نویسنده: وحید قبادیان
حمام نیز از جمله ابنیه مهم شهری بوده که معمولاً در مراکز محلات و یا در مجاور راستههای بازار و یا گذرهای اصلی احداث میشده است. از دوره پیش از اسلام، آثار بجای مانده از حمامهای خصوصی در کاخ تخت جمشید (دوره هخامنشی) و کاخ آشور (دوره اشکانی) یافت شده است. ولی تکوین حمامهای سنتی به گونهای که تا پیش از سیستم لولهکشی جدید شهری مورد استفاده مردم قرار میگرفته است به دوره اسلامی برمیگردد.
احداث حمام از جمله کارهای عام المنفعه محسوب میشده و امرا و صاحب منصبان به احداث حمام در مرکز شهر و یا بازار اقدام میکردند. بزرگان محلات مختلف نیز در مرکز محله و یا گذرها برای اهل محل حمام میساختند. عبدالله مستوفی در کتاب تاریخ اجتماعی و اداری قاجار مینویسد «در این وقت مردم در ساختن حمام، نظری به عایدی آن نداشتند. اجاره حمامها همین قدر بود که برای تعمیر دیگ و اصلاح و سربستن سیخ تونتابی و پاک کردن زیرکار و یک سال در میان سفیدکاری و آهکبری داخله و هرچند سال یکبار خالی کردن چاههای حمام کفایت کند».
بعضی از حمامها نیز وقفی بودهاند مانند دو حمام بزرگ و کوچک علیقلی آقا در مجاور بازار و مسجدی به همین نام در محله بیدآباد اصفهان. بانی این مجموعهی علیقلی آقا از خواجگان حرم شاه سلیمان و شاه سلطان حسین صفوی بوده و حمامهای آن وقف مسجد بوده است. البته حمامهایی نیز جهت کسب درآمد و گذران زندگی صاحب آن احداث میشده است.
از آنجاییکه استحمام شامل مراحل مختلفی است، لذا حمامهای سنتی ایران دارای فضاهایی با عملکردها و خصوصیات متفاوت بودهاند. در این رابطه فضاهای داخل حمام را میتوان به سه قسمت 1- نیمه گرم و نیمه مرطوب 2- گرم و مرطوب 3- بسیار گرم و بسیار مرطوب تقسیم نمود.
سیستم تنظیم شرایط محیطی در حمام به گونهای بوده که حرارت و رطوبت به ترتیب از هشتی ورودی و بینه (نیمه گرم و نیمه مرطوب) به صحن حمام و گرمخانه (گرم و مرطوب) و نهایتاً به خزینه حمام (بسیار گرم و بسیار مرطوب) بیشتر میشده. لذا این فضاها هر یک مستقل بوده و تنها از طریق دالانهای باریک و غیرمستقیم و یا هشتیهای کوچکی با یکدیگر ارتباط داشتهاند. این مطلب تقریباً در مورد تمامی حمامهای سنتی ایران که از دورههای مختلف اسلامی باقی مانده است صدق میکند و شامل هر چهار اقلیم مختلف ایران نیز میباشد.
ترتیب سلسله مراتب فضاهای مختلف حمام به گونهای بوده که مشتریان ابتدا پس از دخول به حمام و گذر از دالان و هشتی ورودی، وارد بینه حمام میشدند. این قسمت حکم ورودی حمام را داشته و از سایر قسمتها مجللتر بوده و تزیینات بهتری داشته است. سپس جهت استحمام، کفشها را کنده و آنها را در قسمت کفشکن که در زیر سکوی سربینه میباشد قرار میدادند و وارد سربینه میشدند. این قسمت مانند سکویی اطراف بینه را احاطه کرده و مشتریان لباسها را در آنجا کنده و در گوشهای قرار میدادند. در سنوات اخیر قفسههای لباس با قفل جهت این امر تعبیه شده است. سپس پس از بستن لنگ مجدداً وارد بینه شده و بعد از گذاشتن از یک دالان به نام «میان در» معروف است وارد گرمخانه میشدند. قسمت میان در معمولاً از طریق یک و یا دو راهروی مجزا، به مستراحها و اطاقهای تنظیف ارتباط داشتند. اطاق تنظیف (یا نظافتخانه) جهت نظافت بدن، حنابندی و حجامت مورد استفاده قرار میگرفته است. فضای میان در معمولاً به صورت هشتی و یا یک دالان باریک و دارای ارتباط غیرمستقیم یا بینه، گرمخانه، مستراح و اطاق تنظیف بوده و علاوه بر مسیر ارتباطی عملکرد آن جدایی تبادل حرارتی و رطوبتی و همچنین بصری بین قسمتهای مختلف حمام بوده است.
پس از عبور از گرمخانه (صحن حمام)، و بالا رفتن از چند پله، مشتریان از یک ورودی کوچک به صورت دولا وارد خزینه حمام میشدند. فضای خزینه گرمترین و مرطوبترین قسمت حمام است و لذا صرفنظر از ورودی کوچک آن، کاملاً محصور میباشد. در کف گوشهای از خزینه و گاهی در وسط آن دیگی بزرگ به نام تیان (پاتیل هم خوانده میشود) قرار داشته. در زیر تیان، کوره حمام که به نامهای تون، آتشدان و گلخن نیز معروف است قرار داشته است. مشتریان حدود چند دقیقه و یا گاهی تا نیم ساعت در خزینه میماندند تا بدن خیس بخورد. پس از آن به گرمابه مراجعه کرده و شروع به شستشوی بدن میکردند. افرادی که توانایی مالی داشتند، از دلاک برای اینکار استفاده میکردند. بعد از شستن بدن، مجدداً وارد خزینه شده و خود را پاک کرده و آب میکشیدند.
پس از اتمام استحمام از همان مسیری که آمده بودند باز میگشتند و پس از گذشتن از گرمخانه و میان در، وارد بینه شده از پلههای اطراف بینه بالا رفته و پاهای خود را در حوض کوچکی که آب جاری در آن روان بوده، آب کشیده و به قسمت سر بینه وارد میشدند. در این هنگام متصدی حمام به آنها دو لنگ میداده که یکی را دور کمر و دیگری را روی دوش انداخته و خود را خشک میکردند. در بعضی از موارد از کارگر حمام میخواستند که آنها را در این محل مشت و مال دهد. در خاتمه لباس را پوشیده و پس از پرداخت پول و تشکر از اوستای حمام، از طریق هشتی ورودی خارج میشدند.
اقلیم
به لحاظ اینکه حمام محیطی نسبتاً بسته میباشد و ارتباط کمی با شرایط اقلیمی مجاور خود دارد، لذا ساختار کلی حمامها در مناطق گوناگون اقلیمی ایران کم و بیش مشابه است و عوامل اقلیمی مختلف مانند آفتاب، باد و موقعیت جغرافیائی تأثیر چندانی در نحوه استقرار، شکل کالبدی و تقسیمبندی فضاهای داخل حمام نداشته است.اگرچه باید توجه شود که در مناطق گرم و خشک و خصوصاً مناطق سرد جهت حفظ حرارت داخل حمام، کالبد ساختمان تا حد ممکن در داخل زمین قرار میگرفته. در کرانه جنوبی سواحل دریای خزر به دلیل معتدل بودن اقلیم و همچنین بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی، حمام در عمق کمتری از زمین قرار میگرفته است. این موضوع در مورد سواحل جنوبی کشور نیز صادق است زیرا در این سواحل حرارت و رطوبت هوا بسیار زیاد و سطح آبهای زیرزمینی نیز در اکثر مناطق آن بالا میباشد.
مصالح مورد استفاده در حمامها همواره مصالح بادوام و بام اکثر حمامهای بزرگ و مهم در ایران به صورت طاق یا گنبد بوده است. اما در روستاهای کوهستانی و یا روستاهایی که امکان دسترسی به چوب آسان بوده، حمامها غالباً با تیر چوبی و کاهگل پوشیده شده زیرا آسانتر و اقتصادیتر بوده است. در سواحل جنوبی دریای خزر به جهت بارندگی بسیار زیاد، بامها یا به صورت شیبدار و یا به صورت طاق و گنبد اجرا میشده است.
اگرچه فضای داخلی حمام مستقل از عوامل اقلیمی خارجی (Macro Climate) بوده، ولی در اقلیم خرد (Micro Climate) داخل حمام، با توجه به عملکردهای متفاوت در فضاهای گوناگون آن، تنظیم میزان حرارت، رطوبت، نور و تهویه در هر یک از فضاها حائز اهمیت بسیار بوده است. لذا طراحی و اجرای ساختمان حمام احتیاج به تدابیر خاص زیست محیطی داشته تا در تمامی فصول سال و ساعات مختلف شبانهروز، شرایط زیستی در بخشهای مختلف آن نسبتاً ثابت و مناسب برای استحمام باشد.
حرارت
تأمین حرارت داخل ساختمان حمام به طور مستقیم امکان نداشته زیرا در گذشته که حرارت مصنوعی عمدتاً از طریق احتراق مواد آلی حاصل میشده، دود و گاز کربنیک حاصل از آن تنفس و فعالیت انسان در فضای بسته حمام را غیرممکن میکرده است. لذا حرارت مورد نیاز در خارج از فضای زیستی حمام و از طریق سوزاندن مواد آلی در تون (آتشدان) که در زیر دیگ خزینه حمام قرار داشته و آب خزینه را گرم میکرده و همچنین انتقال دود و حرارت آتش از زیر کف حمام صورت میگرفته است.اتاق آتشدان (پاتون) به گذر عمومی راه داشته که از آن طریق مواد سوختی وارد انبار حمام میشده، مواد سوختی که غالباً سرگین (فضولات گاو و گوسفند)، خار و خاشاک و یا برگ درختان بوده توسط تون تاب جهت گرم کردن تون حمام مورد استفاده قرار میگرفت. لازم به ذکر است که تون تابی از جمله مشاغل پست محسوب میشده است.
حرارت و دود حاصل از تون، از طریق دالانهای زیرزمینی که گربه رو، کوچهبندی و یا زیرکار خوانده میشود، به دودکشها انتقال مییافته است. این گربهروها از زیر کف حمام عبور داده میشده و باعث انتقال حرارت در فضای حمام، خصوصاً در گرمخانه میشده است. چون فضای گربهرو دوده میگرفته و احتیاج به تمیز کردن داشته، معمولاً ابعاد آنرا به اندازهای میگرفتند که یک نفر به طور خمیده بتواند وارد آن شود و تعمیرات احتمالی و یا نظافت آن را انجام دهد. روی گربهروها را با سنگهای ورقه مرمر و یا سنگهای مشابه میپوشاندند. این نوع سنگها نه تنها امکان تبادل حرارت بین گربهرو و فضای داخل حمام را میسر میکرده بلکه از نظر دوام، نظافت و شستشوی سطح آن، بهتر از مصالح دیگر بوده است.
از جمله تمهیدات اتخاذ شده جهت کاهش تبادل حرارتی بین داخل و خارج فضای حمام، قرار دادن بنای حمام در داخل زمین بوده، به نحوی که غالباً کف حمام چند متر پایینتر از سطح گذر عمومی قرار داشته و بدین ترتیب خاک اطراف دیوارها همانند یک عایق حرارتی عمل کرده و میزان تبادل حرارت بین داخل و خارج ساختمان را کم میکرده. همچنین بدنه ضخیم حمام به علاوه خاک مجاور آن همانند یک خازن حرارتی عمل کرده و در تعدیل نوسان درجه حرارت در داخل ساختمان مؤثر بوده است.
از دیگر مزایای قرار دادن بنا در داخل زمین، مقاومت بهتر ساختمان در مقابل نیروی زلزله بوده است.
مزیت سوم و بسیار مهم آنکه امکان سوار شدن آب جاری در جویها که از رودخانه و یا قنات سرچشمه میگرفته، بر حمامهایی که از این آب استفاده میکردند، میسر میگشته است. البته در مناطقی که سطح آبهای زیرزمینی بالا میباشد، مانند سواحل جنوبی دریای خزر و سواحل خلیج فارس و دریای عمان، بالاجبار بدنه حمام را بر روی سطح زمین بنا میکردند.
آب و رطوبت
آب مورد نیاز حمام از آب نهرها قناتها و یا از آب چاه تأمین میشد. در مجاور حمامهایی که از آب چاه استفاده میکردند یک چاه حفر میشده و آب آن توسط انسان و یا یک یا دو گاو نر اخته بیرون کشیده میشد. در رابطه با مورد دوم مسیری را که گاو باید طی میکرده تا آب را بالا بکشد به صورت سرازیری میکندند تا گاو نیروی کمتری را برای اینکار صرف کند و دیرتر خسته شود. به این مسیر شیبدار، «چهارگاو» اطلاق میشده است.این آب وارد یک حوض شده و از آنجا توسط لولههای سفالین به نام تنبوشه به خزینه منتقل میشده است. مواقعی که میخواستند آب خزینه را عوض کنند، آنرا خالی کرده و پس از شستشوی خزینه آب را توسط تنبوشهها (لولههای سفالی) از حوض به خزینه منتقل میکردند.
عوض کردن آب و شستشوی خزینه بسته به نظر صاحب آن و مرغوبیت و اعتبار حمام، هرچند روز و حتی هرچند هفته یکبار انجام میشده است. آب تازه توسط حرارت آتشدان که در زیر دیگ خزینه قرار داشته گرم میشده. تعویض آب حمام توسط بوق حمام و بستن لنگ به قسمت ورودی و اطراف آن به اهالی و رهگذران اعلام میشده است.
در مجاور فضای گرمخانه در بعضی از حمامها که بزرگتر و مجللتر بودهاند استخری بنام چهارحوض قرار داشته است. آب اغلب چهار حوضها گرم نبوده و از آن برای شنا کردن در تابستان استفاده میشد، ولی بعضی از چهارحوضها مانند حمام باغ فین که یک حمام سلطنتی بوده دارای تیان بوده و به وسیله حرارت آتشدان همانند خزینه، آب آنها گرم میشده است. در این استخرهای سرپوشیده، شنایی به نام شنای چهارحوض معمول بوده است. نحوه انجام این شنا بدین طریق است که آب را با دو دست به زیر شکم میآوردند و با جفت پا آب را به عقب میزنند.
در مجاور گرمخانه، به جز چهارحوض، حوضهای کوچک دیگری نیز بوده که در کنار آنها افراد خود را میشستند. در وسط بینه نیز غالباً یک حوض بزرگ بوده که علاوه بر زیبایی، به مرطوب نمودن فضای بینه کمک میکرده است. همچنین همانگونه که عنوان شد، حوض کوچکی در بالای پلههای سر بینه وجود داشته که افراد پاهای خود را در آن آب میکشیدند. این حوض به دلیل آنکه کوچک بوده، میبایستی که آب جاری در آن روان باشد تا در حد کُر برای طهارت باشد.
وجود این حوضهای آب در قسمتهای مختلف حمام، هوای هر قسمت را نسبتاً مرطوب مینموده، ولی باید توجه داشت که راههای ارتباطی بین فضاهای اصلی حمام به صورت محصور و غیرمستقیم بوده لذا رطوبت بیش از حد هوای فضاهای مرطوب وارد قسمتهای نیمه مرطوب نمیشده و بدن مشتریان هنگام ورود به حمام، به تدریج به آب، رطوبت و حرارت نزدیک میشده و هنگام خروج نیز به همین ترتیب، به تدریج از رطوبت و دمای هوا در فضایی که مشتریان عبور میکردند کاسته میشده است.
روشنایی
از آنجا که بخش عمدهای از سطوح جانبی اکثر حمامها در داخل زمین بوده، لذا نور آفتاب از طریق نورگیرهای سقفی و یا پنجرههای زیر طاق وارد فضای حمام میشده است. بدین منظور شیشههای محدب شکل به نام گل جام بر بالای گنبد نصب میشده و اطراف آن را با ملات ساروج و یا مومینه آبندی میکردند. به مکانی که این گل جامها قرار داشته، جامخانه گفته میشده است.در شب یا مواقعی که روشنایی کافی نبوده، نور داخل حمام توسط چراغ دستی تأمین میشد. بهترین نوع چراغ، چراغ نفتی بوده که از اواسط قرن سیزده شمسی جای چراغهایی را که با روغن چراغ میسوخته گرفت. از روغن کُنجد، روغن بَرزک، روغن کَرچک و یا روغن پنبه دانه و امثال اینها برای روغن چراغ استفاده میکردند. چراغ پیهسوز نیز نوعی چراغ بوده که سوخت آن پیه گوسفند بوده است، منتها نور آن کمتر از دیگر چراغها است و دارای دود و بوی نامطلوب میباشد.
تهویه
فراهم نمودن شرایط مناسب برای استحمام، علاوه بر کنترل میزان حرارت، رطوبت و نور، مستلزم تنظیم مقدار تهویه در حمام نیز بوده است. زیرا استحمام تعداد زیادی از افراد در یک زمان، به علاوه رطوبت و سنگینی هوای حمام و استفاده از چراغهایی که تولید دود و گاز کربنیک میکردند و محصور بودن فضاهای حمام، نیاز به تهویه کنترل شده در فضاهای مختلف داشته و اگر این امر رعایت نمیشده، باعث تنگی نفس و یا حتی خفگی افراد میگردیده است.باز کردن پنجرههای زیر طاق، در مواقعی که هوای حمام سنگین و آلوده بوده و همچنین استفاده از روغن و یا نفت تمیز برای چراغ و خاموش کردن چراغ در بیرون از محوطه حمام از جمله تمهیداتی بوده که برای سالم نگاه داشتن هوای حمام بکار گرفته میشده است. لذا داشتن تجربه در استفاده از حمام، امری ضروری بوده و برای افراد ناآشنا حمام کردن توأم با مشکلاتی بوده است. چنانچه «مادام ژان دیولافوا» (Madame Jean Dieulafoy) در یکی از سفرهای خود به ایران که برای کاوش در شهر باستانی شوش در بین سالهای 1886-1884 میلادی صورت گرفت، در مورد استفاده از حمام خصوصی مظفرالملک در دزفول بعد از یک سفر طولانی دریایی از فرانسه به ایران مینویسد:
«هرگز یک نفر مسلمان تا این اندازه نسبت به ما احساس برادرانه نداشته است که اجازه بدهد از حمام خصوصیش استفاده کنیم. 23 فوریه- شوهرم از حسن نظر حاکم استفاده میکند و دستور گرم کردن حمام را میدهد و به محض گرم شدن ما وارد آن میشویم.
سکوهای آجری اطراف سر بینه برای گذاشتن لباسها ساخته شده است. من جلوتر میروم و وارد سالن بزرگی میشوم که سقفی گنبدی دارد و تختههای نمد جای درهای آن را گرفته است.
از ورای ته بطریهایی که روی گنبد گلی سقف کار گذاشتهاند، کورسوی غمانگیزی حمام را روشن میکند. هوا سنگین است، به زحمت میتوانم کاشیهای آبی و سفیدی را که به دیوارها چسباندهاند و دو حوض آب گرم و سرد را تشخیص بدهم. وقتی اقبال یاری کند که انسان در چنین حمامی استحمام کند، برای آن است که به میل خود عرق بریزد و پس از ترک این ناراحتی و خروج از حمام، از زندگی کردن در وضع طبیعی و معمولی احساس لذت کند...
از چشمهایم اشک میریزد، گلویم میسوزد، از حمام خارج میشوم و با رضایت کامل که از سلامتی خودمان دارم، هوای ملایم سر بینه را استنشاق میکنم و بعد روشنایی آفتاب و نسیم ملایم کوهستان را احساس میکنم.
موسیو هوسی میپرسد: از حمام راضی هستید؟
- دود، آب سرد و آب گرم فراوان است.
- نوبت من است؟
ما به اتاق خودمان برمیگردیم.... شوهرم با تأسف میگوید: تو اشتباه کردی که زود بیرون آمدی، مثل این است که هوسی خوشش آمده و بیرون نمیآید.
ناگهان فریاد دلخراشی بگوش میرسد در حمام باز میشود، هیکلی از آن بیرون میآید و به پشت روی زمین میافتد و لنگههای در خود به خود بسته میشوند.
ما به آنسو میدویم، رفیق بدبخت ما کف دالان افتاده است چشمهایش گشاده شده است. اعضای بدنش خشکیده و خون به صورتش آمده است. او را خارج میکنیم نبضش دیگر نمیزند مارسل فریاد میزند «خفگی گاز کربنیک است» و بلافاصله شروع به دادن تنفس مصنوعی میکند و ما پاها و بازوهایش را مالش میدهیم....
شب موسیو هوسی جریان واقعه را شرح میدهد: او ابتدا در حمام احساس ناراحتی عجیبی میکند. بعد سرش به شدت درد میگیرد و میخواهد از حمام خارج شود. به سر بینه میآید ولی بجای آنکه لباسهایش را بپوشد، آنها را به دست میگیرد و دوباره وارد حمام میشود و از هوش میرود. حالت استفراغ کمی او را بهوش میآورد و با قدرت غریزه، صیانت ذات و آخرین تلاشی که برایش امکان داشته، به طرف در خروجی میدود و در را باز میکند و مجدداً از هوش میرود.
حالا مریض بهتر از دیگران نفس میکشد و ما در اثر خستگی از حال رفتهایم. دیگر هیچ یک از ما مشتری این حمام نخواهد شد.
مصالح
از آنجا که حمامها خصوصاً حمامهای عمومی، مانند سایر ابنیه، جنبه استفاده عام داشته و برای استفاده نسلهای متمادی احداث میشده، لذا مصالح بکار رفته در آن، در کلیه اقلیمهای ایران، از نوع بادوام و مرغوب بوده است. بدین جهت دیوارها و طاقهای قوسی حمام عمدتاً با آجر اجرا میشده. در مناطق کوهستانی و کوهپایهها از سنگ برای بدنه حمام و همانگونه که قبلاً عنوان شد در روستاهای کوهستانی از تیر چوبی و کاهگل برای پوشش بام استفاده میکردند.در حمامهای مجلل، دیوارها را تا ارتفاع حدود 1/80 متر با کاشی پوشش میدادند و مابقی را با آهک اندود میکردند. در سایر حمامها دیوارها را نیز مانند طاقها آهک اندود میکردند و گاهی جهت زیبایی، روی آن را آهکبری میکردند. در حمام روی کاشیها را (برخلاف مسجد و مدرسه که جنبه مذهبی داشته) تصاویر انسان و حیوان میکشیدند. البته از طرحهای اسلیمی و گره چینی نیز استفاده میکردند.
به دلیل بارندگی زیاد، بام حمام در سواحل جنوبی دریای خزر را غالباً با سفال پوشش میدادند و یا روی طاق آجری حمام را مستقیماً اندود آهک میکشیدند. در سایر اقلیمهای ایران، بام حمام را نیز مانند سایر ساختمانها با کاهگل اندود میکردند و در حمامهای مهمتر، روی طاق را آجرفرش میکردند.
در اینجا لازم به ذکر است که از کارهای فنی و مهم حمام آببندی خزینه آن بوده است. این کار اگر صحیح انجام نمیشد، خزینه حمام احتیاج به تعمیرات مداوم داشته که باعث کسادی بازار و صرف هزینه زیاد میشد. بدین جهت آببندی خزینه حمام کار هر بنایی نبوده و امری تخصصی محسوب میشده است.
برای دیوارها و کف خزینه، از ملات ساروج استفاده میکردند، ولی برای قرار دادن تیان و آببندی آن، از ساروج مخصوص اینکار استفاده میشده است. این ساروج در عین چسبندگی به مصالح بدنه خزینه و صفحه مسی تیان، میبایستی قدرت تحمل حرارت تون و فشار آب را هم داشته باشد، بدون آنکه از خود آبی عبور دهد.
از آنجا که اکثر هنرمندان و بنایان ماهر فوت و فن کار خود را به دیگران نمیگفتند، هر بنایی روش خاص خود را در مورد مواد مختلف و مقدار استفاده از هر یک از آنها را برای ساختن این ملات داشته است.
یکی از بنایان قدیمی حمامهای همدان به نام اوستا داود نواب روش خود را بدین شرح اظهار میدارد: این ملات مخلوطی از سفیده تخم مرغ، آهک، خاک رس و خاکستری و قدری موی بز و یا موی سر انسان (جهت جلوگیری از ترک خوردن ساروج) است. این ملات دو روز ورز داده میشود و بعد آن را در زیر تیان که بیست سانتیمتر از اطراف آن روی پایه و آجری است میریزند. سپس تیان را روی ملات گذارده خزینه را از آب پر میکنند. بعد ملات ساروج را به صورت لوله در آورده و شخصی باید بتواند به مدت چند دقیقه زیر آب باشد و این ملات را طوری کار بگذارد که محیط اطراف تیان را بپوشاند و درز یا منفذی باقی نماند.
لازم به توضیح است تیان صفحه مقعر مسی است به قطر حدود یک متر و به ضخامت دو الی سه سانتیمتر و تون (آتشدان) حمام درست در زیر آن قرار میگیرد.
آداب و رسوم
حمامها معمولاً از سحر تا ساعت هشت صبح مردانه و در طی روز زنانه بودهاند. بعضی از حمامها نیز دو قسمت کاملاً مجزا یکی برای بانوان و دیگری برای آقایان داشتند. اکثر حمامهای درون بازار مخصوص آقایان بوده و نسبت به سایر حمامها از اعتبار بیشتری برخوردار بودهاند از این جمله میتوان از حمام شاه و حمام نیم آورد در بازار اصفهان نام برد.رفتن به حمام برای خانمهای افراد توانگر دارای تشریفات خاص بوده است. اول مستخدم خانم بقچه، غذا و مشربه (پارچی که با آن آب روی سر میریختند) و سایر وسایل استحمام را به حمام میبرده و سپس خانم و یا خانمها به حمام میرفتند. حمام به عنوان یک مکان گفت و شنود و مراکز اجتماعی خانمها محسوب میشده و آخرین اخبار و یا حتی انتخاب دختر جهت خواستگاری در این محل انجام میشده. در بعضی از مواقع استحمام خانمها از یک صبح تا ظهر و یا بیشتر طول میکشیده.
ولی در مقابل مشاهده میشود که «ابن خیوه» که یک محتسب بوده و در قرن هفتم هجری در مصر زندگی میکرده در کتاب خود «آیین شهرداری» درباره حمام خانمها مینویسد «بر زنان حرام است که به گرمابه روند مگر آنکه نفساء (دارای نفاس) یا بیمار باشند. چنانچه عایشه (رض) به سبب بیماری به گرمابه رفت. اما اگر ضرورتی باشد با ازار وسیعی خود را بپوشانند و مکروه است که مرد هزینه حمام زن را بدهد، زیرا کمک به انجام دادن مکروه است».
در اینجا باید اضافه شود که اشخاص متمول در منزل حمام خصوصی داشتند و اقلیتهای مذهبی نیز برای خود حمامهای جداگانه داشتند. افراد عادی بسته به رعایت نظافت و بهداشت شخصی، از هر چند روز تا چند هفته یکبار به حمام میرفتند. ولی جهت غسل کردن زودتر به حمام رفته و فقط غسل میکردند و دیگر خود را نمیشستند.
حمامهای سنتی بهداشتی نبوده و به دلیل استفاده مشترک از آب خزینه و لنگ، انواع و اقسام بیماریها میتوانسته به سادگی شیوع پیدا کند، خصوصاً بیماریهای پوستی مانند گَری و سالک که بسیار شایع بوده است. به همین دلیل در اوایل دهه دوم قرن اخیر کمکم خزینهها در شهرها جمع شد و به جای آن استفاده از دوش و حولههای شخصی معمول گردید. دربادی امر، مردم خود را در اطراف حوضچهها شستشو میدادند و خود را زیر دوش آب میکشیدند و سپس وارد خزینه میشدند، بیدن ترتیب آب خزینه دیرتر کشف میشد.
عملکرد حمامهای سنتی همچنان حفظ شده و جهت تبدیل فضاهای گذشته براساس احتیاجات کنونی، در قسمت سربینه کمدهای رختکن تعبیه شده و در گرمخانه دوشهای استحمام نصب گردیده است. بازشوی ورودی خزینه نیز توسط تیغههای آجری مسدود شده و بالاخره از تون حمام به عنوان محل نصب تأسیسات جهت گرم کردن آب حمام استفاده شده است. فضاهای بسیاری از حمامهای سنتی که هنوز فعال هستند بدین طریق تغییر داده شدهاند.
به دلیل محصور بودن فضاهای داخل حمام و وجود طاقهای بسیار زیبا با کاربندیها و مقرنسهای خیره کننده و همچنین تزیینات و نقاشیهای حماسی، در حال حاضر معدودی از حمامها به عنوان موزه، چایخانه و رستوران مورد استفاده میباشند. این امر جهت حفظ این ابنیه بسیار مؤثر بوده است. البته بسیاری از حمامهای قدیمی نیز مصون از تیغ کلنگ تجدد نبودهاند و اکنون ویرانههای آنها زیر خیابانهای جدیدالتأسیس مدفون است. از این جمله میتوان از حمام شاهوردی خان، حمام پاچنار، حمام مقبره، حمام سالار، حمام امام جمعه و حمام سَرسو که همگی در اطراف صحن مطهر حضرت رضا در مشهد بودهاند نام برد. البته این مطلب فقط مختص به مشهد نیست و این حرکت گریبانگیر حمامهای سایر شهرهای قدیمی (مانند حمام خسروآقا در اصفهان که در سال 1374 تخریب شده) نیز بوده است. بسیاری از حمامها نیز مانند حمام وکیل در شیراز در انتظار تعمیرات و مرمّت هستند.
در صورت رعایت شرایط بهداشتی، خزینهها میتوانند مجدداً مورد استفاده قرار گیرند. در کشور ژاپن و ممالک اروپایی از استخرهای عمومی آب گرم بعنوان محل استراحت و تمدید قوا استفاده میشود. و البته چهار حوضها نیز محل خوبی برای شنا و استفاده از آنها به عنوان استخر سرپوشیده است.
منبع مقاله:
قبادیان، وحید، (1393) بررسی اقلیمی ابنیه سنتی ایران، تهران: دانشگاه تهران، چاپ نهم.