حُسن ختام

يا ايها الساقى ز مـــى پُر ســــاز جامم را كه از جـــانم فــــرو ريزد هواى ننگ و نامم را از آن مى ريز در جـــامم كــه جانم را فنا سازد برون سازد ز هستى هسته نيرنگ و د امم را از آن مى ده كه جانم را ز قيد خود رها سازد بخود گيـــرد زمـــــامم را فرو ريزد مقامم را از آن مى ده كــه در خلوتگـــــه رندان بي حرمت
سه‌شنبه، 18 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حُسن ختام
حُسن ختام
حُسن ختام


يا ايها الساقى ز مـــى پُر ســــاز جامم را
كه از جـــانم فــــرو ريزد هواى ننگ و نامم را
از آن مى ريز در جـــامم كــه جانم را فنا سازد
برون سازد ز هستى هسته نيرنگ و د امم را
از آن مى ده كه جانم را ز قيد خود رها سازد
بخود گيـــرد زمـــــامم را فرو ريزد مقامم را
از آن مى ده كــه در خلوتگـــــه رندان بي حرمت
بهم كــوبد سجودم را به هم ريزد قيامم را
نبـــــودى در حـــريمِ قدسِ گلــــرويان ميخــانه
كه از هـــر روزنـــى آيم گلى گيرد لجامم را
روم در جـــرگه پيران از خــــــود بى‏خبر شايد
برون ســـازند از جــانم به مى افكار خامم را
تـــو اى پيــــك سبكباران دريــــاى عدم از من
بدريادارِ آن وادى رســـان مدح و سلامم را
بســـاغر ختم كردم اين عدم اندر عدم نامه
به پيرِ صومعه بــــرگو ببين حُسن ختــامم را

حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه)
منبع:www.imam-khomeini-isf.com





ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط