«تاریخ فرهنگی» چیست و اندیشمندان مهم آن کیستند؟

در پاسخ به این پرسش می‌توان نخست به تعریف فرهنگ به گونه کلاسیک آن یعنی به صورتی که ادوارد برنت تایلر، انسان‌شناس معروف بریتانیایی آن را مطرح کرده است، بازگشت: تایلر فرهنگ را مجموعه‌ای از
دوشنبه، 11 دی 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
«تاریخ فرهنگی» چیست و اندیشمندان مهم آن کیستند؟
«تاریخ فرهنگی» چیست و اندیشمندان مهم آن کیستند؟

نویسنده: ناصر فکوهی

 

تاریخ و فرهنگ روزمرگی

در پاسخ به این پرسش می‌توان نخست به تعریف فرهنگ به گونه کلاسیک آن یعنی به صورتی که ادوارد برنت تایلر، انسان‌شناس معروف بریتانیایی آن را مطرح کرده است، بازگشت: تایلر فرهنگ را مجموعه‌ای از مهارت‌های مادی و اندیشه و افکار هر جامعه‌ای می‌دانست که به آن جامعه معنا و انسجام می‌دهند و شرایط تداوم تاریخی‌اش را فراهم می‌کنند (آشوری، 1380: 75).
بسیار گسترده‌تر و عمیق‌تر از تعریف تایلر، «تاریخ فرهنگی» (1) لااقل از دهه 1980 به این سو به مثابه شاخه‌ای علمی رو به تثبیت و توسعه است و در نوشته حاضر، ما تلاش می‌کنیم به این موضوع در سطح قاره‌ای (یعنی با کنار گذاشتن موضوع در امریکا که نیاز به بحث بسیار مفصل‌تری دارد)، اشاره‌ای کنیم. پیتر برک، (2) استاد ممتاز تاریخ فرهنگی دانشگاه کمبریج در چندین کتاب خود از جمله تاریخ فرهنگی چیست؟ (2004) (برک، 1391) و انتقال فرهنگی در ابتدای عصر مدرن اروپا (2004) تلاش کرده است که به ترسیم تاریخچه‌ای از این رشته و چشم‌اندازهای آن بپردازد و از این لحاظ استنادی اساسی به حساب می‌آید، ولی در این میان نباید کوشش دیگر تاریخ‌دانان معاصر از جمله اندیشمندان مکتب آنال و پسااَنال همچون ژاک لوگوف (3) (1987)، پیر نورا (1992- 1984)، پاسکال اوری (4) (2004)، آلن کوربن (5) (2013)، روژه شارتیه (6) (1998)، ژان فرانسوا سیرینلی (7) (2003) در فرانسه و همچنین انسان‌شناسان تاریخی مانند کارلو گینزبورگ (8) (2001) در ایتالیا را به فراموشی سپرد. در حالی که کوربن نقش اساسی را در تعریف تاریخ فرهنگی از خلال نظام حسی انسان داشته است، شارتیه و سیرینلی تلاش کردند از طریق تأکید بر انسان‌شناسی تاریخی (لوگوف) و مفهوم مکان‌های حافظه (نورا)، گرایش قدرتمندی را که تا سال‌های 1970 در این حوزه غالب بود، یعنی «تاریخ خلق و خوی» (9) را پشت سر بگذارند و در این راه در فرانسه با دو متفکر بزرگ دیگر یعنی از یک سو پیر سانسو (10) (2004) و از طرف دیگر میشل دوسرتو (11) (1990) همراه بودند که کار خود را به ترتیب بر مفهوم شی و نقش آن در زندگی انسان‌ها به ویژه در زندگی شهری و از سوی دیگر روزمرگی و شهر متمرکز کردند. همان‌گونه که سهم نگاه‌های تحلیلی به پدیده جهانی شدن از جانب جامعه‌شناسانی چون جرج ریتزر (12) (2010) و آرجون آپادورای در امریکا نیز به موضوع، کاملاً در مرکز مسئله قرار می‌گیرد (لوگوف، 2000).
ولی اگر خواسته باشیم واقعاً به نقطه‌ای تاریخی برای ریشه گرفتن تاریخ فرهنگی تأکید کنیم، بی‌شک باید این نقطه را همان‌گونه که برک در مقاله‌ای درباره این شاخه علمی در مجموعه مقالات منتشر شده در سال 2008 زیر نظر فیلیپ پواریه (13) (2011) مطرح می‌کند، پیش از هر جا (و لزوماً باز هم در کنار فرانسه) در بریتانیای اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم قرار دهیم.
تاریخ فرهنگی یعنی بازگویی، تشریح و تفسیر فرهنگ، بیش و پیش از هر حوزه‌ای در زمینه «تاریخ تمدن»ها آغاز می‌شود؛ زیرا مفهوم «فرهنگ» و «تمدن» در آغاز قرن بیستم هنوز تقریباً با یکدیگر انطباق معنایی دارند. از این هنگام ما با چندین گرایش سروکار داریم: نخست نویسندگانی چون هنر باکل (14) (1857) و جان سایموندز (15) (1778) که تاریخ تمدن‌های عمومی را می‌نویسند در حالی که در همین دوران یعنی در نیمه قرن بیستم، اندیشمندانی چون جرج سامسون، (16) فیتز جرالد (17) و راولینسون (18) به ترتیب تاریخ تمدن‌هایی مشابه را برای ژاپن، چین و هند تألیف می‌کنند. گرایش دوم به مجموع اندیشمندانی اختصاص داشت که از مؤسسه واربورگ آلمان (warburg sas. ac uk)، در پی به قدرت رسیدن فاشیست‌ها، به بریتانیا گریختند و این مؤسسه را نیز به آنجا منتقل و به دانشگاه لندن ملحق کردند. معروف‌ترین اینها، نوربرت الیاس (19) بود (دانینگ و هوچ، 2013)، ولی اندیشمندان دیگری نیز مانند ویند (20) (2000)، ویتکوور (21) (1991)، گامبریچ (22) (1379)، هاوزر (23) که بیشتر آنها تحت تأثیر مارکسیسم قرار داشتند و به جز الیاس دو مورد آخر نیز به دلیل انتشار کتاب‌هایشان در حوزه تاریخ هنر در ایران شناخته شده‌اند، در میان آنها بودند و سرانجام گرایش سوم، در نسلی بلافاصله پس از این گروه و با اندیشمندان مکتب «مطالعات فرهنگی» یعنی ریموند ویلیامز (24) (2010) و هاگارت (25) (2001) در بیرمنگام بریتانیا آغاز می‌شود که تا امروز ادامه دارد. این مکتب را که خود ریشه در مارکسیسم ایتالیایی (گرامشی، 1971) و آلمانی (فرانکفورت) داشت (جی، 1996)، نیای مستقیم «تاریخ فرهنگی» جدید به شمار می‌آورند. مطالعات فرهنگی در طول چندین دهه توانست در کنار گرایش‌های انسان‌شناسی فرهنگی نزد متفکرانی چون جک گودی (2010) و ادوارد تامپسون (26) (1997)، این حوزه را به پیش ببرد.
به هر حال نمی‌توان انکار کرد که تأثیر مارکسیسم به ویژه مارکسیسم گرامشی و لوکاچ (1963) در این نسل بسیار بالا بود و از حلقه مطالعات فرهنگی نیز بسیار فراتر می‌رفت و شاید همین تفاوت اصلی، آنها را با سردمداران آنال به ویژه فرنان برودل و پساآنال متفاوت می‌ساخت و تاریخ‌شناسی بریتانیایی را از تاریخ‌شناسی فرانسوی و گرایش‌های متعدد آن از جمله گرایش خاصی که تاریخ‌دانی چون پل ون (27) متخصص تاریخ تمدنی یونانی - رمی در کلژ دوفرانس نمایندگی‌اش می‌کند، جدا می‌کرد.
سرانجام در آخرین مرحله در تبیین و شکل‌گیری تاریخ فرهنگی، به سال‌های دهه 1980 و آنچه «چرخش بزرگ» (28) نامیده می‌شود، می‌رسیم: تأسیس انجمن بین‌المللی تاریخ فرهنگی، کنفرانس معروف دانشگاه گان (29) در سال 2008 و تأسیس مجله علمی تاریخ فرهنگی. (30) در این حوزه است که تاریخ فرهنگی جدید به گونه‌ای که لین هانت (31) (2014) ارائه می‌دهد، مطرح می‌شود و اندیشمندان شاخصی چون کیت تامس (32) (2009)، گارث استیدمن جونز (33) (2004)، بندیکت آندرسون (34) (1983) که البته همچون همیشه وام‌دار اندیشمند پیشکسوت در این زمینه، یعنی اریک هابزباوم (1383) هستند. از آخرین متفکران بیست سال اخیر نیز می‌توان به جز خود پیتر برک، از جمله به شاما (35) (2009)، براون (36) (2009)، بریگز (37) (1965- 1961)، بارلت و مک‌گلاین (38) (2000) و بروور (39) (2009) اشاره کرد.
در یک کلام اندیشمندان تاریخ فرهنگی جدید را نمی‌توان از گرایش‌های اصلی فرهنگ‌شناسی از نیمه دوم قرن بیستم به طور جدی جدا کرد. حضور گسترده متفکران فرانکفورت و بیرمنگام و نیز گرایش‌های آنال و پساآنال در این اندیشه همچنان تداوم آن را تضمین می‌کند؛ ولی امروز می‌توان با اطمینان زیادی گفت که تاریخ به شیوه پربار و متنوعی که از وبر تا برودل و از زیمل تا برک به مثابه روایت‌های بی‌پایان و متنوع در چیدمان‌های مختلف و با قابلیت‌های تفسیرپذیری بالا، از روابط اجتماعی و بر ساخته‌های فرهنگی این روابط تعریف می‌شد، بیش از هر زمان آینده درخشانی را پیش روی خود می‌بیند. دو تفسیر جدیدی که فرهنگ‌شناسان امروز به این تاریخ می‌دهند و شامل متعارف‌ترین و ساده‌ترین جنبه‌های زندگی روزمره از تاریخ صدا و لباس و غذا و حمل و نقل گرفته تا همه رفتارهای خرد دیگر روزمره وهمه خرده‌فرهنگ‌ها و سبک‌های زندگی موجود و بروز اشکال مادی و غیر مادی آنها می‌شود. کاری که در کشورهایی با سنت طولانی مدت تاریخ‌‌دانی و علوم انسانی و اجتماعی در آغاز آن هستند و ما هنوز حتی کمتر بدان فکر کرده‌ایم.

پی‌نوشت‌ها:

1. cultural history.
2. Peter Burke.
3. J. Le Goff.
4. P. Ory.
5. A. Corbin.
6. R. Chartier.
7. J. F. Sirinelli.
8. C. Guinzburg.
9. Histoire de la Mentalité.
10. P. Sansot.
11. M. de Certeau.
12. G. Ritzer.
13. ph. Poirrier.
14. H. Bucle.
15. J. Symonds.
16. G. Samson.
17. C. Fizgerald.
18. G. Rawlinson.
19. N. Elias.
20. E. Wind.
21. R. Wittkower.
22. E. Gombrich.
23. A. Hawser.
24. Raymond Williams.
25. R. Hoggart.
26. E. Thompson.
27. P. Weyn.
28. grand tournant.
29. Gand.
30. Journal of Cultural History.
31. Lynn Hunt.
32. K. Thomas.
33. G. Schama Jones.
34. Benedicte. Anderson.
35. S. Schama.
36. P. Brown.
37. A. S. Briggs.
38. R. Barlette
39. J. Brewer.

منبع مقاله :
فکوهی، ناصر؛ (1394)، صد و یک پرسش از فرهنگ، تهران: انتشارات تیسا، چاپ یکم.
 


ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط