جهانى شدن و مقايسه‏ى آن با حكومت واحد جهانى حضرت مهدى

از اين آيات و روايات به روشنى استفاده مى‏شود كه 1 - سرانجام، صالحان‏اند كه وارث كل زمين‏اند، نه شرق يا غرب، جنوب يا شمال آن . 2 - افراد شايسته . جانشين پيشينيان در كل كره‏ى زمين‏اند و قدرت‏شان در همه...
جمعه، 25 ارديبهشت 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جهانى شدن و مقايسه‏ى آن با حكومت واحد جهانى حضرت مهدى
جهانى شدن و مقايسه‏ى آن با حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل الله تعالى فرجه الشريف) (قسمت دوم)
جهانى شدن و مقايسه‏ى آن با حكومت واحد جهانى حضرت مهدى

نويسنده: حجة الاسلام والمسلمين دكتر حبيب الله طاهرى

از اين آيات و روايات به روشنى استفاده مى‏شود كه
1 - سرانجام، صالحان‏اند كه وارث كل زمين‏اند، نه شرق يا غرب، جنوب يا شمال آن .
2 - افراد شايسته . جانشين پيشينيان در كل كره‏ى زمين‏اند و قدرت‏شان در همه جاى عالم ظاهرى شود .
3 - دين اسلام غالب بر همه‏ى اديان، در جاى جاى كره‏ى زمين حاكم خواهد شد .
4 - همه‏ى اين‏ها در عصر ظهور حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) واقع خواهد شد .
نتيجه اين كه حكومت مهدى ( عليه‏السلام) حكومتى جهانى خواهد بود و اين حكومت واحد جهانى، جزء وعده‏هاى الهى است كه تخلف ندارد; زيرا، ان الله لا يخلف الميعاد (17) .
بنابراين، اعتقاد به تشكيل حكومت واحد جهانى، نشئت گرفته از قرآن كريم و روايات اهل بيت ( عليهم‏السلام) است كه خداوند وعده‏ى تحقق آن بر اداره و تخلفى نخواهد داشت .

3 - مقايسه و تمايز

پس از روشن شدن معناى جهانى شدن و حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) اينك جاى طرح سؤالاتى است كه در مقدمه به آن‏ها اشاره شده است .
در پاسخ اين پرسش‏ها مى‏گوييم، يقينا، نمى‏توان حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) را منطق با جهانى شدن دانست، هر چند اگر جهانى‏شدن به صورت طبيعى خود به پيش برود، مى‏تواند زمينه‏ساز آن حكومت‏باشد، اما همين كه صاحب‏نظران دنيا، در اصل تشكيل حكومت واحد جهانى، با اسلام مكتب تشيع همنوا شده‏اند، خود، امرى ارزش‏مند است; زيرا، تا ديروز، تشكيل حكومت واحد جهانى تحت نظر امام معصوم، براى دنيا قابل پذيرش نبود و آن را به صورت امرى عجيب و باورنكردنى مطرح مى‏كردند، ولى امروزه، خود، آن را به صورت قطعى و امرى اجتناب‏ناپذير مى‏دانند . بنابراين، جهان، به تدريج، خود را براى پذيرش حكومت واحد جهانى آماده مى‏سازد، زمينه‏ى فكرى بشر براى اجراى اين طرح مهيا مى‏شود . اگر تا ديورز، حكومت واحد جهانى، صرفا يك عقيده‏ى اسلامى شيعى بود، امروز، انان هستند كه انسان‏ها را به پذيرش و اجراى اين طرح كه امرى ضرورى و حياتى است، دعوت مى‏كنند و موضوع جهانى‏سازى چيزى غير از اين نيست .
به هر حال، جهانى شدن، تنها در همين حد از انطباق كلى با حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) است و گر نه كسى نمى‏تواند جهانى‏شدن را كاملا منطبق با حكومت‏حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) بداند . حكومتى را كه اسلام مطرح كرد، داراى خصوصيايت است كه اساسا در فكر محدود بشر نمى‏گنجد تا طرح ان را بدهد . بر فرض كه حكومت پيشنهادى بشر، روزى در دنيا پياده شود، يقينا، همانند ساير سازمان‏هاى بين‏المللى، وسيله‏اى براى تسلط اقويا بر ضعفا و گسترش ظلم مدرن در علام، و سرانجام، باعث زحمت وسلب آزادى و آسايش مردم خواهد بود; و بربر اساس ايمان به خدا و اعتقاد به روز جزا و اعتقاد واقعى افراد به حقوق و آزادى‏هاى ديگران، به وجود نمى‏آيد . بنايراين، چنين حكومتى، نه به وجود مى‏آيد و نه بر فرض وجود، ضامن اجرايى خواهد داشت و نه شهوات و غرائز آدمى را كه محرك او در جنگ و فتنه است، مهار مى‏كند و نه مى‏تواند يك برادرى ايمانى و انسانى در عالم به وجود آورد، اما حكومت واحد جهانى كه در اسلام مطرح است، هم ضامن اجرايى دارد و هم عقيده و ايمان از آن پشتيابانى مى‏كند و هم مردم را برادر مى‏سازد و هم غرائز و اميال را راهنمايى مى‏كند .
در پايان، به برخى از امتيازات حكومت مورد نظر اسلام و بر حكومت جهانى در جهانى‏سازى دنيا، اشاره مى‏كنيم:
1 - حكومت واحد جهانى اسلامى، تحت رهبرى افراد صالح و وارسته و شخصيت‏هاى برجسته‏ى دينى كه معصوم از خطا و يا تالى تلو معصوم‏اند، ايجاد مى‏شود و قانون خدا در آن جامعه حاكم است، ولى حكومت واحد جهانى پيشنهادى، تحت نظر و اشراف قدرت‏مندان و زورمداران و ستمگران ايجاد مى‏شود .
شايد اين مدعا، «حق وتو» يى است كه آنان براى خود در سازمان ملل گذاشته‏اند . توضيح آن‏كه جهاين شدن، به سازمان ملل احتياج دارد، لذا سازمان ملل به وجود آمد . طبيعى بود كه در دنياى مرتبط و دنيايى كه خطر جنگ و نزاع و كشمكش آن را تهيد مى‏كرد، سازمان ملل براى پيشبرد اهداف‏اش نياز به چيزى داشت كه «منشور ملل‏» نام گرفت، وفى آنان دخالت كردند و حقوق بشرى نوشتند كه منافع ناعادلانه آنان را تامين كند، قدرت‏هايى مانند آمريكا، انگليس، فرانسه و . . . دست‏به دست هم دادند و امتيازى به نام «حق وتو» را براى خود قرار دادند . تا در مقابل تصميمات عاقلانه‏ى دنيا كه مخالف منافع آنان است، بايستند!
«حق وتو» حقى ظالمانه و خطرناك است كه آنان براى خود قرار داده‏اند . در حكومت واحد جهانى و در خانواده‏ى بزرگ بشريت كسانى كه سرتاپا اسير هواى نفس‏اند و از لحاظ اخلاقى منحط و ذليل‏اند و نمى‏توانند فراتر از تعصبات خود عمل كنند و بسيار مغرور و ظالم و متعصب‏اند و همه‏ى بشريت را در خدمت‏خود مى‏بينند، «حق وتو» دارند . اين حق وتو، سبب مى‏شود كه جهان را به دوران ديكتاتورى اول برگردانند و قانون جنگل را حاكم كنند كه هر كس زورش بيش‏تر است، باقى بماند و ضعيف‏ترها نابود شوند; يعنى، همان چيزى كه امروزه شايد آنيم و «وتو» هايى كه امريكا به نفع اسراييل و بر ضرر فسلطينيان ستمديده در سازمان ملل اعمال مى‏كند .
اينجا است كه مى‏گوييم، حكومت جهانى پيشنهادى آنان، يا محقق پيدا نمى‏كند و اگر هم تحقق پيدا كند، هيچ ضمانت اجرايى براى اجراى صحيحى آن در جهت منافع و سعادت و رفاه بشر وجود ندارد .
2 - امتياز ديگر جامعه‏ى جهانى اسلامى، بر جهانى‏شدن، اين است كه محور تمام يك مورد در اين جامعه، خدا و احكام خدا است و تعاليم اسلامى براى ادارهى جامعه‏ى جهانى كافى است، ولى در جهانى شدن و جهانى‏سازى . محور، قوانين موضوعه‏ى بشرى و الحاد و حاكميت‏سكولاريسم است .
3 - در حكومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) دين اسلام، تنها دين حاكم بر جهان خواهد بود، چنان‏كه دين و سياست نيز از هم تفكيك ناپذيرند و بلكه سياست و حكومت; در خدمت دين و اهداف متعالى آن است، در صورتى كه در وضعيت جهانى‏شدن، دين، مخصوصا اسلام، جايگاه روشنى ندارد .
4 - در حكومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) قرآن، محور زندگى بشر قرار مى‏گيرد . حضرت على ( عليه‏السلام) فرمود: «ويعطف الراى على القرآن اذا عطفو القرآن على الراى (18) ; در آن هنگام كه مدرم قرآن را به راى خود تفسير كنند، امام زمان (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف)، اراء و نظر مدرم را تابع قرآن قرار خواهد داد .» .
از اين كلام اميرالمؤمنين ( عليه‏السلام) استفاده مى‏شود كه در عصر حكومت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) محور همه چيز و همه آراء و عقايد، قرآن خواهد بود، در حالى كه در وضعيت جهانى شدن، نه تنها قرآن، در جامعه‏ى بشرى محور نيست، بلكه كوشش مى‏شود كه قرآن از صحنه خارج شود و اگر هم در برخى از جوامع، حضور كم‏رنگى دارد، سعى مى‏شود كه آيات قرآن را طبق نظر خود تفسير كنند .
5 - حكومت جهانى امام مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) بر محور توسعه‏ى اخلاقى، اجتماعى، امنيتى استوار است، در حالى كه جهان كنونى ما، از بحران معنويت در رنج است، و امنيت نيز چه در سطوح فردى و چه سطوح عمومى و ملى و جهانى، به خطر افتاده است و از طرفى آن‏چه به عنوان اهرم قدرت است، براى كشورهاى قدرت‏مند به رسميت‏شناخته شده است .
6 - توسعه‏ى علمى، از ويژگى‏هاى بارز حكومت جهانى امام مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) است در حديث‏شريف از امام صادق ( عليه‏السلام) مى‏خوانيم: العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جاءت به الرسل، حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غيرالحرفين فاذا قام قائمنا خرج الخمسة والعشرى حرفا فبثها في الناس وضم اليتها الحرفين حتى يبثها سبعة و عشرين حرفا (19) ; علم و دانش، بيست و هفت‏حرف است . تمام آن چه پيامبران الهى براى مدرم آوردند، دو حرف بيش‏نبود و مردم تاكنون جز آن دو حرف را نشناخته‏اند، اما هنگامى كه قائم ما قايام كند، بيست و پنج‏حرف ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مى‏سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مى‏كند تا بيست و هفت‏حرف، كام و منتشر گردد .» در عصر جهانى‏شدن، دانش پيشرفته، در انحصار كشورهاى خاصى است و اين كشورهاى از انتقال آن به كشورهاى ديگر جلوگيرى مى‏كنند .
7 - حكومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) حكومتى است مبتنى بر آموزه‏هاى حياتى و دينى . در حالى كه جهانى شدن، پيامد و حاصل آگاهانه و ناآگاهانه پيشرفت‏هاى سياسى، اقتصادى . فن‏آورى، و در اترابط با نظام سرمايه‏دارى و سلطه‏طلبى است .
8 - حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) مشروعيت‏خود را از خدا دارد و به تعبير ديگر، حكومت ولايى است كه حاكم آن از طرف خدا منصوب است و از ناحيه‏ى مردم نيز مورد پذيرش است; يعنى، حكومتى است كه از يك‏سو مبتنى بر تاييد الهى است و از سوى ديگر، مورد رضايت مردم است، در حالى كه در جهانى شدن، مشروعيت‏حكومت جهانى، از ناحيه‏ى مردم است، آن هم با هزاران فريب‏كارى كه در گرفتن آراى مردم به كار مى‏رود .
9 - حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) بر مبناى حاكميت عقل است; زيرا، عقل انسان‏ها، در عصر ظهور، به كمال مى‏رسد . در حالى كه حكومت‏بر اساس جهانى شدن، بر منابى هواهاى نفسانى و تمايلات حيوانى شكل مى‏گيرد .
در حديثى از مام باقر ( عليه‏السلام) مى‏خوانيم: «اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم وكملت‏بها اخلاقهم; (20) هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند، دست‏اش را بر سر بندگان مى‏گذارد و عقول آنان را با آن، كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مى‏كند .»
10 - در حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) به خاطر توسعه‏اى كه در دانش و عقل بشر پيدا مى‏شود، تمامى ظرفيت‏هاى اقتصادى طبيعت، كشف مى‏شود و سرمايه . در حد وفور، در اختيار است و سيستم توزيع نيز درست عمل مى‏كند، لذا اثرى از فقر و شكاف طبقاتى و جنوب و شمال و كشرهاى پيشرفته و عقب مانده، مشاهده نمى‏شود . در اين حكومت، جايى را نمى‏توان ديد كه آباد نشده باشد . همه جا يك‏سان از مواهب طبيعت‏برخوردار خوانيد شد . در اين رابطه، روايات فراوانى است كه به بعضى از آنها اشاره مى‏شود:
وانه يبلغ سلطانه المشرق والمغرب و تظهر له الكنوز ولا يبقى في الارض خراب الا يعمره; (21) حكومت او، شرق و غرب جهان را فرا خواهد گرفت و گنج‏هاى زمين برا او ظاهر مى‏شود و در سرتاسر عالم، جاى ويرانى باقى نخواهد ماند مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت .
اذا قام القائم . . . واخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الى اهله . . . (22)
ابشركم بالمهدي يملا الارض قسطا كما ملئت جورا وظلما . . . يقسم المال صحاحا فقال رجل: «ما معنى صحاحا؟» قال: «بالتسوية بين الناس .» . (23) ; شما را به ظهور مهدى بشارت مى‏دهم، زمين را پر از عدل مى‏كند، همان گونه كه پر از جور و ستم شده است . . . و اموال را به طور صحيح بين مردم تقسيم مى‏كند شخصى پرسيد: «معناى تقسيم صحيح چيست؟» . فرمود: «به طور مساوى بين مدرم تقسيم مى‏كند» .
با چنين برنامه‏اى، يقينا، شكاف‏هاى طبقاتى حاكم نخواهد شد، در حالى كه در نظام‏هاى اقتصادى حاكم بر جهان، شكاف‏هاى اقتصادى وحشت‏ناكى وجود دارد . شكاف شمال و جنوب، شكافى است كه به اجماع صاحب‏نظران توسعه، ميان كشورهاى توسعه يافته و عقب مانده وجود دارد . وجود كشورهاى فقير و بدهكار در اين عالم، بهترين شاهد بر مدعا است .
11 - طبق كلام اميرالمؤمنين ( عليه‏السلام) در حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) مؤمنان، به دور او اجتماع مى‏كنند، و از افراد فاسق و فاجر و كافر، در آن حكومت اثرى نيست: فاذا كان ذالك ضرب يعسوب الدين بذنبه فيتحمعون اليه كما يتمع قزع الخريف; (24) هنگامى كه وضع بدين منوال شد، پيشواى دين منوال شد، پيشواى دين، خشم گيرد و آمادگى خود را اعلام كند . در اين موقع، مؤمنان به سرعت در اطراف‏اش جمع شوند، همانند اجتماعى ابراهاى پائيزى .
در جهانى شدن، مومنان واقعى، جايگاهى ندارند و اطراف حاكمان و قدرت‏مندان را افراد هواپرست و لاابالى گرفته‏اند . آنان، اساسا، حكومت و سياست را از دين جدا مى‏دانند و به تعبير ديگر، در اين نوع حكومت، جايى بارى مؤمنان نيست .
12 - الهى شدن، خواسته‏هاى بشر در هنگام حكومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) است: يعطفذ الهوى على الهدى اذا عطفو الهدى على الهوى (25) ; او، خواسته‏هاى نفسانى را تحت اشعاع هدايت الهى قرار مى‏دهد، هنگامى كه مدرم هدايت را تحت الشعاع هواى و هوس خويش قرار داده‏اند .
در عصر جهانى‏شدن، كوشش، بر طرد فكر الهى و سعى در تبعيت از هواهاى نفسانى است .
13 - در عصر حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) اجتماع گمراهان پراكنده مى‏شود و حق‏جويان گرد هم جمع مى‏شوند: دويصدع شعبا ويشعب صدعا (26) ; او، جمعيت‏هاى گمراه و ستمگر را پراكنده مى‏كند و حق‏جويان پراكنده را به دور هم گرد آورد .
در جهانى‏شدن، ستمگران عالم به هم مى‏پيوندند و حق‏جويان را پراكنده مى‏سازند .
14 - در حكومت جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) ستمگران و طاغوتيان و كارگزاران به كيفر مى‏بينند و نيكان پاداش مى‏گيرند و تشويق مى‏شوند: الا وفى غد - وسياتى غد بمالا تعرفون (ياخذالوالي من غيرها عمالها على مساوى اعمالها (27) ; آگاه باشيد! فردا كه فردايى است ناشناخته - كسى بر شما حكومت‏خواهد كرد از غيرخاندان حكومت‏ها . او، عمال و رؤساى حكومت‏ها را بر اعمال بدشان كيفر مى‏دهد .
در عصر جهانى‏شدن، درست قضيه ب عكس است‏به جنايتكاران مانند شارون (نخست‏وزير اسرائيل) لقب «مصلح‏» مى‏دهند و به فرمانده ناو آمريكايى كه دستور شليك موشك را به هواپيماى مسافرى ايران داد و نزديك سيصد تن مسافر بيگناه را كشت، جايزه مى‏دهند و فلسطينى‏هاى محروم و حزب الله ستم كشيده را لقب، تروزيست، مى‏دهند .
15 . حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) بر اساس عدل و قسط اداره مى‏شود، و جايى از كره زمين نيست كه در آن عدل گسترده نشود . در روايات متعدد، تعبير به «يملا» - يعنى زمين از عدل پر مى‏شود - شده است . رسول خدا ( صلى‏الله عليه‏و آله‏وسلم) فرمود: «يخرج رجل من اهل بيتى يواطى‏ء اسمه اسمى و خلقه خلقي فيملاها عدلا وقسطا كما ملئت ظلما وجورا (28) ; مردى از اهل بيت ( عليهم‏السلام) من خروج مى‏كند كه اسم او، اسم ن، خلق اؤ، مانند خلق من است . زمين را از عدل و قسط پر مى‏كند، همان‏گونه كه از ظلم و جور پر شده است .
حاكمان در حكومت‏هاى عصر جهانى‏شدن، خود، از ستمگران اندو چنان در زمين عمل مى‏كنند كه گويا دشمن عدل‏اند و اساسا اين كه قبل از آمدن حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) جهان پر از ظلم و ستم مى‏شود، در همان عصر جهانى شدن است كه ظلم فراگير در زمين تحقق پيدا مى‏كند .
امتيازات حكومت واحد جهانى حضرت مهدى (عجل‏الله‏تعالى‏فرجه‏الشريف) منحصر در همين پانزده مورد نيست، بلكه ما، در حد نياز يك مقاله، به آن‏ها اشاره كرديم . به اميد آن‏كه ره‏پويان آن حضرت، در آينده، امتيازات بيش‏ترى را مطرح كند .

پي نوشت :

1) دكتر سليمان ايران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژيك در مديريت و سازمان، ص 19 .
2) براى آگاهى بيشتر از جهانى‏شدن و جهانى‏سازى، به كتاب‏هاى زير مراجعه كنيد:
1 - دام جهانى‏شدن، هانس پيتر مارتين و هارالدشومن; ترجمه‏ى حميدرضا شهميرزادى
2 - پديده‏ى جهانى‏شدن، فرهنگ رجايى، ترجمه‏ى عبدالحسين آذرنگ .
3 - جهانى‏شدن و تحولات استراتژيك در مديريت و سازمان; دكتر سليمان ايران زاده .
4 - جهانى‏شدن فرهنگ و سياست; دكتر سيد على‏اصغر كاظمى .
5 - جهانى‏شدن، مالكوم واترز، ترجمه‏ى: اسماعيل مردانى و سياوش مريدى
6 - كشورهاى در حال توسعه و سازمان جهانى تجارت [گات]، ترجمه‏ى: دكتر احمد يزدانى‏پناه و سيف‏الله صادقى .
7 - جامعه‏شناسى سياسى معاصر، كيت نش، ترجمه‏ى، محمدتقى دلفروز، تهران 1380 .
3) دكتر سليمان ايران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژيك، ص 17 .
4) دكتر سليمان ايران‏زاده، جهانى شدن و تحولات استراتژيك، ص 17 .
5) هانس پيتر مارتين و شومن، دام جهانى‏شدن، ترجمه‏ى حميدرضا شهميرزادى .
6) جهانى‏شدن و تحولات استراتژيك در مديريت و سازمان، ص 21 .
7) مالكوم واترز، جهانى‏شدن، ص 12 .
8) دكتر سليمان ايران‏زاده، جهانى‏شدن، ص 7 - 26 .
9) مالكوم واترز، جهانى‏شدن، ترجمه‏ى اسماعيل مردانى و سياوش مريدى، ص 13 - 14 .
10) مالكوم واترز، جهانى‏شدن، ترجمه‏ى اسماعيل مردانى و سياوش مريدى، ص 13 - 14 .
11) هيملينگ كسيس، تاملاتى در مفهوم جهانى شدن، ترجمه‏ى آزاده ابراهيم، مهر 1379 .
12) جهانى‏شدن و تحولات استراتژيك به‏نقل از على عبدالحميد عادل، جهانى‏شدن و آثار آن بر كشورهايى جهان سوم، ترجمه‏ى مهندس سيد اصغر قريشى .
13) آل عمران/64 .
14) انبيا: 105 .
15) نور: 55 .
16) صف: 9 .
17) مجمع البيان، ذيل آيه كانهم از سوره‏ى صف .
18) آل عمران: 9 .
19) نهج البلاغه، ج 138 .
20) بحار، ج 52، ص 336 .
21) بحار، ج 52، ص 328 .
22) منتخب الاثر، ص 482 .
23) بحار، ج 52، ص 338 .
24) عقدالدرر، باب هفتم، ص 207 .
25) بحار، ج 2، ص 342 .
26) نهج‏البلاغه، خ 138 .
27) نهج‏البلاغه، خ 150

منبع: سایت حوزه




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما