ابو حمزه ثُمالي

ثابت بن ابي الصفيه دينار ازدي ثمالي کوفي، از صحابه‌ي علي بن حسين (عليه السلام) و محمدبن علي (عليه السلام) و جعفربن محمد (عليه السلام) و موسي بن جعفر (عليه السلام) و از تبع تابعين و از زهاد و مشايخ و از
پنجشنبه، 12 مرداد 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ابو حمزه ثُمالي
 ابو حمزه ثُمالي



 
ثابت بن ابي الصفيه دينار ازدي ثمالي کوفي، از صحابه‌ي علي بن حسين (عليه السلام) و محمدبن علي (عليه السلام) و جعفربن محمد (عليه السلام) و موسي بن جعفر (عليه السلام) و از تبع تابعين و از زهاد و مشايخ و از مفسران و جامعان حديث و راويان ثقه و مورد اعتماد شيعه. بعضي او را از موالي آل مهلب يا مولاي مهلب بن ابي صفره ازدي دانسته و نسبت ازدي را براي او با لولاء شمرده‌اند، ولي صدوق در مشيخة الفقيه و علامه حلي در خلاصة القوال و جمعي ديگر از علماي رجال او را عربي و از بني ازد گفته‌اند. صدوق وي را از بني ثعل (فرعي از ازد) يابني طي دانسته است. شهرتش به ثمالي از آن است که چندي در عشيره بني ثماله (از فروع ازد) مي‌زيسته است. ثماله به ضم اول و تخفيف ثاني در لغت به معني کف شير يا باقيمانده اندک از هر چيز است. اين کلمه براي عوف بن اسلم- جد بني ثماله- بدان سبب لقب گرديد که به مهمانان خود شير تازه با کف روي آن مي‌خوراند، يا اينکه در جنگي همه‌ي افراد خاندان او کشته شدند و تنها او باقي ماند. درباره‌ي خانواده و محل و تاريخ ولادت و شرح احوال ابوحمزه در کودکي و نوجواني تفصيلي در دست نيست. در کتب رجال و تاريخ او را کوفي نوشته‌اند. از اخبار او برمي‌آيد که ايام جواني را بيشتر در مدينه گذرانيده است. علاوه بر امامان چهارگانه (عليه السلام) از انس بن مالک صحابي (10-93ق) و عامربن شواحيل شعبي تابعي (19-103ق) و ابن اسحاق (م151ق) و ابو عمرو زاذان و سالم بن ابي الجعد نيز استماع حديث کرده است. سفيان ثوري، وکيع، شريک، حفص بن غياث، ابواسامه، عبدالملک بن ابي سليمان، ابونعيم و عبدالله بن موسي و جمع بسيار ديگري از محدثين شيعي و سني از راويان اويند. همه‌ي محدثين شيعي او را ثقه و مورد اعتماد مي‌دانند و خبر واحد او را در حکم خبر متواتر به شمار مي‌آورند. ليکنم بعض اهل سنت اخبار او را به علت تشيع تضعيف کرده‌اند در فضائل ابوحمزه روايات چندي از ائمه‌ي اطهار (عليه السلام) نقل شده که از آن جمله روايات ذيل است: ابوعبدالله جعفربن محمد صادق (عليه السلام) درباره‌ي او فرمود: «ابوحمزه في زمانه مثل سلمان في زمانه» ابوحمزه در زمان خود همان مرتبت و مقام را دارد که سلمان در زمان خود داشت (او نزد ما به منزله‌ي سلمان نزد رسول الله است) و فضل بن شاذان از علي بن موسي الرضا (عليه السلام) روايت کرده است که: «ابوحمزه الثمالي في زمانه کلقمان في زمانه و ذلک انه خدم اربعة منا، علي بن الحسين و محمدبن علي و جعفربن محمد و برهة من عصر موسي بن جعفر صلوات الله عليهم و يونس بن عبدالرحمن کذلک و هو سلمان في زمانه» يعني: ابوحمزه ثمالي مقام لقمان را در زمان خود داشت، زيرا او به چهار تن از ما خدمت کرد: علي بن الحسين و محمدبن علي و جعفربن محمد و برهه‌اي از عصر موسي بن جعفر، صلوات خداوند بر ايشان باد. يونس بن عبدالرحمان نيز چنين است و او سلمان در زمان خويش است. در رجال کشي از علي پسر ابوحمزه روايت شده است که: «قال الصادق لابي بصير اذا رجعت الي ابي حمزه الثمالي فاقرءه مني السلام و اعلم انه يموت في شهر کذا يوم کذا.... قال ابوبصير: جعلت فداکم، و الله لقد کان فيه انس و کان لکم شيعه. قال صدقت ما عندنا خير لکم. قلت شيعتکم معکم؟ قال: ان هو خاف الله و راقب نبيه و توقي الذنوب. فاذا فعل کان في درجاتنا. قال فرجعنا تلک السنه فما لبث ابوحمزه الايسيرا حتي توفي رحمة الله» يعني: صادق (عليه السلام) به ابوبصير فرمود: وقتي برگشتي سلام ما را به ابوحمزه ثمالي برسان و بدانکه او در فلان ماه و فلان روز خواهد مرد. ابوبصر گفت: فدايت شوم، به خدا قسم او مردي بامحبت و از شيعيان شما بود. فرمود: راست گفتي، آنچه نزد ماست براي شما بهتر است. عرض کردم آيا شيعه‌ي شما با شما خواهد بود؟ فرمود: اگر او از خداي بترسد و احکام پيامبر او را پاس دارد و خود را از گناهان حفظ کند، پس وقتي چنين کند در درجات ما خواهد بود. ابوبصير گويد: ما در همان سال برگشتيم و ابوحمزه بعد از زماني اندک وفات يافت. رحمت خداي بر او باد. از اينگونه روايات در فضائل ابوحمزه بسيار است.
علاوه بر اخلاص در تشيع و ولاي اهل بيت (عليه السلام) و کوششي که در مجمع ادعيه و اخبار ائمه‌ي اطهار (عليه السلام) به کار برده، مفسر و محدثي عالي مقام بوده و تصانيفي از خود برجاي گذاشته که از مآثر اصيل و قديم شيعه به شمار مي‌رود. از جمله‌ي تصنيفات اوست: تفسيرالقرآن که گرچه اصل آن در دست نيست ليکن ابن نديم در الفهرست و حاج خليفه در کشف الظنون از آن ياد کرده و ثعلبي در تفسير الکشف و البيان و ابن شهر آشوب در اسباب النزول و المناقب قسمتهائي از آن را نقل کرده‌اند؛ اثر ديگر ابوحمزه مجموعه‌ايست از نوادر حديث به نام النوادر که آن را حسن بن محبوب از او روايت کرده است؛ ديگر از تأليفات او رساله‌ايست در حقوق که از علي بن الحسين (عليه السلام) روايت کرده است؛ اثر ديگر او کتاب الزهد است که آن را با کتاب النوادر حميدبن زياد از ابوجعفر محمدبن عياش بن عيسي و او از ابوحمزه روايت کرده است. از ابوحمزه ادعيه بسيار روايت شده است. مهمترين آنها دعاي بزرگ و مشروح سحر است که به نام دعاي ابوحمزه ثمالي معروفست. اين دعا را شيخ ابومحمد هارون بن موسي تلعکبري به اسناد خود از حسن بن محبوب زراد و او از ابوحمزه روايت کرده و آورده است که علي بن الحسين (عليه السلام) در ايام رمضان هر سحر آنرا تلاوت مي‌فرموده است. فصاحت الفاظ و بلاغت معاني و مضامين دعا بر اصالت و صحت انتصاب آن گواهي مي‌دهد.
از ابوبصير پنج پسر باقي ماند. دو تن از ايشان به نام علي و حسين مانند پدر از ثقات رجال و مورد اعتماد و امين بوده‌اند. امام صادق (عليه السلام) در شأن علي بن ابي حمزه فرمود: «اني لاستريح اذا رأيتک» يعني همانا من وقتي ترا مي‌بينم آسوده و راحت مي‌شوم. سه نفر ديگر از پسران ابوحمزه، حمزه و نوح و منصور در رکاب زيدبن علي بن الحسين در کوفه به شهادت رسيدند. درباره‌ي سال وفات ابوحمزه اختلافست. بعضي سال مرگش را 105 ذکر کرده‌اند. درين صورت فقط مي‌توانسته است در حضور امام سجاد (عليه السلام) و امام صادق (عليه السلام) رسيده باشد، در صورتيکه روايات بسياري دال بر همعصري او با امام صادق (عليه السلام) و امام کاظم (عليه السلام) در کتب حديث مندرجست. ابن سعد کاتب واقدي در طبقات مرگ او را در زمان خلافت منصور عباسي (136-158ق) آورده و شيخ طوسي و نجاشي و بعضي ديگر از علماي رجال اين تاريخ را 150ق ثبت کرده‌اند. اما در کتب رجال حسن بن محبوب (م224ق) را از راويان اخبار ابوحمزه ثمالي آورده و روايات و ادعيه‌ي او از جمله دعاي بزرگ سحر را نقل کرده‌اند. در سال 150ق حسن بن محبوب کمتر از دو سال عمر داشته بنابراين سماع حديث از ابوحمزه چگونه کرده است؟ ولي قول ديگري هست که ابوحمزه بعد از مرگ منصور وفات يافته است و سن مناسب براي استماع و روايت حديث کمتر از سن بلوغ نيست بنابراين بايد سال وفات ابوحمزه را بعد از 165 ق بدانيم.
کتابنامه:
اعيان الشيعه، 344/2، الکني و الالقاب، 132/2؛ ريحانة الادب، 69/7؛ الاعلام، 81/2؛ نامه‌ي دانشوران، 44/1-45؛ الذريعه، 252/4، 168/8، 324/24؛ منهج المقال، 74، 84.
منبع مقاله :
گروه نويسندگان، (1391)، دائرة المعارف تشيع، تهران: حکمت، چاپ اول
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.