معناشناسی (Semantics)
نويسنده: شبنم طبرسي
بطورکلی بررسی ارتباط میان واژه و معنا را معناشناسی می گویند. در منطق نیز بررسی ارتباط میان نمادها و آنچه که نمادها نشان می دهند را معناشناسی (Semantics) می نامند.
خوب است در آغاز به این نکته اشاره کنم که در معناشناسی، میانِ واژه (word) و واژه قاموسی (lexeme) تفاوت وجود دارد. واژه را که همه می شناسیم . اما واژه قاموسی شامل بنِ واژه ، واژه کامل ، و یا یک اصطلاح(idiom) است و بطور کلی واحد و یکان فرهنگ نویسی بشمار می رود. از همین رو فرهنگ زبان یا واژه نامه را نیز Lexicon می نامند. بنابراین، ”dog“، ”happiness“، ”put up with“، هرسه، واژه قاموسی هستند.
نکته دیگر این است که دو واژه شاید معناهای متفاوتی داشته باشند؛ بنابراین، ممکن است تنها یک معنا از دو واژه با توجه به بافت سخن، مترادف باشند. با این وجود، شما آن دو واژه را در آن بافت، مترادف می خوانید.
مرد : + انسان، - مونث، + بزرگسال
زن : + انسان، + مونث، + بزرگسال
دختر: + انسان، + مونث، - بزرگسال
پسر: + انسان، - مونث، - بزرگسال
این روش، نسبت به شیوه ی آوردن مرجع (reference) برای معنا (sense) برتری دارد. چراکه گاه دو معنای متفاوت، به یک مرجع اشاره دارند! به نمونه زیر توجه کنید:
البته به تشریح معنی از راه بررسی اجزایی در ظاهر یک اشکال بزرگ نیز وارد است. این روش معمولا برای بیان معنای ضمنی (connotative meaning) کامل نیست:
:Bachelor: + male, - married
:Spinster: - male, - married
در نگاه نخست، بچلر متضاد واژه اسپینسر است، اما بار معنایی منفی موجود در واژه دوم را چه کار کنیم؟! واژه نخست را در فارسی می توانیم بصورت ”مرد مجرد“ ترجمه کنیم، اما اگر بخواهیم واژه دوم را ترجمه کنیم باید بگوییم : ”پیردختر“ یا ”دختر ترشیده“ یا چیزی شبیه به اینها!
پاسخ این است که شما برای معنای صریح و معنای ضمنی واژه، دو هویت مستقل قائل می شوید و برای نمونه می توانید برای معنای ضمنی اسپینسر، یک (+ negative feedback) و یا یک (- young) یا هر معنای ضمنی دیگری که برداشت می کنید را نیز می آورید.
تصویر زیر چیزی است که تصور می کنم یک آمریکایی از ورزش داشته باشد:
شاید بسیاری از آمریکاییان بازی بیس بال را نیز در دایره دارتِ معناییِ خود بگنجانند. شاید برخی بوکس یا کشتی را در منطقه درونی تر دایره جای دهند و فوتبال آمریکایی را به خارج تر برانند. به هر روی، تصویر شکل یافته، همان معنایی است که فرد مورد نظر ما از ورزش در ذهن خود دارد.
در انگلیسی ممکن است روابط جنسی نامشروع را به ناپاکی و نداشتن اینگونه روابط را به پاکی تشبیه کرده و بصورت استعاره بکار برند:
• They went on a dirty weekend.
• You've got a filthy mind!
• Keep it clean - this is a family audience.
• My reputation is spotless.
• The immaculate conception.
• I'm worried that children's minds will be polluted with all the *** on television.
پرسش: در برخورد با استعاره ها، از دید معناشناسی، آیا باید معنای ظاهری آنها را بررسی نمود یا باید معنای باطنی شان را در نظر گرفت؟
پاسخ: هر دو! فراموش نکنید که معناشناسی دقیقا بررسی همان چیزی است که در ذهن انسان نقش می بنند. هنگامیکه شما با یک استعاره بر می خورید، ابتدا معنای ظاهری و سپس معنای باطنی آن شما را متوجه خود می کند و این ارزش کار استعاره است. برخی مترجمان غیرحرفه ای متاسفانه در ترجمه استعاره ها معنا یا تفسیر خود از آن را بیان می کنند و این بزرگترین خیانت به اثر نویسنده و اشتباهی بزرگ در ترجمه است.
Agent: کارگزار.
Patient: چیزی که از کارِ کارگزار یا علت تاثیر پذیرفته است.
Location: محل انجام کار (یا حادثه(
Instrument: چیزی که کارگزار برای انجام کار از آن استفاده نموده است.
Time: زمان انجام کار (یا حادثه(
Recipient: دریافت کننده ی نتیجه ی کارِ کارگزار.
Experiencer: گیرنده انگیزه.
Stimulus: انگیزه.
Cause: علت.
Goal: محلِ مقصد.
یکی از دوستان می گفت: ”زمان! کارگزار، انگیزه، و علت، که یکی است!“ باید بگویم بله! در دستور زبان شاید هر سه را فاعل بدانیم، اما در معنا، میان این سه و نیز میان Patient و Recipient تفاوت هایی وجود دارد. برای درک بهتر مفاهیم بالا، به نمونه های زیر توجه کنید:
:1.Farmers raise crops for cityfolk.
Agent Patient Recipient
:2.Rain pleases the farmers, but too much rain harms the crops.
Stimulus Experiencer Cause Patient
:3.In the summer, they use trucks to bring crops from the field.
Time Agent Instruments Patient Location
:4.They may send their crops to market through cooperatives.
Agent Patient Goal Instrument
:5.The crops are sent by train to distribution centers in large cities.
Patient Instrument Goal Location
:6.Market value determines which crops farmers will plant the next spring.
منبع: http://forum.parsigold.com
/خ
:Hyponyms and Hypernymخوب است در آغاز به این نکته اشاره کنم که در معناشناسی، میانِ واژه (word) و واژه قاموسی (lexeme) تفاوت وجود دارد. واژه را که همه می شناسیم . اما واژه قاموسی شامل بنِ واژه ، واژه کامل ، و یا یک اصطلاح(idiom) است و بطور کلی واحد و یکان فرهنگ نویسی بشمار می رود. از همین رو فرهنگ زبان یا واژه نامه را نیز Lexicon می نامند. بنابراین، ”dog“، ”happiness“، ”put up with“، هرسه، واژه قاموسی هستند.
آشنایی با چند اصطلاح:
Synonym:
نکته دیگر این است که دو واژه شاید معناهای متفاوتی داشته باشند؛ بنابراین، ممکن است تنها یک معنا از دو واژه با توجه به بافت سخن، مترادف باشند. با این وجود، شما آن دو واژه را در آن بافت، مترادف می خوانید.
Antonym:
Gradable Antonyms:
Ingradable Antonyms:
Taxonomic Sisters:
Meronym:
مرونیم ها مثل هایپانیم ها هستند با این تفاوت که مرونیم ها اشاره به اجزای یک چیز دارند. برای نمونه، ”بال“ جزیی از یک پرنده و ”دستگیره“ جزیی از یک در است.Homonyms :
دو واژه که یک شکل و یک تلفظ دارند، اما از نظر معنایی متفاوت اند. برای نمونه در زبان انگلیسی، bank هم بمعنی بانک و هم به معنی ساحل رود بکار می رود. گرچه هر دوی این واژگان یک جور نوشته می شوند، اما از نظر معنا شناسی، این دو، واژگانی متفاوت هستند. این دو واژه را هومونیم می نامیم.Polysemy :
بعضی از واژگان، تک معنایی (monosemy) هستند و برخی دیگر چندمعنایی (polysemy) اند. تشخیص تفاوت میان هومونیم ها و پالسمی ها بسیار دشوار و کارِ زبان شناسان است. برای نمونه زبان شناسان “table” به معنی ”لوح“ و “table” به معنی ”جدول“ را در زیر یک سرواژه قرار داده و آنرا پالسمی (و نه هومونیم) می دانند.Homograph :
Homophones:
Denotation and Connotation:
Componential Analysis :
مرد : + انسان، - مونث، + بزرگسال
زن : + انسان، + مونث، + بزرگسال
دختر: + انسان، + مونث، - بزرگسال
پسر: + انسان، - مونث، - بزرگسال
این روش، نسبت به شیوه ی آوردن مرجع (reference) برای معنا (sense) برتری دارد. چراکه گاه دو معنای متفاوت، به یک مرجع اشاره دارند! به نمونه زیر توجه کنید:
رییس جمهور :
رییس شورای عالی امنیت ملی :
البته به تشریح معنی از راه بررسی اجزایی در ظاهر یک اشکال بزرگ نیز وارد است. این روش معمولا برای بیان معنای ضمنی (connotative meaning) کامل نیست:
:Bachelor: + male, - married
:Spinster: - male, - married
در نگاه نخست، بچلر متضاد واژه اسپینسر است، اما بار معنایی منفی موجود در واژه دوم را چه کار کنیم؟! واژه نخست را در فارسی می توانیم بصورت ”مرد مجرد“ ترجمه کنیم، اما اگر بخواهیم واژه دوم را ترجمه کنیم باید بگوییم : ”پیردختر“ یا ”دختر ترشیده“ یا چیزی شبیه به اینها!
پاسخ این است که شما برای معنای صریح و معنای ضمنی واژه، دو هویت مستقل قائل می شوید و برای نمونه می توانید برای معنای ضمنی اسپینسر، یک (+ negative feedback) و یا یک (- young) یا هر معنای ضمنی دیگری که برداشت می کنید را نیز می آورید.
Fuzzy Concepts:
همه اجزای معنایی واژگان را نمی توان با آری و نه و یا + و – نشان داد. برای نمونه، در مورد بستنی، ماهیت این واژه آیا + جامد است یا - جامد؟! اشتباه نکنید! این ایراد از معناشناسی نیست، این مفهومِ گنگ دقیقا همان نگاهی است که شما به معنای بستنی دارید. همین حالا به پرسش من پاسخ دهید : ”آیا بستنی جامد است؟“ خوب اگر شما بگویید آری، پس فرق ماهیت سنگ و چوب و پارچه با بستنی چیست؟ آنچه از ماهیت بستنی در ذهن شما نقش می بندد این است که چیزی است میان جامد و مایع؛ نه می توان آنرا جامد خواند و نه می توان آنرا مایع دانست.Prototypes :
تصویر زیر چیزی است که تصور می کنم یک آمریکایی از ورزش داشته باشد:
شاید بسیاری از آمریکاییان بازی بیس بال را نیز در دایره دارتِ معناییِ خود بگنجانند. شاید برخی بوکس یا کشتی را در منطقه درونی تر دایره جای دهند و فوتبال آمریکایی را به خارج تر برانند. به هر روی، تصویر شکل یافته، همان معنایی است که فرد مورد نظر ما از ورزش در ذهن خود دارد.
مشکلی بنام Metaphor:
در انگلیسی ممکن است روابط جنسی نامشروع را به ناپاکی و نداشتن اینگونه روابط را به پاکی تشبیه کرده و بصورت استعاره بکار برند:
• They went on a dirty weekend.
• You've got a filthy mind!
• Keep it clean - this is a family audience.
• My reputation is spotless.
• The immaculate conception.
• I'm worried that children's minds will be polluted with all the *** on television.
پرسش: در برخورد با استعاره ها، از دید معناشناسی، آیا باید معنای ظاهری آنها را بررسی نمود یا باید معنای باطنی شان را در نظر گرفت؟
پاسخ: هر دو! فراموش نکنید که معناشناسی دقیقا بررسی همان چیزی است که در ذهن انسان نقش می بنند. هنگامیکه شما با یک استعاره بر می خورید، ابتدا معنای ظاهری و سپس معنای باطنی آن شما را متوجه خود می کند و این ارزش کار استعاره است. برخی مترجمان غیرحرفه ای متاسفانه در ترجمه استعاره ها معنا یا تفسیر خود از آن را بیان می کنند و این بزرگترین خیانت به اثر نویسنده و اشتباهی بزرگ در ترجمه است.
نقش های معنایی:
Agent: کارگزار.
Patient: چیزی که از کارِ کارگزار یا علت تاثیر پذیرفته است.
Location: محل انجام کار (یا حادثه(
Instrument: چیزی که کارگزار برای انجام کار از آن استفاده نموده است.
Time: زمان انجام کار (یا حادثه(
Recipient: دریافت کننده ی نتیجه ی کارِ کارگزار.
Experiencer: گیرنده انگیزه.
Stimulus: انگیزه.
Cause: علت.
Goal: محلِ مقصد.
یکی از دوستان می گفت: ”زمان! کارگزار، انگیزه، و علت، که یکی است!“ باید بگویم بله! در دستور زبان شاید هر سه را فاعل بدانیم، اما در معنا، میان این سه و نیز میان Patient و Recipient تفاوت هایی وجود دارد. برای درک بهتر مفاهیم بالا، به نمونه های زیر توجه کنید:
:1.Farmers raise crops for cityfolk.
Agent Patient Recipient
:2.Rain pleases the farmers, but too much rain harms the crops.
Stimulus Experiencer Cause Patient
:3.In the summer, they use trucks to bring crops from the field.
Time Agent Instruments Patient Location
:4.They may send their crops to market through cooperatives.
Agent Patient Goal Instrument
:5.The crops are sent by train to distribution centers in large cities.
Patient Instrument Goal Location
:6.Market value determines which crops farmers will plant the next spring.
منبع: http://forum.parsigold.com
/خ