ترجمه و شرح (و سخرت له البراق)
ترجمه و شرح دعاي ندبه (7)
شرح- در مجلد 6 بحار ص 375 (1) نقل شده که رسول خدا فرمود: «البته خداوند متعال براق را براي من مسخر نمود (و در اختيار من قرار داد) و او جنبده ايست از جنبندگان بهشت، نه کوتاه قد است و نه بلند قد، و چون خدا به او اجازه دهد به يک سرعت دنيا و آخرت را گشت زند، و از نظر رنگ هم از بهترين جنبدگان است (2)»
(و عرجت به الي سمائک)
(و به وسيله آن او را به آسمان خود (عالم شهود و بالا) عروج دادي).
شرح- بدان که عروج پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله از مسجد الحرام (مکه) تا مسجد أقصي (بيت المقدس) در يک شب با همين بدن و جسد عنصري به موجب آيات قرآن و اخبار متواتره ثابت و محقق است، چنانکه فرموده: «سبحان الذي أسري بعبده ليلا من المسجد الحرام الي المسجد الاقصي الذي بارکنا حوله لنريه من آياتنا»- اول سوره اسرا- (منزه است خدائي که بنده خود (محمد) را شبي از مسجد الحرام به مسجد اقصي که پيرامونش را (از نهرها و درختان و اثمار (ميوه ها) و قدوم خاصان خود) برکت داديم سير داد تا آيات خود را به او بنمائيم. و مراد از مشاهده ي آيات همانطوري که در آيه 18 سوره ي نجم آمده که مي فرمايد: «لقد رأي من آياتنا الکبري» آيات عظيمه است که همان آيات آسمانها است که در اخبار و روايات آمده، و ما در اينجا به سه نکته آن اشاره مي کنيم.
1- ظاهر آيه دلالت دارد که عروج و صعود آن حضرت از مسجد الحرام تا مسجد أقصي با آن مسافت زياد که در يک شب واقع شده و رفته و بازگشته است، و خصوصيات أبنيه و اوضاع آنجا را براي مردم بيان کرده و کساني که رفته بودند و ديده بودند گفته او را تصديق کرده اند پس در گفته هاي ديگر: عروج به آسمان و گزارش از آنها هم صادق خواهد بود.
2- و درباره ي معراج رسول خدا آيات ديگري هم در سوره نجم است چون بناي ما بر اختصار است لذا از ذکر آن آيات و تفاسير وارده بر آن معذوريم.
3- ظاهر اين آيه ي مبارکه که مي فرمايد: «و اسأل من أرسلنا من قبلک من رسلنا»- زخرف: 45- از رسولاني که پيش از تو فرستاديم بپرس. معلوم مي شود که سؤال پيغمبر از انبياء سابق در جائي بوده که انبياء در آنجا مجتمع بودند و آن شب معراج بوده، و رواياتي هم در اين باره آمده است. از جمله در تفسير برهان روايت شده كه ابن مسعود گويد رسول خدا صلي الله عليه و
آله فرمود: «در شب معراج ملکي نزد من آمد و گفت يا محمد از رسولاني که قبل از تو فرستاده شدند بپرس که خداوند شما را به چه امري مأمور نموده، و چون پيغمبر پرسيد آنان گفتند براي ولايت تو و علي بن أبي طالب. (3)
(و اودعته علم ما کان و ما يکون انقضاء خلقک)
(و علم گذشته و آينده- يعني آنچه را که واقع شده و واقع مي شود- تا انقضاء خلقت همه را به وديعت و امانت به او سپردي).
شرح- به موجب آيات و روايات پيغمبر اسلام صلي الله عليه و آله عالم به وقايع گذشته و آينده شده و در اين باره به مجلد 6 بحار باب «علمه (صلي الله عليه و آله)» مراجعه شود (4) و ما در اينجا بعضي آيات و روايات وارده آن را نقل مي کنيم.
1- آيه 89 سوره نحل «و نزلنا عليک الکتاب تبيانا لکل شيي» و اين کتاب را ما بر تو نازل کرديم که بيان روشني براي هر چيز است. و در مجلد 6 بحار ص 229 (5) باب «علمه صلي الله عليه و آله» روايتي از امام محمد باقر عليه السلام نقل شده که در آن از علم پيغمبر اسلام از او سئوال شده، و در جواب فرموده: «پيغمبر اسلام عالم به علم جميع انبياء و عالم به وقايع گذشته و آينده تا قيامت» و در ص 230 همان مجلد (6) از حضرت صادق عليه السلام نقل شده که فرمود: «که به رسول خدا صلي الله عليه و آله علم گذشته و آينده تا روز قيامت داده شده». و در مجلد 7 بحار ص 280 (7) راوي گويد شنيدم از امام جعفر صادق عليه السلام که فرمود: «به خدا سوگند پيش ما چيزي است که در آن نياز به مردم نداريم ولي مردم به ما احتياج پيدا مي کنند، پيش ما صحيفه ايست به طول هفتاد ذراع که به املاء و بيان رسول خدا صلي الله عليه و آله و خط علي عليه السلام است، و در آن از هر حلال و حرامي ثبت است».
در تفسير برهان از راوي حديث- ابن أعين- نقل شده که گفت از حضرت صادق عليه السلام شنيدم که فرمود: «من از اولاد رسول خدا هستم و من به کتاب خدا عالم ترم، و در اين کتاب از ابتداي آفرينش و آنچه تا روز قيامت واقع خواهد شد مي باشد، و در اين کتاب خبر آسمان و زمين، و خبر بهشت و دوزخ، و خبر آنچه واقع شده و واقع مي شود هست و من آن را مي دانم همانطوري که به کف دستم مي نگرم، که خداي عزوجل در آن کتاب مي فرمايد: «فيه تبيان کل شيي (8) «يعني در آنست بيان هر چيزي.
2- از جمله آيه ديگر، آيه ي 24 سوره انبياء است که مي فرمايد: «هذا ذکر من معي و ذکر من قبلي» يعني اين ذکر (و کتاب من و) اصحاب من و کتاب اسلاف من است. در تفسير مجمع البيان در ذيل اين آيه شريفه از حضرت صادق عليه السلام روايت شده که فرمود: «مراد از «ذکر من معي» کسانيند که با او بودند و حوادثي که در آن عصر و زمان واقع شده و واقع مي شود، و مقصود از «ذکر من قبلي» اموري که در گذشته رخ داده است». در مجلد 6 بحار ص 178 (9) از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده که اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود: «به پيغمبر اسلام علم انبياء و اوصياء و علم آنچه را که تا روز قيامت واقع مي شود داده شده، آنگاه اين آيه را تلاوت کرد که خداوند به پيغمبرش فرمود: «هذا ذکر من معي و ذکر من قبلي». و براي اطلاع بيشتر در اين باره به مجلد 6 بحار 226 (10) باب «علمه صلي الله عليه و آله» مراجعه شود.
(ثم نصرته بالرعب)
(آنگاه او را به واسطه رعب و ترس دشمنان از او نصرت و ياري نمودي، و ترس او را در دل دشمنان افکندي).
شرح- يکي از فضائل و خصائص نبي اکرم، نصرت و ياري کردن خداوند است او را به القاء خوف و ترس از او در دل دشمنان او که در چند موضع قرآن از آن ياد شده از جمله 1- آيه 151 سوره ي آل عمران که مي فرمايد: «سنلقي في قلوب الذين کفروا الرعب بما أشرکوا بالله-» (بزودي در دل آنهائي که کافرند چون به خدا شرک آوردند (و مشرکند) رعب و ترس مي افکنيم).
2- آيه ي 12 سوره ي أنفال که مي فرمايد: «- سالقي في قلوب الذين کفروا الرعب» (بزودي در دل آنها که کافر شدند ترس و وحشت مي افکنم).
3- آيه ي 26 سوره ي احزاب «و قذف في قلوبهم الرعب» (و ترس و هراس در دلهايشان انداخت).
4- آيه ي 2 سوره ي حشر «و قذف في قلوبهم الرعب» (و در دلهايشان ترس و وحشت انداخت).
در مجلد بحار ص 169 (11) در ذيل تفسير آيه ي شريفه ي «و ما أرسلناک الا کافة للناس» در حديثي ابن عباس از پيغمبر اکرم صلي الله عليه و آله نقل مي کند از جمله اينکه فرمود: «... و نصرت بالرعب فهو يسير أمامي مسيرة شهر» (و به وسيله رعب و ترس ياري شدم و پيشاپيش من به مسافت يک ماه راه مي رود و دشمن با دوري مسافت يک ماه راه مرعوب مي گردد). (12)
و حضرت ولي عصر- عجل الله تعالي فرجه- هم منصور به رعب خواهد بود، در مجلد 13 بحار ص 189 (13) از امام محمد باقر عليه الاسلام نقل شده که فرمود: «مثل اين که من آنان را مي بينم در حالي که عده ي نفراتشان حدود سيصد و خورده اي است که از سمت نجف به طرف کوفه سرازير مي شوند، که دلهايشان از نظر نيرو و قدرت همچون پاره هاي آهن سخت و محکم است، جبرئيل از سمت راست و ميکائيل از سمت چپ او را ياري مي کنند، ترس و وحشت چه از روبرو و چه از پشت سر با دوري مسافت يک ماه راه فاصله ي دشمن را فرا مي گيرد، و خدا او را به پنج هزار فرشته علامت دار (اونيفورم) کمک و ياري مي کند.
در مجلد 9 بحار ص 83 (14) نقل شده که در غزوه ي احد مردم فرار کردند علي عليه السلام در جلو و پيش روي پيغمبر صلي الله عليه و آله به نبرد مشغول بود در حالي که جبرئيل از سمت راست و ميکائيل از سمت چپ او را ياري مي کردند.
(و حففته بجبرئيل و ميکائيل والمسومين من ملائکتک)
(و به جبرئيل و ميکائيل و فرشتگان علامت دار (و با اسم و رسم) گردا گرد او را احاطه دادي).
شرح- از جمله ايمان و معتقدات شخص موحد و مؤمن؛ ايمان به ملائکه است که فرمود: «والمؤمنون کل آمن بالله و ملائکته»- بقره: 285- ايمان به ملائکه و تصديق به وجودشان و اينکه آنان هم بندگان خدايند، و واسطه هائي هستند بين خالق و مخلوقات و وسيله ي رساندن فيض خالق به مخلوقند از جمله اعتقادات شخص مؤمن است، و اينکه هر کدام مقام و مرتبه اي دارند «و ما منا الا له مقام معلوم»- صافات: 164- (15).
و بعضي از آنان هم واسطه بين خدا و پيغمبران و رساندن وحي و پيام الهي و آوردن کتاب از طرف حضرت احديت هستند، و چنانکه در دعاي سوم صحيفه سجاديه امام سجاد عليه السلام در طلب رحمت بر حاملين عرش و فرشتگان مقرب آمده است که بعضي از آنان افضل از بعضي ديگرند. قال رسول الله صلي الله عليه و آله: «ان الله اختار من الملائکة أربعة: جبرئيل، و ميکائيل، و اسرافيل ، و عزرائيل: ملکت الموت» (16).
و در دعاي سوم صحيفه ي سجاديه درباره جبرئيل مي گويد: «و جبريل الامين علي وحيک المطاع في أهل سمواتک، المکين لديک. المقرب عندک». و جبرئيل امين وحي تو که در ميان اهل آسمانهايت مطاع، و در پيشگاه تو ارجمند و به درگاهت مقرب است. و در حديث آمده است که رسول خدا صلي الله عليه و آله (17) به جبرئيل فرمود: چقدر پروردگارت تو را در اين کلام نيکو ستايش کرده که مي فرمايد: «ذي قوة عند ذي العرش مکين، مطاع ثم أمين»- تکوير: 20 و 21- فرشته اي است که پيش صاحب عرش، ارجمند است، و خود در ميان فرشتگان فرمانروا و با امانت است (و در وحي کم و زياد نمي کند). سپس پيغمبر صلي الله عليه و آله از او پرسيد: ا ين قوت و امانت تو چيست؟ گفت: اما قوت و نيروي من آنست که چون موقعي که براي خراب و ويران کردن سرزمين لوط پيغمبر انتخاب شدم و مأموريت پيدا کردم، در آن سرزمين چهار شهر بود، و در هر شهري به جز اطفال و کودکان حدود چهار صد هزار نفر آماده کارزار داشت و من آنها را چنان از طبقه پست زمين برداشتم که حتي اهل آسمانها صداي مرغان و سگان آنجا را مي شنيدند و آنجا را زير و رو و وارونه کردم. و اما امانت من اين است که هيچ مأموريتي نيافتم که چيزي از آن کم يا زياد کنم.
و از جمله ملائکه مقربين ميکائيل است که درباره ي آن امام سجاد عليه السلام در صحيفه ي سجاديه مي فرمايد: «و ميکائيل ذوالجاه عندک و المکان الرفيع من طاعتک» و بر ميکائيل که پيش تو صاحب جاه و مقام بلند است در اطاعت و انجام فرمانت.
و ديگر اسرافيل است که درباره آن در صحيفه ي سجاديه چنين آمد است: «و اسرافيل صاحب الصور الشاخص الذي ينتظر منک الاذن و حلول الامر فينبه بالفنخة صرعي رهائن القبور» و اسرافيل صاحب صور که در انتظار صدور دستور و حلول امر تو است که به دميدن در آن صور در افتادگان به زندان قبور را بيدار و آگاه مي سازد.
و به موجب آيات و اخبار عداوت با ملائکه خصوصا با جبرئيل و ميکائيل عداوت با خداوند است و شخص کافر است هم چنان که در قرآن آمده است: «من كان عدوا لله و ملائکته و رسله و جبريل و ميکال فان الله عدو للکافرين»- بقره: 98 - کسي که دشمن خدا و ملائکه خدا و رسولانش و جبرئيل و ميکائيل (دو فرشته مقرب) باشد (اينها کافرند) و خدا هم دشمن کافران است.
و طبق آيات قرآن خداوند متعال در جنگ ها و غزوات پيغمبر اکرم با کفار و مشرکين به وسيله فرشتگانش، او و همراهانش را ياري نموده از جمله در آيات 123 و 124 و 125 سوره آل عمران است که مي فرمايد: «محققا خدا شما را (به وسيله ملائکه) در غزوه ي بدر ياري نمود... هنگامي که تو (اي پيغمبر) به مؤمنين گفتي: آيا بس نمي شود که پروردگارتان شما را به سه هزار ملائکه اي که از آسمان فرود آيند ياري نمايد. آري اگر صبر و پايداري پيشه گيريد و تقوي طلب کنيد و دشمنان شما به شتاب بر شما بتازند پروردگارتان نيز شما را به پنج هزار ملائکه علامت و نشاندار، ياري مي کند. (18)
در 6 بحار ص 467 (19) از امام محمد باقر عليه السلام روايت شده که فرمود: «فرشتگاني که در جنگ بدر پيغمبر را ياري کردند دوباره برنگشتند و بر نمي گردند و هستند تا صاحب امر (حضرت ولي عصر) را ياري نمايند و عده آنها پنج هزار نفر است»، و در همان مجلد بحار ص 447 (20) روايتي از ابن عباس نقل شده گويد: «فرشتگان جز در غزوه ي بدر جنگ نکردند و در غزوات ديگر نيروي نفراتي و امدادي بودند».
البته وقتي که حضرت ولي عصر عليه السلام قيام کند خداوند متعال هم او را به وسيله ملائکه اش ياري مي کند. در مجلد 13 بحار ص 179 (21) از امام صادق عليه السلام نقل شده که فرمود: «گويا مي بينم قائم آل محمد صلي الله عليه و آله در بيرون نجف که بر اسبي تيره رنگ، سياه و سفيدي که جلوي پيشانيش تا پائين گلو سفيد است سوار است و چون اسب به جولان درآيد و حرکت کند (در همه جا مشهود مي شود) و اهل هر شهري گمان کنند که حضرت با آنها و در سرزمين آنان است، و چون پرچم رسول خدا را بر افرازد سيزده هزار و سيصد و سيزده فرشته به ياري او آيند و اين فرشتگان همانهائي هستند که با نوح پيغمبر در کشتي، و با ابراهيم خليل موقعي که در آتش افکنده شد، و با موسي وقتي که از دريا عبور کرد، و با عيسي بن مريم هنگامي که عروج کرده بودند، و چهار هزار فرشته که براي ياري امام حسين عليه السلام آمده بودند ولي اجازه نيافتند و در اطراف قبر امام پريشان و غبار آلوده هستند (و انتظار ظهور ولي عصر را دارند)».
پي نوشت :
1. 18 چاپ جديد ص 316 نقل از عيون الاخبار.
2. مرحوم مؤلف در اينجا درباره توضيح کلمه «براق» و معناي آن يادداشتي در حاشيه متن اضافه مي کند و مي نويسد «براق»- بضم باء- جنبده ي از جنبندگان بهشت است که به واسطه رنگ روشن و خالص و شدت درخشندگي آن و يا به واسطه سرعت حرکتش همانند برق آن را براق خوانند و اين توضيح را هم اهل لغت از جمله ابن اثير در نهايه نقل کرده است.
3. منظور همان ولايت مطلقه ايست که اولياء الهي نسبت به جامعه بشر دارند و بدين وسيله هم بشر به کمال و سعادتمندي خود در دنيا و آخرت نائل مي شود.
4. 17 چاپ جديد ص 130.
5. 17 چاپ جديد ص 144 نقل از بصائر الدرجات.
6. 17 چاپ جديد ص 144 نقل از بصائر الدرجات.
7. 26 چاپ جديد ص 21 نقل از بصائر الدرجات.
8. آيه نقل به معني است.
9. 16 چاپ جديد ص 352 نقل از تفسير فرات بن ابراهيم.
10. 17 چاپ جديد ص 130 تا ص 155.
11. 16 چاپ جديد ص 308 نقل از تفسير مجمع البيان طبرسي.
12. اين مطلب ضمن روايتي است که در ص 52 آن روايت نقل شده است.
13. 52 چاپ جديد ص 343 نقل از تفسير عياشي.
14. 36 بحار چاپ جديد ص 3 نقل از مناقب ابن شهر آشوب.
15. مرحوم مؤلف در حاشيه نوشته خود گفتار مرحوم مجلسي را که درباره ملائكه در مجلد 59 بحارالانوار چاپ جديد ص 202 آمده است به طور اختصار نقل مي کند.
16. خصال صدوق چاپ مکتبة الصدوق ص 225.
17. اين روايت در تفسير مجمع البيان ذيل آيه 20 و 21 سوره تکوير آمده است.
18. مرحوم مؤلف در حاشيه يادداشت خود از مجلد 6 بحار ص 470 که چاپ جديد مجلد 19 ص 297 است از کتاب کافي- روايتي از امام ابوالحسن موسي کاظم عليه السلام نقل مي کند که آن بزرگوار درباره کلمه «مسومين» که در قرآن آمده است فرمود: «يعني دستار بندان هم چنانکه رسول خدا صلي الله عليه و آله دستاري بسر مي بست و دامنه ي آن را به جلو و پشت سر آويزان مي کرد، هم چنين جبرئيل». اصل کلمه «مسوم» اسم فاعل باب تفعيل از «سوم» به معناي علامت و نشانه است. و کلمه «سيما» به معناي قيافه هم از اين لغت است.
19. 19 چاپ جديد ص284 نقل از تفسير عياشي.
20. 19 چاپ جديد ص 208 نقل از تفسير مجمع البيان.
21. 52 چاپ جديد ص 325 نقل از کمال الدين صدوق، و ص 328 نقل از کامل الزياره ابن قولويه قمي، نيز در ص 321 همان مجلد روايتي از غيبت نعماني با کم و زيادي از راوي (أبان بن تغلب) از امام نقل شده و مولف هم مقداري از آن را در متن آورده است.
/س