نویسنده: محمد رضا ضمیری
کتاب مَن لایَحضُرُه اَلفَقیه تألیف ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق کتابی است به عربی شامل ۵۹۶۳ حدیث. این کتاب یکی از کتب اربعه و از معتبرترین کتب شیعه بوده و در شش جلد تألیف شدهاست. این اثر از زمان نگارش مورد توجه و استقبال علمای شیعه قرار گرفتهاست و پیوسته در مجموعههای بزرگ و کوچک روایی به آن استناد نموده و از آن روایت نقل کردهاند.
انگیزش نگارش کتاب من لا یحضره الفقیه
شیخ صدوق، در مقدمه کتاب من لا یحضره الفقیه، انگیزه تالیف کتاب خود را بیان داشته است. که بخشی از آن را با اقتباس و تحریر مجدد میآوریم:در مسافرتی که به سرزمین بلخ از قصبه ایلاق داشتم، به لطف و خواست خداوند متعال با یکی از اولیای خدا و افراد متقی و کم نظیر عصر خویش آشنا شدم. و این آشنایی را همواره باعث سرور و افتخار و سرافرازی خود میدانم.
در آن ایام، همنشینی و مجالست با او را بسیار مغتنم میداشتم. چرا که هم صحبتی با او احساس آرامش و شادمانی و فرح و نشاط خاصی را برای من فراهم مینمود.
وی فردی عالم، و متقی و متعهد، و پایبند به دین، و از خانوادهای با شرافت و با اصالت، و از نوادگان و سلاله خاندان نور و فضیلت ربوبی بود. و با اخلاق حمیده و صفات کریمه خود، همچون: حیا و آرامش و وقار، عفت و تقوی، و تواضع و فروتنی، بر شایستگی خود افزوده بود.
او، ابو عبد الله محمد بن حسن بن اسحاق بن حسن بن حسین بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن محمد بن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب علیه السلام، معروف به سید نعمت بود.
هدف از نگارش این کتاب را بر این اساس قرار دادم که آن دسته از روایاتی را نقل نمایم که به صحت آنها و صحت صدور آنها از معصومین علیه السلام وثوق و اطمینان کامل دارم.
سید نعمت روزی به من چنین بیان داشت:
محمد بن زکریای رازی طبیب، برای کسانی که در موقع احتیاج به طبیب، طبیب در دسترس ندارند؛ کتابی در علم طب نگاشته است. و آن را من لا یحضره الطبیب نام نهاده است. و آن کتاب در موضوع خود، با وجود حجم کم، جامع و کافی و پر فایده است. و همگان در حد نیاز خود از آن بهره مند میگردند.
وی در ادامه از من خواست که من هم کتابی در موضوع فقه و احکام به گونهای جامع و کامل بنویسم تا مورد اطمینان و اعتماد مردم باشد، و همه آنچه را که همگان در موضوعات فقهی، و مقررات و قوانین شرع، و حلال و حرام شریعت، به آن احتیاج دارند؛ در آن گرد آوری شود تا مردم با مراجعه به آن بتوانند به دستورات آن عمل کنند و همه کسانی که آن را خوانده و به آن عمل میکنند و از آن نسخه برداری میکنند و به دیگران میرسانند، در اجر و ثواب آن شریک باشند.
سید نعمت این کلام را در حالی بیان میکرد که خود، به تمامی کتابهای که تا آن زمان نوشته بودم و بالغ بر 245 مجلد میشد، آگاهی کامل داشت و از بیشتر آنها استنساخ نموده، و یا خود وی احادیث آنها را از من شنیده بود و اجازه نقل کردن آنها را نیز از من گرفته بود.
اما با تمام این احوال، احساس ضرورت نگارش همچنین کتابی را در باب فقه (کتاب من لا یحضره الفقیه ) میکرد و این سخن را به من متذکر گردید.
من نیز چون او را به خوبی میشناختم و او را فردی صاحب نظر و شایسته میدانستم، و همچنین خود نیز احساس ضرورت نوشتن چنین کتابی را میکردم و به علاوه درخواست وی را در خصوص این عمل، مناسب دیدم؛ پیشنهاد او را پذیرفتم، و این کتاب را با حذف سندهای احادیث نگاشتم.
اگر چه ذکر رجال سند حدیث فواید بسیاری دارد، لکن در این کتاب بنا را بر اختصار و استفاده عموم مردم قرار دادم. زیرا در این کتاب، نخواستم مانند دیگر کتب خود و یا مانند بعضی از مصنفین دیگر باشم، که تمام احادیثی را که از اساتید خود شنیدهاند، در کتابهای خود آورده اند، نقل نمایم. بلکه هدف از نگارش این کتاب را، بر این اساس قرار دادم که آن دسته از روایاتی را نقل نمایم، که به صحت آنها و صحت صدور آنها از معصومین علیه السلام وثوق و اطمینان دارم و بتوانم به آنها حکم داده و فتوا دهم و عقیده دارم که این احادیث، و این عمل، حجت میان من و پروردگار تبارک و تعالی میباشد.
منبع: کتابشناسی تفصیلی مذاهب اسلامی، ص ۳۵۰- ۳۵۱
/خ