دانشگاه از ديدگاه مقام معظم رهبري (2)

بايد در محيط دانشگاهي خودتان، اسلام را به حد اعلي پاس بداريد. کاري کنيد غريبه ها- آنهايي که از انقلاب و اسلام غريبه اند- احساس نکنند که کار زير نگين آن هاست؛ حرف من، اين است...محيط را محيطي بکنيد که حزب اللهي در آن محيط رشد کند. دشمنان ما در تبليغات دنيايي، سعي مي کنند حزب اللهي را چهره ي بدي نشان بدهند. حزب اللهي را عبارةاخراي يک آدم بي همه چيز و يک لات تصور مي کنند! نخير،... حزب اللهي، يعني آن که در خدمت خداست و و هيچ وابستگي تشکيلتي
شنبه، 16 خرداد 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
دانشگاه از ديدگاه مقام معظم رهبري (2)
دانشگاه از ديدگاه مقام معظم رهبري (قسمت دوم)
دانشگاه از ديدگاه مقام معظم رهبري (2)


بايد در محيط دانشگاهي خودتان، اسلام را به حد اعلي پاس بداريد. کاري کنيد غريبه ها- آنهايي که از انقلاب و اسلام غريبه اند- احساس نکنند که کار زير نگين آن هاست؛ حرف من، اين است...محيط را محيطي بکنيد که حزب اللهي در آن محيط رشد کند. دشمنان ما در تبليغات دنيايي، سعي مي کنند حزب اللهي را چهره ي بدي نشان بدهند. حزب اللهي را عبارةاخراي يک آدم بي همه چيز و يک لات تصور مي کنند! نخير،... حزب اللهي، يعني آن که در خدمت خداست و و هيچ وابستگي تشکيلتي سياسي، جز وابستگي به انقلاب و اساس انقلاب -که اراده ي الهي است- ندارد.
بايد کوشش بکنيد که جناح حزب اللهي کشور، دانشگاه، مديريت، يعني آن که خودش را متعلق به اين انقلاب مي داند، براي انقلاب و اين ملت دل مي سوزاند، هيچ وظيفه اي هم براي خودشف جز خدمت به اين کشور و اين انقلاب قائل نيست، احساس کند که در اين جا خودي است.(1)

اجازه ندهيد در محيط دانشگاه ها نسبت به حجاب اسلامي بي احترامي کنند

در محيط دانشگاه ها، خانم هاي دانشجو و استاد بايد بکوشند روحيه و فرهنگ اسلامي را ترويح کنند. اجازه ندهيد به کساني -اگر خداي نکرده در دانشگاه هاي کشور هستند- که نسبت به حجاب اسلامي يا زنان و دانشجويان دختر مسلمان بي احترامي کنند. اجازه ندهيد که اين ها بتوانند افکار فاسد را منتشر کنند. محيط دانشگاه بايد محيط اسلامي باشد؛ محيطي براي رشد انسان طراز اسلام؛ انساني که الگويش فاطمه زهرا سلام الله عليها است. و اين، براي آينده کشور فوق العاده مهم است.(2)

بايد ارزش هاي اسلامي در دانشگاه مورد مسابقه قرار گيرد

ارزش هاي اسلامي در دانشگاه بايد مورد مسابقه قرار بگيرد، اسلام در دانشگاه غريب نباشد. عمل و تعهد اسلامي يک چيز انگشت نما نباشد، نماز، امانت، صدق گفتار، صفا، برادري، عمل جهادي، درس خواندن از روي علاقه و صميميت، کمک به يکديگر در فراگيري، تلاش براي تعمق در معلومات و دانش هاي مختلف رايج باشد.(3)

اعتکاف دانشجويان حقيقتا مايه ي افتخار نظام است.

حقيقتا براي نظام جمهوري اسلامي و ملت ايران مايه ي افتخار است که در ايام البيض ماه رجب، در مسجد دانشگاه تهران -بزرگ ترين دانشگاه ايران- دانشجوها اعتکاف بکنند. اين خيلي چيز مهمي است، خيلي پديده ي عجيبي است. بنده وقتي شنيدم، واقعا تکان خوردم. مي دانيد آن مسجد کجاست و آن دانشگاه به دست چه کساني به وجود آمده است؟! اعتکاف دانشجوهاي متدين در آن دانشگاه، داخل آن مسجد، تن آن ها را در گور مي لرزاند، آن کساني که فکر مي کردند دانشگاه براي اين که همه ي ملت ايران را در آينده از دين جدابکند کافي است.حالا در همان مسجد جوان هاي دانشجو مي نشينند، سه روز روزه مي گيرند و اعتکاف مي کنند. اين خيلي مهم است. اين کارها را هرچه بيشتر ترويج کنيد.(4)

ايد روحيه تعبد در دانشجويان رشد کند

آنچه براي دانشجوها در دانشگاه مهم است، يکي مسئله رشد ايمان مذهبي و انديشه ي اسلامي در ذهن ها و دل هاي آنان است و يکي رشد روحيه ي تعبد در آنان، يعني تسليم خدا بودن. معناي مسلم اين است: «و نحن له مسلمون»، نحن له مسلمون يعني ما تسليم خداييم. معناي تعبد اين است: «إني تبت إليک و إني من المسلمين».(5) يعني تسليم فرمان خدا بودن. اين معناي تعبد است. بايد اين روحيه رشد کند. البته مي دانيد تعبد با استدلال عقلي و گرايش به مسائل عقلاني، با اعتقاد به علم و فعاليت علمي ودانشگاهي و دانشجويي هيچ منافاتي ندارد. همه ي آن ها بايد باشدف تعبد هم بايد باشد... .
اگر بخواهيم وسوسه هاي شيطان و هواي نفس وضعف هاي گوناگون که در درون و خلقيات و در تربيت هاي ما است، لجن هايي که با جواهر انساني ما جا به جا آميخته است،جوارح ما را از حرکت باز ندارند، بايد اين روحيه ي تعبد در ما باشد. حکم و دستور الهي و وظيفه ي شرعي است، بايد انجام بدهيم. نبايد ملاحظات، رودربايستي ها، تهديدها، خطرها و تطميع ها جلوي ما را بگيرد. پس بايد تعبد در دانشجو رشد پيدا کند. چرا؟ چون اين جوان، فردا چرخي از چرخ هاي اين مملکت را به دست خواهد گرفت. از حالا بايد سرمايه را پيدا کند وقتي به سنين بنده و امثال بنده رسيد، مثل يک درخت خشک و بي انعطاف است که ديگر کاري نمي شود کرد. انسان در سنين شما اين استطاعت را دارد که کجي هاي خود را خود را اطلاح و اشکالات خود را درست کند.(6).

دانشگاه ها بايد به صورت عملي به علم اهميت بدهند

دانشگاه ها بايد به علم اهميت بدهند. اهميت دادن، فقط يک امر قلبي نيست؛ عمل لازم دارد. اين عمل، مقدمات و برنامه ريزي و اهتمام شديد لازم دارد. مايه گذاشتن از وقت و امکانات دانشگاه براي هر کار غير علمي، به طور طبيعي از اين اهتمام علمي خواهد کاست.حالا يک وقت آن کار، لازم و در حد ضرورت است، مانعي ندارد؛ اما افراط در آن کارهاف به گرايش علمي و حرکت علمي و سازندگي و به دنبالش بالندگي علمي که به ما به آن نياز داريم، لطمه خواهد زد.(7)

طرفدار دانشگاهي هستم که اعتلاطلب، فعال و از لحاظ علمي و فکري پر نشاط باشد

بنده طرفدار دانشگاهي هستم که اصولي، اعتلاطلب، رو به مردم، فعال و از لحاظ علمي و فکري پر نشاط باشد. هرگز من دانشگاه و دانشگاهي را به محافظه کاري و اکتفا به آنچه که امروز از فکر و فرهنگ و معرفت در دست دارند، توصيه نمي کنم؛ نه، دانشگاه بايد دائم نردبان تعالي را طي کند و پيش برود.من معتقدم محافظه کاري و اکتفاي به آنجه که داريم و نداشتن همت وبلند پروازي در همه ي زمينه هاي فکر و فرهنگ، قتلگاه انقلاب است. انقلاب اساسا يعني گام بلند، که پشت سرش بايد گام هاي بلند ديگري برداشته شود. بايد مفاهيم را درست فهميد و دانست و با حيطه بندي درست مفاهيم بايد حرکت کرد.(8)

انقلاب، دانشگاه را از دو آفت بزرگ نجات داد

به ظنر من بزرگ ترين خدمت انقلاب به دانشگاه دو چيز بود: يکي اين که احساس هويت مستقل ملي را به دانشگاه داد و دانشگاه را از رو به بيگانه داشتن و مجذوب و مبهوت بيگانه بودن و منفعل در مقابل بيگانه بودن نجات داد؛ قبل از انقلاب اين گونه بود. دوم اين که دانشگاه را با مردم آشتي داد. دانشگاه قبل از انقلاب، يک جزيره ي تک افتاده در ميان اقيانوس خروشان مردم بود. از عناصر استثنايي استاد و دانشجوي مؤمن و متعهد و خوب که بگذريم، در آن موقع محيط غالب دانشگاه اين طوري بود که اگر شما به دانشگاه وارد مي شديد، بايد به فرهنگ عمومي، به ايمان عمومي، به باورهاي عمومي و به دلبستگي هاي مردمي پشت مي کرديد. محيط دانشگاه براي اکثريت بزرگي از استاد و دانشجو، محيط دغدغه هاي صرفا شخصي بود. غير از عده اي که سياسي و مبارز بودند،دغدغه ي ساير افراد، دغدغه ي هاي شخصي بود؛ دغدغه هاي اجتماعي نداشتند و دردهاي جامعه ي خوشدان را حس نمي کردند.
مهم ترين آرزو براي يک دانشجو در آن موقع اين بود که بتواند وسيله اي به دست بياورد و خودش ار به خارج از مرزها برساند. دانشگاه مجذوب غرب بود و نمي خواست نوآوري بکند؛ نه اين که استاد و دانشجو ميل به اين معنا نداشتند؛ فرهنگ غالب بر دانشگاه، اين فرهنگ نبود؛ فرهنگي وابستگي بود که رژيم شاه هم آن را به شدت ترويج مي کرد. آن کساني که در داخل دانشگاه داعيه ي روشنفکري داشتند، آن ها هم روشنفکران مردمي نبودند؛ روشنفکرهاي کافه اي و بريده ي از مردم بودند؛ خيلي از آن ها بعد از انقلاب رفتند و الان در کشورهاي اروپايي باز هم کافه اي اند و بيش ترين محيطشان، محيط کافه ها است! دانشگاه چنين وضعيداشت. انقلاب دانشگاه را از اين دو آفت بزرگ نجات داد؛ دانشگاه را خود انديش، مستقل، داراي اعتماد به نفس، داراي قدرت توليد- فکر و توليد علم- مرتبط با قشرهاي مختلف مردم، مرتبط با فرنگ مردمي و متصل به دلبستگي ها و عشق ها و جاذبه هاي موجود ميان مردم قرار داد؛ اين اهميت خيلي زيادي دارد.
من به شما بگويم، اين دو نکته، نکات مهمي هستند که اگر از طرف بيگانگان و دشمنان خطري دانشگاه را تهديد بکند، بمباران همين دو مرکز اساسي و مهم است؛ اعتمادبه نفس را از دانشگاهي بگيرند، بخواهند فکرها و تئوري هاي ترجمه اي را وارد محيط دانشگه کنند وبه مغز دانشجو و استاد رسوخ دهند و آن ها را از اميان و دلبستگي هاي مردم جدا کنند؛ اين، آن خطر اساسي است. علاج هم عبارت است از حفظ اتصال فکري با توده هاي مردم و به شدت چسبيدن و متمسک شدن به ريشه هاي اصولي انقلاب.(9)

دانشگاهي که در آن نبض انقلاب نزند، تضمين کننده ي آينده ي کشور نيست

بارها در مجامع دانشجيي گفته ام که در اين نظام مردمي، دانشجويان که طبقه ي پيشرو و پيشاهنگ و زبده و با نشاط پيکره ي اجتماع هستند، بايد در سازندگي آينده و ترسيم حرکت عمومي جامعه، بيش از جاهاي ديگر نقش و اثر داشته باشند. اين تأثير، با دو عاملي که بايد در کنار هم باشند، تحقق پيدا مي کند:
عامل اول، درس و علم و تحصيل است، جوان ها بايد خوب درس بخوانند و اساتيد هم بايد آن ها را تربيت کنند و آينده ي علمي و عملي کشور را تأمين و تضمين کنند.
عامل دوم، جهت فکري و سياسي و انقلابي دانشگاه است؛ آن چيزي که به علم هم جان و روح و جهت خواهد داد. در بيانات حضرت (قدس سره) و وصيت نامه ي ايشان، به اين نکته ي اساسي بسيار توجه شده است. دانشگاه لاابالي و بيگانه از ارزش هاي ديني و بي تفاوت و خونسرد نسبت به مفاهيم و جهت گيري هاي انقلابي، دانشگاهي که در او نبض انقلاب نزند، دانشگاهي که اعضايش چه دانشجو و چه استاد نسبت به حرکت انقلابي ملت ايران و براي پيشاهنگي و پيشقراولي، احساس تکليف نکند و نقش درجه ي يک را در کار انقلاب نداشته باشد، دانشگاهي نيست که اميدبخش و تضمين کننده ي آينده و مورد نظر امام (قدس سره) باشد. دانشگاهي جهت دار، به شدت متمايل به ارزش هاي اسلامي است.(10)

پي نوشت :

1-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با اعضاي شوراي عالي انقلاب فرهنگي 1370/9/20.
2-سخنراني در ديدار با گروهي از زنان پزشک سراسر کشور، 1368/10/26.
3-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديار با جمع کثيري از طلاب حوزه هاي علميه و دانشجويان دانشگاه ها، 1369/9/28.
4-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمعي از تشکل هاي دانشجويي کشور در قم، 1374/9/18.
5-سوره ي احقاف: آيه 15.
6-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار با جمعي از تشکل هاي دانشجويي کشور در قم، 1374/9/18.
7-بيانات رهبر معظم انقلاب در ديدار وزير علومورؤساي دانشگاه ها، 1383/10/17.
8-بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير کبير سراسر کشور، 1368/3/23.
9-بيانات رهبر معظم انقلاب در جمع دانشجويان و اساتيد دانشگاه صنعتي امير کبير سراسر کشور، 1368/3/23.
10-بيانات رهبر معظم انقلاب در مراسم بيعت جمعي از دانشجويان و دانشگاهيان، 1368/3/23.





نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.