نویسنده: غلامرضا معصومی
پادشاهی از سلسلهی مگده (Magadha) که در سال 273 قبل از میلاد بر تخت سلطنت نشست. آشوکا (Ashoka)، فرزند زادهی پادشاه بزرگی به نام چندره گوپته (Chandra Gupta) بود که جدّش بقایای سپاهیان ساخلوی یونانیانی را که از زمان اسکندرکبیر (Alexander Great) (325 ق.م) در آن سرزمین مستقر شده بودند، بیرون رانده و قسمت عمدهی آن کشور را زیر نگین خویش درآورد.
آشوکا بر وسعت قلمرو متصرفیِ نیایش افزوده و سلطنتی پهناور تشکیل داد که تا سواحل خلیج بنگال گسترده بود. افغانستان، بلوچستان و تمامی هند کنونی به جز قسمتهایی از جنوب، یعنی تا سرزمین تامیل جزو قلمرو وی محسوب میشد. مدتی با همان حال و هوای پدر بزرگش ستمگرانه، اما خوب سلطنت کرد. یوان چوانگ (Yuan Chwang) که مدت زمانی طولانی را در هند گذرانده، میگوید: «زندانی را که آشوکا در شمال پایتختش ساخته بود هنوز بعد از گذشت هزار سال، در سنت هندی از آن با نام دوزخ آشوکا یاد میکنند». وی سپس یکی از وقایعی را که در آن زندان اتفاق افتاده بود، بدین صورت نقل میکند: «یکی از پیران بودایی را بیدلیل به زندان انداختند تا اینکه پس از مدتی تصمیم بر آن شد تا وی را در دیگی پر از آب جوش بیاندازند. هنگامی که وی را در دیگ انداختند آب از جوشیدن ایستاد. زندانبان پیامی برای آشوکا فرستاده و باعث شد تا او شخصاً برای دیدن آن صحنه به زندان بیاید. در همین حین زندانبان به آشوکا یادآوری کرد که بنا به فرمان خودش نباید زندانی، زنده از زندان خارج شود. شاه نیز دستور داد تا خود زندانبان را در آن دیگ بیاندازند و از آن زمان قوانین کیفری آسانتری را در زندان اجرا کرد». آشوکا هنگامی که فهمید سپاهیانش بر قبیلهی کلینگه (Kalinga) پیروز شدند - تعدادی را کشته و تعدادی را هم اسیر کردند - از این خشونت پشیمان شده و فرمان داد که اسیران را آزاد کنند. شدت خونریزی، آلام و مصائبی که نتیجهی فتوحات وی در میان ملل مغلوب بود، او را نادم و آشفته ساخته و وجدانش تحت تعالیم معلمین بودایی متأثر گردید. پس همین مسئله باعث شد تا وی به حلقهی "انجمن رهروان بودایی" پیوسته، خرقهی رهروان پوشیده، دست از شکار و خوردن برداشته و به راه "هشت گانهی عالی" (160) پا نهد. آشوکا در سال 257 قبل از میلاد به طور علنی و رسمی به دین بودا درآمده و با شوق و التهاب فراوان به نشر و توسعهی آن کمر همت بست. در سال 259 قبل از میلاد برای تنظیم امر کشتار حیوانات احکامی صادر کرده و در تمام کشور پهناورش، سلاخی و بیجان کردن جانوران را محدود ساخته و حتی کشتن بعضی حیوانات را به کلی منع نمود. در حال حاضر سی و پنج کتیبه از آشوکا باقی مانده که در همهی آنها مردم را به راه و روش بودایی هدایت و تشویق نموده است. این قواعد اخلاقی در نظر مردم دستورهایی عملی بود، اما در این فرمانها، آشوکا هیچ اشارهای به حقایق اصلی چهارگانهی بودا نکرده و از نیروانا (Nirvana) سخن نگفته است. وی برای پیشرفت نیّت، اثبات خلوص عقیده و صفای ایمانش به بودا، درصدد زیارت اماکن مقدس برآمد. پس از آن چون ملاحظه نمود که آئین بودیسم (Buddhism) در سراسر سرزمینش تضعیف شده و نقصان و وهن در چهارچوب آن راه یافته است، بنابراین امر کرد تا راهبان از اطراف گرد آمده، شورای سوم را تشکیل دهند.
آشوکا را در واقع میتوان، دومین بانی و موجد دین و آئین بودیسم دانست، زیرا وی با کمال جرأت به آن فلسفهی زاهدانه و متقی، جنبهی دنیوی و مثبت بخشیده و آن را مذهبی عملی نمود. وی سعی کرد تعالیم آن طایفه را که تا آن زمان به صورت یک فرقهی کوچک محلی از شعب دین هندوئیسم (Hinduism) به شمار میآمد، جنبهای عمومی داده، به گسترش جهانی آن پرداخته و آن را عالمگیر کند. پس یک عده از مبلّغان و سفیران را برای هدایت به ممالک عالم، از جمله جزیرهی سیلان، هند، چین و مالزی گسیل داشت تا در اطراف جهان رفته و همه جا تعالیم آن استاد را منتشر سازند. مبلّغین وی در اندک زمانی تا حد ممالک شام، مصر، سیرنه (شمال آفریقا) و یونان رسیدند. آشوکا از نظر افکار فلسفی، پاکدامنی، آزاد گذاشتن مردم در اجرای مراسم مذهبی، خیرخواهی و نیکوکاری نیز مورد توجه عموم ملت خویش قرار گرفته و تنها نقطه ضعف وی شاید ناتوانی در برابر روحانیان بودایی بود. پس از گرویدن آشوکا به آئین بودا (Buddha)، معماری هندی کم کم از زیر نفوذ بیگانه بیرون آمده واز آن پس نمادها و الهامهایش از دین جدید نشأت گرفت. این انتقال در سر ستون بزرگی که تنها اثر باقی مانده از ستونهای دیگر آشوکایی در سارنات (Sarnath) است، به خوبی نمودار میباشد. سرجان مارشال (J. Marshall) این اثر را با همهی نظایر خود در جهان قدیم برابر میداند. صورت ترکیبی آن در کمال هنرمندی پرداخته شده و چهار شیر نیرومند را نشان میدهد که پشت به پشتِ یکدیگر داده، به نگهبانی ایستادهاند و هر چهار شیر قالبی ایرانی را نشان میدهد . در زیر آنها کتیبهای با صورتهایی خوش تراش از جمله صورت فیل - حیوان محبوب هندیها - و رمز محبوب هند، یعنی گردونهی شریعت بودا وجود دارد. زیر این کتیبهی نیلوفر آبی، سنگی بزرگ است که پیش از این، آن را به غلط سرستون ناقوسی ایرانی میپنداشتند، اما اکنون پذیرفتهاند که آن کهنترین و بزرگترین هنر هندی، یعنی گل نیلوفر میباشد. این گل به حالت عمودی تراشیده شده، گلبرگهای آن به پائین برگشته و تخمدان آن نمایان است، به طوری که میتوان آن را نشانهی زهدان جهان و یا به عنوان یکی از زیباترین تجلیات طبیعت به مثابه تخت یکی از خدایان دانست. نماد گل نیلوفر همراه با آئین بودا از هند مهاجرت کرده و هنر چین و ژاپن را که نیز سرشار کرد. یک نوع مشابه آن، یعنی طرحی که برای پنجرهها و درها به کار میرفت، به صورت طاق نعلی درآمده، گنبدها و قبههای زمان آشوکا به شیوهی آن ساخته شد. این شیوه از انحنای دلیجانی سر پوشیده اقتباس شده و خیزرانهای خمیده حائل آن بود. برهمنان که مدتی بر اثر آئین بودا در زمان آشوکا ناتوان شده بودند با پشتکار صبورانهای که خاص دستگاههای روحانی است منتظر فرصت ماندند تا آنکه دورهی سلسلهی گوپته (Goupta) فرا رسد و آنها بار دیگر قدرت و رهبری را به دست گیرند. طرح تمدن دودمان گوپته را از گزارش فا - هین (Fa-Hien) به خوبی میتوان فهمید. وی یکی از بودائیان بیشماری بود که در آغاز قرن پنجم میلادی از چین به هند آمد. از نظر آموزشی و سواد ظاهراً درصد باسوادها در زمان آشوکا بیشتر از هند امروز بوده است.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول
آشوکا بر وسعت قلمرو متصرفیِ نیایش افزوده و سلطنتی پهناور تشکیل داد که تا سواحل خلیج بنگال گسترده بود. افغانستان، بلوچستان و تمامی هند کنونی به جز قسمتهایی از جنوب، یعنی تا سرزمین تامیل جزو قلمرو وی محسوب میشد. مدتی با همان حال و هوای پدر بزرگش ستمگرانه، اما خوب سلطنت کرد. یوان چوانگ (Yuan Chwang) که مدت زمانی طولانی را در هند گذرانده، میگوید: «زندانی را که آشوکا در شمال پایتختش ساخته بود هنوز بعد از گذشت هزار سال، در سنت هندی از آن با نام دوزخ آشوکا یاد میکنند». وی سپس یکی از وقایعی را که در آن زندان اتفاق افتاده بود، بدین صورت نقل میکند: «یکی از پیران بودایی را بیدلیل به زندان انداختند تا اینکه پس از مدتی تصمیم بر آن شد تا وی را در دیگی پر از آب جوش بیاندازند. هنگامی که وی را در دیگ انداختند آب از جوشیدن ایستاد. زندانبان پیامی برای آشوکا فرستاده و باعث شد تا او شخصاً برای دیدن آن صحنه به زندان بیاید. در همین حین زندانبان به آشوکا یادآوری کرد که بنا به فرمان خودش نباید زندانی، زنده از زندان خارج شود. شاه نیز دستور داد تا خود زندانبان را در آن دیگ بیاندازند و از آن زمان قوانین کیفری آسانتری را در زندان اجرا کرد». آشوکا هنگامی که فهمید سپاهیانش بر قبیلهی کلینگه (Kalinga) پیروز شدند - تعدادی را کشته و تعدادی را هم اسیر کردند - از این خشونت پشیمان شده و فرمان داد که اسیران را آزاد کنند. شدت خونریزی، آلام و مصائبی که نتیجهی فتوحات وی در میان ملل مغلوب بود، او را نادم و آشفته ساخته و وجدانش تحت تعالیم معلمین بودایی متأثر گردید. پس همین مسئله باعث شد تا وی به حلقهی "انجمن رهروان بودایی" پیوسته، خرقهی رهروان پوشیده، دست از شکار و خوردن برداشته و به راه "هشت گانهی عالی" (160) پا نهد. آشوکا در سال 257 قبل از میلاد به طور علنی و رسمی به دین بودا درآمده و با شوق و التهاب فراوان به نشر و توسعهی آن کمر همت بست. در سال 259 قبل از میلاد برای تنظیم امر کشتار حیوانات احکامی صادر کرده و در تمام کشور پهناورش، سلاخی و بیجان کردن جانوران را محدود ساخته و حتی کشتن بعضی حیوانات را به کلی منع نمود. در حال حاضر سی و پنج کتیبه از آشوکا باقی مانده که در همهی آنها مردم را به راه و روش بودایی هدایت و تشویق نموده است. این قواعد اخلاقی در نظر مردم دستورهایی عملی بود، اما در این فرمانها، آشوکا هیچ اشارهای به حقایق اصلی چهارگانهی بودا نکرده و از نیروانا (Nirvana) سخن نگفته است. وی برای پیشرفت نیّت، اثبات خلوص عقیده و صفای ایمانش به بودا، درصدد زیارت اماکن مقدس برآمد. پس از آن چون ملاحظه نمود که آئین بودیسم (Buddhism) در سراسر سرزمینش تضعیف شده و نقصان و وهن در چهارچوب آن راه یافته است، بنابراین امر کرد تا راهبان از اطراف گرد آمده، شورای سوم را تشکیل دهند.
آشوکا را در واقع میتوان، دومین بانی و موجد دین و آئین بودیسم دانست، زیرا وی با کمال جرأت به آن فلسفهی زاهدانه و متقی، جنبهی دنیوی و مثبت بخشیده و آن را مذهبی عملی نمود. وی سعی کرد تعالیم آن طایفه را که تا آن زمان به صورت یک فرقهی کوچک محلی از شعب دین هندوئیسم (Hinduism) به شمار میآمد، جنبهای عمومی داده، به گسترش جهانی آن پرداخته و آن را عالمگیر کند. پس یک عده از مبلّغان و سفیران را برای هدایت به ممالک عالم، از جمله جزیرهی سیلان، هند، چین و مالزی گسیل داشت تا در اطراف جهان رفته و همه جا تعالیم آن استاد را منتشر سازند. مبلّغین وی در اندک زمانی تا حد ممالک شام، مصر، سیرنه (شمال آفریقا) و یونان رسیدند. آشوکا از نظر افکار فلسفی، پاکدامنی، آزاد گذاشتن مردم در اجرای مراسم مذهبی، خیرخواهی و نیکوکاری نیز مورد توجه عموم ملت خویش قرار گرفته و تنها نقطه ضعف وی شاید ناتوانی در برابر روحانیان بودایی بود. پس از گرویدن آشوکا به آئین بودا (Buddha)، معماری هندی کم کم از زیر نفوذ بیگانه بیرون آمده واز آن پس نمادها و الهامهایش از دین جدید نشأت گرفت. این انتقال در سر ستون بزرگی که تنها اثر باقی مانده از ستونهای دیگر آشوکایی در سارنات (Sarnath) است، به خوبی نمودار میباشد. سرجان مارشال (J. Marshall) این اثر را با همهی نظایر خود در جهان قدیم برابر میداند. صورت ترکیبی آن در کمال هنرمندی پرداخته شده و چهار شیر نیرومند را نشان میدهد که پشت به پشتِ یکدیگر داده، به نگهبانی ایستادهاند و هر چهار شیر قالبی ایرانی را نشان میدهد . در زیر آنها کتیبهای با صورتهایی خوش تراش از جمله صورت فیل - حیوان محبوب هندیها - و رمز محبوب هند، یعنی گردونهی شریعت بودا وجود دارد. زیر این کتیبهی نیلوفر آبی، سنگی بزرگ است که پیش از این، آن را به غلط سرستون ناقوسی ایرانی میپنداشتند، اما اکنون پذیرفتهاند که آن کهنترین و بزرگترین هنر هندی، یعنی گل نیلوفر میباشد. این گل به حالت عمودی تراشیده شده، گلبرگهای آن به پائین برگشته و تخمدان آن نمایان است، به طوری که میتوان آن را نشانهی زهدان جهان و یا به عنوان یکی از زیباترین تجلیات طبیعت به مثابه تخت یکی از خدایان دانست. نماد گل نیلوفر همراه با آئین بودا از هند مهاجرت کرده و هنر چین و ژاپن را که نیز سرشار کرد. یک نوع مشابه آن، یعنی طرحی که برای پنجرهها و درها به کار میرفت، به صورت طاق نعلی درآمده، گنبدها و قبههای زمان آشوکا به شیوهی آن ساخته شد. این شیوه از انحنای دلیجانی سر پوشیده اقتباس شده و خیزرانهای خمیده حائل آن بود. برهمنان که مدتی بر اثر آئین بودا در زمان آشوکا ناتوان شده بودند با پشتکار صبورانهای که خاص دستگاههای روحانی است منتظر فرصت ماندند تا آنکه دورهی سلسلهی گوپته (Goupta) فرا رسد و آنها بار دیگر قدرت و رهبری را به دست گیرند. طرح تمدن دودمان گوپته را از گزارش فا - هین (Fa-Hien) به خوبی میتوان فهمید. وی یکی از بودائیان بیشماری بود که در آغاز قرن پنجم میلادی از چین به هند آمد. از نظر آموزشی و سواد ظاهراً درصد باسوادها در زمان آشوکا بیشتر از هند امروز بوده است.
منبع مقاله :
معصومی، غلامرضا؛ (1388) دایره المعارف اساطیر و آیین های باستانی جهان جلد اول، تهران: شرکت انتشارات سوره مهر؛ چاپ اول