گوشه اي از جنايت هاي پيروان عبدالوهاب
اشاره
مسلک وهابيت را محمد بن عبدالوهاب نجدي (متوفي 1206 ق) پديد آورد؛ اما به قطع مي توان ادعا کرد که اساس اعتقاد وهابيون را آرا و افکار ابن تيميه تشکيل مي دهد. ابن تيميه نيز، تحت تأثير احاديثي از احمد حنبل، پيشواي حنابله (متوفي 241ق) اعتقادات خود را شکل داده و از پيروان مذهب حنبلي به شمار مي آيد.
به هر تقدير محمد بن عبدالوهاب در برخي اعتقادات خويش با ابن تيميه مشترک بود؛ از جمله اين که عموم مسلمين را کافر و مشرک مي پنداشت و همه بلاد اسلامي حتي مکه و مدينه را که به تصرف وهابيون در نيامده بود، دارالکفر مي ناميد. همچنين جنگ با مسلمانان و اشغال اماکن مقدس و تخريب شعائر اسلامي را بر پيروان خود واجب مي دانست. اين اعتقادات او پايه گذار جنايت هاي کنوني وهابيت در جهان است.
افزون بر اين، محمد بن عبدالوهاب به شدت مردم را از زيارت قبر پيامبر (ص) منع مي کرد؛ به طوري که نقل شده: گروهي از مردم احساء به زيارت قبر پيامبر (ص) رفتند. وقتي شيخ ممد از اين امر آگاه شد و نيز شنيد که محل عبور آن ها از درعيه (مقر محمد بن عبدالوهاب ) است، دستور داد ريش زائران احسايي را بتراشند و در فاصله درعيه تا احساء آن را وارونه سوار بر مرکب ها کنند!
محمد بن عبدالوهاب همچنين از فرستادن صلوات بر پيغمبر، نهي مي کرد، از شنيدن آن بسيار ناراحت مي شد و صلوات فرستنده را به شديد ترين وجه مجازات مي کرد، تا جايي که يک بار به دستور او مؤذن نابينايي را که صوت خوشي داشت، به جرم صلوات بر پيامبر (ص) به قتل رساندند.
وي، بسياري از کتاب هاي مربوط به صلوات بر پيغمبر (مانند دلائل الخيرات، تأليف محمد بن سليمان جزولي) را سوزاند. همچنين کتاب هاي بسياري از فقه و تفسيرو حديث را که با اعتقاداتش مخالف بود به آتش کشيد و به پيروانش اجازه داد تا قرآن را مطابق مهم خود تفسير کنند. (1)
پر واضح است که پيروان وهابيت نيز با تمسک به انديشه ها و اعمال پيشوايان خود، به مبارزه با اعتقادات مسلمين مي پردازند و در اين راه از هيچ جنايتي پروا نمي کنند.
پشتوانه هاي وهابيت
اما به راستي چه انگيزه اي سبب شده تا آل سعود اين گونه در جهت تبليغ افکار وهابيت بکوشد؟ تاريخ مي گويد: خاندان محمد بن عبدالوهاب و آل سعود هر دو از بازماندگان بني اسرائيل و از نظر ريشه هاي خانوادگي از طائفه ي يهود هستند. (2)
بر اين اساس مي توان فهميد که اگر چه حاميان ظاهري فرقه وهابي، آل سعود هستند، ولي قدرت هاي بزرگ تري در پس پرده به حمايت از اين گروه برخاسته اند که مجبورند براي رسيدن به مقاصد شوم خود و تخريب بنياد هاي اعتقادي آخرين دين آسماني، ماسک اسلام بر چهره بندند. اين جاست که حکمت سخن پيغمبر اکرم (ص) روشن مي شود که فرمود: يهود، فريب کارترين مردم عليه مسلمين است. (3)
تخريب بارگاه امام حسين (ع)؛ آغاز هتک حرمت ها
بيش تر مردم را در بازارها و خيابان ها به قتل رساندند، گنبد روي قبر امام حسين (ع) را ويران کردند و صندوق روي قبر را که از زمرد و ياقوت و جواهرات ديگر زينت يافته بود به غارت بردند. لشکر امير سعود، نزديک ظهر در حالي از شهر خارج شدند که نزديک به دو هزار تن از اهالي کربلا را کشته بودند. (5)
وهابيون و هتک حرمت قرآن
تجاوز به حريم قرآن، به حدي گسترده بود که در شهر بزرگ طائف، تنها سه نسخه از دست اشقياي وهابي سالم ماند. وهابيون در يک اقدام گستاخانه، همه کتب ارزشمند موجود در منطقه را که تعداد بي شماري قرآن، تفسير و کتب حديث در ميانشان بود، پاره پاره کردند و به زير پا انداختند اما با عنايت الهي همه اوراق قرآن به بالا رفت و حتي يک برگ آن بر زمين نيفتاد، در حالي که از وزش باد خبري نبود. (8)
تخريب قبه زادگاه پيامبر (ص) و حضرت علي (ع)
«خانه حضرت خديجه را که مدتي مهبط وحي الهي بود، خراب کرده به توالت تبديل کردند. زادگاه رسول اکرم (ص) را ويران ساخته و به محل خريد و فروش حيوانات تبديل کردند، که با تلاش افراد صالح و خير از چنگال وهابي ها در آمد و به کتابخانه مبدل شد. آنان قبه زادگاه پيامبر در معلي، قبه زادگاه علي بن ابي طالب و خديجه و ابوبکر را ويران و با خاک يکسان ساختند و هنگام تخريب طبل مي زدند و رقص و آوازخواني مي کردند.» (9)
بدين ترتيب وهابيون تمام آثار مکه غير از کعبه را ظرف 3 روز ويران کردند. آن ها 14روز در مکه ماندند و در اين مدت مردم را به توبه واداشتند و از کارهايي مانند توسل و زيارت قبور که به اعتقادشان شرک بود منع مي کردند. در پي آن سعود دستور داد کتاب هاي محمد بن عبدالوهاب و عقايد او را فرا گيرند و آن ها را تدريس کنند. (10)
غارت اشياي حرم پيامبر (ص) و منع زيارت قبور
تعرض به کاروان هاي زيارتي و منع زيارت خانه خدا
علاوه بر اين در حمله به نجف و کربلا نيز در بسياري از اوقات متعرض کاروان هاي زيارتي و قبائل شيعي مذهب مي شدند. (12)
وهابيان کليه جواهرات و اشياي گرانبهاي حرم مطهر پيامبر (ص) و حرم مطهر ائمه بقيع (ع) را به غارت بردند. کاروان حجاج عراقي از سال 1220، کاروان حجاج شامي از سال 1221 و کاروان مصر از سال 1222 توسط وهابي ها از حج منع شدند؛ بنابراين برنامه حج از عراق چهار سال، از شام سه سال، و از مصر دو سال قطع شد تا اين که با سرنگوني نخستين دولت سعودي در سال 1224، مدينه منوره و مکه معظمه از وجود وهابيان پاک و حج آزاد شد. (13)
کشتار زنان و کودکان بي گناه و زائران حرم سيد الشهدا (ع)
قتل عام حجاج مصري در مني
در آن سال برنامه حج تعطيل شد. در سال 1344 وهابيان برخي از اعمال حاجيان مصري در مني را حرام دانستند و عده اي از آن ها را کشتند. (16)
تخريب قبور ائمه بقيع (ع)
ضريح فولادي ائمه بقيع را که در اصفهان ساخته و به مدينه حمل شده بود، از روي قبر حضرت امام حسن مجتبي و امام زين العابدين و امام محمد باقر و امام جعفر صادق برداشته و بردند. قبور عباس عموي پيامبر و فاطمه بنت اسد مادر اميرالمؤمنين را که با قبور چهار امام همام در زير يک قبه بودند نيز ويران کردند. (17)
همچنين زادگاه امام حسن و امام حسين در مدينه، قبور شهداي بدر و نيز بيت الاحزاني را که حضرت علي (ع) براي حضرت زهرا (س) ساخته بود ويران کردند. (18)
به آتش کشيدن کتابخانه بزرگ المکتبه العربيه
يکي از کارهاي دردناک که وهابيت در اين راستا مرتکب شد، آتش زدن کتابخانه بزرگ «المکتبه العربيه» بود که بيش از 60 هزار عنوان کتاب گرانقدر کم نظير و بيش از 40 هزار نسخه خطي منحصر به فرد داشت. همچنين آثار خطي حضرت علي (ع)، ابوبکر، عمر، خالد بن وليد، طارق بن زياد و برخي از صحابه پيامبر (ص) و قرآن مجيد به خط عبدالله بن مسعود در اين کتابخانه وجود داشت. (19)
کشتار حجاج يمن
کشتار مردم بي دفاع اردن
حمله خونين مکه
بي شک، مطالعه مشاهدات حجاج حاضر در اين واقعه تلخ مي تواند بيانگر عمق جنايات وهابيت باشد که به نمونه اي از آن اشاره مي شود: «با چشم خود ديدم که سعودي هاي کثيف، بي شرمانه و بي رحمانه با عصاي معلولين با دو دست محکم به صورت زن ها مي کوبيدند و نقش بر زمين مي کردند. اي کاش به زدن تنها قانع بودند. وقتي خانمي بر روي زمين مي غلطيد، نفر بعدي با هر وسيله اي که در دست داشت به مغز نيمه جان او مي کوبيد تا از دنيا بود. (22)
جنايت هاي سپاه صحابه
تکرار فاجعه کربلا، در کربلا
کشتار عزاداران امام موسي کاظم (ع)
جنايت هاي طالبان وهابي در افغانستان
در سنگچارک و باميان و يروان و کاپيسا، شکم بانوان حامله شيعه را پاره مي کردند و جنين آنان را بيرون کشيده و سر مي بريدند. (23)
در عاشوراي 1267 شيعيان قندهار در حسينيه ها سرگرم عزاداري بودند که ناگهان وهابيان جنايتکار با اسلحه هجوم آوردند و عده فراواني از شيعيان بي دفاع را به فجيع ترين وضع به قتل رساندند. (24)
وهابيت و انفجار در اهواز
انفجار بزرگ در مسجد تاريخي براثا
انفجار در حرمين عسکريين
يک هفته پس از انفجار در سامرا، علماي وهابي از جمله شيخ عبدالرحمن براک، شيخ ممدوح العربي، دکتر ناصرالعمر، ابن جبرين، و نيز مفتي وهابي کويتي ها فتواي نابودي ديگر ضريح ها در عراق به ويژه ضريح سيدالشهدا (ع) را صادر کردند. (27)
حمله وهابيان افراطي به حجاج بحريني
آنچه بيان شد، تنها گوشه اي از جنايت هايي است که وهابيت در طول حيات چند صد ساله خود به پيکره شيعه روا داشته و از آن ها هدفي جز نابودي اسلام و تشيع را دنبال نمي کند. در بيان جنايات اين فرقه ضاله همين بس که کعبه، قبله مسلمين، را که بايد توسط نمايندگان تمام دولت ها و ملت هاي اسلامي اداره شود، به ملک شخصي خود و آل سعود تبديل کرده و حج را دستمايه اهداف شوم خويش نموده اند؛ آن هاکتاب هايي را با نام علامه عسکري و آيت الله جعفر سبحاني در مدينه و بقيع توزيع مي کنند (29) در حالي که اين بزرگواران صاحب اين تأليفات نيستند! موسم حج را به تايم تبليغاتي خود مبدل کرده اند و به نشر افکار انحرافي خويش مي پردازند. کتب ضاله علماي خودرا رايگان در ميان حجاج توزيع مي کنند؛ تا جايي که فقط در حج سال 1381، ده ميليون و 685 هزار جلد کتاب به بيست زبان زنده دنيا را در ميان زائران خانه خدا توزيع کردند. جنايت هاي فرهنگي وهابيون به حدي است که در اين مجال نمي گنجد.
اما آنچه حائز اهميت است اين که نسل متعصب و متحجر وهابي که همه مسلمين غير از خود را مشرک و جان و مالشان را مباح مي دانند، رو به زوال هستند و قشر معتدلي از اين فرقه در حال ظهور است؛ قشري که با تسلط بر ابزار مدرن و اطلاعات گسترده جهاني، براي نفوذ در ميان مسلمانان و ايجاد تفرقه مي کوشد. بي شک خطر اين گروه بيش از طيف گذشته است، چرا که «با پنبه سر مي برند».
باشد که مسلمين، هوشيارانه متوجه خطرات اين فرقه انحرافي باشند و اين مانع اتحاد و انسجام اسلامي را از پيش پاي خود بردارند.
پي نوشت :
1. ر.ک: سيد محمدحسن قزويني، فرقه وهابي و پاسخ شبهات آن ها، ترجمه علي دواني، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي، چاپ سوم، زمستان 86 .
2. علامه محمدحسين کاشف الغطاء، نگاهي به پندارهاي وهابيت، ترجمه محمدحسين رحيميان، دفتر نشر الهادي، چاپ اول، پاييز 76، ص 18.
3. بحارالانوار، ج 75، ص 284.
4. سيد محمدحسن قزويني، پيشين، ص 32.
5. محمدباقر حسيني زفره اي اصفهاني، قصه عجيب استعمار، دارالنشر قم، چاپ اول، بهمن 68، ص 118.
6. سيد محمد حسن قزويني، پيشين، ص 32.
7. محمدباقر حسيني زفره اي اصفهاني، پيشين، ص 112.
8. ايوب صبري پاشا، تاريخ وهابيان، ترجمه علي اکبر مهدي پور، نشر طوفان، چاپ اول، پاييز 1377، ص 62.
9. پايگاه اطلاع رساني مرکز اسناد انقلاب اسلامي www.irdc.ir
10. سيد محمد حسن قزويني، پيشين، ص 37.
11. همان، ص 40.
12. علي اصغر فقيهي، تاريخ و عقايد وهابيان، ص 30.
13. salaf.blogfa.com.
14. سيد محمد حسن قزويني، پيشين، ص 43.
15. همان، ص 55.
16. salaf.blogfa.com.www
17. همان، ص 56.
18. پايگاه اطلاع رساني مرکز اسناد انقلاب اسلامي، www.irdc,ir
19. اعيان الشيعه، ج2، ص 72.
20. salaf.blogfa.com.www
21. همان.
22. روزنامه جمهوري اسلامي، 16 آذر 1366، خاطرات سيد رضا موسي کاظمي محمدي از نايين.
23. salaf.blogfa.com.www
24. محمد سلطان الواعظين، شب هاي پيشاور، ج 1، تحقيق: عبدالرضا درايتي، انتشارات دليل ما، چاپ اول، پاييز 1385، ص 346.
25. news.irwww.aftab
26. روزنامه ايران، 19 فروردين 1385، صفحه بين الملل.
27. www.fardannews.com
28. www. shia-news.com
29. www. jahannews.com
/س