ابو تَمّام طائي

حبيب بن أوس بن حارث طائي (188-231ق)، شاعر بزرگ و استاد لغت و تاريخ و ايام عرب. در حوالي دمشق متولد شد. پدرش مسيحي و نامش «ئزيوس» يا «ساذوس» بود و در دمشق شراب فروشي مي‌کرد. ليکن
پنجشنبه، 12 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ابو تَمّام طائي
 ابو تَمّام طائي



 
حبيب بن أوس بن حارث طائي (188-231ق)، شاعر بزرگ و استاد لغت و تاريخ و ايام عرب. در حوالي دمشق متولد شد. پدرش مسيحي و نامش «ئزيوس» يا «ساذوس» بود و در دمشق شراب فروشي مي‌کرد. ليکن ابوتمام که مسلمان بود نام او را به أوس تبديل نمود و از خاندان خود نسب نامه‌اي ارائه کرد که آنانرا به قبيله‌ي طي مي‌پيوست. اين انتساب ابتدا مورد شک معاصران بود ليکن بعدها پذيرفته شد و او را طائي يا طائي کبير گفتند. در جواني در دمشق شاگرد مرد بافنده‌اي بود. بعد به مصر رفت و براي امرارمعاش در مسجد جامع سقائي مي‌کرد، اما پيوسته دنبال کسب علم و تمرين شاعري بود. خود او گفته است نخستين قصيده را در مصر در مدح عياش بن مهيعه رئيس خراج ساخته ولي از صله‌ي او محروم مانده و رنجش خود را به شکل قصيده‌ي هجائيه‌اي اظهار کرده بود. در اشعاري که در مصر سروده است اشارتي به حوادث تاريخي آن کشور بين سالهاي 211 و214ق ديده مي‌شود. ابوتمام از مصر به شام بازگشت و قصائدي در مدح و بعد هجاي ابوالمغيث موسي بن ابراهيم الرافقي به نظم آورد. هنگام بازگشت مأمون از جنگهاي روم (215-218ق) قصيده‌اي در مدح او سرود که مطبوع طبع خليفه واقع نشد و شايد آن قصيده‌ي بلند را از طبع شاعري در زي اعراب صحرا بعيد دانست. احتمالاً در همين اوقات در موصل بحتري را ملاقات و او را تشويق و حمايت نمود و به اعيان النعمان معرفي کرد. اشتهار ابوتمام از عهد معتصم (179-227ق) آغاز شد. بعد از آنکه وي عموريه را در سال 223ق فتح کرد قصيده‌ي بائيه‌ي معروف خود را در سامرا در تهنيت اين پيروزي معروض داشت که مورد پسند خليفه واقع شد و از آن پس همه او را به عنوان شاعر اول دربار خلافت شناختند. يک چند در همدان بسر برد و در اين فرصت با استفاده از کتابخانه‌ي ابوالوفاء بن سلمه که ميزبانش بود ديوان حماسه را جمع‌آوري نمود. ابوتمام به سعي دوستش حسن بن وهب کاتب، دو سال آخر عمر را در موصل در سمت صاحب بريد اقامت نمود و همانجا بدرود زندگي گفت. يکي از اعيان موصل به نام ابونهشل بن حميد، گنبدي بر مزار او بنا کرد که ابن خلکان آن را ديدار کرده است. ابوتمام چهره‌اي گندمگون و قدي بلند داشت. غالباً جامه‌ي اعراب بدوي در بر مي‌کرد. سخنش فصيح و بسيار شيرين بودن ليکن اندکي لکنت زبان داشت. هوش و حافظه‌اش استثنائي بود چنانکه گويند علاوه بر قصايد و مقاطيع متفرقه، چهار هزار ديوان و چهارده هزار ارجوزه از برداشت و شهرتش نام پانصد شاعر معاصر او را تحت الشعاع قرار داده بود. در نظم معاني و عمق و وسعت خيال و استحکام اسلوب و انسجام مطالب و فصاحت لفظ و حسن انتخاب اوزان و قوافي، يگانه‌ي روزگار بود. بعضي او را از متنبي و بحتري برتر شمرده‌اند. بحتري شاگردش مي‌گفت قصايد خوب ابوتمام از قصايد خوب من عاليتر است اما قصائد بد من از بدهاي او بهتر است. ابوالعلاء معري او و متنبي را دو حيکم عرب خوانده است. قصائد او شامل بعضي وقايع مثل فتح عموريه و شکست بابک خرمي و قتل افشين و مازيار است و مکمل متون تاريخي به شمار مي‌رود. بعضي مانند دعبل خزاعي و قطربلي و مرزباني و جرجاني به اشعار او خرده گرفته حتي بعضي مضامين او را سرقت از ساير شاعران دانسته‌اند، که نظرشان افراطي و آميخته با تعصب است. بعضي ديگر مثل ابوبکر صولي (م335ق) مؤلف کتاب اخبار ابي تمام و مرزوقي (م421ق) مؤلف کتاب الانتصار من ظلمة ابي تمام و شريف مرتضي مؤلف الشهاب في الشيب و الشباب از او دفاع کرده و اعتراضات مخالفان را پاسخ گفته‌اند. يکي دو تن از منقدين هم به الفاظ غيرمأنوس و تخيلات و استعارات دور از ذهن جناسهاي مکرر و کثرت صنايع در شعر او اشاره نموده آنرا منافي سهولت و زوديابي معاني دانسته‌اند. ديوان ابوتمام را بعد از مرگش ابوبکر محمد صولي به ترتيب حروف تهجي جمع‌آوري کرد و همين ديوان يا خلاصه‌ي آن بوسيله‌ي ابوالعلاء معري است که مکرراً به چاپ رسيده است. علي بن حمزه اصفهاني هم آن ديوان را به ترتيب موضوع جمع آورده است. دانشمنداني مانند صولي و مزروقي و خطيب تبريزي و ابن مستوفي، شرحهايي بر آن نوشته‌اند که فقط شرح تبريزي در سال 1952م در قاهره چاپ شده است. علاوه بر ديوان، مجموعه‌هاي شعري ديگري نيز از ابوتمام برجاي مانده است که اهم آنها به شرح ذيل است: 1) ديوان حماسه که مکرراً چاپ شده است؛ 2) الحماسه الصغري يا الوحشيات؛ 3) اختيار الشعراء الفحول (نسخه‌ي خطي در کتابخانه‌ي آستان قدس)؛ 4) الاختيارات من شعر الشعراء و مدح الخلفاء و اخذ جوائزهم؛ 5) الاختيارات من اشعار القبايل؛ 6) الاخبار القبائلي الاکبر يا الاخبار القبائلي؛ 7) اختيار المقطعات؛ 8) نقائض جرير و الاخطل (بيروتو، 1922م).
همه‌ي تذکره‌نويسان به تشيع ابوتمام تصريح کرده‌اند. علامه اميني در الغدير چهل و پنج بيت از قصيده‌ي رائيه‌ي هفتاد و سه بيتي او را در مناقب حضرت علي (عليه السلام) و اخبار غدير نقل کرده و به نقل از فهرست نجاشي آورده است که او اشعار بسياري در مناقب اهل بيت و مدح ائمه‌ي شيعه عليهم السلام سروده و در نسخه‌هاي قديم ديوانش ثبت بوده که در مجموعه‌ي فعلي حذف شده است، زيرا اين ديوان اختصاريست که ابوالعلاء معري انجام داده و کليات اشعار ابوتمام نيست. از ابوتمام پسري بنام «تمام» باقي ماند که او نيز شاعري مشهور بود.
کتابنامه:
الغدير، 329/3-348؛ اعيان الشيعه، 389/4-539؛ روضات الجنات، 203؛ الاغاني، 100/15؛ تاريخ بغداد، 248/8، 263؛ شذرات الذهب في اخبار من ذهب، 72/2؛ دائرة المعارف الاسلاميه، 438/1، 442؛ الاعلام، 170/2؛ الفهرست، 165.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما