خواب و رؤيا در قرآن

از جمله موضوعات مطرح شده در قرآن، خواب و خواب ديدن ( رؤيا ) است كه تنها در سوره يوسف به سه نمونه رؤياي سرنوشت ساز اشاره شده است. با آنكه خواب و رؤيا،‌ بخشي از زندگي انسان است و يك سوم از عمر انسان در خواب سپري مي‌شود و آدمي در عالم خواب با رؤياهاي گوناگون دست به گريبان است، اما هنوز اكثر مردم از حقيقت خواب و خواب ديدن بي‌خبرند.
شنبه، 29 فروردين 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خواب و رؤيا در قرآن
خواب و رؤيا در قرآن
خواب و رؤيا در قرآن

نويسنده : سيد حميد هاشمي

از جمله موضوعات مطرح شده در قرآن، خواب و خواب ديدن ( رؤيا ) است كه تنها در سوره يوسف به سه نمونه رؤياي سرنوشت ساز اشاره شده است.
با آنكه خواب و رؤيا،‌ بخشي از زندگي انسان است و يك سوم از عمر انسان در خواب سپري مي‌شود و آدمي در عالم خواب با رؤياهاي گوناگون دست به گريبان است، اما هنوز اكثر مردم از حقيقت خواب و خواب ديدن بي‌خبرند.
خواب، خواب ديدن و تعبير رؤيا از ديرباز مورد توجه ملت‌ها بوده و هنوز نيز براي انسان‌ها حائز اهميت است.
دانشمندان، فلاسفه و انديشه‌وران، درباره حقيقت خواب و رؤيا ، اختلاف نظر دارند. قرآن كريم كه ريشه همه معارف اسلامي است، از چند رؤياي مهم تاريخي و داراي اهميت فراوان نام برده ، ‌و همچنين در چند آيه، حقيقت و ماهيت خواب نيز بيان شده است.
پي بردن به حقيقت خواب و رؤيا در واقع پي‌ بردن به حقيقت انسان است، زيرا شناخت خواب و رؤيا، بخشي از شناخت انسان را تشكيل مي‌دهد و گام مهمي است كه در جهت شناخت انسان برداشته مي‌شود.
ما در عالم رؤيا به سفر مي‌رويم ، با مردم معامله‌ مي‌كنيم، دوستي يا دشمني برقرار مي‌نماييم ، چيزهايي به دست مي‌آوريم و يا از دست مي‌دهيم . اين صحنه‌هاي گوناگوني كه انسان درخواب مي‌بيند چيست؟
برخي از رؤياهاي ما در آينده تعبير مي‌شود و آنچه در عالم خواب ديده‌ايم در متن زندگي ما و در عالم بيداري جامعه عمل مي‌پوشد ،‌ عجيب است! چه كسي در عالم خواب اتفاقات آينده را به ما الهام مي‌كند و ما را از رويدادهايي كه هرگز تصورش را نمي‌كرديم با خبر مي‌سازد. وانگهي اگر الهام كننده خداوند باشد يا فرشته‌اي از فرشتگان الهي ، ما كه در عالم خواب به سر مي‌بريم و بدن‌ها بر روي زمين افتاده است، به كدام قسمت از وجود ما الهام مي‌شود؟!
اينها پرسش‌هايي است كه پاسخ مي‌طلبد و پاسخ درست به آن‌، ‌راه شناخت بهتر انسان را نيز هموار مي‌كند.

حقيقت خواب

حقيقت خواب چيست؟ و چه مي‌شود كه انسان به خواب مي‌رود؟ در اين باره دانشمندان بحث‌هاي فراواني دارند.
بعضي آن را نتيجه انتقال قسمت عمده خون از مغز به ديگر قسمت‌هاي بدن مي‌دانند، و به اين ترتيب براي آن « عامل فيزيك» قائلند؛ بعضي ديگر عقيده دارند كه فعاليت‌هاي زياد جسماني، سبب جمع شدن مواد سمي مخصوصي در بدن مي‌شود و همين امر بر روي سلسله اعصاب اثر مي‌گذراد و حالت خواب به انسان دست مي‌دهد، و اين حال ادامه دارد تا اين سموم تجزيه شود و جذب بدن گردد به اين ترتيب « عامل شيميايي» براي آن قايل شده‌اند.1
زيست‌شناسان و روان‌شناسان مي‌گويند: از نظر فيزيولوژيك ، خواب حالتي است كه در آن ساختمان زنده به تجديد حيات شيميايي مي‌پردازد، و در حالي كه حركات متوقف شده و درك حسي نيز تقريباً به حالت خاموشي در آمده است، انرژي كافي ذخيره مي‌كند. از نظر روان‌شناسي در هنگام خواب ، فعاليت اصلي در بيداري ـ كه درك واقعيت و واكنش در برابر آن است ـ به حال تعليق و وقفه موقت در مي‌آيد2.
جمعي ديگر نوعي « عامل عصبي » براي خواب قائلند و مي‌گويند: دستگاه فعال عصبي مخصوصي كه در درون مغز انسان است و مبدأ حركات مستمر اعضاست ،‌ بر اثر خستگي زياد از كار مي‌افتد و خاموش مي‌شود.
ولي هيچ يك از اين نظريات نتوانسته است پاسخ قانع‌كننده‌اي به مسئله خواب بدهد ، هرچند تأثير اين عوامل را به طور اجمال نمي‌توان انكار كرد؟
به نظر مي‌رسد چيزي كه سبب شده دانشمندان امروز از بيان تفسير روشني براي مسئله خواب عاجز بمانند، همان تفكر مادي آنها است. آنها مي‌خواهند بدون قبول اصالت و استقلال روح ، اين مسئله را تفسير كنند، درحالي كه خواب قبل از آنكه يك پديده جسماني باشد يك پديده روحاني است كه بدون شناخت صحيح روح ، تفسير و تعريف آن دشوار مي‌باشد.

حقيقت خواب از نظر قرآن

قرآن مجيد درآياتي از سوره زمر دقيق‌ترين تفسير را براي مسئله خواب بيان كرده ، زيرا مي‌گويد خواب يك نوع « قبض روح» و جدايي روح از جسم است اما نه جدايي كامل.
به اين ترتيب هنگامي كه به فرمان خدا پرتو روح از بدن برچيده مي‌شود و جز شعاع كمرنگي از آن بر اين جسم نمي‌تابد، دستگاه درك و شعور از كارمي‌افتد،‌ و انسان از حس حركت باز مي‌ماند هر چند قسمتي از فعاليت‌هايي كه براي ادامه حيات او ضرورت دارد، مانند ضربان قلب و گردش خون و فعاليت دستگاه تنفس و تغذيه ادامه مي‌يابد3.
در آيه 42 سوره زمر حقيقت و ماهيت خواب اين‌گونه بيان مي‌شود: « الله يتوفي الا نفس حين موتها و التي لم تمت في منامها: خداست كه در هنگام خواب جان‌ها را مي‌گيرد و آن كسي كه در هنگام خواب مرگش فرا نرسيده نيز روحش را مي‌گيرد».
و به اين ترتيب « خواب » برادر « مرگ » است و شكل ضعيفي از آن ، چرا كه روابط روح و جسم به هنگام خواب به حداقل مي‌رسد و بسياري از پيوندهاي اين دو قطع مي‌شود.
ادامه آيه مي‌فرمايد:« فيمسك التي قضي عليها الموت و يرسل الأخري الي اجل مسمي ان في ذلك لايات لقوم متفكرون: ارواح كساني را كه فرمان مرگ‌ آنها را صادر كرده نگه مي‌دارد ( به گونه‌اي كه هرگز از خواب بيدار نمي‌شود) و ارواح ديگري را كه فرمان ادامه حياتشان داده به بدن‌هايشان باز مي‌گردد تا مرگ حتمي آنان فرا رسد. آري در اين مسئله آيات و نشانه‌هاي روشني ( از قدرت خدا ) است براي كساني كه تفكر مي‌كنند».
از اين آيه ، چنين استنباط مي‌شود كه:
انسان تركيبي است از روح و جسم ، و روح گوهري است غير مادي كه ارتباط آن با جسم ، مايه نور و حيات آن است. همچنين به هنگام مرگ و خواب ، خداوند اين رابطه را به عالم ارواح مي‌برد، اما قطع ارتباط روح و جسم هنگام خواب چنان نيست كه رابطه به كلي قطع شود. بنابراين ، روح نسبت به بدن داراي سه حالت است: اول ارتباط تام (حالت حيات و بيداري)، دوم ارتباط ناقص (حالت خواب) و سوم ، قطع ارتباط به طور كامل (حالت مرگ).
« خواب چهره ضعيفي از مرگ است و مرگ نمونه كاملي از « خواب » ؛ خواب از دلايل استقلال و اصالت روح است، مخصوصاً هنگامي كه با «رؤيا» آن هم رؤياي صادقه توأم باشد اين معني روشن‌تر مي‌شود.
بعضي از ارواح هنگامي كه در عالم خواب رابطه آنها با جسم ضعيف مي‌شود ، گاه به قطع كامل اين ارتباط مي‌انجامد به طوري كه صاحبان آنها هرگز بيدار نمي‌شوند‌ ، و اما ارواح ديگر ، در حال خواب و بيداري در نوسانند تا فرمان الهي فرا رسد. توجه به اين حقيقت كه انسان همه شب به هنگام « خواب » ،‌ در آستانه مرگ قرار مي‌گيرد ، درس عبرتي است كه اگر در آن بينديشند براي « بيداري » او كافي است4.
در آيه 60 سوره انعام نيز حقيقت خواب اين گونه بيان مي‌شود:« او ( خداوند ) كسي است كه ( روح ) شما را در شب ( به هنگام خواب ) مي‌گيرد ، و از آنچه در روز انجام داده‌ايد‌ (‌ از تمام كردار و گفتار شما) با خبر است پس شما را در روز ( از خواب ) بر مي‌انگيزد. ( اين نظام خواب و بيداري تكرار مي‌شود ، شب مي‌خوابيد و روز شما را بيدار مي‌كند و اين وضع همچنان ادامه دارد) تا پايان زندگي شما فرا مي‌رسد. سپس بازگشت شما به سوي خدا است و شما را از آنچه انجام داده‌ايد آگاه مي‌سازد.»
« و هوالذي يتوفاكم باليل و يعلم ما جرحتم بالنهار ثم يبعثكم فيه ليقضي اجل مسمي ثم اليه مرجعكم ثم ينبئكم بما كنتم تعلمون».
از آيه، چنين برمي‌آيد كه درحال مرگ و خواب ، روح انسان از اين عالم به عالم ديگر مي‌رود ، نه بدن انسان.
در حال خواب ، بدن انسان روي زمين است و روح انسان در عالم ديگر سير مي‌كند و سپس برمي‌گردد و در حا ل مردن، بدن روي زمين يا زير زمين است ولي روح به عالم ديگر مي‌رود و برنمي‌گردد5.
يكي از شگفت ‌انگيزترين خواب‌هايي كه در تاريخ بشر اتفاق افتاده و شباهت بسيار نزديك به مرگ دارد و مجانست خواب و مرگ را به صورت شفاف مي‌فهماند، خواب طولاني و بي‌نظير اصحاب كهف است. خوابي كه در آن از يك سو قدرت بي‌انتهاي خداوند به نمايش گذاشته شده و از سوي ديگر بهترين و روشن‌ترين دليل بر معاد جسماني است.
خواب اصحاب كهف آنقدر طولاني شد كه به 309 سال بالغ گرديد و به اين ترتيب خوابي شبيه به مرگ، و بيداري‌اش همانند رستاخيز و اين خواب واقعاً از داستان‌هاي تكان‌دهنده و عبرت‌آموز قرآن است؛ خوابي كه در واقع برابر با عمر چهار يا پنج نسل از افراد بشربه طول مي‌انجاميد.
قرآن كريم درباره اصحاب كهف مي‌فرمايد: ( همانگونه كه قادر بوديم آنها را در چنين خواب طولاني فرو بريم، قادر بوديم آنها را به بيداري باز گردانيم ما آنها را از خواب برانگيختيم ) تا از يكديگر سوال كنند ، يكي از آنها پرسيد ( فكر مي‌كنيد چه مدت خوابيده‌ايد؟ ) آنها در جواب گفتند: يك روز يا بخشي از يك روز ( ولي سرانجام نتوانستند دقيقاً بدانند خوابشان چقدر بوده لذا ) گفتند: پروردگار شما از مدت خوابتان آگاه ‌تر است 7».

خواب از منظر روايات

امير مؤمنان علي (علیه السلام) ـ در حديثي ـ به يارانش چنين تعليم مي‌داد:
« مسلمان نبايد با حالت جنابت بخوابد ، و جز با طهارت وضو به بستر نرود ، ‌هرگاه آب نيابد تيمم كند ، زيرا روح مؤمن به سوي خداوند تعالي بالا مي‌رود، او را مي‌پذيرد و به او بركت مي‌دهد ، هرگاه پايان عمرش فرارسيده باشد ، او را در گنج‌هاي رحمتش قرار مي‌دهد ، و اگر فرا نرسيده باشد، ‌او را با امنايش از فرشتگان به جسدش باز مي‌گرداند8.
از امام محمدتقي عليه السلام درباره حقيقت مرگ سوال شد ، حضرت در پاسخ چنين فرمود:
مرگ همين خوابي است كه هر شب به سراغ شما مي‌آيد ، با اين اختلاف كه مدتش طولاني است و انسان در اين خواب بيدار نمي‌شود مگر روز قيامت ، افرادي كه در حال خواب ، خواب مي‌بينند و در آن حال به انواع فرح كه به وصف و اندازه نيايد چگونه است حال سرور و شادماني آنها يا حال دهشت و اضطراب آنها در خواب ، همينطوراست مرگ و احوالاتي كه در آن حال بر انسان پيش مي‌آيد، پس آماده مرگ شويد9.
علامه فقيد سيد محمدحسين تهراني درباره حقيقت خواب چنين مي‌نويسد:
«‌ همين‌طور كه در وقت خواب ، روح حركت مي‌كند به عالم تجرد في الجمله كه همان عالم ملكوت اسفل و عالم صورت و مثال است و بدن به زمين مي‌افتد ، در وقت مردن نيز روح حركت مي‌كند به همان عالم يا به ملكوت اعلي و عالم معني و عالم نفس ، و بدن را يكه و رها مي‌گذارد. پس خواب ، مرگ چند ساعت است و مرگ، خواب دائمي و هميشگي ، و بين مرگ چند سال و چند صد سال تفاوتي نيست، كما اينكه بين خواب يك دقيقه و يك ساعت و چند ساعت و خواب 309 ساله اصحاب كهف تفاوتي وجود ندارد10».

حقيقت و ماهيت رؤيا در قرآن

از مطالبي كه تاكنون بيان شد ، « حقيقت و ماهيت رؤيا » به گونه‌اي روشن شد بسيارند خواب‌هايي كه عيناً يا با مختصر تفسيري، در خارج واقع مي‌شوند، و تفسيرهاي مادي از بيان و توجيه اين گونه خواب‌ها عاجزند، در حالي‌كه تفسيرهاي روحي به خوبي مي‌توانند اين مطالب را روشن سازند، زيرا روح انسان به هنگام جدايي از تن و ارتباط با عالم ارواح، حقايق بيشتري از گذشته و آينده را درك مي‌كند و همين است كه اساس رؤياهاي صادقه را شكل مي‌دهد.
يكي از خواب‌هايي كه در قرآن بيان شده است رؤياي صادقه پيامبر اكرم (ص) است كه در آيه 27 سوره فتح آمده است.
پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) در مدينه خوابي ديد كه به اتفاق يارانش براي انجام مناسك « عمره » وارد مكه مي‌شوند، خواب را براي ياران بيان كرد، همگي شاد و خوشحال شدند ، اما چون جمعي تصور مي‌كردند تعبير و تحقيق اين خواب در همان سال واقع خواهد شد ،‌ هنگامي كه مشركان راه ورود به مكه را در حديبيه به روي آنها بستند، گرفتار شك و ترديد شدند ، كه مگر ممكن است رؤياي پيامبر نادرست از آب درآيد، مگر بنا نبود به زيارت خانه خدا مشرف شويم ، پس چه شد اين وعده ، و كجا رفت آن خواب رحماني؟!
پيامبر (صلی الله علیه واله) در پاسخ اين سؤال فرمود: مگر من به شما گفتم اين رؤيا همين امسال تحقق خواهد يافت.
آيه 27 سوره فتح در همين رابطه در طريق بازگشت به مدينه نازل شد و تأكيد كرد كه اين رؤياي صادقه بوده و چنين مسئله‌اي حتمي و قطعي و انجام شدني است.
« لقد صدق الله رسوله الرؤيا بالحق، لتدخلن المسجد الحرام ان شاءالله آمنين محلقين رؤسكم و مقصرين لاتخافون فعلم ما لم تعلموا، فجعل من دون ذالك فتحاً قريباً 11».
خداوند صداقت آنچه را به پيامبرش در عالم خواب نشان داده تأييد مي‌فرمايد« به طور قطع همه شما به خواست خدا وارد مسجدالحرام مي‌شويد در نهايت امنيت ، و در حالي كه سرهاي خود را تراشيده و ناخن‌هاي خود را كوتاه كرده‌ايد، و از هيچكس ترس و وحشتي نداريد» ولي خداوند چيزهايي مي‌دانست كه شما نمي‌دانستيد. و در اين تأخير حكمي بود « و قبل از آن فتح نزديكي قرار داد».

انواع رؤيا در قرآن:‌

قرآن مجيد در سوره‌هاي مختلف روياهاي گوناگوني را بيان نموده كه به طور اجمال اشاره مي‌شود:
الف ـ از جمله رؤياهايي كه به آينده بشارت مي‌دهد مي‌توان به رؤياي صاقانه پيامبر اكرم (ص) كه در آيه 27 سوره فتح آمده و نيز رؤيا حضرت يوسف(ع) اشاره نمود.
يوسف در خواب مي‌بيند كه يازده ستاره، ماه و خورشيد براي او سجده مي‌كنند« اني رأيت احد عشر كوكباً و الشمس و القمر رأيتم لي ساجد»
تعبير و تأويل پدر براي خواب يوسف اين بود كه او به قدرت مي‌رسد و برادران ، پدر و مادر در مقابل او تواضع خواهند كرد.
اين رؤيا كه بشارتي به يوسف بود پس از چهل سال تحقق يافت. زماني كه يوسف در برابر پدر خود قرار گرفت.
گفت:« يا ابت هذا تأويل رؤياي من قبل قدجعلها ربي حقا12: پدرم ! اين تأويل همان خوابي است كه در آغاز ( در زندگي ديدم) خداوند آن را راست گرداند».
اين آغاز و پايان به ما مي ‌فهماند كه برخي از رؤياها در زندگي ما به گونه‌اي از آينده‌ها خبر مي‌دهد و سرنوشت يوسف نيز به همان شكلي كه پدر آن را تعبير نموده بود ،‌ رقم خورد. بر اين اساس، نمي‌توان تمام رؤياها را ناديده گرفت و آنها را ناشي از وضعيت جسمي يا تخيلات و تصورات روزمره آن طوريكه برخي از روان‌شناسان تحليل مي‌كنند، دانست.
ب ـ پرده ‌برداري از حوادث‌ آينده
در سوره يوسف داستان دو خواب ديگر نيز بيان گرديده كه اين دو خواب در واقع از حوادث آينده خبر مي‌دهد.
يكي رؤياي دو يار زنداني يوسف است كه بعداً ـ همان گونه كه يوسف تعبير كرده بود ـ يكي از آنها آزاد و ديگري اعدام شد.
« و دخل معه السجن فتيان قال احدهما اني اراني اعصر خمراً و قال الأخر أراني احمل فوق رأسي خبزاً تأكل الطير منه. نبئنا بتأويله انا نراك من المحسنين13».
دو جوان همراه يوسف، وارد زندان شدند ، يكي از آن دو ( نزد يوسف آمد و ) گفت : من در خواب، خود را ديدم كه براي شراب، انگور مي‌فشارم و ديگري گفت : من خود را در خواب ديدم كه بر سرم ناني مي‌برم و پرندگان از آن مي‌خورند، ما را از تعبير خوابمان آگاه ساز، كه ما ترا از نيكوكاران مي‌بينيم.
در آيه 40 همين سوره حضرت يوسف خواب آن دو جوان را اين ‌گون تعبير مي‌كند:
اي دوستان زندانيم! اما يكي از شما ( آزاد مي‌شود ) و به ارباب خود شراب مي‌نوشاند و ديگري به دار آويخته مي‌شود (و آنقدر بالاي دار مي‌ماند) كه پرندگان ( با نوك خود ) از سر او مي‌خورند. امري كه درباره آن از من نظر خواستيد، حتمي و قطعي است14».
سرانجام سرنوشت اين دو جوان زنداني به همان گونه كه يوسف خوابشان را تعبير كرده بود ، رقم خورد؛ يكي آزاد و ديگري به دار آويخته شد.
نمونه ديگر ، رؤياي پادشاه مصر است كه روزي گفت: من هفت گاو فربه كه هفت گاو لاغر آنها را مي‌خورند و هفت خوشه سبز و ( هفت خوشه ) خشكيده ديگر را ( در خواب ) ديدم ، اي بزرگان قوم! اگر تعبير اگر تعبير خواب مي‌كنيد درباره خواب من نظر دهيد15.
پس از آن كه اطرافيان پادشاه از تعبير اين خواب عاجز مي‌مانند و آن را از خوابهاي پريشان و آشفته معرفي مي‌كنند، يوسف علاوه برآنكه آن را تعبير مي‌كند، تدبيري نيز نسبت به آينده ارائه مي‌دهد:
« ( يوسف ) گفت: هفت سال ـ كه بسيار حاصلخيز و پرمحصول خواهد بود ـ با جديت زراعت مي‌كنيد ، و آنچه را درو كرديد ـ جز كمي كه مي‌خوريد ـ بقيه را در خوشه‌هاي خود بگذاريد ( و ذخيره كنيد).
پس از آن، هفت سال سخت (خشكي و قحطي) مي‌آيد كه آنچه را شما براي آنها ذخيره كرده‌ايد مي‌خورند جز كمي كه ( براي بذر ) ذخيره خواهيد كرد. سپس سالي فرا مي‌رسد كه باران فراوان نصيب مردم مي‌شود و در آن سال مردم عصير ( ميوه‌ها و دانه‌هاي روغني ) مي‌گيرند16.
ج ـ وحي و فرمان الهي
حضرت اسماعيل سيزده ساله بود كه حضرت ابراهيم (علیه السلام) در خواب مي‌بيند كه از سوي خداوند به او دستور داده شد تا فرزند يگانه‌اش را با دست خود قرباني كند.
ابراهيم وحشت‌زده از خواب بيدار شد ، مي‌دانست كه خواب پيامبران واقعيت دارد و از وسوسه‌هاي شيطاني دور است، اما با اين حال دو شب ديگر همان خواب تكرار شد كه تأكيد بود بر لزوم اين امر و فوريت آن.
ابراهيم به فرزندش گفت :« فرزندم ! من در خواب ديدم كه بايد تو را ذبح كنم ، بنگر نظر تو چيست؟ ( اسماعيل ) گفت:« پدرم هر دستوري به تو داده شده است اجرا كن به خواست خداوند مرا از صابران خواهي يافت17».
د ـ الهام و راهنمايي
برخي از رؤياها نوعي راهنمايي و الهام خداوند است به بندگانش چنان كه در عالم خواب به مادر موسي (ع) الهام مي‌شود كه نوزادش را در صندوق گذاشته و به آب بياندازد. خداوند در قرآن خطاب به حضرت موسي (ع) چنين مي‌فرمايد: « هنگامي كه به مادرت الهام كرديم كه فرزندت را در صندوقچه‌اي بگذار، سپس در دريايش بينداز تا دريا آن را به ساحل بيفكند ، و دشمن من دشمن او آن را بگيرد و من محبتي از خودم بر تو افكندم، تا در برابر ديدگان (علم) من پرورش يابي18».
كساني كه خواب مي‌بينند، چند دسته هستند:
دسته اول كساني كه روح كامل و مجردي دارند و بعد از خواب رفتن حواس ، با عالم عقل مرتبط شده و حقايقي را صاف و روشن از دنياي ديگر دريافت مي‌كنند (نظير تلويزيون‌هاي سالم با آنتن‌هاي مخصوص جهت‌دار كه بر فراز قله‌ها و بلندي ، امواج ماهواره‌اي را از نقاط دور مي‌گيرد) . اين گونه خواب‌ها كه دريافت مستقيم و صاف است ، نيازي به تعبير ندارد.
دسته دوم: خواب كساني است كه داراي روح متوسط هستند كه در عالم رؤيا حقايق را ناصاف و همراه با برفك و تشبيه و تخيل دريافت مي‌كنند. (كه مفسري دركنار دستگاه گيرنده ، ماجراي فيلم را دور از برفك‌ها توضيح دهد و به عبارتي، عالمي آن خواب را تعبير كند).
دسته سوم: كساني هستند كه روح آنان به قدري متلاطم و ناموزون است كه خواب آنها مفهومي ندارد. (چنانكه آشنايان به فيلم هم از صحنه‌هاي مختلف و پربرفك تلويزيوني ، چيزي سر در نمي‌آورند، اين نوع رؤياها قابل تعبير نيستند، كه در قرآن به « اضغاث احلام » تعبير شده است19.

اقسام رؤيا:

پيامبر اكرم (صلی الله علیه واله) فرمود: الرؤيا ثلاثة بشري من الله و تحزن من الشيطان والذي يحدث به الانسان نفسه فيراه في منامه.
خواب و رؤيا سه گانه است؛ گاهي بشارتي از ناحيه خداوند است گاه وسيله غم و اندوه از سوي شيطان، و گاه مسائلي است كه انسان در فكر خود مي‌پروراند و آن را در خواب مي‌بيند20.
از اين حديث استفاده مي‌شود كه خوابهاي رحماني كه جنبه بشارت دارد حتماً بايد خوابي باشد كه از حادثه مسرت‌بخش در آينده پرده بردارد.
امام صادق (علیه السلام) مي‌فرمايد: خواب بر سه قسم است:
محكم، متشابه، اضغاث احلام. و اضغاث احلام را چهار دسته از مردم مي‌بينند:
1ـ كساني كه در مزاجشان فساد و بيماري راه يافته باشد(مريض، تب‌دار و بيماران رواني).
2ـ مستان (افرادي كه با خوردن چيزي مست شده‌اند).
3- كساني كه غذاهاي غليظ و سنگين خورده باشند.
4ـ كودكان نابالغ21.

پي نوشت :

1ـ ناصر مكارم شيرازي (با همكاري جمعي از نويسندگن )، تفسير نمونه، 19/428.
2ـ امامي، صابر، اساطير در متون فارسي ، 69.
3ـ تفسير نمونه، 19/428.
4ـ همان، 19/478.
5ـ علامه سيد محمدحسين حسيني تهراني ، معادشناسي ، 1/155.
6ـ تفسير نمونه، 12/373.
7ـ سوره كهف /19.
8ـ تفسير نورالثقلين، ج 4 ص 488 به نقل از تفسير نمونه ، 19/484.
9ـ معاني الاخبار، 289، به نقل از معادشناسي، 1/162 علامه سيد محمدحسين حسيني تهراني.
10ـ معادشناسي، 1/163.
11ـ سوره فتح /27.
12ـ سوره يوسف /100.
13ـ همان /36.
14ـ همان /34.
15ـ همان /43.
16ـ همان /47-49.
17ـ تفسير نمونه ، 19/122.
18ـ سوره طه 38.
19ـ محسن قرائتي ، يوسف قرآن ، 19.
20ـ تفسير نمونه ، 9/312.
21ـ كامل التعبير ، 32 ، شيخ ابوالفضل حبيش بن ابراهيم تفليسي .

منبع: گلستان قرآن ، دوره سوم ، شماره 152




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط