![اِطناب Periphrasis / Circumlocution اِطناب Periphrasis / Circumlocution](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/estelahetnab.jpg)
نويسنده: سيما داد
در لغت دراز گفتن، بسيار گفتن، درازگوئي، پرگوئي، تطويل کلام و مبالغه در آن به حدي که از اقتضاي تفهيم مقصود تجاوز کند. اطناب در بلاغت فارسي از مباحث علم معاني محسوب ميشود.
بالاترين حدّ اطناب در نثرهاي انشائي قرن ششم و هفتم، از قبيل ترّسلات و مکاتيب و مقامات يافت ميشود که هدف آن، انتخاب و استعمال هر چه بيشتر لفظ در برابر معني است. براي نمونه قسمتي از مقامات حميدي در زير نقل ميشود:
چون اين مقاله بيست و چهارم تحرير افتاد؛ وقت حال را از نَسَق اول تغيير افتاد. ساقي نوائب در دادن آمد و عروسي مصائب در زادن. نه دل را رأي تَدَّبُر ماند و نه طبع را جاي تفکّر. غوغاي تدبير، از سلطان تقدير به هزيمت شد. نظم احوال را قوافي نماند و در سُفتن نداشت و زبان قوّت سخن گفتن... چون در اوايل زين تسويد، بستان طبيعي در طراوت بود و ميوهي ربيعي با حلاوت. طبع در چمن باغ و خاطر در مسند فراغ بود. اکنون همهي آن نسيمها سَموم گشت و همهي شهدها مسموم و همهي سينههاي خلق، خانهي شدايد گوناگون و همهي دلها مَحَطّ رحلِ مکايدِ روزافزون. قلم از تحرير اين سخن استعفا ميخواست و زبان از تقرير اين حال استغفار ميکرد. والخ...
از اين سطور که در پايان آخرين مقامه (بيست و چهارم) آمده است به نظر ميرسد حميدي ميخواهد بگويد که قصد داشته مقاماتي ديگر نيز به اين بيست و چهار مقامه بيفزايد امّا توفيق نيافته است.
(فن نثر در ادب فارسي)
در انگليسي:
Close by those meads, forever crowned with flowers,
Where Thames with pride surveys his rising towers,
There stands a structure of majestic frame,
Which from the neighb’ring Hampton takes is name. (Alexander Pope)
ترجمه:
«در مجاورت آن چمنزاران، که جاودانه به تاج گل آراستهاند،
آنجا که تايمز باروهاي سربفلک کشيده اش را نظاره ميکند
در آنجا عمارتي با شمايلي شاهانه قرار دارد
که نام خود را از همسايه اشهامپتون ميگيرد».
شاعر با طول و تفصيل و به شيوهي اِطناب ميگويد که کاخهامپتون در کنار رود تايمز و نزديکهامپتون قرار دارد و بدين وسيله در نهايت به انتقال حال و هواي خنده آور اين سُخره حماسه کمک ميکند.
نمونه ديگر اطناب در ادبيات انگليسي، در شعر «چکامهاي دربارهي چشم انداز اِتون کالج از راه دور» (O de on a Distant Prospect of Eton college» (1747) يافت ميشود که در آن توماس گري در توصيف بچههاي مدرسه چنين مينويسد:
Say. Father Thames, for thou hast seen Full many a sprightly race
Disporting on thy margent green
The Paths of Pleasure trace;
With Pliant arm thy glassy wave?
The captive linnet which enthrall?
What idle Progeny succeed
To chase the rolling circle’s speed,
Or urge the Flying ball?
پدر تايمز، بگو، زيرا تو ديده اي
بسيار نسلهاي سرخوشي
که بر کنارههاي سرسبزت سرخوشانه
قدم بر راههاي لذت نهادهاند؛
چه کسي پيش از همه از شکستن
امواج شيشهاي تو با بازوان نرم شادمان ميشود؟
آن مرغک بَرزَک خورِ اسير؟
کدامين نسل بي کار
در تعقيب شتابِ دايرهي غلتان توفيق مييابد،
يا گوي پرّان را به پيش ميراند؟
اطناب از ويژگيهاي زبان قضات، سياستمداران، و افرادپرگو ميباشد اما کاربرد عامدانه آن بيشتر به منظور ايجاد تأثير خنده ناک است.
در بلاغت فرنگي نوعي تطويل کلام و اطناب که ناشي از کاربرد لفظ بسيار براي معني اندک است Pleonasm ميگويند. براي مثال:
«در اين روز و در اين عصر» به جاي «اين روزها» يا «اين ايام». اين صناعت در حقيقت همانست که در علم بيان فارسي حشو ناميده ميشود.
منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.