اغراق Hyperbole

اغراق در لغت به معني پر در کشيدن کمان است اما در اصطلاح نوعي مجاز و وصف و مدح (مديحه) يا ذمّ چيزي زيادت از حدّ معمول به گونه‌اي که با عقل جور در نيايد و ممکن نباشد، مانند:
سه‌شنبه، 14 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اغراق Hyperbole
 اغراق Hyperbole

نويسنده: سيما داد

 


اغراق در لغت به معني پر در کشيدن کمان است اما در اصطلاح نوعي مجاز و وصف و مدح (مديحه) يا ذمّ چيزي زيادت از حدّ معمول به گونه‌اي که با عقل جور در نيايد و ممکن نباشد، مانند:

آه سعدي اثر کند در سنگ *** نکند در تو سنگدل تأثير

در تعريف آن گفته‌اند اِسنادي مجازي است که به موجب آن شاعر معاني بزرگ را خُرد جلوه مي‌دهد و معاني خُرد را بزرگ.
(شعر بي دروغ)
در زبان فارسي براي اين قسم بزرگ نمائي درجاتي قائل شده‌اند: اغراق، غلّو و مبالغه.
از نظر سابقه‌ي زيباشناسيک در بين بلاغيون قديم ايراني بر سر زيبائي و نازيبائي اغراق اختلاف وجود دارد. برخي آن را موجب زيبائي شعر دانسته‌اند و دسته‌اي آن را دروغگوئي ناميده‌اند. دسته‌اي ديگر هم به شرط آنکه اغراق با حقيقت فاصله نداشته باشد، آن را پسنديده‌اند.
در مباحث ادبي جديد، اغراق به عنوان يکي از صور خيال شاعرانه بررسي مي‌شود. اين نوع مجاز کاربردي وسيع تر از تشبيه و استعاره دارد، از اين رو در اشعار حماسي و قهرماني که همه چيز رنگ و بوئي مادّي و غير انتزاعي دارد و تهييج شنونده ضرورت مي‌يابد، بيشتر مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در بين شعراي فارسي، فردوسي آن را به کرّات و به کمال به کار برده است؛ براي نمونه:

به مرگ سياوش، سيه پوشد آب *** کند زار نفرين برافراسياب
يا:
شود کوه آهن چو درياي آب *** اگر بشنود نام افراسياب
و:
به تنها يکي گور بريان کني *** هوا را به شمشير گريان کني
برهنه چو تيغ تو بيند عقاب *** نيارد به نخجير کردن شتاب
نشان کمند تو دارد هژبر *** ز بيم سنان تو خون بارد ابر

چنانچه اغراق نابجا و به دور از تخيّل شاعرانه باشد، موجب انحطاط شعر خواهد شد.
(صور خيال در شعر فارسي)
اشعار مديحه سرايان و شعراي متوسط سبک هندي نمونه‌هاي فراواني از استفاده افراطي از اغراق بدست مي‌دهند.
در بلاغت فرنگي اصطلاح hyperbole دقيقاً براي همين معني به کار مي‌رود. نمونه‌هاي آن در ادبيات انگليسي که به منظور ايجاد تأثيرات جدي يا طنزآلود يا سُخره آميز است در زير نقل مي‌شود. در نمايشنامه‌ي اتللو/ شکسپير، ياگو راجع به اتللو چنين مي‌گويد:
Not poppy nor mandragora,
Nor all the drowsy syrups of the world,
Shall ever medicine thee to that sweet sleep
Which thou owest yesterday.
(Act III, scene iii. 33 II.)
ترجمه:
(نه خشخاش نه مهر گياه
نه تمام انگبين‌هاي خواب آور دنيا
تو را به آن خواب شيريني
که تا ديروز از آن بهره مي‌جستي
باز مي‌گردانند)
آندرومارول، شاعر متافيزيک (شعر متافيزيک) انگليسي در شعر «به معشوقه‌ي نازآلود»
چنين گويد:
My vegetable love should grow
Vaster than empires, and more slow,
An hundred years shoud go to praise
Thine eyes, and on thy forehead gaze:
Two hundred to adore each breast:
But thirty thousand to rest:
An age at least to every part,
And the last age should show your heart.
ترجمه:
(«عشق بالنده ام بايد بزرگ شود
وسيع تر از امپراطوري‌ها، و آهسته تر، يکصد سال بايد به ستايش
چشمانت بگذرد، و خيره بر پيشانيت:
دويست سال براي پرستش سينه‌هايت:
اما سي هزار براي آرام گرفتن:
دست کم يک عصر براي هر عضو،
و عصر آخر بايد قلب تو را بنمايد.»)
موارد کاربرد اغراق در گفتار روزمره نيز بسيار يافت مي‌شود مثلاً «يک عمر سوختم و ساختم»، «يک قرن است که تو را نديده ام» و الخ...
صناعت عکس اغراق، رندانه گوئي است.

منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط