![قارچ هاي و بلاگ در مزرعه هاي بي مرز قارچ هاي و بلاگ در مزرعه هاي بي مرز](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/06f0d110-4ae2-4146-b8c6-8feceeb47489.jpg)
![قارچ هاي و بلاگ در مزرعه هاي بي مرز قارچ هاي و بلاگ در مزرعه هاي بي مرز](/_WebsiteData/Article/ArticleImages/1/1388/farvardin/05/fe11.jpg)
قارچ هاي و بلاگ در مزرعه هاي بي مرز
زمان و مکان نابود شده است. مي تواني در عين گمنامي، بدون هيچ حدو مرزي با حس آزادي، وارد سرزميني شوي که بر روي نقشه قدرت و ثروت قرار ندارد. اين فضا از آن جهت متفاوت و خلاق است که مي تواند رد بهبوحه شرايط اختناق، فرصتي را براي گفتن عقايد و آنچه در درون نمي توانسته راه به جايي باز کند، فراهم نمايد. و اکنون هزاران چشمه احساسات، عشق هاي ممنوع، خاطرات شخصي، آينده نگري هاي اجتماعي، ناگفته هاي سياسي و... سنگ هاي سخت را کاويده است ودريايي وسيع در جغرافياي جهاني متولد کرده است.
با گسترش روند ارتباط الکترونيک، امکانات و ابزارهاي متعدد و قابل دسترسي که اينترنت در اختيار علاقه مندان قرار مي دهد، مخاطبان خويش را قادر ساخته است که بتوانند يک شبکه ارتباطي پويا و متقابل به وجود آورند.
واژه وبلاگ (WEBLOG ) از جمله واژه هاي جديدي است که قدم در عرصه ي ادبيات جهاني اينترنت گذاشته است. در واقع، با ساختن هر وبلاگ، يک حفره به کندوي عسل افکار جهاني اضافه مي شود. وبلاگ ها واقعا شبيه کندوي عسل هستند و وبلاگ نويس ها - که حالا در جهان پر ترافيک اينترنت به آنها بلاگر (Blogger ) مي گويند -، زنبورهايي که مي کوشند هر روز، شهدي تازه به کندو بياورند. البته بعضي از اين زنبورها هم نه شهد که گاه زهر مي آورند؛ ولي در اين سوپرمارکت جهاني، معاني انتخاب ها هم گسترده است.
تعداد زيادي از وبلاگ ها اين امکان را براي خوانندگان خود فراهم مي نمايند که ديدگاه هاي خود را در ارتباط با موضوع مطرح شده بر روي سايت، اعلام نمايند. با توجه به اين ويژگي، نويسنده ي يک وبلاگ، علاوه بر ارائه ديدگاه ها خود مي تواند بازخورد ( عکس العمل ) آن را نيز دريافت کند و اين، يعني برقرار کردن يک ارتباط دوسويه ( تعاملي ) که رنگي از تحميل اراده و عقيده در آن نيست.
روايت مشاهدات روزمره با نگاهي غيررسمي، خودماني، صميمي و طنزآلود، در ابتدا توسط او به وجود آمد. به اين نوع وبلاگ ها، چ دح س -چ يا مجله ي الکترونيک نمي گويند؛ بلکه به آنها me-zine ( مجله ي من ) گفته مي شود؛ چيزي شبيه به دفترچه ي خاطرات شخصي.
اما گاه وبلاگ ها نقش يک رسانه ي جايگزين را نيز بازي مي کننند. آنها در فضايي واقعا مدني، از: سياست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه سخن مي گويند. در اين وضعيت، بلاگرها کارت خبرنگاري ندارند؛ اما خبرنگارند. به عنوان مثال، در طي حوادث کوي دانشگاه ( 18 تير 1378/ تهران )، بسياري از وبلاگ ها، بخش عمده ي محتوياتشان را به انعکاس رويدادها و ناآرامي هاي تهران اختصاص دادند و يا ظهور پديده جديدي به نام « وبلاگ نويسي جنگ (Blogwar)» در جريان جنگ هاي امريکا و عراق، توسط مردم تحت بمباران يا سربازان و افسراني که مستقيما با رويدادها دست و پنجه نرم مي کردند، به وجود آمد و تريبون تمام عياري شد براي به چالش کشيدن سانسور رسانه هاي رسمي و دولتي امريکا و انگليس.
وبلاگ نويسان سياسي، خواننده را با افکار و باورهاي خودشان رو به رو مي کنند. اگر سياستمداري بتواند وبلاگ بنويسد و از چهره و قالب رسمي خود بيرون بيايد، مي تواند واقعيت هاي جامعه را بهتر درک کند و به شهرت و محبوبيت خود بيفزايد. همچنين پويايي و امکان ارزان و آسان بودن وبلاگ، علاوه بر سياستمداران مخاطباني کاملا ملموس و آشنا را به خود جذب کرده است. زنان و کودکان ( به عنوان مخاطبان فراموش شده ي رسانه هاي نوشتاري )، جزء مخاطبان ثابت وبلاگ ها هستند. در اين فهرست، جوانان نوجو و ضد کليشه ( بين 16 تا 30 سال ) هم جاي گرفته اند. آنها هر چيزي را به راحتي نمي پذيرند. رک گو و صريح هستند و با کسي تعارف ندارند؛ چون قدرت واکنش در برابر اخبار و رويدادها را دارند، بلافاصله از خود، عکس العمل نشان مي دهند. ميدان مجادله وبلاگ ها، هم ميدان استدلال و منطق است و هم ميدان احساسات و سفسطه. آنها با کليشه مخالف اند. حرف هاي رسمي را پس مي زنند. نويسنده ي مطلب را هو مي کنند و عقايد او را بي رحمانه بمباران مي کنند.
در سال 1381، تعداد وبلاگ هاي فارسي تنها 700 عدد بوده است؛ اما تا يازدهم دي ماه 1383، بيش از20 هزار و 271 وبلاگ فارسي فعال، روي سرويس دهنده ي « پرشين بلاگ » قرار داشت و وبلاگ هاي فارسي، از نظر تعداد، رتبه ي چهارم را در اينترنت کسب کردند.
علت اين استقبال ( طبق اخبار و تيزر وب سايت CNN )، پر کردن فاصله ها و محدوديت هاي اجتماعي، مسائل جنسي، اغراض سياسي و مبارزه با کليشه نويسي و سانسور ( قانوني، خود خواسته يا فراقانوني ) در رسانه هاي نوشتاري فارسي زبانان جهان است. وبلاگ هاي فارسي، جزئي جدا نشدني از محتواي فارسي در اينترنت شده اند. چه آنها را به رسميت بشناسيم و چه ناديده بگيريم. آنها وجود دارند، متولد مي شوند، تنفس مي کنند، تکثير مي شوند و ادامه ي حيات مي دهند.
روزنامه نگاران نيز از جمله مخاطبان حرفه اي وبلاگ ها، آنها را از زاويه دماسنج هاي اجتماعي و شکار سوژه نگاه مي کنند. با مطالعه ي وبلاگ ها به صورت هدفمند و آگاهانه مي توان حتي به پيش بيني رخدادهاي آينده پرداخت.
وبلاگ ها و وبلاگ نويسان، نه تنها براي روزنامه نگاران، بلکه براي اساتيد دانشگاه و محققان اجتماعي و برنامه ريزان و قانون گذاران کشور، در حکم دستياران پژوهشي بي مزد و منت به شمار مي روند.
تعامل وبلاگ نويسان و روزنامه نگاران از جنبه ي ديگري نيز قابل بررسي است. بسياري از ژورناليست ها به وبلاگ ها به عنوان يک منبع خبري دست اول و البته خام مي نگرند؛ چرا که از فيلتر رد نشدن اطلاعات توليدي وبلاگ ها، درعين حال که يک حسن محسوب مي شود، درجه ي احتمال نادرست يا نامطلوب بودن آنها را نيز بالا مي برد.
در وبالگ، مفهوم « شهروند »، جاي خود را به مفهوم تازه ي ديگري به نام « شبکه وند » داده است و اين بدان معناست که جغرافياي مخاطب در وبلاگ، يک جغرافياي جهاني و در روزنامه نگاري سنتي، يک جغرافياي محلي است.
اما گذشته از همه ي اين تفسيرها، ديدگاه هاي مختلف و مخالف بسياري درباره ي رشد سريع اين قارچ هاي جوان - که مرز و جغرافيا نمي شناسند - وجود دارد، عده اي وراي همه ي جنبه هاي مثبت اين پديد، بر اين عقيده هستند که شيوه ي نگارش محاوره اي وبلاگ ها، بدون ويرايش و نظارت، لطمه ي بزرگي به زبان وارد مي کند. آنها وجود يک سردبير را براي تدوين اخبار و هر اطلاعاتي، ضروري مي دانند و اين امر را باعث امنيت وارسال اخبار صحيح پس از موشکافي واثبات تلقي مي کنند. هم زمان، اين سردبير مي تواند بر محتويات وبلاگ، از جنبه هاي ارزشي و اخلاقي نيز نظارت داشته باشد. اين مسئله، در واقع انگشت گذاشتن بر روي دروازه باني خبر است که در وبلاگ، توسط خود مخاطب انجام مي گيرد.
ولي در پايان، آنچه که در اين بين، پيشي مي گيرد و حتي از لحاظ توانمندي و محدوديت تا جايي رخنه مي کند که سازمان هاي خبري، گام به گام در شرف پذيرش آن باشند و خبرنگاران در پيوندهاي دائمي، گزارش هاي ويژه و وقايع جالبي را با کسب اطلاعات سريع و ساده از طريق گشت و گذار در اين مزرعه ي وسيع و متنوع تهيه کنند، وجود روح دمکراسي، مخاطبان بدون تعارف و ايجاد ارتباط دو سويه در وبلاگ است.
منابع:
فصل نامه رسانه، سال چهاردهم، شماره اول، ص 30-32 و شماره ي چهاردهم، ص 34-49.
روزنامه ايران، سال دهم، شماره 2794، ص 6؛
شماره ي 2790، ص 7، شماره ي 2802، ص 7.
اينترنت، سايت ايرنا.
منبع: برگرفته از کتاب حديث زندگي 25
/خ
با گسترش روند ارتباط الکترونيک، امکانات و ابزارهاي متعدد و قابل دسترسي که اينترنت در اختيار علاقه مندان قرار مي دهد، مخاطبان خويش را قادر ساخته است که بتوانند يک شبکه ارتباطي پويا و متقابل به وجود آورند.
واژه وبلاگ (WEBLOG ) از جمله واژه هاي جديدي است که قدم در عرصه ي ادبيات جهاني اينترنت گذاشته است. در واقع، با ساختن هر وبلاگ، يک حفره به کندوي عسل افکار جهاني اضافه مي شود. وبلاگ ها واقعا شبيه کندوي عسل هستند و وبلاگ نويس ها - که حالا در جهان پر ترافيک اينترنت به آنها بلاگر (Blogger ) مي گويند -، زنبورهايي که مي کوشند هر روز، شهدي تازه به کندو بياورند. البته بعضي از اين زنبورها هم نه شهد که گاه زهر مي آورند؛ ولي در اين سوپرمارکت جهاني، معاني انتخاب ها هم گسترده است.
تاريخچه ي وبلاگ و وبلاگ نويسي
وبلاگ چيست ؟
تعداد زيادي از وبلاگ ها اين امکان را براي خوانندگان خود فراهم مي نمايند که ديدگاه هاي خود را در ارتباط با موضوع مطرح شده بر روي سايت، اعلام نمايند. با توجه به اين ويژگي، نويسنده ي يک وبلاگ، علاوه بر ارائه ديدگاه ها خود مي تواند بازخورد ( عکس العمل ) آن را نيز دريافت کند و اين، يعني برقرار کردن يک ارتباط دوسويه ( تعاملي ) که رنگي از تحميل اراده و عقيده در آن نيست.
سبکهاي رايج در وبلاگ
روايت مشاهدات روزمره با نگاهي غيررسمي، خودماني، صميمي و طنزآلود، در ابتدا توسط او به وجود آمد. به اين نوع وبلاگ ها، چ دح س -چ يا مجله ي الکترونيک نمي گويند؛ بلکه به آنها me-zine ( مجله ي من ) گفته مي شود؛ چيزي شبيه به دفترچه ي خاطرات شخصي.
اما گاه وبلاگ ها نقش يک رسانه ي جايگزين را نيز بازي مي کننند. آنها در فضايي واقعا مدني، از: سياست، اقتصاد، فرهنگ و جامعه سخن مي گويند. در اين وضعيت، بلاگرها کارت خبرنگاري ندارند؛ اما خبرنگارند. به عنوان مثال، در طي حوادث کوي دانشگاه ( 18 تير 1378/ تهران )، بسياري از وبلاگ ها، بخش عمده ي محتوياتشان را به انعکاس رويدادها و ناآرامي هاي تهران اختصاص دادند و يا ظهور پديده جديدي به نام « وبلاگ نويسي جنگ (Blogwar)» در جريان جنگ هاي امريکا و عراق، توسط مردم تحت بمباران يا سربازان و افسراني که مستقيما با رويدادها دست و پنجه نرم مي کردند، به وجود آمد و تريبون تمام عياري شد براي به چالش کشيدن سانسور رسانه هاي رسمي و دولتي امريکا و انگليس.
مخاطبان وبلاگ ها
وبلاگ نويسان سياسي، خواننده را با افکار و باورهاي خودشان رو به رو مي کنند. اگر سياستمداري بتواند وبلاگ بنويسد و از چهره و قالب رسمي خود بيرون بيايد، مي تواند واقعيت هاي جامعه را بهتر درک کند و به شهرت و محبوبيت خود بيفزايد. همچنين پويايي و امکان ارزان و آسان بودن وبلاگ، علاوه بر سياستمداران مخاطباني کاملا ملموس و آشنا را به خود جذب کرده است. زنان و کودکان ( به عنوان مخاطبان فراموش شده ي رسانه هاي نوشتاري )، جزء مخاطبان ثابت وبلاگ ها هستند. در اين فهرست، جوانان نوجو و ضد کليشه ( بين 16 تا 30 سال ) هم جاي گرفته اند. آنها هر چيزي را به راحتي نمي پذيرند. رک گو و صريح هستند و با کسي تعارف ندارند؛ چون قدرت واکنش در برابر اخبار و رويدادها را دارند، بلافاصله از خود، عکس العمل نشان مي دهند. ميدان مجادله وبلاگ ها، هم ميدان استدلال و منطق است و هم ميدان احساسات و سفسطه. آنها با کليشه مخالف اند. حرف هاي رسمي را پس مي زنند. نويسنده ي مطلب را هو مي کنند و عقايد او را بي رحمانه بمباران مي کنند.
وبلاگ هاي فارسي
در سال 1381، تعداد وبلاگ هاي فارسي تنها 700 عدد بوده است؛ اما تا يازدهم دي ماه 1383، بيش از20 هزار و 271 وبلاگ فارسي فعال، روي سرويس دهنده ي « پرشين بلاگ » قرار داشت و وبلاگ هاي فارسي، از نظر تعداد، رتبه ي چهارم را در اينترنت کسب کردند.
علت اين استقبال ( طبق اخبار و تيزر وب سايت CNN )، پر کردن فاصله ها و محدوديت هاي اجتماعي، مسائل جنسي، اغراض سياسي و مبارزه با کليشه نويسي و سانسور ( قانوني، خود خواسته يا فراقانوني ) در رسانه هاي نوشتاري فارسي زبانان جهان است. وبلاگ هاي فارسي، جزئي جدا نشدني از محتواي فارسي در اينترنت شده اند. چه آنها را به رسميت بشناسيم و چه ناديده بگيريم. آنها وجود دارند، متولد مي شوند، تنفس مي کنند، تکثير مي شوند و ادامه ي حيات مي دهند.
روزنامه نگاران نيز از جمله مخاطبان حرفه اي وبلاگ ها، آنها را از زاويه دماسنج هاي اجتماعي و شکار سوژه نگاه مي کنند. با مطالعه ي وبلاگ ها به صورت هدفمند و آگاهانه مي توان حتي به پيش بيني رخدادهاي آينده پرداخت.
وبلاگ ها و وبلاگ نويسان، نه تنها براي روزنامه نگاران، بلکه براي اساتيد دانشگاه و محققان اجتماعي و برنامه ريزان و قانون گذاران کشور، در حکم دستياران پژوهشي بي مزد و منت به شمار مي روند.
موقعيت رقابتي وبلاگي وروزنامه
تعامل وبلاگ نويسان و روزنامه نگاران از جنبه ي ديگري نيز قابل بررسي است. بسياري از ژورناليست ها به وبلاگ ها به عنوان يک منبع خبري دست اول و البته خام مي نگرند؛ چرا که از فيلتر رد نشدن اطلاعات توليدي وبلاگ ها، درعين حال که يک حسن محسوب مي شود، درجه ي احتمال نادرست يا نامطلوب بودن آنها را نيز بالا مي برد.
در وبالگ، مفهوم « شهروند »، جاي خود را به مفهوم تازه ي ديگري به نام « شبکه وند » داده است و اين بدان معناست که جغرافياي مخاطب در وبلاگ، يک جغرافياي جهاني و در روزنامه نگاري سنتي، يک جغرافياي محلي است.
اما گذشته از همه ي اين تفسيرها، ديدگاه هاي مختلف و مخالف بسياري درباره ي رشد سريع اين قارچ هاي جوان - که مرز و جغرافيا نمي شناسند - وجود دارد، عده اي وراي همه ي جنبه هاي مثبت اين پديد، بر اين عقيده هستند که شيوه ي نگارش محاوره اي وبلاگ ها، بدون ويرايش و نظارت، لطمه ي بزرگي به زبان وارد مي کند. آنها وجود يک سردبير را براي تدوين اخبار و هر اطلاعاتي، ضروري مي دانند و اين امر را باعث امنيت وارسال اخبار صحيح پس از موشکافي واثبات تلقي مي کنند. هم زمان، اين سردبير مي تواند بر محتويات وبلاگ، از جنبه هاي ارزشي و اخلاقي نيز نظارت داشته باشد. اين مسئله، در واقع انگشت گذاشتن بر روي دروازه باني خبر است که در وبلاگ، توسط خود مخاطب انجام مي گيرد.
ولي در پايان، آنچه که در اين بين، پيشي مي گيرد و حتي از لحاظ توانمندي و محدوديت تا جايي رخنه مي کند که سازمان هاي خبري، گام به گام در شرف پذيرش آن باشند و خبرنگاران در پيوندهاي دائمي، گزارش هاي ويژه و وقايع جالبي را با کسب اطلاعات سريع و ساده از طريق گشت و گذار در اين مزرعه ي وسيع و متنوع تهيه کنند، وجود روح دمکراسي، مخاطبان بدون تعارف و ايجاد ارتباط دو سويه در وبلاگ است.
منابع:
فصل نامه رسانه، سال چهاردهم، شماره اول، ص 30-32 و شماره ي چهاردهم، ص 34-49.
روزنامه ايران، سال دهم، شماره 2794، ص 6؛
شماره ي 2790، ص 7، شماره ي 2802، ص 7.
اينترنت، سايت ايرنا.
منبع: برگرفته از کتاب حديث زندگي 25
/خ