![طبقه بندی تفسیر قرآن بر اساس روشها طبقه بندی تفسیر قرآن بر اساس روشها](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/tabaghetafsirequran.jpg)
نویسنده: محمد حسن احمدی
دانش تفسیر قرآن، به اعتبار مفسر، روش وی و ساختار تفسیر، موجب پدید آمدن رویکردها، روشها و سبکهای تفسیری شده است. تحلیل تاریخ تفسیر در قالب روشها، رویکردها و سبکهای تفسیری، روش رایجی است. تقسیم روشها به روش عقلی، نقلی، قرآن به قرآن، اشاری و جامع و تقسیم رویکردها به ادبی، فقهی، فلسفی، اجتماعی و ... جامع و تقسیم سبکها به ترتیبی و موضوعی،... و جامع، از روشهای نوین تحلیل به حساب میآید.
مقصود از رویکرد تفسیری (1)، تأثیر باورهای مذهبی، کلامی، جهت گیریهای عصری و کلامی در تفسیر قرآن است که براساس عقاید، نیازها و ذوق و تخصص علمی مفسر شکل میگیرد. (2) رویکرد تفسیری، سبب میشود تا اهم مطالب تفسیر بدان جهت و یا به چند جهت مهمتر فراهم شود. توجه به رویکرد مفسر، زمینهی شناخت مبانی، منابع و جهت گیریهای او در تفسیر را فراهم میکند؛ ضمن آن که در فهم بهتر موضع گیریهای مفسران نیز راهگشاست.
«سبک» در لغت به معنای طرز و شیوه آمده است. همچنین به روشی خاص که هنرمند ادراک و احساس خود را بیان میکند و همچنین به در قالب ریختن فلز ذوب شده، سبک گفته شده است. (3) مفسّران در نحوهی بیان و تنظیم مطالب نیز از شیوههای گوناگونی بهره میبرند. این شیوه که مبین ساختار و پیکرهی تفسیر و شیوهی ظاهری چینش مطالب آن است؛ در اصطلاح، سبک تفسیری (4) نامیده میشود که شرایط مخاطب و ذوق و سلیقهی شخصی، مهمترین عوامل تعیین کنندهی آنند. (5) سبکهایی چون تفسیر ترتیبی (ترتیب نزول یا ترتیب مصحف) و تفسیر موضوعی و یا سبکهایی چون تفسیر تمام قرآن و یا قسمتی از آن و یا سبک تفسیر مفصل، مختصر و متوسط و همین طور تفاسیر شرحی و مزجی یا تفاسیر منظم و غیرمنظم و یا تفاسیر جامع و غیرجامع، اقسامی است که زیرمجموعهی سبکهای کلی تفسیری قرار میگیرد.
در این مدل طبقه بندی، به ویژه در اقسام روشهای تفسیری سه مسئله به چشم میخورد: 1- رتبه بندی انجام شده بین روشهای تفسیری بر چه مبنایی صورت میگیرد؟ مثلاً رجحان و اولویت تفسیر قرآن به قرآن بر تفسیر روایی آیا به معنای اولویت قرآن بر سنت واقعه در تفسیر است؟! با این فرض، یعنی آیا میتوان بین قرآن و سنت به یکی اولویت داد؟!؛
2- تعبیر جامع در کنار اقسام دیگر روش یا رویکردهای تفسیری، این مفهوم را متبادر میکند که هر یک از این روشها ناقصاند. با این توجه، چگونه از آنها به عنوان یک روش یاد میشود؟
3- معمولاً به لحاظ تاریخی، تاریخ حدیث یا تفسیر را به دو بخش نقلی و عقلی تقسیم بندی میکنند. بخش اول بر مبنای نزدیکی به عصر صدور را دوران نقلی و بخش دوم بر مبنای نزدیکی به دوران معاصر را دوران عقلی میگویند. این تقسیم به گونهای است که مثلاً تفسیر صحابه و تابعین یکی از مصادیق بارز تفسیر نقلی شمرده شده است و رویکرد عقلی (اجتهادی)، از ویژگیهای تفسیر تابعین محسوب شده است. از سوی دیگر عقل گرایی امتیاز تفاسیر قرن حاضر شمرده شده است.
در نقد این تقسیم بندی باید گفت که روش نقل روایی، سبک غالب علوم نقلی در قرون متقدم و مبتنی بر ساختار خاص نقل در این دوره بوده است و به هیچ وجه نمیتوان آن را در مقابل روش عقلی قرار داد. این روش نقل، ضوابط خاص خود را دارد. از جمله آن که نقل سند میتواند به معنای سلب مسئولیت از مطلب تلقی شود و صرف نقل روایت موجب انعکاس دیدگاه مؤلف نباشد یا اینکه مجرد نقل بدون سماع هیچ ارزشی ندارد و ذکر سند روایت باید مؤید به سماع و اجازه باشد. به نظر میرسد تقسیم بندی تاریخ تفسیر به نقلی- عقلی (که مبنای تنظیم سر فصل این درس نیز قرار گرفته است)، نوعی تأثیرپذیری ناخواسته از الگوی طبقه بندی خاورشناسانی چون گلدزیهر باشد.
پینوشتها:
1. Interpretative approaches.
2. رضایی اصفهانی، محمدعلی، منطق تفسیر قرآن (2)، ص27.
3. معین، محمد، فرهنگ معین، واژهی «سبک».
4. Interpretivestyles.
5. شاکر، محمدکاظم، «ترمینولوژی مبانی و روشهای تفسیر قرآن»، مقالات و بررسیها، زمستان81، دفتر72.
احمدی، محمد حسن؛ (1393)، روش شناسی تاریخ در علوم قرآن و حدیث، قم: دانشگاه قم، چاپ اول.