1286-1381ش/1423-1326 ق 2002- 1908 م

اندیشه سیاسی محمد حمیدالله

دکتر حمیدالله از جمله بزرگ ترین اندیشمندان مسلمان جهان معاصر است. با وجود این، آوای رسای اسلام خواهی او هنوز در جامعه‌ی ایرانی و حتی برخی جوامع اسلامی عصر ما ناآشناست. اگر یکی از دلایل این تقصیر را در
پنجشنبه، 13 مهر 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
اندیشه سیاسی محمد حمیدالله
اندیشه سیاسی محمد حمیدالله

نویسنده: دکتر محمد جواد جاوید (1)

 
 

مقدمه

دکتر حمیدالله از جمله بزرگ ترین اندیشمندان مسلمان جهان معاصر است. با وجود این، آوای رسای اسلام خواهی او هنوز در جامعه‌ی ایرانی و حتی برخی جوامع اسلامی عصر ما ناآشناست. اگر یکی از دلایل این تقصیر را در روحیه‌ی متواضعانه‌ی حمیدالله جویا شویم، از دلایل دیگر این گمنامی در ناآگاهی به خدمات فکری او به ویژه در حوزه‌ی سیاسی حقوقی نهفته است. بی تردید حمیدالله را باید از مؤسسین اسلامی نامید که اکنون در جهان به اسلام فرانسوی مشهور است. این اسلام امروزه خود نوعی اسلام سیاسی خوانده می‌شود هر چند حمیدالله در بدو تأسیس دغدغه‌ی این نوع گرایش را نداشته است. بنابراین حرکت اولیه‌ی حمیدالله بیش از آنکه معطوف به اسلام و سیاست باشد، ناظر به وضعیت اجتماعی مسلمانان در اروپا بود. با این حال، جایگاه او در میان سه نسل از مسلمانان فرانسه که امروزه خواه ناخواه زمینه ساز دغدغه‌ی سیاسی در اروپا شده اند، ستودنی است. چنانچه این ویژگی را به خاصیت چالش برانگیز قلم و بیان او بیفزاییم، پرفسور حمیدالله در جرگه‌ی نسل اول از روشنفکران مسلمان جامعه‌ی اروپا و غرب قرار می‌گیرد. برای این منظور در این مقاله، قبل از ورود به مبادی و مبانی سیاسی حقوقی اندیشه‌ی حمیدالله شایسته است تا از جایگاه تفکر او در میان سه نسل از روشنفکران مسلمان فرانسه بیشتر آشنا شویم. پس از آن، اندیشه‌ی سیاسی حقوقی حمیدالله در قالب سه مبحث عام: فعالیت‌های علمی فرهنگی دانشجویی، گفتگوهای سیاسی حقوقی پیرامون ادیان و وضع اهل ذمه و در نهایت گفتارهایی از کلام سیاسی اسلام پیرامون مسئله‌ی خلافت را بررسی خواهیم کرد. بازنگاهی به مجموعه فضای فکری او پایان کلام این نوشتار خواهد بود.

شرح حال

1. زندگی

حمیدالله انسانی گمنام حتی در یافتن تصویر و صورتی روشن از او، معرف اسلام تاریخی در فرانسه است. اسلامی که به اعتقاد روشنفکران نسل پس از او، یک اسلام کلاسیک و در نتیجه به شدت قابل انتقاد است. اسلامی که متأسفانه با نقد روشنفکران تجددمآب به کلی قهقراگرا لقب گرفته و حتی در جامعه‌ی ایرانی امروز ما هم با توجه خاص درک نمی‌شود و عموماً متأثر از بدبینی نسلی جدید از روشنفکران مسلمان است. اما حمیدالله به این اسلام (عموماً مبتنی بر مذهب حنفی) که با خود از هند آورده و در ترکیه و حجاز به تقویت آن پرداخته وفادار مانده است. علوم سنتی خود را در آلمان، انگلستان و فرانسه تقویت کرده به علوم روز مجهز می‌کند بدون آنکه از غایتی که بدان می‌اندیشد بازماند. هر چند حمیدالله کمتر از خود سخن گفته است، اما سیر زندگی او در فرانسه باعث گردیده تا پرده از درون پرجوش و خروش او برافتد. زندگینامه‌ی مختصری از او به ما نشان خواهد داد که تا چه میزان حمیدالله، علی رغم آگاهی بالا، اندیشه‌ای بی آلایش و قابل فهم برای عامه‌ی مردم مسلمان عهد خود دارد.
محمد حمیدالله در 19 فوریه‌ی 1908 مصادف با 16 محرم 1326 در حیدرآباد دکن هندوستان متولد شد. ایالتی مسلمان نشین تحت سیطره‌ی انگلیس، او فرزند کوچک در بین سه خواهر و پنج برادر بود. محمد در همان زادگاه خود تا دیپلم سپری کرد. پس از گرفتن مدرک حقوق بین الملل از دانشگاه عثمانیه، در سال 1932 م برای ادامه‌ی تحصیل وارد پاریس شد و در دانشکده‌ی جدید حقوق و نیز دانشکده‌ی قدیمی الهیات - الدینیه- مشغول به تحصیل گردید. این دانشگاه به آموزش اسلام سنتی در کنار شاخه‌های جدید علمی می‌پرداخت. حمیدالله با پیگیری دروس خود در پاریس، پس از مدتی خود را به بن آلمان رساند تا از رساله‌ای تحت عنوان بی طرفی از نظر حقوق بین الملل اسلامی دفاع کند. (2) او در پاریس شاگرد اسلام شناسان معرفی چون ماسینیون (3) بود. در دومین رساله‌ی خود که در سال 1935 م به چاپ رسید، حمیدالله به جمع آوری اسنادی پرداخت که حکایت از دیپلماسی اسلامی در عهد نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفا داشت. (4) از نظر مجله‌ای اسلامی در آن زمان، حمید الله با ظرافت ادبی اعجاز انگیزی به نقد بیرونی و درونی موتون پرداخته، بدون آنکه در (5) اعتقادش به متون دینی خدشه‌ای وارد شود. در دانشگاه لندن او برای دریافت سومین دکترای خود مشغول به تحقیق شد، اما مشکلاتی که دولت انگلستان در این دوره برای دانشجویان هندی فراهم کرده بود، باعث گردید تا حمیدالله از دفاع از پایان نامه‌ی خود منصرف شود. در این دوره برخی مشکلات تحصیل او را به مبارزه جویی وی با استعمار انگلستان در شبه قاره‌ی هند مربوط می‌دانند. در عین حال او در این زمان موفق شد تا نسخه‌ای از کتاب المحبر (6) از ابن حبیب را مطالعه و سپس در حیدرآباد چاپ کند، که تا مدت‌ها از آن به عنوان اثری نایاب نامبرده می‌شد.
در پست سیاسی، حمیدالله در سال 1946 م به عنوان سفیر حیدرآباد در سازمان ملل حضور داشت. این دوره را باید آغازی بر فعالیت‌های سیاسی حقوقی حمیدالله دانست. در بازگشت به هند در دانشکده‌ی الهیات و سپس دانشکده‌ی حقوق مشغول به تدریس شد و تا بازگشت دوباره‌ی خود در سال 1948 م به پاریس، به تحقیق و همکاری با مجله‌ی اسلامی که در فرانسه تحت عنوان مجله‌ی مطالعات اسلامی (7) منتشر می‌شد، ادامه داد. به دلیل جو سیاسی حیدرآباد او ناچار به فرانسه بازگشت. یکی از دلایل نامناسبی این جو به فعالیت سیاسی حمیدالله بازمی گشت. در سال 1948 م زمانی که حکومت حیدرآباد به وسیله نیروهای هندی سرنگون شد، حمیدالله به تأسیس جامعه‌ی آزادیبخش حیدرآباد اقدام کرد. این تلاش او برای آزادی و استقلاب حیدرآباد و در نهایت سد الحاق این ایالت به هند بی نتیجه ماند. در نتیجه او ترجیح داد تا به جای تن دادن به ملیت هندی، به تبعید به پاریس رضایت دهد.
حمیدالله در پاریس در مرکز تحقیقات علمی فرانسه (C. N. R. S) (8) به همکاری با لویی ماسینیون و سپس لائوس (9) مشغول شد. او با آشنایی به بیست و دو زبان خارجی (10) و با تسلط به پنج زبان زنده‌ی دنیا از آن جمله: انگلیسی، عربی، فرانسه، آلمانی، اردو، ترکی اسلامبولی، تا سال 2002 م، مؤلف بیش از 2000 مقاله‌ی علمی، 250 کتاب و ترجمه‌ی آثار و بنابر قول یکی از نزدیکانش دارای پنج دکترا بود. (11) اما این مدارک و مدارج علمی که حمیدالله بدان‌ها نایل گردید عموماً در همان حوزه‌ی فقه اسلامی و حقوق جدید بوده است. چنان که خود در مقدمه‌ای بر چاپ نخست کتاب خود با عنوان سلوک دولت اسلامی، (12) در سال 1941 م در حیدرآباد می‌نویسد: (13) دکترای او در بن و پاریس در حقیقت دو بخش مجزا از کارهای پژوهشی او پیرامون حقوق بین الملل اسلامی بوده که به سابقه‌ی مطالعاتی فوق لیسانس او در هند و سپس ترکیه باز می‌گردد. در همین جاست که او از بسیاری از استادان خود در دانشگاه عثمانی، بن و پاریس من جمله عبدالوصی از ترکیه، پال کهاله از آلمان و لویی ماسینیون از فرانسه تقدیر و سپاسگزاری می‌کند.

2. شرایط سیاسی اجتماعی

موج‌هایی از روشنفکری غربی هر از چندی به مثابه تندبادی جوامع شرقی را در می‌نوردد. یکی از امواج مبارک، موج روشنفکری اسلامی است که بی تردید دارای برکاتی بوده است. اما ثمره‌ی این موج‌ها زمانی بیشتر می‌گردد که کاملاً درک شود و نه با برداشتی التقاطی گرته برداری شده و اصول اسلامی با آن محک خورد. با این توضیح است که باید موج روشنفکری اولیه را که حمیدالله مبدع و مبتکر آن در غرب بود، موجی خواند که متأسفانه به ایران نرسید. توضیح بیشتر آنکه، نسل اول روشنفکران مسلمان در غرب را آنانی تشکیل می‌دهند که به ترویج و معرفی اسلام سنتی درهمان قالب‌های ممکن پرداختند. به این معنا که با پرهیز از کشاکش با نظام سیاسی اجتماعی حاکم و سیستم حقوقی موجود، تلاش بر آن بود تا اسلام به صورت سالم معرفی گردد تا مانع کج فهمی‌ها و بدفهمی‌هایی شود که عمدتاً از آثار شرق شناسان پدید آمده بود. بالطبع این شیوه به تقویت اسلامی بسیار محافظه کار پرداخت، که به اسلام زیرزمین‌ها معروف شد. زیرزمین‌هایی که محل رشد اسلامِ فقرا، کارگران و مهاجران در اروپا به ویژه فرانسه در دهه‌های 1920 تا 1960 م بود. محمد حمیدالله یکی از مصادیق این اسلام است. این اسلام نه به خاورمیانه آمد و نه در این فضا خوب درک شد.
نسل دوم از روشنفکران مسلمان با بهره گیری از زمینه‌ی فراهم شده توسط نسل سابق، به مسائلی پرداختند که عمدتاً از شبهات علوم جدید سرچشمه می‌گرفت. هر چند تفاوت روش‌ها و پاسخ‌های استخراج شده از دین، نشان از غنای دین اسلام و وجود میدان تکثر گرایی تفسیری در آن داشت، ولی عملاً این نگاه وجود اسلام را در فرانسه به رسمیت می‌شناخت. این اسلام عمدتاً برخلاف اسلام نسل اول، محصول جامعه‌ی غربی بود. محیطی که روشنفکران نسل دوم اگر چه همگی در آن متولد نشده بودند ولی در آن رشد کرده بودند و آن را به عنوان وطن خود تلقی می‌کردند. علی رغم طرد شدن این روشنفکران از سوی اسلام سنتی اینان همواره خود را مسلمان دانسته و خود را به اسلام بر اساس قرائت خود پایبند می‌دانستند. محمد ارکون از جمله‌ی این روشنفکران است. این مشی فکری روشنفکری مسلمانان در غرب به خوبی به کشورهای اسلامی رسید و متفکرانی بزرگ از جوامع شرقی و اسلامی را متأثر ساخت. این اسلام با توسعه و تمدن غرب هم آوا بود و جایگاهی خوب برای ترویج آراء خود در رسانه‌ها و مجامع دانشگاهی یافت. شاید رمز موفقیت و انتقال خوب آن به جوامع اسلامی به ویژه ایران در همین مهم نهفته باشد.
نسل سوم روشنفکران مسلمان در فرانسه عمدتاً حاصل موج جدید اسلام گرایی در جهان است که پس از دهه‌ی 1970 م ظاهر شد. این اسلام بی تردید متأثر از انقلاب اسلامی ایران هم بوده است و به نوعی باید آن را فرزند انقلاب اسلامی در ایران خواند؛ هر چند ایران در قوام و دوام و در نهایت بالندگی فعلی آن چندان نقشی نداشته است. این اسلام تلویحاً به بازگشت به اسلام اصیل می‌اندیشد اما این بار اسلام از کسوت محافظه کار سنتی یا تساهل گرای مدرن به در آمده است. علی رغم محبوبیت مردمی رهبران این روشنفکری در جامعه‌ی امروز مسلمانان غرب و به ویژه اروپا، این اندیشه متهم به بنیادگرایی و بعضاً محکوم به حمایت از تروریسم شده است. آثار این روشنفکران برخلاف نسل دوم، نه در کتاب فروشی‌های معتبر کشوری، بلکه بیشتر در محل‌های مذهبی و کتاب فروشی‌های مساجد یافت می‌شود. طارق رمضان - نوه‌ی حسن البنا، از مؤسسین اخوان المسلمین- سخن گوی این اسلام محسوب می‌شود. اینان به نوعی فرزندان پردرد نسل اول با محوریت حمیدالله هستند. نگاهی تحلیلی به موج اول روشنفکری اسلامی در غرب با محوریت دادن به سؤالات محوری در اندیشه‌ی سیاسی حقوقی پرفسور محمد حمیدالله و نوع عملکرد ایشان در فرانسه موضوع فصل بعدی خواهد بود.

3. آثار

حمیدالله آثار زیادی از خود به یادگار گذارده است (14) که مجموعه اسناد و کتب او به 250 پژوهش می‌رسد. ما در اینجا به برخی از عمده ترین آثار وی اشاره می‌کنیم.
1. Le Saint Coran, Essai de traduction du sens des versets du Coran, edite plus de vingt fois; 2. Sahih AlSukhari, reprise et correction de la traduction ffangaise commise par Buscaille; 3. Le Prophete de I’islam, sa vie, son oeuvre, ouvrage en deux tomes redige en frangais, edite plusieurs fois, la demiere edition en date remontant a 1989, disponible aussi en Turc et en Yougoslave; 4. Initiation a I’islam, ouvrage redige en ffangais, edite plusieurs fois, et traduit en vingt-trois langues; 5.Six originaux des lettres diplomatiques du Prophete de I’islam, redige en ffangais et publie en 1986;
6. Pourquoi jeuner?, redige en ffangais et edite deux fois en 1983 et en 1988;
7. Lexique des traductions des termes du Saint Coran, realise a partir de 120 traductions du Coran et publie a Istanbul en Turquie; 8.Problemes constitutionnels aux premiers temps de Vislam; 9. Le 1400eme anniversaire du parachevement de I’islam; 10. Les cinq piliers de I’islam; 11. L’islam, la philosophie et les sciences, ouvrage collectif publie par l’UNESCO; 12. Al-Hajj: Le pelerinage; 13.Documents sur la diplomatie musulmane a I’epoque du Prophete et des Califes orthodoxes; 14.Les voyages du Prophete avant I’islam, dans Bulletin d’etudes orientales. Tome XXIX- 1976-1977. Melanges offerts a Henri Laoust, Tome I. Damas, 1977; 15.La psychologie des grands ennemis du Prophete. Revue des etudes islamiques, Paris, 1965; 16.La philosophie juridiques ches les Musulmans, in Annales de la faculte de droit, Istanbul, Nos 29—32, 1968; 17.Le chef de I’etat musulman a I’epoque du Prophete et ses Calif es, in Monocratie, Societe Jean Bodin, Bruxelles, 1970; 18.Le premier empire musulman du temps du Prophete et de ses trois successeurs, in Grands Empires, Societe Jean Bodin, Bruxelles, 1973; 19.Sur la trace du Saint Prophete dans ses voyages en Arabie de I’Est, in France-Islam, Paris, Nos 93—95, 1975; 20.Le monde musulman devant I’economie modeme, in Cahiers de I’lnstitut de science economique appliquee, section Humanite, Suppl. 120, Paris, 1961; 21.Les liens entre la religion et le droit en Islam, in Recherches et debats du centre catholique des intellectuels frangais, Paris, cahier 51, 1965; 22.Le regne conjoint, la theorie et la pratique islamiques, in Rivista deli studi orientali, Rome, 1953; 23. Les Ahabish de la Mecque, in Presentation volume to Levi della Vida, Rome, 1956; 24. Al-Ilaf ou les rapports economico-diplomatiques de la Mecque pre-islamique, in Presentation volume to Louis Massignon, Damas-Paris, 195; 25.L ’histoire de I’usul al-fiqh chez les Musulmans, in Annales de la faculte de droit, Istanbul, Nos 9—11, 1959; 26.La date de naissance du Prophete Muhammad, in France-Islam, Nos 28—29, 1969, Paris; 27.Les villages arabes (surtout Medine) au temps du Prophete, in Communautes rurales, Societe Jean Bodin, Bruxelles, 198; 28.Document inedit sur les debuts de I’islam en Iran, in Connaissance de l’lslam, Paris, N 12, 1982; 29.La symbolique en Islam, edition revisee, Paris, 1987.
حمید الله همچنین بسیاری از سرمایه های فکری مسلمانان در قالب کتاب یا سند را از فنا نجات داده است. نمونه‌هایی از کارهای اصلاح و انتشار وی در زیر می‌آید:
30. Kitab Al-Anwar d’Ibn Qutaybah, publie a Hyderabad en 1956; 31. Kitab Al-Ansab d’Al-Baladhuri, publie en Egypte en 1959. 32.(Conferer Le «Livre des Genealogies» d’al-Baladuriy, dans Bulletin d’etudes orientales. Tomes XIV - 1952-1954.); 33.Adh-Dhakhd’ir wat-Tuhaf d’Al-Qadi Ar-Rashid Ibn Az-Zubayr, publie au Koweit, en 1959; 34. Muqaddimah fi Ilm As-Siyar d’Ibn Al-Qayyim, publie a Damas en 1961; 35. KMb Anr-Nabat, (Le dictionnaire botanique d’Abu Hanifa Ad-Dinawari), publie en 1973. (Abu Hanifah, Ahlnad Ibn Dawud Ad-Dinawari est un linguiste natif d’lrak. il deceda vers 281 A.H. Ndlr); 36. Sirat Ibn Ishaq Al-Musammdh Al-Mubtada ’ wal-Mab 'ath wal-Maghazi, publie a Rabat au Maroc, en 1976; 37. Sahifat Hammdrn Ibn Munabbih, l’un des plus anciens recueils de hadiths ayant appartenu au Successeur Hammam Ibn Munabbih lui-meme et decouverte par Hamidullah, publie a Beyrouth en 1979, reedite plusieurs fois depuis; 38. Kitab As-Siyar Al-Kabir de I ’Imam Muhammad Ibn Al-Hasan Ash-Shaybani, publie a Hyderabad en 1989.
همچنین حمیدالله در دایرة المعارف اسلامی به زبان اردو که در سال 1965 م به چاپ رسید حدود 32 مقاله نگاشته است. او در ضمن در اطلس بزرگ ادیان که در سال 1988 م به زبان فرانسه به چاپ رسید به تنظیم بخش اسلام آن پرداخته است.

اندیشه سیاسی

اسلام سیاسی در اروپا

حمیدالله هیچ گاه مدعی نشده است که در یک مبارزه‌ی سیاسی گام بر می‌دارد. آثار او نیز حکایت از رویکردی سیاسی به معنای هیجان زدگی سیاسی برای تبلور دین اسلام در اروپا نیست. بلکه حمیدالله برای استقرار دین و دفاع از نظمی سیاسی در غرب به نفع مسلمانان عموماً از ابزارهای حقوقی استفاده کرده است. اساساً جدای از رهیافت کلی او در این خصوص، از منظر روحی نیز حمیدالله متعلق به سرزمینی است که تساهل را بر تنازع سیاسی ترجیح می‌دهد و عموماً تلاش می‌کند تا بدون جلب توجه دولت و قدرت به اهداف خویش از طریق مذاکره و گفتگو دست یابد و البته در این مسیر همواره بر اصول خویش پایبند است. در فصل حاضر با این منش حمیدالله در حوزه‌ی سیاست آشنا می‌شویم.

1. تقدم حقوق اسلامی بر سیاست اسلامی

بنابراین اندیشه‌ی حمیدالله را بیش از آنکه از منظر سیاسی بتوان نگاه کرد، در قالب حقوقی می‌گنجد. چنن که از نوشتار او بر می‌آید تخصص حمیدالله فقه و حقوق در نگاه اسلام سنتی است؛ در عین حال او به سبک رایج در حوزه‌های سنتی و حتی معاصر خود تفقه نمی‌کند، بلکه با اشراف کامل بر کلیه‌ی آثار مطبوع و خطی و آگاهی بر تمدن تاریخ، جغرافیا و فرهنگ اسلامی در جهان، از یک طرف و از طرف دیگر با آشنایی کامل به حقوق مدرن و زبان علمی روز دنیا، تلاش کرده تا به بازتولید همان ارزش‌های سنتی به ویژه در حوزه‌ی فقهی در ساختاهای جدید بپردازد. (15) بنابراین حمیدالله را شاید بتوان از آن رو صاحب تأمل سیاسی دانست که در اغلب مواضع او رد پایی از سیاست در مفهوم نوعی مبارزه‌ی منفی را می‌توان رصد کرد. سیاست ورزی بالعرض او در زمانی رونق می‌گیرد که پای حق و حقوقی در میان باشد. به عبارت دیگر مروری بر آثار حمیدالله و سیره‌ی عملی او حکایت از نوعی سیاست منفی در مقابل استعمار چه در سرزمین مادری خود بوده و چه زمانی که در سرزمین استعمارگران بوده است، دارد. از جمله عملکردهایی از حمیدالله که بعدها اسباب تحلیل سیاسی او را فراهم آورد، علاوه بر پژوهش‌های نظری وی در حوزه‌ی اسلامی در قلب تألیف و ترجمه‌ی آثار، به تأسیس نهادهای دانشجویی باز می‌گردد که زمینه ساز تربیت مبارزان سیاسی در جامعه‌ی غرب به ویژه فرانسه گردید. بدین وسیله حمیدالله توانست حیاط خلوتی برای بحث‌های روشنفکری دینی در غرب با رویکرد نقد غرب و تقویت عناصر مذهبی درون دینی ایجاد کند. این تأسیس اولیه و سپس تأکید بر حقوق اجتماعی و سیاسی مسلمانان در غرب در قالب نقد وضعیت حقوقی موجود در قیاس با وضعیت حقوقی اسلام نسبت به غیر مسلمانان و سابقه‌ی تاریخی اسلام در این خصوص، سرچشمه‌ی نوعی عنادها علیه شخصیت حمیدالله و مکتب وی گردید. به طوری که حتی نوع تفسیر ایشان از برخی از آیات قرآن هم سیاسی تلقی گردید و حمیدالله متهم به سیاست زدگی در تفاسیر دینی و مذهبی خود از کتاب‌های سنتی و تاریخی مسلمانان شد. این بحث انتقادی نسبت به حمیدالله در فصل پایانی بیشتر توضیح داده شده است اما قبل از آن نگاهی به نهادها و انجمن‌های سیاسی و مذهبی وی در فرانسه می‌اندازیم تا میزان صحت و سقم رهیافت او را بهتر درک کنیم.

2. تشکل‌های دانشجویی و جنبش‌های اسلامی

انگیزه‌ی ایجاد انجمن‌ها و جنبش‌های دانشجویی و نهادهای دینی در اروپا یکی از اولویت‌های کاری پرفسور حمیدالله در طول حیات خویش بوده است تا بدین طریق خدمتی به جامعه‌ی غربت زده‌ی مسلمانان در غرب کرده باشد. برای این منظور در سال 1958 م وی به تأسیس مرکز فرهنگی اسلامی (16) و در سال 1961 م به تأسیس مرکز اسلامی ژنو (17)، پرداخت. سپس حمیدالله در اوایل دهه‌ی 1950 م برای تقویت روحیه‌ی مسلمانان در فرانسه به همکاری گسترده با مرکز فرهنگی اسلامی (18) و سپس با تشکل‌های دانشجویی چون جمعیت دانشجویان مسلمان پاریس AEIF (19) (الجمعیة الطلابیة/ جمعیة الطلبة المسلمین بفرنسا) که در سال 1962 م بنا کرده بود، پرداخت. حمیدالله با سرمایه‌ی شخصی خود مکانی برای این تشکل خریداری نموده بود که به صورت کاملاً رسمی در سال 1965 م فعالیت خود را در سطح فراملی آغاز کرد.
از آغاز دهه‌ی 1970 تا اواسط دهه‌ی 1990 م این محل، جایگاه تجمع دانشجویان و اسلام گرایانی از سراسر جهان اسلام بود که به دلایل مختلف در فرانسه گرد آمده بودند. در این جلسات علمی به علاوه، متفکرانی از ایرلند، بلژیک، مراکش، فرانسه، انگلستان و آلمان نیز حضور می‌یافتند که عمدتاً در تالاری به بحث می‌نشستند. از جمله‌ی این افراد می‌توان از راشد الغنوشی از تونس، حسن ترابی از سودان و مالک بن نبی نام برد. (20) این مرکز به همراهی همین دانشجویان دارای مجله‌ای به نام مجله المسلم بود که به اغناء فکری تشنگان دین اسلام می‌پرداخت. دانشجویان آن روز که امروز برخی مسئولیت مجله‌ی اسلامی همچون المدینه را در پاریس بر عهده دارند، از ساده زیستی، سخت کوشی و جلسات هفتگی خود در مسجد پاریس و محله‌ی کرتیه لتن (21) خاطره‌ها دارند. (22) او توانست مراکز علمی و مذهبی بسیاری تأسیس کند. (23) اما تشکل دانشجویان مسلمان فرانسه از معدود جاهایی بود که مسلمانان می‌توانستند به بهانه‌ی کلاس‌های پرفسور حمیدالله دور هم جمع شوند و اندکی از غربت اسلام خود در غرب سخن برانند. در پی این تلاش و هدف حمیدالله برای معرفی اسلام به فرانسه زبانان بود که او برای اولین بار (به عنوان یک مسلمان) به ترجمه‌ی مشهور خود از قرآن کریم به زبان فرانسه (24) پرداخت. ترجمه‌ای که امروزه میلیون‌ها جلد از آن در اختیار فرانسه زبانان جهان است. (25) او همچنین تهیه‌ی زندگینامه‌ی پیامبر، (26) آموزش اسلام به زبان ساده(27) و زبان دانشگاهی و علمی پرداخت. (28)
مجموعه رویکرد فوق نشان می‌داد که حمیدالله قصد حرکت سازنده و زیربنایی دارد. به همین جهت بود که اغلب با روش‌های خشن و رادیکال مخالف بود. بسیاری معتقدند یکی از علل پیگیری این سیاست تساهل استراتژیک نه به سبب اعتقاد قلبی او به طرد روش‌های مستقیم تبلیغ دین و رد روش رادیکال نهادهای سیاسی حاکم، بلکه به جو حاکم بر جامعه‌ی اروپا و لزوم تقویت جامعه‌ی مسلمانان آن روز باز می‌گردد. روشی که شاید رسماً و در ظاهراً، نشان از به رسمیت شناختن ساختارهای حاکم و وضع موجود است، اما در عمل نوعی پیام پنهان در دل دارد. (29)

سیاست دولت و گفتگوی غیرسیاسی با اهل کتاب

همچنان که اشاره شد که از جمله اساسی ترین دغدغه‌های نسل اول از مسلمانان غرب در قرن بیستم، علاوه بر نحوه‌ی صحیح معرفی اسلام، برخورد صحیح با عوام از اهل کتاب و خواص از آنان چون شرق شناسان نیز بود. تساهل در این دوره خود نوعی سیاست حرکت به جلو تلقی می‌شد. برای این منظور حمیدالله به همراه خانم شوفن (30) مسئولیت گروه دوستی اسلام و مسیحیت (31) را در اواخر دهه‌ی 1960 م برعهده گرفت. ضرورت چنین تشکلی از نظر او از واجب ترین امور بود. در همین جلسات بود که حمیدالله با شور و حرارت به بیان نظرات خود می‌پرداخت. به نظر او اگر این جلسات تنها و تنها بتوانند کج فهمی‌ها و سوء تفاهمات را کم کند، بالاترین موفقیت است. این محفل‌ها در عین حال بهانه‌ای بود تا سایر گروه‌های مذهبی چون یهودیان و مسیحیات هم در جریان مشکلات مسلمانان در فرانسه قرار گیرند و بدین وسیله شاید به کمک نمایندگانی که در دولت دارند از مسلمانان هم یادی کنند. اما حمیدالله بارها با بیان تقاضاهای مسلمانان، به طور مستقیم و غیر مستقیم اعلام کرد: «دولت به ما افتخار نمی‌دهد تا به وعده‌هایش عمل کند!» (32) حمیدالله قصد داشت تا به نوعی ایده‌ی خود در مورد اولویت گفتگو بر منازعه را با محوریت حمایت‌های دولت ثابت کند اما در عین حال تصدی گری دولت در خصوص مذاکره برای حل معضلات ادیان را نادرست می‌دانست. در مورد مسیحیات و یهودیان، حمیدالله تلاش کرد تا به نوعی ابتکار عمل را در دست گیرد.

1. سیاست پاپ‌های مسیحی

در مورد مسیحیان، مترجم قرآن صریحاً اعلام می‌کند تا مادامی که اهل کتاب به شیوه‌های ناسالم در ترویج اعتقاد خود متوسل نشده اند. هیچ باکی از تبلیغات آنان در میان مسلمان وجود ندارد. حمیدالله چون شهید مطهری بر این باور بود که اسلام بسیار غنی تر از آن است که از تبلیغات مخالفان خود هراسی داشته باشد. بر عکس جوهر ارزشمند اسلام در اصطکاک با سایر مکاتب تبلور می‌یابد. در عین حال او در انتقاد از ناشی گری شرق شناسان، ضمن فهم علل این سوء برداشت‌ها و کج روی‌ها معتقد است با همین منطق دوگانه و دوزبانه اگر مسلمانان هم بخواهند انجیل را با دید اسلامی بررسی کنند، چیزی از مسیحیت باقی نخواهد ماند. (33)
زمانی که در دهه‌ی 1970 م پاپ ژان پل دوم درصدد برآمد تا با انجام اصلاحاتی در ساختار کلیسا به سوی نوعی گفتگوی حق مدارانه با سایر ادیان نیز بپردازد، حمیدالله هم فرصت را غنیمت شمرد تا ضمن انتقادات، به ارائه‌ی پیشنهادات سازنده در این باب نیز بپردازد، اما به نظر او واتیکان در پیام‌های رسمی خود بیش از آنه که اسلام و پیامبر بپردازد به مسلمانان پرداخته است؛ دقیقاً همان روشی که امروزه هم پاپ بندیکت شانزده در بحث از جهاد در اسلام به کار می‌برد. انتظاری که حمیدالله دارد صرف دیالوگ یا گفتگو با مسیحیان نیست. به نظر او پاپ‌ها در گذشته با نامه‌های رسمی و غیر رسمی خود مسبب فجایع بزرگی درحق مسلمانان شده اند. حداقل عذرخواهی برای هموار ساختن مسیر تفاهم، محکوم کردن و یا به نحوی ابطال ساختن این قبیل بیانیه‌های سابق است. نامه‌ای که بدین منظور در دهه‌ی 1970 م مسلمانان پاریس به پاپ فرستادند بی پاسخ ماند. اسلام شناس ما می‌گوید: آنچه به ما گفته شد این بود که «گذشته را فراموش کنید» اما این موضع مبهم است چرا که ما هنوز نمی‌دانیم با اعلامیه‌ی جدید پاپ مبنی بر گفتگو و مدارا، این گذشته هنوز هم معتبر هست یا نه؟ اما حمیدالله می‌افزاید که البته من از آینده ناامید نیستم. (34) دقیقاً همین امیدواری است که تفاوت بین نسل اول و سوم مسلمانان و روشنفکران آنها را آشکار می‌سازد. مسلمانان نسل سوم، اسلامی خاص اروپایی ابداع کرده اند و از الصاق خود به اسلام و فرهنگ قدیم مسلمانان جدا کرده اند و خود مدعی پیروی اصولی از اسلام اند.

2. یهودیان و اسرائیل

همیشه از روشنفکری اسلامی انتظار می‌رود که برای کسب اعتماد عموم مردم مسلمان، موضع خود را نسبت به فلسطین و رژیم اشغالگر قدس بیان کند تا محکی برای قضاوت در مسائل مهم سیاسی جهان اسلام به دست دهد از این رو در بحبوحه‌ی جنگ اعراب و اسرائیل، زمانی که محافظه کاران مسلمان در سکوت فرو رفته بودند، حمیدالله در میان دریایی از ناامیدی و یأس جامعه‌ی عرب به مسلمانان و لزوم صلح و صداقت در بین آنان می‌اندیشید. حمیدالله تلاش داشت تا برای این موضوع تدبیری بیندیشد. اعتقادش این بود که در موارد مشابه این موضوع، اساساً محافل مردمی بهتر کارایی دارند. حمیدالله قصد داشت تا این قضاوت مسلمانان را که یهودیان هر جا باشند شریک جرم اسرائیل اند با جمع آوری یهودیان ضد اسرائیل و دوستدار مسلمانان اصلاح کند. چرا که تفکر غالب مسلمانان در دهه‌ی 1960 و 1970 م این بود که به جای سفر به سرزمین‌های اشغالی و تجاوز به سرزمین و خانه‌ی مسلمانان، هر یهودی منصفی باید نسبت به ظلم صهیونیست‌ها اعتراض کند و نسبت به این فجایع اعلام هم دردی با مسلمانان نماید. برای این منظور در مسئله‌ی فلسطین هم با تدارک محفلی مشترک، در جلسه‌ای با حضور یهودیان به رد دشمنی ذاتی مسلمانان با یهودیان پرداخت. او اعلام کرد که من قصد دارم تا یک مجمع اسلامی یهودی ایجاد کنم تا هر مسلمانی علیه یهودیان خطا کرد، این مجمع او را محکوم کند و اگر هم یهودی خلافی مرتکب شد به همین منوال محکوم شود. سپس در آن محفل مشترک دوباره با صراحت اعلام کرد: «یک یهودی برخیزد تا با هم این مجمع را تشکیل دهیم»؛ اما دریغ که هیچ یهودی تکان نخورد و چون سنگ به صندلی خود چسبیدند!(35) با این حال، مترجم قرآن معتقد است که حتی در سال 1970 م هم روح سیاسی پادشاهی گذشته هنوز پاریس را ترک نکرده است. «چرا که هنوز حضراتی یافت می‌شوند که تمایلات صهیونیستی خود را مخفی نکنند». (36) چه باید کرد؟ شاید حداقل تلاش، همراهی با مسیحیان مخالف ظلم بود. لذا در قبال این حمایت بی پروای غربی از صهیونیست‌ها، حمیدالله در کنفرانسی که توسط خواهران مقدس مسیحی پیرامون اسلام برگزار شده بود، با صراحت گفت که می‌تواند روی روح برادری حاکم در این مجموعه حساب کند. (37)
نتیجه گیری این نویسنده‌ی بزرگ مسلمان در آن دوره این بود که اسلام بهترین روش و عادلانه ترین اصول را در خود جای داده است. اگر این اصول در زمان ما هم به کار گرفته شوند باعث افتخار همگان خواهد شد. هیچ اصلی بی دلیل نیست و هر حکمی حامل فلسفه‌ای در اسلام است. نحوه‌ی برخورد اسلام با اهل کتاب یهودی و مسیحی هم از آن جمله است.

3. وضع حقوقی اهل کتاب در نظام سیاسی اسلام

از نظر این روشنفکر دینی نسل نخستین مسلمانان غرب، سنت دینی با گذشت زمان، سنتی و تاریخی نمی‌شود. اگر به عنوان نمونه به یکی از احکام اسلام چون مسئله‌ی اهل ذمه که اسباب نقد جامعه‌ی به اصطلاح مدرن امروز نیز هست نظر کنیم، خواهیم دید تاکنون تاریخ بشریت با هیچ قوم تحت سلطه‌ای با این همه عدالت و انصاف برخورد نکرده است. تعبیری که حمیدالله در این رابطه به کار می‌برد. بسیار جالب توجه است و نشان می‌دهد که مطالعه بر روی اسناد و متون کهن اسلام او را قانع کرده که وضع حقوقی ذمه در اسلام اعطا کننده‌ی یک وضعیت حقوقی بسیار مستقل با امکان برخورداری از آزادی کامل دینی و عمل بدان در حوزه‌های اعتقادی، قانونی، زبان، فرهنگ و در یک جمله همه‌ی امور جز مسئله‌ی ریاست کلان سیاسی می‌باشد.
به نظر او یک ذمی اگر در جامعه‌ی دینی مسلمانان نمی‌تواند رئیس حکومت باشد، اما می‌تواند در دولت اسلامی حتی به مقام وزارت هم برسد. به اعتقاد حمیدالله، پاسخ به این پرسش که حال چرا یک ذمی در حکومت اسلامی نمی‌تواند رئیس باشد، بسیار روشن است. چون اگر نظری به وظایف حاکم اسلامی بیندازیم مشاهده می‌کنیم که در جامعه‌ی اسلامی حاکم سیاسی به نوعی حاکم دینی نیز بوده است. او باید امام رسمی جماعت مسلمانان باشد، نماز به پا دارد و به امور شرعی بپردازد. یک ذمی عملاً فاقد این توان و کارایی است. او صریحاً اعلام می‌دارد که «من در تاریخ برای یک خارجی، شرایطی آزادتر و بهتر از وضعیتی که اسلام برای ذمی قائل شده، سراغ ندارم». (38) پرفسور حمیدالله در پایان کتاب سلوک بین المللی دولت اسلامی با اشاره به کتاب احکام اهل الذمه ابن قیم که تنهاجلد اول آن بالغ بر 600 صفحه است، بار دیگر بر غنای ساختار حقوق اسلامی در این باب تأکید دارد. اندیشمند مسلمان ما معتقد است اگر بخواهیم مقایسه‌ای بین این حکم اهل کتاب در چهارده قرن پیش توسط اسلام با وضعیت اقلیت مسلمان در جوامع غربی معاصر کنیم، بی تردید همه‌ی مسلمانان به اتفاق خواستار داشتن همین وضعیت ذمی خواهند بود که قرآن پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و خلفا ارائه کردند. حمیدالله پیرو همان سبک آرام سیاسی خود، در حدود 25 سال پیش به نقد لطیف و ظریفی از وضعیت سیاسی و حقوقی غرب در قبال مسلمانان پرداخت. برای این منظور وی از همین مسئله‌ی اهل ذمه و حقوق آنان در اسلام مدد جست و پرسید: «به عنوان مثال نه در عهد جنگ‌های صلیبی بلکه در همین عصر حقوق بشر و قرون نوزده و بیست، در طول 130 سال وحدت الجزایز به عنوان یک جامعه‌ی مسلمان با فرانسه، چه تعداد از مسلمانان به عنوان وزیر، منشی و یا فرستاده‌ی دولتی انتخاب شده اند؟» پاسخ از منظر حقوق شهروندی فرانسه واقعاً باورکردنی نیست که منفی باشد. این در حالی است که فرانسه در عمل آزادترین کشور اروپایی در مقایسه با اسپانیا، ایتالیا، بلژیک، پرتغال و سایر کشورهای مسیحی بوده است. (39)

4. شرق شناسی در خدمت استعمار

نگاه حمیدالله در نقد نگاه شرق شناسان چندان از منطق «شرقی ساخته‌ی غرب» ادوارد سعید فاصله نمی‌گیرد. با اینکه این روشنفکر مسلمان، خود سال‌ها با خاورشناسانی چون ماسینیون و لائوس همکاری داشت، اما این همکاری تحقیقاتی مانع از آن نشد تا موضع تند خود را نسبت به برخی از آنان عوض کند. او با تمام احترامی که به کارهای تحقیقاتی برخی شرق شناسان داشت، معتقد بود که بین المللی شدن این شاخه از علم بود که باعث شد تا بعضاً شاهد آثار مفید و بی غرضی در عرصه‌ی شرق شناسی باشیم. در حالی که اگر به ریشه‌های این علم بازگردیم، با یک ابزار استعماری مواجه خواهیم شد و نه یک شاخه از علم. حمیدالله با تفحص تاریخی که از روش‌های مهم پژوهش او بود به این باور رسیده بود که این شاخه از مطالعات از نظر تاریخی، زمانی رواج یافت که منافع استعماری رونق یافت. در نتیجه شرق شناسی جزء یک ابزار سیاسی در راستای غایتی سیاسی نبود. به عنوان مثال مطالعات معروف تبارشناسی و مردم شناسی فوکو (40) در خدمت ژوئن (41) و گیوم (42) بود. لذا سال‌ها گذشت تا شرق شناسان به تدریج توانستند ادعا کنند که مأمور وزارتخانه‌های خارجه‌ی دول غربی نیستند. اساساً انسان شناسی به عنوان پدیده‌ی مدرن جامعه‌ی ما محتاج این درک است تا بتواند خود را مستقل از خدمات رسانی برای بقای استعمار، ارزیابی کند. چرا که انسان شناسی نیم قرن گذشته چیزی جز یک انسان شناختی در خدمت استعمارگرایی نبوده است.
حمیدالله همچنین برای بیان موضع سیاسی اسلام، در مدت اقامت در ترکیه با استناد به متون و تاریخ به زبان عربی مجموعه‌ای تحت عنوان قدرت سیاسی در اسلام از زمان پیامبر تا عباسیان را نگاشت و تدریس کرد که آرزو داشت پس از فروکش کردن جنگ در لبنان، روزی بتواند آن را چاپ کند.

تاریخ سیاسی اسلام و هرمنوتیک سیاسی

بخشی مهم از مباحث هر متفکر مسلمان به ویژه آنکه در تاریخ اسلام تأمل نموده باشد پرسش از تاریخ سیاسی اولیه‌ی اسلام است. در این دوره نیز از سؤال‌های اساسی مسئله‌ی خلافت بعد از نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) است. در این فصل پایانی بحثی مهم از حمیدالله در این باره خواهیم داشت و در مبحث پایانی نمونه‌ای از هرمنوتیک قرآن حمیدالله که به توضیح صلح و جنگ در این کتاب مقدس است باز می‌گردد که البته اسباب نقدهایی توسط منتقدان سکولار او شده است.

1. خلافت و ضرورت تأسیس نهاد دولت

حمیدالله همان گونه که منش بین الادیانی او مشخص می‌کند و نیز توضیحات پیشینی مشخص کرد، اساساً انسانی ضد خشونت و دوستدار صلح و آرامش بین افراد جامعه است. از این رو سلوک مذهبی او نیز از به چالش کشیدن آرامش و وحدت مسلمانان حذر دارد. شاید در دهه‌های 1970 و 1980 م با عنایت به کتاب فقه الخلافه السنهوری و تلاش‌های مکرر او در بحث خلافت است که حمیدالله نیز ضمن یاد از خلافت به مثابه نهادی جهان شمول در اسلام، بر این باور است که هنوز هم آراء عموم مسلمانان خواه و ناخواه به سوی تشکیل یک جامعه‌ی متحد و قدرتمند اسلامی گرایش دارد. برهان بر این گفته همانا وضعیت جهان اسلام از زمان وفات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) تاکنون می‌باشد که در بین آنان تنها و تنها یک گروه منکر ضرورت نهاد مرکزی حکومت شده بودند و آنان کسانی جز خوارج نبودند که با تعقیب یک نوع گرایش به آنارشیسم، امروزه عملاً از آنان خبری نیست. اختلاف شیعه و سنی نیز نه در اصل مرکزیت و حکومت که تنها در مصداق آن نهفته است. این توضیح حمیدالله و تحلیل تاریخی او با وجود گرایش حنفی در مجموع حکایت از نوعی احترام زیاد به علی ابن ابیطالب (علیه السلام) دارد. به عنوان نمونه وی در بحث خود پیرامون بغات می‌نویسد: «حقوق اسلامی راجع به بغی، آن گونه که در رساله‌های فقهی آمده است، عموماً مبتنی بر رویه‌ی خلیفه علی (علیه السلام) است. و بحق هرگز هیچ فرمانروایی مسلمانی نتوانسته است به آرمان بسیار والایی که داماد متقی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مد نظر داشت، برسد». (43)
بر پایه‌ی همین منطق است که دکتر حمیدالله به شیوه‌ای زیبا تلاش می‌کند تا اختلاف شیعه و سنی را بسیار ناچیز و کمرنگ جلوه دهد. و بر این باور است که با توجه به عدم حضور فعلی شخصیت‌های بزرگ عهد آغازین اسلام، هنوز هم می‌توان این اختلاف ساده را حل کرد. اهتمام او در این باره را باید یکی از ارزشمندترین استدلالات یک شخصیت برجسته‌ی مسلمان اهل سنت در تأیید مکتب فقهی کلامی شیعه به عنوان میراث مکتب نبوی در عصر حاضر قلمداد کرد. برای این منظور وی به تفکیک دو حوزه‌ی مادی و معنوی در نیابت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می‌پردازد و می‌نویسد: «نمی توان انکار کرد که شخص رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، هم زمان هم رهبر روحانی و هم فرمانروای دنیوی مؤمنان شمرده می‌شدند. تا آنجا که به زعامت روحانی مربوط می‌شود، حتی میان اهل تسنن (به استثناء فقه کوچک نقشبندیه‌ی اهل تصوف) در این باره که علی (علیه السلام) جانشین بلافصل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) است، تقریباً اتفاق رأی وجود دارد» (44) حمیدالله ادامه می‌دهد که حتی در مورد ابوبکر نیز که سنیان او را منتخب اکثریت قاطع مردم می‌دانند، آنان برای او حق دیگری در ارتباط با آن مقام قائل نیستند. بدین ترتیب معضل مزبور در قالب این سؤال مطرح می‌کند که آیا رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم)، برای «زعامت دنیوی» شخصاً علی (علیه السلام) را جانشین بلافصل خویش تعیین فرموده بودند یا خیر؟ در پاسخ دکتر حمیدالله ضمن تاریخی و در نتیجه غیر ضروری و بی ثمر دانستن اثبات این مسئله می‌نویسد: البته «اهل تسنن هم حساسیتی به این امر نشان نمی‌دهند که علی (علیه السلام) وصی (مجری وصیت) رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) قلمداد شود، زیرا قانوناً وصی و موصی له یکی نیستند». (45) ناگفته نماند که البته فقهای شیعه در این باره نیز پاسخ لازم را آورده اند به ویژه در آن بخش که عموماً در وصایای مادی است که قانوناً وصی و موصی له یکی نیستند و مسئله‌ی خلافت در اینجا امری بیشتر معنوی است تا مادی. برای فهم این تفاوت رویکرد مادی و معنوی در بحث حاضر البته باید به تفاوت خلافت در نزد اهل سنت و امامت در نزد شیعیان توجه نمود. چرا که گروه اخیر در امامت و خلافت نبی (صلی الله علیه و آله و سلم) از نوعی ولایت برای جانشین پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) صحبت می‌کنند که قابل تفسیر در سه سطح تکوینی، تشریعی و سیاسی است. تنها بخش اخیر است که از منظر عموم فقهای اهل سنت از جمله حمیدالله مسئله‌ی اصلی خلافت را تشکیل می‌دهد و لاجرم مادی و دنیوی خواهد بود.

2. نقدی بر تفکر تفسیری حمیدالله

واقعیت آن است که هیچ اندیشه‌ی انسانی عاری از نقد نمی‌تواند باشد مگر آنکه واصل به دریای معرفت و عصمت ماورای انسانی باشد. نقدهای حقیقی یا ساختگی، دلسوزانه یا کینه توزانه، واقعی یا جعلی، همه و همه پیرامون انسان‌های بزرگ، پرشمارتر و عمیق تر است. هر چند پرفسور محمد حمیدالله در مقایسه با سایر اندیشمندان هم طراز خود به شیوه‌ای نیکو از جرح و تعدیل‌های علمی و غیر علمی روز تا حدود زیادی مبرا مانده، که یکی از دلایل آن به همان گریز از سیاست زدگی او در غرب بوده است، با وجود این، او نیز از جمله اندیشمندانی است که از این نقادی‌ها کاملاً در امان نمانده است. بنابراین محبوبیت او در دل مسلمانان اروپا سبب گردیده تا عمده‌ی نقدها از سوی مخالفان اسلام در اروپا مطرح گردد. وجه مشترکی که همه منتقدان او در درجه‌ی اول بدان اعتراف کرده اند عمق فعالیت‌های دین گرایانه‌ی او در غرب است. بسیاری از آثار او به عنوان کتاب‌های مرجع در دسترس اهل تحقیق می‌باشد. به عنوان نمونه هر آنچه در کشورهای اسلامی و حتی در مؤسسات آموزشی پژوهشی لاهه پیرامون الفقه السیاسیه و حقوق بین الملل عمومی نگارش یافته، مستقیم یا غیر مستقیم تا مدت‌ها متأثر از آثار حمیدالله بوده است. هم اکنون نیز اسلام فرانسه به طور سنتی و تا حدودی رسمی خود را مدیون حمیدالله می‌داند. همین مسئله باعث شده تا اسلام ستیزان و دین ستیزان اروپا به تدارک حمله‌ای کارساز علیه او باشند. از مجموعه‌های انتقادی و تخریبی که تاکنون علیه شخصیت او و آثارش انتشار یافته برخی موفقیت‌هایی را کسب کرده اند. در این میان باید از ترجمه‌ی آیه‌ی «فلاتهنوا و تدعوا الی السلم و أنتم الأعلون و الله معکم و لن یترکم أعمالکم» (46) در قرآن کریم سخن گفت. آیه می‌فرماید: سست نشوید و تن به صلح ندهید، در حالی که شما غالب هستید. . . (47) حمیدالله برخلاف اصل ترجمه‌ی فرانسوی خود از آن آیه، (48) در کتاب آشنایی با اسلام (49) که در سال 1993 م تاکنون علاوه بر زبان فرانسه به بیست و سه زبان دیگر دنیا منتشر شده است. آیه‌ی کریمه را به گونه‌ای بسیار متفاوت ترجمه کرده است. (50) اسلام ستیزان آن را دلیلی بر قلب حقایق از سوی این اندیشمند دانسته اند. (51) حمیدالله در ارائه‌ی ترجمه‌ی این آیه در کتاب مذکور بدون در نظر گرفتن واو عطف که عبارت تدعوا الی السلم را به ماقبل خود یعنی فلاتهنوا معطوف می‌کند، فعل او را به صورت منفی ترجمه کرده اند و فعل بعدی را مستقل از مفهوم نفی مندرج در آن به واسطه‌ی واو عطف، به صورت مثبت ترجمه نموده اند که نتیجه‌ی آن شده که: «سست نشوید و به سوی صلح فراخوانید» (52) از این منظر آیه حکایت از آن دارد که در ترغیب و تن دادن به صلح سستی نکنید. و این مفهومی بسیار موافق اندیشه‌ی جدید ضد جنگ در اروپاست. مخالفان معتقدند حمیدالله در اینجا قصد داشته تا از اسلام برخلاف مفهوم واقعی آیه چهره‌ای مقبول همگان ارائه دهد حال آنکه تمام ترجمه‌های موجود به فرانسه از این آیه از جمله ترجمه‌ی خود حمیدالله، آیه را به صورت منفی و در مفهوم عطف آورده اند. (53)
اینکه واقعاً چرا پرفسور حمیدالله در سال 1993 م در این کتاب مقدماتی بر فهم اسلام، چنین استنباطی را از آیه‌ی فوق در دو جای متفاوت آورده و تفسیر داده چندان روشن نیست. شاید بتوان آن را به اجتهاد و فهم جدید او ارتباط داد و شاید هم صرفاً بتوان آن را اشتباهی دانست که امکان آن هم چندان بعید نیست. در هر صورت این میزان ظرافت در مطالعه و فهم آثار دکتر حمیدالله نشان از اهمیت اندیشه‌ی او حتی برای معاندان افکار اوست.

جمع بندی

متفکر مسلمان، مترجم، مفسر و تاریخ دان نسل اول از مسلمانان فرانسه در قرن بیستم شخصیتی نبود که به آسانی در مورد مسائل سیاسی و حتی مسائل روز وارد بحث شود. به همین خاطر بود که ما شاهد بودیم با توجه به سبک فعالیت‌های دکتر حمیدالله اگر بنا باشد نامی بر واکنش‌های او به مسائل سیاسی پیرامون او بگذاریم، آن نام چیزی جز اتخاذ سیاست منفی نمی‌تواند باشد. البته به اعتقاد بسیاری گریزی هم جز این نداشته است. بیشتر مباحث او معطوف پرسش و پاسخ‌های مذهبی و غیر مذهبی بود که حمیدالله خود را ملزم به پاسخ گویی می‌دانست. با این حال او از معدود مسلمانی بود که قلم به دست گرفته و با جرئت از اسلام و مذهب در فرانسه حرف می‌زد. گاهی دانشجویان، گاهی شرق شناسان و گاهی مردم کوچه و بازار نظر او را پیرامون مسائل مختلف جویا می‌شدند. کلاس‌هایی نیز هر یکشنبه در مسجد پاریس برگزار می‌شد، بیشتر محفل انس او با تعدادی از دانشجویان بود. آنچه ما در این مقاله ذکر کردیم بعضاً از زبان و قلم برخی شاگردان او از جمله صادیق سلام بود. با وجود این، توجه او به سؤال کارگری که از او درباره‌ی مسئله‌ی زکات می‌پرسید به همان میزان بود که وقتی دانشگاهیان از او پیرامون حقوق بین الملل سؤال می‌کردند. حمیدالله غرق در حدیث و کتاب بود. در میان افتخارات خود او بیش از هر چیز به دیپلمی مفتخر بود که به عنوان حافظ قرآن از حجاز دریافت کرده بود. (54) برای تقدیر از کارهای علمی او در آستانه‌ی قرن پانزدهم هجری، ژنرال ضیاء الحق، رئیس جمهور وقت پاکستان، بالاترن درجه‌ی ملی به همراه یک میلیون روپیه به او تقدیم کرد. حمیدالله نیز آن مبلغ را به مرکز مطالعات اسلامی اسلام آباد هدیه کرد. (55)
هر چند امروزه برخی از آثار او هنوز به صورت دست نویس باقی مانده است. اما او منابعی را برای عامه‌ی مسلمانان کشف و معرفی کرد که جزء کتب ناپیدا تلقی می‌شدند. (56) به نقل از یکی از شاگردانش، او تلاش می‌کرده تا از آن دسته از عالمانی نباشد که در حدیث مذمت شده اند. تلاش او درک مهاجران مسلمان و آموزش آنان بود. حمیدالله با اعتقاد به مذهب حنفی، به فکر مجموعه‌ی مسلمانان بود. با اینکه نوشته‌های او میلیون‌ها دلار نصیب فرصت طلبانی می‌کرد که بدون مجوز به چاپ آثارش می‌پرداختند، او حتی از پیگیری قانونی آنان هم احتراز می‌کرد و به ساده زیستی انس داشت. او حاضر نبود تا تصویر او به چاپ برسد. از عکس و فیلم نیز گریزان بود. (57) برای همین منظور تلاش نگارنده برای ارائه‌ی تصویری ظاهری واضح از او در آغاز این نوشتار موفقیت آمیز نبود. با این حال تصویر قبر او گویای برخی از اندیشه‌های نانوشته‌ی او در این مقاله خواهد بود. حمیدالله تا آخر عمر مجرد ماند و تنها خواهر زاده اش، صدیقه، با ترک شغل خود، پرستاری از او را برعهده گرفت. (58) هر چند پس از سال‌ها کوشش، شش سال آخر حیات خود را به دلیل بیماری در آمریکا (59) سپری کرد و بالاخره در 17 دسامبر 2002 در 95 سالگی دار فانی را وداع گفت، اما در ذهن جامعه‌ی نه چندان منسجم مسلمانان اروپا، محمد حمیدالله چهره‌ای مردمی و ماندگار است. هر ساله برای یادبود آن استاد فرزانه، انجمن دانشجویان مسلمان فرانسه (60) در ماه دسامبر مراسم ویژه‌ای برگزار می‌کند. سال 2003 م با بنیان گذاری بنیاد حمیدالله، (61) ضمن بیان بعد اروپایی و جهان اسلامی که حمیدالله در پی معرفی آن بود، تصمیم گرفته شد تا مجموعه آثار وی گردآوری و چاپ شود تا بدین وسیله ضمن آشنایی مسلمانان با بنیان گذار راسخ اسلام اروپا به ویژه فرانسه در قرن بیستم، از سوء استفاده از آثار او ممانعت به عمل آید.

پی‌نوشت‌ها:

1. استادیار، عضو هیئت علمی دانشکده‌ی حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران.
2. پایان نامه‌ی او در سال 1941 م با عنوان "Conduct of State Muslim" در لاهور به چاپ رسید.
3. L. MASSIGNON , La Passion de Hallâj, Martyr mystique de l'islam, 4 vol. Paris: Gallimard, 1975.
4. Muhammad Hamidullah, Documents sur la diplomatie musulmans à l'époque du Prophète et des califes orthodoxes, G. Maisonneuve, 1935.
5. En Terre d'lslam, mars-avril, 1936.
6. Kitab - el- Muhabbar.
7. La Revue d'Etude lslamique.
8. Centre National de Recherche Scientifique.
9. See; Henri Laoust, La Politique de Ghazâzalî, Paris: Paul Geuthner, 1970; Les schismes dans l'islam, Paris: Payot, 1977; Henri Laoust, Pluralismes dans l'lslam, Paris: Geuthner, 1983; Henri Laoust, La Profession de foi d'lbn Batta, lnstitut fran?ais de Damas, Damas 1958; Le Précis de droit d,lbn Qudâma, lnstitut Fran?ais de Damas, Beyrouth, 1950; Henri Laoust, Le traité de droit Public d' lbn Taimîya, Beyrouth: lntitut Francais de Damas , 1948.
10. Selon sa Niece, in: News Letter of Higher Education Commission, lslamabad.
11. Bamba (Amara), "Hamidullah, tel que je l'ai connu", paru le lundi 30 décembre 2002, sur le site de: www. saphirnet. info.
12.The Muslim conduct of Stat.
13. شایان ذکر است که این کتاب خوشبختانه به فارسی ترجمه شده است که برگردان یکی از بزرگ ترین آثار او در زمینه‌ی حقوق بین الملل عمومی از دیدگاه اسلام است: محمد حمیدالله، سلوک بین المللی دولت اسلامی، ترجمه و تحقیق: دکتر سید مصطفی محقق داماد، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ اول، 1380.
14. See: www. lslamophile. org. 2006, For more information about the life and work of Dr. Muhammad. Hamidullah see: collectifhamidullah.
15. ر. ک. ، محمد حمیدالله، مجموعه‌ی الوثائق السیاسة للعهد النبوی و الخلافة الراشدة، بیروت: دار النفائس للطباعة و النشر و التوزیع، ط 7، 1990م.
16. Centre culturel islamique.
17. Le centre islamique de Genève.
18. Centre Culturel lslamique.
19. Association des Etudiants lslamiques en France. Au 23 rue Boyer - Barret dans le l4ème arrondissement de paris.
20. د. مولود عمویمر، «صاحب ترجمه‌ی القرآن للفرنسیة د. محمد حمیدالله»، در:
http://www.almujtamaa-mag.com/detail.asp? lnService lD=3&intemplatekey= mainpage & lnmagflag=1.
21. Quartier Latin.
22. Voir: EL GHISASSI (Hakim), (directeur de), "la Médina" , jeudi 19 décembre 2002, sur le site de: www.saphirnet. info.
23. Le centre culturel islamique en 1958, l'amitié islamo - fran?aise, l. association des étudiants islamiques de France en 1962.
24. . http://www/bookenstock. com/afficher- livere - telecharger.php?id-250
25. Coran, Club fran?ais du livre, 1959.
26. Muhammad Hamidullah, Bibliographie du Prophète, 2 volumes, Vrin, 1959: Muhammad Hamidullah, La vie des prophète, Abou El-Hassan Ali Al-Hasani El-Nadawi, Muhammad Hamidullah, Mohammed Benhamza, Universel, 1999; Muhammad Hamidullah, Le prophète de l'lslam, sa vie. son œuvere, Association des Etudiants lslamiques de France, 5éme édition, 1989; Muhammad Hamidullah, "Les voyages du Prophète avant l'islam', in: Bulletin d'Etudes Orientales, Damas, Vol. 29.1977; Muhammad Hamidullah, "Sur la trace du Saint Prophète dans ses voyages en Arabie de l'Est", in: France-lslam, Paris, Nos. 93-95, 1975.
27. Muhammad Hamidullah, La Symbolique en lslam, Le Pré- Saint - Gervais, Aslim, 1986; Muhammad Hamidullah, Pourquoi Jeûner? , Paris: Tougui, 1983; Al Hajj, le pèlerinage, Paris, Tougui, 1983; Muhammad Hamidullah, Le 1400e anniversaire du parachèvement de l'islam, Paris: Association des étudiants islamiques en France, 1994.
28.Ahmad Al -Sarahsi, Muhammad Hamidullah, Muhammad ibn Al- Hasan Al - Saybani, Le grand livre de la conduite de l'Etat (Kitab al - Siyar al - Kabir), Muhammad ibn Ankara: Editions Turkiye Diyanet Vakfi, 1989; Muhammad Hamidullah, Problemes constitutionnnels aux premiers temps de l'lslam, Paris: Dar Al-Azhar, 1988; M. Hamidullah - J. Berque - R. Nabi Khan - R. Rashed - J. Jolivet, l'islam, la philosophie et les sciences, UNESCO, 1986; Muhammad Hamidullah, Contribution musulmane au droit intenational, Pari: Univ. René Descartes, 1984:; Muhammad Hamidullah, Documents inédits sur les débuts de l'islam en lran, in Connassances de l'islam, Paris, N 12, 1982.
29. محمد ارکون نویسنده‌ی معاصر فرانسوی به این نوع حرکت اجتماعی را که ابتدا مسیح (علیه السلام) با جمله‌ی معروف خود «مال خدا را به خدا دهید و مال سزار را به سزار» به کار برد فی نفسه نوعی حرکت سیاسی می‌داند.
30. Yvonne Chauffin.
31. Group d'Amitié lslamo- Chrétienne.
33. Muhammad Hamidullah, Les Musulmans, présentés par Y. Moubarac, éd. Beauchesne, Paris, 1971.
34. Voir aussi: extrait d'une lettre de l. Massignon à M. Rodinson. le 7.8. 1961, et cité par ce dernier dans Bilan des Etudes Mahomédiennes, Revue historique, 87e année, tome CCXXIX.
35. SELLAM (Sadek), L'lslam les musulmans France, éd,. Paris: Tougui, 1987, p. 384.
36. lbid., p. 385.
37. lbid,. p.386.
38. Muhammad Hamidullah, Les Musulmans, op. cit.
39. ibid.
40. lbid.
41. Foucauld: Explorateur et religieux fracais (Strasbourg 1858- Tamanrasset 1916). Vénéré comme un marabout par les Touareg qui l'entourent, il meurt assassiné par des pillards senousis. Son.
42. Juin.
43. Guilaume.
42. محمد حمیدالله، سلوک بین المللی دولت اسلامی، پیشین، ص 202.
43. همان، ص 57.
44. همان، ص 58.
45. محمد (47): 35: به تعبیر علامه طباطبایی: این آیه تفریع بر ما قبل است. و جمله فلاتهنوا به این معناست که سستی و ضعف به خرج ندهید. و جمله‌ی وتدعوا إلی السلم عطف است بر تهنوا که چون در زمینه‌ی نهی واقع شده، معنای لاتدعوا إلی السلم را می‌دهد. و کلمه‌ی سلّم - به فتحه‌ی سین - به معنای صلح است. و جمله‌ی و أنتم الأعلون جمله‌ی حالیه است. می‌فرماید: تن به صلح ندهید، در حالی که شما غالب هستید. و مراد از علو همان غلبه است.
46. سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، سید محمدباقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363، جلد 18، ص 373.
47. 47.35. Ne faiblissez done pas et n'appelez pas a la paix alors que vous etes les plus hauts, qu'Allah est avec vous, et qu'Il ne vous frustrera jamais [du merite] de vos oeuvres.
48. Initiation a l'islam.
49. Le Qoran (47:35) enjoint la paix, disant: "Ne faiblissez done pas, mais appelez a la paix, alors que vous avez le aessus ; Dieu est avec vous, et il ne portera pas prejudice k vos oeuvres."
50. http://www.franceechos.com/actualite.php?cle=7296. http://www.bethelrfhcom/aflicher_info.php?id=15106.97.
51. "Le Qoran (47:35) enjoint la paix", puis "appelez a la paix".
Initiation k l'islam, le paragraphe 297, page 135, ^ 5 51
52. Kasimirski: 47-37. Ne montrez point de lachete, et n'appelez point les infideles a la paix quand vous leur etes superieurs, et que Dieu est avec vous ; il ne vous privera point du prix de vos oeuvres. Chouraqui: 47-35. Ne faiblissez pas, ne demandez pas la paix, quand vous avez la superiority : Allah est avec vous, il n'abandonnera pas votre action. A1 Azhar: 47-35 Ne faiblissez point devant vos ennemis quand vous les affrontez au combat. Ne les invitez pas a conclure la paix par crainte d'eux. Vous aurez le dessus et vous triompherez d'eux par la force de votre foi, et Allah est votre allie en vous accordant la victoire, II ne dimmuera en rien la recompense pour vos actions.
53. Hakim El ghisassi, “Deces de Mohamed Hamidullah”, jeudi 19 decembre 2002, www.oumma. com/article.php3 ?id_article=496.
54. News Letter of Higher Education Commission, op. cit.
55. Tarikh de BOUKHARI; Kitab Dhakhair wa’t tuhaf d’Al Cadi ar-RACHI; trad, en franfais: Hodjatou Allah al Balighah, ecrit par le th6ologien indien du 18e siecle WALIULLAH DIHLAVI; Sharh es-Siyar; le "Sahifa Hamam ibn Munabbih" est d'un tres ancien hadith dans irne librairie a Damas qu'il pubha en langue Urdu (Sahifa Hammam ibn Munabbih, Association des Etudiants Islamiques en France, 1979).
56. http ://www.saphimet.info/article_425.html.
57. ABDULLAH Aslam, Merci Professeur Muhammad Hamidullah, Trad., Naziha MAYOUFI in www.Saphimet.net.info, Mercredi 18 Decembre 2002.
58. (Jacksonville)
59. 1’Association des Etudiants Islamiques de France
60. 6. ABDOUN Karim, “Professeur Hamidullah, un an deja”, Limdi 29 Decembre 2003, in: www.Saphimet.net.info

منابع تحقیق :
حمیدالله، محمد، سلوک بین المللی دولت اسلامی، ترجمه و تحقیق: دکتر سید مصطفی محقق داماد، تهران: مرکز نشر علوم اسلامی، چاپ اول، 1380.
حمیدالله، محمد، مجموعة الوثائق السیاسة للعهد النبوی و الخلافة الراشدة، بیروت: دار النفائس للطباعة و النشر و التوزیع، ط 7، 1990 م.
طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، سید محمد باقر موسوی همدانی، قم: دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1363.
عویمر، مولود، «صاحب ترجمة القرآن للفرنسیة د. محمد حمیدالله»، در:
http://www.ahnujtamaa—mag.com/detail.asp?InServiceID=3&intemplatekey=mampage&In magflag=l.
Al-Sarahsi, Ahmad & Muhammad Hamidullah, Muhammad ibn Al-Hasan Al-Saybani, Le grand livre de la conduite de l'Etat (Kitab al-Siyar al-kabir), Muhammad ibn Ankara, Editions Turkiye Diyanet Vakfi, 1989.
Bamba (Amara), ’’Hamidullah, tel que je l'ai connu”, para le lundi 30 decembre 2002, sur le site de: www.saphirnet.info.
Coran, Club franpais du livre, 1959.
EL GHISASSI (Hakim), (directeur de), "la medina", jeudi 19 decembre 2002, sur le site de: www. saphirnet.info.
El ghisassi, Hakim, “Deces de Mohamed Hamidullah”, jeudi 19 decembre 2002, www.oumma.com/article.php3?id_afticle=496.
En Terre d’Islam, mars-avril, 1936.
Hamidullah, M. & J. Berque - R. Nabi Khan - R. Rashed - J. Jolivet, L’islam, la philosophie et les sciences, UNESCO, 1986.
Hamidullah, Muhammad, “Les voyages du Prophete avant l’islam”, in: Bulletin d’Etudes Orientales, Damas, Vol. 29,1977.
Hamidullah, Muhammad, “Sur la trace du Saint Prophete dans ses voyages en Arabie de l’Est”, in: France-Islam, Paris, Nos. 93-95,1975.
Hamidullah, Muhammad, Bibliographie du Prophete, 2 volumes, Vrin, 1959.
Hamidullah, Muhammad, Contribution musulmane au droit international, Paris: Univ. Rene Descartes, 1984.
Hamidullah, Muhammad, Documents inSdits sur les debuts de l’islam en Iran, in Connaissances de l’islam, Paris, N° 12,1982.
Hamidullah, Muhammad, Documents sur la diplomatic musulmans a l’epoque du Prophete et des califes orthodoxes, G. Maisonneuve, 1935.
Hamidullah, Muhammad, La Symbolique en Islam, Le Pre-Saint-Gervais, Aslim, 1986.
Hamidullah, Muhammad, Le 1400e anniversaire du parachevement de l'islam, Paris: Association des etudiants islamiques en France, 1994.
Hamidullah, Muhammad, Le prophete de l'Islam, sa vie, Son oeuvre, Association des Etudiants Islamiques de France, 5eme edition, 1989.
Hamidullah, Muhammad, Les Musulmans, presentes par Y. Moubarac, ed. Beauchesne, Paris, 1971.
Hamidullah, Muhammad, Pourquoi jeuner ?, Paris: Tougui, 1983.
Hamidullah, Muhammad, Problemes constitutionnels aux premiers temps de l'Islam, Paris: Dar Al-Azhar, 1988.
http://www.bookenstock.com/affiCher_livre_telecharger.php?id=250.
http://www.:france echos.com/actualite.php?cle=7296. http ://www.bethel-fr. com/afficher_info.php?id= 15106.97.
http://www.saphimet.info/article_425.html.
Karim, Abdoun, “Professeur Hamidullah, un an deja”, Lundi 29 Decembre 2003, in: www.Saphimet.net.info.
La vie des proph£tes, Abou El-Hassan Ali Al-Hasani El-Nadawi, Muhammad Hamidullah, Mohammed Benhamza, Universel, 1999.
Laoust, Henri, La politique de Ghazali, Paris: Paul Geuthner, 1970.
Laoust, Henri, La profession de foi d'Ibn Batta, Damas: Institut franipais de Damas, 1958.
Laoust, Henri, Le traits de droit public d'Ibn Taimiya, Beyrouth: Institut Franfais de Damas, 1948.
Laoust, Henri, Pluralismes dans l'islam, Paris: Geuthner, 1983.
Les schismes dans l'islam, Paris: Payot, 1977
MASSIGNON, L., La Passion de Hallaj, martyr mystique de l'islam, 4 vol., Paris: Gallimard, 1975.
NewsLetter of Higher Education Commission, Islamabad.
SELLAM (Sadek), L’islam les musulmans France, Paris: Tougui, 1987.
www.Islamophile.org.

منبع مقاله :
علی اکبر علیخانی و [همکاران ... ]؛ (1390)، اندیشه سیاسی متفکران مسلمان جلد پانزدهم، تهران: پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی، چاپ اول.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.