جايگاه محيط زيست از منظر اسلام (2)

يکي از پديده‌هاي طبيعي که ارتباط مستقيم با روح و روان انسان دارد، پديده شب مي‌باشد. شب به همراه روز، شبانه‌روز و تکرار شبانه‌روز ماه‌ها و تکرار ماه‌ها، سال‌ها و در نهايت عمر انسان را تشکيل مي‌دهند. هر کدام از
سه‌شنبه، 2 خرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
جايگاه محيط زيست از منظر اسلام (2)
جايگاه محيط زيست از منظر اسلام  (2)

نويسنده: محمد تقي فعالي

 

هـ) شب

يکي از پديده‌هاي طبيعي که ارتباط مستقيم با روح و روان انسان دارد، پديده شب مي‌باشد. شب به همراه روز، شبانه‌روز و تکرار شبانه‌روز ماه‌ها و تکرار ماه‌ها، سال‌ها و در نهايت عمر انسان را تشکيل مي‌دهند. هر کدام از شب يا روز نقش‌ها و کارکردهاي مختص به خود را دارند. حالات انسان در روز و شب متفاوت است. انسان‌ها معمولاً در شب راحت‌تر و آرام‌ترند، تو گويي شب را براي استراحت و روز را براي فعاليت ساخته‌اند. قرآن کريم در چند آيه به مسأله مهم آرام‌بخشي شب اشاره مي‌کند و مي‌فرمايد: از نشانه‌هاي رحمت الهي اين است که شب، وسيله سکونت و روز، زمان جمع نعمت است.
وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ لِتَسْکُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّکُمْ تَشْکُرُونَ‌؛ و از رحمتش برايتان شب و روز را قرار داد تا در اين [يك] بياراميد و [در آن يك] از فزون بخشى او [روزى خود] بجوييد، باشد كه سپاس بداريد. (1)
تفاسير عمدتاً به کارکرد مهم شب يعني استراحت و جبران نيروهاي از دست رفته اشاره کرده‌اند؛ (2) انسان‌ها معمولاً به هنگام روشنايي روز، به امر معيشت و کسب و کار مي‌پردازند. آنان تلاش مي‌کنند تا روزي خود و خانواده خويش را فراهم سازند و از اين طريق به رفاه نسبي دست يابند. کار و تلاش روزانه از يک طرف سبب کاهش قواي بدن مي‌شود و از سوي ديگر باعث رنج و خستگي فکر و روان انسان. از اين‌رو ضرورت يافت که بخشي از شبانه‌روز به استراحت اختصاص يابد تا نيروهاي از دست رفته جبران شده فکر و روح انسان راحت گردد. دست خلقت زماني را در شبانه‌روز براي استراحت و بازگشت قوا فراهم نمود. بر اين اساس کارکرد شب، استراحت و تجميع قوا مي‌باشد. مسأله مزبور در آيه‌اي ديگر بيان شده است:
هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّيْلَ لِتَسْکُنُوا فِيهِ وَ النَّهَارَ مُبْصِراً إِنَّ فِي ذلِکَ لَآيَاتٍ لِقَوْمٍ يَسْمَعُونَ‌؛ اوست كسى كه براى شما شب را قرار داد تا در آن بياراميد و روز را روشن [گردانيد]. بي‌گمان، در اين [امر] براى مردمى كه مى شنوند نشانه هايى است. (3)
خداوند کسي است که شب را به نفع انسان‌ها آفريد تا در آن سکونت و آرامش يابند و از رنج روز، آسايش پذيرند. شامگاهان کار روزانه، راکد شده آدميان ادامه تأمين معاش را به روز بعد موکول مي‌کنند. تدبير عام خلقت اين بود (4) که با ظهور تاريکي شب انسان‌ها از کار باز ايستند، تحرکّات خويش را تقليل دهند و اصلاح امور خويش را به زماني ديگر واگذارند.
بجز استراحت و جبران نيروهاي از دست رفته‌ي جسمي، فکري و رواني، کارکردهاي ديگري براي شب بيان شده است؛ (5) شب براي انس با خانواده است، شب براي کاستن از ناراحتي‌هاي ديگران است، شب براي تمتع است.
نقش مهم ديگري که در ميانه شب محقّق مي‌گردد اين که مشتاقان، شب را عبادتگاه خويش و روزنه رفتن به آسمان مي‌دانند. شب زمان گفتگو با خداست، شب سيد اهل وصال است و سياهي اهل فراق. اهل قرب با شب سازگارند و طولاني شدن شب آرزوي آنان. مضامين پيش گفته در آيات ديگري هم بيان شده است: غافر/61، قصص/72 و نمل/86.
پرسشي نمايان مي‌گردد؛ شب مهمتر است يا روز؟ نگاه خالق به ما مي‌گويد شب اصالت داشته از روز بهتر است. ويژگي‌هاي شب را مرور کنيم:

شب زنده‌داري:

در قرآن تنها يک آيه حاوي واژه «تهجّد» است:
وَ مِنَ اللَّيْلِ فَتَهَجَّدْ بِهِ نَافِلَةً لَکَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَکَ رَبُّکَ مَقَاماً مَحْمُوداً
و پاسي از شب را زنده ‌بدار تا براي تو [به منزله‌ي] نافله‌اي باشد اميد که پروردگارت تو را به مقامي ستوده برساند. (6)
تهجّد به معناي تيقظ و شب زنده‌داري يا احيا است. در اين آيه يکي از وظايف انحصاري پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) بيان شده که آن احياي بخشي از شب مي‌باشد و بايد همراه با تلاوت قرآن و نماز گذاردن باشد. اين امر براي ديگران به عنوان يک سنّت مستحبّي تلقّي مي‌گردد.
يکي از ويژگي‌هاي اختصاصي شب، تهجّد است. در قرآن احياي روز مطرح نيست بلکه زنده داشتن شب مطرح است. بجز اين که در شب مزاحمت‌ها و ارتباطات کمتر بوده طبعاً آرامش خاصي در شب حاکم است، شب داراي خاصيتي است که درآن مناجات، دعا و نيايش بهتر صورت مي‌گيرد.
در پايان آيه به پاداش تهجّد بر مي‌خوريم؛ تهجّد در شب موجب نيل به «مقام محمود» مي‌شود. از آنجا که براي مقام، وصف «محمود» به صورت مطلق بيان شده است، نشان از آن دارد که اين مقام، منزلتي است که مورد ستايش همگان است و هيچ مقامي مورد ستايش همگان قرار نمي‌گيرد مگر آن که همه از آن بهره‌مند باشند و مقامي که نفع آن به همه مي‌رسد، مقام شفاعت کبري در قيامت است. اين مطلب را روايات هم تأييد مي‌کنند. (7)
ويژگي «مقام محمود» در موارد اندکي بيان شده است؛ يکي از اين موارد در زيارت عاشوراست؛ جايي که انسان از خدا مي‌خواهد که او را به مقام محمود برساند. با توجه به جمله‌ي بعد که درخواست مقام شهادت است، «و اَسألَهُ أن يُبَلِّغني المَقامَ المَحمُودَ لَکُم عِندَ اللهِ وَ أن يَرزِقَني طَلَب ثارِي»؛ (8) شايد بتوان گفت که مراد از مقام محمود، مقام شهادت است. از سوي ديگر مي‌دانيم که شهيد، حق شفاعت دارد.

روزنه‌اي به آسمان:

شب پديده‌اي است که داراي دو خصوصيت است؛ يکي «اشد وطئا». اين تعبير کنايه از اين است که در شب ثبات قدم بيشتر است يا صفاي باطن افزون‌تر يا اين که در شب زبان بيشتر قلب را همراهي مي‌کند. (9)
شاخصه‌ي ديگر شب «اقوم قيلاً» است. اين ويژگي کنايه از آن دارد که در شب، حضور قلب و انقطاع انسان بيشتر است. (10) بنابراين شب خاصيتي دارد که در روز نيست؛ حضور قلب در شب بيشتر است، انقطاع در شب بيشتر است، صفاي باطن در شب افزون است و ارتباط انسان با آسمان در شب فزوني مي‌گيرد:
إِنَّ نَاشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّ وَطْئاً وَ أَقْوَمُ قِيلاً؛ قطعاً برخاستن شب، رنجش بيشتر و گفتار [در آن هنگام] راستين تر است. (11)

ميقات:

بي‌جهت نيست که ميقات موسي (عليه السلام) در چهل شب به انجام رسيد:
فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِينَ لَيْلَةً؛ تا آنكه وقت معينِ پروردگارش در چهل شب به سر آمد. (12)

معراج:

معراج پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) در شب صورت گرفت:
سُبْحَانَ الَّذِي أَسْرَى بِعَبْدِهِ لَيْلاً؛ منزّه است آن [خدايى] كه بنده اش را شبانگاهى. (13)

مقدّرات جهان و نزول قرآن:

بي‌دليل نيست که مقدّرات انسان و جهان در شبي با نام «ليلة القدر» صورت مي‌گيرد و در همان شب قرآن نازل مي‌شود:
إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِي لَيْلَةِ الْقَدْرِ؛ ما [قرآن را] در شب قدر نازل كرديم. (14)

پوشاندن و دويدن:

از ويژگي‌هاي شب پوشش و پوشاندن است. اگر شب «لباس» است از اين‌روست که شب تاريکي را بر زمين مي‌پوشاند و اين تقدير الهي است:
وَ جَعَلنَا اللَّيلَ لِبَاسَّا؛ و شب را [براي شما] پوششي قرار داديم. (15)
تعبير پوشاندن «يغشي» در قرآن با صراحت در چند آيه بيان شده است نظير: شمس/4، ليل/1 و اعراف/54. بنابراين شب خصيصه‌اي دارد و آن اين که تاريکي خود را بر زمين يا خورشيد مي‌گستراند و با ظلمت خود زمين را مي‌پوشاند و اين يکي از افعال الهي است:
وَ أغطَشَ لَيلَهَا؛ و شبش را تيره گردانيد. (16)
نکته جالبي که در يکي از آيات مربوط به شب وجود دارد اين که شب طالب روز است و اين طلب به سرعت محقّق مي‌شود:
يُغشِي اللَّيلَ النَّهَارَ يَطلُبُهُ حَثِيثاً؛ روز را به شب که شتابان آن را مي‌طلبد مي‌پوشاند. (17)
مرحوم علامه طباطبايي از اين آيه استفاده‌اي کرده است (18) و آن اين که اصل براي زمين ظلمت است امّا روز که از درخشش خورشيد پديد مي‌آيد امر عارضي است. تو گويي شب به دنبال روز مي‌دود، روز را تعقيب مي‌کند، بر آن هجوم مي‌آورد، آن را مي‌پوشاند و خود را چون لباسي بر تن آن مي‌افکند.

عبادتگاه:

در آيات مختلف سخن از عبادت و بندگي خدا در شب به ميان آمده است. هر چند بيشتر اين آيات مربوط به پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) مي‌باشد امّا به عنوان يک الگو و روش مي‌توان گفت که شب زمان گفتگو با خداست:
وَ مِنَ اللَّيلِ فَسَبَّحُه وَ أدبَارَ السُّجُودِ؛ و پاره‌اي از شب و به دنبال سجود [به صورت تعقيب و نافله] او را تسبيح گوي. (19)
وَ مِنَ اللَّيلِ فَسَبَّحُه وَ أدبَارَ السُّجُودِ؛ و [نيز] پاره‌اي از شب و در فرو شدن ستارگان تسبيح گوي او باش. (20)
قُمِ اللَّيلَ إلاّ قَليِلا؛ به پا خيز شب را مگر اندکي. (21)
وَ مِنَ اللَّيلِ فَاسجُد لَهُ وَ سَبَّحهُ لَيلاً طَويلا؛ و بخشي از شب را در برابر او سجده کن و شب[هاي] دراز او را به پاکي بستاي. (22)
همچنين از ويژگي خوبان يکي اين که در ميانه شب به راز و نياز با خدا مشغولند و نامه او مي‌خوانند:
يَتلُونَ آيَاتِ اللهِ آنَاء اللَّيلِ وَ هُم يَسجُدُونَ؛ آيات الهي را در دل شب مي‌خوانند و سر به سجده مي‌نهند. (23)
اهل تقوا و احسان، اندکي از شب را مي‌خوابند و سحرگاهان از خدا طلب آمرزش مي‌کنند:
کَانُوا قَلِيلاً مِنَ اللَّيْلِ مَا يَهْجَعُونَ‌ وَ بِالْأَسْحَارِ هُمْ يَسْتَغْفِرُونَ‌؛ و از شب اندكى را مي‌خوابيدند. و در سحرگاهان [از خدا] طلب آمرزش مى كردند. (24)

نشانه:

فرشتگان به زکريا (عليه السلام) از غيب خبر دادند که او فرزندي به نام يحيي (عليه السلام) خواهد داشت. وي از خدا نشانه خواست و خداوند نشانه او را چنين معرفي فرمود: سه شب با مردم سخن نگو:
قَالَ آيَتُکَ أَلاَّ تُکَلِّمَ النَّاسَ ثَلاَثَ لَيَالٍ سَوِيّاً؛ فرمود: «نشانه تو اين است كه سه شبانه [روز] با اينكه سالمى با مردم سخن نمي‌گويى». (25)
قرآن در پايان به مهمترين نقش شب باز مي‌گردد و شب را وسيله آرامش‌زايي انسان معرفي مي‌کند:
وَ اللَّيلِ إذَا سَجي؛ سوگند به شب چون آرام گيرد. (26)
واژه سجي از ريشه «سَجو» به معناي سکونت و آرامش مي‌باشد. لذا شب از ديدگاه خالقش، آرامش‌بخش بشر مي‌باشد. (27)
از مباحث پيش گفته به دست مي‌آيد که شب داراي کارکردها و نقش‌آفريني‌هاي فراواني است؛ نقش‌ها و آثاري نظير: جبران نيروهاي از دست رفته، راحتي فکر و روح، انس با خانواده، کاستن از ناراحتي‌ها، تمتّع، شب زنده‌داري، روزنه‌اي به آسمان، ميقات، معراج، تنظيم مقدّرات جهان، نزول قرآن، پوشاندن روز، دويدن در پي روز،
عبادتگاه و نشانه.
در اين ميان، خالق جهان نقشي مهم به شب واگذار نمود و آن اين که شب، اهل خود را به آرامش مي‌رساند. ذهن، فکر، روان و روح آنها را تسکين مي‌بخشد، رنج‌ها، خستگي‌ها و سستي‌هاي آنها را کاهش مي‌دهد.

تو گويي شب رنج‌هاي بشر را به جان مي‌خرد و آرامش و راحتي به او مي‌بخشد.

شب به مانند دستگاه شارژ کننده بشر عمل مي‌کند، آن زمان که انسان به شب وارد شد، اين پديده وظيفه خود مي‌داند که روح انسان را شارژ کرده تقويت نمايد.

انسان عاقل تمام شب نمي‌خوابد و بخشي از آن را به گفتگو با عزيز عالم و يار ديرين در زير آسمان پرستاره مي‌گذراند.

خواجه عبدالله انصاري در بياني زيبا و دلنشين گفتگوي روز و شب را اين‌گونه به تصوير مي‌کشد. (28)
در عالم معنا روز عالم افروز بر شب شکسته دل مفاخرت مي‌نمود که اي شب مرا خورشيد درخشان است و تاب آفتاب نورافشان است. اي شب مرا صفت تصرّفات زر و سيم است، معاملات شور و بيم است، اي شب مرا صفت جماعت جمعه و پنج وقت نماز است. روزه‌ي سي روزه‌ي اهل نياز است. اي شب جهاد و حج در من است. تکبيرات عيدين بر من است. اي شب من معدن کرامتم. دمنده‌ي قيامتم، کوکبه‌اي که من دارم کرّاست؟ علم عالم افروز من راست آيت و النهار مبصراً است.
شب به حضرت عزّت بناليد که الهي اگر روز بنده‌ي رومي درگاهست، بجاه نبيِّ قرشي که اين حبشي را بر رومي روز فيروز گردان.
باري عزّ اسمه خطاب کرد که اي روز بعد از اين بر شب شکسته دل مفاخرت منماي که شب پرده‌ي عصمت است. جذبه رحمت است. شب باغ يقين است. چمن آذان المتقين است. شب پناه انبياست. خلوتگاه اوليا است. شب سجده‌گاه عبّادست، خلوتگاه زهّاد است. شب خزينه اسرار است. سفينه ابرار است. شب خزان احسان بِرّ است، سرمه‌ي روشنايي چشم سرّ است.
خواجه در گفتگوي روز و شب بعد از آن که روز، روشنايي خود و سياهي شب را به رخ شب مي‌کشد، پاسخ شب را اين‌گونه به تصوير مي‌کشد: (29)
اي روز اگر من سياهم باکي نيست جامه‌ي کعبه سياه است و بيت الله است. حجرالاسود سياه است و يمين الله است. اي روز اگر من سياهم باکي نيست مداد سياه است و مداد اُدباست. اطلس سياه است و زينت خطباست. اي روز اگر من سياهم باکي نيست سنگ محک سياه است و عزت صرّافان است. اي روز اگر من سياهم باکي نيست. زيت سياه است و شفاي بيماران است. نرگس چشم سياه است و غارت‌گر قلب مشتاقان است. هليله سياه است و دواي درمندان است. علم عيد سياه است و زيبا مي‌نمايد. زلف و ابرو سياه است و دل‌ها مي‌ربايد. اي روز اگر من سياهم باکي نيست، خال مهوشان سياه است و مرغوب است. گيسوي دلبران سياه است و به غايت محبوب است.

و) خواب

يکي از نيازهاي طبيعي و فيزيولوژيک بدن خواب است. در صورت بروز هرگونه اختلالي در خواب، جسم و روان انسان با پريشاني و تنيدگي مواجه مي‌گردد. بهره‌مندي از خواب درست، باعث بالا رفتن آستانه تحمّل شخص و به دنبال آن افزايش توانايي در مواجه با محرّک‌هاي تنش‌زا مي‌شود. اهميت خوابيدن تا بدان جا است که مي‌توان گفت خواب خود، روشي براي درمان است و مي‌تواند درمان‌گر باشد. بدخوابي در همه افراد باعث بروز مشکلات ارگانيک مانند رنجوري، خستگي و تنبلي مي‌شود. از سوي ديگر هرگونه ناآرامي و نگراني مي‌تواند مانع خوابيدن شود. لذا نسبت خواب و آرامش، متقابل است. بدين معنا که ناآرامي منشأ بدخوابي است و خوابِ بد باعث بروز نگراني. پريشان خوابي حتّي مي‌تواند منشأ بروز اختلالات مغزي، ديدن رؤياهاي ترسناک، از خواب پريدن‌هاي مکرر و فشار خون گردد. تمامي ابعاد وجود انسان اعم از جسم، مغز، ذهن، روان و روح نيازمند خواب است و خداوند خواب را سبب آرامش جسم و روح انسان قرار داد. روز براي جنبش، شب براي پوشش و خواب براي آرامش است:
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ لَکُمُ اللَّيْلَ لِبَاساً وَ النَّوْمَ سُبَاتاً وَ جَعَلَ النَّهَارَ نُشُوراً؛ و اوست كسى كه شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مايه] آرامشى. و روز را زمان برخاستن [شما] گردانيد. (30)

ز) اصل تسخير

يکي از مضامين جالبي که در قرآن مطرح شده «اصل تسخير» زمين، آسمان‌ها و عناصر آن دو براي بشر مي‌باشد. طرح اين مسأله در ميان آيات به دو صورت است؛ گاهي به صورت جزئي و موردي و گاهي به صورت کلي و عمومي.

اول: موارد جزئي

نمونه‌هايي از موارد جزئي به شرح ذيل است؛

تسخير کشتي:

وَ سَخَّر لَکُم الفُلکَ لِتَجرِي فِي البَحرِ بِأمرِه؛ و کشتي را براي شما رام گردانيد تا به فرمان او در دريا روان شود. (931)

تسخير آب‌ها:

وَ سَخَّرَ لَکُم الأنهَارَ؛ و رودها را براي شما مسخّر کرد. (32)

تسخير خورشيد و ماه:

وَ سَخَّر لَکُم الشَّمسَ وَ القَمَرَ؛ و خورشيد و ماه را که پيوسته روانند براي شما رام گردانيد. (33)

تسخير شب و روز:

و سَخَّر لَکُم اللَّيلَ وَ النَّهَارَ؛ و شب و روز را [نيز] مسخّر شما ساخت. (34)

تسخير درياها و ماهي‌ها:

وَ هُوَ الَّذِي سَخَّرَ البَحرَ لِتَأکلُوا مِنهُ لَحماً طَرِياً؛ و اوست کسي که دريا را مسخّر گردانيد تا از آن گوشت تازه بخوريد. (35)

تسخير باد براي سليمان (عليه السلام):

فَسَخَّرنَا لَهُ الرَّيحَ تَجرِي بِأمرِهِ؛ پس باد را در اختيار او قرار داديم. (36)

دوم: موارد کلي

در ميان آيات به مواردي بر مي‌خوريم که به صورت کلي و عمومي زمين، آسمان و هر آنچه در آنها است را مسخّر بشر معرفي مي‌کنند:
أَلَمْ تَرَوْا أَنَّ اللَّهَ سَخَّرَ لَکُمْ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَ مَا فِي الْأَرْضِ وَ أَسْبَغَ عَلَيْکُمْ نِعَمَهُ ظَاهِرَةً وَ بَاطِنَةً؛ آيا ندانسته ايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است، مسخّر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است؟ (37)

گونه اول: معناشناسي

تفاسير در ارتباط با معناي تسخير مواردي را مطرح کرده‌اند؛ (38) جهان پيرامون به گونه‌اي است که انسان مي‌تواند در آن دخل و تصرف کند، ستارگان به انسان‌ها ياري مي‌رسانند، آدمي از نور خورشيد و ماه و حرارت آن بهره مي‌برد، ابر و باران سبب احياي زمين و روييدن گياهان مي‌شوند، زمين رام بشر است، خاک منافع بي‌شماري براي آدمي دارد، سنگ‌ها در اختيار انسان هستند و آدمي از منافع بي‌شمار کائنات منتفع مي‌گردد.
تسخير در اصطلاح بدين معنا است؛ (39) فاعل فعل خويش را به گونه‌اي قرار دهد که اوامر او را امتثال کند. مثلاً هرگاه قلم مسخّر نويسنده باشد بدين معنا است که نويسنده مي‌تواند قلم را به اراده خويش به حرکت در آورد يا هرگاه فردي خدمتگذاري را تسخير مي‌کند بدين معنا است که طبق اراده و خواست او خدمت رساني مي‌کند. بر اين اساس، تسخير کائنات بدين معنا خواهد بود که خالقشان، کائنات را به گونه‌اي آفريد که طبق فرمان او عمل کنند.
خداوند، جهان را آفريد. جهاني که مخلوق اوست، مملوک و فرمانبر او نيز هست. عالم هستي به گونه‌اي آفريده شده که از مشيت و اراده خداوند تبعيت مي‌کند و خداوند کائنات را فرمان داد تا در «خدمت» بشر باشند و اجازه دهند آدميان در آن داخل و تصرّف نمايند و از «منافع» زمين و آسمان انتفاع برند.
بدست مي‌آيد که اولاً کائنات قبل از آنکه مسخّر انسان باشند، مسخّر خالقشان هستند. اين خداست که به مخلوقاتش فرمان مي‌دهد تا در اختيار و خدمت بشر باشند.
ثانياً نکته مهم اينکه مسخّر بودن زمين و آسمان براي بشر معنايي جز خدمتگذاري و امکان بهره‌برداري ندارد و هرگز تسخير بدين معنا نيست که انسان مالک زمين و آسمان باشد و در آن هرگونه بخواهد تصرّف نمايد. ارتباط کائنات با انسان فقط در قالب «خدمت و نفع» قرار مي‌گيرد. لذا تمام اجزاي سياره منجمد از خالق خويش فرماني دريافت کرده‌اند.

فرمان خداوند به زمين و آسمان: براساس مصالح کل جهان، به انسان اجازه بهره‌وري و استفاده دهند، و اين است معناي تسخير.

گونه دوم: اهداف

خداوند جهاني با عظمت خلق نمود و آن را در اختيار بشر قرارداد تا از آن نفع برد و از منافع آن استفاده کند. تسخير جهان براي انسان اهداف و غاياتي دارد. خداوند به آنها در خلال آياتش اشاره کرده است:
خداوند جهان را مسخّر انسان قرار داد تا آدمي «شکر» کند. شکر درجات و مراتبي دارد که يکي از آنها شکر عملي است. شکر در مقام عمل بدين معنا است که انسان از تک تک اجزاء عالم در راستاي مصالح واقعي و رضايت خالق بهره برد. اگر آدمي از ابرها، بادها، گياهان، درياها و خشکي‌ها استفاده مي‌کند و امکان اين استفاده را خداوند به انسان داده است، اين بهره‌بري علّتي دارد و آن اينکه انسان تمام بهره‌ها و نفع‌بري‌هاي خويش را در قالب قوانين الهي و قواعد کائنات محقق سازد:
کذَلِکَ سَخَّرنَاهَا لَکم لَعَلَّکُم تَشکُرونَ؛ اين‌گونه آنها را براي شما رام کرديم اميد که شکرگزار باشيد. (40)
از ديگر غايات تسخير جهان، «تسبيح» است. خداوند جهان را براي بشر مسخّر نمود تا آدمي به همراه جهان هستي تنزيه و تسبيح خدا کند:
إِنَّا سَخَّرْنَا الْجِبَالَ مَعَهُ يُسَبِّحْنَ بِالْعَشِيِّ وَ الْإِشْرَاقِ؛ ما كوه ها را با او مسخّر ساختيم [كه] شامگاهان و بامدادان خداوند را نيايش مى كردند. (41)
خداوند از رام کردن جهان براي انسان مقصود ديگري نيز دارد. اگر جهان رام انسان شده است بدين دليل است که وي راه يابد، هدايت شود و به بزرگي، جلالت و عزّت الهي نائل گردد:
کَذلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَى مَا هَدَاکُمْ؛ اين گونه [خداوند] آنها را براى شما رام كرد، تا خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده به بزرگى ياد كنيد. (42)
حاصل آنکه زمين براي انسان آسايش و آرامش فراهم مي‌کند، زمين و عناصر آن رام بشر شده‌اند سياره منجمد و بزرگ خاضع بشر گشته است، گياهان و درختان شادي و سرور براي انسان مي‌آفرينند، جهان به گونه‌اي خلق شده که انسان از آن شادمان شده لذّت مي‌برد، عناصر زيستي از آدمي حفاظت کرده زيبايي را به چشم او مي‌نشانند، باغ‌ها ميوه مي‌دهند، آب‌ها به روح بشر لطافت مي‌بخشند، ميوه‌ها و سبزه‌ها با رنگ‌هاي مختلف بوم نقاشي بزرگي براي انسان ساخته‌اند، تماشاي گياهان و نگريستن به گلبرگ‌ها و غنچه‌ها زير نور زرّين خورشيد، انسان را غرق در شادي و آرامش مي‌کنند، باران زمين را زنده مي‌کند، تفريح با آب روحيه بخش است، تنفس در هواي پاک سبب تندرستي و آرامش روحي مي‌شود، دست خلقت روز و شب را به نفع انسان قرار داده است و کوه‌ها و آسمان‌ها دست به دست هم داده‌اند تا استمرار حيات بشر را ممکن سازند. در يک جمله خداوند کائنات را در خدمت بشر قرار داده مسخّر او ساخت. جهان هستي به انسان‌ها خدمت مي‌کند و در اين خدمت هيچ از انسان نمي‌ستاند.

تمام اجزاي کائنات بي‌چشم داشت، سهل و رايگان همه چيز خود را به انسان‌ها مي‌بخشند و اين بخشندگي صفتي است که از خداوند رحمانشان به ارث برده‌اند تا به انسان‌ها بياموزند که بخشنده باشند.

دو) در سيره رضوي (عليه السلام)

پديده‌هاي طبيعي و نحوه مواجهه با آنها در سخنان حضرت ثامن الحجج (عليه السلام) جايگاه ويژه‌اي دارند. امام هشتم شيعيان (عليه السلام) براي اشياء، گياهان و حيوانات اهمّيت قائل بود و در برخورد با آنها همواره با نگاه احترام و رويکرد معنوي مواجه مي‌شد. در اين رابطه مي‌توان نمونه‌هايي را بيان کرد.

نمونه نخست:

يکي از توصيه‌هاي حضرت رضا (عليه السلام) اين است که به هنگام خوردن غذا، باقيمانده آن را دور نريزيم بلکه آن را براي پرندگان يا حيوانات وحشي نگه داريم. معمّر بن خلاّد از امام رضا (عليه السلام) روايتي نقل مي‌کند:
مَن أکَلَ فِي مَنزِلهِ طَعَاماً فَسَقَطَ مِنهُ شَيءِ فَليَتَنَا وَ لَهُ وَ مَن أکَلَ فِي الصَّحرّاءِ أو خَارِجاً فَليَترکهُ لِطَائِر أو سَبُعِ؛ هر که در خانه‌اش چيزي بخورد ريزه‌اش را [هم] بخورد و اگر در بيابان يا بيرون خانه باشد، ريزه را براي پرنده يا درنده‌اي واگذارد. (43)

نمونه دوم:

داستاني از حضرت رضا (عليه السلام) در ارتباط با رام کردن اسب و دعا براي آن حيوان نقل شده است:
امام رضا (عليه السلام) در برابر اسب سرکشي بود و در آنجا چند رام کننده اسب بودند و هيچ کدام جرأت نداشتند سوارش شوند و اگر سوار مي‌شدند از ترس اين که بجهد و آنها را به زمين اندازد و با سم لگدکوب کند جرأت نداشتند آن را برانند در همان محل پسر هفت ساله‌اي بود. گفت يا ابن رسول الله به من اجازه مي‌دهي سوارش بشوم و رامش کنم. فرمود: تو؟ گفت: آري. فرمود: چگونه؟ گفت: براي اين که پيش از سوار شدن از او مطمئن شوم، صد صلوات بر محمد و خاندان طيب و طاهرش و تجديد عهد ولايت شما خاندان مي‌فرستم. فرمود: سوار شو. کودک سوار شد. حضرت فرمود: بران. کودک بتاختش انداخت و پياپي دواندش تا او را به رنج و سختي کشاند و فرياد اسب بلند شد که يا ابن رسول الله امروز دم مرا دردناک کرده مرا از او معاف دار يا مرا زير پايش شکيبا کن. آن پسرک گفت: درخواست کن آنچه برايت بهتر است و آن شکيبايي زير پاي يک مؤمن است. آن حضرت فرمود: راست گفت بار خدايا او را شکيبا ساز و اسب نرم شد و رام گردش کرد. (44)

نمونه سوم:

امام رضا (عليه السلام) در جواب پرسشي از سليمان جعفري اينگونه فرمود:
قُمري را نکشيد و گوشت آن را نخوريد؛ زيرا اين حيوان بسيار تسبيح‌ مي‌گويد. (45)

نمونه چهارم:

در کلمات حضرت ثامن الحجج (عليه السلام) داستان بوي خوش گل‌ها به اين صورت آمده است:
آن زمان که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) براي معراج به آسمان رفت، قطرهاي از عرق آن بزرگوار بر زمين افتاد. از آن مکان گلي روييد و آن گل خوشبو شد. پس هر کس که بخواهد بوي رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) را استشمام کند گل را بو نمايد. (46)

نمونه پنجم:

حضرت رضا (عليه السلام) داستان آواي خروس را به زيبايي اينگونه بيان مي‌کند:
رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) فرمود: خداوند عزّوجلّ را خروسي است که تاجش در زير عرش و پايش در مرکز طبقه هفتمين زمين است. و چون ثلث آخر شب شود آن خروس به صدا در آيد و خدا را تسبيح کند به آواز و صوتي که همه خلائق جز جن و انس بشنوند و خروسان اين جهان و به نواي او به صدا در آيند. (47)

پي‌نوشت‌ها:

1- قصص/73.
2- نخجواني، الفواتح الالهيه، ج2، ص90؛ مراغي، تفسير مراغي، ج20، ص89؛ حسيني شيرازي، تقريب القرآن، ج4، ص174.
3- يونس/67.
4- طباطبايي، الميزان، ج10، ص94.
5- فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج17، ص280؛ ابن عاشور، التحرير و التنوير، ج11، ص131؛ طباطبايي، الميزان، ج10، ص94.
6- اسراء/79.
7- طباطبايي، الميزان، ج13، ص180-176.
8- قمي، مفاتيح الجنان، زيارت عاشوراي معروفه.
9- طباطبايي، الميزان، ج20، ص64.
10- همان.
11- مزمل/6.
12- اعراف/142.
13- اسراء/1.
14- قدر/1.
15- نباء/10.
16- نازعات/29.
17- اعراف/54.
18- طباطبايي، الميزان، ج8، ص150.
19- ق/40.
20- طور/49.
21- مزمل/2.
22- ا نسان/26.
23- آل عمران/113.
24- ذاريات/18-17.
25- مريم/10.
26- ضحي/2.
27- شوکاني، فتح القدير، ج5، ص557؛ طباطبايي، الميزان، ج20، ص310؛ مکارم شيرازي، تفسير نمونه، ج27، ص97.
28- انصاري، ارکان عرفان، ص 77-76.
29- همان، ص 83-82.
30- فرقان/47.
31- ابراهيم/32.
32- همان.
33- ابراهيم/33.
34- همان.
35- نمل/14.
36- ص/36.
37- لقمان/20.
38- طوسي، التبيان، ج8، ص281؛ رازي، روض الجنان، ج15، ص296؛ فخر رازي، مفاتيح الغيب، ج25، ص124؛ بيضاوي، انوار التنزيل، ج4، ص215؛ فيضي دکني، سواطع الالهام، ج4، ص296؛ نخجواني، الفواتح الالهيه، ج2، ص134؛ آلوسي، روح المعاني، ج11، ص92؛ مغنيه، التفسير المبين، ج1، ص542؛ ابن عاشور، التحرير و التنوير، ج21، ص116.
39- طباطبايي، الميزان، ج16، ص230.
40- حج/26.
41- ص/18.
42- حج/37.
43- کليني، الکافي، ج6، ص300.
44- مجلسي، بحارالانوار، ج72، ص416.
45- کليني، الکافي، ج6، ص225؛ مجلسي، بحارالانوار، ج61، ص300.
46- ابن حبان، المجروحين، ص106.
47-صدوق، عيون اخبار الرضا (ع)، ج2، ص72؛ حويزي، تفسير نورالثقلين، ج5، ص194؛ مجلسي، بحارالانوار، ج56، ص178و ج84، ص111.

منبع مقاله :
فعالي، محمد تقي، (1394)، سبک زندگي رضوي (5)، مشهد: انتشارات بنياد بين‌المللي فرهنگي هنري امام رضا (ع)، چاپ اول.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
هشدارها و راهکارهای عملی مقابله با نفوذ و ترفندهای دشمنان
هشدارها و راهکارهای عملی مقابله با نفوذ و ترفندهای دشمنان
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری اتاق خواب
قدم به قدم در خانه تکانی و تمیزکاری اتاق خواب
بهترین جاهای دیدنی لنکاوی، پنانگ و کوالا برای مسافران تور تایلند
بهترین جاهای دیدنی لنکاوی، پنانگ و کوالا برای مسافران تور تایلند
بررسی خطرات متیلن کلراید و معرفی چند جایگزین برای آن
بررسی خطرات متیلن کلراید و معرفی چند جایگزین برای آن
مراسم تدفین سیدحسن نصرالله چگونه انجام می‌شود؟
play_arrow
مراسم تدفین سیدحسن نصرالله چگونه انجام می‌شود؟
دستور اژه‌ای در خصوص دستگیری هر چه سریع تر قاتل دانشجوی دانشگاه تهران
play_arrow
دستور اژه‌ای در خصوص دستگیری هر چه سریع تر قاتل دانشجوی دانشگاه تهران
علت عصبانیت مستکبرین از ایران در کلام رهبر انقلاب
play_arrow
علت عصبانیت مستکبرین از ایران در کلام رهبر انقلاب
12 نکته مهم برای سفر در ماه مبارک رمضان
12 نکته مهم برای سفر در ماه مبارک رمضان
رهبرانقلاب: توانایی ما برای مقابله با تهدیدهای سخت در سطح عالی است
play_arrow
رهبرانقلاب: توانایی ما برای مقابله با تهدیدهای سخت در سطح عالی است
بقائی: انتقال اجباری فلسطینیان توطئه‌ای مردود است
play_arrow
بقائی: انتقال اجباری فلسطینیان توطئه‌ای مردود است
پزشکیان: جایگاه علم و دانایی حد و مرزی ندارد
play_arrow
پزشکیان: جایگاه علم و دانایی حد و مرزی ندارد
دستور اکید رئیس قوه قضاییه در خصوص جرایم خشن
play_arrow
دستور اکید رئیس قوه قضاییه در خصوص جرایم خشن
اژه‌ای: قوه قضاییه ناخواسته در ۲ قطبی‌ها نیفتد
play_arrow
اژه‌ای: قوه قضاییه ناخواسته در ۲ قطبی‌ها نیفتد
چهار ویژگی ممتاز مردم آذربایجان شرقی در کلام رهبر انقلاب
play_arrow
چهار ویژگی ممتاز مردم آذربایجان شرقی در کلام رهبر انقلاب
واکنش بقایی به تهدید ایران توسط نتانیاهو
play_arrow
واکنش بقایی به تهدید ایران توسط نتانیاهو