رازها، امتيازها! ‌امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ و رقابت‌ (قسمت اول)

مقاله‌اي‌ كه‌ پيش‌ رو داريد، يكي‌ از مهمترين‌ و سرنوشت‌سازترين‌ رويدادهاي‌ تاريخ‌ معاصر ايران، يعني‌ واگذاري‌ امتياز نفت‌ شمال‌ به‌ روسيه‌ و بعدها انگلستان‌ و امريكا را مورد بررسي‌ و كاوش‌ قرار داده‌ است‌ و دست‌هاي‌ آلوده‌اي‌ كه‌ موجب‌ بروز اين‌ خسران‌ بزرگ‌ سياسي‌ -- اقتصادي‌ براي‌ ملت‌ ايران‌ گرديدند را براي‌ خواننده‌ رو مي‌سازد. اين‌ ماجرا كه‌ با صدور فرماني‌ از سوي‌ ناصرالدين‌ شاه‌ قاجار به‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ وزير خزانه‌داري‌ و گمرك‌ وقت‌ براي‌ بهره‌برداري‌ از منابع‌ نفتي‌ برخي‌
سه‌شنبه، 22 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رازها، امتيازها! ‌امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ و رقابت‌ (قسمت اول)
رازها، امتيازها! ‌امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ و رقابت‌ (قسمت اول)
رازها، امتيازها! ‌امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ و رقابت‌ (قسمت اول)

نويسنده: حسين‌ يكتا

سه‌ قدرت‌ روسيه، انگلستان‌ و امريكا‌

مقاله‌اي‌ كه‌ پيش‌ رو داريد، يكي‌ از مهمترين‌ و سرنوشت‌سازترين‌ رويدادهاي‌ تاريخ‌ معاصر ايران، يعني‌ واگذاري‌ امتياز نفت‌ شمال‌ به‌ روسيه‌ و بعدها انگلستان‌ و امريكا را مورد بررسي‌ و كاوش‌ قرار داده‌ است‌ و دست‌هاي‌ آلوده‌اي‌ كه‌ موجب‌ بروز اين‌ خسران‌ بزرگ‌ سياسي‌ -- اقتصادي‌ براي‌ ملت‌ ايران‌ گرديدند را براي‌ خواننده‌ رو مي‌سازد. اين‌ ماجرا كه‌ با صدور فرماني‌ از سوي‌ ناصرالدين‌ شاه‌ قاجار به‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ وزير خزانه‌داري‌ و گمرك‌ وقت‌ براي‌ بهره‌برداري‌ از منابع‌ نفتي‌ برخي‌ از مناطق‌ شمال‌ صادر گرديد، رشته‌اي‌ بس‌ دراز گشت‌ كه‌ تا نهضت‌ ملي‌شدن‌ نفت‌ ادامه‌ يافت. شرح‌ و تفصيل‌ اين‌ واقعه‌ تاريخي‌ را در سطور آتي‌ مطالعه‌ فرماييد.
منابع‌ عظيم‌ ثروت‌هاي‌ خدادادي‌ ملت‌ ايران‌ در يكي‌ دو قرن‌ اخير مورد طمع‌ قدرت‌هاي‌ خارجي‌ بوده‌ است. در واقع‌ بخش‌ عظيمي‌ از تاريخ‌ معاصر ايران، تاريخ‌ رقابت‌هاي‌ آشكار و نهان‌ قدرت‌هايي‌ نظير روسيه‌ و انگليس‌ و بعدها شوروي‌ سابق‌ و امريكا براي‌ كسب‌ امتيازات‌ مختلف‌ سياسي، اقتصادي‌ و نظامي‌ در ايران‌ بوده‌ است. يكي‌ از موضوعات‌ مهم‌ و اصلي‌ رقابت‌ بين‌ اين‌ قدرت‌هاي‌ صاحب‌ نفوذ در ايران‌ در اوايل‌ قرن‌ بيستم‌ ميلادي، امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ بود.
بررسي‌ پيشينه‌ اين‌ موضوع‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ چگونه‌ چند قدرت‌ استعماري‌ با استفاده‌ از ضعف‌ دولت‌هاي‌ ايران، براي‌ تصاحب‌ منابع‌ ثروت‌ ملت‌ ايران‌ همه‌ اصول‌ و قوانين‌ بين‌المللي‌ را كه‌ خود مدعي‌ وضع‌ و تدوين‌ آن‌ بوده‌اند، زير پا گذاشته‌ و از هر وسيله‌ ممكن‌ براي‌ خارج‌ كردن‌ رقيب‌ از صحنه‌ رقابت‌ بهره‌ جسته‌اند. و گاه‌ براي‌ به‌ غارت‌ بردن‌ منابع‌ ملتي، در پشت‌ پرده‌ با هم‌ كنار آمده‌ و به‌ تقسيم‌ ثروت‌ و غنايم‌ پرداخته‌اند.
امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ از اين‌ لحاظ‌ موضوع‌ بكري‌ براي‌ مطالعه‌ رفتار قدرت‌هاي‌ خارجي‌ ذينفع‌ در آن‌ است؛ رفتاري‌ كه‌ يادآور جدال‌ گرگ‌ها بر سر صيد است‌ و ماهيت‌ چپاولگر آنان‌ را از پس‌ نقاب‌ شعارهاي‌ دروغين‌ تمدن‌ پيشرفت‌ نشان‌ مي‌دهد. با چنين‌ چشم‌اندازي، در اين‌ نوشتار تلاش‌ مي‌شود با بررسي‌ موضوع‌ امتياز نفت‌ شمال‌ ايران، به‌ اين‌ پرسش‌ها پاسخ‌ داده‌ شود كه‌ راز ابراز دوستي‌ و توجه‌ قدرت‌هاي‌ خارجي‌ به‌ ايران‌ چيست؟ آيا آنان‌ عاشق‌ چشم‌ و ابروي‌ ملت‌ ايران‌ هستند و به‌ تاريخ، تمدن‌ و فرهنگ‌ ايراني‌ علاقه‌ دارند و يا چشم‌ طمع‌ به‌ ثروت‌ اين‌ ملت‌ دوخته‌اند؟ تاريخ‌ نشان‌ مي‌دهد كه‌ تنها يك‌ فرضيه‌ اثبات‌ شده‌ براي‌ اين‌ پرسش‌ها وجود دارد و آن‌ اين‌ كه‌ همه‌ قدرت‌هاي‌ خارجي‌ به‌ «منافع‌ ملي» خود مي‌انديشند و تنها اصل‌ خدشه‌ناپذير و هميشگي‌ دوستي‌ها و دشمني‌هاي‌ آنان‌ با ملت‌هاي‌ ديگر، منافع‌ ملي‌ است. باز تاريخ‌ مي‌گويد كه‌ اين‌ قدرت‌ها اگر منافع‌ ملي‌ خود را در نابودي‌ ملتي‌ ببينند، از آن‌ دريغ‌ نمي‌كنند. رفتار سه‌ قدرت‌ شوروي‌ (سابق)، انگلستان‌ و امريكا در قبال‌ امتياز نفت‌ شمال‌ ايران، موضوع‌ مورد بررسي‌ اين‌ نوشتار است‌ تا با استفاده‌ از يك‌ پديده‌ تاريخي، الگوي‌ رفتاري‌ آنان‌ بازشناسي‌ شود؛ الگويي‌ كه‌ تنها به‌ زمان‌ گذشته‌ تعلق‌ ندارد، بلكه‌ در شرايط‌ فعلي‌ هم‌ مصداق‌هاي‌ بسياري‌ براي‌ آن‌ وجود دارد. در واقع‌ رفتار چهاركشور روسيه‌ تزاري، شوروي‌ سابق، انگلستان‌ و امريكا با چهار سيستم‌ سياسي‌ و فرهنگي‌ -- ايدئولوژيك‌ متفاوت‌ با هم‌ مقايسه‌ مي‌شود.

اولين‌ امتياز نفت‌ شمال‌

ناصرالدين‌ شاه‌ قاجار در بهمن‌ ماه‌ 1274 شمسي‌ (شعبان‌ 1313) با صدور فرماني‌ اجازه‌ استخراج‌ نفت‌ را در سه‌ محل‌ تنكابن، كجور و كلارستاق‌ مازندران‌ به‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ (سپهسالار اعظم) وزير خزانه‌ و گمرك‌ وقت‌ اعطا كرد.1 اين‌ فرمان‌ به‌ مدت‌ بيست‌ سال‌ به‌ دليل‌ فقدان‌ امكانات‌ اكتشاف‌ و حفاري‌ معطل‌ ماند تا اين‌كه‌ در ششم‌ بهمن‌ 1294 مطابق‌ با 27 ژانويه‌ 1916 به‌ دنبال‌ انعقاد قراردادي‌ بين‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ كه‌ در اين‌ زمان‌ وزير جنگ‌ كابينه‌ مستوفي‌ الممالك‌ بود و «آركادي‌ مفوديوويچ‌ خوشدارياي‌ گرجي‌ تمام‌ حقوق‌ آن‌ به‌ مدت‌ 99 سال‌ به‌ خوشتاريا انتقال‌ يافت. متن‌ كامل‌ اين‌ قرارداد 10 ماده‌اي‌ كه‌ به‌ طور غيررسمي‌ ترجمه‌ شده، به‌ شرح‌ زير است:
«قرارداد فيمابين‌ حضرت‌ اشرف‌ سپهسالار اعظم‌ و آقاي‌ خوشداريا كمپاني‌
ماده‌ اول: من‌ سپهسالار اعظم‌ نظر به‌ مندرجات‌ فرمان‌ پادشاهي‌ مورخه‌ شعبان‌ 1313 كه‌ به‌ موجب‌ آن‌ امتياز معادن‌ نفت‌ محال‌ ثلاثه‌ تنكابن‌ و كجور و كلارستاق‌ به‌ من‌ داده‌ شده‌ است، اظهار مي‌دارم‌ و كمپاني‌ خوشداريا را مامور مي‌نمايم‌ كه‌ تمام‌ اقدامات‌ لازمه‌ را براي‌ اجراي‌ امتياز مذكور به‌ عمل‌ آورد. براي‌ اين‌ مقصود و به‌ جهت‌ اين‌كه‌ امور راجعه‌ به‌ انكشاف‌ و حفر معادن‌ آسان‌ شود، اظهار مي‌دارد كه‌ امتياز مذكور با تمام‌ حقوق‌ راجعه‌ به‌ آن‌ از تاريخ‌ حال‌ تا نود و نه‌ سال‌ به‌ كمپاني‌ خوشداريا واگذار مي‌نمايم‌ و اصل‌ فرمان‌ مذكور هم‌ كه‌ به‌ مهر و امضاي‌ اعلي‌حضرت‌ مرحوم‌ ناصرالدين‌ شاه‌ ممهور و ممضي‌ [امضا شده] و به‌ مهر وزراي‌ اعلي‌حضرتي‌ نيز ممهور است، از جمله‌ مرحوم‌ مجدالدوله‌ وزير علوم‌ و معادن‌ است. اين‌ نكته‌ را هم‌ اظهار مي‌دارم‌ كه‌ از تاريخ‌ اين‌ ورقه‌ در تمام‌ مدت مسووليت‌ اجراي‌ فرمان‌ مذكور به‌ عهده‌ كمپاني‌ خوشداريا يا ذوالحقوق‌ خواهد بود.
ماده‌ دوم: من‌ كمپاني‌ خوشداريا حق‌ دارم‌ تجسسات‌ لازمه‌ در معادن‌ نفت‌ در مدت‌ يك‌ سال‌ از تاريخ‌ آخرين‌ جنگ‌ و صلح‌ دولت‌ روسيه‌ با ساير دول‌ متخاصم‌ به‌ جا بياورم.
ماده‌ سوم: من‌ خوشدارياي‌ كمپاني‌ متعهد هستم‌ در صورتي‌ كه‌ پيدا نمايم‌ براي‌ خوديم‌ يك‌ استخراج‌ معادن‌ نفت‌ در مدت‌ معين‌ شده‌ نظر به‌ ماده‌ دوم‌ تقديم‌ نمايم‌ به‌ حضرت‌ اشرف‌ پنجاه‌ هزار منات‌ بدون‌ عوض. هم چنين‌ تقديم‌ نمايم‌ صدهزار منات‌ از قرار پوطي‌ بنا به‌ ماده‌ پنجم‌ اين‌ قرارداد. در اين‌ صورت‌ مبلغ‌ صد هزار منات‌ پرداخته‌ خواهد شد و بعدا از قرار كسر خواهد شد.
ماده‌ چهارم: اگر تا مدت‌ آخر وعده‌ يعني‌ در مدت‌ يك‌سال‌ از روز قرارداد صلح‌ دولت‌ روسيه‌ با ساير دول‌ متخاصم‌ از عهده‌ برنيايم، من‌ نخواهم‌ پرداخت‌ شرايط‌ استخراج‌ معادن‌ نفت‌ را كه‌ پنجاه‌ هزار منات‌ بدون‌ عوض‌ و صد هزار منات‌ از بابت‌ حساب‌ پوطي‌ باشد و آن‌ وقت‌ من‌ خوشداريا كمپاني‌ تمام‌ اختيارات‌ خود را از دست‌ مي‌دهم، يعني‌ آنچه‌ در اين‌ قرارداد به‌ من‌ واگذار شده‌ است.
ماده‌ پنجم: براي‌ انجام‌ اين‌ كارها كه‌ من‌ پيدا كنم‌ يك‌ استخراج‌ نفتي‌ متعهد هستم‌ بدهم‌ به‌ حضرت‌ اشرف‌ از هر پوطي‌ يك‌ كوپيك‌ تا زماني‌ كه‌ نفت‌ حاصل‌ شود در محل‌ اطراف‌ اين‌ امتياز با رعايت‌ ماده‌ سوم‌ اين‌ قرارداد كه‌ از بابت‌ صد هزار منات‌ مساعده‌ محسوب‌ خواهد شد.
ماده‌ ششم: تمام‌ حقوق‌ در اين‌ امتياز كه‌ در شعبان‌ هزار و سيصد و سيزده‌ اعلي‌حضرت‌ مرحوم‌ ناصرالدين‌ شاه‌ واگذار كرده‌ است‌ به‌ من، همچنين‌ خوشدارياي‌ كمپاني‌ آزاد است‌ واگذار كند به‌ يك‌ نفر يا يك‌ تجارتخانه‌ كه‌ داراي‌ اوراق‌ سهام‌ باشد. در اين‌ صورت‌ قبول‌ كننده‌ اين‌ امتياز به‌ عهده‌ مي‌گيرد تمام‌ شرايط‌ اين‌ قرارداد را و همچنين‌ قرارداد پولي‌ كه‌ منفعت‌ حضرت‌ اشرف‌ تقديم‌ مي‌شود و هم چنين‌ تمام‌ موازين‌ قراداد را.
ماده‌ هفتم: در تمام‌ اطراف‌ كه‌ مي‌شود نفت‌ استخراج‌ كرد، من‌ كه‌ سپهسالار اعظم‌ هستم‌ حق‌ دارم‌ اين‌ كه‌ نگاه‌ دارم‌ يك‌ نفر نماينده‌ براي‌ مواظبت‌ مقدار نفت‌ استخراج‌ شده‌ در هر صورت‌ نماينده‌ حق‌ مداخله‌ در امورات‌ داخلي‌ اين‌ اداره‌ را ندارد به‌ جز اين‌ كه‌ ناظر در استخراج‌ نفت‌ باشد.
ماده‌ هشتم: نه‌ من‌ سپهسالار اعظم‌ و نه‌ اشخاصي‌ كه‌ از طرف‌ به‌ آنها اختيار واگذار مي‌شود به‌ هيچ‌ وجه‌ نمي‌تواند نقض‌ كند اين‌ امتياز را و تعيين‌ بدهند و خوشدارياي‌ كمپاني‌ يا اشخاصي‌ كه‌ امتياز از طرف‌ من‌ به‌ آنها واگذار شده‌ كاملا و مرتبا بايست‌ انجام‌ بدهيم‌ مواد اين‌ قرارداد را.
ماده‌ نهم: موعد اين‌ قرارداد معين‌ مي‌شود در مدت‌ نود و نه‌ سال‌ با همين‌ قرارداد حق‌ تجديد خواهند داشت.
ماده‌ دهم: تمام‌ مذاكرات‌ در باب‌ اين‌ قرارداد حل‌ مي‌شود در محكمه‌ نه‌ نفري‌ كه‌ طرفين‌ نماينده، حكميت‌ محكمه‌ سه‌ نفري، حكميت‌ خواهد داشت‌ براي‌ طرفين.2
اين قرارداد يك‌ ماه‌ پس‌ از امضا در تاريخ‌ 27 فوريه‌ 1916 مطابق‌ با ششم‌ اسفند 1294 به‌ شماره‌ 30 در دفتر ثبت‌ اسناد وزارت‌ امور خارجه‌ ايران‌ به‌ ثبت‌ رسيد. به‌ اين‌ ترتيب، اولين‌ امتياز نفت‌ شمال‌ كشور به‌ يك‌ تبعه‌ خارجي‌ واگذار شد، فردي‌ كه‌ بعدها نقش‌ بيشتري‌ در صحنه‌ سياسي‌ ايفا كرد.

خوشتاريا چه‌ كسي‌ بود؟

آركادي‌ مفوديوويچ‌ خوشتاريا يكي‌ از عناصر مرموز در بازي‌هاي‌ سياسي‌ مربوط‌ به‌ نفت‌ شمال‌ ايران‌ بود كه‌ با وجود ايفاي‌ نقش‌ قابل‌ توجهي‌ در قضيه‌ قرارداد نفت‌ شمال، كمتر شناخته‌ شده‌ است. براساس‌ اطلاعات‌ موجود، خوشتاريا در جواني‌ باغبان‌ قصر پرنس‌ «الدن‌ بورسكي» يكي‌ از بزرگترين‌ شاهزادگان‌ دربار روسيه‌ تزاري‌ بود كه‌ به‌ همراه‌ خدم‌ و حشم‌ پرنس‌ در كاخ‌ ييلاقي‌ او در شهر باطوم‌ به‌ خدمت‌ اشتغال‌ داشت. اين‌ مرد متوسط‌ اندام، با ابرواني‌ پرپشت‌ و چشمان‌ سياه‌ و در عين‌ حال‌ بسيار باهوش‌ و زيرك، درصدد برآمد به‌ هر نحو ممكن‌ وضع‌ زندگي‌ خود را تغيير دهد. به‌ همين‌ علت‌ تلاش‌ كرد تا هر چه‌ بيشتر به‌ پرنس‌ نزديك‌ شود. او كه‌ به‌ نقطه‌ ضعف‌ ارباب‌ خود پي‌ برده‌ بود و او را اسير شهوت‌ و زنبارگي‌ مي‌ديد، با تدارك‌ بساط‌ عيش‌ و نوش‌ و فراهم‌آوردن‌ دختران‌ و زنان‌ زيباروي‌ براي‌ او، موجبات‌ نزديكي‌ خود را با پرنس‌ فراهم‌ كرد؛ كاري‌ كه‌ براي‌ خوشتاريا ثروت‌ بسياري‌ به‌ همراه‌ داشت.
اين‌ وضع‌ ادامه‌ يافت‌ تا اين‌ كه‌ پرنس‌ بورسكي‌ به‌ وزارت‌ كل‌ بهداري‌ روسيه‌ منصوب‌ شد. خوشتاريا فرصت‌ را مغتنم‌ شمرد و از پرنس‌ خواست‌ تا توصيه‌ او را به‌ سفير روسيه‌ در ايران‌ بكند. با اين‌ توصيه‌نامه‌ خوشتاريا مقارن‌ آغاز جنگ‌ اول‌ جهاني‌ به‌ ايران‌ آمد و از سوي‌ پاكليوفسكي‌ سفير وقت‌ روسيه‌ در ايران‌ به‌ گرمي‌ پذيرفته‌ شد. او پس‌ از مدتي‌ توسط‌ سفير روسيه‌ تقاضاي‌ ملاقات‌ با رئيس‌الوزراي‌ وقت‌ ايران‌ مستوفي‌الممالك‌ را كرد و پس‌ از انجام‌ هماهنگي‌هاي‌ لازم‌ خوشتاريا با او ديدار و ملاقات‌ كرد. پس‌ از اين‌ ديدار اتومبيل‌ و شوفرش‌ را به‌ رئيس‌الوزرا اهدا كرد و امتياز قطع‌ درختان‌ شمال‌ ايران‌ را به‌ دست‌ آورد. به‌ دنبال‌ آن‌ به‌ شمال‌ كشور مسافرت‌ كرد و زير نظر يك‌ مهندس‌ آلماني‌الاصل‌ به‌ نام‌ ينورت‌ به‌ طراحي‌ و ساخت‌ چند دودكش‌ عظيم‌ به‌ سبك‌ كارخانه‌هاي‌ بزرگ‌ اقدام‌ نمود و در اطراف‌ آن‌ چند ساختمان‌ چوبي‌ بنا نهاد و در حالي‌ كه‌ كارگران‌ با سوزاندن‌ كاه، دود غليظي‌ از دودكش‌ها به‌ هوا مي‌فرستادند، عكس‌هايي‌ از اين‌ دودكش‌ها گرفت. سپس‌ با آلبومي‌ از عكس‌ راهي‌ مسكو شد و اعلام‌ كرد كه‌ در ايران‌ كارخانه‌هاي‌ بزرگ‌ نجاري‌ و تهيه‌ چوب‌ ايجاد كرده‌ است.
به‌ اين‌ ترتيب‌ با جلب‌ حمايت‌ پرنس‌ الدن‌ بورسكي‌ توانست‌ به‌ فروش‌ سهام‌ اقدام‌ كند و چون‌ پرنس‌ بورسكي‌ هم‌ جزو سهامداران‌ بود، تعداد زيادي‌ از تجار معتبر روسيه‌ نيز به‌ خريد سهام‌ خوشداريا علاقه‌مند شدند. در نتيجه‌ مبالغ‌ هنگفتي‌ پول‌ به‌ دست‌ آمد. خوشتاريا با در دست‌ داشتن‌ اين‌ پول‌ به‌ ايران‌ بازگشت‌ و در منطقه‌اي‌ ميان‌ انزلي‌ و رشت‌ يك‌ كارخانه‌ برق‌ و چوب‌بري‌ احداث‌ كرد و راه‌آهن‌ كوچك‌ بين‌ پير بازار به‌ رشت‌ را بنا نهاد. اما اين‌ اقدامات‌ با اوج‌ نهضت‌ جنگل‌ همراه‌ بود. خوشتاريا فرصت‌ را غنيمت‌ شمرد و عمدا تمام‌ كارخانه‌ و دستگاه‌هاي‌ چوب‌بري‌ را به‌ آتش‌ كشيد و با جعل‌ يك‌سري‌ اسناد و استشهاد محلي‌ و همچنين‌ به‌ كمك‌ پرنس، منافع‌ سهامداران‌ را از بين‌ رفته‌ اعلام‌ كرد. سپس‌ با پول‌ سهامداران‌ كه‌ ده‌ ميليون‌ روبل‌ بود، به‌ استانبول‌ رفت‌ و آنجا بانك‌ بزرگي‌ افتتاح‌ كرد.
با شروع‌ انقلاب‌ سوسياليستي‌ در روسيه‌ در سال‌ 1917 و فرار اشراف‌ و شاهزادگان‌ آن‌ كشور به‌ كشورهاي‌ همسايه، خوشتاريا به‌ خريد جواهرات‌ اين‌ آوارگان‌ پرداخت‌ و از اين‌ طريق‌ هم‌ به‌ سرمايه‌ هنگفتي‌ دست‌ يافت. پس‌ از چندي‌ و همزمان‌ با به‌ قدرت‌ رسيدن‌ رضاشاه‌ در ايران، خوشتاريا بار ديگر عازم‌ ايران‌ شد و بناي‌ دوستي‌ با رضا شاه‌ و تيمور تاش‌ را گذاشت. او در گراند هتل‌ ساكن‌ شد و با دادن‌ مهماني‌هاي‌ پرخرج‌ براي‌ اشراف‌ و دولتمردان، هر چه‌ بيشتر به‌ آنان‌ نزديك‌ شد. پس‌ از مدتي‌ در منطقه‌ ميان‌پشته‌ قصر مجللي‌ بنا نهاد و در يكي‌ از ميهماني‌ها آن‌ را به‌ رضاشاه‌ پيش‌كش‌ كرد. اين‌ قصر در يكي‌ از زمستان‌هاي‌ سرد كه‌ ميهماني‌ بزرگي‌ در آن‌ برپا بود، طعمه‌ حريق‌ شد و از بين‌ رفت‌ و رضاشاه‌ بناي‌ جديدي‌ را ايجاد كرد كه‌ به‌ كاخ‌ ميان‌پشته‌ پهلوي‌ معروف‌ شد.
با چنين‌ اقداماتي‌ خوشتاريا نفوذ زيادي‌ در ميان‌ دولتمردان‌ ايران‌ يافت‌ و با استفاده‌ از نفوذ روسيه‌ در ايران، به‌ كسب‌ امتياز نفت‌ در مناطق‌ مختلف‌ كشور به‌ ويژه‌ در شمال‌ و سمنان‌ پرداخت(3) و همان‌ طور كه‌ پيش‌ از اين‌ بيان‌ شد، اولين‌ امتياز نفت‌ را از محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ به‌ دست‌ آورد.

روسيه‌ تزاري‌ و امتياز نفت‌ شمال‌

محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ در 9 مهر 1288 شمسي‌ پس‌ از گذشت‌ چند ماه‌ از فتح‌ تهران‌ به‌ دست‌ مشروطه‌خواهان‌ و پناهنده‌ شدن‌ محمدعلي‌شاه‌ به‌ سفارت‌ روسيه‌ در تهران، به‌ نخست‌وزيري‌ منصوب‌ شد و اولين‌ كابينه‌ كامل‌ پس‌ از پيروزي‌ مشروطه‌خواهان‌ را تشكيل‌ داد. او كه‌ يكي‌ از دو سردار فاتح‌ تهران‌ بود، پيش‌ از قبولي‌ پست‌ نخست‌وزيري، در هيات‌ دولتي‌ كه‌ بدون‌ رئيس‌الوزرا پس‌ از فتح‌ تهران‌ تشكيل‌ شده‌ بود، سمت‌ وزارت‌ جنگ‌ را به‌ عهده‌ داشت.
به‌ هر حال‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ زماني‌ به‌ نخست‌وزيري‌ رسيد كه‌ مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ تعطيل‌ بود و نيروهاي‌ ارتش‌ تزاري‌ روسيه‌ سرتاسر شمال‌ ايران‌ را اشغال‌ كرده‌ بودند. دولت‌ روسيه‌ كه‌ از قرارداد ميان‌ خوشتاريا و تنكابني‌ اطلاع‌ يافته‌ بود، فرصت‌ را مغتنم‌ شمرد و با اعمال‌ فشار بر سپهسالار اعظم‌ كوشيد تا حوزه‌ آن‌ قرارداد را به‌ سراسر شمال‌ ايران‌ تعميم‌ و گسترش‌ دهد. به‌ همين‌ منظور خواستار اعطاي‌ امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ به‌ خوشتاريا شد و خروج‌ نظاميان‌ خود را از خاك‌ ايران‌ به‌ اعطاي‌ اين‌ امتياز مشروط‌ كرد.(4 )در نتيجه‌ اين‌ فشارها، دولت‌ سپهسالار مجبور شد «امتياز استخراج‌ نفت‌ و موم‌ طبيعي‌ معدني» را در سال‌ 1294 شمسي‌ (1916 ميلادي‌ به‌ خوشتاريا و در واقع‌ به‌ روسيه‌ تزاري‌ اعطا نمايد.
در قرارداد 12 ماده‌اي‌ كه‌ ميان‌ محمدولي‌خان‌ تنكابني‌ نخست‌وزير و وثوق‌الدوله‌ وزير خارجه‌ وقت‌ ايران‌ با خوشتاريا منعقد شد، حق‌ انحصار كشف‌ و استخراج‌ نفت، گاز طبيعي، قير و موم‌ طبيعي‌ در حوزه‌ استان‌هاي‌ گيلان، مازندران‌ و استرآباد به‌ استثناي‌ منطقه‌ امتياز واگذاري‌ به‌ سپهسالار به‌ مدت‌ هفتاد سال‌ به‌ خوشتاريا داده‌ شد. براساس‌ اين‌ قرارداد، صاحب‌ امتياز موظف‌ بود پس‌ از رسيدن‌ به‌ نفت‌ يكصد هزار منات‌ نقره‌ و يكصد هزار منات‌ بليط‌ اكسيون‌ بدون‌ حق‌ استرداد و همچنين‌ هر ساله‌ از منافع‌ خالص‌ صدي‌ شانزده‌ به‌ دولت‌ ايران‌ بدهد؛ كليه‌ عمله‌ و كارگران‌ را از اتباع‌ ايران‌ به‌ كار گمارد و پس‌ از انقضاي‌ مدت‌ قرارداد كليه‌ اسباب‌ و ماشين‌آلات‌ و ابنيه‌ و ساختمان‌ها و كليه‌ چاه‌ها و چشمه‌هاي‌ نفت‌ را بدون‌ استثنا به‌ دولت‌ ايران‌ تحويل‌ دهد.
دولت‌ ايران‌ هم‌ موظف‌ شده‌ بود اراضي‌ مورد نياز شركت‌ را مجاني‌ در اختيار آن‌ قرار دهد و از اخذ حقوق‌ گمركي‌ براي‌ اسباب‌ و ماشين‌آلات‌ وارداتي‌ شركت‌ خودداري‌ نمايد.5 (ضميمه‌ 1 تصوير قرارداد نفت‌ شمال)
اما اين‌ قرارداد هم‌ سرنوشتي‌ بهتر از قرارداد اول‌ تنكابني‌ -- خوشتاريا نداشت‌ و هرگز به‌ مرحله‌ اجرا درنيامد. چرا كه‌ با انتشار خبر انعقاد اين‌ قرارداد مخالفت‌ها با آن‌ بالا گرفت. ماهيت‌ تحميلي‌ آن‌ و نبود مجلس‌ به‌ عنوان‌ تنها مرجع‌ قانوني‌ اعطاي‌ امتيازات‌ دستمايه‌ اين‌ مخالفت‌ها را تشكيل‌ مي‌داد. از سوي‌ ديگر شركت‌ نفت‌ انگليس‌ و ايران‌ نيز از ترس‌ آن‌ كه‌ رقيبي‌ در سرزمين‌ ايران‌ براي‌ آن‌ پيدا شود و بازار نفت‌ جهاني‌ را از دست‌ آن‌ خارج‌ كند، به‌ مخالفت‌ با آن‌ برخاست‌ و با استفاده‌ از عناصر انگلوفيل‌ درون‌ كابينه‌ كوشيد زمينه‌هاي‌ لغو قرارداد را فراهم‌ آورد.
در اثر اين‌ فشارها بود كه‌ وقتي‌ صمصام‌السلطنه‌ روي‌ كار آمد، اولين‌ اقدام‌ كابينه‌ خود را لغو امتياز خوشتاريا قرار داد. همزمان‌ با اين‌ اقدامات، بخت‌ هم‌ به‌ ياري‌ ملت‌ ايران‌ آمد و با پيروزي‌ انقلاب‌ اكتبر 1917 در روسيه، زمامداران‌ شوروي‌ كليه‌ امتيازات‌ غيرمشروع‌ را كه‌ در عهد تزاري‌ با عنف‌ و زور از ايران‌ گرفته‌ شده‌ بود، به‌ طور يك‌جانبه‌ ملغي‌ كردند. به‌ اين‌ ترتيب، به‌ نظر مي‌رسيد براي‌ اولين‌ بار در تاريخ‌ معاصر ايران، يك‌ امتياز استعماري‌ بدون‌ آن‌ كه‌ هزينه‌ جاني‌ و مالي‌ براي‌ ملت‌ ايران‌ داشته‌ باشد، لغو شده‌ است.

انگلستان‌ و اولين‌ خيزش‌ براي‌ تصاحب‌ امتياز نفت‌ شمال‌

اميدواري‌ نسبت‌ به‌ لغو قرارداد نفت‌ شمال‌ از سوي‌ زمامداران‌ جديد شوروي‌ چندان‌ نپاييد، چرا كه‌ خوشتاريا پس‌ از اعلام‌ موضع‌ مسكو نسبت‌ به‌ معاهدات‌ و امتيازات‌ دوران‌ تزاري‌ و همچنين‌ ناكامي‌ در به‌ تصويب‌رساندن‌ قرارداد در مجلس‌ شوراي‌ ملي‌ ايران، راهي‌ اروپا شد تا شايد خريداري‌ براي‌ امتياز خود بيابد. او پس‌ از تلاش‌ بسيار و سرگرداني‌ در پايتخت‌هاي‌ اروپايي، سرانجام‌ موفق‌ شد نظر مساعد اولياي‌ شركت‌ نفت‌ انگليس‌ و ايران‌ را نسبت‌ به‌ خريد امتياز نفت‌ شمال‌ ايران‌ جلب‌ نمايد. انگليسي‌ها كه‌ پس‌ از انقلاب‌ اكتبر شوروي‌ به‌ آرزوي‌ ديرين‌ خود رسيده‌ و يكه‌تاز ميدان‌ ايران‌ شده‌ بودند، با دريافت‌ پيشنهاد خوشتاريا، از آن‌ استقبال‌ كردند و حاضر شدند اين‌ امتياز را به‌ مبلغ‌ يكصد هزار ليره‌ خريداري‌ كنند. به‌ اين‌ ترتيب، به‌ دنبال‌ خريد امتياز از خوشتاريا، شركت‌ نفت‌ انگليس‌ و ايران‌ به‌ تاسيس‌ يك‌ شركت‌ تابعه‌ به‌ نام‌ «شركت‌ نفت‌هاي‌ شمال‌ ايران» با سرمايه‌ سه‌ ميليون‌ ليره‌ در لندن‌ كرد و كوشيد مقدمات‌ اجراي‌ آن‌ را فراهم‌ آورد.(6 )از سوي‌ ديگر، در همين‌ زمان‌ دولت‌ گرجستان‌ با حمايت‌ لندن‌ از شوروي‌ اعلام‌ استقلال‌ كرد و بهانه‌ لازم‌ را به‌ اولياي‌ شركت‌ نفت‌ انگليس‌ و ايران‌ داد تا اعلام‌ كنند كه‌ قرارداد نفت‌ شمال‌ ايران‌ ارتباطي‌ به‌ دولت‌ روسيه‌ سابق‌ و شوروي‌ پس‌ از انقلاب‌ اكتبر ندارد

پي نوشت :

1- مصطفي‌ فاتح، پنجاه‌ سال‌ نفت‌ ايران، تهران، نشر پيام، 1358، ص‌ 326.
2- مركز انتشارات‌ ملي‌ ايران، اسرار نفت‌ شمال، تهران، مركز انتشارات‌ ملي‌ ايران، 1323، ضمائم.
3- پيشين، صص‌ 327 325.
4- اداره‌ كل‌ آرشيو، اسناد و موزه‌ دفتر رياست‌ جمهوري، امتياز نفت‌ شمال‌ به‌ روايت‌ اسناد نخست‌وزيري، ص‌ 1.
5- مركز انتشارات‌ ملي‌ ايران، پيشين، ضمايم.
6- الول‌ ساتن، نفت‌ ايران، ترجمه‌ رضا رئيسي‌ طوسي، تهران، نشر صابرين، 1372، ص‌ 52.

منبع: سایت باشگاه اندیشه




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط