ايجاز Brevity / Laconism

در لغت به معني کوتاه سخن گفتن، سخن کوتاه کردن، کوتاه گوئي، خلاصه گوئي، بيان مقصود در کوتاه ترين لفظ و کمترين عبارت است. ايجاز از صناعات بلاغي (بلاغت) است و چنانست که ترتيب معاني بر الفاظ افزون
چهارشنبه، 15 شهريور 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
ايجاز Brevity / Laconism
ايجاز Brevity / Laconism

نويسنده: سيما داد

 


در لغت به معني کوتاه سخن گفتن، سخن کوتاه کردن، کوتاه گوئي، خلاصه گوئي، بيان مقصود در کوتاه ترين لفظ و کمترين عبارت است. ايجاز از صناعات بلاغي (بلاغت) است و چنانست که ترتيب معاني بر الفاظ افزون باشد.
(فاقد)
ايجاز از ويژگي‌هاي ذوق سليم و قريحه ناميده شده چنانکه شکسپير گويد:
Brevity is the soul of wit.
(ايجاز روح قريحه است).
ايجاز خود بر دو قسم است ايجاز قصر يا اشاره و ايجاز حذف.

- ايجاز قصر يا اشاره brachiology:

به واسطه حذف اجزاء پديد نمي‌آيد بلکه از مجموع کلام حاصل مي‌شود مانند:

عشق ديدم که در مقابل صبر *** آتش و پنبه بود و سنگ و سبوي
سعدي

در اين بيت چند مطلب جملگي و يکجا بيان شده است: ضدّيت ميان آتش و پنبه، ضدّيت ميان سنگ و سبو، و تشبيه آنها به ضديت ميان عشق و صبر.
و در اين بيت:

از مهر تا به ذره و از قطره تا محيط *** چون گوي در تردد و چوگان پديد نيست
صائب

اشاره (اشارت) در لغت به معني نمودن به سوي چيزي به دست و جز آن، دستور، فرمان، با حرکت دست و چشم و ابرو مطلبي را القا کردن و به رمز نمودن. در بديع کلامي قليل است براي افاده معناي زياد. نمونه:

تا به حشر‌اي دل ار ثنا گفتي *** همه گفتي چو مصطفي گفتي
سنائي

من نگويم که کنون با که نشين و چه بنوش *** که تو خود داني اگر زيرک و عاقل باشي
حافظ

در ادبيات انگليس، اين قسم ايجاز در مزدوجه‌هاي حماسي و اشعار متافيزيکي يافت مي‌شود، براي نمونه:
This flea is you and I, and this our marriage bed, and marriage temple is (John Donne;)
ترجمه:
«اين کِک، من و تو هستيم، و بستر وصل ما و معبد پيوند ما.» «و» به جاي «اين کک».
يا:
Vast chain of being! Which from God began;
Natures aethereal rhuman, angel, man,
Beast, bird, fish, insect, what no eye can see, No glass can reach; from Infinite to thee; (Alexander Pope)
ترجمه:
«زنجيره گسترده هستي! که از خداوند مي‌آغازد: طبيعت، انسان اثيري، مَلَک، بشر، حيوان، پرنده، ماهي، حشره، و آنچه به چشم نمي‌آيد، هيچ آينه‌اي به آن نمي‌رسد؛ از بي نهايت تا تو؛»

- ايجاز حذف (ellipsis)

آنست که جزئي از جمله براي نيل به فشردگي و اختصار حذف شود، براي مثال در عبارات از «دِه بپرس» يا «همه‌ي شهر مي‌دانند»، کلمات مردم و اهل حذف شده است.
در بيت زير از حافظ:

ديدم و آن چشم دل سيه که تو داري *** جانب هيچ آشنا نگاه ندارد

«واو» به معني افعال محذوف «ديدم» و «دانستم» و «فهميدم» و «احساس کردم» و «بر من مسلم شد» و ... عمل مي‌کند.
(موسيقي شعر)
اين قسم ايجاز در ادبيات انگليسي در اشعار ازراپاوند، تي. اس. اليوت و و. هـ آدن، ديده مي‌شود. براي نمونه سطوري از شعر سرزمين سترون در زير نقل مي‌شود:
Elizabeth and Leicester
Beating oars
The stern was formed
A gilded shell
Red and gold
The brisk swell
Rippled both shores
Southwest wind
Carricd down stream
….
(T.S.Eliot)
شرط ايجاز آنست که مخلّ به معني نباشد.

منبع مقاله :
داد، سيما (1378)، فرهنگ اصطلاحات ادبي، تهران: مرواريد، چاپ چهارم.
 


نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.