آزادی مطبوعات از منظر امام خمینی (ره)
1. سرآغاز
آیا به راستی آنگونه که سید جمال میگوید یکی از اسباب ترقی جوامع و به اصطلاح امروز، توسعه، مطبوعات آزاد و مستقل است؟ اساسا کارکردهای مطبوعات در یک جامعه که میتواند یکی از عوامل پیشرفت و ترقی ملتها تلقی شود چیست؟ آیا مطبوعات از آزادی مطلق برخوردارند و یا این که دارای مرزها و محدودیتهایی هستند؟ هدف از این پژوهش بررسی نوع نگرش امام خمینی نسبتبه جایگاه و کارکرد مطبوعات است. بنابراین پاسخ به پرسشهای فوق در اندیشه امام خمینی، راهنمای مباحث این پژوهش خواهد بود.
آزادی مطبوعات که در حوزه آزادیهای سیاسی قرار میگیرد، در واقع یکی از مهمترین و برجستهترین مصادیق آزادیهای سیاسی است. آزادی سیاسی در جامعه اسلامی به این معنا است که: «افراد جامعه اسلامی در تکوین و هدایت نظام سیاسی جامعه دارای نقش و اثر باشند، نه این که تنها یک قشر یا جمع یا وابستگان به یک نژاد در جامعه حق و توانایی تصرف در اداره امور کشور را داشته باشند. آزادی سیاسی یعنی این که همه مردم با قطع از وابستگیهای قومی، زبانی و نژادی و دینی در یک جامعه بتوانند آن نظام را به سوی مطلوب خودشان هدایت کنند. طبیعی است وقتی در جامعهای اختلاف رای و نظر پیدا شد، عقیدهای که طرفداران بیشتری دارد (البته در چارچوب اصول و ارزشهای پذیرفته شده آن نظام) رای و حرفش متبع خواهد بود و دیگران باید از آن تمکین کنند. » (2)
در ادامه همین تعریف میخوانیم: «وقتی گفته میشود در جامعه اسلامی مردم آزادی سیاسی دارند، بدین معنا است که هم حق انتخاب دارند و هم حق فعالیتسیاسی، انتشار مطبوعات، روزنامه، ایجاد تشکلها، سازمانها، احزاب، اجتماعات سیاسی و بیان افکار و نظرات سیاسی. » (3) در واقع میتوان گفت آزادی سیاسی، بیان ارتباط متقابل حاکمان و شهروندان است و اینکه مردم در تکوین و هدایت نظام سیاسی خویش دارای نقش و اثرند و میتوانند نظام سیاسی را به سوی مطلوب و خواستخویش هدایت کنند; البته با قطعنظر از وابستگیهای قومی، زبانی، نژادی و دینی که در تمامی افراد یک جامعه ممکن است وجود داشته باشد.
به هر روی بنابر تعریفی که از آزادی سیاسی ارائه شد، مردم میتوانند با استفاده از مطبوعات به بیان آزادانه نظرات و افکار سیاسی خویش مبادرت ورزیده، در نظام سیاسی مشارکت جویند و دارای نقش و اثر شوند و نظام سیاسی را به سوی اهداف و خواستههای خویش هدایت کنند. ضمن اینکه میتوانند درخواستها و انتظارات خود را نیز از نظام سیاسی مطرح سازند. در یک نظام سیاسی اسلامی با توجه به آموزهها و آموختههای دینی، همه مردم میتوانند در اداره امور کشور دخالت و مشارکت نمایند. (4) یکی از بهترین شیوههای ابراز نظر و رای، استفاده از مطبوعات و رسانههای عمومی است. مطبوعات آزاد و مستقل از نظام سیاسی به واقع زبان گویایی هستند که خواستها، مطالبات، انتقادات و اعتراضهای مردم را به گونهای شفاف در معرض دید مسئولین نظام قرار میدهند. همان طور که مطبوعات وابسته به حکومت نیز تنها به انعکاس خواستها و نظرات اصحاب قدرت میپردازند ولاغیر.
شاید از ارائه تعریف برای مفهوم «آزادی مطبوعات» بینیاز باشیم، اما برای ایضاح این مفهوم و دیدگاه این مقاله به ذکر تعریفی از آن بسنده میشود. به موجب اصل آزادی مطبوعات «افراد، حق نشر افکار و عقاید خود را از طریق نوشتهها یا مطبوعات دارا میباشند. بدون اینکه نشر آنها موکول به تحصیل اجازه یا محکوم به سانسور باشد. » (5)
سید جمالالدین اسدآبادی تعریف جالب توجهی از روزنامه به دست میدهد و آن این است که: «معنی روزنامه آن است که حقیقت را باید بنویسد و فصلهایی که نافع به حال ملت استباز کند، عیب را بگوید و علاج معایب را بنویسد، نه آنکه روزنامه را پر از اغراقات و مملو از مبالغات کراهتآمیز کند. بهتر است که این جور روزنامهها را کسی طبع و نشر نکند و خود را ذلیل و رسوای خاص و عام نسازد. » (6)
بنابراین در اندیشه سیدجمال روزنامه و به طور کلی رسانههای عمومی باید به بیان حقایق مبادرت ورزیده و آنچه به حال ملت نافع است منتشر سازند، نه این که در حق صاحبان قدرت سیاسی به تملقگویی و چاپلوسی بپردازند.
حضرت امام نیز در بیان ویژگی ممالک متمدن، وجود مطبوعات آزاد را از شاخصهای عمده آن به شمار میآورد. در اندیشه ایشان در چنین جوامعی مردم باید بتوانند به طور آزادانه عقاید و آرای خود را در سطح عموم و بویژه مطبوعات منعکس سازند: «مملکت متمدن آن است که آزاد باشد، مطبوعاتش آزاد باشد، مردم آزاد باشند در اظهار عقاید و راءیشان. » (7)
2. الگوهای نظری نظام مطبوعات
در باره نظام مطبوعات تا کنون نظریههای متفاوت و گوناگونی از سوی صاحبنظران ارائه شده است. (8) گر چه در اینجا مجالی برای شرح و بسط همه الگوهای نظری نظام مطبوعات نیست، اما به مهمترین این نظریهها برای انتخاب چارچوب نظری این پژوهش اشارهای کوتاه میشود. به طور کلی میتوان الگوهای نظری حاکم بر نظام مطبوعات را در قالب سه نظریه کلی مطرح ساخت: اقتدارگرایی، آزادیگرایی و مسئولیت اجتماعی.
الف. نظریه اقتدارگرایی
در این نظریه مطبوعات عمدتا در دست دولت است، لذا هرگونه اعتراض و انتقادی به مثابه تهدیدی برای امنیت و ثبات دولت، زیانآور تشخیص داده شده و با آن مقابله میشود.
به طور کلی میتوان گفت در این نظریه، نخبگان سیاسی حاکم تصمیم میگیرند که روزنامه یا نشریهای منتشر کنند یا خیر. در واقع براساس این الگو نخبگان به جای مردم میاندیشند، جریانسازی میکنند و هدایت فکری مردم را از این طریق بر عهده میگیرند. (9) به هر حال این نظریه نگاهی حداقلگرایانه از مطبوعات و آزادی آنها دارد.
برخی نظریه حضرت امام درباره مطبوعات را در قالب این الگو تبیین و تفسیر میکنند. (10) بنابراین از سخنان و اندیشه امام محدودیت و مرزهای مطبوعات را میفهمند و به طبع خواستار ایجاد محدودیتهای هر چه بیشتر (قانونی و غیرقانونی) در این باره میشوند. این برداشت و دیدگاه از سخنان امام، مطبوعات را نه یک عامل مثبتبلکه عامل تخریب و تضعیف دین و نظام دینی جامعه و نیز تزلزل نظام سیاسی حکومت دینی به شمار آورده و آن را به حال جامعه مخل و مضر میداند. بر این اساس وجود مطبوعات آزاد و مستقل از حکومت در جامعه اسلام باعثسستشدن و متزلزل گشتن بنیادهای دینی مردم و تضعیف نهادهای دینی میگردد.
همچنین در این نگاه، فعالیت مطبوعات مستقل و آزاد حتی در چارچوب قانون نیز ممکن است امنیت ملی و نظم عمومی را مخدوش سازد. بنابراین مطبوعات باید در دمتحاکمیتباشند و هر آنچه را که حاکمان میگویند و اراده میکنند، برآورده سازند. مردم مصالح خود را درست تشخیص نمیدهند و باید برای آنان تصمیمگیری نمود و به محدودیت هر چه بیشتر مطبوعات پرداخت. این دیدگاه رسانهها را در خدمتحاکمیت و قدرت سیاسی میداند و بس. گر چه میتوان یادآور شد که ممکن است چنین مخالفتی با مطبوعات ریشه در انگیزهها و پیکارهای سیاسی جناحی و حزبی داشته باشد; اما واقعیت این است که چنین دیدگاهی را به وضوح میتوان در سطح جامعه و نظام رسانهای کشور یافت.
ب. نظریه آزادیگرایی
این نظریه از آنجا آغاز شد که در سده هفدهم انگلیس شاهد کنترل بیش از اندازه ولتبر فعالیتهای مطبوعاتی بود. دولت انواع و اقسام کنترلها و سانسورها را با این توجیه که آزادی مطبوعات تهدیدی برای امنیت و ثبات دولت است، اعمال میکرد، نداهای آزادیخواهانه متفکران لیبرالیسم در واقع واکنشی بود علیه اعمال قدرت بیش از اندازه. به هر تقدیر این نظریه عمدتا بر پایه لیبرالیسم کلاسیک و بر ایده دولت محدود، حکومت قانون، منع قدرت خودسرانه و بسته به صلاحدید و تقدیس مالکیتخصوصی قرار دارد. آزادی فیمابین مردم و مسئولیت افراد در قبال سرنوشتخویش استوار است. براساس این نظریه سهم لیبرالیسم در رسانههای همگانی شامل اصرار بر اهمیت فرد، تکیه بر قدرت استدلال فردی و مفهوم حقوق طبیعی است که آزادی دین، آزادی بیان و مطبوعات جزئی از آن محسوب میشود.
بر طبق این الگو، انسان حیوانی منطقی و خردمند و یک هدف است و نباید به مثابه یک وسیله صرف به او نگاه کرد. انسان به مثابه یک ارگانیسم متفکر قادر به تصمیم در مورد منافع خود است و میتواند محیط اطراف خود را سامان بخشد. موجودی است که به دلیل توانایی تفکر، یادآوری، بهرهگیری از تجارب مختلف، تجزیه، تحلیل و نتیجهگیری منحصر به فرد بوده و از سایر حیوانات متمایز است. تحقق ابعاد بالقوه انسانی از اهداف نهایی محسوب میشود و جامعه و دولت نیز نباید هدفی جز انسان و شکوفایی ابعاد وجودی او دنبال کنند. (11) به هر روی این دیدگاه نگاهی حداکثرگرایانه نسبتبه آزادی مطبوعات دارد.
گروهی دیدگاه امام خمینی را در چنین چارچوبی مطرح میسازند و از سخنان امام آزادی مطلق مطبوعات را مراد میکنند. (12)
و طبعا خواستار ایجاد زمینههایی هستند که مطبوعات بهتر و بیشتر بتوانند به انعکاس رویدادها، وقایع و حقایق بپردازند. از این منظر مطبوعات میتوانند در راه رشد و ترقی و نیز توسعه سیاسی جامعه گام بردارند و سعادت و بهروزی را برای مردم به ارمغان آورند. همچنین در این نگاه فعالیت مطبوعات و رسانهها در چارچوب قانون نه تنها مخل امنیت ملی و نظم اجتماعی و برهم زدن آرامش جامعه نیست، بلکه مقوم امنیت ملی نیز شمرده میشود. از زاویه این نظریه، حاکمیت و قدرت سیاسی در خدمت رسانهها و مطبوعات هستند.
به هر تقدیر هر دو دیدگاه مورد اشاره (دیدگاه محدود و اقتدارگرایانه و دیدگاه حداکثر و آزادیگرایانه) تفسیر و قرائتخویش درباره مطبوعات را به سخنان حضرت امام مستند میسازند و از کلام ایشان برای برداشتخود سود میجویند. پرسش این است که کدام نظریه با اندیشههای حضرت امام همخوانی بیشتری دارد؟ آیا میتوان گفتبررسی اندیشه امام در ارتباط با مطبوعات در قالب هیچکدام از این دو دیدگاه نمیگنجد و با هر دو ناسازگاری دارد و باید به دیدگاه سومی قائل شد؟ پاسخ این پرسش پس از ذکر الگوی سوم روشن خواهد شد.
ج. نظریه مسئولیت اجتماعی
طرفداران این نظریه میگویند: 1. مطبوعات باید شرحی واقعی، جامع و روشن از حوادث روزمره ارائه کنند; 2. مطبوعات باید ابزاری برای مبادله آرا و انعکاس انتقادات باشند; 3. مطبوعات باید آیینه تمامنمای گروههای موجود در جامعه باشند; 4. مطبوعات باید منعکس کننده و تصریح کننده اهداف و ارزشهای جامعه باشند. 5. مطبوعات باید به اطلاعات دسترسی داشته و به دانش روز مجهز باشند.
از سویی در این نظریه مردم نیز در برابر مطبوعات تعهداتی دارند. مردم باید علاوه بر آگاهی از قدرت قابل ملاحظه رسانههای همگانی متوجه باشند که این قدرت در دست افراد معدودی متمرکز است و مطبوعات در تامین نیازهای جامعه با ناکامیهایی نیز مواجه است.
اگر در نظریه آزادیگرایی عمدتا بعد منفی آزادی، یعنی «آزادی از» (آزادی از قید و بندهای بیرونی) مورد نظر بود، در نظریه مسئولیت اجتماعی سعی میشود بر مفهوم آزادی مثبت تاکید شود، یعنی آزادی برای دستیابی به اهدافی مطلوب بر طبق این نظریه حکومت نباید صرفا آزادی را مجاز سازد، بلکه باید به طور فعال آن را تقویت کرده و گسترش دهد و در مواقع ضروری از آزادی شهروندان خود حمایت کند. (13) در این نظریه آنچه قابل مشاهده است، دیدگاهی است که در میان دو نظریه پیشین جای میگیرد.
شاید بتوان گفت چارچوب نظری مناسب با سخنان امام در باره مطبوعات، نظریه «مسئولیت اجتماعی» است. چرا که در نگاه ایشان مطبوعات کارکرد دوگانهای مییابند: هم میتوانند در جنبه مثبت و پیشبرد استعدادهای مردم و رشد و تعالی آنان و توسعه نظام اسلامی حرکت کنند و به تعهد و مسئولیتخود عمل نمایند و هم اینکه میتوانند در جهت منفی و به رکود و سکون و ابتذال کشیدن جامعه و خلاف مصالح عمومی مشی نمایند و برخلاف تعهد و مسئولیتخود عمل کنند.
این نظریه قادر خواهد بود اندیشههای امام خمینی درباره مطبوعات را هم در قبل و هم در بعد از پیروزی انقلاب اسلامی توضیح و تبیین نماید. ایشان در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی در مواردی از اینکه مطبوعات آزاد هستند و به مقدسات تعرض میکنند اعتراض نموده و خواستار محدودیت آنها میشود: «چرا این مطبوعات را آزاد میگذارند؟ چرا نسبت ناجوانمردانه و ناروا میدهند؟ اگر روحانیتبرود، مملکت پشتوانه ندارد. چرا این مطبوعات این قدر آزاد است؟ » (14) در این موارد، توجه و تاکید امام بر این موضوع است که مطبوعات حافظ ارزشهای مردم باشند و به باورها و مقدسات اسلامی که مورد پذیرش عموم مردم مسلمان ایران است اهانت و تعرض نکنند.
همچنین در همان ایام در کلام امام مشاهده میکنیم که ایشان از فقدان آزادی مطبوعات سخن گفتهاند و در انتقاد از رژیم این مساله را مطرح میکنند که چرا بر طبق قانون اساسی نمیگذارد مطبوعات آزاد باشند تا آنچه به آن عقیده دارند را مطرح سازند: «شما بنشینید به این قانون اساسی عمل کنید. قانون اساسی مطبوعات را آزاد کرده است; شما آزاد میکنید؟ ! ما مرتجعیم که میگوییم بگذارید به قانون اساسی عمل بشود، بگذارید مطبوعات آزاد باشد. . . » (15) و نیز «ما حرفمان این است که آقا به قانون اساسی عمل کنید; مطبوعات آزادند; قلم آزاد است; بگذارید بنویسند مطالب را. » (16) آنچه در این جا مورد نظر امام است این است که مطبوعات بتوانند خواست و اراده عمومی را منعکس کنند و از رژیم و مسئولان و سیاستهای آن انتقاد کنند و کسی آنان را وادار به سکوت و سانسور ننماید.
بنابراین بر طبق این الگو تناقضی در کلام حضرت امام درباره مطبوعات نمیتوان یافت و این نظریه مناسبترین الگویی است که در قالب آن میتوان سخنان امام درباره مطبوعات را تجزیه و تحلیل نمود. بر طبق این الگو، دیدگاه سومی درباره اندیشه امام شکل میگیرد. از این منظر مطبوعات کارکردی دوگانه مییابند: هم باید به منافع و مصالح مردم توجه کنند و به روشنگری درباره آن بپردازند و هم اینکه از آنچه به ضرر منافع و مصالح عمومی است دوری گزینند. در این نظریه دولت هر زمان که تخلفی از سوی مطبوعات مشاهده کند وارد عمل میشود و به وظیفه نظارتی خود در قبال مطبوعات عمل مینماید.
به هر روی این نظریه را میتوان الگوی متوسط یا مطلوب آزادی مطبوعات به شمار آورد و دیدگاه حضرت امام را در چنین الگویی سنجید و ارزیابی کرد.
3. کارکردهای مطبوعات در اجتماع
در جامعه ما نیز هماینک مطبوعات رونق قابل ملاحظهای یافتهاند. تنوع و تعدد نشریات به گونهای است که تقریبا جریانهای فکری - سیاسی گوناگون در سطح جامعه را پوشش میدهد. از سوی دیگر علاوه بر تعدد و تکثر مطبوعات، مشاهده میشود که روی آوردن مردم به مطبوعات نیز به نحو چشمگیری افزایش یافته است.
به هر حال هدف بیان این نکته است که امروزه نه تنها از نقش مطبوعات در جامعه ما کاسته نشده است، بلکه روز به روز نیز بر رونق آن افزوده میگردد و مخاطبان بیشتری را به سمتخود جلب مینماید. (18)
با توجه به الگوی پذیرفته شده برای تحلیل سخنان امام یعنی الگوی مسئولیت اجتماعی، مطبوعات کارکردی دوگانه مییابند. در واقع مطبوعات چونان «ژانوس دو چهره» ای (19) است که هر چهره آن کارکردی ویژه و سمت و سویی خاص مییابد. به تعبیر حضرت امام: «روزنامهها و مجلات میتوانند که یک کشوری را رشد بدهند و هدایتبدهند به راهی که صلاح کشور است و میتوانند که به عکس عمل بکنند. » (20) بنابراین مدیران مطبوعات میبایستبا توجه به مسئولیت و نقش این رسانه مهم در اجتماع، به حیات مداوم خویش بیندیشند و همواره خیر و صلاح جامعه را در نظر آورند و از هرگونه افراط و تفریط اجتناب ورزند و حد میانه و مطلوب و مسئولیت اجتماعی خویش را از کف ندهند.
بر همین اساس است که امام انتظار دارد مطبوعات و به طور کلی تمامی رسانههای خبری و اطلاعرسانی در نقش مربیگری و هدایتگری جامعه ظاهر گردند: «تمام رسانهها مربی یک کشور هستند، باید تربیت کنند کشور را، افراد یک کشور را و باید خدمت کنند به ملت. » (21) در این کلام، هم به نقش تربیتی رسانهها اشاره شده است و هم به خدمت آنها به ملت. در واقع انتظار دیگر حضرت امام از مطبوعات این است که در خدمت مردم باشند و آمال و آرزوهای مردم را منتشر نمایند: «مطبوعات باید در خدمت کشور باشند، مطبوعات باید منعکس کننده آمال و آرزوهای ملتباشند. مسائلی که ملت میخواهند، آنها را منعکس کنند. » (22) باید گفت مقصود ایشان از خدمتبه کشور، داشتن نقش تربیتی و انسانسازی مطبوعات است. ایشان در این باره میفرماید: «مجله باید در خدمت کشور باشد، خدمتبه کشور این است که تربیت کند، جوان تربیت کند، انسان درست کند، انسان برومند درست کند، انسان متفکر درست کند تا برای مملکت مفید باشند. » (23)
بنابراین یک کارکرد اساسی مطبوعات در اندیشه امام انسانسازی و تربیت جوانان است. در واقع امام بر این باور است که مطبوعات نقش مهم و راهگشایی در تربیت متفکران و دانشمندان و سیاستمداران آینده جامعه اسلامی بر عهده دارند. مطبوعات در الگوی مسئولیت اجتماعی از هدر رفتن نیرو، انرژی و استعداد جوانان جلوگیری کرده و آنان را به سمت و سویی سوق میدهند که قوه اندیشه و عقلانیت و ایمان را در آنان بارور سازند. نه اینکه آنان را به سمت ابتذال و فساد سوق دهند و به پوچی و بیهودگی و سرگشتگی دچار سازند. به هر روی از آنجا که آینده یک کشور بسته به میزان کار و تلاش و بهرهمندی جوانان آن به لحاظ اندیشه، استعداد، ذوق، خلاقیت، عقلانیت و ابتکار است، مطبوعات میتوانند نقش اساسی و عمدهای در این راه بازی کنند.
کارکرد دیگر مطبوعات در اندیشه امام این است که مطبوعات یک عامل مهم برای حفظ آزادی و استقلال کشور هستند. تداوم و استمرار «آزادی» و «استقلال» که با تاسیس نظام «جمهوری اسلامی» پدیدار گشت، به هوشیاری و بیداری همه اقشار جامعه بستگی دارد که از مهمترین پاسداران این اصل اساسی یعنی «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» مطبوعات هستند. سخن حضرت امام چنین است که مجله «اگر مطلبی دارد، مطلبی باشد که بسیج کند این را برای حفظ استقلال خودش، برای حفظ آزادی خودش، برای حفظ مملکتخودش. اگر مجله این مجله است، مجله اسلامی است و مجله جمهوری اسلامی. » (24)
بنابراین علاوه بر نقش اساسی مطبوعات در انسانسازی، کارکرد دیگر مطبوعات در نقش بسیجگری افراد جهتحفظ استقلال و آزادی و جمهوری اسلامی، نمود مییابد. طبیعی است که اگر مطبوعات نقش نخستخود یعنی انسانسازی را درست انجام دهند و در سمت و سوی آن سیر کنند، در نقش دوم یعنی بسیجگری افراد نیز موفق خواهند بود. البته بسیجگری برای حفاظت از استقلال و آزادی در ابعاد مختلفی تجلی مینماید. شاید بتوان گفتیکی از کارکردهای اساسی مطبوعات، نقشی است که این رسانه مکتوب در توسعه سیاسی و بسط فضای دموکراتیک در جامعه ایفا میکند.
در یک نگاه تئوریک مطبوعات نقش نورافکن را ایفا میکنند. در واقع مطبوعات به مثابه نورافکن، صحنه سیاسی را در مقابل مردم برملا میکنند و زاویهای را تاریک باقی نمیگذارند. با روشن شدن این نورافکن، مسئولان و دستاندرکاران، در این فضای روشن کاملا احساس میکنند که در معرض دید افکار عمومی قرار دارند. بنابراین در این نگاه مطبوعات فضایی را ایجاد میکنند که عملکرد همه مسئولان و همه نهادها و سازمانها (دولتی و خصوصی) در معرض دید و قضاوت مردم قرار میگیرد و مسئولان خود را در مواجهه با مردم میبینند و ملزم به پاسخگویی و تصحیح عملکردهای نادرست و غیرموجه خود هستند.
از سوی دیگر مطبوعات میتوانند «مردم سالاری» را نهادینه کنند. هنگامی که موازنه قوا بوجود میآید و قوای سیاسی دیگر نمیتوانند همدیگر را هضم کنند، سعی میکنند فضا را کمتر خشونتبار کنند. خاصیت اصلی مطبوعات این است که عدم تقارنهای اطلاعاتی را رفع میکنند. یعنی با توزیع مجدد اطلاعات و معرفتها باعث میشوند در فضای ذهنی، تکثر قدرت و موازنه قوا بوجود آید.
همین که در فضای ذهنی آدمها تکثر بوجود آمد و موازنه قوا ایجاد شد، در فیزیک جامعه هم این تکثر هویدا میشود. بنابراین مطبوعات میتوانند در مقابل رسانههای بزرگی چون رادیو و تلویزیون موازنه قدرت را برقرار کنند. اینکار ایجاد نوعی فضای دموکراتیک است و از این منظر به آزادی، دموکراسی و مردمسالاری مدد میرسانند. (25)
همچنین به نقش دیگری از مطبوعات میتوان اشاره کرد و آن اینکه مطبوعات و رسانههای گروهی با توجه به اینکه اساسا پدیدههای مدرنی هستند و مستقل از اینکه چه پیامی را به مخاطبانشان عرضه میکنند، با روشنتر کردن فضا باعث ایجاد جریان آزاد اطلاعات میشوند و جریان آزاد اطلاعات خود به خود به پیدایش و تحکیم طبقه متوسط جدید کمک میکند. این طبقهای که معمولا در جهان سوم و کشورهای در حال گذار هستند، حامل اصلی دموکراسی است. بنابراین رسانهها، مستقل از پیامی که عرضه میکنند، خودشان در جهت دموکراتیزه کردن فضای سیاسی مؤثر و مفیدند. (26)
به هر تقدیر باید توجه داشت که مطبوعات در سدههای گذشته سهم بسزایی در توسعه دموکراسی داشتهاند و بدین لحاظ نیز شایسته عنوان «رکن چهارم قدرت» گشتهاند.
روزنامهها و مطبوعات سلاح و ابزار سیاسی نیرومندی را تشکیل میدهند که در رسیدن به توسعه سیاسی میتوانند نقش مهمی را بر عهده بگیرند. حتی میتوان گفت: «شمار فراوان وسایل خبری نیز همچون تعدد احزاب سیاسی یکی از عناصر چندگانگی رژیم است. یعنی تعدد احزاب سیاسی اگر همراه با تنوع وسایل خبری نباشد، خیالپردازانه و صوری است. » (27) شاید بتوان گفتیک مزیت اساسی مطبوعات مستقل و آزاد و غیردولتی این است که تضمین کننده عقاید و نظریات گوناگون در یک نظام سیاسی است. بدینگونه است که میتوان گفت در کدام حکومت مردمسالاری حاکم است و در کدام حکومت استبداد و خودراءیی حکم میداند.
از دیگر کارکردهای رسانهها و بویژه مطبوعات، نقد عملکرد مسئولان نظام سیاسی و دفاع از حقوق اولیه مردم در برابر حاکمیتسیاسی است. البته مفروض ما در اینجا این است که حاکمیتسیاسی در ایران، دینی است، پس طبیعی است که در آن به حقوق مردم احترام گذارده شود و به خواستههای مشروع و قانونی آنان گردن نهاده شود. در یک حکومت دینی شیعی، مردم نظام سیاسی را از خود میدانند و به تبع سبتبه کارکردهای آن حساسیتبیشتری از خود نشان میدهند. بنابراین بروز هرگونه نابهنجاری و انحراف در نظام سیاسی و نیز در کارگزاران نظام، با واکنش مردم همراه است و حس مسئولیت آنان را برمیانگیزاند و آنان را به انتقاد و اعتراض وادار میسازد.
بیتردید در یک حکومت مبتنی بر آموزههای دینی، مردم مؤمن، متدین و دیندار نمیتوانند شاهد بیعدالتی و ستمگری و رواج فساد و منکرات و. . . باشند. اکمیتسیاسی دین، به معنای برقراری عدالت و احیای حقوق اساسی مردم و نفی هرگونه فساد در جامعه است. بنابراین مردم در برابر هرگونه ظلم و تجاوزگری از سوی هر فرد و گروهی که در حکومت اسلامی بروز و ظهور یابد، واکنش نشان میدهند و در مقابل آن سکوت را روا نمیدانند.
مطبوعات، ابزار و وسیلهای مناسب برای رساندن صدای مردم و دادخواهان به مسئولان است. یکی از پژوهشگران از آیه 148 سوره نساء (28) اینگونه استنباط کرده است که «هر گاه ظلمی دیده شد باید در رسانهها منعکس شود. ضمن آنکه رسانهها ابزار ارزیابیها از عملکرد حکومت و مرکزی برای ارائه نظرات مشورتی مردم است و میدانیم که چنین کارکردی نیز از نظر قرآن، کارکردی ارزشمند است. » (29)
کارکرد مهم دیگر مطبوعات در اندیشه امام خمینی، ایجاد امیدواری و اطمینان در مردم است. مطبوعات در این نقش، منادی امید و تقویت کننده حس اعتماد به نفس و اطمینان در مردماند و از آنچه باعثیاس و ناامیدی و دلسردی مردم میشود باید اجتناب ورزند. حضرت امام در این باره میفرماید: «نویسندههای ما، گویندگان ما، همهشان دنبال این باشند که به این ملت امید بدهند، ماءیوس نکنند ملت را، بگویند توانا هستیم، نگویند ناتوان هستیم، بگویند خودمان میتوانیم و واقع هم همینطور است، میتوانیم، اراده باید بکنیم. نویسندههای ما بهترین خدمتشان امروز این است که این ملتی که ایستاده در مقابل شرق و غرب و نمیخواهد تحت نظام شرق یا نظام غرب باشد، امید به آنها بدهند که میتوانید تا آخر وابسته به شرق و غرب نباشید. اگر این نویسندهها، این گویندهها به جای اینکه به هم اشکالتراشی بکنند، به جای اینکه به جان هم بریزند، با هم امید در ملت ایجاد کنند، اطمینان در ملت ایجاد کنند، استقلال روحی در ملت ایجاد کنند، اگر این خدمت را این رسانههای گروهی، این مطبوعات، این نویسندگان، این گویندگان، این اطمینان (30)
4. محدودیتهای آزادی مطبوعات
محدودیتهای آزادی مطبوعات که در کلام امام خمینی به آنها اشارت رفته استبه قرار زیرند:
الف. قانون
اصل 24 قانون اساسی میگوید: «نشریات و مطبوعات در بیان مطالب آزادند، مگر آن که مخل به مبانی اسلام یا حقوق عمومی باشند. تفصیل آن را قانون معین میکند. » در این اصل از یک سوی آزادی بیان برای مطبوعات فرض گرفته شده است و از سوی دیگر با دو قید، محدود شده است: نخست اینکه به مبانی اسلام خللی وارد نشود و دیگر اینکه مخل حقوق عمومی نباشند. همان گونه که در پایان این اصل نیز اشاره شده است، در فصل چهارم و ششم قانون مطبوعات، مصوب 1364 مجلس شورای اسلامی، به تفصیل مصادیق این دو قید مشخص شده است. (31) حضرت امام در موارد متعددی آزادی را در محدوده قانون دانستهاند: «در هر مملکتی آزادی در حدود قانون است. مردم آزاد نیستند که قانون را بشکنند. » (32)
ب. مقدسات
ج. توطئه، تحریک و تضعیف
د. تهمت، دروغ و شایعه
ه . غرضورزی و استفاده نادرست از آزادی
در جمعبندی موارد ذکر شده میتوان گفت که در اندیشه سیاسی امام خمینی اصل بر آزادی مطبوعات است. چنان که در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی آزادی به نحو مطلق بر مطبوعات و جامعه حاکم بود. اما پس از مدتی به خاطر سوءاستفادههای فراوانی که از آزادی شد، قوانینی در جهت تنظیم دامنه مطبوعات، وضع و به مورد اجرا گذارده شد. سخنان حضرت امام در این زمینه راهگشا است. ایشان در این باره میفرماید: «ما آزادی دادیم به آنها، آزادی مطلق، که در ظرف این چند ماه قریب دویستحزب و گروه و زیاد مطبوعات و مجلات و روزنامهها منتشر شد و هیچکس جلوگیری نکرد. در عین حالی که به همه مقدسات ما توهین کردید، در عین حالی که با حکومت آنطور رفتار کردید، و با اسلام آنطور رفتار کردید در مطبوعاتتان، معذلک به شما تعرضی نشد، تا آنکه فتنه را دیدیم و فهمیدیم که شما فتنهگر هستید بعد از اینکه توطئه شما ثابتشد و مردم فهمیدند شما چه اشخاصی هستید، دیگر نمیتوانیم اجازه بدهیم آزادانه هرکاری میخواهید بکنید، شما را سرکوب خواهیم کرد. » (39)
از این سخنان حضرت امام نظریه آزادیگرایی استنباط میشود. به عقیده ایشان در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، آزادی مطلق برای همه افراد و گروهها وجود داشت، ولی این آزادی به سوء استفاده منتهی شد و به سمتبراندازی نظام نوپای اسلامی پیش رفت. در نتیجه از آزادی مطبوعات به نحو محسوسی کاسته شد و محدودیتهایی بر مطبوعات اعمال شد.
در جایی دیگر نیز حضرت امام بر این مطلب تاکید دارند که: «از اول که انقلابمان واقع شد، تمام آزادیها در ایران بود و مجالی به تمام دستجات دادیم و هیچ ابدا جلوگیری از هیچی نشد. لکن توطئهها شروع شد. وقتی که دیدند آزادند، توطئهها شروع شد، توطئه قلمی که میخواستند مسیر ملت ما را منحرف کنند. ملت ما طرفدار آزادی است، طرفدار همه جور آزادی است ولیکن طرفدار توطئه نیست، طرفدار تباهی نیست. » (40) بنابراین در نگاه امام اصل بر آزادی مطبوعات است و تا زمانی که مطبوعات به تعهد و مسئولیت جمعی خود پایبند باشند، هیچ محدودیتی بر آنان اعمال نخواهد شد.
در ابتدای پیروزی انقلاب نیز اصل بر همین مبنا بود. اما با شیوع بحرانها و مسائلی که ناشی از سوءاستفاده از این «اصل مبارک» بود، دوران کوتاه و موقت آزادیگرایی به سرآمد و الگوی نظری دیگری خود را بر جامعه تحمیل نمود. البته در مورد این الگو اتفاقنظر حاصل نیست. برخی معتقدند الگوی نظری اقتدارگرایی حاکم شد (41) و برخی نیز معتقدند الگوی نظری مسئولیت اجتماعی برقرار گشت. واضح است که آن آزادیگرایی سالهای آغازین پیروزی انقلاب از میان رفت ولی باید توجه داشت که با وضع قوانین (قانون اساسی و نیز قانون مطبوعات مصوب شورای انقلاب) (42) الگوی مسئولیت اجتماعی حاکم شد.
یکی از پژوهشگران مسائل سیاسی در تبیین الگوی مشروعیت نظامهای سیاسی در ایران معاصر از الگوهای متفاوتی نظیر آزادی و دموکراسی، دین، عدالت و عصر ترقی (43) سخن به میان آورده و معتقد است که الگوی آزادی هیچگاه متولی نظم سیاسی نبوده است. به همین دلیل نیز به محض آنکه نظم سیاسی قوام و ثبات یافته است، آزادی به عنوان اولین گفتار از نظم سیاسی خارج شده است. به باور وی دورههای متناوبی از نظم سیاسی، اقتدارگرایی و هرج و مرج وجود دارد و همواره یک نظم سیاسی مستقر به پرسش گرفته میشود و به چالش فراخوانده میشود تا نظم سیاسی اقتدارگرای دیگری به جای آن بنشیند. به این ترتیب آزادی و دموکراسی گفتار این دورهگذراست و بلافاصله پس از جابهجایی و استقرار نظم جدید حذف میشود. وی حذف الگوی آزادی پس از پیروزی انقلاب اسلامی و استقرار نظم جدید را با همین الگو توجیه مینماید.
بنابراین در این نگاه، الگوهای دیگر مشروعیت نظامهای سیاسی، همه نظمآفریناند اما الگوی آزادی و دموکراسی جنبه سلبی دارد و به نقد نظم سیاسی موجود میپردازد که همواره مخالفین نظام سیاسی به دنبال آن بودهاند و از آن سخن گفتهاند. به هر روی مخالفان یک نظام سیاسی با استفاده ابزاری از الگوی آزادی و دموکراسی، نظم موجود را به چالش میکشند، اما پس از استقرار نظم سیاسی جدید، این الگو به فراموشی سپرده میشود و به عبارتی از اولین قربانیان استقرار نظم جدید است.
اما به راستی پرسش این است که آیا میتوان چنین مطالبی را به حضرت امام نسبت داد و قائل شد که ایشان از الگوی آزادی و دموکراسی به عنوان ابزاری علیه رژیم پهلوی دوم سود جسته است و نمیتوان در اندیشه ایشان نشانی از ثبات و قوام این الگو یافت؟ به عبارت دیگر آیا امام خمینی عالما آزادی را به عنوان ابزاری برای مخالفتبا نظم سیاسی موجود به کار گرفته است و در غیر این صورت در اندیشه ایشان مسالهای با عنوان آزادی مطرح نبوده است؟
پاسخ من به این پرسش منفی است. به نظر میرسد طرح مساله آزادی و بویژه آزادی مطبوعات در اندیشه سیاسی امام فقط برای مبارزه با نظم سیاسی مستقر نبوده است، بلکه طرح بحث آزادی در اندیشه سیاسی حضرت امام ناشی از بنیادهای نظری تفکر سیاسی ایشان بوده است. همانگونه که پیش از این نیز ذکر شد، تحلیل و تبیین آزادی مطبوعات در اندیشه امام خمینی بیش از هر الگویی با الگوی مسئولیت اجتماعی میسر است ولاغیر. با توجه به این الگوی نظری است که میتوان به بررسی آرای امام در این باره در دورههای مختلف (قبل از انقلاب اسلامی، سالهای آغازین پیروزی انقلاب اسلامی و پس از آن تا رحلت ایشان) پرداخت. همان طور که ایشان به دفاع از آزادی مطبوعات در دوره پهلوی پرداخته است، در دوره جمهوری اسلامی نیز از این وضعیت دفاع کرده است; و همانگونه که به آزادی بیحد و حصر مطبوعات در تعرض به مقدسات مردم در دوره پهلوی هشدار داده است در دوره جمهوری اسلامی نیز این مطلب را گوشزد کرده است که مطبوعات حریم مقدسات را نگهدارند و به آنها تعرض نکنند.
بنابراین از کلام امام میتوان فهمید که مطبوعات هنگامی تحدید شدند که به سمتبراندازی نظام سیاسی جمهوری اسلامی پیش رفتند و صرف استقرار نظم سیاسی جدید نمیتواند استدلال مناسبی برای حذف الگوی آزادی و دموکراسی باشد. در شرایط پس از پیروزی انقلاب اسلامی مطبوعات رشد چشمگیری داشتند و حتی برخی مطبوعات ارگان رسمی گروههای مسلحی بود که به مبارزه با نظام سیاسی جدید پرداخته بودند. طبیعی بود که نیروهای نظم سیاسی جدید برای حفظ آنچه برای آن مبارزه کرده بودند، به سمت راه کارهایی بروند تا نظم سیاسی قوام و ثبات و دوام بیشتری بیابد و از هرج و مرج موجود در جامعه کاسته شود.
و اینگونه بود که دوران الگوی آزادیگرایی، که در واقع به محک تجربه گذاشته شده بود، به سرآمد و دوران الگوی مسئولیت اجتماعی آغاز گشت. علاوه بر این برگزاری قریب بیست انتخابات سراسری در کشور با توجه به شرایط حساس و بحرانی نظیر جنگ تحمیلی و. . . نشانه روشنی استبر اینکه جنبههای آزادیگرایانه در الگوی مسئولیت اجتماعی برجسته بوده است. به هر تقدیر آزادی جزو مسائل بنیادین اندیشه سیاسی امام به شمار میرود، نه اینکه صرفا به سبب مبارزه با نظم سیاسی و به عنوان ابزاری از آن سود جسته باشد. علاوه بر این مدعای ما این است که الگوی آزادی و دموکراسی مشروعیت نظام سیاسی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی خاتمه نیافته است، بلکه آنچه تغییر و تبدیل یافته است، سیر از الگوی نظری آزادیگرایانه به نظریه مسئولیت اجتماعی بوده است.
5. جمعبندی و نتیجهگیری
یکم. آزادی مطبوعات از جمله مصادیق مهم و اساسی آزادیهای سیاسی است. با سنجش میزان آزادی مطبوعات میتوان به مقایسه نظامهای سیاسی پرداخت و وابستگی و استقلال نشریات را در حکومتهای گوناگون مورد بررسی و مقایسه قرار داد و میزان مردمسالاری را در آنها سنجید. در نظامهایی که مطبوعات دارای ارج و قرباند و فضای سیاسی مساعدی بر جامعه حاکم است، مردم به بیان آزادانه نظرات و افکار سیاسی خود در محدوده قانون مبادرت میورزند. در جوامع استبدادی بیان آزادانه دیدگاهها در مطبوعات میسر نیست.
دوم. الگوی نظری حاکم بر اندیشه سیاسی حضرت امام درباره مطبوعات، نظریه مسئولیت اجتماعی است. با این الگو میتوان به بررسی و تحلیل اندیشه امام پرداخت و به تناقضهای احتمالی که در متن، محتوا و اندیشه ایشان رخ مینماید، پاسخ داد و به تبیین و توجیه آنها پرداخت. اساسا در اندیشه ایشان نمیتوان از الگوی اقتدارگرایی سخن گفت. این الگوی نظری با توجه به محدودیتهای گستردهای که بر مطبوعات و نیز مردم اعمال مینماید، با اندیشه حضرت امام ناسازگار است. همچنین الگوی آزادیگرایی نیز در نگاه امام تا آنجا ارزشمند است که از آن سوءاستفاده نشود. اما چون جامعه و گروههای سیاسی هنوز به آن مرحله از رشد فکری نرسیدهاند و یا این که منافع آنها اقتضا نمیکند که از آزادی به گونهای درست و صحیح و بدون نظارت نهادهای نظارتی استفاده کنند، لذا چارهای جز گرایش به سمت الگوی نظری مسئولیت اجتماعی نمیماند. این الگو تکامل یافته نظریه آزادیگرایی است. بر طبق این الگو دیدگاه سومی از اندیشه حضرت امام میتوان داشت که یک دیدگاه متوسط و مطلوب از آزادی مطبوعات را به نمایش میگذارد و افراط و تفریط در آن راه ندارد.
سوم. در اندیشه امام خمینی مطبوعات در جامعه کارکردی دوگانه مییابند; هم میتوانند نقش مثبتی در رشد و تعالی جامعه و نیز توسعه سیاسی ایفا نمایند و هم اینکه در جهت اضلال و گمراهی و عقبماندگی فرهنگی و علمی جامعه مشی کنند. کارکرد مثبت مطبوعات در اندیشه امام ظهور در نقش هدایتگری و مربیگری جامعه است. به عبارتی نشریات چونان مربی و معلمی دلسوز باید به تربیت و ساختن استعدادهای افراد بپردازند. کارکرد دیگر، حفاظت و حراست از استقلال میهن و آزادی در نظام جمهوری اسلامی است و تشویق و تحریک مردم در اجرای چنین نقشی از وظایف مطبوعات در نظام اسلامی است. همچنین مطبوعات در فقدان احزاب سیاسی و نهادهای جامعه مدنی در نقش واسط میان مردم و حاکمان ایفای نقش میکنند و عملکرد مسئولان را به زیر تیغ نقد میکشند و کارهای کارگزاران نظام را در معرض دید همه قرار میدهند. روشن کردن فضا و بیان وقایع و حقایق به جریان آزاد اطلاعات نیز کمک میرساند. بنابراین در این کارکرد وظیفه مطبوعات و رسانههای عمومی نقد عملکرد مسئولان نظام سیاسی و دفاع از حقوق اولیه مردم در برابر حاکمیت و قدرت سیاسی است. کارکرد دیگر مطبوعات در اندیشه امام، بارور ساختن نور امید در دلهای مردم است و اینکه ایمان و اعتماد به نفس و اطمینان به خویش و عدم اتکای به بیگانگان را در ذهن و جان مردم شعلهور سازند.
بنابراین در پاسخ به پرسش ابتدای این نوشتار میتوان گفت که مطبوعات نقش عظیمی در بسط فرهنگ و توسعه سیاسی در جامعه ایفا میکنند و به پیدایش نهادهای جامعه مدنی مدد میرسانند. علاوه بر این زمینه نقد حاکمان را در جامعه فراهم میآورند و با انعکاس درست وقایع و حقایق، عملکرد مجموعه دولت را در معرض قضاوت افکار عمومی قرار میدهند.
چهارم. از آنجا که تبیین سخنان امام در الگوی نظری مسئولیت اجتماعی میسر است، طبعا مطبوعات در عین برخورداری از آزادی، محدودیتهایی را نیز متحمل میشوند. در اندیشه حضرت امام نخستین چیزی که مطبوعات را محدود میکند، قانون است. بنابراین ایشان معتقد به اصل آزادی است اما در محدوده قانونی آن. قانون تضمین کننده بقا و سلامت آزادی مطبوعات و عامل نظم در جامعه است. محدودیتهای دیگر آزادی مطبوعات در اندیشه امام عبارتند از: اهانتبه مقدسات، توطئه، تحریک و تضعیف، تهمت، دروغ و شایعه، غرضورزی و استفاده نادرست از آزادی و ترویج فساد و ابتذال در سطح جامعه.
به هر روی در پاسخ به پرسشهایی که در ابتدای این پژوهش مطرح شدند میتوان گفت که امروزه یکی از اسباب ترقی و تعالی جوامع، رونق مطبوعات و رسانهها است. نشریات مستقل و آزاد به عنوان رکن چهارم قدرت در نظامهای مدعی مردمسالاری و دموکراسی، نقش اساسی در هدایت جامعه به سمت اهداف مطلوب و معقول بر عهده دارند. همچنین برطبق نظریه مسئولیت اجتماعی، مطبوعات از آزادی مطلق برخوردار نیستند و محدودیتهای قانونی بر آنان اعمال میشود.
البته این محدودیتها تا اندازهای است که به آزادی بیان مطبوعات و استقلال آنها لطمه جدی وارد نسازد و آنها را که باید سخنگوی مردم باشند، وابسته به حکومت و حاکمان نگرداند. در چنین وضعیتی است که مطبوعات بر طبق الگوی نظری مسئولیت اجتماعی هم به تعهد و هم به مسئولیتخویش در قبال جامعه عمل میکنند.
پینوشت ها:
1. نامهها و اسناد سیاسی سیدجمالالدین اسدآبادی، به کوشش ابوالحسن جمالی اسدآبادی. چاپ سوم، (تهران: کتابهای پرستو وابسته به مؤسسه انتشارات امیرکبیر، 1360) ، ص 69 و 70.
2. اندیشه حوزه، سال پنجم، تابستان 1378، پیاپی 17، ص 102. این تعریف را مقام معظم رهبری حضرت آیتالله خامنهای ارائه دادهاند. ذکر این تعریف علاوه بر اینکه تعریفی در حوزه اندیشه اسلامی است، معرف دیدگاهی است که بر نظام جمهوری اسلامی ایران نیز حاکم است. گفتنی است در میان تعاریفی که از مفهوم آزادی سیاسی ارائه شده است نیز این تعریف جامعتر از آنهاست. برای مطالعه بیشتر درباره این مفهوم بنگرید به: دکتر منوچهر طباطبایی مؤتمنی. آزادیهای عمومی و حقوق بشر. (تهران: مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، 1370) ; کارل کوهن. دموکراسی. ترجمه فریبز مجیدی. (تهران: خوارزمی، 1373) ; فرانس نویمان. آزادی و قدرت و قانون ترجمه عزتالله فولادوند. (تهران: خوارزمی، 1373) .
3. اندیشه حوزه، همان، ص 106.
4. اصل امر به معروف و نهی از منکر، اصل مشورت، نصیحت ائمه مسلمین و. . . همه به مساله مشارکت در امور عمومی اشاره دارد. همچنین میتوان به روایت زیر نیز استناد جست: «من اصبح لایهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم» بحار، ج 71. چاپ بیروت، ص 336.
5. علیآقا بخشی و همکاران. فرهنگ علوم سیاسی. (تهران: مرکز اطلاعات و مدارک علمی ایران، 1375) ص 151. عبدالرحیم طالباف در تعریف آزادی مطبوعات میگوید: فرد حق دارد آنچه را که نوشته انتشار دهد و نباید او را از این کار بازداشت مگر آن که نشریه او مانعی برای آزادی ایجاد کند و یا موهن و افتراآمیز باشد. دکتر سیدمحمود هاشمی. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران. (تهران: دانشگاه شهید بهشتی، 1374) ج 1، ص 5. و نیز بنگرید به: دکتر محمد جعفر لنگرودی. ترمینولوژی حقوق. (تهران: کتابخانه گنج دانش، 1374) ص 32.
6. نامهها و اسناد سیاسی سیدجمال، به کوشش سید هادی خسروشاهی، ص 55. به نقل از کاظم قاضیزاده. اندیشههای فقهی - سیاسی امام خمینی. (تهران: مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری، 1377) ص 291.
7. کوثر، مجموعه سخنرانیهای حضرت امام خمینی، همراه با شرح وقایع انقلاب. (تهران: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1371) ج 1، ص 346، 28/8/1357.
8. در مورد نظریههای مربوط به آزادی مطبوعات اظهار نظرهای مختلفی مطرح شده است که از دو تا شش نظریه را در برمیگیرد. برای تفصیل این نظریهها بنگرید به گفت و گوی روزنامه انتخاب با دکتر علی اصغرکیا. یکشنبه 24 مرداد 1378، ش 103، ص 5. گفتنی است در مقالهای دیگر از وی مطالب گفت و گو با روزنامه انتخاب تکرار شده است: ایران، یکشنبه 31 مرداد 1378، ش 1311.
9. دکتر علیاصغر کیا. روزنامه انتخاب، همان روزنامه ایران، همان.
10. کتاب ششمین جشنواره مطبوعات. اداره کل تبلیغات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی (تهران: چاپ اول، 1378) ص 18.
11. دکتر علیاصغر کیا. دو منبع پیشین.
12. کتاب ششمین جشنواره مطبوعات. پیشین، ص 18.
13. دکتر علی اصغر کیا، دو منبع پیشین.
14. کوثر. پیشین، ج 1، ص 25. 11/4/1341. این سخنان انتقادآمیز امام ناظر استبر آزاد بودن مطبوعات در اهانتبه مقدسات و روحانیت که در آن ایام امری شایع و رایجبوده است.
15. همان، ج 1، ص 115، 26/1/1343.
16. همان، ج 1، ص 120، 26/1/1343.
17. محمد ابراهیم انصاری لاری. نظارت بر مطبوعات در حقوق ایران. (تهران: سروش، 1375) ص 14.
18. البته امروزه از جایگزینی مطبوعات الکترونیک به جای مطبوعات چاپی مکتوب سخن به میان آمده است و پیش بینیها نیز حکایت از رونق مطبوعات الکترونیک دارد. بنابراین تا چندی بعد شاید اثری از روزنامهها و مطبوعات چاپی نتوان یافت. بنگرید به گفت و گوی روزنامه ایران با صاحبنظران در این باره. 16 آبان 1378، ش 1375، سال پنجم، ص 6.
19. ژانوس نخستین پادشاه افسانهای کشور لاتیوم (در ایتالیای کنونی) بود. براساس این افسانه، خداوند به این پادشاه آن چنان روشبینی داد که هم به گذشته و هم به آینده عارف و آگاه است. گذشتهبینی و آیندهنگری وی سبب شد که با دو چهره نمایش داده شود. در پول مردم رم نیز این پادشاه با دو چهره آمده است. موریس دو ورژه در کتاب اصول علم سیاست از تشبیه سیاستبه ژانوس پادشاه خداگونه خواسته است دوگانگی ماهوی سیاست را به تصویر بکشد. موریس دو ورژه اصول علم سیاست. ترجمه دکتر ابوالفضل قاضی. (تهران: دادگستر، 1376) .
20. صحیفه نور، ج 14، ص 248.
21. همان، ج 6، ص 193.
22. همان، ج 6، ص 192.
23. همان، ج 8، ص 24.
24. همان.
25. کتاب ششمین جشنواره مطبوعات. اداره کل تبلیغات وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی. (تهران: 1378) ص 53. نیز روزنامه انتخاب، پنجشنبه، 16 اردیبهشت 1378، ص 8.
26. همان، ص 53. و نیز روزنامه انتخاب، پیشین، ص8.
27. موریس دو ورژه، پیشین، ص 183. برای تفصیل بیشتر بنگرید به صفحات 183-191.
28. لا یحبالله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کانالله سمیعا علیما» خداوند بانگ برداشتن به بدزبانی را دوست ندارد، مگر از کسی که به او ستم شده باشد و خداوند شنوای داناست. ترجمه از بهاءالدین خرمشاهی. گفتنی است در آیات متعددی آهسته سخن گفتن توصیه شده است و صدا بلند کردن ناپسند شمرده شده است. تنها استثنای آن در جایی است که به فردی ظلم شده باشد که در این صورت لاجرم عنان اختیار از دستش به در رفته است و عذری بر او نیست. برای توضیح بیشتر بنگرید به توضیحات بهاءالدین خرمشاهی ذیل همین آیه.
29. دکتر مهدی حسینیان راد. «مرز آزادی رسانهها، جدلی دیرینه در ایران» . روزنامه صبح امروز، 14 اردیبهشت 1378، ص 6.
30. صحیفه نور، ج 13، ص 286-287، 29/10/59.
31. مصادیق اخلال به مبانی اسلام در قانون مطبوعات عبارتند از: 1. نشر مطالب الحادی و مخالف موازین اسلامی و ترویج مطالبی که به اساس جمهوری اسلامی لطمه وارد کند; 2. اهانتبه دین مبین اسلام و مقدسات آن; 3. اهانتبه مقام معظم رهبری و مراجع مسلم تقلید; 4. اشاعه فحشا و منکرات و انتشار عکسها و تصاویر مطالب خلاف عفت عمومی; 5. تبلیغ و ترویج اسراف و تبذیر. همچنین مصادیق اخلال به حقوق عمومی نیز در این قانون عبارتند از: 1. افترا به مقامات، نهادها، ارگانها و هر یک از افراد کشور; 2. توهین به اشخاص حقیقی یا حقوقی که حرمتشرعی دارند; 3. تحریض و تشویق افراد گروهها به ارتکاب اعمالی علیه امنیت، حیثیت و منافع جمهوری اسلامی ایران در داخل یا خارج; 4. فاش نمودن و انتشار اسناد و دستورها و مسائل محرمانه; 5. انتشار مذاکرات غیرعلنی مجلس شورای اسلامی; 6. انتشار مذاکرات محاکم غیرعلنی دادگستری و تحقیقاتی مراجع قضایی بدون مجوز قانونی; 7. ایجاد اختلاف مابین اقشار جامعه، بویژه از طریق مسائل نژادی و قومی; 8. سرقتهای ادبی و همچنین نقل مطالب از مطبوعات و احزاب و گروههای منحرف و مخالف اسلام به نحوی که تبلیغ از آنها باشد. جرایم مطبوعاتی نیز در این قانون به قرار زیرند: 1. توهین و افترا و هتک حرمت از اشخاص; 2. اهانتبه دین مبین اسلام و مقدسات آن; 3. اهانتبه رهبر، شورای رهبری یا مراجع مسلم تقلید; 4. افشای اسرار; 5. تهدید; 6. انتشار عکس و تصویر و مطالب خلاف عفت عمومی; 7. تحریک و تشویق مردم به ارتکاب جرم بر ضد امنیت کشور; 8. انتشار نشریه بدون داشتن پروانه; 9. تقلید از علامتیا نام نشریهای دیگر. به نقل از محمد ابراهیم انصاری لاری. پیشین، ص 171، 172، 177 و 178.
32. صحیفه نور، ج 7، ص 18. 8/3/58. و نیز ج 6، ص 271.
33. همان، ج 7، ص 19.
34. همان، ج 5، ص 130.
35. همان، ج 8، ص 284 و 285. 6/6/58.
36. همان، ج 8، ص 221. 8/5/58.
37. همان، ج 7، ص 19.
38. همان، ج 13، ص 252. 15/10/59.
39. همان، ج 8، ص 267. 2/6/58.
40. همان، ج 10، ص 234. 5/9/58.
41. این دیدگاه را در منبع ذیل میتوان مطالعه نمود: کتاب جشنواره ششم، پیشین، ص 54. و نیز روزنامه انتخاب، پنجشنبه، 16 اردیبهشت 1378، ص 8. این دیدگاه قبل از پیروزی انقلاب اسلامی را دوران حاکمیت الگوی اقتدارگرایی میداند و معتقد ستسالهای اول انقلاب، الگوی آزادیگرایی حاکم است. وی بر این باور است که پس از این مرحله به لحاظ شرایط اجتماعی کشور الگوی اقتدارگرایی حاکم میشود. این دیدگاه معتقد است در سالهای اخیر الگوی مسئولیت اجتماعی را داشتهایم.
42. اولین قانون مطبوعات نظام جمهوری اسلامی در تاریخ 20 مرداد 1358 یعنی ششماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی توسط شورای انقلاب اسلامی ایران به تصویب رسید. در هنگام تصویب این قانون هنوز ایران صاحب قانون اساسی جدید نشده بود. لذا این قانون متکی به اصلی در قانون اساسی و در توضیح و تفصیل آن نبود و صرفا پاسخی بود به هرج و مرج مطبوعات آن زمان و راهی بود برای نظارت بر چاپ و انتشار نشریات متعدد و متنوعی که بدون هیچ ضابطه و معیار مشخصی در سراسر کشور چاپ و منتشر میشدند. به نقل از محمدابراهیم انصاری، پیشین، ص 118 و 119.
43. برای تفصیل بیشتر بنگرید به گفت و گوی صبح امروز با محمدجواد غلامرضا کاشی. «مشروعیتسیاسی در ایران معاصر» . دوشنبه، 3 آبان 1378، ش 247، ص 6.
/خ