نويسنده: ديويد وِينِز
مترجم: امير مازيار
مترجم: امير مازيار
به بيان کلي، اوضاع جوّ در زمان و مکاني خاص که شامل متغيرّهاي گرما، سرما، رطوبت، باد و فشار ميشود و به پيامدهاي مساعد و نامساعد اشاره دارد. برخي از واژههاي به کار رفته در قرآن بسياري از اين وجوه را پوشش ميدهند و براي برخي پديدهها بيش از يک واژه وجود دارد. در بافت اکثر موارد فاعليت خداوند آشکار است. (مثلاً روم: 48)
مثلاً از باران به طرق گوناگون سخن رفته است. بيشترين اشاره به اين است که خداوند «آب را از آسمان فرو ميفرستد» و از اين طريق به زمين حيات ميبخشد يا آن را روي زمين حفظ ميکند. واژه «غَيث» نيز به معنايي مرتبط با بخشندگي در آيهي 28 شوري و آيهي 20 حديد آمده است. کاربرد واژه «وَدق» در هر دو جا (نور: 43؛ روم: 48) به معناي باران سنگيني است که از ابر فرو ميريزد؛ «صَيِّب» (بقره: 19) نيز به معناي باران سنگين يا طوفان است. در آيهي 102 نساء که به مبارزان اجازه داده شده است در زمان بيماري يا آنگاه که باران (مَطَر) موجب زحمت شود، سلاح خود را کنار بگذارند باران معنايي خنثي دارد. کاربرد ريشهي م ط ر در باب اِفعال منحصراً براي بيان عذاب الهي است، مثل آيهي 40 فرقان با اين مضمون، که بر سَدّوم «باران بلا بارانده شد» (اُمطِرَت مَطَر السَّوء). همين امر براي قوم لوط نيز روي داد (اعراف: 84؛ شعراء: 173؛ نمل: 58). البته در آيه 82 هود و آيهي 74 حجر «سنگها» (حِجارة) بر آنها باريدند، که شايد استعارهاي براي فوران آتشفشان باشد.
مجموعهاي از واژههاي مربوط به آب و هوا، باد (ها)، طوفان (عاصِف، ابراهيم: 18) و ابر را با هم ميتوان در نظر گرفت. در آيهي 31 حج، نسبت دادن شريکان به خداوند به بادي (ريح) تشبيه شده است که فردي را به راه دور ببرد. در تشبيه ديگر، آنان که خود را به حيات اين جهاني مشغول کردهاند به بادي مانند شدهاند که در آن سرماي سختي است (ريحّ فيها صِرّ)، و کشتزار را نابود ميکند (آل عمران: 117). خداوند باد سختي را مسخّر سليمان کرد که با آن به آساني ميتوانست به دريا رهسپار شود (انبياء: 81؛ ص: 36). از طرف ديگر، افراد ناسپاس ممکن است احساس امان کنند، اما خدا ميتواند آنها را در طوفان يا تندبادي شکننده غرق کند (قاصفاً من الريح، اسراء: 69). تندباد توفندهي سرکشي (ريح صَرصَرٍ عاتية، حاقه: 6؛ نک. فصلت: 16؛ قمر: 19؛ الرّيحُ العقيم؛ ذاريات: 41) قوم عاد را به دليل نافرماني هلاک کرد. لطف خداوند به مؤمنان يادآوري شده است، زماني که قريش در مدينه آنها را محاصره کرده بود و خداوند تندبادي (ريحاً) و لشکرهايي که ايشان نميتوانستند ببيند، عليه قريش فرستاد (احزاب: 9). خداوند بادهايي ميفرستد (ريحاً بُشراً، اعراف: 57؛ نک. همچنين فرقان: 48؛ نمل: 63؛ نک. روم: 46) که مبشّر لطف اوست و با آوردن ابرها زمينِ خشک را آبياري ميکند.
دو واژه براي ابر در قرآن آمده است: «عارِض» و «سحاب»، که واژهي اخير به صورت جمع به کار ميرود و طبيعتاً به معناي باد (ها) (بقره: 164؛ احقاف: 24) و باران است. يک فقرهي باشکوه (نور: 43) حاوي نشانههاي گوناگوني است که بر سروري خداوند در مقام خالق و مُبقي نظام طبيعي ابرها، باران، تگرگ (بَرَد) و برق دلالت ميکند. رعد و برق طبيعتاً در کنار هم و به همراه صاعقهها (صَواعِق) در آيات 19-20 بقره ظاهر ميشود (نک. رعد: 12-13). قوم ثمود بر اثر عذاب الهي نابود شدند (حاقه: 5)، که ظاهراً ترکيبي از ويژگيهاي رعد و برق بوده است (طاغية)؛ اين واژه صرفاً در اين سياق به کار رفته است. لِين ميگويد که اين واژه مترادف با رعد صاعقه (جمع آن صواعق) است (فصلت: 13)، البته مترجمان آن را به «برق» نيز برگرداندهاند. «رعد» عنوان سورهي سيزدهم قرآن هم هست.
منابع تحقيق:
خواننده گرامي! منابع مقاله را در نسخه ي چاپي ملاحظه فرماييد.
منبع مقاله :
مک اوليف، جين دَمن؛ (1392)، دائرةالمعارف قرآن (جلد اول آ-ب)، ترجمهي حسين خندقآبادي و ديگران، تهران: انتشارات حکمت، چاپ اول.