نمد پوشي که صاحب کرامت بود (1)

از اين حقيقت تاريخي و نظاير آن استفاده مي شود که امام عصر حضرت حجه بن الحسن عليه السلام پيوسته پناه بيچارگانند و هرگاه شخصي درمانده شود و از ايشان استمداد کند به فريادش خواهند رسيد . اين مسأله از دو جهت شايان اهميت است، يکي اينکه امام زمان عليه السلام پناه و فريادرس همگانند ، دوم اينکه از وظايف شيعيان اين است که در شدايد و گرفتاري ها به
شنبه، 9 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
نمد پوشي که صاحب کرامت بود (1)
نخستين نکته ( نمد پوشي که صاحب کرامت بود )
نمد پوشي که صاحب کرامت بود (1)





انسان در گرداب شدايد

از اين حقيقت تاريخي و نظاير آن استفاده مي شود که امام عصر حضرت حجه بن الحسن عليه السلام پيوسته پناه بيچارگانند و هرگاه شخصي درمانده شود و از ايشان استمداد کند به فريادش خواهند رسيد .
اين مسأله از دو جهت شايان اهميت است، يکي اينکه امام زمان عليه السلام پناه و فريادرس همگانند ، دوم اينکه از وظايف شيعيان اين است که در شدايد و گرفتاري ها به آن حضرت توسل جويند و از آن بزرگوار استمداد نمايند تا آنان را از دشواري ها برهاند و مشکلاتشان را چاره سازد .
بحث گسترده پيرامون اين دو جهت و شرح حال نجات يافتگاني که در طول زمان غيبت به آن قدرت الهي رو آورده و از لطفش بهره مند گشته اند از حوصله ي اين رساله خارج است و خود مستلزم کتاب مستقلي مي باشد اما به عنوان تذکر و عطف توجه ، مطالبي پيرامون هر يک يادآور مي شويم .

منصب پناهندگي و فريادرسي

يکي از مناصب الهي و شؤون ولايي امام عصر عليه السلام پناه دادن مردم مضطر و گرفتار و فريادرسي بيچارگان و درماندگان است .
در زيارتي که سيد بن طاووس نقل کرده خطاب به آن حضرت مي خوانيم :
( سلام الله و برکاته و تحياته و صلواته علي مولاي صاحب الزمان الضياء و النور ... و الکهف و العضد . ) (1)
يکي از القاب آن بزرگوار ( کهف ) است که به معناي پناهگاه مي باشد . او ملجأ هر دردمند و پناهگاه هر گرفتاري است که به حضرتش پناه آورد و به آستانش دست نياز برآورد. باز در همان زيارت آمده است :
( السلام علي مفرج الکربات . ) (2)
( سلام بر گشايشگر سختي ها و دشواري ها . )
در دعاي بعد از نماز زيارت آن حضرت نيز چنين عرضه مي داريم :
( اللهم صل علي حجتک في ارضک ... و مفرج الکرب و مزيل الهم و کاشف البلوي . ) (3)
( پروردگارا درود و رحمت فرست بر حجت خودت در زمينت ... که گشايش بخش رنج و مشقت و بر طرف کننده ي اندوه و غم است و دافع بليات مي باشد . )
يکي ديگر از القاب حضرت مهدي عليه السلام ( غوث ) و ( غياث ) به معناي فريادرس است .
در زيارت آل ياسين چنين عرض سلام مي داريم :
( السلام عليک ايها العلم المنصوب و العلم المصبوب و الغوث و الرحمه الواسعه . ) (4)
( سلام بر شما اي پرچم افراشته شده و اي دانش ريخته شده ( که خدا سراسر علم و حکمتت آفريده ) و اي فريادرس و رحمت گسترده .)
آري او ( کهف ) و پناهگاه است ، ( غوث ) و فريادرس است ، ( مفرج الکرب ) و گشايشگر رنج است ، ( مزيل الهم ) و زداينده ي غم است ، ( کاشف البلوي ) و برطرف کننده ي بلا است و غير خدا هيچ پناهگاهي از او محکم تر و مطمئن تر نيست ، هيچ فريادرسي از او داناتر و مهربان تر نيست ، هيچ گشايش بخشي از او تواناتر نيست ، هيچ غم زدايي از او دل سوزتر نيست ، خدا نيز خود، او را ملجأ و پناه و دادرس و صاحب ولايت مطلقه و داراي دانش آسماني و قدرت ملکوتي آفريده و ( باب الله) و ( سبيل الله ) و درگاه لطف ربوبي و راه وصول به فيوضات الهي قرارش داده و توسل به حضرتش را مايه ي قرب معنوي و رستگاري ابدي دانسته است .

راه رهايي از دشواري ها

يکي از وظايف شيعه توسل به امام عصر عليه السلام و استمداد از آن حضرت است . شيعه که معتقد به امامت و مقام ولايت و نفوذ اراده و قدرت و احاطه ي دانش و رأف آن بزرگوار است هرگز نبايد در برابر دشواري ها و مشکلات زندگي از پاي درآيد و به هنگام سختي ها و شدايد خود را ببازد و اگر درد و رنجي به او رو آورد از درون بشکند و با بسته شدن درهاي مادي و يأس از امور ظاهري و اسباب طبيعي به کلي نااميد گردد. بلکه بايد به صاحب ولايت مطلقه و واسطه ي فيض الهي يعني حضرت مهدي عليه السلام متوسل شود و شفاي درد و حل مشکلش را از آن چشمه ي رحمت و معدن مهرباني و فتوت بجويد .
و چه بسا اگر انسان در موقع اضطرار و گرفتاري از امام زمانش غافل بماند و به جاي استمداد از او به ديگران که خود محتاج لطف و نيازمند فيض وي هستند دست نياز دراز کند در انجام وظيفه کوتاهي کرده و به ولي نعمت و مولاي خويش بي اعتنايي نموده باشد و از اين رو سزاوار نکوهش بوده و مورد توبيخ عقل و ملامت وجدان قرار گيرد و گرفتاري و مشکلش نيز برطرف نگردد.
زيرا يکي از مراتب توحيد ، استعانت از خدا و تنها مؤثر دانستن او و رو آوردن به درگاه آفريدگار بي همتا است و حضرت بقيه الله عليه السلام اسم خدا و باب الله و سبيل الله و واسطه ي فيض بين خالق يکتا و عالم امکان است که خداوند مهربان فرمان داده از او استمداد کنيم و پروردگار را به واسطه ي پيامبر و اهلبيتش - عليهم السلام - که اسماء حسناي الهي هستند بخوانيم و به غير اين بزرگواران که برگزيدگان ربوبي و علت آفرينش عالم و آدم اند دل نبنديم و استغاثه نکنيم .
( و لله الاسماء الحسني فادعوه بها و ذروا الذين يلحدون في اسمائه سيجزون ما کانوا يعملون . ) (5)
( براي خدا نام هاي نيکو است پس او را به آن نام ها بخوانيد و کساني را که در نام هاي خداوند از حق منحرف شده و به باطل مي گرايند وانهيد که به زودي به کيفر اعمالشان خواهند رسيد . )
اسماء حسني در اين آيه ي شريفه به اهلبيت عصمت و طهارت عليهم السلام تأويل گرديده و دستور داده شده در گرفتاري ها براي دريافت لطف حق و نجات از شدايد به اين بزرگواران توجه کنيم و فيض الهي را از آستان ملکوتي ائمه ي اطهار عليهم السلام طلب نماييم .
از حضرت رضا عليه السلام گزارش رسيده که فرمودند :
( اذا نزلت بکم شده فاستعينوا بنا علي الله و هو قول الله و لله الاسماء الحسني فادعوه بها . ) (6)
( هر گاه سختي و دشواري به شما رو آورد به وسيله ي ما از درگاه الهي کمک بخواهيد و همين است مراد سخن خداوند که فرموده : و براي خدا نام هاي نيکو مي باشد پس او را به آن نام ها بخوانيد . )
در اين آيه دو وظيفه ي مهم بيان شده ، يکي اينکه بايد خداوند را به نام هاي نيکويش بخوانيم و ديگر اينکه منحرفان از اسماء حسني و آنان را که در نام هاي نيکوي الهي به باطل رفته اند وانهيم .

چه کساني در نام هاي خداوند، الحاد ورزيده و از حق منحرف شده اند ؟

آنان که به غير آستان اهلبيت عليهم السلام سر سپرده اند و به ديگران رو آورده اند . چنانکه در تفسير کنزالدقائق گويد:
( چون از احاديثي که بيانگر بطون و ژرفاي اين آيه است دانستي که منظور از نام هاي نيکوي خداوند امامان عليهم السلام مي باشند به قرينه ي مقابله معلوم مي شود مراد از آنان که در اسم هاي الهي به انکار مي نشينند و راه باطل مي روند کساني هستند که از امامان شيعه - عليهم السلام - روگردان شده و به دشمنانشان که اهلبيت را مورد ستم قرار داده و حق آن بزرگواران را غصب کرده اند گرايش مي يابند) .(7)

زبان حال

گرچه براي حاجت گرفتن و استمداد از امام عليه السلام دعاها و نمازهاي مخصوصي وارد شده و توسلات و عريضه نگاري ها و زيارت هايي نقل گرديده که هر يک نيز در تقرب به آن حضرت و نجات از اندوه و پريشاني تأثير به سزايي دارد اما راز مهم و عامل اصلي که موجب لطف مولا و باعث حل مشکلات مي گردد پيوند قلبي و ارتباط روحي با حضرتش مي باشد ، چون استغاثه و کمک خواستن از آن بزرگوار منحصر به الفاظ و زباني خاص و مقيد به اذکار و کيفيتي مخصوص و زمان و مکان ويژه اي نيست بلکه هر وقت و هر جا گرفتار دل سوخته اي از ژرفاي جان و از صميم قلب ، حجت خدا را بخواند و به حقيقت دست نياز به سوي وي دراز کند و دل از هر چه غير او است برگيرد و مضطر لطف و عنايتش گردد قطعا مورد توجه آن بزرگوار قرار مي گيرد و از گرفتاري و رنج و محنت رهايي مي يابد ؛ هر چند به جاي زبان کام به زبان حال عرض نياز و اظهار حاجت نمايد و فقط در دل به امامش توسل جويد .
شاهد اين مطلب حکايت هاي فراواني است که از مردم پريشان حال و بيچاره گزارش گرديده و تصريح شده که به مجرد ارتباط روحي و درخواست قلبي بدون خواندن دعا يا نماز خاصي يکباره فروغ آسماني و جلوه ي ملکوتي امام زمان عليه السلام بر آنها پرتو افکنده و به اراده ي آن وجود تابناک که باب الله است حاجت روا و خرم دل و شادمان گرديده اند .
نمونه اي از اين رويدادها داستان ابوراجح حمامي است که مجروح و شکنجه شده ، با اعضاي شکسته و بدن آسيب ديده ، در دل به حضرت صاحب الزمان عليه السلام توسل جست، سپس مورد عنايت مولا واقع شد و شفا گرفت و چنان به او لطف شد که حيات دوباره پيدا کرد و جواني از دست رفته اش را نيز بازيافت .
وي گويد : ( من به حالي افتادم که مرگ را به چشم ديدم و زباني برايم نمانده بود که از خدا حاجت بخواهم از اين رو در قلبم به درگاه الهي متوجه شدم و از صاحب الزمان عليه السلام فريادرسي و دادخواهي نمودم .
وقتي تاريکي شب همه جا را پوشاند ديدم ناگهان نوري در اطاق درخشيد ، حضرت بقيه الله عليه السلام تشريف آوردند و دست مبارکشان را بر بدنم کشيده فرمودند: بيرون رو و براي تهيه ي معاش خانواده ات کارکن که خداوند به تو عافيت و سلامتي عطا کرد ) . از اين فراتر ؛ گاهي مي شود که شخص مضطر و درمانده حتي توجه ظاهري به استمداد از امام عصر عليه السلام ندارد، فقط در باطن نگران و آشفته خاطر است و غم و غصه چنان پرده ي ضخيمي بر چهره ي روحش کشيده و انديشه اش را محاصره کرده که زبان کام و زبان حال ، هر دو از کار افتاده و بهت زده در هاله اي از پريشاني و اندوهي جانکاه قرار گرفته که گويي از خود بي خود گرديده است .
در اين هنگام نيز فروغ لطف حضرت مهدي عليه السلام بر او مي تابد و باران رأفت و احسان آن رحمت واسعه ي الهي سيرابش مي سازد و از درد و رنج و محنت نجاتش مي دهد، چنانکه در ماجراي تاجر اصفهاني همين حقيقت رخ نمود و آن بازرگان مضطرب و غم زده بدين گونه خدمت امام عصر عليه السلام شرفياب گرديد و مورد عنايت خاص آن بزرگوار قرار گرفت .

پي نوشتها:

1-بحارالانوار ، جلد 102 ، صفحه ي 84 .
2-بحارالانوار ، جلد 102 ، صفحه ي 84 .
3-مفاتيح الجنان ، زيارت حضرت صاحب الامر عليه السلام .
4-بحارالانوار ، جلد 102 ، صفحه ي 93 .
5-سوره ي اعراف ، آيه ي 180 .
6-تفسير عياشي ، جلد دوم ، صفحه ي 42 ، حديث 119 .
7-تفسير کنزالدقائق ، جلد 3 ، صفحه ي 657 ، متن عبارت مصنف چنين است : ( و اذ قد عرفت مما روي من بطون الآيه ان المراد بأسمائه الحسني الائمه عليهم السلام عرفت بقرينه المقابله ان المراد بالذين يلحدون في أسمائه هم الذين يعدلون عنهم الي أعدائهم الظالمين لهم الغاصبين لحقهم . )

منبع: کتاب پيرامون مقام امام زمان عليه السلام




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.