پرسشهایی پیرامون شرائط ومقدمات ظهور
پرسش: آیا درست است که برای ظهور باید ظلم و ستم فراگیر شود ؟
الف. اين كه بين سرنوشت انسانها و اعمال اختياري آنان رابطه است، جاي هيچ ترديدي نيست. هم آدمي وجود اين رابطه را در زندگي خود مشاهده ميكند و هم در قرآن كريم بر اين مطلب تاكيد شده است. قرآن، هم آيندهي هر شخص را در دست خودش ميداند ـ « وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى»(نجم، 39) ـ و هم سرنوشت جامعه را با خواست و عملكرد مردم پيوند زده است ـ « إِنَّ اللَّهَ لا يُغَيِّرُ ما بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» (رعد، 11) ـ يعني تعيين سرنوشت جامعه، به خوبي يا بدي، در دست مردمان آن جامعه است. اسلام، از انسان ميخواهد كه درباره مسائل اجتماعي ساكت نباشد و در برابر ظلم و ستم تا برقراري عدالت بايستد و حتي در اين راه، به پيكار و مبارزه برخيزد: « أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَ إِنَّ اللَّهَ عَلى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ*الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلاَّ أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ ... »(حج، 39-40) و كوتاهي در اين زمينه را نميپذيرد و مؤاخذه ميكند: « وَ ما لَكُمْ لا تُقاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ....»(نساء، 75).
بر همين اساس، امر به معروف و نهي از منكر، از واجبات دين شمرده شده است و خداوند به اجري اين دو فرضهي بزرگ، امر كرده است:« وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ»(آل عمران، 104).
ب. به طور كلي، هيچ گاه يك آموزه دين نميتواند نافي و برخلاف ساير آموزههاي دين باشد و الا اين، خود، نشانه باطل بودن آن دين است. لذا يكي از ويژگيهاي قرآن، عدم اختلاف در آن است.
از اين رو معنا ندارد كه خداوند در آيات متعدد، مردم را امر به توبه و ترك گناه بكند و در جايي ديگر براي تحقق وعدهي خدا(ظهور حق و حجت خدا) امر به گناه شود! در دين كه امر به توحيد و يكتاپرستي شده است، معنا ندارد كه بخشي از دين، شرك را تأييد كند و بپذيرد!
ج. پر شدن زمين از ظلم و ستم، هرگز به معناي آن نيست كه همه افراد بايد اهل ظلم و فساد باشند و همه اعمال و كردارشان بر اساس ظلم و ستم بر يكديگر و افساد جامعه باشد. بلكه ممكن است عدهاي ظلم كنند و ظلم آنان، نقاط فراواني از زمين را بگيرد و در همه جا گسترده شود. آيا براي آن كه يك اتاق مملو از دود سيگار شود، بايد همه افراد داخل اتاق سيگار بكشند؟ در زمان حاكميت فرعون، ظلم و بي عدالتي فراوان بود و خداوند در آيات متعدد قرآني، به آن اشاره دارد، ولي در فرمايش قرآن اين نيست كه همه ظالم بودند، بلكه ظلم زياد بود. خداوند ميفرمايد: « وَ إِذْ نَجَّيْناكُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ ...»(بقره، 49) علاوه بر اين كه فراگيري ظلم، امري نسبي و كنايي است و مراد از آن، شيوع ظلم است، به گونهاي كه جريان عدالت به چشم نميآيد. نه اين كه هيچ عدالتي نباشد.
د. در اين كه قيام حضرت، بدون يار و ياور تحقق پذير نيست، نبايد ترديد كرد. آيات و روايات نيز به وجود ياوران اشاره دارد. ياري كردن، يعني حركت براي اجراي برنامهها و اهداف انقلاب، و تبليغات آن هاميان مردم. ياوران مردم را با انقلاب آشنا و همراه ميكنند و در حين انقلاب انواع فداكاريها را انجام ميدهند و بعد از انقلاب، از هيچ تلاشي فروگذاري نميكنند. چنين افرادي وقتي ميتوانند موفق باشند كه خود را همرنگ انقلاب و رهبر كرده باشند تا مردم جلوههاي انقلاب را در رفتار آنان ببينند و بپذيرند. آيا حركت در مسير گناه و ظلم، مردم را به طرف امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)سوق ميدهد؟ بر همين اساس، خداوند بر ايمان و عمل صالح تكيه دارد: «ما در زبور، بعد از ذكر نوشتيم كه زمين را بندگان صالح ارث ميبرند»(انبياء، 105) و در جاي ديگر ميگويد: «وعده داده است خدا به كساني از شما كه ايمان آوردهاند، و عمل صالح انجام دادهاند، اين كه خلافت زمين را به آنان واگذارد...»(نور، 55) شرط تحقق انقلاب مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)اين است كه ايمان و عمل صالح در پروندهي افراد باشد تا انقلاب رخ دهد.
پيامبر فرمود: «كونوا دعاة الناس بغير بألسنتكم؛ دعوت كننده مردم باشيد به غير زبانتان». امام صادق(علیه السلام)فرمود: «زينت براي ما باشيد نه مايه آبروريزي». آيا گناه و ظلم، دعوت به مهدي است و مايه زينت و افتخار ائمه؟
هـ . وظيفه انسان حركت به طرف كمال و كسب آن از طريق عبوديت و بندگي است. عبوديت و بندگي نيز جز در پرتو عمل به تكاليف الهي كه وظايف فردي و اجتماعي انسان را در بر دارد، امكان پذير نيست. خداوند در سوره عصر ميفرمايد: « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ* وَ الْعَصْرِ ...؛ تنها كساني كه ايمان بياورند و عمل صالح انجام دهند و هم ديگر را سفارش به حق و راستي بكنند از خسران و ضرر به دورند». خداوند از انسان ميخواهد در گناه نماند و به سوي او رجوع كند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً ؛ اي كساني كه ايمان آورديد! توبه كنيد، همگي، توبهاي خالص». (تحريم، 8).
كوتاه سخن آن كه خداوند انسان را در تعيين سرنوشت خود و جامعه، داراي تأثير ميداند و از او ميخواهد براي اصلاح گام بردارد و خسته نشود و در چنين نگرشي، وعده ظهور را مطرح ميكند. بنابراين انتظار منجي، به معناي صحيح آن، نه سكوت و تن دادن به ظلم است و نه كمك به فراگير شدن ظلم، بلكه بايد خواستار ظهور باشد و در اين راه، تمام تلاش خود را به كار گيرد و اگر در اين مسير، نياز به تشكيلات و حكومتي است كه حركت براي زمينه سازي را سامان دهد، براي تشكيل آن اقدام كند. طبيعي است كه ظالمان و مفسدان نيز بيكار نخواهند نشست و به مقابله برميخيزند. لذا جبهه ظلم، در نهايت درجه ظلم حركت ميكند و جبهه حق به اوج تلاش ميرسد و در اين زمان است كه خداوند به مدد انسانهاي حق طلب ميآيد و با ظهور مهدي عزيز(عجل الله تعالی فرجه الشریف)كار ظالمان را يك سره ميكند.
پرسش: آیا علت عدم ظهور نبودن یاران است ؟
تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينههاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهمترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقهاي خاص) بايد به درجهاي از معرفت برسند كه دريابند حكومتها و مكاتب ساختهي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيلهي اينها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نميشود.
خلاصه آن كه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيباييهاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيهي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.
مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم ميداند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفتهاند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.
و از همين رو، شيخ صدوق در مقدمهي كتاب كمال الدين ميگويد: ظهور حجتهاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند ارادهي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونهاي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان ميسازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد».
پرسش: آن طور که گفته شده نزديک ظهور اوضاع جامعه خيلي بد هست به صورتي که مردم از بي عدالتي در منازل خود هم در امان نيستند از آن طرف مي گوييم بايد خودمان را جهت ظهور آماده کنييم اگر چنين شود اوضاع جوامع الهي ميشود ؟ جواب اين تناقض چيست؟
پاسخ: بايد گفت كه پيرامون مفهوم و چيستي فراگيري ظلم و ستم ديدگاههايي مختلف مطرح است. كه به برخي اشاره ميكنيم:
1. فراگيري ظلم و ستم به معناي غالبيت: طبق اين ديدگاه، در آستانه ظهور، ظلم و ستم در جهان غالب شده و چهره جهان، چهره ظلم و ستم خواهد بود كه در كنار غالبيت ظلم و ستم، صلاح و رستگاري نيز در ميان مردم مطرح ميباشد. نكته قابل ذكر اينكه در روايات به فراگيري ظلم و ستم خبر داده شده نه فراگيري ظالم و ستمگر. با اين نگاه، اگر در جهان يك ظالم بود و از او ظلمهاي متعدد و متنوع سر زند و بقيه مردم، مظلوم و ستمديده باشند، باز مصداق «ملئت ظلماً و جوراً» تحقق پيدا خواهد كرد.
2. فراگيري ظلم و ستم به معناي كامل و تمام است:
اين عده قائلند كه فراگيري ظلم و ستم در جهان به طور كامل و تمام صورت ميپذيرد و جهان به صورت يك پارچه پر از ظلم و ستم خواهد شد و از صلاح و رستگاري هيچ خبري نيست.
البته ديدگاه صحيح همان ديدگاه اول است.
اينك به نمونههايي از روايات كه اشاره به ظلم و جور قبل از ظلم دارند اشاره مينماييم.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه وآله)ميفرمايند: «لاتقوم الساعة حتي يملك رجل من اهل بيتي، يواطئ اسمه اسمي، يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت ظلما و جوراً»(اربلي، كشف الفقه في معرفة الائمه، دارالكتاب الاسلامي، ج3، ص261)
2. اميرالمؤمنين(علیه السلام)ميفرمايند: « ... الحادي عشر من ولدي، هو المهدي الذي يملأ الارض عدلاً و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً»(كليني، الكافي، ج1، ص338).
3. امام حسين(علیه السلام)ميفرمايند: «لولم يبق من الدنيا الايوم واحد لطول الله عزوجل ذلك اليوم حتي يخرج رجل من ولدي فيملأها عدلا و قسطاً كما ملئت جوراً و ظلماً؛ اگر از دنيا جز يك روز باقي نمانده باشد، خداوند آن روز را طولاني گرداند تا مردي از فرزندان من قيام كند و زمين را از عدل و داد پر كند پس از آن كه از ستم و بيداد پر شده باشد».(صدوق، كمال الدين و تمام النعمة، ج 1، ص318).
از مجموع روايات رسيده نوعي همساني ميان واژگان عدل و داد و ظلم و جور ديده ميشود. يعني همان طوري كه در جامعه بعد از ظهور، عدل و داد فراگير و همه جانبه ميشود، در جامعه قبل از ظهور نيز ظلم و جور فراگير و همه جانبه خواهد شد، نه اين كه همه ظالم باشند.
در نگاه ابتدايي و بدون تعمق چنين برداشت ميشود كه فراگيري ظلم و ستم پيش زمينه و از شرايط تحقق ظهور عدل و داد توسط امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است و تا شرط تحقق پيدا نكند، محال است كه مشروط تحقق پيدا كند. پس به خاطر تحقق مشروط كه همان جامعه مهدوي و عدالت مهدوي است بايد به دنبال تحقق پيش زمينههاي آن كه همان فراگير شدن ظلم و جور است، رفت.
اما با نگاه ژرفتر و دقيق تر معلوم خواهد شد كه اصل اين نظريه و تفكر غلط است و حاكي از سوء برداشت و يا عدم اطلاع كافي از فرهنگ و تعاليم روح بخش اسلام است. اثبات اين مدعا بدين گونه است:
1. فراگيري ظلم و ستم شرط ظهور نيست:
ولي با مراجعه به احاديث و روايات مهدويت اين مطلب به خوبي روشن ميشود كه در هيچ يك از آنها فراگيري ظلم و ستم به عنوان شرطي از شرايط ظهور دانسته نشده است. بلكه فراگيري ظلم و ستم در واقع به نوعي، نهايت آمادگي و احساس نياز شديد مردم به منجي را به همراه دارد.
2. فراگيري ظلم و ستم از علائم حتمي ظهور نيست:
علائم و نشانههاي ظهور نيز، به حتمي و غير حتمي تقسيم شدهاند و فراگيري ظلم و ستم قبل از ظهور حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، از علائم حتمي ظهور نميباشد.
از طرف ديگر، طبق روايات، ياران امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)قبل از ظهور حضرت در آن جامعه رشد كرده، تربيت يافته و در زمان ظهور حضرت در ركاب حضرت به جانفشاني ميپردازند، پس بي شك جامعهاي كه توان پرورش و تربيت ياران آن چناني را داشته باشد بايد در آن جامعه زمينهها و بستر مناسب نيز وجود داشته باشد و اين تربيت و پرورش نيز قهري نبوده بلكه در سايه تلاش و زحمت و استفاده از بستر مناسب است كه به اين لياقت ميرسند.
بر اين اساس اگر در جامعه عصر ظهور، ظلم و ستم همه جاي عالم را فرا گرفته و بستر و زمينههاي مناسب رشد و تربيت از بين خواهد رفت و ديگر پرورش ياران حضرت(عجل الله تعالی فرجه الشریف)ممكن نخواهد بود.
نتيجه آن كه: فراگيري ظلم و ستم به معناي ظالم بودن همه نيست، بلكه عدهاي به وسيله ظلم و زور ميخواهند بر توده مردم مسلط شوند و در اين ميان برخي انسانها نيز در جاده صلاح گام برميدارند و سعي ميكنند خود و مردم را براي تحقق ظهور آماده كنند.
پرسش: آيا 313 نفر تکميل شده اند و آيا ظهور منوط به تکميل تعداد آنها است ؟
تحقق اين شرط، لازم است ، ولي كافي نيست، بلكه بايد زمينههاي ديگر نيز فراهم شود كه از مهمترين آنها، قابليت مردم براي پذيرش دولت حق است. به اين معنا كه عموم مردم و جامعه بشري(نه گروهي خاص و در منطقهاي خاص) بايد به درجهاي از معرفت برسند كه دريابند حكومتها و مكاتب ساختهي بشر، جوابگوي نياز مردم نيست و به وسيلهي اينها، سعادت و عدالت واقعي به بشر هديه نميشود.
خلاصه آن كه مردم، خود بايد ظهور عدالت را بخواهند و جهانيان را با زيباييهاي دوران ظهور آشنا كنند و روحيهي عدالت طلبي و ظلم ستيزي را در همه جا گسترش دهند.
مرحوم خواجه طوسي، در كتاب تجريد الاعتقاد، علت غيبت امام را كوتاهي مردم ميداند؛ چرا كه اعمال و كردار مردم، باعث شد امام از ميان مردم برود. بنابراين بايد مردم از راه غلطي كه رفتهاند برگردند و امام را بخواهند تا ظهور صورت گيرد.
و از همين رو، شيخ صدوق در مقدمهي كتاب كمال الدين ميگويد: ظهور حجتهاي الهي در مقامات پيشوايي خود، بر سبيل امكان و تدبير، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال(مردم) طوري باشد كه امام بتواند تدبير و رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد ـ يعني مردم حاضر باشند حرف او را بپذيرند و او بتواند ارادهي خدا را پياده كند ـ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونهاي باشد كه امام نتواند تدبير در رهبري اوليايش را بر عهده بگيرد و حكمت الهي، موجب پنهاني او گردد و تدبير نيز آن را اقتضا كند، خداوند او را در پشت پرده غيبت، نهان ميسازد تا زماني كه وقت مناسب فرا رسد".
پرسش: جهان در آستانه ظهور امام زمان چگونه خواهد بود ؟ حکومت ايران در آن زمان چگونه خواهد بود؟
1. فضاي عمومي حاكم بر جهان؛
2. فضاي خاص.
فضاي عمومي جهان در نزديكي ظهور، پر از ظلم و فساد است: رباخواري، كبر و غرور دزدي وفحشا، ناامني و جنگ، بيماري و بي غذايي و محروميت از نعمتهاي معنوي و جهاني پر از خشونت.
اما در درون اين فضاي عمومي و تاريك، فضايي خاص وجود دارد. گروهي در آن دوران سخت به وظيفه ديني خود پايبند هستند و با انجام دادن عمل صالح و كمك به ديگران، مردم را ارشاد و هدايت ميكنند و براي ظهور زمينه سازي مينمايند و با تمام توان معارف و احكام دين را ترويج ميكنند. درباره اين گروه خاص، به مردم ايران و اهل قم اشارههاي زيادي شده است.
اما اين كه حكومت قبل از ظهور در دست چه كسي خواهد بود، خبر دقيقي در دست نيست؛ اما بنا به روايات، ايران در زمينهسازي ظهور و ياري امام نقشي چشمگير دارد. سيد حسني، سيد خراساني، جوانان طالقان و ... همه از ايران هستند. با توجه به اين قراين ميتوان احتمال داد قبل از ظهور، حكومتي صالح و دوستدار امام زمان در ايران مستقر خواهد بود.
پرسش: جوانان برای ظهور آن حضرت چه مقدماتی را باید آماده کنند ؟
الف. ياران؛ براي آن كه قيام و انقلاب حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)رخ دهد، بايد ياران و همراهاني باشند كه امام و اهداف او را به خوبي بشناسند و معرفت صحيحي نسبت به آن حضرت و ماهيت قيام او داشته باشند. آنان علاوه بر علم و معرفت، بايد از اعتقادات و باورهاي محكمي برخوردار باشند و ايثار و فداكاري تا آخرين لحظه، شجاعت و از جان گذشتگي با جسم و روح آنها عجين شده باشد. اينان كسانياند كه قبل از ظهور با اصلاح دروني، به تقويت ايمان پرداخته و با ارشاد مردم و اطلاع رساني آنان را با امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)آشنا ميسازند. اينان در روند ظهور، در ركاب حضرت از هيچ تلاشي فرو گزاري نميكنند و آرزوي شهادت دارند و در دوران طلايي ظهور در خدمت امام مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)به سازندگي مشغول خواهند بود. بنابر برخي روايات، بيشتر ياوران حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)را جوانان تشكيل ميدهند. در حديثي از امام علي(علیه السلام)نقل شده است، ياران مهدي جوانند و پير و كهنسال در ميان آنان نيست، جز (تعداد اندكي) مثل سرمه براي چشم و نمك در غذا . (بحار الانوار، ج52، ص333، ح63).
ب. آمادگي و پذيرش عمومي مردم:
براي تحقق يافتن امر ظهور مردم بايد خواستار ظهور باشند و واقعا منتظر فرج باشند. اين زماني است كه دريابند وضعيت موجود و اين جهان آكنده از ظلم و تباهي، زيبنده جامعه انساني نيست، و بفهمند دوران ظهور چه زيباييهايي را به همراه دارد. آن وقت است كه واقعاً خواستار عدالت مهدوي خواهند بود.
جوانان بايد هم خود را براي ياوري حضرت آماده كنند و شرايط و صفات يك ياور و همراه امام را در خود ايجاد كنند، و هم با اطلاع رساني به مردم، آنان را براي پذيرش واقعي ظهور آماده سازند، با تحقق اين دو شرط، مقدمات ظهور فراهم آيد.
پرسش: شرايط ظهور امام مهدي را توضيح دهيد.
الف. برنامه و قانون جامع: از آنجايي كه برنامه حركتي حضرت مهدي(عجل الله تعالی فرجه الشریف)بر اساس دستورات دين اسلام و سيره پيامبر(صلی الله علیه وآله)است. اين شرط از شرايط ظهور فراهم است.
ب. رهبر: هر انقلاب نياز به رهبري دارد كه عالم به برنامهها و اهداف انقلاب باشد. وضعيت موجود و مطلوب را بتواند تشخيص دهد. شجاع و قاطع و دلسوز باشد و ... و چون رهبري ظهور به دست امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف)است ـ كه متصل به علم الهي و آيينه تمام نماي صفات جلال و جمال خداوند است ـ لذا اين شرط نيز براي ظهور فراهم است.
ج. ياران: يك انقلاب نياز به ياوراني دارد كه رهبر را شناخته و به او ايمان داشته باشند، از اهداف و برنامههاي انقلاب، آگاه بوده و آنها را باور كنند. شجاع و فداكار باشند و تا آخرين نفس بايستند. اين ياران قبل از شروع قيام، به زمينه سازي پرداخته و مردم را نسبت به حركت انقلاب آگاه نموده و آنان را ترغيب به پذيرش انقلاب ميكنند. در جريان انقلاب در صحنهها حاضر شده و از هيچ تلاشي كوتاهي نميكنند. و بعد از پيروزي و اجراي برنامهها، خود را وقف قيام ميكنند و ... انقلاب امام زمان(عج) نيز نياز به ياراني شجاع، مؤمن، آگاه و عالم دارد.
د. پذيرش مردم: اگر مردم آن انقلاب را خواستار باشند، انقلاب شكل گرفته و به سرانجام مطلوب ميرسد. ظهور نيز وقتي است كه مردم واقعاً خواستار ظهور حضرت و عدالت گستري او باشند.
پرسش: مردم دنیا (نه تنها مسلمانان) چگونه می بایست زمینه ظهور مهدی موعود را فراهم سازند ؟
در پاسخ بايد گفت: حركت و گام اساسي در اين راستا، شناخت است كه در دو بعد بايد حركت كرد:
الف. شناخت وضعيت نابهنجار موجود: مردم بايد متوجه شوند كه وضعيت كنوني جامعه انسانها، زيبنده آنان نيست؛ جامعهاي كه ظلم و فساد در آن فراوان است و اقليتي زورمدار و زراندوز براي كسب منافع نا مشروع بيشتر، از هيچ ستمي فروگزاري نميكنند و ... شايسته اجتماع بشري نيست و بايد با حركت رسانهاي و از انحصار در آوردن بنگاههاي انتشار خبر، مردم را از ظلم و تبعيضها آگاه و حقايق پشت پرده جريان استعمار و استكبار را افشا نمود.
ب. شناخت وضعيت مطلوب: مردم بايد دريابند كه زندگي مطلوب و تعالي بخش انساني، فقط در سايه مديريت مرد آسماني و الهي امكان پذير است. مكاتب دست ساز بشر، نه تنها گرهي از مشكلات جامعه را حل نكردهاند؛ بلكه اوضاع را اسف بارتر نمودهاند. مردم بايد درك كنند كه خداوند انسانها را با هم برابر آفريده است و همه آنها حق زندگي مطلوب را دارند. البته زندگي مطلوب هم بايد وسيلهاي براي رسيدن به هدف باشد نه آنكه خود هدف شود. مردم بايد درك كنند كه براي دنيا و لذات دنيا خلق نشدهاند؛ بلكه آمدهاند كه براي حياتي فراتر از دنيا، از اين عالم زاد و توشه برداند.
در كنار شناخت بايد حركت كرد؛ يعني، مردم بايد از حالت ظلم پذيري به در آيند و ظلم ستيز شوند و به عبارت بهتر بايد ظهور مصلح را عملاً بخواهند. در برابر زورگوييها مقاومت كنند و به اميد رسيدن به آينده سبز، حركت واقعي را شروع نمايند.
منبع:www.imammahdi-s.com
/س