نویسنده: عبدالرحیم سلیمانی اردستانی
آیین سیک (1) از نظر تاریخی از همه ادیان زنده جهان متأخرتر است به گونهای که عمر آن به حدود پنج قرن میرسد. این دین در هندوستان ظهور کرد و در واقع، آموزههای آن ترکیبی از آموزههای دو دین هندو و اسلام است؛ هرچند، پیروان این آیین آن را وحی الهی جدیدی به شمار میآورند، (2) شمار پیروان این آیین، چندان زیاد نیست و گفته میشود بین ده تا پانزده میلیون نفرند که حدود 95 درصد از آنان در شمال غربی هند، یعنی زادگاه این آیین، زندگی میکنند.
بستر پیدایش آیین سیک
برای مطالعه بستر پیدایش این آیین باید به دو مسئله توجه کرد: نخست، وضعیت آیین هندو در دورهای که آیین سیک ظهور کرد، و دیگر شکلی از اسلام که در سرزمین هند آن دوران وجود داشت. گاه گفته میشود که بتپرستی متداول در آیین هندو که در آن دوران شکلی ناخوشایند به خود گرفته بود از یک سو، و تأکید بر اعمال خشک ظاهری و بیتوجهی به محتوای دین در شکلی از اسلام که در آن دوران در هند وجود داشت، از سوی دیگر، زمینهساز پیدایش آیین سیک بوده است. بنیانگذار این آیین تلاش کرد تا بر توحید ناب اسلامی تأکید کند، و از سوی دیگر مضامین عرفانی آیین هندو را نیز حفظ نماید.تلاش برای جمع بین این دو آیین، قبل از پیدایی آیین سیک آغاز شده بود و کسانی مانند کبیر (1440-1518م) نیز در این راه تلاش بسیاری کرده بودند. درواقع، بنیانگذار آیین سیک راه این افراد را ادامه داد؛ با این تفاوت که آنان برخلاف و پی در پی ایجاد دین جدیدی نبودند.
زندگی بنیانگذار آیین سیک
بنیانگذار آیین سیک فردی به نام نانک (3) است. او در سال 1469 میلادی در قصبهای در نزدیکی لاهور در شمال غربی هند متولد شد. والدین او که هندو مذهب و از طبقه دوم، یعنی شاهزادگان بودند، در آن زمان برای یک فئودال مسلمان کار میکردند و زندگی فقیرانهای را میگذراندند.گفتهاند نانک در جوانی بر بسیاری از مسائل دینی زمان خود معترض بوده است. او در ابتدا به هر شغلی مشغول میشد، اما در این راه موفقیتی حاصل نمیکرد. او که دلمشغولی دیگری داشت، تحولات نفسانی و انقلاب درونیاش نیز رو به فزونی بود، تا اینکه روزی پس از آنکه در رودخانه غسل کرد و بیرون آمد، سر به جنگل نهاد و ناپدید شد.
گویند در آنجا او را مکاشفهای دست داد و در پیشگاه باری تعالی حاضر گشت. خداوند به او جامی از نوشابه بهشتی عطا فرمود. پس او را گفت:
«من با تو هستم. من تو را و هرکس نام تو را قبول کند، سعادتمند ساختهام. برخیز و برو نام مقدس مرا تکرار کن و دیگران را نیز به ذکر اسم مقدس من امر فرما. در ترک دنیا ثابتقدم باش و پیوسته به یاد من مشغول شو؛ پاکدامنی و طهارت جسم و عبادت پروردگار و تفکر در عالم را پیشه خود ساز. این جام شراب طهور را بنوش تا نشانی از مهر من به تو باشد... . (4)
در سنت آیین سیک گفته میشود که پس از آن خطاب الهی این سرود به نانک الهام شده است:
«خدا یکی است و نام او حق است؛ آفریدگار منزه از خشم و غضب، مبرا از بیم و هراس، حیّ و قیوم، بزرگ و مهربان، حق از ازل وجود داشته است و تا ابد وجود دارد، ای نانک. او بوده است و هست و خواهد بود». (5)
نانک پس از سه روز از جنگل بیرون آمد و بعد از یک روز سکوت، اعلام کرد که «هندو و مسلمانی در کار نیست» و سپس، شروع به نشر تعالیم خود کرد. او همراه نوازندهای به نام مردانا مسافرت میکرد و به تبلیغ تعالیم خود میپرداخت. وی که خود را گورو (معلم) و شاگردانش را سیک (شاگرد) میخواند، از یکسو اموری را تعلیم میداد که ترکیبی از آموزههای هندو و اسلام بود، و از دیگر سو، تلاش میکرد آنچه از دو دین به نظرش منفی میرسید، رد کند.
بر این اساس او حتی لباس خود را ترکیبی از لباس مسلمانان و هندوها برگزید. وی سرانجام، پس از مسافرتهای طولانی و تربیت شاگردان و پیروان زیاد، در سال 1538 میلادی در 69 سالگی وفات یافت.
در سنت این آیین آمده است که هنگام وفات او بین مسلمانان و هندوها بر سر این اختلاف افتاد که با جنازه نانک مطابق کدام دین رفتار گردد؛ آیا سوزانده شود یا دفن گردد؟
نانک وصیت کرد پیروان دو آیین، دو دسته گل تهیه کنند و یکی را سمت چپ جنازه، و دیگری سمت راست قرار دهند تا صبح روز بعد دسته گل هر گروه که تازهتر بود با جنازه مطابق سنت آن دین رفتار شود. آنان چنین کردند و چون صبح روز بعد آمدند، هر دو دسته گل تازه بود، درحالی که، جنازه به آسمان رفته بود. (6)
آیین پس از بنیانگذار
نانک قبل از وفات برای خود جانشینی تعیین کرد. نانک گوروی اول بود و جانشین او گوروی دوم و همین طور جانشینان بعد تا گوروی دهم که آخرین آنان بود. از زمان نانک تا گوروی پنجم، پیروان این آیین با آرامش زندگی میکردند و در پی تعالیم نانک بودند. آنان از هندوها و مسلمانان جدا نبودند و بهویژه، با مسلمانان رابطه نزدیکی داشتند. اما در زمان گوروی پنجم حادثهای باعث شد که این آیین در مسیر دیگری قرار بگیرد.تا زمان گوروی پنجم، در این آیین متن مقدس وجود نداشت. در این زمان او اشعار نانک و گوروهای پیشین و نیز اشعاری از خود و افراد دیگر را جمعآوری کرد و آن را «گرنت صاحب» (7) (کتاب خدا) نامید. پس از آن، برخی نزد پادشاه مسلمان هند (اکبر پسر همایون) از او بدگویی کردند، اما این پادشاه خردمند چون کتاب وی را خواند، در آن چیزی نادرست نیافت؛ از این رو «گورو» را تکریم کرد. گفته میشود پس از این پادشاه فرزندش، جهانگیر، گورو را دستگیر کرد و سرانجام او در زندان درگذشت. (8) گورو قبل از دستگیری، پسرش را به جانشینی خود برگزید و به او وصیت کرد که با اسلحه بر تخت قرار گیرد و برای حفظ قوم سپاهی را فراهم آورد. وی نیز چنین کرد و از آن پس این آیین به گروهی نظامی تبدیل شد و گوروهای بعدی نیز همین راه را ادامه دادند و به جنگ پرداختند تا اینکه، نوبت به گوروی دهم رسید. او برای خود جانشینی تعیین نکرد و به پیروان خود گفت که از این پس متن مقدس کتاب گرانت صاحب رهبر شماست. وی آداب دینی خاصی ایجاد کرد؛ برای مثال غسل خاصی را که به غسل «در زیر شمشیر» معروف است، تکلیفی الهی شمرد و پیروان را موظف کرد که پنج چیز را که به زبان محلی با کاف شروع میشود، شعار خود سازند و آنها رعایت کنند. این پنج مورد عبارت است از: کوتاه نکردن موی سر و ریش، شانه، شلوار کوتاه، دستبند آهنین و شمشیر یا خنجر فولادین.
پس از مرگ گوروی دهم، پیروان این آیین همیشه در جنگ و نزاع بودند و برای مدتی نیز استقلال سیاسی خود را به دست آوردند. آخرین امیر آنان در سال 1849 میلادی تسلیم انگلیسیها شد. گفته میشود که آنان در شورش هند خدمات زیادی به انگلیسیها کردند. پیروان این آیین عموماً از هیکلهای تنومندی برخوردارند که علت آن یا تفاوت نژادی است و یا اینکه آنان برخلاف پیروان دیگر ادیان هندی، در خوردن گوشت ممنوعیتی ندارند. این مسئله و همچنین روحیه نظامی آنان باعث شده است که در بسیاری از مناطق از آنها به عنوان نیرویی امنیتی استفاده شود. (9)
تعالیم آیین سیک
گورو نانک، آیینی را بنیان گذاشت که مشتمل بر آموزههای عقیدتی و عملی متعددی بود. مهمترین آموزههای این آیین عبارتانداز:1. خداشناسی
در این آیین بر خدای یگانه تأکید میشود؛ خدایی که نامش حق است و صفاتی نیز دارد. صفات این خدا بیشتر به صفات خدا در اسلام شبیه است؛ از این رو، باید گفت نانک در آموزه خداشناسی تحت تأثیر اسلام بوده است. سرودی که نانک پس از اولین خطاب الهی سرود- و پیشتر نقل شد- به بهترین وجه خداشناسی او را نشان میدهد.در کتاب مقدس این آیین، عبارات متعدد دیگری نیز در این باره وجود دارد: خداوند یکی است و جز او خدایی نیست، ای برادران من!
تو شریکی نداری که در کنار تو باشد.
چه کسی را خدای دوم بخوانم؟ هیچ کس نیست. در همه جهان تنها همان خدای واحد بیعیب و منزه وجود دارد.
گرفتاری و آزادی هرکس به فرمان توست؛ هیچکس را توان دخالت در آن نیست. او هرچه را که میل کند، انجام میدهد؛ کسی به او فرمان نمیدهد؛ او سلطان و سلطان سلاطین است؛ همه چیز تحت فرمان و اراده اوست. (10)
با این حال، خداشناسی این آیین از جهاتی تحت تأثیر آیین هند و نیز بوده است. در کتاب مقدس این آیین آمده است: «تو ای خدای بزرگ! واحد هستی، اما تجلیات تو متعددند». (11)
نانک در مسئله ارتباط خدا با جهان تحت تأثیر آیین هندو است. او میگوید: «خدا خالق جهان است، اما کل جهان صور وهمی و خیالی یا «مایا» است. در حقیقت، همه عالم حتی خدایان نیز تجلیات خداوند هستند». او میگوید: از اتحاد خدا با مایا سه فرزند به وجود آمد: یکی «برهمای آفریننده»، و دیگری «ویشنوی حافظ»، و سومی «شیوه» که ویرانگر است. (12)
2. مقام بنیانگذار آیین
«تانک» خود را یک گورو (معلم) خواند. از او عباراتی نقل شده است که خود را بندهای ناتوان و گناهکار خدا میخواند. (13)«عیوب من قابل شمارش نیستند؛ گناهان من فراواناند؛ به فراوانی آب دریاها و اقیانوس. رحمت خود را به من ارزانی دار، ذرهای از فیض و بخشش خود را نصیبم گردان. مرا نجات ده که چون پارهسنگی در حال غرق شدن هستم».
همچنین، آمده است: «من شب و روز بدنامی میآفرینم؛ من پست و بیارزش هستم؛ من به خانه همسایهی خود طمع دارم، شهوت و غضب- که نشانه پستی هستند- در قلب من جای دارند».
با این حال، پیروانش در اواخر عمر، او را خدا و منجی میدانستند: «مردم کمکم به او به چشم یک خدا نگاه کرده و او را نیایش میکردند تا آنها را مورد بخشش قرار داده و به نجات برساند». (14)
3. متون مقدس
همانطور که اشاره شد، این آیین تا زمان گوروی پنجم متن مقدسی نداشت. در این زمان، این گورو اشعار و سرودههای نانک و گوروهای پیشین و اشخاص دیگری را جمعآوری کرد و اشعار خود را به آن ضمیمه کرده، آن را گرانت صاحب (کتاب خدا) نامید. بعدها گوروی دهم اشعار دیگری را نیز به این کتاب ضمیمه کرد. گفتنی است که این کتاب نزدیک به سیهزار بیت شعر دارد.در آیین سیک این کتاب اهمیت فراوانی دارد. آنان این کتاب را روی تختهای مخصوصی، که در معبد وجود دارد، در مواقعی از شبانهروز قرار میدهند؛ گویا برای آن شخصیتی خاص قائلاند؛ همچنین در معبد در همه شبانهروز فردی این کتاب را قرائت میکند. (15)
4. سرنوشت انسان و راه نجات
نانک درباره سرنوشت انسان آموزههای هندوها را پذیرفته است. انسان در چرخه تناسخ گرفتار است و سرنوشت زندگی پسین او را «کرمه» یا نتیجه اعمال مشخص میکند؛ اما انسان میتواند خود را از این رنج برهاند و به نیروانه- که همان فنای در حق است- نائل آید. درحقیقت، نجات نهایی از طریق معرفت حق و ذکر نام او حاصل میآید، نه با عبادات ظاهری. البته فیض و لطف الهی باید شامل حال انسان شود و بدون آن انسان راه به جایی نخواهد برد. (16)5. عبادت و پرستش
در این آیین عبادت و پرستش تنها به این است که درباره خدا تفکر و اندیشه شود و نام خدا تکرار شود:برادران من، اندیشه درباره باریتعالی تنها آیین و تشریفات مذهبی است. بالاترین وظیفه همه تکرار نام خداوند یکتاست.
نام بسیار منزه رام (17) را به خاطر داشته باش؛ هرچیز دیگری را رها کن.
توجه خود را به خداوند معطوف نمای. در هر دم فرو بردن و دم برآوردن نام او را تکرار نما تا روح تو جذب نور خدا شود. (18)
منابعی برای مطالعه بیشتر
1. دبلیو اوون کول، «سیکها، معتقدات مذهبی و رویه آنان»، ترجمه فیروز فیروزنیا.2. «ادیان آسیا»، ویراسته فرید هلم هاردی، ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376. فصل 7.
3. بی. ناس، جان، «تاریخ جامع ادیان»، فصل 8.
4. هیوم، رابرت، «ادیان زنده جهان»، فصل 5.
پینوشتها:
1- Sikhism.
2- WR, P.344.
3- Nanak.
4- بی ناس، جان، همان، ص 305.
5- ر. ک. همان.
6- ر. ک. هیوم رابرت، همان، ص 135.
7- Grant Sahib.
8- پیروان این آیین قائلاند که گورو را اعدام کردند و از این رو شهید است.
9- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 311-314؛ WR.P .347-345.
10- هیوم، رابرت، همان، ص 142-143؛ WR.P .351-350.
11- ر. ک. همان.
12- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 308.
13- ر. ک. هیوم، رابرت، همان، ص 136.
14- همان.
15- ر. ک. همان، ص 139، 142؛ کولی، دبلیو اوون، «سیکها، معتقدات مذهبی و رویه آنان، ترجمه فیروز فروزانیا، تهران، نشر توسعه، 1969». بخش سوم؛ WR, P.349-350.
16- ر. ک. بی ناس، جان، همان، ص 309.
17- یکی از نامهای خداوند = Ram.
18- هیوم رابرت، همان، ص 147.
سلیمانی اردستانی، عبدالرحیم؛ (1394)، ادیان زنده جهان (غیر از اسلام)، قم: انتشارات کتاب طه، چاپ اول.