او را دوست بدارید

نقش محبت در عزت نفس کودکان و راههای ابراز آن

اگر می‌خواهید کودکتان در آینده دارای عزت نفس باشد، باید او را دوست بدارید. برخورداری از محبت، اساس عزت نفس است درست همانند پی محکمی که خانه‌ای محکم بر روی آن ساخته می‌شود. وقتی پی خانه سست و
چهارشنبه، 4 بهمن 1396
تخمین زمان مطالعه:
پدیدآورنده: علی اکبر مظاهری
موارد بیشتر برای شما
نقش محبت در عزت نفس کودکان و راههای ابراز آن
نقش محبت در عزت نفس کودکان و راههای ابراز آن (1)

نویسنده: گلن استنهاوس
مترجم: ناهید آزادمنش
 



اگر می‌خواهید کودکتان در آینده دارای عزت نفس باشد، باید او را دوست بدارید. برخورداری از محبت، اساس عزت نفس است درست همانند پی محکمی که خانه‌ای محکم بر روی آن ساخته می‌شود. وقتی پی خانه سست و لرزان باشد، خانه نیز استحکام چندانی نخواهد داشت و برای زندگی کردن غیرقابل اعتماد خواهد بود. اگرچه حس داشتن شخصیت و امنیت، زمانی در کودک ایجاد می‌شود که او را بی‌قید و شرط دوست بداریم، اما در عین حال نباید بیش از اندازه‌ی لازم به ما متکی شود.

نیاز اساسی انسان

به غیر از نیازهای زیست‌شناختی فراوانی که برای بقای ما ضروری هستند، مثل: غذا، مسکن و احساس امنیت، مهمترین نیاز ما به عنوان یک انسان این است که احساس کنیم انسان دیگری به ما فکر می‌کند. در صورت عدم رشد حس محبت کردن و محبت دیدن در تک تک ما، نمی‌توانیم به عنوان عضوی از جامعه رشد کرده و تکامل یابیم. کودکانی که ارتباطی عاطفی و محبت آمیز با والدینشان ندارند، در طول زندگی آتی خود بیشتر دچار اضطراب و عدم اعتماد به نفس در رفتار و منش خویش می‌شوند و به قابلیت‌ها، استعدادها و ادراک خود کمتر اعتماد می‌کنند. خوشبختانه همه‌ی ما به راحتی می‌توانیم به نوزادان و بچه‌های کوچک عشق بورزیم. کودک، دائم در حال رشد است و به تدریج متوجه مراقبت‌های اطرافیان و واکنش‌های توأم با محبت آنان می‌شود. گاهی خصوصیات ظاهری نوزاد، مثل اندازه، ظاهر و حرکات او باعث توجه غیرارادی بزرگسالان به او می‌شود. در واقع حتی گریه‌ی نوزاد را نمی‌توان نادیده گرفت. گریه‌ی او برای جلب توجه است و اصولاً نوزاد گریه می‌کند زیرا طالب پاسخی از سوی ماست! واکنش والدین اهمیت بسیاری دارد، زیرا اگر کودک عکس‌‌العملی از آنان نبیند، سرخورده و غمگین می‌شود و از خود بی‌توجهی نشان می‌دهد. این مسئله را می‌توان آشکارا در کودکان یتیم پرورشگاهی مشاهده کرد. این مسئله در مورد کودکان نوپا و کمی بزرگتر نیز صدق می‌کند. وضعیت جسمانی و حرکات این کودکان باعث توجه بزرگسالان به آنها می‌شود. آنها دوست دارند که بزرگسالان در کارهایشان مداخله کنند و دائم مراقب آنان باشند. به بیانی دیگر، چون بچه‌های کوچک جذاب هستند، ما بر اساس ابراز احساسات آنها واکنش نشان می‌دهیم. آنها دوست دارند جلب توجه کنند، در آغوش کشیده شوند و از آنها مراقبت شود. به غیر از والدین کودک، حتی غریبه‌ها نیز حس می‌کنند که گاهی کودکان، با زبان بی‌زبانی می‌گویند: «از من مراقبت کن!»

ارتباط بیشتر

والدین معمولاً ارتباطی گرم و صمیمی با نوزاد خود دارند. این ارتباط، به شکل واکنش‌هایی ساده مثل: مراقبت از کودک و رفع نیازهای او، نگهداری و در آغوش کشیدن او و حرف زدن و خیره شدن توأم با محبت به او، نمود می‌یابد. کیفیت و کمیت محبت و مراقبت از کودک، هنگامی افزایش می‌یابد که او بتواند توجه والدین را به خود جلب کند. اولین لبخند او، بهترین مثال برای روشن شدن این مطلب است.

بیشتر بخوانید:تقویت عزت نفس در کودکان


به یاد دارم که برای نخستین بار، پدری درباره‌ی احساس خود در این زمینه گفت؛ بعد از اینکه پسر نوزادشان هفته‌ها مزاحم خواب و استراحتشان شده و مزاحمت‌های زیادی برای زندگی آنان ایجاد کرده بود، او (یعنی پدر) خود را آماده کرده بود که پسرش را مجدداً به بیمارستانی بازگرداند که در آن متولد شده بود، اما اوضاع ناگهان عوض شد؛ پسرش به او لبخند زد و همه چیز به یکباره فراموش شد؛ والدین، او را بخشیده بودند! در واقع معنی آن لحظه‌ی جادویی، یعنی زمانی که نوزاد به پدرش نگاه کرد و لبخند زد، این بود که سرانجام شیء دوری که در آغاز برای نوزاد مثل لکه‌ای تیره بود، تبدیل به چهره‌ای مشخص شد و خنده‌ی او نیز به این معنی بوده که آنچه را می‌بیند، دوست دارد! اولین واکنش دوطرفه یعنی واکنش محبت‌آمیز والدین به نوزاد که باعث ایجاد واکنش در نوزاد نسبت به آنان می‌شود، حاکی از ایجاد ارتباطی عمیق و محکم بین آنهاست.

محبت برای رشد ضروری است

واکنش والدین اهمیت بسیاری دارد، زیرا اگر کودک عکس‌‌العملی از آنان نبیند، سرخورده و غمگین می‌شود و از خود بی‌توجهی نشان می‌دهد. این مسئله را می‌توان آشکارا در کودکان یتیم پرورشگاهی مشاهده کرد. مراقبت جسمی از این کودکان به مراتب بیشتر از مراقبت روحی آنان است و چون فردی خاص به شکلی ثابت و دائمی از آنها مراقبت نمی‌کند (مراقب‌ها دائماً تعویض می‌شوند) هرگز نمی‌توانند روابط دو جانبه‌ی خوبی با اطرافیانشان برقرار کنند. این بچه‌ها نه تنها دچار بی‌تفاوتی، بی‌احساسی و سرخوردگی می‌شوند بلکه رشد طبیعی جسم آنان نیز دچار اختلال می‌شود. به این حالت «رشد ناقص» می‌گویند. مسلماً چنین حالتی بر اثر کمبود شدید محبت در بچه‌ها پدید می‌آید و خود نشان دهنده‌ی ضرورت محبت والدین و تأثیر آن در رشد کودک است. در کلام، همان قدر که گیاهان برای رشد به نور خورشید نیاز دارند، کودکان برای رشد مطلوب نیازمند محبت ما هستند.

چگونه محبّتمان را نشان بدهیم؟

بهترین راه برای نشان دادن محبت خود به فرزندانمان کدام است؟ در این زمینه، چند شیوه‌ی مشخص وجود دارد که عبارتند از: گفتار، رفتار و رفع نیازهایشان. مسلماً شیوه‌ی انتخابی ما بستگی به مرحله‌ی رشد کودکمان دارد. محبت ما نسبت به نوزاد از راه‌های بسیار مستقیم و فیزیکی ابراز می‌شود، مثل: غذا دادن، بغل کردن، آرام کردن، نوازش کردن، حرف زدن و بازی کردن با آنها.
محبت کردن به بچه‌های نوپا نیز مثل محبت به نوزادان است با این تفاوت که بر صحبت کردن با آنها و تشویق به یادگیری مهارت‌هایی مثل راه رفتن، غذا خوردن و لباس پوشیدن، تأکید بیشتری می‌کنیم. بچه‌های پیش دبستانی و در سن آمادگی، به سرعت در بیشتر مهارت‌های شخصی خود مستقل شده و نیاز دارند برای رشد علائقشان، بیشتر در دنیای اطراف خود سیر کنند. اگر با تشویق و محبت، آنها را در انجام کارهایشان حمایت کنیم، دنیای اطراف خود را شجاعانه کشف خواهند کرد.
شروع سن مدرسه مرحله‌ی مهمی از مراحل رشد کودک است. در این مرحله، شما می‌توانید برای محبت کردن به او، به کارهایی که در مدرسه انجام می‌دهد توجه کنید و نشان دهید که از خواسته‌های او حمایت می‌کنید و برای آنها ارزش قائلید. می‌توانید کاری کنید که شریک زندگی مدرسه‌ای او شوید، می‌توانید همراه او در گردش‌های دسته جمعی مدرسه شرکت کنید تا ارزش بیشتری نزد او پیدا کنید. از آنجا که رشد مهارت‌های اجتماعی بخش مهمی از هدف مدرسه رفتن است، او را تشویق کنید تا دوستانش را برای بازی به خانه دعوت کند و اگر با دوست او ارتباط خانوادگی دارید، به فرزندتان بگویید که می‌تواند شب نیز دوستش را در خانه نگهدارد. در حد توان خود، فرصت‌های مناسبی برایش فراهم کنید تا بدون کوچکترین اعمال فشار، مهارت‌های مختلفی مثل ورزش، موسیقی و تئاتر را بیاموزد. در واقع می‌خواهم بگویم نباید محبت خود را تنها با بغل کردن، ادای کلمات و الفاظ خوب و رسیدگی به نیازهای فوری و جسمانی کودکان به آنها نشان دهیم بلکه محبت واقعی ما زمانی نشان داده می‌شود که به آنها کمک کنیم بیشتر مستقل شوند و خودشان کارهایشان را انجام دهند.

بیشتر بخوانید:محبت به کودکان

 

نوجوانان

یکی از راه‌های نشان دادن محبت به نوجوانان این است که هنگام تصمیم‌گیری‌هایشان مسئولیت بیشتری به آنها بدهیم. با چنین کاری، نشان می‌دهیم که برای رشد شخصت آنان ارزش قائلیم. آنها بزودی جوانان و بزرگسالانی خواهند شد که خواه ناخواه می‌بایستی برای زندگی خود تصمیم گیری کنند. پس به آنان آزادی عمل بیشتری بدهید تا بتوانند برای حل مسائل خویش از فرصت‌های پیش آمده بهتر استفاده کنند. مسائل یک نوجوان عبارتند از:
شیوه‌ی لباس پوشیدن، نحوه‌ی خرج کردن پول تو جیبی، انتخاب دوست و ... البته اگر زمانی احساس کردید که این آزادی به بهای نابودی او تمام می‌شود، به وی بفهمانید که حق دارید او را از کارهای مضرّ بازدارید.
شما در عمل می‌توانید به نوجوانان بیاموزید: تصمیماتی اساسی و مسئولانه بگیرند، مسائل را سبک و سنگین کنند و نتایج کار را همواره مد نظر بگیرند. اگر شنونده‌ی خوبی برای درد دل‌های نوجوان خود باشید، در واقع به نوعی به او محبت کرده و نشان داده اید که دوستش دارید. از آنجا که نوجوانان با معضل رشد جنسی روبه رو هستند و حضور اجباری در مدرسه، نگرانی درباره‌ی آینده و بسیاری چیزهای دیگر دائماً فکر آنها را آزار می‌دهد، بیش از آنکه نیازمند نصیحت شما باشند، به کسی نیاز دارند که خوب به حرف‌هایشان گوش دهد و سخنانشان را بشنود. در این شرایط، بهتر است به جای اینکه دائماً حرف‌های او را در حیطه‌ی قضاوت خود قرار دهید، به شکلی حمایتی شنونده‌ی حرف‌های او باشید، چرا که در این صورت او بهتر می‌تواند به عمق مسئله فکر کند. برقراری توازن بین عدم مداخله‌ی زیاد در زندگی شخصی نوجوان و از سوی دیگر ایجاد محدودیت در بعضی شرایط، نیاز به صبر و شکیبایی و خودداری فراوانی دارد و کاری است بس مهم که والدین باید در انجام آن سعی کنند. گوش کردن به حرف‌های یک نوجوان اگر چه به ظاهر آسان به نظر می‌رسد، ولی تا حدی مشکل است. اگرچه نوجوان عاشق رسیدن به استقلال است، ولی برای روبه رو شدن با مسائلی که برایش پیش می‌آیند، نیاز به حمایت و محبت‌های شما دارد. این نیاز بویژه زمانی بیشتر حس می‌شود که والدین درگیر کارهای شخصی خود بوده و فکر می‌کنند که فرزندشان مثل دوران کودکی خود نیازی به کمک آنها ندارد. این طرز تفکر، اشتباهی محض است. نوجوان اگرچه در این سن، وقت زیادی از والدین خود نمی‌گیرد و یا بسیار مستقل‌تر از زمان کودکی خود است، ولی دوست دارد نگران او باشید و برایش ارزش قائل شوید. اگر برایش کمتر از حد انتظارش ارزش قائل شوید، فکر می‌کند توجه و مراقبتتان نسبت به او کم شده و این مسئله نه تنها آسیب شدیدی به او می‌زند بلکه احتمالاً منجر به اختلالات رفتاری او می‌شود.
برقراری توازن بین عدم مداخله‌ی زیاد در زندگی شخصی نوجوان و از سوی دیگر ایجاد محدودیت در بعضی شرایط، نیاز به صبر و شکیبایی و خودداری فراوانی دارد و کاری است بس مهم که والدین باید در انجام آن سعی کنند.

بغل کردن

ما غالباً بدون در نظر گرفتن محبتی که باعث انجام این کار می‌شود، فرزندانمان را در آغوش می‌گیریم. گرفتن، در آغوش کشیدن و بغل کردن فرزندان از ساده‌ترین و بزرگترین شادی‌هایی است که همه‌ی پدر و مادرها تجربه کرده‌اند. از همه‌ی اینها مهم‌تر، بغل کردن نشان دهنده‌ی محبت و مراقبت ما از کودکان ماست. بیشتر والدین، نمی‌توانند کودک خود را در آغوش نگیرند. همین حالت در مورد عموها، عمه‌ها، پدربزرگ‌ها و مادربزرگ‌ها و حتی غریبه‌هایی که از کنار آنها می‌گذرند نیز صادق است! نرمی، گرمی، بوی خوب و واکنش‌های نوزاد، باعث می‌شود از بغل کردن او احساسی خوشایند ایجاد شود. در آغوش کشیدن کودکان باعث فراموش کردن تمام زحمات و دردسرهای آنان است، حتی بیدار خوابی‌های شبانه نیز دیگر مفهوم شکنجه نخواهد داشت. کودکان همین طور که بزرگ می‌شوند، می‌آموزند که ما را در آغوش بگیرند و این واکنش متقابل آنها، احساس خوشایند در آغوش کشیدن را صد چندان کرده و باعث می‌شود فکر کنیم وظیفه‌ی پدر و مادری، آن قدرها هم که گفته می‌شود سخت و حساس نیست.
متأسفانه، وقتی کودک بزرگتر می‌شود و به سن نوجوانی می‌رسد، دیگر تمایل چندانی به در آغوش کشیده شدن یا در آغوش کشیدن والدین خود ندارد. در این مرحله سنی، سعی کنید ارتباط فیزیکی بسیار کمی با او برقرار کنید، مثلاً در حد گرفتن شانه‌های او، بعضی از بچه‌ها به طور ذاتی و فطری از اینکه در آغوش گرفته شوند، تنفر دارند. این گونه کودکان از دوره کودکی نسبت به ارتباط فیزیکی والدین و اطرافیان خود واکنشی نشان نمی‌دهند. آنها وقتی بزرگ و بزرگتر می‌شوند، از این نوع تماس طفره می‌روند و اگر کسی به آنها نزدیک شود معمولاً به خود می‌پیچند. اگرچه این حالت بچه‌ها برای والدین آنها کمی ناراحت کننده است، اما مسلماً به خود بچه‌ها هیچ آسیبی نمی‌رساند. این حالت برای نوجوان حالتی طبیعی، فطری و ذاتی است. اگر کودکی با چنین ویژگی دارید همان قدر به او نزدیک شوید که خودش تمایل دارد. در این گونه موارد، هرگز فکر نکنید چه کاری انجام داده‌اید که چنین اتفاقی افتاده، زیرا هیچ اتفاق غیرعادی نیفتاده و کنجکاوی در این مورد فایده‌ای ندارد.

بیشتر بخوانید:شما که نوجوان دارید


بچه‌هایی که والدینشان آنها را در آغوش نکشیده‌اند، مسلماً در آینده از آن دسته والدینی خواهند شد که نمی‌توانند بچه‌های خود را در آغوش بگیرند. اگر شما نیز در یکی از این دو گروه جای گرفته‌اید، خیلی نگران نباشید. اگر به طور ذاتی یا تربیتی برایتان مشکل بود که فرزندتان را در آغوش بگیرید، می‌توانید کاری در حد توان خود انجام دهید؛ کاری که خیلی هم به زحمت نیفتید. اگر گذاشتن دست بر شانه‌های کودکتان یا نوازش موهایش تنها کاری است که از دستتان برمی‌آید، این کار را همراه لبخند یا کلمه‌ای محبت آمیز انجام دهید. مسلماً اثر چنین رفتار جدیدی که گاه و بیگاه از سوی شما سر می‌زند، به مراتب بیشتر از رفتار والدینی است که فرزندان خود را دائماً محکم در آغوش می‌گیرند؛ هر چند که این کار نیز بسیار پسندیده است.
به خاطر بسپارید کودکتان همزمان با رشد و بزرگتر شدن، بیشتر به مردم توجه می‌کند، اجتماعی‌تر می‌شود، تقریباً به استقلال می‌رسد و می‌پذیرد که تا حدی باید از والدین خود دور شود. کودکان، ما را آن گونه که خود می‌خواهند، دوست می‌دارند!

دوستت دارم

بدانید که نوجوان در حال رشد شما، گاهی پیش خود تصور می‌کند که والدین وی هرگز به او نمی‌گویند که دوستش دارند و گاهی نیز در این مورد اطمینان دارد. تظاهر این حالت در او، به شکل گریه کردن و منزوی شدن جلوه می‌کند. همیشه با دیدن بعضی افراد، کودکی آنها در نظرم مجسم می‌شود؛ کودکانی که احتمالاً از دست پدر و مادر خود ناراحت بوده‌اند؛ پدر و مادرانی که به راحتی نمی‌توانستند به آنها محبت کنند و حتی این دو کلمه یعنی «دوستت دارم» را ادا کنند. در چنین مواقعی، درسی بزرگ در مورد وظایف والدین برایم تداعی می‌شود؛ حتماً به کودکانتان بگویید که دوستشان دارید. همچنین، به آنان بگویید بچه‌های بسیار خوبی هستند و اگر بهترین بچه‌های محل نباشند، بهترین بچه‌های روی کره‌ی زمین که هستند! شاید انجام چنین کاری به خاطر زمینه‌های خانوادگی یا گذشته‌تان تا حدی مشکل باشد و یا بگویید آنها که در هر صورت می‌دانند من دوستشان دارم، پس اجباری نیست که حتماً این جمله را بگویم. در این حالت، ممکن است بتوانند محبتتان را با کارهایی که برای فرزندتان انجام می‌دهید به او ثابت کنید. خب، این را ثابت کنید که دوستش دارید و برایش ارزش قائلید، ولی بگذارید بپرسم مگر چه اشکالی دارد که بهتر عمل کنید و بهتر از این باشید؟ آیا قبول دارید که خود ما هم زیاد این دو کلمه را از دیگران نمی‌شنویم.
اجازه بدهید داستانی برایتان نقل کنم: پسری نه ساله به نام جیمز، به دلیل رفتار جسورانه‌اش باعث بروز مشکلات زیادی در خانه و مدرسه شده بود. با مادرش سوزان و پدرش در دفتر کارم دیدار کردم و در مورد مشکلات پسرشان به گفت و گو نشستم.

محبت بی‌قید و شرط

محبت ما به فرزندانمان باید بی‌قید وشرط باشد. محبت بی‌قید و شرط یعنی محبتی که هیچ شرطی برای ابراز آن تعیین نشده و بی‌دریغ نثار بچه‌ها می‌شود. بعضی از پدر و مادرها از محبت خود به عنوان راهی برای کنترل فرزندانشان استفاده می‌کنند. این قبیل والدین تنها هنگامی به کودک خود محبت می‌کنند که رفتار او باعث شادی آنها شده باشد و در غیر این صورت محبت خود را از او دریغ می‌کنند. از آنجا که بچه‌ها نیاز شدیدی به محبت والدینشان دارند، پدر و مادر مسلماً با استفاده از این روش قدرتمند می‌توانند رفتار آنان را کنترل کنند، ولی این شیوه نه تنها پیامدهایی جدی برای رشد شخصیت کودک دارد بلکه اساس حس امنیت را نیز در وی دچار تزلزل می‌کند. اگر بچه‌ها احساس کنند فقط در صورتی دوستشان داریم که کار درستی انجام دهند، در آینده نیز همواره با شک و تردید و عدم اطمینان زندگی می‌کنند. این وضعیت نه تنها وابستگی احساسی آنها را به والدینشان افزایش می‌دهد بلکه هویت ویژه‌ی آنها را از بین برده و آنان را به افرادی با هویت مورد نظر والدینشان تبدیل می‌کند. در نهایت آنها ارزش‌های مورد علاقه‌ی خود را کنار می‌گذارند و حتی در دوره‌ی بزرگسالی هم از ترس مقابله با خواسته‌ی والدینشان، این بی‌هویتی را حفظ می‌کنند. پدر و مادری که از حربه عدم ابراز محبت برای کنترل رفتار فرزندشان استفاده می‌کنند، در واتقع مانع می‌شوند که در بزرگسالی فردی مستقل، با اعتماد به نفس و با عاطفه شود و رشد این سه جنبه‌ی اساسی را در او به خطر می‌اندازد.
به فرزندتان بارها اطمینان دهید که گرچه گاهی از دستش عصبی می‌شوید یا مجازاتش می‌کنید، ولی فقط همان رفتار یا کار او شما را ناراحت کرده و عصبانیت شما به این معنی نیست که دیگر او را دوست ندارید.

ادامه دارد... منبع مقاله :
استنهاوس، گلن؛ (1395)، کلیدهای پرورش اعتماد به نفس در کودکان و نوجوانان، ترجمه‌ی ناهید آزادمنش، تهران: انتشارات صابرین، چاپ نوزدهم.
 


مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما