهد.
مثلاً اگر از كامپيوتر بخواهيم به ما بگويد كه در متن اسكنشده كلمة «علي» چند بار آمده است، بيآنكه شرمنده شود، ميگويد نميتوانم تشخيص بدهم! در واقع اين «تصوير ديجيتالشده» بايد به «تصوير قابل پردازش» تبديل شود. موضوع اصلي OCR همين است.
OCR سرنام اصطلاحي است كه صورت كامل آن در واژهنامههاي انگليسي به دو صورت آمده است:
1. Optical Character Recognition
2. Optical Character Reader
انواع OCR
و اما OCR چند نوع است: يا تايپي است يا دستنويس. يعني يا بايد يك متن قبلاً تايپ شده را (مثل كتابها و روزنامههاي چندين سال قبل، يا حتي متني را كه فايل تايپي آن موجود نيست و فقط پرينت آن را داريم) وارد رايانه كنيم، يا متن دستنويس را.
متنهاي دستنويس هم به دو صورت «گسسته» و «پيوسته» وجود دارند: متن «دستنويس پيوسته» مثل همان چيزهايي است كه ما هرازگاهي كه دلمان تنگ ميشود روي كاغذ مينويسيم، يا يك نامه، يا يك قطعه شعر و ... اما متن «دستنويس گسسته» همان نوشتههايي است كه حروف آن جدا از هم و به صورت گسسته نوشته شدهاند، مثل نام و نامخانوادگي كه در فرمهاي آزمون ثبتنام، به صورت هر حرف داخل يك كادر، نوشته ميشوند.
طراحي OCR گسستة فارسي تقريباً در مراحل پاياني كار قرار دارد ولي، OCR پيوسته ظاهراً سالهاي زيادي كار ميبرد.
فارسي ما و مشكلات آن
شباهت حروف
به دلايل گفته شده OCR درمرحلة كنوني در كشور ما مربوط به «دستنويسهاي گسسته» يا متنهاي تايپي پيوسته است، و تا بازشناسي متنهاي دستنويس پيوسته توسط كامپيوتر راه زيادي در پيش است، چون در دستنويسهاي گسسته، اگرچه حروف به هم شباهت دارند، حداقل جداجدا نوشته شدهاند. در متنهاي پيوسته تايپي هم مشكل كشيده شدن يك حرف يا شكسته نوشته شدن حروف را نداريم.
البته به گفته مسئولان شركت «پايا» در حال حاضر هم نرمافزارهايي وجود دارد كه متن دستنويس پيوسته را تبديل به حروف جدا ازهم و گسسته ميكنند، ولي ضريب خطاي اين نرمافزارها زياد است و به شكل صنعتي درنيامدهاند.
بازشناسي حروف و الگو
در مرحلة بعدي كه «بازشناسي الگو» نام دارد، با تعدادي شرط ميشود فهميد كه مثلاً حرفي «الف» است يا نه، و رايانه تشخيص ميدهد كه حرف «پ» است يا «ب». براي اين تشخيص لازم است كه تصوير حرف «الف» با الفهاي نمونه ــ كه قبلاً به رايانه داده شده است ــ منطبق شود. الفباي نمونه قبلاً از روي يك مجموعه بزرگ آموزشي تهيه شده و ويژگيهاي مشترك از آن استخراج شده است. اما از آنجا كه تنوع صورتها نوشتاري يك حرف به صورت دستنويس بسيار زياد است، مدلي آماري استخراج ميشود كه در آن شباهت ويژگيهاي استخراج شدة قبلي با نمونه ورودي به رايانه بررسي ميشود. در اينجا «بازشناسي الگو» با روشهاي آماري انجام ميشود كه روش معمول در سيستمهاي OCR است.
اگر فكر ميكنيد كه كار تمام شده است در اشتباهيد، چون تازه ميرسيم به دنبالة حروف. مثلاً اگر كسي همان حرف «س» را با دنباله بنويسد، رايانه بايد تشخيص دهد كه اين حرف فقط «س» است، يا مثلاً «ي» هم به آن چسبيده است.
مدلسازي يا پردازش زباني
براي تشخيص تركيبهاي مجاز يك كلمه يا معنيدار بودن يك كلمه نيز به تهية بانكهاي اطلاعاتي (Data base) نياز داريم. در اين بانكها مثلاً تمام نامهاي كوچك و بزرگ ايرانيان قبلاً جمعآوري شده است و هنگام تطبيق يك كلمه با آن مشخص ميشود كه رايانه حروف آن را دست تشخيص داده يا نه. بنابراين نقش اين بانك اطلاعاتي بسيار مهم است، چون اگر نامي در آن ثبت نشده باشد، كلمهاي كه آن نام را شامل شود، به طور خودكار از برنامه OCR حذف ميشود يا پيغام ميآيد كه: «اين كلمه اشتباه است» در صورتي كه ممكن است مثلاً نام «هشام» در بين نامهاي ايراني وجود داشته باشد، ولي قبلاً در بانك اطلاعاتي ثبت نشده باشد.
بانكهاي ما و ديگران
علي، ولي، قلي ... و سيب
نكتة ديگر اين است كه يك بانك اطلاعاتي بايد شامل تعدادي كلمات خام باشد، بلكه «بسامد» آن واژگان، يعني ميزان استعمال و تكرار كلمات در زبان و مشخصات آماري آنها هم بايد ثبت شده باشد، والا كارايي زيادي ندارد. مثلاً «علي» نامي است كه شباهت زيادي به «ولي» و «قلي» دارد. كارهاي آماري در بانك اطلاعاتي بايد طوري انجام شده باشد كه تعداد «علي» بيشتر باشد، و بعد نوبت «ولي» و «قلي» برسد، چون درصد بسامدي «علي» به لحاظ آماري و كاربرد در ميان نامهاي بيشتر است.
در OCR فارسي گسسته، اگر فقط مربوط به نامها و نامخانوادگي باشد، كار سادهتر است از حالتي كه در OCR پيوسته وجود دارد. چون در OCR پيوسته هر كلمهاي ممكن است وجود داشته باشد مثل «سيب»، اما در بانك اطلاعاتي نامها همه ميدانيم كه سيب نام يك شخص نيست بلكه نام يك ميوه است! بنابراين در OCR همواره سعي ميشود كه درصد خطا كاهش يابد، تا كلمات در حد ممكن درست تشخيص داده شوند. اگرچه طراحان هنوز به صددرصد صحت نرسيدهاند، ولي نگران نتايج آزمون خود نباشيد، چون تمامي اطلاعات مربوط به شما چندين بار كنترل ميشوند و از سازوكار reject )يا مردودي) در رايانه هم استفاده ميشود. در اين روش اگر رايانه نتوانست كلمهاي را تشخيص دهد، ميفهمد كه نفهميده است و در خروجياش ميآورد كه: «من اين كلمه را نفهميدهام» و كار به سيستم دستي ميرود و در آنجا تصحيح ميشود. اين فرايند در پست خيلي كارايي دارد. در هر جاي دنيا كه تفكيك نامهها و ديگر مرسولات پستي به وسيلة OCR انجام ميشود، بعضي از نامهها در سيستم كامپيوتري وارد سازوكار «مردودي» ميشوند و به طور دستي مورد بررسي مجدد قرار ميگيرند. هماكنون در سطح محدودي از OCR در پست كشور ما نيز استفاده ميشود، چون در پست هم كد پستي چندرقمي و ديگر اطلاعات به صورت گسسته و داخل كادرهايي نوشته ميشود، و كار آسانتر است.
در مورد خطاي OCR در تشخيص كلمات، مسئولان شركت «پايا» نظر جالبي دارند:
«حتي با تعبية سيستم مردودي (reject) هم ممكن است خطايي در تشخيص كلمات وجود داشته باشد. بايد در نظر داشته باشيم كه هيچ سيستم پردازشگري (از جمله انسان) بدون خطا نيست. نكته مهم اين است كه يك سيستم ماشيني درصد خطاي كمتري نسبت به انسان داشته باشد تا جايگزين خوبي براي انسان باشد. مسئله اين نيست كه خطا را به صفر برسانيم. هر قدر كه فناوري جلوتر ميرود، ميزان خطا هم بيشتر كاهش مييابد.»
مدير شركت «دوران نوين» هم به گونهاي ديگر به همين موضوع اشاره ميكند: «انتظار ما از مسئولان طرح «تكفا» آن است كه با موضوع OCR واقعبينانهتر برخورد شود، و در بحث مربوط به هزينههاي پروژه و انتظاراتي كه از OCR ميرود، واقعيتها در نظر گرفته شود. ديدگاه كنوني مسئولان تكفا آن است كه كل مشكل «خطا» تا 100درصد حل شود، در حالي كه فكر ميكنم حل مسائل مربوط به هوش مصنوعي نياز به روش تدريجي دارد. مثلاً در زبان عربي هم، نرمافزار «صخر» در نسخة اول خود فقط تا حدود 40درصد دقت داشت، در حالي كه اكنون پس از گذشت 13 سال از اولين نسخه آن دقت به مرز 98 درصد رسيده است.»
همانطور كه اشاره شد از OCR در ثبتنام آزمون «سازمان ملي استعدادهاي درخشان» در سالهاي 81 و 82 استفاده شد كه از طريق آن440000 نفر به طور ماشيني ثبتنام شدند. اين روش باعث شد كه در سال 81 (نمونه اول) 45 درصد در هزينهها و 25 درصد در زمان ثبتنام صرفهجويي شود. در سال بعد (82) اين رقم به 50 درصد رسيد. نرمافزاري كه در اين آزمونها مورد استفاده قرار گرفت براي هر كدام از موارد صحت بازشناسي متفاوتي داشت و در مجموع كار آن خوب بود (به جدول توجه كنيد):
به نظر ميآيد كه در چند سال آينده و با پيشرفت OCR فارسي و كاهش هر چه بيشتر خطاي آن، در آزمونهاي بزرگتري مانند آزمون سراسري دانشگاهها نيز بتوان از آن استفاده كرد.
سرنوشت OCR دستنويس
مهندس «صديق»، مديرعامل شركت «پايا» هم ميگويد: «همين OCR فارسي گسسته هم تا چند سال پيش يك رؤيا بود، ولي ديديم كه محقق شده است و به مرور پيشرفتهتر هم خواهد شد. بنابراين طراحي OCR پيوسته فارسي هم، اگرچه سالها طول ميكشد، ولي مطمئناً به نتيجه خواهد رسيد. اين طرح يك طرح تحقيقاتي است كه در دانشگاهها دنبال ميشود و هنوز به يك محصول صنعتي قابل استفاده در سطح كلان و كاربردي براي عموم نرسيده است. ولي در حال حاضر نمونههاي دانشگاهي و آزمايشگاهي آن در داخل كشور وجود دارد و موضوع رساله دكتري برخي از دانشجويان است.»
بنابراين بين 10 تا 20 سال آينده، آنگونه كه مسئولان شركت «پايا» ميگويند، OCR پيوسته دستنويس فارسي هم وارد بازار خواهد شد.
دكتر فيلي هم در پاسخ به اين سؤال كه «آيا طراحي OCR پيوستة فارسي روزي تحقق خواهد يافت؟» پاسخ ميدهد: «بله ولي به تدريج.»
به هر حال براساس قرارداد «تكفا» با شركتهاي ايراني، تا كمتر از يك ماه ديگر، نسخهنهايي (البته نه صددرصد تكميلشده) OCR فارسي دستنويس گسسته و تايپي پيوسته ارائه خواهد شد. مدير شركت «دوران نوين» در اين مورد ميگويد: «پروژة OCR گسسته در مراحل پاياني خود قرار دارد ولي داراي مشكلاتي در تشخيص انواع اسكنرها و انواع فونتهاست كه در حال رفع آن هستيم. اين نرمافزار در حال حاضر امكان تشخيص فونتهاي تايپي فارسي با دقت زياد را دارد، ولي مشكل جدي آن است كه با اسكنرهاي مختلف نتايج نامناسبي ميدهد.» وي از اهميت اين طرح در بعد كلان ملي هم ميگويد: «با توجه به اين كه مشكل OCR براي بسياري از زبانهاي دنيا مانند انگليسي عملاً حل شده است، اگر در كشور ما هم به نتيجة نهايي برسد در افزايش سطح اطلاعات فارسي در دنياي ديجيتالي امروز (از جمله در اينترنت) بسيار اهميت خواهد داشت.
منبع:iranwsis.org
/خ